دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود ، داراب‌کلا

منوی سایت
پیام مدیر
نظرات
موضوع
بایگانی
پسندیده

۰۹:۰۱۰۶
آذر

یک: ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪ ﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ. ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ.  ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧﯽ می ﺰﻧﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩِ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ می شوند. ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍی بزرگ مرا صدا می زند ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﻧﺮﻭﻢ ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮم.» (منبع)

 

دو: «روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می گذشت. در راه به عبادتگاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود، از آنجا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سُست شد و از رفتن باز ماند. همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟! خدایا عذرم را بپذیر و آبرویم را مَبر. مرد عابد تا آن جوان را دید، گفت: خدایا مرا در قیامت با این جوان گناهکار محشور نکن. خداوند به پیامبرش وحی فرمود به این عابد بگو: ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ! (منبع: محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج. 1.) (منبع)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۹:۱۹۰۵
آذر

به قلم دامنه. به نام خدا. خُلفای ستمگر و جائر عباسی، پانصد و پنجاه و هشت سال بر سرزمین های اسلامی حکومت کردند. گاهی کوفه، گاهی بغداد، گاهی رِقّه سوریه، گاهی سامرّاء و نیز مدتی مَرو و توس را پایتخت خود ساختند. آنان  -که جمعاً سی و هفت خلیفه بودند که خود را به عنوانِ جانشین های رسول خدا (ص) بر مردم تحمیل کردند و بر هیچ کس رحم و مهری نداشتند، حتی بر اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و نیز بر امامان معصوم علیهم السّلام. این حاکمان خودخواه و مکّار که به اسمِ اسلام، به سرزمین های وسیع جهان اسلام پیش تاختند، هم حکومت را مِلک طِلق خود می دانستند و هم خلافت را از آنِ خاندان عباس. یعنی هم توسعه طلبی و لشکرکشی و هم حکومت موروثی و درون خانوادگی. اما ائمۀ اطهار (ع) در هیچ دوره ای _چه در زمان امویان و چه در عصر عباسیان_ تن به سازش و تأیید حکومت های فردی، استبدادی و ستمگرانه ندادند. به همین خاطر، هم بشدت سختی کشیدند، هم مورد آزار، اذیت، محدویت و کنترل قرار گرفتند و هم همگی به دست جَور سرانجام به شهادت رسیدند.

 

 

سامرا

 

قلمرو عباسیان

(نوادگان عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبرص)

 

سامراء؛ که زمانی پادگان نظامی بود

و محل حصر امامَین عسکریین (منبع)

 

حرم امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسّلام در سامراء

 

از میانِ امامانِ معصوم شیعیان _علیهم السّلام_ سه امام هُمام، یعنی امام کاظم، امام هادی و امام حسن عسکری به بدترین شکل از مردم و شیعه ها دور نگه داشته شدند تا مانع از روشنگری ها، هدایت ها و روابط عاطفی و فکری میان اُمت و امامت شوند. زندانی کردن طولانی امام کاظم حضرت موسی بن جعفر و در حصر و عساکر (=پادگان ها) نگه داشتنِ امام هادی و امام حسن عسکری، نشان می دهد حاکمان ظالم عباسی تا چه اندازه از اسلام و مُروّت و اخلاق و حُکمرانی عادلانه و شیوۀ انسانی سیاست ورزی، به دور بودند.

 

آنان حفظ قدرت خود را زیربنا و بقیۀ امور را روبنا می دانستند. حتی اگر این تفکر به برادر کُشی میان امین و مأمون می انجامید. اصل اساسی حکومت عباسی، حکومت فردی بود و توسعه طلبی. به طوری که هارون الرّشید به ابرهای آسمان بغداد خطاب می کرد و بدین مضمون می گفت: ای ابرها! حال که  در بغداد نمی بارید! هر کجای جهان ببارید، آنجا سرزمینِ من است. پس؛ بخوبی روشن می شود که چرا امام عسکری در حصر بود؟ چون با این گونه خُلفای ستم پیشه و به دور از انسانیت و سیاست ورزی اسلامی مواجه بود و در برابر آنان می ایستاد و مردم را به عاقبت سوء همدستی با حکومت های زورگو هشدار می داد.

شهادت امام مظلوم حضرت حسن عسکری، تسلیت آغاز امامت امام غائبِ همیشه حاضر، تبریک والسّلام. دامنه

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۰:۴۷۰۵
آذر

حجت الاسلام سیدمهدی طباطبایی، عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز و استاد اخلاق صدا و سیما مطرح کرد: «...ما باید بدانیم فتنه انگیز و فتنه دار چه کسانی هستند لذا بر همین اساس همان شب اول من در صدا و سیما این موضوع را مطرح کردم و گفتم به جای اینکه بگویید «سران فتنه» بگویید فتنه از سران. لذا فتنه جویی مشکل اصلی است. بنابراین نتیجه صحبت من این می شود که اگر دیانت همراه انقلابیون باشد محال است به  خطایی اقرار نکنند.

 

آن فردی [محمود احمدی نژاد] که آن روز فتنه کرد و آن را با فرا فکنی به گردن دیگران انداخت امروز باز در حال فتنه کردن است و متاسفانه سکوت افرادی که همیشه در مقابل اصلاح طلبان حرف برای گفتن داشتند جالب توجه است. من در همان مقطع 10 شب سخنرانی کردم و معتقد بودم باید مسئله حصر حل شود. بالاخره حکومت کردن بدون تدبیر و برنامه نمی شود، یک دوره ای مصلحت به حصر گرفتند اما آیا شرایط عوض نشده؟ ایا نیاز به تدبیر جدید بر اساس شرایط نیست؟...» (منبع)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۷:۱۲۰۵
آذر

جناب دارتوکِن دارکوب دو پرسش پرسیده یکی دربارۀ «م. سرشک» و دیگری در مورد «ارباب حلقه ها» و طبق معمول از خود چیزی نگفته و از دامنه خواسته چیزی بگوید.

 

پاسخ دامنه

 

سلام من به شما «جناب دارتوکِن»

از م. سرشک آغاز می کنم. در حدّی که سریع

به توضیح بیشتر ارباب حلقه ها برسم:

 

یک - «م. سرشک» همان محمدرضا شفیعی کدکنی ست. شاعر و محقق بزرگ ایران (زاده‌ی ۱۳۱۸) از روستای کدکَن در دامنۀ کوه و جُلگه‌ی رُخ در ناحیۀ کاشمر و نیشابور خراسان. من، هم تقریباً متمرکز و هم جَسته و گریخته از جوانی تا امروز نوشته های کدکنی را دنبال کرده و می کنم. آثار زیادی دارد. اما یکی از برترین هایی که خواندم کتابی ست که مجتبی بشردوست دربارۀ او نوشته است، «در جستجوی نیشابور» و با شیوه و ادبیاتی رسا، کدکنی را معرفی و بررسی کرده است. من یک نکته می گویم و می گذرم:

 

 

محمدرضا شفیعی کدکنی با تخلُّص «م. سرشک» هم حوزه خوانده و هم دانشگاه. هم شاعر است و هم پژوهنده. کافی ست بگویم در همان کودکی در خانواده ایی روحانی، خوب پروریده شده و در درس یکی از برترین استادهایش در حوزۀ علمیۀ مشهد _یعنی مرحوم آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی_ بخوبی درخشیده و او را الگوی خود ساخته و هم اینک همچنان می درخشد. از یادداشت های کتبی ام از این کتاب یک مورد را نقل می کنم و تمام. شفیعی کدکنی معتقد است چند نفر در زندگی اش بیشترین تأثیر را داشته اند:

 

 

«بعد از پدرم حجت الاسلام میرزامحمد شفیعی کدکنی چند نفر بوده اند که بیشترین تأثیر را داشته اند یکی از مهمترینِ ایشان مرحوم آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی است که علاوه بر فقه و اصول عملاً به ما آموخت که از تنگ نظری های قرون وسطایی به در آییم و در یادگیری و دانش اندوزی، مرزهای تعصُّب را بشکنیم.» (زندگی و شعرِ محمدرضا شفیعی کدکنی _در جستجوی نیشابور_ نوشتۀ مجتبی بشردوست. تهران: نشر ثالث. نشر یوشیج. 1379. ص 31)

 

 

دو - اما اربابِ حلقه ها. این یک رُمان است از تالکین. نمی دانم آن را خوانده ای یا نه؟ من کمی از یادداشت های کتبی ام را می گویم. تمام حلقه ها _انگشترها_ یی که در این رُمان به میان آمده است، حلقه قدرت اند که با آن با هم نبرد می کنند. مثلاً حلقه ای که برای «اِلف ها» ساخته شد میل به شفابخشی دارد. حلقۀ نهایی که سائورون -شخصیت اصلی شرّ رُمان که دقیقاً عین شیطان است- قدرت نهایی اش را وارد می کند. اما سائورون چون فاقد قدرت تخیّل است، شرّ است. شرّ چیست؟

 

تالکین -نویسندۀ رُمان- که یک کاتولیک سنت گرای انگلیسی ست، شرّ را در آن، این گونه به مخاطب حالی می کند که برداشت هایم را بطور خلاصه از روی متن بررسی رمان می آورم:

 

شرّ از نظر مسیحی یعنی درگیر بودن با خود. یعنی شخصی با خود وِرّاجی کند و علیۀ خود باخود درگیر شود. دغدغه اش فقط چیزهایی ست که برای خودش است. یعنی موجودی که از خودش پُر شده باشد. همین پُربودن از خود و این که هیچ خلائی در خود نمی بیند که از طریق دیگران _حرف ها و تجربه ها و اندیشه های سایرین_ آن را پُر کند، سبب می شود هیچ تخیّلی نداشته باشد و خود را در  همه حال، به تعبیر من، سرحلقه بپندارد. مانند ارباب و بنده در کتاب هگل که ارباب فقط نمی خواهد بر بنده استیلا داشته باشد بلکه می خواهد صاحب میلِ او هم باشد. شرّ همان نداشتن تخیّل است و نداشتنِ قدرت برای درکِ دیگران. چون او در خود احساس پُری می کند و خلائی درخود نمی بیند. مثل سائورون شخصیت اصلی ارباب حلقه ها که با ایجاد حلقه ها سعی می کند همه را بنده و مطیع خود کند و خود را اربابِ همه. اما خیر، با خیال پیش می رود و خیال نمی گذارد انسان احساس پُر بودن کند که در خود خلائی نبیند که با مدد فکر دیگران جبران کند. سائورون چون فاقد خیال بود، شرّ بود. رُمان اربابِ حلقه ها بیش از پنجاه میلیون نُسخه در جهان فروش رفت و در ایران پنج هزار نُسخه. (منبع: مردم شناسی ایرانی، به کوشش علیرضا حسن زاده. تهران: افکار. ۱۳۸۵ ، ص ۱۵۳). به گمانم همین مقدار جواب کافی باشد جناب دارتوکن دارکوب.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۹:۵۹۰۴
آذر

توضیح دامنه: در این پست سه متن ارائه می‌شود: ۱. موضع‌گیری تازه‌ی حجت الاسلام سید محمدرضا مدرسی یزدی، یکی از شش فقیه منصوب رهبری در شورای نگهبان درباره‌ی قضیه‌ی زرتشتی منتخب شورای یزد. ۲. مقاله‌ی سیدعطاء الله مهاجرانی. ۳. پوستر امام خمینی درباره‌ی زرتشتیان:

 

 
۱

مدرسی یزدی: «این ارفاق نظام اسلامی به اقلیت‌هاست که اجازه داده برای خود نماینده ای داشته باشند... این ارفاقات در هیچ کجای دنیا مشابه ندارد...آن جوامعی که خود را سکولار می‌دانند، اجازه می‌دهند یک مسلمان نماینده شود؟... وقتی مصالح مسلمین مطرح است چرا باید یک اقلیت وارد شود؟... آیا در یک اتحادیه یک نانوا می‌تواند نماینده قصاب‌ها باشد؟... اقلیت‌ها خمس و زکات پرداخت نمی‌کنند... بعضی از آقایانی که خودشان را همه چیز می‌دانند، می‌خواهند در مقابل این ماجرا مقاومت کنند!؟» (منبع)

 

 

نکتۀ دامنه

 

مدرسی یزدی کیست؟ متولد ۱۳۳۴ شمسی‌ یزد. استاد مؤسسه‌‌ی «در راه‌ حق‌» وابسته به آیت‌الله مصباح یزدی. او، آیت‌الله العظمی یوسف صانعی را «مرجع بدعت‌گذار نامیده بود». سابقه‌ی سیاسی او فعالیت پس‌ از انقلاب‌ در کمیته‌ انقلاب اسلامی. نظارت‌ بر انتخابات‌ خبرگان‌ در یزد. و نهایتاً منصوب رهبری در شورای نگهبان (منبع)

 

 

۲

 

متن نقلی از سیدعطاءالله مهاجرانی: در نقدی به شورای نگهبان درباره‌ی «سپنتا نیکنام»، در وبلاگ خود نوشت: «باید دید چه اتفاقی افتاده است که ایمان و امان به سرعت برق، می‌رفت که فقیهان شورای نگهبان رسیدند. رأی شورای نگهبان باعث شد تا بار دیگر نگاهی به کتاب احکام السلطانیه امام ماوردی بیندازم. مآوردی که در سال ۴۵۰ هجری در گذشته است، فقیه درجه‌ی اول و مفسر ممتاز قران مجید- تفسیر النکت و العیون- و نظریه پرداز فقه حکومتی و سیاست است.

 

با تأسف بسیار بایست گفت، فقیهان شورای نگهبان ما حتا در قرن پنجم در زمان ماوردی یعنی هزار سال پیش هم زندگی نمی‌کنند؛ ماوردی از این فقیهان انگار هزار سال جلوتر است. در بخش دوم احکام السلطانیه بحثی در باره‌ی وزارت دارد. وزارت را به دو گونه‌ی وزارت تفویض و وزارت تنفیذ تقسیم می‌کند. در وزارت تنفیذ، مسلمان بودن شرط وزارت وزیر نیست. وزیر بایست کاردان و صادق و هوشمند و صریح و با تجربه بوده و اهل مال اندوزی و طمع ورزی نباشد و… اهل کتاب می‌توانند به عنوان وزیر تنفیذی انتخاب شوند.(۱)

 

 

ببینید، هزار سال پیش ما چنین میراثی از اندیشه و خردورزی و تساهل و اعتدال و انصاف داشته‌ایم که اهل کتاب می‌توانستند وزیر بشوند، اکنون به این شریعت شورای نگهبان رسیده‌ایم؛ شریعتی خارج از زمان و مکان و فضای زندگی این جهانی. اگر هم کسی بگوید این رأی غیر منصفانه، غیر عادلانه و بلکه غیر عقلانی ست می‌گویند علیه نظام سخن گفته‌ای!  بیّنه شورای نگهبان کدام است؟ تا لیهلک من هلک عن بینه! چرا این گونه مباحث و صورت جلسات شورا منتشر نمی‌شود؟ آسیب چنین رأی غیر عقلانی و بلکه مربوط به روزگار پارینه سنگی بیش از همه به دین و شریعت و نظام خواهد رسید. (۱): الماوردی، الاحکام السلطانیة، محقق احمد مبارک البغدادی، مکتبة دار ابن قتیبة کویت، ۱۴۰۹ ص: ۳۰ تا ۳۵» (منبع)

 

۳


 

پوستر امام خمینی درباره‌ی زرتشتیان: شما هم که زرتشتی‌ها هستید همیشه خدمتگزار این ملت این مملکت بودید باید به کار خودتان ادامه بدهید وحدت کلمه را حفظ کنید. صحیفۀ امام. ج ۶. ص ۱۹۲.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۷:۵۸۰۴
آذر
 
 
از نظر امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی:
«خطر تحجُّرگرایان و مقدّس‌نمایان احمق در حوزه‌های علمیه کم نیست.»
 
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۸:۴۸۰۳
آذر

زمانی که نصرت‌الدوله وزیر بود، لایحه‌ای تقدیم مجلس کرد که به موجب آن، دولت ایران یکصد سگ از انگلستان خریداری و وارد کند. او شرحی درباره خصوصیات این سگ‌ها بیان کرد و گفت: این سگ‌ها شناسنامه دارند، پدر و مادر آنها معلوم است، نژادشان مشخص است و از جمله خصوصیات دیگر آنها این است که به محض دیدنِ دُزد، او را می‌گیرند.

 

آیت الله شهید سیدحسن مدرّس

عالِم دینی ساده زیست، سیاستمدار آگاه و شجاع

قهرمان آزاداندیشی و خردورزی که توسط دیکتاتور

مُستبدِّ کینه توز رضاخان میرپنج مشهور به رضا پالانی

پس از سالها تبعید در کاشمر، به شهادت رسید

 

مدرس طبق معمول، دست روی میز زد و گفت: مخالفم.  وزیر دارایی گفت: آقا! ما هر چه لایحه می‌آوریم، شما مخالفید، دلیل مخالفت شما چیست؟ مدرس جواب داد: مخالفت من به نفع شماست، مگر شما نگفتید، این سگ‌ها به محض دیدن دزد، او را می‌گیرند؟ خوب آقای وزیر! به محض ورودشان، اول شما را می‌گیرند. پس مخالفت من به نفع شماست. نمایندگان با صدای بلند خندیدند و لایحه مسکوت ماند. (منبع)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۸:۴۴۰۳
آذر

به نام خدای آفرینندۀ آدمی. تابستان بسیارداغی را آن سال؛ سال ۱۳۶۲ در جبهه‌ی جُفیر جنوب طی می‌کردیم. با این همه، به عملیاتی بزرگ فراخوانده شده بودیم. اول ما را از خط جفیر، برای یک آموزش سریع یک هفته ای به آموزشگاهی در سوسنگرد بازگرداندند. یادم است برای این که روحیه افزایی کنند، عُلمای پرهیزگار را به میان رزمندگان می آوردند. مرحوم آیت الله ایازی -رئیس حوزۀ علمیۀ رستم کلاه بهشهر- را آورده بودند. اخلاق گفت و تقویت فکری و معنوی کرد و رفت.

 

در سنگرهای چادری در لای درختان کویری سوسنگرد استتار شده بودیم. من به بدترین مریضی عمرم دچار شده بودم. اسهال خونی، بی حالی و بی اشتهایی وحشتناک. هر نوع غذایی در دهانم تلخی می داد. گویی حسّ چشایی ام از کار افتاده بود. حتی یادِ آن صحنه ها نیز لرزه بر اندامم می اندازد. بگذرم که آنقدر وخیم بود حال و احوالم که میانِ رفتن از مَطبِ بیمارستانِ جندی شاهپور اهواز تا آزمایشگاه آنجا _که کمتر از 45 متر بود_ بی حال افتاده بودم و به خواب و شاید هم کُما رفته بودم. هیچ کس هم نبود به دادم برسد، هر کس دوان دوان یا در پی درمان خود بود و یا در پی مداوای همرزمش.

 

آن سال علاوه بر من و سیدعسکری شفیعی، حسن آهنگر حاج مرتضی نیز در جبهه بود، اما در جایی دیگر. من طی نزدیک به 5 ماه حضورم در این دورۀ سخت، چندباری پیش حسن رفته بودم و باهم می گفتیم و زمان را بهتر از تنهایی ها طی می کردیم. او جایی بود که آقای سیدمحمد خاتمی فرماندهی آن را در کل جبهه ها برعهده داشت: ستاد تبلیغات جنگ. یکی از همرزمان حسن آهنگر در آنجا، غلامعلی رجایی بود که اینک اهل قلم است، از نویسندگان سابق روزنامه اطلاعات و  از مشاوران نزدیک مرحوم رفسنجانی طی سال های اخیر.

 

در جبهه، آنقدر از شهر و مردم و زنان و غذاها و اشیای زندگی به دور بودیم، وقتی برای مرخصی چندساعته جهت نظافت و حمام و التیام و کم کردن آلام، به اهواز می آمدیم از مواجه شدن با زنان و مردان در پیاده روهای خیابان های اهواز تعجب می کردیم و شاخ درمی آوردیم: گویی مانند بومیان سرخ پوست آمازون از جامعه جدا شده بودیم و ذهن مان قد نمی داد ترکیب جمعیتی زن و مرد را درست درک کند. در مرخصی ساعتی از محور جنگی به درون شهر اهواز، بیش از هر چیز آب طالبیِ کنار رود کارون، لذت و حس و حال عجیب داشت. یک مرخصی استنثایی که بیش از دو سه ساعت از وقت مان مّعطّل رفت و برگشت ها و گیرآوردنِ ماشین های دارای حقّ تردُّد منطقۀ جنگی هدر می رفت. یادِ همرزمان این مرحله از جبهه ام را گرامی می دارم خصوصاً شهیدانی که کنار من به شهادت رسیدند و جسد خونین و پاره پاره ی شان را چشمانم دیدم:

 

شهید مقصودلو سُرخنکلاته ای. عشقی گرگانی یک پیرمرد مُقنّی پُرقدرت. پیرمردی سلحشور از رسکت دودانگه. شعبان معافی. مصطفی مسافری. معلم های کُجور نوشهر. شهید معلم آبیان ساری. محمد بازاری جامخانه جانباز. اصغر شکری لالیم. زین العابدین زُلیکانی تلاوکی دودانگه. کُردکلانی ساری. منصوری گرگانی. و... و نیز رفیفم سیدعسکری شفیعی دارابی. 

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۰:۰۸۰۳
آذر
متن جناب یک دوست: «سلام. شب بخیر. نمایشگاه صنایع دستی و غذای بومی دوم آذر ۱۳۹۶ در سالن ورزشی شهید آهنگری دارابکلا با اهدای جوایز، که غرفه خواهر مرحوم یوسف رزاقی از بهترین ها شد.»
 
 

 

عکسها در اینجا

 

 

داراب‌کلا. آذر ۱۳۹۶. عکاس: جناب یک دوست

 

دامنه: سلام. ازت ممنونم و نیز به همه خداقوت می گویم. اقدام نیکویی بود. دیدنِ تصاویر هنرمندانه ای که به ثبت رسانده ای، برای من بسیار جذبنده بود. درود.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۰:۵۸۰۲
آذر
به قلم دامنه
 
به نام خدا

روزانه بیش از سه میلیون مطلب در تلگرام
دو میلیارد بازدید از آن
آمار پژوهشگاه فضای مجازی کشور
 

دامنه فقط بگوید:
 
پس کی کتاب می‌خوانند؟
کی به عالم واقع برمی‌گردند؟
کی می‌خوابند؟

از صبحدم تا دو و نیم بامداد در تلگرام می پلِکند.
خدا رحم کند به ماورای واقعی! خانواده@ها
خدا رحم کند به پُشت! صحنه‌ها
خدا رحم کند به بی‌خوابی‌ها

به هرزگی‌ها!
به مشغولیات‌ها
به سرگرمی‌ها
خصوصاً به بی‌سواد و بی‌عار بارآمدن ها
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۹:۵۸۰۲
آذر

شرح دامنه: شهر یزد از دیرباز لقب «دارالعباده» گرفته و در پرورش شخصیت‌های ممتاز علمی و فقهی از سهمی سترگ برخوردار بوده است؛ اما همین شهر، با این پیشینة درخشان در گرایش قلبی به اسلام، قرن‌ها زیستگاه زرتشتیان ایران با همة نمادها و نیایش‌ها و میعادگاه‌های آنهاست. آقای دکتر دبستانی، نماینده زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی موارد متعددی از حسن سلوک آیت‌الله سیدروح الله خاتمی را در برابر زرتشتیان نقل کرده و درباره رحلت ایشان چنین خاطره‌ای را آورده است:

 

 

 

از راست:

لنکرانی، منتظری. مشکینی

سید روح الله خاتمی. مکارم شیرازی

 

«در مسافرتم به شریف‌آباد (اردکان)، به منزل شوهر خاله‌ام برای گرفتن کلید منزل رفتم. خاله در اولین برخورد گفت: دیدی یتیم شدیم! پرسیدم چه شده است؟ ایشان درگذشت آیت‌الله خاتمی را با تأثر بیان کرد و ادامه داد: او برای همه پدر بود. در حالی که اشک در چشمان خالة هفتاد ساله‌ام حلقه زده بود، گفت: به راستی دوباره یتیم شدیم.» (زاهد روشنفکر انتشارات خانه فرهنگ خاتمى (منبع)

 

 

نکتۀ دامنه

 

ساده بگویم موضع شش فقیه شورای نگهبان یک برکت بود؛ هیچ چیز به اندازۀ همین رأی عجیب علیهٔ هموطن زرتشتی یزد، ملت را به شناخت واقعی آنان نرسانید و هیچ کس به حدّ آقای آیت الله شیخ محمد یزدی، تفکر واقعی جناح راست را نزد مردم ایران نشناسانید. آنان که سکوت کرده اند، نزد خدا پاسخگو هستند. خدایا این شکاف، چه به موقع سر باز کرده است.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۹:۲۷۰۲
آذر

آیت‌الله عبدالله جوادی آملی در جمع دانش‌پژوهان بیست‌ودومین دوره‌ی طرح ولایت مطرح کرد: «آنچه که در مسئله‌ی توحید مشکل ما است، قارونی یا فرعونی فکرکردن است.‌ مشکل ما در توحید همین دو غُده است. ما حق نداریم اسلامی حرف بزنیم ولی قارونی عمل کنیم.» ۱ شهریور ۱۳۹۶. (منبع)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۰:۲۴۰۱
آذر

به قلم دامنه: به نام خدا. دیشب وقتی پاسخ شرعی مرجع بزرگ شیعیان جهان حضرت آیت الله العظمی سید علی سیستانی قلب تپندۀ جهان اسلام به پرسشی در راستای قضایای اخیر شورای یزد را _که شش فقیه منصوب رهبری در شورای نگهبان حضور یک زرتشتی به نام آقای سپنتا نیکنام را «خلاف شرع» اعلان کرده بودند و کل کشور و حتی بخشی از جناح راست را به بُهت فرو برده اند_ خواندم به وجد آمدم که آن مرجع خبیر، وارسته، ملجاء و امید مسلمانان جهان چه شجاعانه فتوا صادر کردند.

 

آری؛ آن مرجع عظیم الشّأن که در علم و عمل و ساده زیستی و ورع و هوشیاری بسیار پیشتاز و ممتازند، در این فتوای تاریخی شان مشخص کردند که استفاده از مهارت غیرمسلمانان حرام نیست. درود خدا بر ایشان که با خرد و ایمان و درستکاری شان اسلام را بادقّت پاسبان اند و مسلمانان را با فراست و دانایی رهنمون و هدایتگر. خدا عمرش را بسیار طولانی بگرداند و همواره در صحت و سلامت باشند. ایشان سخن شرع را بیان کردند این که دیگران از این پند گیرند یا نه، موضوعی دیگر است و از آن می گذرم. قم. دامنه.

 

 

پرسش: اگر غیر مسلمان تعهد دهد که درچارچوب مقررات و قوانین نظام اسلامی عمل کند، آیا انتخاب فردی از اقلیت های مذهبی توسط مردم از طریق برگزاری انتخابات در شهرهایی با اکثریت مسلمان و یا بر عهده گرفتن  نمایندگی مردم توسط او جهت انجام امور مدنی و اداره شهر و امثال آن ، خلاف شرع مقدس اسلام است؟ آیا در تاریخ حکومت نبی مکرم اسلام حضرت محمد صلوات الله وسلامه علیه و امیر المومنین حضرت علی علیه السلام، از مشارکت غیر مسلمانان، برای اداره و توسعه امور مسلمین به ویژه در معماری و پزشکی و فنون دیگر بهره برده نشده است؟ آیا در سیره و فرمایشات اهل بیت علیهم السلام در این خصوص منعی وجود دارد؟ منبع

 

 

پاسخ آقای سیستانی:

 

بسمه تعالی شأنه

مجرد استفاده از مهارت های غیرمسلمان حرمت ندارد

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۹:۲۹۰۱
آذر
به قلم دامنه. به نام خدا. کاتسا (تحریم آمریکا علیۀ سپاه) قانون مصوّب آمریکاست به منظور مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم‌ها. طراحش «باب کروکر» رئیس کمیته روابط خارجی ست. محوریت اصلی‌ آن مقابله با «ثبات زُدای ایران»؛ به تعبیر آنان. به انضمام تحریم علیۀ دو کشور روسیه و کره شمالی.
 
 
چهارم مرداد ۱۳۹۶ با ۴۱۹ رأی موافق و تنها با سه رأی مخالف، در کنگره به تصویب رسید. مطابق قانون «کاتسا» مسئولان سپاه پاسداران و مرتبطان آنها از 9 آبان 1396 مورد تحریم قرار گرفتند و طبق یکی از بندها، سپاه پاسدارن در ردیف «سازمان‌های تروریستی»، مورد تحریم قرار گرفت. نیز به بهانۀ «مشارکت در برنامه موشکی، مسائل حقوق بشری، نقض قوانین تحریمی، و نیز در راستای اجرای قانون کاتسا.» و آزمایشات موشکی.
 
افراد حقیقی و حقوقی سپاه در زیر
از ۹ آبان ۱۳۹۶ مورد تحریم آمریکا قرارگرفتند
و اموال و پول های آنان در آمریکا مسدود می شود:
 
افراد حقیقی سپاه پاسداران:
 
علی‌اکبر احمدیان، عبدالله عراقی، پرویز فتاح، احمد فروزنده، محمد حجازی، محمد علی جعفری، محمدرضا نقدی، رستم قاسمی، مرتضی رضایی، سید یحیی رحیم صفوی، حسین سلامی، حجت الاسلام حسین طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه.
 
 
 

مؤسسات و شرکت های حقوقی سپاه:

 

دانشگاه علوم پزشکی بقیة‌الله (عج)، نیروی مقاومت بسیج، بنیاد تعاون سپاه، شرکت فناوری آب‌های عمیق، موسسه مهندسی فاطر، قرارگاه سازندگی قائم، قرب کربلا، قرب نوح، شرکت حرا، دانشگاه امام حسین (ع)، موسسه مهندسین مشاور ایمن سازان، شرکت صنعتی دریایی ایران (صدرا)، سازمان جهاد خودکفایی نیروی هوافضای سپاه، نیروی هوافضای سپاه، فرماندهی موشکی الغدیر سپاه، سازمان جهاد خودکفایی سپاه، قرارگاه سازندگی نوح، موسسه مکین، بانک مهر، شرکت سرمایه‌گذاری مهر اقتصادی ایرانیان، موسسه عمران ساحل، شرکت اورینتال اویل کیش،  موسسه راه ساحل، موسسه رهاب، موسسه مهندسین مشاور ساحل، شرکت مهندسی نفت و گاز سپانیر، شرکت مهندسی سپاسد، شرکت تهران گسترش، شرکت تایدواتر خاورمیانه. (منبع)

 

لازم به ذکر است «هیثر نوئرت»، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در نشست خبری روز سه‌شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۶ در واکنش به سخنان سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران که روز سه شنبه گفته بود «مقام معظم رهبری برای موشکهای ایران سقف دو هزار کیلومتر را تعیین کرده‌اند» گفت: خُب دو هزار کیلومتر بُرد واقعاً زیادی است. این قطعاً کشورهای دیگر که از متحدان ما نیز هستند را در برد موشکهای آنها قرار می‌دهد.:» منبع
 
 
 
این آن لحظه‌ی خاص!! برجام محمدجواد ظریف
در وین اطریش است که با ذوق‌زدگی تصویب برجام!
را به علامت پیروزی! نشان می‌دهد
که سایت مشرق مجدداً آن را به‌طعنه منعکس کرد
 
 
 
مسیر موشک سپاه به سوی داعش در جنگ سوریه
 
 
تتمّه
 
این بود مختصر توضیح دامنه به نقل از منابع داخلی، دربارۀ «کاتسا» (مشهور به مادر تحریم ها) که پس از برجام اعمال شد برجام» [یعنی: برنامه جامع اقدام مشترک] (به انگلیسی: Joint Comprehensive Plan of Action) «یک توافق جامع بر سر برنامه هسته‌ای ایران است که به دنبال تفاهم هسته‌ای لوزان، در سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵) در وین اتریش بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه ۱+۵ (شامل چین، فرانسه، روسیه، پادشاهی متحد بریتانیا، پادشاهی متحد بریتانیا، ایالات متحده آمریکا و آلمان) منعقد شد.»
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۸:۱۹۰۱
آذر

به قلم دامنه. به نام خدا. آنچه در این پست بسیارمهم و ضروری می نویسم از حافظه ام است، لذا اگر خطایی دیده شد، پیشاپیش پوزش می طلبم. نیاز است کمی به عقب برگردیم. پیامبر اسلام (ص) رحلت کردند. دو تفکّر شکل گرفت: امامت و خلافت. اولی شیعیان شدند و دومی سُنیان. سُنّی ها حرف از خلافت زدند یعنی جانشین پیامبر و شیعه ها به امامت علی علیه السّلام تا ۲۵ سال برای حفظ وحدت اُمت و مکتب، سکوت کردند. اما سُنی های صحابه تا سه خلیفه _عبدالله بن ابی قحافه ملقّب به ابوبکر. عمربن خطّاب. عثمان بن عَفّان_ پیش رفتند و در چهارمین انتخاب مجبور شدند به علی بن ابی طالب رجوع کردند که امامت آن امیر مؤمنان و معصومین پس از آن بر شیعه حجت و عیان بوده و هست. داستانش مفصل و بُغرنج است که مشهور شده است به خُلفای راشدین یعنی راهِ راست یافتۀدیندار.

 

۱. امامت با ۱۱ امام (ع) با انواع سختی‌ها و محرومیت‌ها و شهادت‌ها، به سالِ ۲۵۵ هجری قمری در سامرّای عراق رسید، یعنی میلاد امام دوازدهم مهدی موعود (عجّ) که سرانجام به مشیت خداوند، به غیبت (امامتِ پنهان امام زمان) ختم شد:

 

غیبتِ صُغرا _که هفتاد سال به درازا کشید_ و غیبت کبرا _که از سال ۳۲۹ قمری (۹۴۰ میلادی) تا آخرالزّمان به طول می انجامد_ و شیعه در این دورۀ طولانی که از ۱۰۰۰ سال هم گذشته است، از طریقِ مرجعیت به پیش آمده است و همچنان این نهاد به عنوان بالاترین نهاد متولّی دین و دیانت در عصر انتظار استمرار دارد تا ظهور حضرت موعود (عجّ) شکل بگیرد. شیعه در ایران البته در یک بُرهه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر شاهنشاه ملقّب به آریامهر در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷، نظریۀ «ولایت مطلقۀ فقیه» را در اندیشه سیاسی و حکومت داری وارد کرد و جمهوری اسلامی را با برگزاری رفراندم و با آرای نزدیک به ۱۰۰% مردم تأسیس نمود که همچنان ادامه دارد.

 

ریشِ بی‌ریشه

سرآخر خنجر و شمشیر می‌شه

 

پرچم و نماد داعش (=دولت اسلامی عراق و شام)

 

۲. اما خلافت؛ در زمانی که امام علی (ع) با بیعتِ آزادانه مردمی به حکومت پرداخت و در حال ادامۀ کار بودند، با سه جنگ تحمیلی جمَل، صفین، نهروان (=ناکثین، قاسطین، مارقین) مواجه شدند که در نهایت با حربه و حیلۀ حکَمیت، خلافت به معاویه واگذار شد. بعد به یزید. و سپس تا بیش از ۱۰۰ سال میانِ نسل امویان -عموزادگان رقیبِ پیامبر اسلام- مانند دست انبُه چرخید و چرخید تا با انقراض این نسلِ ملعونه، به نسل عباسیان فرزندان عبّاس (عموزادگان رفیقِ پیامبر اسلام) رسید که هر دو نسل خلافت را به خون و خون ریزی و قساوت و شمشیر و تجاوز و اشغال و تصرّف سرزمین های مجاور آلودند و خود نیز به اضمحلال رسیدند.

 

 

اما اندیشۀ خلافت، همچنان امتداد یافت اول به مصر رفت و خللفای فاطمی بر جهان اسلام حکومت راندند و با انواع دگرگونی ها به دولت عثمانی -ترکیه سابق- ختم شد و با فروپاشی آن خلافت عظیم در جنگ جهانی دوم، جهان اسلام _خصوصاً خاورمیانه_ عملاً تکّه تکّه شد و رژیم های محلی و خاندانی و آل ها _آل سعود. آل نهیان. آل قابوس. آل خلیفه. آل هاشم اُردن هاشمی و... با توطئه انگلیسی ها سربرآوردند.

 

وقتی مکتب کمونیسم در شوروی به دولت رسید قوام یافت و در اروپای شرقی گسترش یافت، غرب با آن به جنگ سرد رسید. رقابتی که منجر شده بود به دو بلوک شرق و غرب. تا این که اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ارتش سرخ مُسکو به افغانستان لشکر کشید و کشور را به اشغال در آورد. غرب به سرکردگی امپریالیسم آمریکا از این توسعه طلبی شوروی کمونیستی وحشت کرد و با اندیشۀ مرموز و احساس برانگیزِ مقابله با بی خدایی و الحاد کمونیستی، بخشی از مسلمانان منطقۀ خاورمیانه را برای جلوگیری از نفوذ و گسترش شوروی به آب های گرم اقیانوس هند تجهیز و مسلح و سازماندهی کرد. نبردها از آن زمان به بعد بی امان در جایی جای افغانستان علیۀ شوروی ادامه یافت. تا آن که کمونیسم در درون شوروی به بُن بست رسید و گلاسنوست و پروستریکای میخائیل گورپاجف _یعنی اصلاحات سیاسی و اصلاحات اقتصادی_ هم نتوانست آن رژیم را حفظ کند.

 

کمونیسم به موزه ها رفت؛ حادثه بزرگ قرن که جهان را بشدّت تکان داده بود. و این لشکر مسلّح عظیمی که غرب از میان مسلمانانِ مثلاً سلحشور و غیور! در برابر شوروی ساخته بود، شروع کردند به روی آوری به حکومت کردن. آنان چون سُنی بودند به اندیشۀ خلافت رجوع کردند یعنی جایی برای جایگزن شدن پیغمبر.

 

اول طالبان شکل گرفت و مُلاعمر را در افغانستان به خلافت رساند که سرانجام دولت شان توسط جرج بوش های پدر و پسر نابود شد و طالبان بازهم به بیابان برگشت و بخش های وسیعی از افغانستان را همچنان در تصرف خود دارد. کمی بعد یا همزمان با طالبان، القاعده شکل گرفت که اُسامه بن لادن شاهزادۀ میلیاردر سعودی و ایمن الظواهری تحصیلکردۀ الازهر مصر آن را راه انداختند که بازهم توسط آمریکای باراک اوباما مثلاً نابود شدند. و در نهایت از آن تفکر افراطی و از آن افراد چندین میلیتی (از چچن آسیا گرفته تا خودِ مَنهتن آمریکا) داعش شکل گرفت. دال: یعنی دولت. الف: یعنی اسلامی. عین: یعنی عراق. شین: یعنی شام نام قدیم سوریه.

 

 

با فروپاشی دیکتاتوری صدام حسین باز هم توسط آمریکا، عراق سرزمینی مستعد برای آن لشکر تجهیز شده با تفکر خلافت شد. کمی بعد در سال ۲۰۱۰ بهار عربی -در ایران به آن می‌گفته و می گویند بیداری اسلامی- از تونس آغاز شد و سراسر خاورمیانه و بخش وسیع شمال آفریقای مسلمان را فراگرفت. اغلب دیکتاتورهای منطقه به زیر کشیده شدند. امواج عظیم آن از هفت هشت سال پیش سوریۀ بعثی را نیز دربرگرفت. جنگ داخلی شکل گرفت و داعش (با ترکیبی عجیب از چندین گروه مسلح مسلمان از میلیت های گوناگون جهان) بر تمام خاک سوریه به جز دمشق مسلط شد و خلافت خودخوانده عراق و شام را اعلان کرد.

 

تا این که در روز ۲۹ آبان ۱۳۹۶ سردار حاج قاسم سلیمانی از البوکمال سوریه نامه ای به رهبری نوشت (منبع نامه: اینجا) و اعلام کرد: «حقیر به عنوان سرباز مکلّف شده از جانب حضرتعالی در این میدان، با اتمام عملیات آزادسازی ابوکمال آخرین قلعه داعش با پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکایی-صهیونیستی و برافراشتن پرچم سوریه، پایان سیطره این شجره خبیثه ملعونه را اعلام می کنم.»

 

آیا داعش هم مانند طالبان که دولت را از دست داد و به بیابان شتافت، به بیابان می شتابد یا اساساً منتفی می شود. به نظرم آنچه در خاورمیانه و لانۀ آل سعود می گذرد حاکی از حیات باقی گذاری روح داعشی گری ست ولو آن که جسمش مضمحل گشته است. پیشنهاد می کنم با خواندن دقیق و چندبارۀ مُفاد همین نامه با ادبیات زیبای سردار سلیمانی و محتوای بسیارعمیق و اشارات و اَمثله های به کار رفته در آن، که ایدئولوژی و عملکرد این خلافتِ خشونت را به روشنی برملا می سازد، بر خطرات بروز این گونه تفکر ارتجاعی در بلاد اسلامی مطّلع شوید. ان شاء الله روزی فرا رسد که ریش از ریشه خط بگیرد نه از قَمه و دِشنه. پایان.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی