نقشهی غزه
و حضور ارتش اسرائیل در آن
نوشتهی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه) : اسرائیل نوار غزه را به صورت مجموعهای از «حبابها» یا «جمعیتهای محصور» و عاری از وجود اعضای جنبش حماس، برای فلسطینیان تقسیم میکند. طبق این طرح، نیروهای ویژهی انگلستان برای کمک به ایجاد «مناطق بسته»ی عاری از حماس، به غزه اعزام میشوند که با مشارکت اسرائیل با پیمانکاران نظامی خصوصی، برای ایجاد «مناطق امن» برای ارسال کمک جهانی، بازسازی باریکه، صورت گیرد. قرارداد بسته شد که «مردخای موتی کاهانا» تاجر اسرائیلی - آمریکایی -که شرکت گلوبال دلیوری را اداره میکند- طرح حبابها در غزه را برای سکونت مردم غزه ایجاد کند. حبابها شبیه شهرکها هستند، اما از هم تفکیک میشوند و جمعیت فلسطینیان برای سکونت در هر حباب پخش میشوند. درینباره در آتی باز هم خواهم نوشت. متن نقلی زیر نیز ضمیمهی این پست میشود. عیناً میآید:
نوشتهی ابراهیم طالبی دارابی دامنه: من آقای حسین سیمایی وزیر علوم دولت پزشکیان را نمیشناسم. اما در نشست مشهد، دیدم در گزارش نشست که دو تا کلمه حرف جذاب زد. یکی این بود که گفت: «باید سوادِ شنیدن داشت.» او خود توضیح داد منظورش ازین حرف چی هست: «همانطور که خوب حرفزدن، سواد میخواهد، شنیدن هم، یک سواد است؛ ما باید سواد شنیداری داشته باشیم.» اساساً این حرف آقای سیمایی ریشهی آفرینشی دارد یعنی ارتباط انسان با انسان، لازمهاش «شنیدن» است که وی اسم قشنگی رویش گذاشت: «سوادِ شنیدن». خدا دو گوش داد، یک زبان. یعنی شنیدن دو برابرِ گفتن.
حسین سیمایی
مرحوم آیت الله
سید محمد موسوینژاد
اما حرف دومش مهمتر بود. اگر این نقل از شنیدههای مستقیم خود وی از مرحوم آیتالله سید محمد موسوینژاد باشد، پس ممکن است او طلبهی آن مدرسهی علمیهی مشهد مقدس بوده باشد. این نقل: مرحوم آیتالله موسوینژاد میگفت «من راضی نیستم کسی در این مدرسهی علمیهی من تحصیل کند بدون اینکه درس اخلاق شرکت کند». خوبی حوزه این بوده درس اخلاق داشت. حالا این درس چه بر سرش در حوزه رفت، بگذرم.
پیامهایم
در مدرسه فکرت
قسمت صد و یکم
اول، خبرگزاری «میزانِ» قوهی قضا خبر داده بود جمشید شارمهد "در ۷ آبان ۱۴۰۳ به سزای اعمالش رسید". بعد دیروز (۱۵ آبان ۱۴۰۳) آقای اصغر جهانگیر سخنگوی همان قوه خبر داده جمشید شار مهد اعدام نشده، بلکه وقتی حکم اعدام خود را شنید، مُرد.
خُب؛ این که یک سرکردهی گروه مسلح به اسم تندر باید محاکمه میشد، کاری سنجیده بود، حتی دستگیری قهّارانهی فوری او در همان سال، ستودن دارد. اما طرز خبررسانی اخیر، با وضعی که پیش آمده، اصلاً سنجیده نبود هیچ، بلکه فضای فشار بر ایران را مهیا کرد و نشان داد بعضی بالاییها چندان خِرد و خُبرگی کار نمیزنند که باری از دوش ایران بردارند. اگر خیال میکنید غرب از رفتارهای چندگانهی خود، شرم میکند، سخت در اشتباهاید؛ آنان منافع خود را هر ساعت تعریف جدید میکنند. برای برخی از این کشورها کشتار فجیع ساکنین غزه به اندازهی اعدام یک سرکردهی مسلح مُجرم هم نیست. بنابرین، بازی سیاسی با یک نعش، به امنیت ملی ما خراش میزند. یادآوری این فرد «ایرانی - آلمانی» مرداد سال ۱۳۹۹ دستگیر شده بود که چند بار هموطنان ایرانی خود را توسط گروه مسلحاش، کشتار کرد، حتی در درون حسینیه. آلمان در دادگاه «میکونوس» نیز پیشگام خروج از ایران شده بود. ابراهیم طالبی دامنه دارابی.
متن نقلی یک با ویرایش آزاد: از تحقیق میدانی آقای پرفسور حمیدالله در کتاب «جنگهای پیامبر»: در جنگهای پیامبر (ص) در ۲۷ سَریه و ۹ غزوه، فقط ۱۵۳ نفر کشته شدند. با توجه به آن که آن جنگها، دفاعی و تحمیلی بوده و مدینه را تهدید میکرد، و به آنان حمله میکردند، تمام سعی پیامبر (ص) این بود که جنگها با حداقل تلفات همراه باشد.»
نکتهی دامنه: پیامبر اکرم ص حتی فرمان میدادند رزمندگان اسلام حق ندارند یک شاخه درخت و یک بوته علف را آسیب زنند.
تندیس
مومیایی تیمور
قلمرو تیموریان در زمان مرگ تیمور
رفته بودم مسجد محلهی قدس، نماز، سپس خرید نان. خوبی ایران از قدیم این بود، کنار مسجد یا معبد یا آتشکده یا خانقاه یا رباط یا کلیسا، بازار و مرکز حکومت و کاخ قدرت بود. این دو عکس را انداختم از نون تافتون تماماتوماتیک تا گویم چقدر رفاه و همهچیز کنارِ هم مهیابودن، برای آدم نافع و عاید است و شرائط زیستن را لذتمند میکند. نان و آب و هوا و آزادی و امنیت پنج کالای اساسی ملت است، که به شکل کوپنی! و قُپّانی! و قَیومی (=توک با چوب) نمیشود آن را تأمین کرد.
پست شده در یکشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۳ :
آیهی ۷۳ هود ← : شگفتی و تعجب از کارِ خدا
آیهی ۲۷ ابراهیم ← : ثبات در کلام داشتن
آیهی ۵۱ نحل ← : تنها از خدا بیم ورزیدن
آیهی ۴۸ طور ← : همه زیر نظر خدایند
آیهی ۵۱ انعام ← : طردکردن ممنوع
آیهی ۴۲ انعام ← : فرمان تضرع
آیهی ۴۵ عنکبوت ← : اهمیت نماز
آیهی ۱۰۵ مائده ← : دستور مواظبت از خود و خودسازی
آیهی ۶۷ احزاب ← : منع پیروی از فرمانروایان گمراهگر
آیهی ۹۴ نساء ← : فرمان تحقیق و شناخت واقعی دشمن
آیهی ۲۱ فصّلت ← : خدا همه چیز را گویا و سخنگو خلق کرده حتی پوست بدن.
پست شده در سه شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳ : متن نقلی : "پیشینه دینی مازندران: اسلام در مازندران با جنگ و شمشیر وارد نشد. زمان خلفایی که آمدند ایران را فتح کردند و نعمت اسلام را برای ایران آوردند مازندران پشت بلندیها ماند و دستشان به مازندران نرسید. تا اینکه فرزندان ائمه (ع) با شکم گرسنه و بدن برهنه فراری از این کوهها پیاده عبور کردند و خودشان را رساندند به مازندران. مردم مازندران را اینها توانستند مسلمان کنند. یعنی از اول مازندران شیعه متولد شد. مازندران مسلمان. از اول آن کسانی که اینها را مسلمان کردند فرزندان ائمه (ع) بودند. آن هم با چه زحمتی اینطور اینها با دست و پای برهنه از کوهها عبور کردند. مازندران اینگونه به دست اسلام افتاد. لذا وقتی در یمن حکومت علویان قرار بود تشکیل شود ائمهی یمن که هزار سال حکومت کردند از مازندران نیرو بردند. مبدأشان در واقع به دست مازندرانیها بودند و مردان جوان مازندران رفتند جنگیدند برای این که اسلام و شیعه را آنجا نهادینه کنند."
پست شده در دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ : متن نقلی : «سیمای ژانوسی مقاومت» از سعید حجاریان دامنه در رد یا تأیید این متن ورود نمیکند. درج عین متن: «احتمالاً تاکنون بخشی از خوانندگان این یادداشت از خود پرسیده باشند که اولاً، شهادت اسماعیل هنیه، سیدحسن نصرالله و دیگر شخصیتهای سیاسی و مبارز جهان عرب چه ارتباطی به ما ایرانیها پیدا میکند؟ در ثانی، اساساً ما را چه به آرمان فلسطین و مسئله مقاومت؟
۱. دنیا، کُشنده و کِشنده است. این تعبیر من است. چنان کُشنده که دوستی سه و اندی روز پیش به من گفته بود دلش میخواهد اسرائیل را «جول واری پَر کُند» چون از بس در برابر چشمان جهان، راحت و آزاد کشتار میکند؛ ویران میکند؛ بمب میافکنَد. از یک سو هم، دنیا آنقدر کِشنده و جاذب است که انسان دوست ندارد ازین کُره حتی حدِ ثانیه، به کُرات دیگر یا جهان مشهور به آخرت برود. مگر توحیدگرا باشد، که مرگ را تولد میداند، ولو پیرو مکتب سقراط یونان باشد. به قول آیت الله عبدالله جوادی آملی: «یونان زودتر به فکر توحید افتاد، چون سقراط مردم را به توحید دعوت کرد و شربت شهادت نوشید»
شرح عبارت محلی: جول واری پَر هاکانه: عین عقاب و شاهین، صید را زندهزنده پَر بِکَنَد.
۲. در حِلّه میان نجف - بغداد مسجدی هست عین مقامی که بعضیها برای مسجد روستای جمکران قم قائلاند. معمولاً خوابنما! میشوند در آن مکان. البته قصد قضاوت ندارم، فقط به یک نقل (البته با قلم آزاد خودم) بسنده میکنم: یک شب یک عالم میگوید امام زمان علیه السلام یا پیامبر اکرم ص را خواب دید. گفت ۳۱۳ نفر که سهله، ۱۰۰۰ نفر الآن (آن زمان خوابنما شدن) در خودِ حِلّه حالت انتظار دارند که ظهور فرا رسد. دستور شنید ۴۰ نفر آدم منتظر و ۲ رأس بُزغاله و یک قصاب جمع کن. بعد شنید با ۲ بُزغاله و یک قصاب برو پشت بام. مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری میگفت:
«آن ۴۰ نفر غسل و کفن کرده، ندای «یابنَ الحسن بیا» هم، سر داده بودند.» منبع
قصاب دستور یافت سر ۱ بزغاله را ببُرّد، بُرید. خون از ناودان پایین ریخت. منتظران همه با ذوق گفتند امام زمان علیه السلام، قصاب را کشت! قصاب دستور شنید حالا سر بزغاله دوم را ببُرّ. اقدام نمود. آن عالم گفت حضرت به من گفت حالا از بام با هم برویم پایین تا با آن ۴۰ نفر منتظر من، قیام کنیم! رفتند دیدند جیکا پَر زن هم نیست! همه زدند به فرار.
شرح عبارت محلی: جیکا پَر زن: کنایه از نبودن هیچ کس، حتی یک جیکاُ گنجشکُ میجکا.
۳. زاهی عوفی فرمانده قسام در کرانه باختری توسط جنگندههای بمبافکن اسرائیل در اردوگاه طولکَرْم شهید شد. او از محلهی الحمام بود، ملقّب به طوفان. اسرائیل میدانست زاهی عوفی فعال نترسِ تأمین سلاح مبارزان بود. آری؛ دنیا، کُشنده و کِشنده است. ۱. زاهی طوفان را، رژیم ستمگر میکُشد، چون در نبرد برای فلسطینیان ستمدیده، کار میکرد. ۲. منتظران، البته از نوع کذاب، چنان دنیا را جذاب میدانند از خون بُزغاله! در ناودان آن خواب! هم میزنند به چاک. فقط حرف در میکنند! بگذرم.
توضیح: دامنه در رد یا تأیید
این نوشتهها نظری ندارد.
: (پروفایل نویسنده) سه شرط گردشگری: گردشگری (Tourism) مساوی با صلح و پول است. فرهنگ ها و دانش ها را هم جابجا می کند. دیدن، لذت، سفرنامه، زیارت، کسب و کار همگی در گردشگری بوی پول می دهد. صنعت توریسم درآمدزایی بی درد و سر کشورهاست. به عنوان نمونه عربستان سعودی صد میلیارد دلار از گردشگری امسال پول به دست آورد. گردشگری کشورها حداقل سه شرط دارد: تمدن یا طبیعت دیدنی و امکان تاریخی و یا هر سه را با هم داشته باشد. حکومت برای گردشگر کمترین قید و شرط بگذارد. امنیت کشور بالا باشد که هم سرمایه گذار خارجی جرئت کند کارخانه بزند و هم گردشگر اعتماد کند دست به سفر بزند. با توجه به یکی از عنوان های روزنامه "ابتکار جنوب" چاپ ۱۶ - ۷ - ۱۴۰۳ این متنم نوشته شد. با احترام: نویسنده. والسلام.
...
آرایش جنگی
۱۳ ، ۷ ، ۱۴۰۳ : نوشتهی ابراهیم طالبی دامنه دارابی
از سبک اقدامهای ارتش اسرائیل در چهار محور لبنان پیداست، آرایش جنگی به خود گرفت. اقدام نیرو هوایی در بمباران نقاط مهم جنوبی در اختیار حزبالله، اقدام دریایی از ضلع غربی لبنان، اقدام مسدودکردن گذرگاه اصلی لبنان به سوریه از طریق بمباران هوایی امروز، اقدام تجمع تانکها در سراسر مرز لبنان. به نظر میرسد در گام اول اگر واقعاً قصد جنگ تمامعیار داشته باشد، تصرف تا ضاحیه است.
نکته: ضاحیه شهر گونگونیهاست. با تفاوت بالا. به تعبیر من ضاحیه پایتخت استراتژیک حزبالله است و بیروت پایتخت سیاسی لبنان. مقر و اقامت شهید سید حسن نصرالله هم، همین ناحیه بود. وقتی جمعهی قبل، فرماندهان همگی از نقاط تحت نفوذ حزبالله وارد ضاحیه شده بودند، -اسرائیل که سالها در کمین سید حسن بود- از همین قرینهی ورود انبوه افراد شاخص به ضاحیه، اطلاعات کسب کرد نشست با سید حسن نصرالله حتمی و حضوری است، نه ویدیو کنفرانس، که ۸۵ بمب سنگرشکن حاوی مواد مهلک (عکس بمب در متن) را بر چهار آسمانخراش آنجا ریخت.
۱۲ مهر ۱۴۰۳ :شرح عکس: این آقامدرسه است؛ وسط روستای دارابکلا از فراز بامها ( ۸ / ۱ / ۱۴۰۰ ) عکاسش عموحمید است. زمانی یک مدرسهی علمیهی پررونق منطقه بود. الآن نمیدانم چه کاربَرییی دارد و متولی آن کیست. طلاب ابتدا ازین مدرسه مقدمات عرب را شروع میکردند. مرحوم آیت الله آقا شیخ محمدباقر دارابکلایی رهبر مذهبی و مدرّس این مدرسه بود. عموحمید هنرت درین مدت به ثبت صحنهها کمک کرد. دامنه توحید.
نوشتهی ابراهیم طالبی دامنه دارابی: در چین دو ترانهٔ انقلابی در مراسم سالگردِ تشکیلِ حزب کمونیست، اجرا میشود؛ یکی «پرچم سرخ» و یکی هم «انسان خوب، باید سرباز شود».
من ممکن میدانم این ریشه در آن تز مشهور «مائو تسه تونگ» داشته باشد که مائویستها دنبال میکنند. مائو میگفت:
«جهان از آنِ ماست، برای به دست آوردن آن باید متحد شویم.»
در ایران حزب کومله مائویست است، حزب «پیکار» هم مکتبش مائویسم بود. فعلاً به آنچه بالا نوشتم دخالت نمیکنم، اما جالب میدانم یکی از تزهای آیت الله عبدالله جوادی آملی را با هدف تنویر مطرح کنم:
ایشان سال ۹۰ حرفی خیلی زیبا و موثر زد که در روزنامهٔ اطلاعات ۳۱ ، ۱ ، ۱۳۹۰ درج است. چکیدهی حرفش (به برداشت آزادم) این بود: محور مسجد، محراب است، و محراب، سمت بیت عتیق یعنی کعبه (=در محاوره: خانهٔ خدا) است و نیز محراب، چشم مسجد محسوب میشود. مسجد هم، مِلک کسی در نمیآید، آزاد است. پس، کسی که آزاد است، مسجدی است. در حقیقت مسجد بیتِ آزادی است؛ زیرا رو به عتیق است و عتیق معنیاش «آزاد»است. خداوند هم انشاء کرد: ولْیَطوفوا بالبیت العتیق. پس؛ چون معنی عتیق «آزاد» است، مسجد «مکانِ آزادی» است، نه محل بردگی. لفظ بردگی از من است البته، نه نقل.
در مقایسهی دو دیدگاه است که میشود معلوم کرد کدام تفکر از «انسانِ خوب» دفاع میکند، آن که دنیا را مِلک طِلق خود میپندارد و انسان را سرباز یعنی جنگجو میخواهد؟! یا آن فکر که حتی خانهٔ خدا را آزاد و مسجد را مکانِ آزادی معرفی میکند؟ بهروشنی معلوم است. یاد ما باشد چین البته جنگجو صادر نمیکند! ظرف و ظروف و سینی و ماهی و هر چی که پول پارو کند، صادر میکند.
جنگ و صلح و زندان
نوشتهی ابراهیم طالبی دامنه دارابی
وقتی آقای محمدحسین لطیفی خواست شهید محمد بروجردی را به فیلم سینمایی درآورَد، «غریب» را نام فیلمش کرد. کارش واقعاً حکمت داشت، چون محمد بروجردی را هنوز هم خیلیها نمیشناسند. او آنقدر نافذ بود در میان مردم کردستان که خودِ کُردهای باغیرت وی را مسیح کردستان لقب داده بودند. محمد بروجردی از سران گروه ضد شاه بود که پس از انقلاب با هفت گروه وحدت کردند و مجاهدین انقلاب اسلامی را در برابر مجاهدین خلق تأسیس کردند. محمد بروجردی فرمانده سپاه کل منطقهی غرب بود. او گلوله را آخرین کار نه آغاز کار میدانست، تزش سازگاری با مخالفان تا آخرین حد امکان بود. این جملهی او مشهور شد، البته نقل من ازین عبارتش مضمون است، نه منقول:
ما انقلاب کردیم زندان خالی شوند، اما باز در زندان جا نداریم!
من از زمان تأثیر مدرسه فکرت این چندمین یادداشت است که از آن مرد بزرگ انقلاب و دفاع مقدس نگاشتم. او از نگارهای محبوب من است. نگار و زیبای در چهره و نگار و زیبایی در عرفانمسلکیاش. نقش شبیه او را بابک حمیدیان خیلی خوب هم در چهره و هم در رفتار در فیلم خوب «غریب» بازی کرد.
شهید ابراهیم عباسیان را شرح میدهم: شهید مظلوم دارابکلا ابراهیم عباسیان به روایت ابراهیم طالبی دارابی دامنه. ابراهیم شهید در قلم ابراهیم طالبی. به مناست هفتهی دفاع مقدس:
شهید مظلوم محل
ابراهیم عباسیان
عکس ۱۸ مرداد ۱۳۹۷
عکاس: اسماعیل دارابکلایی
قبر شهید ابراهیم عباسیان
عکس ۱۹ مرداد ۱۳۹۷ عکاس: سیدمحمد موسوی دارابی وکیل
ابراهیم عباسیان عضو نخبهی خاندان خود بود.
مغز تحلیلی داشت، پُرمایه و با دانش روز، و تحلیلگر.
در انقلاب بر ضد شاه شرکت کرد.
در گرایش سیاسی سوسیالیستی و مردمی فکر میکرد.
من خودم افکار سوسیالیستی را میپسندم.
با طبقهی فرودست جامعه عشق و پیمان داشت.
در موضعگیری سیاسی ضد امپریالیستی عمل میکرد.
در تابستان داغ من روزه میخوردم، اما او روزه داشت.
هم اهل مطالعه بود و هم اهل کار.
در صنعت جوشکاری مخ بود.
در محلهی ما زبانزد بود در مهربانی و فروتنی.
دلسوز سالمندان بود.
دفاع میکرد از کسی که در هر جا مظلوم واقع میشد.
بهترین همسایهی ما بود.
سن او از من سه سال بیشتر بود، اما خودش را نمیگرفت.
به مادرش بسیار حرمت میگذاشت.
در منزل نفوذ کلام داشت.
پدرش مرحوم دائیحاجی شهمیرزادی بزرگمرد بود.
نقش ابراهیم عباسیان همیشه صلحآمیز بود در روابط.
در گرمدشت خوزستان توسط بعثیهای صدام شهید شد.
محل به او پس از شهادت جفای بزرگی شد.
امروزه قبر دورافتادهاش علامت آن جفا است.
من برای شهادت او به همراه داداش حمید برادرش، با حجت الاسلام آقای ناطق نوری که بازرسی را بر عهده داشت، مکاتبه کردم. همیشه سر قبرش حاضر میشدم، حتی آن زمان تهمت میشنیدم. بگذرم. شهید متفکر و مظلوم محل آقا ابراهیم عباسیان سلام دارم به تو آن روح بزرگ. امروز در مدرسه فکرت یاد تو شد. ای رفیق مرا شفیع و میانجی باش پیش خدا. ابراهیم.
من از شهید همنفْسم عزیزالله نصرآبادی یاد میکنم از نصرآباد شهر گرگان. او عارف فیالله بود. آنقدر خوب، که به او «مظلوم» میگفتم! یادش گرامی. از عارفترین رفیق من بود. مشخصات دقیق این رفیق شهیدم: شهید عزیزالله قربانی نصرآباد. از روستای نصرآباد، سه کیلومتر بعد از گرگان به سمت مشهد مقدس سمت راست. متفکر و صاحب بینش بود. با هم سال ۱۳۶۳ نهجالبلاغه را شب مرور میکردیم. نامش در دلم حک است محکم. عکسهایش:
نقشهی لبنان
نوشتهی ابراهیم طالبی دامنه دارابی: آن فرورفتگی که کل لبنان را در بر گرفته، عروس خاورمیانه است؛ نام تعبیری لبنان. لبنان مرکز چاپ جهان اسلام است. نفیسترین کتاب. مردم آن بهروز زندگی میکنند. حتی لباس جوانان آنان شبیهترین پوشش به غرب است. لبنان از بالا و شرق در دل سوریه فرو رفت. حتی سالها ارتش حافظ اسد، لبنان را در اشغال خود داشت و بر آن تسلط میورزید. لبنان راضی هم بود. لبنان فقط از سمت باریکهی جنوب با اسرائیل هم مرز است. مهم این که اسرائیل در همان نقطه، نصف مرزش با سوریه است. اسرائیل، هم مزارع مهم لبنان و هم بلندیهای مهم جولان سوریه را چندین سال در تصرف خود دارد. آن قسمت باریکهی لبنان در عکس تا شعاع چندین کیلومتر به سمت بیروت در شمال، تماماً در دست حزب الله لبنان است، نه دولت لبنان. همه هم تقریباً مسلحاند. بگذرم. اسرائیل در آسیب بزرگ همسایگان قرار دارد. جغرافیای لبنان، برترین محیط نبرد است، چون انباشت کوه، دره، ناهمواری است و جنگ در آن فقط چریکی باید باشد. مصطفی چمران شهید شرف دفاع مقدس و امام سید موسی صدر رهبر کاریزماتیک ایرانی در لبنان، دو مقتدای مقتدر آن زمانهای دور در مبارزات لبنان با اسرائیل بودند. تفکر دفع اشغالگری، ریشه در اندیشههای علمی و عملی این دو چهرهی عارف مبارز و اسلامشناس مترقی دارد.
مسجد قدس قم
پاتوق نماز شام و خُفتنِ من
۱ ، ۷ ، ۱۴۰۳ : نوشتهی ابراهیم طالبی دامنه دارابی
این سه عکس را همین الآن وقتی جماعت بودم انداختم. چند حُسن دارد این مسجد، برمیشمُرم:
۱. حجت الاسلام موحدی امام جماعت آن است، اهل شبستر. پرهیزگار. بدون ورود به جناح سیاسی. نماز را هم با رعایت حال اَضعَفِ نمازگزار میخوانَد. بین دو نماز هم، مردم را برای صحبت گروگان نمیگیرد.
مرحوم حاج
۱ مهر ۱۴۰۳
مسجد قدس قم
۲. مسجدی تمیز و با سقف بلند است و دایرهمانند، که اکسیژن در آن بسیار تازه جریان دارد. آدم خفه نمیشود. و با کمال خوشحالی، همواره تمام محیط دو طرف مسجد (=بانوان و آقایان) فشرده و پر است.
۳. اما یک ویژگی دیگری هم دارد؛ مؤسسش مرحوم حاج «سید ابوالفضل تولیت» رحمت الله علیه بود که قبرش هم در ضلع عقب قبله قرار دارد. تولیت را اهل سیاست و تاریخ انقلاب اسلامی میشناسند؛ فرد ذینفوذ قم که حتی شاه هم وساطتش را میپذیرفت. آن مرحوم، سرمایهدار مؤمن و نیکوکار بود و جاهای زیادی را در قم وقف مردم کرد که میلیاردها دلار ارزش دارد؛ مثل بیمارستان علی بن ابی طالب سپاه قم در سالاریه. وی از دوستان مرحوم حجت الاسلام اکبر رفسنجانی بود. از درگاه قبرش هم، عکس انداختم.
۴. نمای بیرون مسجد هم دلچسب است، معماری زیبایی دارد، طبقهی دومش زائرسرا هم هست که درش به روی مردم کشور باز است. در زمان اعتکاف، جزوِ مطلوبترین مسجد معتکفین است.
۵. بسیج این مسجد، چه سمت زنان و چه سمت مردان، خیلیفعال است و تندروی درین مسجد وجود ندارد؛ خیلی بهندرت.
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت صدم
متنی از «آمی مککینون» مطالعه کردم و با تزهای این زن «ربکا لیسنر» بیشتر آشنا شدم. آنچه من آشنا شدم را مینویسم. اول بگویم در آمریکا یک سنت است نامزدها تیمهای خود را رو میکنند تا علاقمندی رأیدهندگان را به خود بیشتر کنند. او حالا دست دیگر خانم «کامالا هریس» نامزد هندیتبار انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست؛ یعنی در صورت پیروزی کامالا هریس او رئیس شورای امنیت ملیست. یک ضربالمثل هم در آمریکا رایج است: «پرسنل شما، همان سیاستِ شما هستند.»
توضیح سایت دامنه:
دامنه در رد یا تأیید متنهای
رویدادنگار «نیرو نیلوفر» نظری ندارد
روز ۱۲ تا ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ از نقل و قول های خبری و تحلیلی بر می آید در ایران بر بریدن درختان جنگل الیمالات نور در اثر ساخت پارکینگ گردشگری سد الیمالات سر و صدا شد. کودتای ژئوپولتیک روس نسبت به مرز ایران با ارمنستان دامن زده شد و روس با ترکیه و آذربایجان بست گازش به اروپا فروش شود. از سوی دیگر سفیر استرالیا حرمت شکست و همجنسگرایی را در ایران تبلیغ و ترویج کرد. یک منبع خبری داخلی، مردم ایران را دیندارتر از همیشه معرفی کرد. از دولت دکتر پزشکیان درخواست شد تعاون را حلال جادویی اقتصاد ایران بداند. دستمزد جدید کارگری به مطالبه جدی در کارگاه های کار ایران تبدیل شد. رفتار معنوی اربعین در مشهد توسط زیارت رفتگان بازتولید شد. مردم در خرداد گندم به سیلوهای کشور فروختند اما هنوز از طرف دولت به بیشتر کشاورزان پول پرداخت نشد. از سوی مبلغان خبری زیارت تحول به سوی کمال انسانی مطرح شد. عراقچی می خواهد از قاهره شروع کند. تعطیلی شنبه ها در ایران جنبه عقیدتی پیدا کرد. بهبود رابطه با غرب از خواسته ها در میان مردم مطرح شد. محمد سروش محلاتی دانشور حوزه در قم به ایران به خاطر پرداختن به منطقه انتقاد وارد کرد. یک دانشور دیگر حوزه در مشهد پیشنهاد کرد مردم خانه های خود را با افغانستانی ها قسمت کنند. پادشاه بحرین پیش افتاد ۴۵۷ زندانی سیاسی را عفو و آزاد کرد. و شعر قیصر امین پور که: "کیف و کفش من کجاست؟ مـدرسـه، مـا آمدیم."
💬 ۱ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر
زاویهی ۱
این زاویه موضع رسمی انقلاب بود. شعارش: جنگ جنگ تا پیروزی. از پشتیبانی عمومی مردمی برخوردار بود. صاحبان این زاویه سرانجامِ جنگ را جامی زهر تعبیر کردند. چون در فرجامِ جنگ، مجبور به قبول قطعنامهی ۵۹۸ آتشبس شدند که چندین ماه طول کشید تا پذیرفته شود.
نوشتهی ابراهیم طالبی دامنه دارابی: میلاد محمد بن عبدالله ص به میزان بعثت حضرت محمد رسول الله ص ارزش معنوی دارد. باید «محمد»ی میبود تا «مَبعث»ی میشد. یک مردِ درستکارِ آمدهبهدنیا، آمادهی برانگیختگی برای نجات دنیا.
حالا پس از تولد وَ بعثت وَ هجرت وَ ساخت مدینهی دیانت وُ سیاست، این کتابِ آن آخرین فرستادهی حضرتِ آفریننده است که میان ما، زندگان را، زندگانی میبخشد؛ که به تعبیر من راستگوترین و شجاعترین کتاب است. راستگوترین؛ چون حتی آن نهیبها در وحی نیز درج شد. شجاعترین؛ چون چه کتابی قدرت دارد برای افراد شاخص راحت و ساده حرف بزند و حتی برای یوسف پیامبر «حتّی اذا هلک» تا آن که از دنیا رفت، به کار بِبرَد؟!
«و لَقَد جاءکُم یُوسُفُ مِن قبلُ بِالبیِّناتِ فما زِلتُم فی شکٍّ مِمّا جاءکُم بِه حتّی اذا هَلَکَ قُلتُم لَن یَبعَثَ اللهُ مِن بعدِهِ رسولاً کذلکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَن هُوَ مُسرِفٌ مُرتابٌ»
اساساً اگر برای کمترین کسِ سیاست که مرده باشد واژهی هَلَکَ به کار روَد، موج افترا و هجوم ایجاد میشود که برای فلان مقام! لغت هلک استخدام کرد. حال آن که کتاب الله مجید برای نبی خود یوسف ع لفظ هلک آوُرد. قرآن واقعاً کتاب بدون سانسور است. اجازه نداشت یک حرف از وحی را از نقل و رساندن به مردم سانسور کند. این است که میبایست معتقد و عاشق قرآن شد؛ کتابی شجاع و راست. حتی آنجا در سورهی عبَس هم خدا و رسولش در بیان، سانسور نکردند: عَبَسَ وَ تَوَلَّىٰ. چهره در هم کشید و روی گردانید... چون که یک اعمی (=نابینا) آمده بود نزدش؛ فَاَنْتَ عَنهُ تَلَهَّىٰ: ولی تو [با رویگردانی] از او به دیگران میپردازی. کَلَّا اِنَّهَا تَذْکِرَةٌ. «این چنین [برخوردی شایسته] نیست، بیتردید این آیات قرآن مایهی پند است.»