دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود ، داراب‌کلا

منوی سایت
پیام مدیر
نظرات
موضوع
بایگانی
پسندیده

شهید ابراهیم عباسیان

دوشنبه, ۲ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۰۷ ق.ظ

شهید ابراهیم عباسیان را شرح می‌دهم: شهید مظلوم داراب‌کلا ابراهیم عباسیان به روایت ابراهیم طالبی دارابی دامنه. ابراهیم شهید در قلم ابراهیم طالبی. به مناست هفته‌ی دفاع مقدس:

 

شهید مظلوم محل

ابراهیم عباسیان

عکس ۱۸ مرداد ۱۳۹۷

عکاس: اسماعیل دارابکلایی

 

قبر شهید ابراهیم عباسیان

عکس ۱۹ مرداد ۱۳۹۷ عکاس: سیدمحمد موسوی دارابی وکیل

 

ابراهیم عباسیان عضو نخبه‌ی خاندان خود بود.

مغز تحلیلی داشت، پُرمایه و با دانش روز، و تحلیلگر.

در انقلاب بر ضد شاه شرکت کرد.

در گرایش سیاسی سوسیالیستی و مردمی فکر می‌کرد.

من خودم افکار سوسیالیستی را می‌پسندم.

با طبقه‌ی فرودست جامعه عشق و پیمان داشت.

در موضع‌گیری سیاسی ضد امپریالیستی عمل می‌کرد.

در تابستان داغ من روزه می‌خوردم، اما او روزه داشت.

هم اهل مطالعه بود و هم اهل کار.

در صنعت جوشکاری مخ بود.

در محله‌ی ما زبانزد بود در مهربانی و فروتنی.

دلسوز سالمندان بود.

دفاع می‌کرد از کسی که در هر جا مظلوم واقع می‌شد.

بهترین همسایه‌ی ما بود.

سن او از من سه سال بیشتر بود، اما خودش را نمی‌گرفت.

به مادرش بسیار حرمت می‌گذاشت.

در منزل نفوذ کلام داشت.

پدرش مرحوم دائی‌حاجی شهمیرزادی بزرگ‌مرد بود.

نقش ابراهیم عباسیان همیشه صلح‌آمیز بود در روابط.

در گرمدشت خوزستان توسط بعثی‌های صدام شهید شد.

محل به او پس از شهادت جفای بزرگی شد.

امروزه قبر دورافتاده‌اش علامت آن جفا است.

من برای شهادت او به همراه داداش حمید برادرش، با حجت الاسلام آقای ناطق نوری که بازرسی را بر عهده داشت، مکاتبه کردم. همیشه سر قبرش حاضر می‌شدم، حتی آن زمان تهمت می‌شنیدم. بگذرم. شهید متفکر و مظلوم محل آقا ابراهیم عباسیان سلام دارم به تو آن روح بزرگ. امروز در مدرسه فکرت یاد تو شد. ای رفیق مرا شفیع و میانجی باش پیش خدا. ابراهیم.

 

من از شهید هم‌نفْسم عزیزالله نصرآبادی یاد می‌کنم از نصرآباد شهر گرگان. او عارف فی‌الله بود. آنقدر خوب، که به او «مظلوم» می‌گفتم! یادش گرامی. از عارف‌ترین رفیق من بود. مشخصات دقیق این رفیق شهیدم: شهید عزیزالله قربانی نصرآباد. از روستای نصرآباد، سه کیلومتر بعد از گرگان به سمت مشهد مقدس سمت راست. متفکر و صاحب بینش بود. با هم سال ۱۳۶۳ نهج‌البلاغه را شب مرور می‌کردیم. نامش در دلم حک است محکم. عکسهایش:

 
 
...
 
 
 
اما دیگر رفقای شهیدم: علاوه بر ۱. شهید عزیزالله قربانی نصرآباد ۲. شهید مظلوم محل ابراهیم عباسیان ، بقیه‌ی رفقایم که شهید شدند پیش من یا در جبهه‌های دیگر بر حسب حافظه نام می‌برم، فضلیت همه‌ی آنان محفوظ:
 
۳. شهید حجت الاسلام آق سیدجواد شفیعی دارابی
۴. شهید محمدباقر مهاجر دارابی
۵. شهید عیسی ملایی دارابی
۶. شهید جواد طالبی دارابی
۷. شهید نعمت الله یاری جویباری
۸. شهید نعمت مقصودلو سرخنکلاته
۹. شهید رمضان زکریایی
۱۰. و... چون الآن ممکن است ذهنم یاری ندهد.
 
 
پیکر شهید نعمت یاری
 
 
قبر شهید
 
 
...
 
 
شهید نعمت یاری در جبهه‌ی بوریدر مریوان
که در کمین حزب کومله شهید شد
 
 
روز دفن شهید نعمت یاری جویباری
 
شهدای داراب‌کلا البته همگی درهم‌تنیده بودیم. اما چون پیشنهاد امیرجناب این بود از رفقا نام ببرید، این گونه آمار دادم. عمویوسف رزاقی، سیدابراهیم حسینی بالامله، سید حسن شفیعی دارابی مرحوم سید رضا و مهدی قائمی از رفقایم بودند که رزمندگی کردند در جبهه با جان و دل، که به رحمت خدا پیوستند. نام همه‌ی شهیدان جبهه و شهید حاج قاسم سلیمانی به خیر.تکمیل: شهید سیروس اسماعیل‌زاده را هم یاد کنم که داییِ خانمم خدیجه بود که این دو با هم بسیار عاطفی بودند.
ابراهیم طالبی دامنه دارابی بازمانده‌ی جنگ!
| لینک کوتاه این پست → //qaqom.blog.ir/post/2538
۱۴۰۳/۰۷/۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

تریبون دارابکلا

جبهه

دارابکلایی ها

نظرات  (۱)

سلام آقای دارابی
بدونه مقدمه عرض میکنم علت نگرانی
شما روجویا شدم آیا این درست بود شمانام فردی روببری که خودش توصحن مدرسه حضورنداشت تابتونه ازخودش دفاع بکنه شما که خودتو مسلمان میدونی آیا این حق الناس نیست؟
فرمودی کدام شهید مظلوم نیست 
اقای دارابی هیچ احدی نمیتونه مظلومیت شهدا رو انکار بکنه 
البته تنها شعار دادن کافی نیست پاس نگه داشتن خون شهداست که خیلی مهمه انشالله سری به فضای مجازی بزنید تا ببینید دخترا ونوه های به اصطلاح مذهبی چه عکس های میذارن وخون شهدا روپایمال میکنند
اقای دارابی 
فرق هست بین هواداروعضو لطفا بیشتر دقت بفرمایید
دوست ندارم زیاد بحث ادامه پیدا بکنه همینقدر بعرضتان برسانم 
بچه های دارابکلا هوادار بودن نه عضو ودست هیچ کدامشان به خون کسی آلوده نشد 
برادر بزرگوار 
ای کاش هیچ احدی به خودش اجازه ندهد برای خدایمان تعیین تکلیف بکنه 
تمام
امضا محفوظ
پاسخ مدیر دامنه :
،،
سلام و احترام
شما هم‌کلاسی شرافتمند مدرسه فکرت هستی. شناختم از شخصیتت کامل است؛ وارسته‌ای، فردی به‌نهایت صبّار. در بینش شما که درین متن تجلی کرد هر چه پیدا می‌شود مروت و انسانیت و اخلاق و خوبی‌خواستن از انسان. من این متنت را هرگز از ذخیره، دور نمی‌دارم. با نهایت تشکر که سخن خود در بهترین ادبیات وارد صحن کردی. فکر شما برای ما ارزش تعقیب و تعلیم آفرید. خداقوت.
برادرت: ابراهیم


بقیه‌ی نظرات و پاسخ‌ها:

سلام آقای طالبی
شب به خیر
✳️ معماران قدیم، اوج هنرشان را در طراحی و ساخت مسجد نشان می‌دادند. معماران و مهندسان جدید هم هنوز این گرایش را دارند و اگر به آنان میدان داده شود، آن را به ظهور می‌رسانند.

✅ طنزیم در حاشیه:
عبارت «پاتوق نماز شام و خفتنِ من» این نکته را به ذهن خواننده متبادر می‌کند که شما شب در مسجد می‌خوابید.
بعید می‌دانم با داشتن همسری چنان «کدبانو»، شرایط جوری باشد که شب را در مسجد بخوابید.
اگر هم تارک دنیا شده‌اید که با آن تعریف و تمجید از چای دیشلمه و میوه و خوراک ساعت ۱۰ صبح و ۴ عصر که علاوه بر صبحانه و ناهار و شام است و دوش ولرم قبل از خواب و سایر رفتارهای مرفّهان دردمند جور در نمی‌آید.
جلیل قربانی
پاسخ دامنه ::
،،
شبانگاه‌ات خوب و خُرم جناب جلیل قربانی. سلامْ با اسکورت تشکر وافر که سرشار شدم از نشاط بابت این لُغُز. ۱. راستش من فقط خونه‌ی خودم آسوده‌ترین خواب را دارم. مسجد دله مگر آدم را خواب می‌برد؟! ۲. کم نمانده بود مرا مِتوِلی هم بکنی! گرچه شغل شریف مادر حضرت مریم س معبدداری بود که امری مقدس است. ۳. واقعاً لبریز خنده شد، لب من. اگر جوابی بنویسم به بقیه‌ی مزاح‌ات، اصلاً اصل شوخی‌ات را خراب می‌کنم. ۵. لامصّب! در یک پست کوتاه، شش‌ماه حرف نگفته را یک‌جا جا دادی. ۶. معماری مساجد را فنی مطرح کردی، موافقم. مساجد شکوه معماری مسلمین بوده و هست. خصوص مالزی. ممنونم. خندیدم بر تمام طنزیم خوش‌تنظیم‌ات. اتفاقاً آقا جلیل همین الآن داشتم یک کال گلابی، یک کال آلو بخارا می‌خوردم. سپس نخ دندان و پشت‌بندش که دهان گرم شد، مسواک با خمیردندان ساخت ایران.
یک عبارت: ما در محل‌مان نماز عشا را خُفتن می‌گوییم. ازین واژه رفتی سرْوقتِ خوابیدن.

ازین نوع بازی‌ها زیاد می‌کردیم در جوانی:

مثلاً می‌گفتیم:

بگو: سورَک.

وقتی می‌گفت سورک

جواب می‌شنید:

تِ پِتَک بَزوهه کورَک!

جلیل قربانی:

✅ هر چند کوچیک بودیم، اما دنبال این بودیم که؛

یک دختر در این بازی بگوید:

- ماست‌خواری

ما هم سریع بگوییم:

- اِمشو اِمِه ته خواستگاری!

دامنه:

جواب کوبنده بود!
پس سمت شما، جسورتر بودین! درین بازی هم‌جوابی.
شهید همرزمم عارف فی‌الله عزیزالله قربانی نصرآباد گرگان استان گلستان که بی‌نظیر بود در مذهبی‌بودن، معنوی‌بودن و آگاهی سیاسی.
ارادتمندش: ابراهیم طالبی دامنه دارابی
شهید نعمت الله یاری که در جبهه‌ی بوریدر مریوان بودیم. این رفیق من در کمین حزب کومله شهید شد. عکس روز دفنش در جویبار سال ۱۳۶۱ و نیز صورت تیرخورده‌اش و قبرش و پدر و مادرش☝️
ارادتمندش: ابراهیم طالبی دامنه دارابی

سلام اقای دارابی

درمقام ومنزلت کسی که خودشو انقلابی میدونه نیست که با طعنه وکنایه صحبت بکنه

اقای دارابی میشه بفرمایید وقتی اقای طالبی واژه مظلومو برای شهید بکار بردچرا انقدر نگرانتان کرد که صلاح دونستید دست به قلم ببرید.

متن رسیده با امضا محفوظ: به قاسم بابویه

پاسخ دامنه ::
،،
خ.. خوبم، ه... شرافتمندم، خ... م... شه...م سلام. در پاسخ به آقای قاسم بابویه در صحن مدرسه فکرت، چقدر خوب و با ادبیات درست و منطقی و در عین حال زیرک وارد عمل شدید. من هم پشتیبانت خواهم ماند. تا ببینم چه واکنش نشان می‌دهد.

متن قاسم بابویه در مدرسه کرد که به من طعنه زد:سلام انشاالله که نبوده است اگر زیاد در باره او صحبت شود آقای مدیر اسمش را عوض می کند اسمش را به نام رزمنده مظلوم تغییر خواهد آن موقع برای ما گران تمام می شود

جواب قاسم بابویه به عضو مدرسه:سلام ببخشید همه شهدای ما مظلوم هستند شما بفرمائید کدامشان مظلوم نبوده تا جواب شما داده بشه تفکر بعضی ها به جز تفرقه چیزهای دیگری فکر نکنم باشه اولین بار در خصوص این شهید چنیین لفظی بکار برد فردی بود به نام محمد حسین اهنگری از اعضای سازمان منافقین بود در آنجا هم برایش نوشتم این یک تفرقه پیش نیست ببخشید که مطلبم برای ما خوشایند نبود سپاسگزارم از لطف شما با نگرانی بنده یقین داشته باش برای ما شهیدی با شهید دیگر فرق ندارد این یک تفرقه پیش نیست
دارابی هستم درارابی نیستم

جواب دامنه به قاسم بابویه جناب آقاقاسم بابویه رفیق محترم سلام
اول در دیروز و امروز لازم ندیده بودم به آن نوشته‌ات که از مدیر مدرسه هم حرف به میان آوُرده بودی، پاسخ دهم. اما حالا که کمی بیشتر دیدگاه خود را روشن‌تر بیان کردی، لازم دیدم نظرم را بنویسم:

اول توافقاتم بر سر دو حرف خودت:

۱. من هم مانند خودت معتقدم تفرقه بد است.
۲. من هم مانند خودت باور دارم شهدا همه مظلومانه در جبهه شهید شدند.


اما با بقیه‌ی این دیدگاه‌ات، نظرم فرق دارد. بیان می‌کنم:

۱. تمام شهدا مظلوم شهید شدند، اما با شهید ابراهیم عباسیان در محل، در نظام، در بنیاد شهید، در مسجد و تکیه محل و حتی در قبرستان، رفتاری رخ داد که ظلم به آن شهید بود. این بود که نام شهید را «شهید مظلوم محل» گذاشتم.

۲. من نخستین‌بار در مراسم هفتم مرحوم محمد داراب‌کلایی در نزدیک دو دهه قبل در مزار داراب‌کلا نام شهید شهید مظلوم ابراهیم عباسیان را با افتخار بردم که کسی جرأت نداشت با جو بد محل، عنوان «شهید» روی آن شهید دفاع مقدس بگذارد.

۳. کم‌کم این مسئله حل شد و عکس شهید و نام آن شهید در لیست ۱۹ شهید محل قرار گرفت. سیر این کار هم زمان زیادی برد.

۴. چه با پیکرش در تشییع، چه با محل دفنش بی‌تردید در محل رفتار بد صورت گرفت که پیشگاه خدا باید شرم شود.

۵. صدام به همه‌ی شهدای ما ستم کرد، ابراهیم عباسیان هم یکی ازین شهدا که توسط ارتش بعث صدام شهید شد. اما علاوه بر صدام، با این شهید در محل ظلمی شد که تاریخ سیاسی داراب‌کلا هرگز آن را فراموش نمی‌کند.

۶. نه فقط ابراهیم عباسیان شهید مظلوم است، مادر مرحومش هم مظلوم بود که سال‌ها صبر ورزید و خون جگر خورد که اسم و عکس فرزندش که در جبهه شهید شد، در مجالس عمومی مسجد و تکیه بدرخشد. اما همه می‌دانیم این طول کشید.

۷. همه باید با خود پرسشگرانه مواجه شوند که چرا قبر این شهید با فاصله‌ی معنادار از قبر ۱۸ شهید دیگر قرار گرفت. داستان این ظلم، محفوظ است و قصد بازگوکردن مجدد ندارم. همین دو تا عکس اثبات می‌کند با آن شهید مظلوم چه شده بود.

۸. آنقدر جو محل پلیسی شده بود، من وقتی سر قبر شهید ابراهیم عباسیان می‌رفتم عرض ادب و فاتحه در پرونده‌ام گزارشی فرستادند که فلانی یعنی من می‌رود سر قبر ابراهیم عباسیان. در حافظه‌ی تاریخ محل که دستکاری نمی‌شود کرد.

۸. نجابت و شکیبایی تمام اعضای خانواده‌ی شهید مظلوم ابراهیم عباسیان در برابر رفتار کج محل آنقدر زیاد بود، هر آدم اهل آخرت را شرمسار می‌سازد که اینان چه انسان‌های صبوری هستند.

۹. خودت آقا قاسم هم برادرت شیخ حسن شهید شد و هم در جبهه سرفرازانه بودی، اینک هم اگر این دیدگاه را داری، نمی‌گویم دست از آن بردار، اما حق آن است که پذیرفته شود با آن شهید و خانواده‌اش بسیار، بد رفتار شد. چه انکار کنند، چه اعتراف. اما این خانواده منش صبرشان همه را شگفت‌زده ساخت.

۱۰. آنچه در نوشته‌ی یک هم‌کلاسی محترم و شریف مدرسه فکرت خطاب به جناب‌عالی آمد، سخن حقی بود که بر قلم وی جاری شد. من از ایشان تشکر می‌کنم درین مبحث به بیان نظر اقدام کرد.

۱۱. آقای محمدحسین آهنگر هم اگر به نظر شما اولین‌بار لفظ مظلوم را گفته باشد، باز نیز حق یک شهروند است که حرفش را بزند، کسی اختیاردار کس دیگر نیست. اما مظلوم برای شهید ابراهیم عباسیان را اولین‌بار خودم گفتم و در سپس در سال ۱۳۹۷ نیز در همین صحن مدرسه فکرت وقتی یکی از پرسش‌هایی که سنجاق کرده بودم تا بحث شود، باز لفظ مظلوم را درج کردم. هر بار هم خواهم نوشت، در سایتم دامنه نیز بارها نوشتم.

۱۲. تفرقه بد است، قابل انکار نیست، اما روشنگری و نقل تاریخ تفرقه نیست، نشانه است. درس است. عبرت است. علم است. اصلاح عمل است.

با احترام به بحث، بحث‌کنندگان، و تمامی شهیدان
۹ ، ۷ ، ۱۴۰۳ ابراهیم طالبی دامنه دارابی

جواب عضو مدرسه به قاسم بابویه: سلام متوجه نشدم محمد حسین اهنگر ومنافقین چیه لطفا مطالبو بیشتر باز کنید. سلام ببخشید نه بودم نه دیدم و نه لازم هست بدانم من اولین از زبان یکی از اعضای سازمان منافقین شنیدم حالا حرف جنابعالی هر وطن می تواند هر حرفی بزند فرق داره تا عضو یه سازمان تروریستی و جنایت کار که خودشان قاتل چندین هزار نفر از مردم وطن هستن     شما از اول شجاع و نترس بودی اوریم

،،
جناب آقا قاسم بابویه رفیق محترمم سلام.‌ سپاسگزارم که دست به پاسخ زدید و برای این کار وقت گذاشتید. من با بخشی از این نوشته‌ات موافقم. چرا؟ چون من هم سازمان تروریستی رجوی را سربازان کودنِ صدام حسین می‌دانستم که حاضر شده بودند برای صدام سرباز شوند و با رزمندگان ایران بجنگند و حتی «فروغ جاویدان» ایجاد کنند با کشتار وسیع مردم و رزمنده‌ها از مرز تا کرند غرب و تنگه‌ی چهار زبَر، که تا حدود ۴۵۰۰ نفر شهید شده بودند. ترور هم در داخل حکومت راه انداخته بودند. رأس همه، بزرگ‌انسان ایران شهید آیت الله دکتر بهشتی مغز متفکر را از انقلاب و مردم گرفتند.

اما در مورد آقای محمد حسین آهنگر آنچه شما می‌فرمایی با آنچه من الآن می‌گویم متفاوت است:

۱. محمد حسین آهنگر سال ۵۶ و ۵۷ در انقلاب خصوصاً محیط محل، نقش بارز داشت. انکارکردنی نیست این حضورش.

۲. گرایش به سازمان مجاهدین خلق اولیه پیدا کرد و هودار بود. که شما می‌گویی: «عضو». فرق است میان عضو و هودار.

۳. در درگیری خیابانی ساری در سال ۶۰ زخمی و دستگر شد. هم در بیمارستان جراحی شد و هم در زندان حبس خود را کشید و سپس آزاد شد.

۴. آنچه سازمان تروریستی رجوی دچارش شد، محمد حسین از آنان فاصله گرفت و عقاید انتقادی خود را مستقلاً ادامه داد.

۵. همین الآن فرق او با من و یا تو چیست که من و تو هر دو به نظام انتقاد وارد می‌کنیم، او نتواند انتقاد کند؟ خون من و خون خودت رنگین و شیرین که نیست! او شهروند است، حق دارد هر جور عقلش اقتضا می‌کند باشد.

۶. محمد حسین آهنگر با آن که موضع انتقادی دارد، اما برای من یک رفیق اول انقلاب است، ابای هم ندارم با او بحث کنم، چه بخواهد نقد کند و چه بخواهد نظر دهد. او بارها شنیدم از خودش که به‌شدت از ایجاد براندازی و خشونت مخالف است. 

۷. دلیلی نمی‌شود محمد حسین مخالف یا منتقد حکومت باشد، و من از جامعه بترسم با او حرف نزنم. من با جن هم اگر دیده شود، و بخواهد با من بحث کند، ابا ندارم، محمد حسین که یک هم‌محلی و رفیق است. دیدگاهش فرق دارد؟ خب، داشته باشد. مگر ما انسان‌ها کنار هم آجُریم؟! انسان یعنی هر کدام یک عقل.

۸. انتقاد به هر کس داری، اشکال ندارد، صحن آزاد است. اما چون تفرقه را بد می‌دانی پیشنهاد می‌کنم یک بار هم شده با محمد حسین بنشین حرف بزن. ببین تو ضدانقلاب تری! یا او؟ اتفاقاً تو خیلی هم به نظام انتقاد داری، خیلی هم خوب است. مگر انتقاد به چندین دولت این نظام، انتقاد نیست؟ خوب شما دولت‌ها را انتقاد می‌کنی، حق هم داری، محمد حسین هم نهادها یا مجلس‌ها یا هر جای دیگر نظام را دلش خواست انتقاد کند، بکند. واقعاً انتقاد را من یا تو بکنیم ثواب دارد! ولی دیگران بکنند عِقاب؟!

من به افراد به خاطر حقوق انسانی و پایه‌ی طبیعی زیست زندگی نگاه و ارتباط دارم. هیچ انسانی را مستحق قطع رابطه نمی‌دانم. این جهان‌بینی من است. میان من و محمدحسین رفاقت حاکم است، اما سرِ مسائل مختلف ممکن است تفاوت داشته باشیم.

محمد حسین در مدرسه فکرت از همان اول تاسیس حضور داشت. وقتی تلگرام وتو شد. من روی ایتا بسترسازی کردم، باز نیز دعوت فرستادم برایش که در مدرسه وارد شود. هنوز هم اختیار با خودش است. اگر بخواهد وارد شود. چون من تمام افکار محل و ایران که مرتبط بودم، در مدرسه دعوت کردم.

جواب قاسم بابویه به متن من:
با عرض سلام و ادب خدمت اوریم عزیز در بند ۵ بنده از دولتها انتقاد داشته و دارم نه از نظام مقدس جمهوری اسلامی که اینها خواستار بر اندازی هستند بند ۶ انشاالله دوستی شما تا ابد باقی بماند فکر نکنم هم به کسی ربطی داشته باشه بند ۷ بنده در خیلی از جاهای دیگر هم گفتم که ابراهیم تنها کسی هستی ابای هم از کسی نداری این شجاعت شماست بند ۷ بنده مقلد امام هستم منافقین بدتر از کفارند بهر مطلبی که گفتی این دوست دیرین شما سال ۵۶ و ۵۷ داخل سازمان بوده است پس ضد انقلاب معلومه در غیر این صورت جای شهید و جلاد را عوض کردنه کسی هم نگفت با دوستت قطع رابطه کن هر شخصی راه خود بلد هست می رود ببخشید شاید نتوانستم مطالب را خوب به عرض تان برسانم امیدوارم بتوانید جواب ۱۷۰۰۰ شهیدی که مظلومانه به دست این دوستان رفیقتان شهید شدن را بدهند.

نظر رسیده به دامنه از عضو مدرسه فکرت: «از خواندن یادداشت شریف، روشنگرانه و ارزشمند جنابعالی لذت بردم.»

سلام آقای بابویه

اگر کسی مجموع نوشته‌ها و گفته‌هایتان را فقط در همین مدرسه بخواند، هنوز به ده پیام نرسیده متوجه این می‌شود که شما خودتان یک تنه اسطوره و الگوی تفرقه و ضدانقلاب و نفاق هستید. و از تمام دنیا اگر کسی چنین نگرش‌های مخرب و زیان‌بخشی داشته باشد، اتفاقا باید بیاد از روی دست شما مشق بنویسد و شاگردی کند.

گواه این حرف بنده احتمالا اکثر قریب به اتفاق هم‌محلی‌ها هستند...

بگذرم. قصد ندارم با این زبان ادامه بدم، همین مقدار کافی‌ست.

بیا و کمی هم مشق مهربانی کن، به هیچ جای دنیا برنمی‌خورد. کمی هم به خودت فرصت دیدن زیبایی‌ها و خوبی‌های جهان را بده. تمرین کن در انسانها به جای نقاط اختلاف، به دنبال نقاط مشترک و خوبی‌هایشان بگردی.

مثلا من در مورد شما یک چیز خوب دیده‌ام که قابل تحسین است. شما نسبت به محیط زیست و طبیعت و حتی مشکلات محل دغدغه‌مند و پیشقدم هستی. در چند مورد از نزدیک شاهد بودم. این روحیه از یک قلب مسئولیت پذیر و مهربان میاد. قلب و زبان و عملت را یکی کن تا از زندگی لذت و آرامش بیشتری نصیبت شود.

عمر می‌گذرد. معلوم نیست من و شما فردا را ببینیم یا نبینیم. سوت پایان بازی را غافلگیرانه می‌زنند. نکنه بازنده باشیم، با انبوهی از خصلت‌های زشت و منفی و زیان‌آور. 

من و شما و همه مخلوقات این عالم از یک سرچشمه روزی می‌خوریم. همان پروردگار هم فقط می‌تواند قضاوت کند. پا توی کفشش نکنیم بهتر است!

چیزی که کشور و نظام و جامعه‌ی ما امروز بیش از هر زمانی محتاجش است، دوستی و اتحاد و همدلی است. بیا و کمی اینها را تمرین کن.

دفعه بعدی که به جنگل رفتی با دقت به تمام گیاهان و درختان و جانوران نگاه کن. همگی حالشان خوب است چون سرشان به کار خودشان گرم است و کسی نسبت به دیگری ذهن مسموم و بیمار ندارد. به همین علت است که حالشان خوب است. شما حالت خوبه؟

عارف آهنگر

پاسخ دامنه ::
،،
توضح دامنه: متن بالا پاسخ آقای عارف آهنگر است به آقای قاسم بابویه. در ۱۱ ، ۷ ، ۱۴۰۳ 👆

ادامه مباحثات:
،،
عارف سلام
متنت پیام انسانیت درش موج زد.
قاطع؛ و در عین حال، لبریز از دعوت به رفتار سازنده.
من تنها کسی خودم را می‌دانم که عمق ساختار جملاتت را می‌فهمم. در جای خود باز نیز خودم را وظیفه‌مند دیدم، از بیان حق دریغ نمی‌کنم. فی امان الله

عارف آهنگر: سلام از بنده
از بزرگواری و لطف جنابعالی‌ست.
همانطور که قبلا هم عرض کردم، کشور به نگرش، کنش و روش امثال شما نیازمند است.
ارادتمند
،،
سپاس عارف
خودت، شخصیتی هستی که افکار سازنده و آموزنده داری.
از سمت من تمام. ✋

جواب قاسم بابویه به عارف آهنگر:
سلام ببخشید عقیده خود را به دیگران نچسبانی خیلی خوبه ضد انقلاب شاید منظور تان همان انقلابی هست که قرار بود یه هفته در تهران باشند درسته در غیر این صورت جای تعجب نیست از زبان شما چنین حرفی زده شود  عاقلان در خصوص نفاق بین بنده و شما قضاوت خواهند کرد خیلی درسته پس بسپار بدست عاقلان.
،،
آقاقاسم رفیقم سلام. از تلاشت برای جواب ممنونم. همین‌که با هم در کمال رفاقت بحث کردیم، آدرس‌دادن درست برای رابطه‌ی گرمابخش میان آدمیان است. اختلاف دیدگاه هرگز نباید میان روابط صدمه بزند. من نسبت به جناب‌عالی از چنین حسی برخوردارم. از خودت هم باور دارم به من به دیده‌ی رفاقت می‌نگری و محبت می‌ورزی. می‌ماند تفاوت نگاه و نگرش که امری طبیعی است. از سمت این میان‌بحث بیت تو و من تمام. همه‌ی نیتم روشنگری و اعلان اصل به وفا به انسانیت است که هیچ جایگزینی ندارد. با احترام: برادرت: ابراهیم
،،
نظرم به نوشته‌ی جناب آقا عارف آهنگر
کمی بعد می‌رسم صحن.👇☝️

آقا عارف آهنگر دوست فرهیخته‌ی من سلام
در شخصیت شما همین بس باد، که صدها قدم از من و بسیاری مانند من، در این کشور شهرت داری و توان حضور علمی و تجربیاتی. شما را یک انسان صاحب فکر و رفتار اخلاق‌مدار می‌دانم و شخصاً به ایده‌های عالی و مردمی‌ات علاقه دارم. نوشته‌ات در بخش اول یک واکنش طبیعی است به آنچه آقا قاسم بر حسب باورهای خود مطرح نمود. نقد قاطع نشان صداقت صاحب قلم است. در بخش دوم هم زیبایی فکرت چنان قوت درش است که هر خواننده‌ی خواهان کشف حقیقت و زندگی مسالمت‌آمیز را مجذوب می‌کند. ممنونم با طرف نقد خودت جناب آقا قاسم از هر دو جنبه وارد شدی:
صداقت داشتی:
محکم و راحت فکر قاسم را نقد کردی.
مسالمت داشتی:
محکم و سازنده دعوت به زیستن کنار هم کردب
چونان صفات و صفای درختان.
از طرف خودم ازت ممنونم وارد مباحثه شدی. دوستدار تو : ابراهیم

مهندس عارف عزیز سلام 

شب به خیر

۱- درباره نوشته آقای طالبی و جناب‌عالی که یک هم‌دلی و هم‌سویی در آن است، نکاتی می‌گویم؛ جدا از وجه سیاسی و با نگاه انسانی.

 

۲- شک ندارم که بسیاری از ما در مسیر پیش و پس از انقلاب به دلیل گرایش سیاسی از عنصر والای دوستی غفلت کردیم.

 

۳- ما با طرفداری از یک گرایش سیاسی [بدون داوری درباره درستی یا نادرستی آن]، دوستان جانی چندین ساله را نادیده گرفتیم یا نادیده گرفته شدیم.

 

۴- جفا بر شهیدانی مانند ابراهیم عباسیان و شهیدان دیگر از گرایش‌های سیاسی و مذاهب و فرقه‌ها که به عنوان شهروند در دفاع از کشور جان باختند، بازی در زمین سیاست‌بازان بود.

 

۵- امروز بعد از گذشت سال‌ها و درک این که همه این گرایش‌‌های سیاسی، در نهایت طبل توخالی پرسروصدا بوده که ما را از وجه انسانی خود غافل کرده است؛ به خصوص برای کسانی که در جستجوی آرمان انسانی بودند و هوس کسب قدرت نداشتند.

 

۶- امروزه بر همه عاقلان ثابت شده که سیاست‌مداری که به دنبال آرمان انسانی باشد، پیدا نمی‌شود یا دست‌کم ما ندیده‌ایم یا اگر دیدیم، دست‌وپا بسته در عرصه سیاست بودند.

 

۷- امروز انسان‌های فرهیخته که آن وضعیت واژگون را درک کرده‌اند، به جبران مافات برآمده‌اند تا اگر قادر به جبران دوستی از دست‌رفته کاری نتوان کرد، باقی عمر را بر دوستی بگذرانند تا بار غم عمر هدررفته در سیاست را کم کنند.

 

۸- در این راه باید مانند دیوژن فانوس در دست «انسانم آرزوست» گویان در شهر بگردید؛ بر خلاف نظر دیوژن و مولانا، این مورد به فراوانی پیدا می‌شود.

جلیل قربانی

پاسخ دامنه ::
،،
جناب آقاجلیل قربانی سلام
یک متن نبود
یک روایت نو از زندگی نو بود.
بهره‌ام ازین متنت، هم شفقت زاد، هم مشق راه.
متنت را خواهم چاپ کرد.
سلام وقت بخیر به اعتقاد بنده ق ب و افرادی که مثل.. عل و دوستان دیگر چون چند متر جلوتر را نمیبینن چاره داشته باشند همه را قلع و قمع می‌کنند
امضا محفوظ
پاسخ دامنه ::
،،
سلام به شما امضاء محفوظ.
ممنونم از بیان نقد و نیز حضورت.
سلام و درود جناب عارف. من طرف مقابل شما را نمی شناسم کما اینکه شما را هم نمی شناسم لذا مقام قضاوت اصل سخن شما نیستم  ولی با مطالعه متن شما احساس من این است قصد اصلاح و خیر خواهی  دارید اما  صدر و ذیل بیان حضرت عالی سازگاری ندارد کاش همانطور که فرمودید متناسب با همان قلب پاک و انگیزه خود قلم به نقد می کشیدی موفق باشید و سربلند
طلبه قم عمادی
✅ ممنونم که پسند طبع‌تان شد.
✳️ راستش را بخواهید شاید حدیث نفس هم هست...!
جلیل قربانی:
سلام و عرض ادب جناب طالبی گرامی
نگاهی توام با لطف و بزرگواری به بنده و نوشته‌ام دارید؛ سپاسگزارم.
 
این وطن بیش از هر چیزی رنجور و زخم‌دار از "افراط" است، از هر سو و سمت.
 
در میان انبوه مسائل ملی، افراط و افراط‌گرایی نه فقط مساله‌ای را حل نمی‌کند، بلکه مسائل تازه‌تر نیز اضافه می‌کند. 
 
در زمانه‌ای که یک رژیم بی‌آبرو و ستمگر مثل اسرائیل به خود اجازه می‌دهد وطن ما را تهدید کند، به دنبال اختلاف و تفرقه رفتن یک خطای نابخشودنی‌ست.
 
مشی و منش میانه‌گرا و روش علمی و صبورانه شما الگوی ماندگاری از کنشگری اجتماعی‌ِ وحدت آفرین است.
ارادت
عارف آهنگر
سلام جناب دکتر قربانی عزیز
درود بر شما و نوشته‌ی صادقانه و عالمانه‌ی شما
بنده هم مانند شما معتقدم هیچ گرایش سیاسی‌ای ارزشمند تر و مهمتر از مفاهیم اصیلی مثل هم‌زادگاه بودن، هم‌وطن بودن، هم‌زبان بودن، هم‌دین بودن و در نهایت هم‌نوع بودن نیست.
 
اگر خود را موحد و مسلمان می‌دانیم، یادمان نرود خداوند پیامبرانش را برای اصل اتحاد و اتصال فرستاده است، نه تفرقه و کینه‌توزی.
 
بنده با دانش ناچیز دینی‌ام اینطور فهمیده‌ام که یکی از دلایل وجودی پیامبران ایجاد همگرایی و ترویج یکپارچگی در بین جوامعی بود که بر اساس نقاط افتراق و اختلافات تنگ نظرانه در نزاع و درگیری بودند.
 
فرستاده شدند تا جوامع بشری را از هر چه دوگانگی و چندگانگی نجات دهند و زیر پرچم توحید و یگانگی سامان‌شان دهند.
 
اگر گرایش سیاسی یا سلیقه‌ی فکری قرار باشد ما را به خودی و ناخودی تقسیم کند، یقینا این مطابق با منش و روش و سیره پیامبران و رضای پرودگار نیست.
ارادت
عارف آهنگر
سلام و ارادت جناب استاد عمادی
انتخاب شخص بنده بخش دوم یادداشت است، اما در عین حال ناگزیر از بیان بخش اول بودم...
با این حال، چشم. از تذکر خیرخواهانه جنابعالی تشکر می‌کنم.
عارف آهنگر
سلام جلیل جان 
اول اینکه ؛ 
پدر عارف آقامحمدحسین را از سال های قبل از انقلاب زیست صمیمی و رفاقت خاص داشتم .
در منزل ایشان زندگی می کردم با رفقیانی که دل بی کینه داشتند .
 
دوم اینکه ؛ 
محمد حسین به جرم هوا داری مورد هجمه قرارگرفت و بدلیل اعتماد به هم محلی ها زندانی شد .
هر جمعه در نماز جمعه در مکان مسجد جامع ساری شرکت می کرد و ایشان باعث بودند من در نماز جمعه شرکت می کردم .
 
سوم اینکه ، 
محمدحسین فعال اجتماعی و سیاسی است ، دیدگاه براندازی هم ندارد اعتقاد به " دگر پذیری دارند " تنها دموکراسی را جایگزین جابجایی در قدرت می داند .
 
چهارم اینکه ؛ 
قبلا هم گفتم ، در داراب کلا فعلا چیزی با عنوان منافق و کمونیست و ...وجودندارد .
اتفاقا باورهای دارد که گاهی فکر می کنم چرا منابع انسانی باید هدر بروند .
 
پنجم ،
شرایط حاکم بر محفل مدرسه را بصورتی که اسم کسی را ببرید و با آبرویش بازی کنی بدلیل فقدان شناخت کافی از حال یک انسانی که مسئولیت پذیر است ، موافق نیستم .
 
ششم ، 
هرکسی که در محل مسئولیت دارد باید حقوق حقیقت ، شان و شخصیت انسانی را رعایت کند تا اعتماد اجتماعی دست دهد .
 
هفتم اینکه ، 
عارف را یک عارف می دانم برای حمایت، نه دفاع از پدر را مجاز می دانم . عارف در در صحنه دفاع از دین ، معرفت دینی و مواردی که منجر به حفظ ماهیت دینی است را خیلی برتر از مدعیان دیدم در مباحث گوناگون فضای حقیقی و مجازی هم از دین دفاع نمودند و هم از نظام و فلسفه منتهی به حرمت داشت ائمه اطهار ...
سید علی اصغر شفیعی


سلام آقا سید علی اصغر صبح بخیر شما  ای کاش واقعیت را عنوان می کردی حداقل زحمت بکش چند کلمه از خودش بیار که برائت کرده باشه از سازمان کسی که با چمهایش دیده باشه هرگز فراموش نمی کند حضور در تظاهرات علیه نظام درگیری چاقو خوردن زندان جای هم برائتش دیده نشده که شخص باورش بشه ببخشید آقا سید.

قاسم بابویه


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">