توضیح:
دامنه در رد یا تأیید
این نوشتهها نظری ندارد
: (پروفایل نویسنده) سه شرط گردشگری: گردشگری (Tourism) مساوی با صلح و پول است. فرهنگ ها و دانش ها را هم جابجا می کند. دیدن، لذت، سفرنامه، زیارت، کسب و کار همگی در گردشگری بوی پول می دهد. صنعت توریسم درآمدزایی بی درد و سر کشورهاست. به عنوان نمونه عربستان سعودی صد میلیارد دلار از گردشگری امسال پول به دست آورد. گردشگری کشورها حداقل سه شرط دارد: تمدن یا طبیعت دیدنی و امکان تاریخی و یا هر سه را با هم داشته باشد. حکومت برای گردشگر کمترین قید و شرط بگذارد. امنیت کشور بالا باشد که هم سرمایه گذار خارجی جرئت کند کارخانه بزند و هم گردشگر اعتماد کند دست به سفر بزند. با توجه به یکی از عنوان های روزنامه "ابتکار جنوب" چاپ ۱۶ - ۷ - ۱۴۰۳ این متنم نوشته شد. با احترام: نویسنده. والسلام.
پناهندگان: چرا جهان پناهنده ناپذیر شد؟ علت بنیادی آن فقط حضور و غیاب دو چیز است، حضور بالای خشونت و غیاب زیاد مدارا. کاش می شد جهان امروز ما سیاستمداران ضد جنگ داشت و همه جای دنیا بندگی خدا و آرامش انسان ها حکفرما بود. آرزوست فقط. جهان در بخش قدرت اکثراً از شایستگان خالی است. با توجه به یکی از عنوان های روزنامه "روزگار ما" چاپ ۱۷ - ۷ - ۱۴۰۳ در مورد بیرون انداختن هفتصد و پنجاه هزار تبعه از ایران، این متنم نوشته شد. با احترام: نویسنده. والسلام.
نبودن پلیس: اگر پلیس نبود یقین می شود کرد لااقل سه حالت حتمی پیش بیاید: ناامنی اجتماعی، سرعت و سبقت وحشتناک در جاده ها، اعتراض مدنی آرام و بدون تخریب در خیابان های شهر بدون سرکوب. پس، پلیس باید باشد، اما قانون گرا و احترام گذار به مردم. با توجه به یکی از عنوان های روزنامه "بازار کسب و کار" چاپ ۱۷ - ۷ - ۱۴۰۳ این متنم نوشته شد. با احترام: نویسنده. والسلام.
سه طبقه: در هر سه طبقه فرادست، وسط، فرودست، خوب و بد هست. حکم مطلق نمی شود کرد. اینجا بحث چیز دیگر است. از یک نظر فرادست قشر دارا اما کم انگیزه هستند، فرودست قشر نادار اما پرانگیزه هستند ولی ابزار ابراز وجود و حضور ندارند.، می ماند طبقه وسط که نه دارای دارا و نه نادار نادار هستند؛ متوسط اند میان دو طبقه. نقل هاست تاریخ که می گویند تمدن ها، سیاست ها، حکومت ها، ارزش ها، اقتصادها، خدمت ها، دانش ها و دین ها دور این طبقه می چرخید. بنا براین نباید شاهد فروپاشی متوسطین جامعه بود. با توجه به یکی از عنوان های روزنامه اقتصاد پویا" چاپ ۱۸ - ۷ - ۱۴۰۳ این متنم نوشته شد. با احترام: نویسنده. والسلام.
تشخیص: خیابان شیخ هادی به خیابان رودکی شمالی و رودکی جنوبی می خورد. در همین فاصله، مجمع تشخیص مصلحت نظام واقع است. مسافت پاستور و رودکی کم است، قدم بزنند به همدیگر می رسند، اما فاصله ی فکری این دو نهاد انتخابی و انتصابی بیشتر زمان ها تا فلک الافلاک خرم آباد است! اهل تشخیص بیشتر اسیر تقلید هستند، تا تشخیص مصلحت کشور و ملت. با توجه به یکی از عنوان های روزنامه "مواجهه اقتصادی" چاپ ۲۱ - ۷ - ۱۴۰۳ "از پاستور تا رودکی" برای مسئله ی مورد چالش اف ای تی اف (FATF) این متنم نوشته شد. با احترام: نویسنده. والسلام.
قرض به دلار: چون پول ایران هر بار افت دارد و پیش بینی های انتظاری مردم (دامن زدن بازار به تورم انتظاری) نیز هر ساعت از سقوط هر چه بیشتر ریال حکایت می کند، در جامعه ایران مدت هاست مردم (آنان که با پول بازی می کنند) قرض به ریال می دهند، اما برای بازپس گرفتن به دلار یا سکه محاسبه می کنند که زیان نکنند. گویا این روحانی تازه از خواب بیدار شد و فکر کرد دارد گره شرعی باز می کند یا کلاه شرعی یاد می دهد! امان از فرار از شرع و بدتر امان از آن دست آخوند که خود را اقتصاددان و همه چیز فهم و راه بلد جا بزنند. با توجه به یکی از عنوان های روزنامه "ابرار اقتصادی" چاپ ۲۲ - ۷ - ۱۴۰۳ که حجت الاسلام غلام رضا مصباحی مقدم رئیس شورای فقهی بانک مرکزی گفت "مردم به جای ریال، دلار و سکه قرض بدهند" این متنم نوشته شد. با احترام: نویسنده. والسلام.
مطبوعات مکتوب: هیچ چیز جایگزین مطبوعات مکتوب و نوشتاری نمی شود. بوی کاغذش، سندیت تاریخی اش، و وقتی چاپ شد به دست مردم رسید دیگر این طور نیست بشود آن را سانسور و یا انکار کرد. اما منابع خبری غیرکاغذی وقتی تحت فشار قرار می گیرند و یا هر گاه دلشان خواست، اصل خبر را از سایت خود بر می دارند و مردم را فریب می دهند. روزنامه کاغذی از این فریب و ضعف در امان است. اخیرا" دستور منع آگهی در روزنامه مورد اعتراض این روزنامه "اصفهان امروز" چاپ ۲۳ - ۷ - ۱۴۰۳ قرار گرفت زیرا درآمد روزنامه نصفش از راه آگهی به دست می آید. هر چند حفظ جنگل خیلی مهم است، ولی کاغذ روزنامه را می شود از راه مواد بازیافتی به دست آورد و نگذاشت این فرهنگ روزنامه چاپی از بین برود. همین عنوان های نیم صفحه اش، موجب شد این متنم را بنویسم. با احترام: نویسنده. والسلام.
فرش: در خود ایران، مهد فرش دستباف و زندگی بر پایه سنت های زیبا، گرایش به فرش فروکاسته شد چه رسد به جهان مدرن. وسع مردم در خرید فرش دستباف کفاف نمی کند و اگر نخ ابریشم بکار رفته باشد نرخ میلیاردی آن مردم را در خریدن فرش ابریشم آرزو به دل کرد. در سوی دوم ماجرا باید تحریم فلج کننده را عامل دانست. کشورهای فقیر و عقب نگه داشته شده دلار ندارند که خرج فرش کنند، دولت های سرمایه دار خریدار فرش هستند که در صف تحریم ایران، محکم پشت سر آمریکا ایستاده اند. زندگی کشورها با درآمدزایی می چرخد، تا فکری برای تحریم نشود این مشکل به سایر جاها سرریز می کند. دولت ها در ایران هم دولت های هزارمسئله شدند که وقت سر خاراندن خود ندارند، چه رسد به رفع مشکل مردم و تجّار. در نیم صفحه از سازمان ملی فرش پرسیده شده چاره کار چیست، همین عنوان روزنامه "امتیاز" چاپ ۲۴ - ۷ - ۱۴۰۳ موجب شد این متنم را بنویسم. با احترام: نویسنده. والسلام.
ایدئولوژیک سازی دانشگاه: فکر می کردند اگر در درس های دانشگاه ها استادان روحانی حوره معارف تدریس کنند و نمایندگی در دانشگاه را بر عهده بگیرند دانشجویان ایدئولوژیک بار می آیند. اما پس از سال ها خودشان بیشترین نقد را بر دانشگاه و دانشجو وارد کرده و می کنند. عنوان روزنامه "اقتصاد پویا" چاپ ۲۵ - ۷ - ۱۴۰۳ موجب شد این متنم را بنویسم. با احترام: نویسنده. والسلام. پیوست: مقاله "آسیب زایی دانشگاه ایدئولوژیک" در این روزنامه را خانم "فائزه طحان زاده" نوشت که یک روز قبلش در سایت "اندیشه ما" منتشر شد. آقای "استیون. ام. چان" استاد-فلیسوف دانشگاه نیویورک در کتاب خود "استادان و نا استادان، اخلاق در دانشگاه" متعقد است "رابطه میان استاد و دانشجو باید نه از سنخ خدا و بنده، بلکه از نوع راهنما و رهجو باید باشد". خانم "فائزه طحان زاده" در مقاله اش همین تز "چان" را دنبال کرده و گفته "در ایران با ایدئولوژیک سازی دانشگاه، نفوذ استادان ایدئولوژیک به جای استادان دارای مهارت و علم، صد چندان شده است. نکته آن که در دوره هایی که رؤسای جمهور ایدئولوژیک به قدرت رسیده اند، وضعیت دانشگاه ها از این منظر بسیار وخیم تر شده است، از این منظر استادانی که با تواضع علمی، وجدان و عطوفت کامل نسبت به دانشجویان مسئولانه عمل می کنند، در دوره های رؤسای جمهور غیرایدئولوژیک فضای دانشگاه را از علم و رابطه علمی عطرآگین کرده اند."
شکر کشت گندم: گندم دوروم دارای ۲۸ کروموزوم و به گندم های دو دانه ای معروف است. در مقابل خشکسالی و بیماری ها مقاوم تر و برای تهیه آرد ماکارونی کشت می شود. این گندم دارای دانه های شفاف به رنگ سفید، زرد تا قرمز روشن و نوک تیز، کشیده، طویل، درشت و خیلی سخت و حاوی مقدار زیادی گلوتن و نشاسته اندک می باشد. چون این گلوتن بسیار ضعیف است، آرد آن برای نانوایی مناسب نیست. "متقی" استادیار مرکز تحقیقات کشاورزی همدان (خانم است یا آقا در سایتش اسم کوچک ذکر نشده است) در تاریخ هجدهم اردیبهشت ۱۳۸۹ این گندم را در وبلاگش "اصلاح نبایات" دقیق معرفی کرده است. تیتر روزنامه "همدان پیام" چاپ ۲۶ - ۷ - ۱۴۰۳ در مورد کشت رقم گندم دوروم در اسدآباد موجب شد این متنم را بنویسم. داشتن گندم و نان، شکر به درگاه خدا دارد. خدایا شکرت می کنیم گندم داریم. دست گندم کاران درد نکند نان و ماکارونی ایران را مهیا می کنند. با احترام: نویسنده. والسلام.
سه جزیره: مسئله فقط دو تا تُنب و بوموسی نیست، داشتن حتی دو متر برآمدگی خشکی در دریا برای آن کشور صاحب جزیره، چندین حق ایجاد می کند. مثل حق آب های سرزمینی تا شعاع چند کیلومتر در اطراف دایره وار جزیره، حق اکتشاف منابع معدنی در جزیره با بستر دریا، صید آبزیان، ایجاد لنگرگاه، استقرار اداوت نظامی و ارتش و مردم در آن و سایر موارد. تیتر روزنامه "ابرار" چاپ ۲۸ - ۷ - ۱۴۰۳ موجب شد این متنم را بنویسم. به نظر می رسد فشار مجدد روی ایران در این زمان برای این سه جزیره به بحث اسرائیل پیوند دارد، چون فکر می کنم آنان می خواهند جا بیندازند ایران در مورد این سه جزیره قاعده ی سازمان ملل را (بخشیدن بحرین و در عوض گرفتن سه جزیره) قبول دارد، ولی در مورد تأسیس اسرائیل توسط سازمان ملل، دوگانه رفتار می کند. آنان می دانند سند تاریخی بسیار دور ثابت کرد که این خاک های داخل خلیج فارس، در ملک و خاک ایران بود. فشار این روزها، بیشتر برای تضعیف موقعیت ایران در سطح بین الملل است. با احترام: نویسنده. والسلام.
نصف شدن ازدواج در ایران : از ده سال اخیر تا حالا آمار ازدواج در ایران نصف شده است. علل به نظرم شامل یکی از جمعی از اینهاست: گرانی ها، سرگرمی ها، منحنی منفی جمعیت، مهاجرت به حاشیه شهر، دورنمایی تاریک در تأمین احتمالی شغل، سختی ساخت خانه، هزینه زیاد عروسی، جهیزه، مهریه، مشکل پسندی دخترها، رشد ازدواج های «سفید»! علاقه به مجرد ماندن پسرها، ترس از آینده، عوض شدن فرهنگ ها، رشد آداب بیگانگی در برخی از خانواده های ایرانی، تجربه رشد جدایی (طلاق) و حتماً یک سری دلایل شخصی دیگر. یکی از تیترهای ستون سمت چپ روزنامه "آذربایجان" چاپ ۳۰ - ۷ - ۱۴۰۳ موجب شد این متنم را بنویسم. ازدواج چند پشتوانه دارد: سنت دینی، طبیعت آدمی، ارضاء حلال شهوت جنسی، آئین خانوادگی و عشیره ای. با احترام: نویسنده. والسلام.
نقشه سواد : سواد با الف، ب پ ت تا ی شروع می شود، اما دنیا طوری بار آمد که دیگر آن سواد کفاف نمی کند، باید سواد روز آموخت. چون هوش مصنوعی آمد، ربات تانک آمد. ربات سگ جنگنده آمد. ربات شغل آمد. ربات پزشک آمد. ربات حتی خود آدم آمد. دنیا روی پلکان علم و فن نو دارد بالا می رود و جامعه اگر به آن علم ها دست پیدا نکند، بی سواد می ماند. یک زمان شاید یک آدم مذهبی فقیه یا دانشمند علمی، چندان تمایلی به کامپیوتر و موبایل نداشت، اما کم کم متوجه شدند اگر از آن برائت کنند خود را از دنیا، حذف شده خواهند یافت. تیتر سمت چپ روزنامه "اقتصاد مردم" چاپ ۱ - ۸ - ۱۴۰۳ موجب شد این متنم را بنویسم. پس؛ نقشه راه سوادآموزی، دیگر باید دگرگون شود. هم الفبا و دین آموزی در پایه و هم سایر فن و فنون در حاشیه، هر دو برای این دنیا، ضرور شده. با احترام: نویسنده. والسلام.
گور : به تیتر عکس مهم وسط روزنامه "امتیاز" چاپ ۲ - ۸ - ۱۴۰۳ توجه شود؛ "زیر و رو کردن گورهای باستانی". نظرم: کشورها از گورها برای اثبات دیرینه خود محافظت می کنند. حتی یک سنگ قبر کهن در اندازه یک عدد آجر، نشان از قدمت و دیرینگی یک کشور می دهد. نباید به این راحتی گورهای کهن نابود شود و روی آن بنا، هر چند مذهبی یا آموزشی یا طبی و یا هر سازه دیگری ساخته شود. همان یک گور، گاه در حساس ترین تنش ها، تاریخ سند یک کشور می شود. حتی می شود در جزایر واقع در خلیج فارس از این جور گورها کشف کرد که نشان بارز می دهد مال ایران و ایرانی بوده است. گور، جدا از احترام در شرع، ورق های کتاب تاریخ کشور است. با احترام: نویسنده. والسلام.