نقد تطبیقی ادیان و اساطیر
۱. اسطوره مهمترین کارکردش کشفِ سرمشقهای الگووارهی آیینها و فعالیتهای معنادار آدمی است از تغذیه تا معیشت و رزم و تربیت و هنر و فرزانگی و حماسه. ۲. در اساطیر از تجلّیات قدسی آسمان، کوه، اسب، غار، ماه، پرنده و چرنده و گاو و آتش و اشیاء و ارواح و موجودات مافوق طبیعی سخن میرود.
۳. مثلاً در آیین مزدایی و زروانی (=زمانی) سیّارهها به علت دنبالکردن مسیرهای نامنظم و غیرعادی، شیطانی به شمار میروند بر خلاف ستارهها و ثوابت که نمایانگر نظم الهیاند. (ر.ک: ص ۱۹ کتاب)
۴. شاعران متشرّعی چون حکیم نظامی و عطار نیشابوری به رد احکام نجومی و تأثیر آن بر سرنوشت پرداختهاند. عطار ستارهبینی و طالعبینی و «بینش فلکگرایانه را مردود و معلول بیخرَدی» دانسته است. (رجوع شود به ص ۳۹۰ کتاب). نظامی نیز در خسرو و شیرین ص ۴۱۷ میگوید:
زمانه با هزاران دست، بیزور
فلک با صدهزاران دیده، شبکور