نمدبافی در روستای تنگلی :: دامنه‌ی داراب‌کلا
Menu
مطالب دامنه را اینجا جستجو کنید : ↓↓

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پيشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعی
دنبال کننده ها
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

به قلم دامنه: تاریخ انتشار این پست: دیدن نمدمالی در روستای تنگلی و یک خاطره‌ی عشقی لَمه‌سوتی. اینچه‌برون ترکمن‌صحرا که رفتید؟! مرز ایران و ترکمنستان. اصالت آنان از مغول است؛ در مغولستان. به گفته‌ی آقای "مهدی منیری" جدّ آنان هم، آغوزخان از نسل زردپوستان. خود لفظ ترکمن سه معنی دارد دست‌کم:

 

۱. من تُرکم. وارونه‌ی: تُرک هستم من (مخفف شد: ترکمن) به گویش محلی: "تِر کِه مِن". ۲. گویا معنی ترکمن، تُرک‌مانند هم هست که اندک اندک شد ترکمن. ۳. نیز به این معناست: ترکِ مسلمانم من که مخففش شد ترکمن.


اینان که می‌بینید (عکسی که خودم انداختم) زنان تنگلی هستند که دارند نمد می‌مالند. یک هنر دستی دیرین در میان ترکمن. آنقدر این پشم را باید با مچ و آرنج با آب گرم بمالند تا تبدیل به نمد شود. حین مالیدن، شعر هم می‌خوانند و اصوات هم در می‌کنند. اگر کشکولی بگویم باید بنالم: پس کجان مردان آنان؟! آهان لابد رفتند پِل بِن اُو در هاکانن! بگذرم. از نمد همه‌چی درست می‌کنند؛ فرش، کلاه، پشمینه، سینپوش و چوغا.

 

    

 

نمدبافی در روستای تنگلی

 

    

 

آقای مهدی منیری

مستندساز پارسین

۱۱ / ۱۱ / ۱۴۰۲ شبکه مستند

 

 

محصول نهایی؛ نمد

به زبان ترکمن: کِچه.


حالا اما خاطره‌ی خاصم ↓↑


سالیان پیش در حموم‌پیش، شبی سیم‌سیار نصب کردیم. کجا؟ کیا؟ من و آق سید اسدالله. دو رفیق جون‌جونی. برای کندن تَه‌کارِ خونه‌ی نوسازِ خواهرش سیدحورا سجادی همسر آق‌اوریم اصغر ملایی. آن شب جوار آنجا چندین پالونه‌ی سیمانی برای حمام‌زیراب زنانه -که همواره زنان داخل حموم هومِّه‌هومِّه (=جیغ‌وداد) می‌کردند- پیاده کرده بودند، که من برای رفتن جهت خوردن آب پس از کمی ته‌کار کندن (البته در اصل برای از زیرِ کار با بیل و کلنگ در رمیدن) در تاریکی توی یکی از پالونه‌ها افتادم. سمت چپ بینی‌ام در انتهای چشم چپم تراشیده شد به لبه‌ی بُرّنده‌ی پالونه، جراحت عمیق ور داشت. خونُ خوندار شده بود صورتم. هنوزم جاماله‌ی آن زخم بر بیخ بینی‌ام هست. سید اسدالله و چند رفیق دیگر پریدند به دادم رسیدند چون آخم به آسمان رفت آن شب.


حالا از قضا چون خونه‌ی ما همان حموم‌پیش بود، پدرم شِخ‌َی‌لَکبِر شنید که بیرون قُلقله‌ای افتاده. پرید و جهید و کوبید آمد بالای سرم زیرِ لامپ سیم‌سیار که انبوه پشه‌ها را در آن شب شرجی تابستان بر پیشانی‌ام تجمع داد. مگر خون اِست کاندِه اِسا؟! پدرم سریع گفت لَمه بیارین. لَمه بیارین؛ همون نمَد. آوردند. یک تیکه لَمه‌کهنه که پالونِ اسب رخش! بود. تَش کردند و پدرم نمد را روی تش جیز داد. سوته‌ی آن را مالید روی زخمم. همان. تمام. خون منعقد شد. (= بند آمد)


اما فردایش من نقشه کشیدم که باید بروم درمانگاه داراب‌کلا در پایین‌مله که آقای وِلِمدی آن را سرایداری و حتی سرپرستی می‌کرد. مردی خوش‌اخلاق و خوش‌پوش و شیک و همیشه اُدکلن بر تن. بگذرم. از قضا آن روز شیفتِ خدیجه بود. دماغم را پانسمان کرد با چندین سافلُن و چسب؛ البته با انگشتان لرزانُ ترسانِ دست. و همان هم باعث شد من عاشقش شومُ شِفتش. و دِم‌تو دِم‌تو تَجیدمُ تا به او رسیدم. همان خدیجه هم، همسر من استُ منم رو او قِف: یَقِف!


چه لَمه‌ای بود، لَمه‌ای که پدرم بر فِنی‌ام (=دماغم) مالانْد خون را بند آورد و ضدعفونی طبیعی کرد، کُزاز هم نکردم. و آن باند پانسمان "خاء″ یا ″میم" هم، چه جِلِ پرثَمری بود که دَماغم را پوشانْد. این دماغ دومی یعنی مغزُ مُخُ روحُ موحُ سوُ زو.

 

آری؛ این بود داستان لمهُ پالونهُ بینی شکسته‌ی دامنه آن روز موز. هدف این خاطره: اخلاص عمل من!!! بود. و نیز این دو: یکم: علم به این که لمه‌سوته (=نمدسوخته) باعث انعقاد خون می‌شود و از خونریزی جلوگیری می‌کند. دوم: معشوق پاک را اگر خدا برای عاشق پاک قسمت کندُ روزی و ِرزقش؛ وصال آن هم، قسمت خواهد شد ولو اگر معشوق نازُنوز کند! دامنه بگذرد. درس اصلی داستان: پِیَر من، منبر و روضه را اگر بلد!!! نبود، لَمه‌سوته را که لااقل بلد!!! بود. نبود؟!!! قم. بهمن ۱۴۰۲ ابراهیم طالبی دارابی دامنه.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/2446
  • دامنه | دارابی

اختصاصی

خاطرات

زندگینامه من

نظرات (۱)

سلام خدمت جناب استاد،
عجب خاطره قشنگی ،مخصوصا اخراش.
محمد ابراهیم شهابی
دامنه | دارابی در پاسخ :
::

::

آقا محمدابراهیم سلام. پس آخرهایش بیشتر بر جانت نشست. آق سید اسدالله سجادی را دیدی بگو ابراهیم این خاطره را باز کرد.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دامنه‌ی داراب‌کلا

قالب کارزی چهارم : دامنه ی داراب کلا