منو
درباره ی سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعي
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

عمامه‌گذاشتن طلبه ها

جمعه, ۲۰ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۰۳ ق.ظ

به قلم دامنه: ۲۰ بهمن ۱۴۰۲ این صحنه روز مبعثت حضرت رسول اکرم ص که آیت الله عبدالله جوادی آملی در حال گذاشتن عمامه بر سر یک طلبه در قم است، ذهنم را هدایت کرد به این پرسش که اساساً عمامه‌گذاشتن طلبه به چه معناست؟

 

این کار چند علت دارد:

۱. نشان می‌دهد طلبه مراحلی از تحصیل علوم حوزوی را طی کرده است و لایق پوشیدن لباس «روحانی» شده است.  ۲. چون دانش حوزه را کسب کرده است مجاز است و حتی طبق مقررات الزام‌آور شورای مدیریت حوزه‌های علمیه مُجاب و مجبور است از لباس عادی مردم بیرون، و داخل در لباس منحصر روحانیت شود.  ۳. بر حسب سنت گذشتگان، پوشیدن لباس حوزه شامل هفت قطعه (شامل: قبا، عبا، عمامه، نعلین، دشداشه و ...)  برای طلبه‌ها امری معمول و حتی محبوب بوده است.  ۴. این لباس نه پوشش تفاخر یا امتیازطلبی که لباس تبلیغ و نشر آموزه‌های دینی است که هر طلبه کمترین کارش رفتن به منبر و ایستادن در جلو جهت امامت نماز جماعت یا جمعه است و این لباس تقریباً شرط نیل به این جور امور است. مثلاً هرگز معمول نبوده و نیست کسی که لباس حوزه بر تن ندارد روی منبر برود و یا پیش‌نماز مساجد باشد. گرچه اساساً اشکال شرعی ندارد، ولی عرف از طلبه‌ای که لباس حوزه بر تن نکرده باشد برای چنین اموری پرهیز دارد. پس؛ یک علت عمامه‌گذاشتن تصاحب این اشتغالات دینی است.  ۵. در جامعه این طور جا افتاده است که طلبه پس از اتمام حوزه باید به هیبت و هیئت پیامبر اکرم ص در آید و گویا بر عموم مردم گواه شده است چنین لباسی شبیه‌ترین پوشش به نبی اکرم ص است. ازینرو این هفت تیکه البسه و پوشش، مقدس شمرده می‌شود و خود طلاب هم وقتی به این هیئت درمی‌آیند خود را کاملاً و مطلقاً از بسیاری از رفتارها و کارها و آزادی‌های رایج محروم می‌بینند. مثلاً راندن موتور در قم برای روحانی روا و رایج است، اما همین کار را اگر در جویبار یا سبزوار صورت دهد، قبح دارد.  ۶. روزگاری داشتن این لباس جزو سخت‌ترین البسه بود چون نظام طاغوت پهلوی اول و دوم از این عمامه و عبا وحشت داشتند و دشوارترین دوره را بر روحانیت تحمیل کردند؛ عین چادر که از سر زنان می‌کشیدند پوشیدن عبا و عمامه را قدغن نموده بودند تا فرهنگ عمومی را اسلام‌زدایی کرده باشند.  ۷. عمامه، رِدای تبعیض یا تمیز میان آنان و عوام نیست؛ بلکه نشانه‌ی رجوع مردم به دین‌شناسان است. و این لباس به نوعی عامه را متوجه می‌کند و علامت می‌دهد، وقتی به شخصی که عمامه دارد می‌توان رجوع شرعی داشت زیرا این نشان طی‌کردن دانش دین توسط آن طلبه است.  ۸. گاه برخی از شهرها زودهنگام بر تن طلبه‌ها عبا و بر سرشان عمامه می‌گذارند که اغلب موجب هتک حرمت به قداست این لباس انجامیده است؛ زیرا این تعداد معدود زیّ طلبگی را رعایت نمی‌کرده‌اند و درس کافی نمی‌خوانده‌اند.  ۹. از ابتدا این طور شکل گرفت که اگر طلبه از نسل سادات شریف است، رنگ عمامه‌اش مشکی باشد و سایرین، رنگ عمامه‌ی‌شان سفید. در برخی از امور شرعی هم تقدم با سادات است. مثل در پیش‌نماز شدن دو نفر هم‌وزن عادل در یک جمع، تقدم با سادات است. حتی گاه روحانی سید بر روحانی غیر سید که امام جماعت راتب یک مسجد یا جایی هست، مقدم است.  ۱۰. عمامه طولش شش متر یا کمتر است. پارچه‌ای نرم و لطیف به عرض ۷۵ تا ۹۰ سانت. معمولاً دوخته نمی‌شود که شکل کلاه به خود بگیرد، بلکه روی دورِ سر یا دور زانو بسته می‌شود و وقتی آخر آن لای پیچش پارچه متصل و سفت شد از زانو بیرون می‌آورند و بر سر می‌گذارند؛ که حداقل هر سه روز یک بار نیاز به بستن مجدد دارد. گاه شاید تا مدت‌ها نیاز نباشد عمامه را دوباره بست. با آرزوی دوام طلبگی و سلامتی برای همه. دامنه.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/2450

نظرات (۴)

از عناد ورزی دشمنان در ستیز با نهاد روحانیت  غفلت نکنیم!!!
 
بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. آقا ابراهیم سلام علیک طلوع صبح آخرین جمعه ماه رجب و نیز دهمین روز از دهه مبارکه فجر را تبریک می گویم. چون بعد از  انجام عمل است و صدق ریا نمی کند؛ میگویم: تازه از حرم برگشتم و دعا گو بودم. شب گذشته به بانوان عضو گروه فخیمه «هیئت زینبی» قول دادم که در صورت تشرف به حرم کریمه (ع)؛ نایب الزیاره باشم؛ برخی خواسته بودند که برای شفای بیمارانشان دعا کنم و....؛ به وعده داده شده وفا نمودم؛ نوشته وزین «عمامه گذاشتن طلبه به چه معناست؟» جنابعالی را خواندم؛ تمام ۱۰ نکته مندرج در آن  را مطلوب و قابل تقدیر میدانم؛ قطعا نکات دیگری نیز قابل ذکر می باشد؛ بویژه در راستای رسالت سنگین ما طلبه ها و حفظ زی طلبگی و... و....؛ که متاسفانه؛ گاه از آن فاصله گرفته و یا دچار غفلت می شویم؛ در ادامه؛ چهار نکته را بازگو می کنم:
 
۱) یادم نمی رود : امام راحل (ره) در دیدار با جمعی از روحانیون فرموده بود : « خوف آن دارم که مردم به سخنان ما بهشتی شوند و ما جهنمی» (نقل به معنا)؛
 
۲) در یکی از سه سال حضورم در حوزه علمیه مشهد؛ شاهد بودم : از شهید هاشمی نژاد دعوت شده بود تا در جشن عمامه گذاری  یکی از طلاب منطقه مازندران  شرکت نماید (مدرسه خیرات خان) و عمامه بر سر او بگذارد؛ آن شهید والا مقام؛ پس از نهادن عمامه بر سر آن طلبه (که ظاهراً فوت نموده است)؛ خطاب به وی فرموده بود : ؛ تا کنون هر عملی انجام میدادی؛ فرد عادی بوده آید و یک شهروند معمولی به حساب میآمدی؛ ولی از این پس؛ عنوان روحانی پیدا کرده ای؛ و دارای مسیولیتی سنگین گشته ای؛ پس باید مواظب رفتار و گفتارت باشی و....»؛
 
۳) در عین حالیکه نمیتوان نفوذی های در عرصه این کسوت مقدس را انکار نمود؛ و نمیتوان وجود روحانی نماها را  در این جمع مقدس منکر شد؛ اما خدمات روحانیون راستین در طول تاریخ را نمی توان نادیده گرفت؛ هشدارهای مرحوم جلال احمد در کتاب «خدمت و خیانت روشنفکران» در این رستا؛ ستودنی و خواندنی است؛
 
۴) نکته چهارم ضمن اعتراف به کاستی‌ها و کج رفتاری ها و وجود نقاط ضعف در  کارکرد برخی از روحانیون؛ ولی دشمنان بدین بهانه؛ با اصل نهاد مقدس روحانیت مخالفت ورزیده و می ورزند؛ و متاسفانه برخی از خودیها؛ هم در گذشته و هم حال؛ بصورت خود خواسته و یا تا خواسته؛ در زمین دشمن بازی نموده و به روحانیت اصیل تاخته و می تازند و....
 
(حوزه علمیه قم: سید حسین شفیعی دارابی؛ صبح جمعه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ش_ ۲۸ رجب ۱۴۴۵ق)
::

::

حجت الاسلام آسید حسین آقا استاد محترم سلام. ۱. همواره نکات مهمی به متن‌های بنده و بر خود بنده می‌افزایی. از محبت‌تان شکرگزارم. ۲. چه سعادتی بهتر که خودِ یک روحانی سادات و فاضل بندهای ده‌گانه‌ی مرا مورد تأیید و تشویق قرار داد.۳. مثال شهید هاشمی نژاد برام تازه و شنیدنی بود. سفارش مهمی کرده بود. یادش جاوید باد. ۴. بله، اگر ادامه می‌دادم از سی بند هم می‌گذشت؛ نخواستم طولانی کنم. ۵. در مورد مهم بند آخرتان، در بند ۶ بنده گذرا به عداوت دو پهلوی فاسد اشاره گردیده و هم اینک نیز عده‌ای غافل همان کار آن پدر و پسر را نشخوار می‌کنند. ۶. همواره قائل بوده و هستم اسلام منهای روحانیت عین نماز بدون وضو است. سپاس استاد.

السلام علیکم و رحمه الله.‌ احسن احسن. خوب ، متین و جامع نگاشت. عمامه نما د قبول یک سلسله از باید ها و نباید های الهی عقلانی است که در نکارش شما قسمت اعظمش تبلور یافت.‌ رحمت خدا بر والدین عزیزت و بر شما. شفیعی مازندرانی

::

::

حجت‌الاسلام جناب شفیعی مازندرانی استاد محترم سلام. بسی سعادت که متنم از مرز تأیید شما عبور کرد. شور زایدالوصف که از شنیدن رحمت بر مادر و پدرم از شما و هر بنی‌بشر بر دل من شعله می‌اندازند، هیچ جایگزین ندارد. بله استاد دقیقاً. نبایدهایی که موجب وقار و اعتماد می‌شود و بایدهایی که فضل و مراتب آنان را بالا می‌برد و رجوع مردم بدیشان را هموار و پررغبت. رحمت بر سلسله‌ی شما چه از سمت مادر و چه از سوی پدر. سپاس.
 
سلام و درود بر شما فرزانه فهیم و مازنی اصیل آقای طالبی. ما دلمان برای خودتان تنگ شده برنامه شما در قم  چگونه هست خواستم شما را زیارت کنیم چشم مطلب را هم جواب می دهم  متوجه نشدم بعد از مسئولیت پژوهشگاه اسرا به سختی توانستم از تلگرام و واتساب بطور کلی از ایتا هم تا اندازه ای صرف نظر کنم لذا گاهی متوجه مطالب نمی شوم. تشکر و سپاس از مقاله عمامه گذاری در فراز ۴ کلمه تصاحب این اشتغالات مناسب نیست چون تصاحب مفهوم غصب  را عرفا به همراه دارد  برای تصدی این امور یا برای قبول این مسئولیت ها بهتر و انسب است  چه کنم ما ملا لغتی هستیم نمی توانیم بدون اشکال از متن عبور کنیم لحظات پایانی ماه رجب ما دست تهی از برکات آن. محل کار ما بلوار عمار یاسر نبش خیابان شهید قدوسی ره بنیاد بین المللی اسرا طبقه دوم  التماس دعا.
سید کمال الدین عمادی
::

::

سلام استاد دوست‌داشتنی‌ حجت الاسلام سید عمادی. بابت تصرف بسیار سپاس. البته برخی به جای تصدی، دست به تصرف!!! زدند. از موشکافی استاد بهره بردم. موقع نوشتن تصرف، همین جرقه ذهنم را مشتعل کرده بود اما عمدی نگاشتم. ممنونم از دادن نشانی هر وقت خواستم بیام در روزهای آتی، حتما ادبِ پیش‌اطلاع رسانی را رعایت خواهم کرد. از مازنی اصیل که خطابم کردید، پر در آوردم. به زادگاه بسیار باور دارم مخصوصاً طبیعت آن. حجت الاسلام جناب استاد سید عمادی سلام. از جواب توأم با نکته‌ی باریک‌اندیش‌تان سپاس. خرسندم کردید از توجه و باور بر این خطر.
عزیز برادر خوبم. من به دلیل سمتی که دارم از وضعیت غالب روحانیت خصوصا شهرستان ساری اطلاع کافی دارم مظلوم ترین قشر طلاب و روحانیون فرو دست هستند که علاوه بر ستم طبیعت روزگار که از گرانی و تورم است از دوست و دشمن هر دو سیلی می خورند  شما که از متدینان نخبه و فرزانه ای به عمد برای این قشر فرو دست کلمه تصاحب را بکار می بری از عوام مردم چه انتظاری است بزرگوار!! در کنار هزاران پیامبر پاک ع پیامبران دروغین بودند حتی در بین صحابه رسول الله ص خائنان بقدری زیاد بودند که بعد از ارتحال آن حضرت ص اهل بیت علیهم السلام را دست بستند و بانوی دو عالم را پهلو شکستند  با این حال وقتی حق تعالی در قرآن از صحابه سخن می فرمایید از عظمت آنان یاد می کند همچنین در صحیفه سجادیه وقتی از صحابه یاد می کند با عنوان کرام آنان را می ستاید 
در این مشهد سخن بسیار دارم ولیکن وحشت از گفتار دارم
چو خلق اکثر یاران تنگ است 
نی ما را با چنین یاران جنگ است
😂😂😂😂😂
با اندک تصرف در شعر استاد عزیز و والامقامم حضرت علامه حسن زاده آملی رضوان الله تعالی علیه.
سید کمال الدین عمادی
::

::

حضرت استاد مستطاب حجت الاسلام سید کمال الدین عمادی: سلام. نقد شما را وارد می‌دانم. من نیتم البته پاک بود چون اخلاص روحانیت و پیشوایی آنان بر من مسجل است. منظورم اشتهای برخی از این صنف بود که شما خود بیشتر از من بدان اطلاع دارید. بنده روحانیت را اصل اساسی در عصر غیبت حتی در عصر ظهور می‌دانم. ارادت این شاگردت را پذیرا باشین. پوزش در پاسخ تأخیر افتاد. نبودم تازه رسیدم. البته سحر پست شما را دیده بودم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">