عبادت و تکلیف :: دامنه‌ی داراب‌کلا
Menu
مطالب دامنه را اینجا جستجو کنید : ↓↓

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پيشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعی
دنبال کننده ها
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

به قلم دامنه: به نام خدا. آقای محمد مجتهد شبستری در تازه‌ترین گفت‌وگو با «حلقۀ دیدگاه نو» بر این نظر است که «نماز» به عنوان «نیازورزی در پیشگاه خدا و یاری‌طلبی از او» و «روزه» به عنوان «تمرین پارساگشتن» عملی «بسیار لذت‌بخش و شکوفاساز» است. زیرا در نگاه او نمازگزار «واقعی و نه اعتیادی» «وجد و سرور» می‌یابد و روزه‌دار واقعی «تجربۀ پاک‌شدن درونی و تطهیر نفس از آلودگی‌ها» به او دست می‌دهد. و انفاق نیز «کاملاً لذت‌بخش» است، زیرا «وجدان انسان را راضی می‌سازد و زندگی را معنادار می‌کند.»

 

شبستری تمام حالات و وضعیت‌های وجودی و مفاهیم آن‌ها را -که در قرآن میان خدا و انسان بیان شده است- رابطه‌ای «لطیف و ظریف و حالت‌هایی لذت‌بخش و مورد عشق و علاقه‌ی انسان به خدا» می‌داند که نقطه‌ی مقابلِ  واردکردن «مَشقّت» (=تکلیف) به انسان است.

 
او ریشه‌ی آن را به متکلّمان معتزله ربط می‌دهد که حقیقت‌های متعالی را -که قرآن در بابِ رابطه‌ی خدا و انسان بیان کرده- کنار گذاشتند و به‌جای آن‌ها مفهوم «تکلیف» را قرار دادند و آن را هرچه بیش‌تر فَربِه (=چاق‌وچلّه) ساختند و رابطه‌ی خدا و انسان را «بر مبنای تکلیف سامان بخشیدند.» جون‌که از نگاه مجتهد شبستری عبادت‌ها «مایه‌ی التذاذ معنوی انسان» می‌باشند، نه اَعمالِ «مشقّت‌آمیز تا تکلیف به آن‌ها اطلاق شود.»
 
وی در آن گفت‌وگو گفته است اگر چنانچه در تاریخ مسلمانان رابطه‌ی خدا و انسان به جای «مولویت و عبودیت فقهی و کلامی» بر اساس «مفاهیم متعالی قرآنی تنظیم شده بود» امروز «ما مسلمانان تاریخ دیگری داشتیم.»
 
یعنی در واقع به نظر من منظور شبستری از «تاریخ دیگر» حال‌ و روز بهتر و فکر و ذکر درست‌تر است. البته هر چند خودم معتقدم حق و تکلیف هر دو، فرهنگ و آدابی قرآنی‌ست، اما با این قید وَحیانی: لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ:
 
خداوند به هیچ کس جز به اندازه‌ی توانائی‌اش تکلیف نمی‌کند (و هیچ‌گاه بالاتر از میزان قدرت شخص از او وظائف و تکالیف نمی‌خواهد. انسان) هر کار (نیکی که) انجام دهد برای خود انجام داده و هر کار (بدی که) بکند به زیان خود کرده است.
 

 

متن کامل گفت‌وگو:

«یادداشتی از محمد مجتهد شبستری با عنوان «تکلیف در عبادات؟» را به نقل از وبسایت این روشنفکر دینی می‌خوانید: در یک گفت‌وگوی مجازی که چندی پیش به اهتمام «حلقۀ دیدگاه نو» دربارۀ «فقه، روشنفکری دینی و مسئلۀ ایران» برگزار گردید دو تن از اساتید حاضر در آن گفت‌وگو مخالفت صاحب این قلم با مفهوم تکلیف (وجوب) را در عبادات که در کتاب نقد بنیان‌های فقه و کلام آورده‌ام مورد انتقاد قرار داده‌اند و آن را نادرست و مضر خوانده‌اند.

 
در پاسخ به آن دوستان مکرم عرض می‌کنم: تقریباً تمام آنچه در قرآن درباب ماهیت عبادات و به‌طور کلی در رابطۀ خدا با انسان آمده با مفهوم تکلیف (وارد کردن مشقّت از سوی خدا به انسان و وجوب تحمل آن مشقّت بر انسان به‌منظور رسیدن به پاداش) بیگانه است. در قرآن آمده «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاه»؛ از صبر و نماز (برای تعالی روحی) کمک بگیرید. ما در حال نماز می‌گوییم «خدایا تنها در برابر تو نیازورزی می‌کنیم و در سراسر زندگی تنها از تو طلب می‌جوییم «ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعین». در قرآن آمده روزه بگیرید تا به مقام پارسایی برسید «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ … لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ».
 
نیازورزی در پیشگاه خدا و یاری‌طلبی از او (نماز) و تمرین پارسا گشتن (روزه گرفتن) عمل‌هایی هستند بسیار لذت‌بخش و شکوفاساز. انسان در حال نمازگزاری واقعی و نه اعتیادی (لا صلاه الّا بحضور القلب) وجد و سرور می‌یابد و در ساعات روزه‌داری واقعی و نه فقط دهان بستن، تجربۀ پاک‌شدن درونی و تطهیر نفس از آلودگی‌ها به او دست می‌دهد که بسیار لذت‌بخش است. انفاق در راه خدا هم که یکی دیگر از عبادت‌های اصلی ااست در صورتی که مخلصانه باشد عملی است کاملاً لذت‌بخش، چون وجدان انسان را راضی می‌سازد و زندگی را معنادار می‌کند.
پس عبادت‌ها نه تنها اعمال مشقّت‌آمیز نیستند تا تکلیف به آن‌ها اطلاق شود بلکه مایۀ التذاذ معنوی انسان می‌باشند.
 
همچنین در قرآن، رابطۀ خدا با انسان به‌صورت بعضی از مفاهیم بیان شده که نه تنها ربطی به مفهوم تکلیف یعنی امر کردن به اعمال مشقّت‌آمیز ندارند بلکه کاملاً در نقطۀ مقابل آن قرار می‌گیرند.
 
در قرآن آمده خداوند به انسان‌ها «حیات طیبه» (زندگی پاک و گوارا) می‌بخشد «فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوهً طیِّبَه». انسان‌ها را از تاریکی‌ها بیرون می‌آورد و وارد روشنایی می‌کند «یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ». محبت خود را به انسان‌ها می‌چشاند «یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَه». به انسان نزدیک‌تر از خود انسان است «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِید». در قرآن آمده خداوند مبدأ و منتهای انسان‌هاست «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون». توصیۀ مؤکد به تکرار و مداومت یاد کردن خداوند (ذکر) که بارها در قرآن بیان شده و عبادت بزرگی به‌شمار می‌رود برای این است که انسان به مقام عالی اطمینان قلبی برسد «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب». در قرآن آمده اولیاء خدا از ترس و غم آزاد می‌شوند «أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُون». در قرآن آمده هدف از رسالت پیامبر دعوت انسان‌ها به تولد جدید و حیات جدید و برداشتن زنجیرها از روح آن‌هاست «اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُم»، «یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِم».
 
تمام آن حالات و وضعیت‌های وجودی و مفاهیم آن‌ها که در بالا بیان شد رابطۀ خدا و انسان را به‌صورت واقعیت‌ها و حقیقت‌هایی لطیف و ظریف و حالت‌هایی لذت‌بخش و مورد عشق و علاقۀ انسان به تصویر می‌کشند که نقطۀ مقابل وارد کردن مشقّت از سوی خدا (تکلیف) به انسان است. در تاریخ مسلمانان، این متکلمان معتزله بودند که آن مفاهیم و حقیقت‌های متعالی را که قرآن درباب رابطۀ خدا و انسان بیان کرده کنار گذاشتند و به‌جای آن‌ها مفهوم «تکلیف» را قرار دادند و آن را هرچه بیش‌تر فربه ساختند و رابطۀ خدا و انسان را بر مبنای تکلیف سامان بخشیدند.
 
خداوند را «مولی» و انسان را «عبد» در معنای فقهی و کلامی آن خواندند و براساس ایدۀ مولی‌بودن خدا و عبدبودن انسان علم کلام خود را سامان بخشیدن و حتی آخرت‌شناسی را بر مبنای همین ایدۀ تکلیف و مولی و عبد استوار ساختند. و بالاخره مولی‌بودن خدا و عبدبودن انسان و اصالت تکلیف در این باب به‌مثابۀ یکی از اساسی‌ترین ایده‌ها و مبناها وارد علم اصول فقه شد و علم اصول عبارت شد از منطق کشف تکلیف‌های مولی یعنی خداوند. ایدۀ مولی و عبد ایده‌ای بود که سخت مورد بهره‌برداری دستگاه‌های خلافت و استبداد دینی خصوصاً عباسیان قرار گرفت. خلیفۀ مستبد که در عالم سیاست از مردم اطاعت بی‌چون‌وچرا می‌طلبید همان مولی واجب‌الطاعه کلامی و فقهی بود که جامۀ سیاست پوشیده بود. اگر در تاریخ مسلمانان رابطۀ خدا و انسان نه براساس مولویت و عبودیت فقهی و کلامی بلکه براساس مفاهیم متعالی قرآنی که در بالا آوردیم تنظیم شده بود امروز ما مسلمانان تاریخ دیگری داشتیم.» (منبع)
| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/1627
  • دامنه | دارابی

مباحث دینی

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دامنه‌ی داراب‌کلا

قالب کارزی چهارم : دامنه ی داراب کلا