منو
درباره ی سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعي
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

شکنجه‌گران رژیم شاه

يكشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۷، ۰۶:۰۶ ق.ظ

به قلم دامنه: به نام خدا. دیشب یک بند ۱۲۲ صفحه از کتاب تکان دهنده‌ی ۵۷۶ صفحه‌ای «شکنجه‌گران می‌گویند...» نوشته‌ی قاسم حسن‌پور، انتشارات موزه‌ی عبرت ایران، ۱۳۸۶، چاپ چهارم را خواندم. چهار نکته از کتاب خواندنی و مستند و متقن را با برداشت خودم می‌نویسم و به اشتراک می‌گذارم، تا هویت پشت صحنه‌ی آن رژیم بی‌اصل و نسَب و وابسته و سرسپرده به آمریکا هویدا گردد:

 

۱. رضاخان که بقای حکومت خود را در به بندکشیدنَ آزادی‌ها می‌دید، نیکلای مارکوف روسی گرجستانی را مأمور کرد زندان قصر (مخوف‌ترین زندان عصر با ۱۹۲ سلّول) را در تهران بسازد. که در ۱۱ آذر ۱۳۰۸ توسط شخص رضاخان [مشهور به رضا ماکسیم یعنی مسلسل‌دوست و اسحله به‌دست] افتتاح شد. ر.ک: ص ۲۲. برای دانستن بیشتر از رضا ماکسیم به این منبع: «مشرق» رجوع شود.

 

۲. ساواک شاه در ۱۳۳۶ توسط آمریکا و به مدد ۱۰ مستشار آمریکایی به سرپرستی سرهنگ یاتسویچ رئیس سیا در سفارت ایران، با یک صفحه قانون و با یک دنیا اختیارات تأسیس شد. (یادآوری کنم یاتسویچ، افسر نیروی هوایی یوگسلاوی بود که در جنگ جهانی دوم با هواپیما به آمریکا پناهنده و سپس عضو سازمان سیا شد و مسلّط‌ترین فردِ اطلاعاتی آمریکا در ایران بود.) ر.ک: ص ۲۸.

 

۳. شکنجه‌گران رژیم شاه، زن نوجوان مبارز را عریان می‌کردند، سپس یک افسر ساواک با یک نخ سیگارِ روشن، اطراف نوک پستان زن را می سوزاند. تا جایی که فریاد می کشید، دست از مقاومت برمی داشت و اطلاعات لازم را در اختیار می گذاشت. آمریکا فیلم این شیوه شکنجه را از ساواک گرفت و در تایوان، فیلیپین و اندونزی به عنوان بخشی از کمک تکنیکی به دوستان هم پیمان خود، توزیع کرده بود. ص ۹۲. [به نقل از حسنین هیکل در کتاب «ایران روایتی که ناگفته ماند» ترجمۀ حمید احمدی. چاپ چهارم، تهران. الهام، ۱۳۶۶]

 

۴. از سال ۱۳۵۴ به بعد به دلیل اوج گرفتن مبارزات، شاه شخصاً از سر استیصال و غضب و ارهاب و وحشت و نشان دادن خود به عنوان یک رژیم پلیسی مقتدر، دستور داد مبارزان در خارج از کمیتۀ مشترک ضدخرابکاری (=سازمان مشترک میان ساواک و شهربانی) و نیز مبارزین در درگیری های خیابانی، کشته شوند. ص ۱۶. پایان بخش این پست، این شعر سیاسی و عقیدتی ست که هدیه می کنم به شهیدان زیرِ شکنجه ی رژیم سراسر ذلّت و خواری و نفرت شاه نگون بخت و جبّار:

 

با مرگ در مَپیچ که هر زنده مُردنی ست

در مرگ زنده باش که آنَت ستودنی ست

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/1032

نظرات (۷)

سلام بر برادر کبلاقا ابراهیم عزیز و دیگر خوانندگان دایمی دامنه
به دلایل بسیاری و نصیحت دوستانی نمی خواهم خیلی با شما در این زمینه به اصطلاح فوتبالی ها کل کل کنم
چرا که از شما دوست و رفیقم متهم به شاه دوستی می شوم از دیگران دیگر سهل است و حرج و توقعی نیست .
شیوه گفتاری و نوشتاری شما مثل کری های فوتبالی قرمز و آبی شده است و قعطعا جامعه ایرانی قضاوت خودش را دارد و به نظرم دیگر زمان آن گذشته است که ببینند چهار نفر چه می گویند و همان بگویند .
زیر پوست شهر خبرهای دیگری است که بدان خبرهای غیر رسمی و غیر حکومتی می گویند و این خبرها فعلا راست یا دروغ ،غلط یا درست در حال گسترش است و شیوه انشایی شما در اینگونه وقایع تاریخی و حقایق تاریخ با وارونه سازی و اتصال به یزید و امام حسین کردنها دیگر خریدار ندارد .
باید طرحی نو در انداخت و روشهای لین و زبان روز دیگری برای هدایت جامعه در پیش گرفت .
چهل سال از انقلاب اسلامی گذشته است و هنوز درگیر مقایسه گذشته و حال بودن با کتمان حقایق هستید این نشان می دهد که داریم پسترفت می کنیم و نمی توانیم حداقل خودمان را قانع کنیم .
من به نظر دوستان جنابعالی «سه انسان شریف، اهل علم و دانش، اندیشمند و نیز دارای سابقۀ درخشان انقلابی،» احترام می گذارم و با آنان چون نمی شناسم مماشات نمی کنم .
اما با خود شما چرا خواهم گفت و خواهم نوشت حتی اگر برداشت بد داشته باشید
ادامه چشم
سلام مهندس رفیق آزادفکر
شما مختار به انتخاب هر راه و هر شخص هستی.
من چون کارهای عمیق تری دارم، دیگر درین بحث مزاحم شما نمی شوم‌
هرچه خواستی به من بارکنی، کردی. نه دلگیرم نه حتی خیالمند. همه ی اینها برام قابل پیش بینی ست. 
بازم بارم کن هر چه دل تنگت برای رضا ماکسیم می خواد!؛

به هر حال رضاخان برات آنقدر می ارزد که حاضر شدی در حضر، با این رفیق ات چنین بی مهابا رفتار کنی. و به دفاع احساسی از مرد پلیدی چون رضاخان عنصر انگلیسی پرداختی

 من در مواجهه با تو، فقط گوش می کنم و سکوت.

ولی بدان تو یک شاه فاسد قاتل را به یک رفیق ( به قول خودت مثلا مؤمن و ..... ) شرف و ترجیح داده ای و جانانه برایش رجز خوانده ای!!!!


برای ذاکر اهل بیت  (ع) مثل تو، خیلی خیلی نگرانی می کنم
خدا رحم کند به .......
ادامه
بله کبلاقا ابراهیم جان
شاید بنده مشابه خیل عظیمی از افراد جامعه به اندازه شما انقلابی نباشیم و سهمی از این انقلاب هرچند اندک به ما نرسیده باشد و برای همین احساس نقصان کنیم و به اندازه شما حرمت نان و نمک ندانیم اما انقلاب اسلامی را خون بهای هزاران شهیدی می دانیم که با صداقت ، بی تکلف و البته بدون کوچکترین خواسته های دنیایی گهر جان را در طبق اخلاص گذاشتند و شهد شیرین شهادت نوش کردند تا این انقلاب به کام پا برهنگان تداوم یابد .
راست و حسینی و با صداقت و شجاعتی که بنده از شما سراغ دارم بفرما :
آیا این انقلاب به اهداف خود حتی نزدیک شده است ؟
آیا این انقلاب به انحراف از معیار اولین خود نرفته است؟
آیا اینانی که شعار زیبا و فریبنده می دهند خود کمترین عمل را دارند؟
و صدها سوال مشابه این گونه  سوالات بی جواب . با جواب ذهن مردمان و ماها را پر کرده است .
ابراهیم جان شما و امثال شما حق دارید از همه چیز این انقلاب از پلشتیها تا خوبیها همه و همه تمام قد دفاع نمایید چرا که به نظرم سهمتان را به اندازه وسعتان از آن متنعم شده اید و در حال برخورداری هستید .
اما بنده و امثال بنده کو کجاست /چه میزان ؟
قرار شد پول یارانه کمی باشد برای زندگی فقیرانه ماها اما چندصد برابرش را دارند از من و امثال ما می گیرند ؟
کو کو ؟؟کجاست آن همه شعار دینی دهه 60 و 70 مدارس و دانشگاههای ما
کدامش را کجای دلم بگذارم
آنگاه از شخصی بد و بیراه می گویی که بخشی از حقیقت تاریخ ما شده است
و با وارونه گویی و رسمی گویی مرا متهم با ضدیت با بسیاری از ارزشها معرفی می فرمایی؟
باشد طلب من و ما

ما نگوییم و بد و میل به ناحق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم

دوستت دارم بی نهایت و آرزوی توفیق روز افزون خواسته قلبیم همیشگی
چه ربطی دارد این حرفات به بحث من درباره ی رضا خان
عجیب است از تو
نیز بسی بعید.
چرا بحث را نقب می زنی؟
چرا خلط می کنی؟
این شیوه ات خیلی از شأن علمی ات بدوره
من هزاران بار موی سرت را با رضاخان قلدر خائن عوض نمی کنم.
معلومه چی می بافی داری!!؟؟؟

فاین تذهبون....
خودت را مراقب باش رفیق اهل فکر ولی در این وادی غافل و احساساتی
قوا انفسکم.....

و این جمله ات توهین و بهتان آشکار به من است: که نوشتی:

سهمی از این انقلاب هرچند اندک به ما نرسیده باشد و برای همین احساس نقصان کنیم و به اندازه شما حرمت نان و نمک ندانیم....


در حالی که من حتی پرونده ی جانبازی ام پی نگرفتم و با خدا معامله کردم. از این تهمت و افترا به کی پناه برم رفیق شفیق؟؟؟



امید دارم این اهانت را پس بگیری و از انگ زدن بپرهیزی در روز روشن به من رفیق که آشنایی به رفتارهایم، داری می گی چون نون و نمک خور انقلابم، دارم علیه رضاخان نظرم را می نویسم!!!!
کجا رفت آن انصاف ؟ 

واقعا اعجاب داره این همه دفاع ات از یک عنصر مستبد خون ریز دزد زمین و اموال مردم. این را بدان من مرزبندی روشنی بر سر اعتقادات دارم، زیر بگیری ، اساس رفاقت را منهدم می کنی

پایان
سلام ابراهیم جان چرا از خودت می گیری و گرفتی برادر مومن من
من کجا از فسق و فجوز رضا خان قلدر و خاندان فاسد پهلوی دفاع کردم و چنین بر آشفتی
هضم برخی مطالب شما به همان نسبت برایم ثقیل است که از طرف مقابل انتظار چنین روی کردی نیست

کبلاقا ابراهیم جان عرضم را شاید غلط انداز بیان داشتم بنده می گویم چرا چیزی که خودمان درگیر آنیم را ایرادی از دیگران می گیریم و به گذشته ها حواله می دهیم ایرادهای خودمان را برطرف کنیم و حق اقل حقایق گذشته تاریخی را تفسیر به رای و دلخواه نکنیم و توهین و قلم تند بکار نبریم و آنگاه با دین آغشته نکنیم و نگوییم تولی و تبری طرف مقابل کم است .
شاید قلمم تند باشد در بکار گیری کلمات و جملات کج سلیقکی به خرج داده باشم ازین نظر بی نهایت شرمسارم و عذر می خواهم اما قصدی در ناراحت کردن رفیق شفیقم نداشته و ندارم و آنچه بیان داشتم دلسوزانه بوده هرچند با ادبیات غیر رسمی بوده است .
در هر حال خودت فرمودی روراست باشین و خود سانسوری نداشته باشید
و البته فکر کردم در طوفان فکری جنابعالی این پشیز کم سواد هم بتوانم گرد و خاکی بلند کنم
وگرنه من همان خاکم که هستم
خاک پای مجاهدان فی سبیل الله که جنابعالی را بی ریا و بدون پاچه خواری فرمانده این ره می دانم به کاخهای مرمرین کاخ گلستان نمی فروشم و اگر فروخته باشم خداوند مرگم را تسریع فرماید تا از عاقبت به شری نجات یابم
درود بر شما خاندان شما
موفق باشید

می خوای منم با لرگ کول لبانم با بدوزم تا از ناراحتی دربیایی ای عزیز ترین دوست و رفیق شفیقم
سلام علیک جناب مهندس
من از طوفان فکری استقبال می کنم. ولی این که شما دوست دانای من، نقد من علیه رضاخان را آنقدر رذل بدانی و رک بگویی از این که وقت گذاشتم پست دامنه را خواندم که دو دقیقه هم وقتت را  نگرفته، از محضر خدا مغفرت می خواهم!!!!،آیا این  شیوه مواجهه علمی با من، طوفان فکری ست؟، یا تخریب و غضب و اهانت؟؟؟؟؟


این که کشور الان چنین و چنان است، پس به رضاخان نباید چنین و چنان گفت، منحط ترین استدلال است‌. و عجیب ترین ادعا.
خودم شاخ درآوردم چرا عبدی چنین گونه فکر می کنه.


مگر شرط نقد رضاخان، گلستان بودن ایران است‌. اساسا افراد نظام از هر دو جناح چپ و راست به نظام آرمانی مان جفا کرده و می کنن، پس چه گناهی، این انقلاب داره؟ که چپ و راست و هر نق نقویی، بی جهت افترا می زند و خون شهیدان را پایمال می کند.

شما خلط می کنی بحث را.

حتی یک کلمه نگفتی کجایی نقدم افراطی بود!!!!


به شخص من راحت می تازی، بعد می گی منظورم  تو نبودی!؟ هرکس حتی مبتدی ترین شخص،  حملات تو را به من بخواند درمی یابد خیلی با انرژی دارای رضاخان را تطهیر می کنی و از نمی دانم چی او دفاع!!!!!!

من در بحث عقیده هنوز نشده با کسی ساخت و پاخت کنم و معامله. هر که از هر چی قهر می کنه، به انقلاب فحش می ده، این اوج ناسپاسی به نظام است. نظام و انقلابی که میلیون ها برابر بیشتر از آن دو شاه مزدور  فاسد، به کشور  و مردم خدمت کرده است.


بازم آنچه اینجا نوشتی از بحث من پرت است و بی ربط.
و نمی تواند چاله ای که کنده ای پر کند.


کاخ کاخ مرمر  
چه کاخ سعدآباد
و چه کاخ گلستان
چه کاخ نیاوران
و چه کاخ رامسر
و هزاران پول دزدی به خارج برده دو پسر و پدر
دردی را برای من دوا نمی کند

هیچ چی‌

متعجب هستم نفوذ دشمن بی آرمان تا کجا سرک کشیده و دارد جوانه می زند

من پوست کلفت تر از آنم که از نقد عبدی بر خودم بهراسم
ولی دستمایه هجوم به من، رضامسلسل دار باشد، در پاسخ، هیچ سانسوری را
روا نمی دانم. و حرفم را می زنم.

و تو خوب می دانی فرهنگ فارسی لغاتش آبدار و معلل است و دست نویسنده را خالی نمی دارد‌.

ارتجاع جدید و بازگشت به عقب برخی ها را رصد می کنم
خیال نکنن من ساکت می نشینم...
خونم را فدای انقلاب اسلامی می کنم، اگر حیات آن با دستاویز سلطنت و ترامپ و منافقین (این سرباز کوچولوهای صدام) به خطر افتد، لباس رزم و قلم، هر دو را بر تن می کنم و چفیه فارغ از امتیاز طلبی بر کمرم می بندم.
پایان رفیق.
بیاب که خیلی ها در معرض خطر آزمون و خطوات شیاطین و پلیدهای وابسته به ... هستند
سربسته گفته باشم
التماس دعا
تو را فرا می خوانم به تجدیدنظر و بیرون آمدن از آزمودن ها

من هرچه بد باشم، از رضاخان که ......
سلام استاد
من قصد نداشتم باز وارد این بحث شوم  چون قبلا  مطالبی بین حضرتعالی ومن رد وبدل شده بود
من فکر میکنم اختلاف به تفاوت معیار سنجش برمی گردد معیار منطقی علمی مستدل برای این مسائل منافع ملی است  نه اخلاق و..

کارهای که که رضا شاه کرد مثل ایجاد حکومت مرکزی وایجاد امنیت و....در راستای منافع ملی ایران بود
اگر معیار اخلاق باشد حضرت عالی درست میفرمایید البته با این معیار هم نگاه کنیم همان طور که دیروز عرض کردم تند بود نظری که داده بودی
سلام جناب دهقان
اولا بگویم امام گفت : مصدق حتی مُسلم هم نبوده است، چه نوع جمله ای ست؟
تند؟
کند؟
چی؟
یعنی امام هم خدای ناکرده .....
چی دارین می گین شما و عبدی!!!



۱- وارد بحث شدی خود جای تقدیر دارد. هدف روشنگری ست. نه انتقام جویی.
۲- این معیار کجا ساخته شده که وقتی تاریخ نویسی می کنن باید با انواع معیارها بنویسند؟ نه، این تفکیک وارد نیست.
۳- شما از چه حسابی این را می گویید؟ هر کس در آن شرایط قدرت حکومت را در دست می گرفت، شاید به یقین کشور را با تمدن اسلامی ایرانی  پیش می برد. پل ساخت ولی هویت را پاره کرد، شما به چه دلیل یک بعدی به آن خائن می نگری؟  چرا پل و راه را فقط می بینید ولی زشتی هایش را نادیده می گیری
من دارم به مقابله به کسانی می روم که در پوشش رضاشاه از نظام انتقام می گیرند. گفتم کارهایی که نظام کرد میلیون میلیون پیشی داره بر آن جرثومه ی ننگ و طاغوت و ضد شیعه.

۴- چرا غافل هستید که صحنه گردان این ارتجاع نوین، سازمان منافقین است که چون منفور شده، دارد با پل رضاخان، میانبر می زند و شما حواس تان به این تاکتیک جدید نیست. کاری کاملا پوششی.
۵- اینان که دم از کارهای رضاخان می زنند حتی یک کار انقلاب ما را نمی خواهند باور کنند:

گازرسانی به تک تک خانه ها

اتوبان فراوان
مقاومت در برابر جهالت جهانی

آب رسانی

برق رسانی

خدمت به تهیدستان

رشد فرهنگی

توسعه زیرساخت ها


دفاع قهرمانانه در هشت سال جنگ وحشیانه ی غرب و صدام و ندادن حتی یک وجب خاک به دشمن


دفع انواع بیماری ها

بهداشت عمومی حتی در عشایر


و هزاران هزار خدمت که نعمت است

بازم می گم حتی اسم رضاشاه خالی گفتن را ننگ و باخت می دانم

سازکردن اسم آن مردک، فقط و فقط کینه و انتقام از انقلاب است که بنیان پهلوی را واژگون کرده


هیچ کس مدعی نیست که انقلاب نا گرفتاری ندارد و کسانی فساد نمی کنند
اما گرفتاری های انقلاب را با ارتجاعی منحط به اسم رضاخان قلدر این قاتل علمای اسلام، ، یک ننگ و بلکه یک جنگ علیه انقلاب است. جنگی که حتی در درون خودی ها خیمه زده....
گفته باشم
که فعلا اشاره است
اگر لازم شد اسم می برم و تصریح
سلام استاد
هر فردی را باید در طبقه خودش مقایسه کرد ببین رضاشاه راباید در طبقه شاهان  مورد مقایسه قرار داد نه با اخلاقیون عرفا و.....
سلام جناب دهقان

رضاقزاق قلدر بی اصل و نسب نه تبار داره و نه طبقه.
یک مهره بوده و برداشته شده
او کسی نیست که من بخواهم چنین مردکی را با عرفا و صلحا مقایسه کنم
من راهم راه شهید مدرس  است که با آن دیکتاتور بی سواد درافتاد  و آخرش در کاشمر تبعید و شهید شد
اسم این شاه که ننگ آن برهه ی ایران ماست، حتی شایسته نیست کنار مقایسه قرار گیرد چه رسد به بررسی
سلام
واما فرق  هست بین بحث ومجادله علمی که نوعی دعواست وجنگ در این جا هم ادم با رد وبدل جملات و....چیزهایی می اموزد
سلام جناب دهقان
مجادله وقتی احسن باشد، راه رسم قرآنی ست
شما بحث این روزای رضاشاه خائن را با دیدهٔ تاریخی می نگری
من اما پشت توطئه را می فههم. که برخی با حربهٔ زرتشتی گری و برخی با شیوهٔ زشت هوچی گری دارند او را چکش علیه انقلاب می کنند
قاطع بگم کور خوانده اند
این جرثومه فساد و تباهی، عددی  نیست و کثیف تر از آن است محملی برای انتقام گیری از انقلاب شکوهمند ایران شود.
من رک هستم لذا شما باید ورای قضیه را بو بکشی نه چهار ورق تاریخ نوشته های شاهانه و انگلیس محور و پولکی چاپ را..
می دانم اسماعیل راعین را می شناسی ولی ‌‌....

سلام استاد

کسانی مثل سلطنت طلبها ومنافقین  اصلا پایگاهی در بین مردم ندارند خیالت راحت راحت باشد چون ملت ایران کسانی که برای صدام مزدوری کردند خائن میدونند

من خطر را از اینها نمیدونم

خطر به افکار گفتار اعمال و....ما برمیگردد

حتی امریکا در صورتی که ما با هم باشیم هیچ علطی نمی کنند

سلام جناب دهقان
شما را کامل و به اندازهٔ خودت می شناسم که تا چه به طور افراد و جریان ها شناخت و برائت داری
این که الآن گفتی شرط لازم است
و شرط کافی این است که با شگرد میانبُر آنها قاطع مقابله و روشنگری کرد
نوشته های من درک این مقطع است که پیچ مشهور شد
ممنونم از توضیح خوب تو


همیشه هر دو شرط را باید چهارچشمی دید
وگرنه مثل آن گردنه ی کوه احد می شود

گردونه می گردد به همین خاطر دنیا را گردون هم می گویند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">