سرَک‌کشیدن به زندگی دیگران :: دامنه‌ی داراب‌کلا
Menu
مطالب دامنه را اینجا جستجو کنید : ↓↓

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پيشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعی
دنبال کننده ها
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

به قلم دامنه: به‌ نام‌ خدا. بحث ۱۰۰ مدرسه فکرت: این پرسش جناب شیخ‌عسکر رمضانی دارابی‌ست که برای بحث‌ونظر در پیشخوان مدرسه، سنجاق می‌شود: «سرَک کشیدن به زندگی دیگران از نظر شما چیست و چه بدی‌ هایی دارد؟»

 

پاسخم به بحث ۱۰۰
 

قسمت اول. سلام. سپاس از جناب شیخ‌عسکر که این بحث را برای مباحثه به مدرسه‌ی فکرت آوردند. سرَک‌کشیدن، آفت بزرگ جوامع بوده و هست. در مجالس _خصوصاً در عزاداری‌ها_ اساساً اهل سکوت هستم، نه حرف و گپ با بغل‌دستی‌ها. شبی از شب‌ها، در تکیه‌ی بالا ،منتظر ماندیم تا دسته‌ها از مزار بازگردند. یکی، کنارم نشست و شروع کرد به گپ‌زدن از اختلافاتی که با یکی از فامیل‌هایش داشت... درجا با حالت کمی‌تند و نیمه‌خشم، گفتم: "آقا... من اساساً اهل گوش‌کردنِ اخبار خانوادگی نیستم. نگید، گوش نمی‌دم."

 

سرَک کشیدن


بلی؛ یک راه مبارزه با سرَک‌کشیدن، مقابله با سرَک‌کِش است. رُک بگوییم: گوش نمی‌دم. ذهن، نباید تَلنبار اخبار خصوصی افراد و حرف‌های بی‌پایه و اساس شود. مگر کسی خود بخواهد ذهنش، مغازه‌ی سِمساری باشد!


قسمت دوم: سرَک‌کِش‌ها بیشتر از این‌گونه جست‌وجو‌گریی‌ها (=به زبان دارابکلایی‌ها چِک‌پِرسی‌ها) آغاز می‌کنند: چقدر حقوق می‌گیری؟ کجا کار می‌کنی؟ چه‌کار می‌کنی؟ آدرس محل‌کار شما کجاست؟ پس‌انداز هم برات می‌ماند؟ از کدام مغازه خرید می‌کنی؟ چک بانکی هم داری؟ کدام بانک؟ چندتا خونه داری؟ بچه‌هات چه‌کار می‌کنند؟ شنیدم باغ خریدی؟ شنیدی فلانی برای پسرش ماشین خرید؟ فهمیدم رفتی خواستگاری، ولی اَرِه (=بلی) ندادند؟ اصلاً دیار (=معلوم) نیستی، فکر کنم رفته بودی خارج. تِه‌ فشار روی چنده؟ بالا یا کم؟ قند هم داری؟ چرا دستت شُونِش می‌زند؟ آزمایش دادی؟ جواب چی بود؟ چربی داری؟ چی‌ شده اون روز جلوی بیمارستان بودی؟ بازار چی خرید کردی؟ راستی یک شام منو دعوت نمی‌کنی؟ دیشب خونه‌تون چندتا ماشین پارک بود؟ کی بودند؟ رفتند؟


قسمت سوم: اگر با سرَک‌کِش‌ها مواجه شدید این داستان واقعی‌ام را می‌نمایانم: نوجوان که بودم، تیم‌جار توتون را با آب‌پاش حلبی، آب می‌دادم تا نوج زنَد و برای نشاء آماده گردد. روزهای زیادی دیدم دو لِسک (=حلزون) شاخ‌به‌شاخِ هم، همآورد می‌طلبند. خوب و کنجکاوانه نگاه‌شان می‌کردم، بی‌آنکه چوب‌سیخ را بر تن‌شان فرو کنم، که همیشه توتون‌کاران از این‌کارها می‌کردند. می‌دیدم یکی از لسک‌ها _که زیرک‌تر و آینده‌اندیش‌تر بود_ راهش را زیرکانه کج می‌کرد، میان‌بُر می‌زد و به خود را با ولع به نوج بوته‌ی (=پی‌زا) توتون می‌رساند و شروع می‌کرد به جویدن و زندگی خود را استمرار بخشیدن، بدون جنگ و درآویختن و شاخ‌به‌شاخ شدن. نکته آن است، سرَک‌کِش را اگر در دیدارها دیدید، راه‌تان را کج کنید و به چِک‌پِرسی‌های او اعتنایی نکنید. این‌گونه اگر کنید، راه نفوذ او را سدّ می‌کنید مگر آن‌که خود فرد هم از سرَک‌کشیدن دیگران خوش می‌شود.

 


قسمت چهارم: سرَک‌کِش‌ها به یک انقسام گویا دو دسته‌اند: ۱. عادت به این رفتار دارند. ۲. مأمور به این کارند. هر دو عیب و آفت است. حریم خصوصی افراد، مرز اخلاقی‌ست که نباید از طریق چِک‌پِرسی‌ها درنوردیده شود. این‌گونه آدم‌ها اغلب، با همین شیوه، یک‌کلاغ صدکلاغ هم می‌کنند. اگر اطلاعاتی که گرفته‌اند، هیجان نداشت، آن را با چسباندن شایعه‌ها و رنگ‌ولعاب دادن‌ها و حتی وَهم و خیالات و فرض‌های پوچ، شنیدنی‌تر می‌سازند تا در شنونده، اشتیاق و بلوای ذهنی بیافرینند. حتی اگر شده با اسکورت دروغ.

 


اساساً این تیپ افراد از اطلاعات نداشتن از دیگران، خود را بشدّت و حدّت در رنج و عذاب می‌بینند، ازاین‌رو به تعبیر قرآن در آیه‌ی ۱۲ سوره‌ی حُجرات، دست به تجسّس امور مردم و تک‌تک افراد و آحاد می‌زنند تا چیزی را به‌قول خود کشف کنند، حال آن که قرآن کریم در این آیه آن را بشدّت نهی کرده‌است:

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ.

 

ای اهل ایمان! از بسیاری از گمان ها [در حقّ مردم] بپرهیزید؛ زیرا برخی از گمان ها گناه است، و [در اموری که مردم پنهان ماندنش را خواهانند] تفحُّص و پی جویی نکنید، و از یکدیگر غیبت ننمایید، آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ بی تردید [از این کار] نفرت دارید، و از خدا پروا کنید که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است.

 

قسمت پنجم: این‌گونه افراد چِک‌پِرسی‌کُنِ سرَک‌کِش، اغلب، چند قصد دارند که من برمی‌شمارم:

۱. از روی رگ سادگی‌شان، شخصیتی کاذب یافتند و پُرس‌وجوگر بار آمدند تا خوراک ذهنی روزانه‌ی‌شان را تا شب فراهم کنند و فردا از رخت‌خواب برخیزند و باز سراغ یکی دیگر بروند و این روند زشت‌شان را ادامه می‌دهند تا بعد از ۱۲۰ سال عمر پر برگ و بار! در سنگ غسّال‌خانه شسته و سِدر و کافور شوند.

 

۲. از روی دو به‌‌هم‌زنی دست به سرک‌کشیدن می‌زنند. اول شکارشان را پیدا می‌کنند و شروع می‌کنند به اطلاعات گیری از خودش، از اطرافیانش، از دوستانش، از دشمنانش و از هرکس که خیال می‌کنند چیزکی از او می‌دانند. آنان خسته نمی‌شوند، چون خُلق‌شان با همین خصّت خو گرفته‌است و می‌خواهند میان او و هم‌پایگان‌اش دویّت و نقار افکنَند.

 

خدا نکند سرک‌کش فردی را بیابد که رگ سادگی‌اش عود کرده‌ باشد، جیک‌وپیگ زندگی‌اش را در‌می‌آورد تا بتواند تیرش را به چلّه‌ی کمانِ کینه و عدوات بگذارد و پرتاب کند.

 

۳. از روی وقت‌گذرانی و بطالت سرَک می‌کشند، که این‌هم، بدگونه آفتی‌ست.

 

۴. از روی کنجکاوی بی‌جا، شوق دانستن از امور همگان دارند. دل‌شان به تنگنایی می‌رسد اگر از احوال شخصیه‌ی مردم چیزی ندانند. دق می‌کنند یک روز در امور مردم سرک‌کش و به‌عبارتی فضول‌باش! نباشند.

 

۵. نیز این تیپ افراد سرک‌کش، خودبزرگ بینی خود را در داشتنِ اطلاعات وفور از امور دیگران می‌دانند و خودشان را سرگرم این گیرندگی‌ها و آنتن‌دهی‌ها می‌کنند تا به نان و نوا برسند.

 

۶. مواظب باشید، دون‌پاشی، مرموزترین شیوه‌ی اطلاعات گیری و سرک‌کشیدن است. مثل دون پاشیدن پای مرغان، که همه با ولَع پَر می‌زنند برای آن، که اگر دام باشد، _که هست_ به‌دام می‌افتند.

 

نکته: اساساً گرفتن اطلاعات، یک راهش این است کسی را گیر بیندازی که از دادن اطلاعات خود فخر می‌کند و اگر چیزی نگوید خیال می‌کند، از سوی طرف مقابل فردی کم‌مایه، کم‌جنبه، و کم‌خرَد است.

 

قسمت ششم: در قسمت ششم جواب، گفتم دون‌پاشی. شیوه‌ی دون‌پاشی بدین‌گونه است: سرَک‌کِش در شیوه‌ی دون‌پاش، ابتدا خود را با لطایف‌الحیَل (=ظاهرسازانه‌ترین فریب) به شما نزدیک می‌کند، اول چندخبر فرعی و کم‌اثر، از خود می‌گوید. کم‌کم شما را تحریک می‌کند. شما احساس حقارت می‌کنی که انگار نزد او چیزی نمی‌دانی، و چیزی برای فخر و مباهات نمی‌گویی، از همین نقطه‌ی دون‌پاشی، خودت ناخودآگاه شروع به چینه‌کردن می‌کنی. یعنی بسیارآسان، تخلیه می‌شوی. خیال می‌کنی خود را نزد آن سرک‌کش، فردی بزرگ، مایه‌دار و دانا معرفی کرده‌ای، حال آن‌که درواقع، تخلیه‌ی اطلاعاتی شده‌ای، ولی خبر نداری!

 

نکته: هیچ‌گاه، فکر نکنید اگر کمتر گفتی، کم‌سوادتر و یا کم‌مایه‌دارتری. نشت اطلاعات از همین نقطه‌ی باریک، آغاز می‌شود؛ که خیال می‌کنی اگر نگویی، شخصیت‌ات فرو می‌پاشد.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/1331
  • دامنه | دارابی

گوناگون

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دامنه‌ی داراب‌کلا

قالب کارزی چهارم : دامنه ی داراب کلا