پاسخم به بحث ۱۳۳ مدرسۀ فکرت
پاسخ به سؤال فرعی دوم: از نظر من حتی اگر رفراندوم هم بر فرض برگزار گردد، آنچه هم اینک، یا در دیروز انقلاب و فردای نظام وجود دارد و داشته و خواهد داشت، با این سرگرمیهای بساز نمیشود.
پاسخ به سؤال فرعی سوم: نه فقط در مسائل استراتژیک نظام و انقلاب بلکه در مسائل کلان آن، کارگزاران حکومتی باید به صلاحاندیشیهای رهبری همت بگمارند؛ حتی از نظر من بحران ۸۸ نیز که مطالباتی قابل عمل وجود داشت، سرانجام باید حرف رهبری خاتمهبخش مخاصمات میبود و بستر سیاست نمیبایست به سمت کوچه و خیابان و دستیابی دو سوی ماجرا به تنش و رویارویی و درهمکپبیدن همدیگر پیش میرفت. رهبری، به تعبیر عامیانه «مداد» و «مجسمه» و به تعبیر من مقامی تشریفاتی که نیست. البته اشتباه نشود، من به رهبری انتقادهایی در سیاست داخلی دارم، و هرگز مقدس و قدسیاش نمیپندارم، اما در تحلیل مسائل جامعه و حکومت و انقلاب رأی و فکرم را میکوشم از انصاف و حق دور نیفتد. رهبری در آن جایگاه نقش هدایتی و نیز طبق قانون اساسی و شرع و مصلحت، فرمانهای ویژهی حکومتی دارد.
پاسخ به سؤال فرعی چهار: من شخصاً تردیدی ندارم که این حرکت خام حسن روحانی، فقط بزَک است و نیز مخلوطی از دغدغهها و فکر برونرفت از پیچیدگیهای سیاست خارجی. حال آنکه دولت او در دورهی ۱۱ بشدت در برجام فریب خورد؛ و دستکم اگر نگویم خطای استراتژیک کرد، میتوانم بگویم شتاب غیرقابل بخشش کرد و تمام فرمولهایی که رهبری در خفا و علَن به آنان گوشزد، اخطار و حتی تقاضای احتیاطآمیز کرد، نادیده انگاشت.
نکتهی نهایی:
همهپرسی برای خود هم اصالت دارد و هم مقررات و هم چگونگی اجرا و عمل. در سوئیس اساس حکومت بر دموکراسی مستقیم است، لذا همیشه از مردم میپرسند که چه کنند، اما در دموکراسی رایج جهان، مگر هر جا کم آوردند و خود ناکارآمد بودند، صندوق رفراندوم پیش میکشند.
متن جملۀ حجت الاسلام حسن روحانی: «حتی اگر در مسائل استراتژیک سالها بحث کردیم و به نتیجه نرسیدیم باید برویم همه پرسی و از مردم بپرسیم، راهش این است. ما که نمیتوانیم با هم دعوا کنیم، چهل سال است داریم بحث میکنیم. باید راه را انتخاب کنیم؛» روزنامهی مردمسالاری ۲۵ مهر ۱۳۹۸. (منبع)