خاطره‌ی نماز آقادارابکلایی در نکاچوب

پنجشنبه, ۲۸ بهمن ۱۴۰۰، ۰۹:۰۱ ق.ظ

متن نقلی از سیدباقر شفیعی دارابی فرزند مرحوم سید طالب: نماز گزاردن شما [دامنه] مرا یاد خاطره ای انداخت. آن‌زمان کمیته عمران طرح هادی دارابکلا بودیم. من به اتفاق آقای هادی آهنگر ومرحوم یوسف رزاقی همراه حاج آقای دارابکلایی به نکاچوب رفتیم برای گرفتن حق مردم داراب کلا. وجلسه ای با مسئولین نکاچوب داشتیم. وبحث بالا کشید حتی به مشاجره و در نهایت داشت قضیه به نفع دارابکلا تمام میشد که حاج آقای دارابکلایی به ساعتش نگاه کرد و گفت وقت اذان است وباید به نماز بروم. گفتم حاج آقا دیگر گاو را پوست کردیم و به دمش رسیدیم کمی صبر کنید. اما ایشان سماجت به رفتن داشت ومسئولین نکاچوب وابن الوقت دنبال چنین وقتی بودند که آنها هم با شدت تمام بر انجام چنین عملی پافشاری کردند وختم جلسه. سوال کردم گرفتن حق مردم واجب‌تر است یا ادای نماز؟ به سوالم آنروز جواب داده نشد ودیگر جلسه ای هم برگزار نشد ولی یک چیز را میدانم حق الناس توسط هیچکس بخشیده نمی شود.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/2041

۰ ۰
۱۴۰۰/۱۱/۲۸

تریبون دارابکلا

تک نگاران دامنه

دارابکلایی ها

روحانیت دارابکلا

11۲۸ بهمن ۱۴۰۰ ، ۰۹:۰۶

دامنه | دارابی

نظر: شیخ محمد جواد غلامی دارابی خطاب به مهندس سیدباقر

سلام. روز خوش. این شیوه و سبک مرحوم حاج آقا دارابکلایی در هر جلسه ای با هر مقام و مسئولی طبیعی بود و پافشاری می کرد بر نماز اول وقت، جناب آقای شفیعی فکر می کنم حضور ان مرحوم در اون جلسه خود دفاع از حقوق مردم بود و حق الناس، اما یک بحث اینجا مطرح است و ان اینکه احقاق حق مردم ایا به فوریت است یا میشه با ملاحظه و تدبیر این حق را ایفا کرد؟.

11۲۸ بهمن ۱۴۰۰ ، ۰۹:۰۸

پاسخ مهندس آقا سیدباقر شفیعی دارابی به آشیخ محمدجواد غلامی:

درود روز شما هم خوش بله هم مسکن داریم حداقل از مردن ودرد کشیدن جلوگیری میکند وهم درمان کننده که زمان بر است بنده هم آنقدر متوجه بودم که حاج آقای داراب کلایی براساس اعتقاد وتعصب خاص نماز را سر وقت ادا میکرد ولی طرف مقابل برای سو استفاده تشدید میکرد که بعد از آن جلسه مهندس مسئول نکاچوب فوت کرد وما نتوانستیم آنچه حق مردممان بود دست پیدا کنیم بعضی از آنها از سادگی واعتقاد مردم سو استفاده میکنند و خاطره ای دیگر دارم انقلاب شده بود و شرکت حاجی اکبرین را تحت فشار البته بعد از چند جلسه دوستانه قرار دادیم که جاده داراب کلا را آسفالت بکند ودر یک روز در مسجد گرد هم آمدیم ومردم هم آمده بودند وشهید عباسیان هم امروز حضور داشت آقای اکبرین به توجیه کارهایش پرداخت وما هم به ایشان گفتیم به هر صورت شما از جنگل داراب کلا استفاده میکنید وباید خدماتی را هم انجام بدهید وایشان جوابی نداشت ویکی از بغل دستی اش به ایشان گفت بگو من ذغال به مسجد وحسینه میدهم وایشان هم گفت بله من از ایشان پرسیدم اینها را به خاطر چی میدهی گفت برای امام حسین وخدا گفتم شما حق آنها را دادی ولی ما حق خودمان مردم داراب کلا را میخو اهیم خلاصه هرکاری کرد دید نمیشه پافشاری ما جوانان آن روز ایشان را وادار به اجرای آسفالت داخل روستا کردیم که یکبار بعد از آن مرا دیده بود گفت خیلی سمجی گفتم حاجی آن کمکها در جای خودش قابل قبول و تمجید وتقدیر آنها طلب شما از خدا وامام حسین است ولی حق مردم حق الناس است باید ادا کنید خندید گفت توفیق اجباری شد ولی خیلی خوشحالم جناب غلامی هنوزم میگویم برای گرفتن حق مردم نماز را قدری عقب بیندازیم نه آنکه نخوانیم خداوند مارا میبخشد. باسپاس

11۲۸ بهمن ۱۴۰۰ ، ۰۹:۱۰

نماز اولِ وقت و رفتار مرحوم آقا دارابکلایی

۱. بحث سه‌جانبه‌ی جنابان آقایان مهندس سیدباقر، شیخ محمدجواد ، قربانی بر سرِ نمازِ سرِ وقت، الحق مفید بود و در حد بالا، جاذبه برای خواندن داشت. ۲. من طرفدار و حتی علاقه‌مند به نمازگزاردن در اولِ وقت، هستم چون تعیین وقت از روی فضلیت بود. حتی امام حسین ع هم، نماز در ظهرِ عاشورا را اقامه کردند و از دشمن رخصت خواستند. حرکت امام ع در اوج مقاومت در برابر نبرد، به عنوان الگو باقی مانده است. ۳. اما آنجا مرحوم آقا دارابکلایی به عنوان امام‌جماعت شامخی که برای گرفتنِ حقوقِ فراموش‌شده‌ی مردم -به نقل از مهندس آقا سیدباقر به نکاچوب رفته بودند- بهتر و حتی نزدیک‌تر به شرع و خشنودی خدا بود که کمی گزاردنِ نمازشان را به ساعتِ دیگر موکول می‌کردند تا حق مردم استیفاء می‌شد. شاید ایشان آن روز نمی‌خواستند نمازگزاران مسجد جامع داراب‌کلا منتظر و معطلش بمانند. بگذرم.

ابراهیم طالبی دارابی دامنه

11۲۸ بهمن ۱۴۰۰ ، ۱۱:۱۰

نظر جناب جلیل قربانی خطاب به شیخ محمد جواد:

سلام آقای غلامی، روز به خیر

چون بحث خدا و پیغمبره، می‌ترسم جدی بگم، به شوخی میگم.

همه ما می‌دونیم که دل مردم کوچیکه، کم‌تحمل و پرتوقع هستن و همیشه هم عجول.

من تعجب می‌کنم که چرا آقایون (دور از جون شما دوست عزیز)، این قدر خدا را کم‌تحمل و عجول معرفی می‌کنن؟!

آدم گاهی اوقات، وقتی تاکید برخی از عابدان و نمازگزاران واقعی رو در ادای نماز اول وقت می‌بینه، یاد طلبکارانی می‌افت که چک ما رو بردن بانک و چون تو حساب پول نبوده، پیغوم دادن که تا نیم ساعت دیگه اگه تو حسابت پول گذاشتی که هیچ و گر نه با مامور میام و «کت‌بسته» می‌برمت.

آخه خدای عزیز شما که ماشاالله کار و بارتون به لطف خودتون سکه است، حالا این چند کلمه نماز ما رو که تازه معلوم نیست مقبول درگاه شما هم بشه، یه فرصتی بده.

از شما که کم نمیشه، خداجون...!

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

دین

قرآن

عترت

مرجعیت

معنویت

گوناگون

کویریات

اختصاصی

جهان، جامعه

شعر، داستان

نویسندگان

روحانیت

سیاست

تریبون

انقلاب

عکس

ایران

لغت

قم