منو
درباره ی سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعي
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

خاطرات حجت الاسلام آق‌سیدشفیع شفیعی

پنجشنبه, ۵ مرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۲۵ ق.ظ

 عکاس: دامنه

پیش‌مقدمه‌ای بر خاطراتِ حجت الاسلام حاج آق سید شفیع شفیعی دارابی به نام خدا. سلام. جناب استاد حجت الاسلام حاج آق سید جواد (سید شفیع) شفیعی دارابی (پسرعمه‌ی بنده عکس مندرج بالا که خود ازو انداختم) در دبستان دولتی داراب‌کلا گویا تا کلاس ششم نظام قدیم را خواند و بعد طی سفارش جدّش وارد حوزه‌ی علمیه شد. مدتی در قم بود که به خاطر محوریت حوزه‌ی نجف اشرف در آن وقت یعنی دهه‌ی چهل، به آنجا هجرت کرد. تا این که در تنش میان سلطنت پهلوی با حسن البَکر و معاونش صدام، او و تقریبا" همه‌ی ایرانیان خصوصا" طلاب و روحانیون در اردیبهشت ۱۳۴۸ به ایران بازگردانده شدند؛ ایرانی‌های که مشهور شدند به معاوِدین (=یعنی بازگشت‌داده شده‌ها، عودت‌داده شدگان) و در میان طلبه‌ها به آنان اصطلاحا" طلّاب تَعویدی می‌گفتند و ایشان هم معاوِد و تَعویدی بود. اخراج اینان چنان شکننده و سخت بود که همان وقت مرحوم آیت الله العظمی سید احمد خوانساری در مخالفت جامعه‌ی روحانیت با سیاستِ خشن حزب بعث دولت عراق در مسجد سید عزیزالله تهران مجلس باشکوهی گرفته بود. بدین‌ترتیب، حاج آقا سید شفیع پس از بازگشت اجباری به کشور، در قم و در خیابان چهارمردان سکونت گزید، فردی مهذب و پرهیزگار و با وجاهتِ بالا و از شاگردان نزدیک مرحوم آیة الله العظمی آشیخ جواد تبریزی و مرتبط با مرحوم آیة الله مسلم ملکوتی و همکار در بخش پژوهش جامعه‌ی مدرسین قم. منبع: دامنه: اینجا.

 

 

حجت الاسلام

آقا سید شفیع شفیعی دارابی


حاج آقا سید شفیع طی مدت حضورش در نجف چندین مرتبه پیاده به کربلا رفت. نه از راه جاده آسفالته، از شط و شریعه‌ی شعبه‌گرفته‌ی رود فرات که شُعبات دجله از آن دور است و سمت کوت. نقل کردند به خودِ من که آن سال‌ها پیاده‌روی به کربلا -چه اربعین چه زمان‌هایی غیرِ آن- رسم این نبوده که بینِ راه -که بالای هشتاد کیلومتر است- کسانی به پذیرایی ایستاده باشند؛ به تعبیر امروزی موکب‌داری؛ هر کس باید بار و بِنهِ خور و خوراک خود را کوله می‌کرد و بر دوش می‌کشید، آنم با قلیلی از غذای بُخور نمیری. به بیت امام خمینی ره در شارع رسول ص کمابیش نجف آمدوشد داشت و آنجا برخی ساعت‌ها -به رسم مألوف میان طلبه‌ها- می‌نشست و می‌دید که همه‌جور افراد سیاسی و مذهبی -چه مخفی و چه علنی- با امام دیدار دارند. خود به بنده فرمودند چهره‌هایی از ملی‌ها و نهضت‌آزادی‌ها را هم، بارهایی آنجا دیده و این بدان مفهوم بوده، همه، به طوری خود را با رهبر نهضت همآهنگ یا مشورت می‌کردند و یا برخی هم برای کسب وجاهت چنین می‌نمودند. حتی فرموده که افرادی در خودِ نجف با تزِ تخریب و ایذاء امام ره، پیِ اذیت آن مرجع و رهبر نهضت بودند و حرمت می‌دریدند. حاج آقا سید شفیع در زمان اوج انقلاب بیتش در قم و دو اتاق ضلع غربی‌اش در منزل پدرومادری داراب‌کلا، یکی از مأمن‌ها  مطمئن و نشست‌های مخفی انقلابیون بود. باز نیز بعدها این قصه و قسّه و قطعه با قلم خاطره‌نگاری خودم با انجام چند مصاحبه ادامه دارد... . دامنه.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/2328

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">