دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیام مدیر
آخرین نظرات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

۱۸۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مسائل روز» ثبت شده است

متن نقلی + تحلیل دامنه: نکاتی از گفتگوی آقای مهندس بهزاد نبوی: «مصطفی شعاعیان گرایش مذهبی نداشت اما انسان زاهد و عارف مسلکی بود. در تمام دوره فعالیت سیاسی‌اش، همیشه رابطه‌اش با مسلمان‌ها بهتر از مارکسیست‌ها بود. توده‌ای‌ها، چپی‌های طرفدار شوروی و حتی مائوئیست‌ها با او زاویه داشتند و در عوض با نهضت آزادی خیلی نزدیک بود. با آیات عظام قم خیلی ارتباط داشت. در خاطرم هست یک طرح تحریم اقتصادی ر‍ژیم شاه را هم داشت که به علما پیشنهاد کرد. طی ۱۲ سال دوستی و همکاری تشکیلاتی، یک جمله ضد دین و مذهب از وی نشنیدم. رابطه‌اش با من مسلمان خیلی بهتر و نزدیک‌تر از مارکسیست‌های هم گروه بود. در مبارزه واقعا یک تفکر جبهه‌ای داشت.»

 

 

«آقای مهدوی کنی ‌هرگز به خاطر اختلافات فکری، پرونده سازی نمی‌کرد. این مطلب را من هرگز نشنیده‌ام. مرحوم مهدوی کنی مخالف ممنوع کردن واردات لوازم آرایشی یا بستن مطبوعات بود. آن مرحوم ویژگی‌های خاصی داشت. بگذارید خاطره‌ای را تعریف کنم. در دولت شهید رجایی ما همه انقلابی و خیلی دو آتشه بودیم.‌ در جلسه‌ای بحث واردات لوازم آرایشی مطرح بود. دقیق خاطرم نیست سود بازرگانی را بالا بردیم یا اینکه وارداتش را ممنوع کردیم. می‌دانید تنها مخالفی که این پیشنهاد ما داشت چه کسی بود؟ آقای مهدوی کنی! (خنده) ایشان گفت چرا این کار را بکنیم. یک زنی می‌خواهد برای همسرش آرایش کند، چرا لوازم آرایش را ممنوع کنیم؟»

 

«یا در خاطرم هست در سال ۶۰ هم که بنی صدر فرار کرد، ایشان به شدت از بستن روزنامه میزان انتقاد می‌کرد. می‌گفت چرا باید روزنامه را ببندند. ایشان از آزادی مطبوعات حمایت می‌کردند. حتی سر بسته شدن روزنامه میزان من با ایشان در دولت برخورد کردم. من طرفدار بستن روزنامه میزان بودم و ایشان مخالفت می‌کردند! (خنده) البته روزنامه میزان برای مهندس بازرگان بود... متعلق به نهضت آزادی‌ بود.»

 

نمایی از روزنامه

«میزان» در سال ۱۳۶۰

 

«از زندان دوم؛ یعنی زندان جمهوری اسلامی که بیرون آمدم، جوان‌ها به دیدنم می‌آمدند. من به آنها نکاتی می‌گفتم، که برای شما هم بیان می‌کنم. به آنها می‌گفتم: من در حال حاضر ضد انقلاب شده‌ام، ضد تمام انقلاب‌ها، نه انقلاب اسلامی، از انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب روسیه، انقلاب چین گرفته تا انقلاب ویتنام، کوبا، الجزایر و تا «بیداری اسلامی» یا «بهار غربی» و...، من ضد تمام این‌ها شدم. یک به یک برایشان توضیح می‌دادم.

 

به طور خلاصه این که می‌گویم ضد انقلاب شدم، منظورم این است که ضد تمام انقلاب‌ها، نه انقلاب خودمان. خصوصا اینکه من وضع انقلاب خودمان را به مراتب از بقیه انقلاب‌ها بهتر می‌دانم. طی ۴۰ سال پس از انقلاب، یک روز نبوده است که ما انتخابات نداشته باشیم. درست است که ما شورای نگهبانی داریم که بعضا حق انتخاب شدن و حق انتخاب کردن مردم را فراتر از قانون، محدود می‌کند. مع الوصف هنوز ما انتخابات داریم، هنوز با رأی مردم رئیس جمهور، نمایندگان مجلس، شورای شهر و... انتخاب می‌شوند و در موارد زیاد، منتخبینی که به نظر می‌رسد، چندان مطلوب برخی از قدرت‌های حاکم نبوده و نیستند. این‌ها دستاوردهای مهمی است که ما در هیچ کدام از انقلاب‌ها نداشته‌ایم. کدام انقلاب بلافاصله بعد از پیروزی، مجلس تشکیل داده و انتخابات برگزار می‌کند.» (منبع)

 

 

تحلیل دامنه به بخش آخر مصاحبه:

 

به قلم دامنه: به نام خدا. بعد از مصاحبه‌ی یورگن هابرماس، دومین مصاحبه‌ی مهمی ڪه امسال خوانده‌ام از آقای مهندس بهزاد نبوی‌ست. فرازهای زیادی داشت، اما ترجیحاً این فراز را می‌آورم و چند نڪته می‌گویم:

 

«من در حال حاضر ضد انقلاب شده‌ام، ضد تمام انقلاب‌ها، نه انقلاب اسلامی، از انقلاب ڪبیر فرانسه، انقلاب روسیه، انقلاب چین گرفته تا انقلاب ویتنام، ڪوبا، الجزایر و تا «بیداری اسلامی» یا «بهار غربی» و...، من ضد تمام این‌ها شدم.... خصوصاً اینڪه من وضع انقلاب خودمان را به مراتب از بقیه انقلاب‌ها بهتر می‌دانم. طی ۴۰ سال پس از انقلاب، یڪ روز نبوده است ڪه ما انتخابات نداشته باشیم. »

 

نڪته‌ها:

 

یڪم: آقای نبوی درین بیان، ضدِّ «انقلابی» شده‌است ڪه خود در ایجاد و استقرار آن نقش داشته است. هم زندانی شاه بوده و هم دست‌اندرڪار نظام. پس؛ این گفته‌اش نشان ندامت و پیشمانی‌ست. و این البته حق  آزادی اوست ڪه چنین نظری (ولو خطای بارز) داشته باشد.

 

دوم: ضدِّ «انقلاب»های سایر دنیا شدن، یڪ معنایش این است ڪه آقای نبوی خودش را بر جای مردم آن ڪشورها می‌گذارد و بر اراده‌ی آنان خُرده می‌گیرد. خرَد نبوی نمی‌تواند جای خرَدجمعی ملل انقلاب‌ڪرده بنشیند.

 

سوم: آقای نبوی ریشه‌ی تئوری انقلاب و حقِ انقلاب‌ڪردن مردم را می‌زند، حال آن‌ڪه اسلام، انقلاب علیه‌ی حڪومت جائر و ستمگر مثل رژیم محمدرضاشاه پهلوی را برای مردم ستمدیده و مبتلا به جائر، روا و حتی شاید تڪلیف شرعی می‌داند. مخالفت با این حق سیاسی مردم در زمان ضرورت انقلاب، مخالفتی پذیرفتنی نیست.

 

چهارم: احتمال می‌دهم جناب بهزاد نبوی با این سخن، خواسته نسل جدید را از چیزی به اسم «انقلاب علیه‌ی انقلاب» برحذَر بدارد و حتی مُخیّله‌ی آنان را از گروِش به این اقدام و الزام، محو ڪند و ایشان را به سمت روش‌های جایگزین تارومار نماید.

 

پنجم: چه ضدِّ «انقلاب»شدن را به معنای مخالفت با تئوری (=نظریه‌ی انقلاب) بگیریم، چه آن را به مفهوم ضدیت با اصالت و محصولات انقلاب، چه مخالفت با مظاهر انقلاب و نیز چه پرهیزدادن مردم برای چنین اقدامی، این رویڪرد یا دیدگاه تازه‌ی آقای بهزاد افق (=دورنمای) روشنی ندارد و جنبه‌ی ذوقی دارد تا اندیشه‌ای. ڪشورهای ڪه انقلاب را تأخیر انداختند اسیر جنگ و اشغال شدند، مانند عراق، افغانستان و یوگسلاوی و پاناما.

 

اشاره: برای آقا بهزاد نبوی ۷۷ ساله -ڪه قدی خمیده یافته و طعم زندان جمهوری اسلامی را نیز بعد از بحران ۸۸ چشیده- آرزوی سلامتی و بقا بر عقیده‌ی انقلابی دارم، نه مڪافاتِ ندامت و پشیمانی.

 

تبصره: مردم ایران آرزویی دیرینه دارند، انقلاب اسلامی -این امانت الهی و نعمت درخشان ملت- را به انقلاب امام مهدی موعود (عج) پیوست و پیوند دهند. یعنی اقتدای نظری و عملی به تئوری شیعی-مذهبی منجی.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ، ۱۱:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به قلم دامنه : به نام خدا. توماس جفرسون (=از بنیانگذاران آمریڪا و سومین رئیس‌جمهور آن ڪشور ڪه به ڪوروش علاقه و باور داشت) معتقد بود «هر ۲۰ سال یڪ بار انقلاب، حڪومت را سالم نگه می‌دارد» و او با همین پیش‌فرض، به خودنقدیِ حڪومت آمریڪا پرداخت و گفت: «ما بیش از ۲۰۰ سال است ڪه انقلاب نڪرده‌ایم».

 

توماس جفرسون

 

شرح: این سخن جفرسون را در مجله‌ی «همشهری ماه» در آذر ۱۳۸۰ خوانده‌بودم، صفحه‌ی ۸۱. از نظر من، اساساً «انقلاب» به عنوان یڪ پدیده، نه به عنوان قانون، همواره مورد توجه‌ی اندیشمندان جهان بوده و هست. تعداد ڪسانی ڪه روی پدیده‌ی انقلاب، تحقیق و ڪار ڪرده‌اند، فراوان‌اند؛ برخی از مشاهیری ڪه ڪتاب‌ها و یا نظریاتی از آنان را خوانده و آشنایم، اینانند:

 

ارسطو، ڪارل مارڪس، لنین، ماڪس وبِر،خانم هانا آرنت، خانم تدا اسڪاچپول، پیتریم سوروڪین، آلڪس دو توڪویل، جیمز دیوس، لاسول، برینگتون مور، ساموئل فیلیپس هانتینگتون، جردن هامیلتون، تالڪوت پاسونز، ویلیام شوڪراس، زونیس، فرد هالیدی، خانم نیڪی ڪدی، یراوند آبراهیمان، روبن، دڪتر علی شریعتی، شهید مطهری، شهید محمدباقر صدر.

 

مثال می‌زنم. مثلاً شهید صدر در باره‌ی انقلاب، دارای این نظریه است: تغییرِ محتوای درونی انسان‌ها (اندیشه‌ها + اراده‌ها) = تحولات تاریخی. یعنی؛ هرگاه اندیشه‌ها و درون انسان تغییر ڪند و با اراده‌ها پیوند پیدا ڪند، مساوی است با بروز انقلاب ڪه تحول تاریخی یڪ سرزمین محسوب می‌شود.

 

نڪته‌ونظر: از نظر من، چون آفاتِ نهضت‌ها در دوره‌ی تأسیس نهفته و پنهان است، در دوره‌ی استقرار بُروز می‌یابد. ازین‌رو یڪ حڪومت سالم، حڪومتی‌ست ڪه برای هرَس و نوسازی خود زمینه‌چینی ڪند و از ترمیم و مردم‌پذیری خود هراس نڪند، وگرنه در معرض اتفاق‌هایی قرار می‌گیرد ڪه آن آفت‌ها و آسیب‌ها، نظام سیاسی مستقر را دچار مریضی مُزمن (=زمین‌گیرانه و ڪهنه) می‌ڪند.

 

من فڪر می‌ڪنم وقتی امام خمینی _رهبر ڪبیر انقلاب اسلامی_ فرموده‌بودند «اهتمام به امور مسلمین از اوْجَبِ واجبات است.» (صحیفه امام، ج‏۳، ص ۴۱۴) و یا اعلان ڪرده‌بودند: «حفظ نظام جمهوری اسلامی ... از اَهمّ واجبات عقلی و شرعی است.» (صحیفه امام، ج ۱۹، ص ۱۵۳)، یڪ معنا و یا تفسیر ساده و دقیق‌ آن این است باید ڪاری ڪرد ڪه نظام آفت نگیرد، خود، خود را مراقبت ڪند و رفتارش، رفتار مردم‌پذیرانه بماند؛ زیرا از نظر امام، حفظ نظام جمهوری اسلامی، موجب «حفظ ثغور اسلام» است.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۵ فروردين ۱۳۹۹ ، ۰۹:۳۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

به قلم دامنه. پاسخم به بحث ۱۴۸

پیام من این است چون در پرسش آمده است چه پیامی دارید:

ملت ایران سلام. آن سال دور، شما مردم انقلابی وطن، با آمدن در میدان، ایران را از دست یک شاهِ بی‌تبار -که می‌خواست با باستان‌گرایی دروغین، اسلام را از ایمان و باور مردم بیرون ببرَد و کشور را یک ایالت از ایالت‌های متحده آمریکا بکند- نجات دادید و اسلام را از طریق یک انقلاب ارزشی و مردمی، به رهبری خردمندانه‌ی امام خمینی -رهبر کبیر انقلاب اسلامی- به صحنه‌ی زندگی آوردید، و با بالاترین مشارکت آزاد برگ سبز «آری» را در صندوق انتخابات ریختید و برگه‌ی قرمز «نه» را به دور انداختید.

 

نه‌ی شما ملت آگاه، نفی همان رژیم شخصی‌شده‌ی پسر آن رضاخان میرپنج بود که روزگاری طویله‌دار اسب‌های سفارت انگلیس بود. و آری‌ِ شما ملت شجاع، همین امانت بزرگ جمهوری اسلامی ایران است که بزرگ‌انسانی چون شهید حاج قاسم سلیمانی ساخت و هزاران‌هزار اسوه‌های دیگر و با ۴۱ سال خدمت به ملت، توی دهن هر دشمن عنود زد؛ به‌گونه‌ای که برخی‌ها دارند از پیشرفت‌ها و ظفرها، از حسد دِق می‌کنند که می‌بینند ملت با همه‌ی کاستی‌هایی که میبیند اما هنوز پشت نظام و ارزش‌ها ایستاده است.

 

منبع عکس

 

ملت انقلابی، انقلاب اسلامی مدتی‌ست که دست‌کم توسط سه دسته‌ی میرات‌خواران اَشراف، خشکه‌مقدسان کج‌فهم و خودباختگان سرافکنده در معرض آسیب و‌ آفت کژراه قرار گرفت، نگذارید این نعمت توسط بدخواهان و براندازان به نقمت بدل شود. ان‌شاءالله نمی‌شود.

 

خدمات و حسنات این جمهوری اسلامی در هیچ دوره‌ای از تاریخ مسلمین مشاهده نشده است و حتی در جهان بشریت، یک تجربه و یک راه و یک الگوی بی‌نظیر و بی‌مانند است. بمان، بمان، ای انقلاب اسلامی ایران.

مدرسه‌ی فکرت

۱۲ فروردین ۱۳۹۹
ابراهیم طالبی دارابی [دامنه]

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲ فروردين ۱۳۹۹ ، ۱۵:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به قلم جلیل قربانی :

 

پیرامون بحث شماره ۱۴۸ مدرسه‌ی فکرت

۱- با وجود پیشرفت جهان در سیاست، اقتصاد و فرهنگ، در کشورهای باسابقه دنیا، نام و نوع حکومت، چندان اهمیت نداشته است. حکومت در ژاپن، انگلستان، پرتغال، اسپانیا، سلطنتی و‌ در امریکا، ایتالیا، فرانسه و آلمان، جمهوری است. هر چند با فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم در ابتدای دهه ۹۰ میلادی، برچسب خلق از کنار نام حکومت این کشورها برداشته شد.

 

 

۲- میثاق ملی و‌ کانون وحدت مردم، قانون اساسی کشور است که در آن حقوق عمومی بر پایه دستاوردهای بشری تنظیم و تایید آن به آرای عمومی (رفراندوم) سپرده می‌شود. تغییر این قانون مادر، هر چند سال نیز به ضرورت انجام می‌شود.

 

۳- در دنیای امروز، شاخص «حکمرانی خوب»، بر پایه تفکیک سیاست از معیارهای مبتنی بر دین، قومیت، نژاد، جغرافیا و مانند آن تنظیم شده و مؤلفه‌های آن؛ «پاسخگویی»، «حق اعتراض»، «ثبات سیاسی»، «عدم خشونت»، «اثربخشی دولت»، «کیفیت مقررات»، «حاکمیت قانون» و «کنترل فساد» است.

 

۴- با تعریف شاخص‌های حکمرانی، اهمیت برخورداری حکومت از این شاخص‌ها از نام حکومت مهم‌تر است. در حکمرانی خوب، دولت‌ها تلاش می‌کنند تا به پشتوانه رأی عمومی، مسیر رسیدن به پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور را هموار کنند.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲ فروردين ۱۳۹۹ ، ۱۵:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

«سپاه ایران ضربه‌ی متقابلی علی‌العجاله زد و پایگاه آمریکایی را با موشکهای خود درهم کوبید و ابّهت و آبروی آن دولت ظالم و متکبّر را لگدمال کرد و تنبیه اصلی او اخراج از منطقه است.» من قبلاً نیز در ۳۰ آبان ۱۳۹۶ در این پست اینجا به «زینبیون، فاطمیون، حیدریون» پرداخته بودم.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۵ بهمن ۱۳۹۸ ، ۰۹:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
به قلم دامنه : به نام خدا. این متن زیر را در پاسخ به یک کاربر در «مدرسه‌ی فکرت» دادم، که در دامنه بازنشر می‌دهم. چون دیشب در نشستی در قم دعوت بودم و با عزم راسخ پا روی پرچم آمریکا گذاشتم، که این کاربر کار مرا نادرست دانست.
 
 
عکاس: دامنه. قم.۱۰  بهمن ۱۳۹۸
 
 
عکس پا گذاشتنم بر روی پرچم آمریکا

متن پاسخ دامنه: سلام آقای... . من برای این‌که جناب‌عالی ازین دیدگاه در باره‌ی آمریکا، برخورداری به شما اشکالی وارد نمی‌کنم؛ زیرا با شناختی که ازت دارم معتقدم برای این منظر فکری‌ات حتماً حجت و دلیل داری که شما را به این باور رساند. نیز آزادی فکری به شما این شأن را می‌بخشد علاوه بر بیان عقاید خود، به نقد فکر و یا رفتار من بپردازی. اما جواب من کوتاه است:

من این رفتارم را که پا می‌گذارم بر پرچم امپریالیست آمریکا، نه تنها خلاف شرع نمی‌دانم بلکه ناشی از اراده و اندیشه و آزادی‌ام می‌دانم؛ چون‌که این دولت را شرّ و شریر و مظهر فرعونیت معاصر می‌دانم که به فرموده‌ی امام خمینی (مقتدای ابدی ظلم‌ستیزان جهان) آمریکا شیطان بزرگ است. و خدا بر ما الزام داشته با شیطان و جنود شیطان ناآشتی باشیم.

حق این است که ملت آمریکا با دولت آمریکا فرق دارد، گرچه بخشی از ملت آمریکا همان کسانی‌اند که این دولت‌های چپاولگر و زورگو را ایجاد کرده و می‌کنند؛ و این آنان هستند که باید جوابگوی این باشند که چرا نظام‌شان به ملت‌های جهان ستم می‌کند و به خاطر شریان نفت، شریان‌های خون انسان‌های روی کُره‌ی زمین را می‌ریزد. این آنان هستند که باید دولت‌های جنگ‌طلب خود را مؤاخذه کنند که چرا به ملت‌های آزاد و آگاه که زیر زور نمی‌روند، این‌همه بد می‌کند.

پا گذاشتن ملت‌ها روی پرچم دولت فاشیست و تروریست آمریکا یک پیام رساست به دولت جنایت‌پیشه‌ی آمریکا که نه فقط دولت ملی مرحوم مصدق را سرنگون می‌کند بلکه تا کنون بیش از 56 دولت جهان را با تجاوز نظامی و کمک به کودتا سرنگون کرده است و هم اینک نیز در تمام کشورهای نفت‌خیز منطقه پایگاه زده است که جلوی تمدن‌سازی و پیشرفت و قدرت و اقتدار ایران را بگیرد تا سران حکومت‌های عشیره‌ای منطقه را بر سر قدرت نگه دارد؛ که به فرموده‌ی رهبری تا از این «گاوهای شیرده» تا می‌تواند بدوشد؛ دوشیدن چندین میلیارد دلار و دادن چندین نوع سلاح نابکار.

وقتی ایران قاجاریه را تجربه می‌کرد آمریکا تأسیس شد؛ چگونه؟ حتماً می‌دانید چگونه. با قتل‌عام سرخپوستان و نسل‌کشی بومیان. اما ایران تا مغز کشش دارد اگر بتواند تا به کهن‌سال‌های دورِ دور برسد، تمدن داشته و پیام. حالا این دولت یاغی و سلطه‌طلب وقتی از سوی ایران سرافکنده و ذلیل شد، می‌خواهد نقاط تمدنی ما را بمباران کند. پرچم که سهله، ما به گفته‌ی سدید امام خمینی آمریکا را زیر پا می‌گذاریم. عجب نمی‌کنم از انگشت‌شمار افرادی در ایران که تا یک ملت پا می‌گذارد بر پرچم نماد شیطان، یا آتش می‌زند این نشانه‌ی دولت شرارت را، فوری عصبانی می‌شوند و شراره‌ی دلشان مشتعل می‌شود و چنین و چنان می‌گویند. ولی وقتی رئیس فاشیست دولت تروریست آمریکا، سلیمانی این برترین قهرمان ملی ایران (از آغاز تا اکنون ما) را آتش می‌زند، نه فقط ناراحت نمی‌شوند بلکه احتمال می‌دهم در دل ذوق هم می‌کنند.

راستی آقای...! از این تیپ افراد را بپرس که چرا از آتش‌زدن سردار وطن و میهن و دین سلیمانی توسط دولت شرارت‌محور آمریکا به خشم نیامدند و در عوض زیر پل حافظ به جای مرگ بر آمریکا، به شهید سلیمانی و رهبری جسارت و بی‌شرمی کردند؟! بگذرم و بازم تأکید می‌کنم برای شما جناب آقای... حساب جدایی دارم و به افکار درخشان تو احترام می‌گذارم. با درود و پوزش.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱ بهمن ۱۳۹۸ ، ۱۰:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به قلم دامنه : به نام خدا. شرحی تحلیلی بر ماجرای بوئینگ اوکراین. به نام خدا. سلام. 

 

۱. در اخلاق «ڪانتی» باید همیشه راست را گفت ڪه منتقدان معتقدند این نظریه‌ی ڪانت، نادرست است.

 

۲. مثال می‌زنم یڪ پزشڪ همیشه به بیمار راست نمی‌گوید چون جو روانی بیمار را به هم می‌زند و حتی ممڪن است روان و روحیه‌ی بیمار با شنیدن راست، متلاشی شود.

 

۳. هر ڪدام از ما هم ممڪن است برای‌مان ڪارها و ڪرده‌هایی رخ داده باشد ڪه حتی دین ما را برای مصلحتی بالاتر از آشڪارڪردن آن منع می‌ڪند. مثلاً اگر ڪسی مرتڪب زنا شده است، یا مدام شراب می‌نوشد، دین اسلام به این خطاڪار و گناهڪار اجازه‌ی افشای خود و راست‌گفتن نمی‌دهد، می‌ماند میان او و خدا در روز حساب، یا به توبه و بازگشت به فطرت.

 

۴. هر ڪس تا الان تمام اخبار زندگی و ڪرده‌های خود را راست گفت و همه‌چیز زندگی‌اش را افشا ڪرد، دست بالا. پس، پاره‌ای امور را به مصلحت و نیز نهی دینی نباید علنی ڪرد.

 

۵. من رُڪ گفتم ڪه شفافیت حق ملت است، حتی به شانتاژ دشمن منتهی شود. اما معتقد نیستم، تمام خطا‌ها را باید گفت. اگر آشڪارڪردن خطایی، موجبات تهدیدات خطرناڪ‌تر را فراهم ڪند، عقل و شرع می‌گوید باید مراعات دومی را ڪرد.

 

۶. حتی نظام‌های دموڪراتیڪ‌‌ و مدعی مهد دموڪراسی هم در شرائط صلح همه‌ی راست را آشڪار نمی‌ڪنند چه رسد به زمان جنگ. مثلاً آمریڪا آنچه در پایگاه عین‌الاسد رخ داد را تماماً پنهان ڪرد و رسانه‌های بزرگ جهان هم از آن سر در نیاورد.

 

۷. آن شخص ڪه در سامانه‌ی پدافند مرتڪب خطا شد، سرباز همین میهن است. و اصل بر این است ڪه او در یڪ خطای خطرناڪ و فاجعه‌بار به گمان خود به یڪ مهاجم شلیڪ ڪرد. خطایی ڪه قابل بخشش است و امری متصور. توصیف فوری این اقدام، به خیانت و جنایت، به نظر من داوری زودرس است.

 

 

«سامانه های تور-ام-۱ تور-ام-۱ سامانه دفاع هوایی کوتاه برد، ارتفاع پایین و تمام متحرک است. این سامانه برای درگیری مؤثر با انواع اهداف هوایی ازجمله هواپیماهای بال ثابت و بالگردهای سرنشین دار و بی‌سرنشین، موشک‌های کروز و حتی بمب‌ها و موشک‌های رهاشده از هواپیماها در تمام شرایط آب و هوایی ساخته شده و بهره‌گیری از رایانه کنترل آتش و سامانه‌های دیجیتال و استقرار موشک‌ها به‌صورت عمودی باعث کاهش زمان واکنش سامانه شده است.»

 

۸. من بر شرط خودم باقی‌ام ڪه اگر خبر یا خطایی، امنیت پایدار ڪشور و ملت را ناپایدار می‌ڪند، عقل و آموزه‌های نظامی و امنیتی حڪم می‌ڪند، آن خبر و خطا را باید مدیریت ڪرد.

 

۹. رزمندگانی ڪه در دفاع مقدس حضور داشتند، گاه مشاهده ڪردند ڪه هواپیماهای خودی یا توپ‌ها و خمپاره‌اندازهای خودی به اشتباه جبهه‌ی خودی را اصابت قرار می‌دادند. این خطاها را نمی‌توان از سامانه‌های جنگی به‌تمامه برطرف ڪرد.

 

۱۰. من حتی در روزهای پس از ترور سردار هم گفتم، می‌توان ضربه‌ی متقابل را نزد و به‌جای آن امتیاز بزرگ گرفت. حتی در منزل هم میان جمع‌، وقتی از من نظر خواسته شد گفتم ایران نباید اقدام فوری ڪند، مشت خود را بسته نگه دارد تا آمریڪا گیج و مبهوت بماند و بحران را با روش دیگر به پیش ببرد.

 

۱۱. من معتقدم خیال، هرگز ترمز ندارد و لذا نظرم این بود ڪظم غیظ شود و احساس از عقل گذر نڪند. حتی وقتی دیدم موشڪ‌ها به پایگاه آمریڪا شلیڪ شد، باز نیز قائل به ادامه‌دادن نبودم. هرچند آثار و آورده‌های امنیتی و پرستیژی پرتاب موشڪ هم در جای خود، جای ساعت‌ها تحلیل و برآورد و نظریه‌پردازی دارد.

 

۱۲. این قضیه‌ی بوئینگ اوڪراین، تلخ است، اما نباید حربه‌ای برای ڪسانی در ڪشور و بیرون ڪشور شود ڪه فقط به براندازی انقلاب اسلامی و انتقام از ملت حامی انقلاب دلخوش ڪرده‌اند. این نظر من است، هر ڪس هر نظر دیگری دارد، برای خودش محفوظ.

 

۱۴. این‌ڪه واقعیتِ اخیر گفته نشد و دیر اعتراف شد، آثار خود را دارد ڪه من هنوز از میزان و ابعاد این پدیده در گستره‌ی داخلی و خارجی توان ارزیابی ندارم. اما هر یڪ از ایرانی دلسوز به نظرم باید فضا را منطقی‌تر و گذشت‌پذیرتر نگه دارد.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۱ دی ۱۳۹۸ ، ۱۶:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به قلم دامنه: به نام خدا. صافڪاری دموڪراسی! نه تنها روح دموڪراسی، حتی بدنه‌ی دموڪراسی دست‌ڪم از سه سو ضربات سختی خورده‌است: از سوی پول و سرمایه‌داری، از سوی اولیگارشی نفوذ و دست‌ڪاری‌، و از سوی هژمونی (=سلطه‌‌ی) میلیتاریستی.

 

اگر فرضاً یڪ شهروند از هر نقطه‌ی جهان، عینڪ آمریڪای بر بینشش بزند و جهان را با آن ببیند، از چهار رویڪرد بیرون نمی‌رود ڪه همیلتون، ویلسون، جڪسون و جفرسون رؤسای جمهور تاریخ آمریڪا آن را بنیاد نهادند. در اولی، جهان باید محل تجارت دیده شود. در دومی ارتش آمریڪا باید صادرڪننده‌ی دموڪراسی به حساب آید. در سومی ناسیونالیسم باید محور سیاست خارجی باشد. و در چهارمی ڪه جفرسون آن را بنا نهاد آمریڪا باید به خانه‌اش برگردد و فایده‌ی درون را نباید به هزینه‌ی هژمونی در بیرون ڪنار بگذارد.

 

این چهار جهان‌نگری، چهار مڪتب سیاسی در درون آمریڪا به‌ویژه در میان نخبگان (مردان و زنان سیاستمدار در درون اِلیت قدرت) پدید آورد.

 

گرانیگاه (=مرڪز ثقل) اینجاست: در هر چهار نگرش با تمام تفاوت‌های نظری و فلسفی و سیاسی، به جهان به دیده‌ی حفظ منفعت و منزلت آمریڪا نگریسته می‌شود. گویی، همه‌چیز جهان -چه به‌ زور و چه به هر روش دیگر- در واقع برای آسایش آمریڪاست و هر مانعی بر سر آن (چه دولت و چه فرد) باید برداشته شود؛ با چند راهبرد : نابودی ڪامل، اشغال محدود، تنازع تعاملی، ڪنترل ڪامل.

 

اینڪ بپردازم به واقعیت جهانی: واقعیت این است بیشتر جهان برای منافع ملی خود هژمونی آمریڪا را پذیرفته‌اند. این ڪشورها آن‌چنان آشڪارا تن به این ڪار داده‌اند ڪه ڪمتر شهروندانی در جهان وجود دارند ڪه آن‌ها نشناسند. بخشی از ڪشورها نیز آن‌چنان دچار ضعف داخلی‌اند ڪه برای باقی‌ماندن در قدرت، تن به تسلیم تام در برابر آمریڪا دادند.

 

 

مزار شهید بزرگ، قهرمان ملی حاج قاسم سلیمانی

 

آمریڪا در اجرای راهبرد خود در تمام خاورمیانه اما دچار مشڪل است. دست‌ڪم به چهار علت: تنازع اسرائیل، انقلاب اسلامی، شڪل‌گیری اندیشه‌ی مقاومت و ڪالای استراتژیڪ نفت ڪه خون برای رگ‌های اقتصاد ڪاپیتالیستی چپاولی است.

 

با این تحلیلم می‌خواهم سه چیز را نشان دهم:

 

۱. چون نفت، چرخ‌دنده‌های اقتصاد آمریڪا و جهان را می‌چرخاند، برای آمریڪا (با هر چهار رویڪردی ڪه برشمردم) آسان نیست هژمونی نسبی خود را در خاورمیانه ترڪ گوید.

 

۲. از میان چهار راهبرد هم ڪه برشمردم (یعنی: نابودی ڪامل، اشغال محدود، تنازع تعاملی، ڪنترل ڪامل) اجرای اولی و دومی در برابر ایران، تا اینجا به‌هیچ وجه برای آمریڪا مقدور نیست. می‌ماند دو راهبرد دیگر، ڪه دولت باراڪ اوباما با تاڪتیڪ قرارداد برجام (=برنامه‌ی جامع اقدام مشترڪ) قصد داشت ایران را با راهبرد «ڪنترل ڪامل» زیر نظر خود نگه دارد ڪه ترامپ این شیوه‌ی اوباما را منحل ڪرد و می‌خواهد با رویڪرد جڪسونی، و بڪارگیری «تنازع تعاملی»، ایران را همچنان مشغول نگه دارد تا منطقه را بآسانی بدوشد.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۹ دی ۱۳۹۸ ، ۱۵:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به قلم دامنه. به نام خدا. «بررسی مبانی فڪری افراد». این، تز تازه‌ی عزیز جعفری‌ -فرمانده قرارگاه فرهنگی و اجتماعی بقیةالله- است ڪه خواسته علاوه بر منابع چهارگانه و تحقیقات محلی، مبانی فڪری افرادی ڪه وارد نظام جمهوری اسلامی ایران می‌شوند، بررسی شود. فرض می‌گذارم نظام را با این تزِ فیلتری مستحڪم‌تر ڪردید، آن گاه ملت و نسل جدید را چه می‌ڪنید؟ فڪر آنها نسبت به نظام، با این‌گونه انسدادها و محدودڪردن‌ها، آیا منتقدانه‌تر، دلسردانه‌تر و حتی به گمانم هجومانه‌تر نمی‌شود؟ اساساً چرا باید پیڪر نظام را تا این حدّ خرّاطی ڪرد، تراشید، نحیف ساخت و لاغر -به قول داراب‌ڪلایی‌ها مَغ‌مَغو _ نمود؟

 

نڪته‌ی ڪلیدی: اگر برای خلاصی خود و جناح مورد حمایت خود این‌گونه راهڪار می‌تراشید! پس سخن سدیدِ شهید مظلوم بهشتی را چه می‌ڪنید ڪه خالصانه گفته بود: «جذب؛ در حدّ امڪان و دفع؛ به اندازه‌ی ضرورت.» (منبع)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۵ آذر ۱۳۹۸ ، ۰۸:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

منبع عکس

 

چند نڪته از امام خمینی -رهبر ڪبیر انقلاب اسلامی- خطاب به مجلس خبرگان قانون اساسی: اڪثریت هرچه گفتند، آرای‌شان معتبر است ولو به ضرر خودشان باشد ... شما ولیِّ آن‌ها نیستید ڪه بگویید این به ضرر شما است ... مسیر ملت را بروید ولو [اگر] عقیده‌تان این است ڪه مسیر ملت خلاف صلاح‌شان است ... ملت رأی داده است، انصاف نیست شما بیایید مطلبی بگویید ڪه بر خلاف مسیر آن‌ها باشد. (منبع)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۵ آذر ۱۳۹۸ ، ۰۸:۲۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

به قلم دامنه. به نام خدا. سلام هفت ضعف جناح چپ: جناح چپ -که کم‌کم خود را اصلاح‌طلب نام نهاد- دچار گرفتاری‌های پیچیده و ضعف‌های فراوان است. من از دیدگاه خودم هفت ضعف جناح چپ را بر می‌شمارم:

بهزاد نبوی و احمد توکلی

۱. با آن‌که در ایجاد ساختار نظام، نظریه‌ها، گفتمان غالب و مسلّط، هیأت‌دولت‌ها، دوره‌های مجلس، قوه‌ی قضاییه و سیاست‌های خرد و کلان جمهوری اسلامی ایران نقش کلیدی، یکه‌تاز و نافذ داشت؛ -و به عبارتی دیگر خود نیز از به وجود آوردندگان مزایا و کاستی‌ها در سیستم سیاسی بود- با نام جعلی اصلاح‌طلبی! -که فلسفه‌ای التقاطی و اقتباسی ناقص آن را رنگ‌آمیزی می‌کرد- به سراغ اهدافی گنگ، حساسیت برانگیز و هزینه‌زا رفت که نه فقط در آن گرفتار، حتی از مجاری قدرت و نیز از حوزه‌ی اقتدار (=که در ادبیات جناح راست در ولایت منحصر است) رانده شد.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۱ آبان ۱۳۹۸ ، ۱۵:۵۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

چالش دو شیخ و قاضی القضات نظام. به قلم دامنه : به نام خدا. این‌که آقای شیخ صادق لاریجانی به علت صِغَر سنّ، با پادرمیانی افرادی که قصدشان را خیرخواهی اعلان کردند، از آقای شیخ محمد یزدی به علت کِبَر سنّ عذرخواهی کند، امری ممدوح و پسندیده است و دو حوزوی اگر ازین کار نیکو و مورد توصیه‌ی قرآن و عترت و آموزه‌های دانشمندان اخلاق، شانه خالی کنند، حظّی از آن نبرده‌اند. مهم اما آن است، آنچه شیخ صادق لاریجانی در آن نامه‌اش علیه‌ی شیخ محمد یزدی نوشته، در ذهن تاریخ ماندگار شده‌است. مگر حافظه‌ی تاریخ پاک‌شدنی‌ست. دست‌کم این دو جمله‌ی شیخ صادق لاریجانی خطاب به شیخ محمد یزدی از بایگانی تاریخ کنده نمی‌شود. هرچند عذرخواهی کرده باشد، که عذرخواهی اساساً کاری بزرگوارانه و ارزشمندانه است:

 

«با لحنی بی ادبانه گفته‌اید " آیا ارث پدرت بود"، می‌گویم نخیر ارث پدرم نبود‌!» «آیا جز با صدای بلند و داد و قال، به مسئولین و بزرگان توهین کردن و افترا زدن و تحقیر کردن، کار دیگری هم کرده اید‌؟ شما با آیت ا... شبیری حفظه الله  چه کرده‌اید‌: با مرجعی که آیتی است در علم و تقوی و اخلاق و متانت و مروت و انصاف و بزرگواری. آخر چرا به خودتان اجازه می دهید به همه توهین کنید. هیچ بررسی کرده اید که علماء و فضلاء در قم، به آثار شما و به گفته‌های شما چگونه نگاه می‌کنند؟ ! چقدر آنها را جدی می‌گیرند؟»

(متن کامل نامه در این: منبع)

 

 

...

 

 

سردرگاه مدرسۀ علمیۀ ولی عصر قم. عکاس: دامنه

 

آن روبرو میدان شهداء قم

من چندی پیش، در مسیرم به خیابان معلم قم، کنار بوستان کتاب دفتر تبلیغات، کمی جلوتر از چهارراه شهداء و کمی عقب تر از میدان روح الله، سه عکس از همین مدرسۀ علمیۀ ولی عصر قم انداختم، که در بالا منعکس کردم. سخنم را با سخن مولا امام علی -علیه السلام- تمام می‌کنم بدین مضمون (=درون‌مایه): تا سخن نگفتی، سخن در بندِ توست، چون سخن گفتی، تو در بندِ آنی.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۱ مهر ۱۳۹۸ ، ۰۰:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

متن نقلی: آیت الله رضا استادی با انتقاد از برنامه های صداوسیما گفت: اساس مشکل حجاب از صداوسیما است. به گزارش «انتخاب»‌ به نقل از خبرگزاری ها، آیت الله «رضا استادی» در چهارمین همایش سید العابدین (ع) که عصر (۳ مردادماه ۱۳۹۸) با عنوان «فرزندان و امامزادگان منسوب به امام سجاد (ع)» در دارالقرآن علامه طباطبایی در قم برگزار شد، اساس مشکل حجاب را صداوسیما توصیف کرد و گفت: صداوسیما هیچ توجهی به مساله حجاب ندارد و حتی در پیام های بازرگانی نیز از بانوان با چهره آنچنانی استفاده می کند. عضو شورای عالی مدیریت حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه صداوسیما مخاطب میلیونی دارد، تصریح کرد:

 

سایر برنامه ها تحت تاثیر برنامه های تلویزیونی قرار دارد که کاملا بر سبک زندگی مردم اثرگذار است. صداوسیما فعالیت های مذهبی و فرهنگی دیگران را خنثی می کند. وی افزود: دفتر تبلیغات، حوزه های علمیه، سپاه، نیروی انتظامی و سازمان اوقاف هر چه انجام دهند، یک صدم فعالیت صداوسیما نیز نمی شود زیرا مردم کاملا با تلویزیون در ارتباط هستند... وی با تأکید بر لزوم کنار گذاشتن تعارف و استمرار در تذکر ادامه داد: بودجه صداوسیما جمهوری اسلامی ایران نباید با پیام های بازرگانی بیهوده فراهم شود. این مسیر سبب گرفتار شدن جوانان شده و برای بازگرداندن آنان به مسیر صحیح کار بسیار سختی داریم. (منبع)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۴ مرداد ۱۳۹۸ ، ۰۷:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


 

خیابان ارم. ۱۳ آبان ۱۳۹۷

عکاس: دامنه

بودم؛ پس هستم.

 

به قلم دامنه. به نام خدا. در راستای پست «چرا مرگ بر آمریکا؟» که در (اینجا) نوشته ام؛ امروز در راهپیمایی ضد‌امپریالیستی قم شرکت کردم. من با این حضورم درواقع گوش‌ِ جان سپردم به فریادِ همه‌ی شهیدان راه آزادی و غیرتِ و مقاومت ویتنامی‌ها، کره‌ای‌ها، کوبایی‌ها، نیکاراگوئه‌ای‌ها، رودیزیایی‌ها، سرخ‌پوست‌ها، سیاه‌پوست‌ها، ستمدیده‌ها، فلسطینی‌ها، ایرانی‌ها و تمامی مغضوبین قارّه‌ها. پس؛ من هم همانند رِنه دکارت که گفت من می‌اندیشم، پس هستم، می‌گویم: من بودم، پس هستم.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۳ آبان ۱۳۹۷ ، ۱۷:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

به قلم دامنه. به نام خدا. چرا مرگ بر آمریکا؟ سلام. من دست‌کم به چهار دلیل به این شعار استراتژیک ملل انقلابی جهان، ندای محوری ملت ایران و آموزه‌ی امام باور دارم:


بدی به خود
بدی به جهان
بدی به ایران
فرمان عقل و قرآن


۱. آمریکایی‌ها به خود بدی کرده‌اند؛ از آن سال دور ۱۷۷۶ که با انگلیسی‌ها درافتادند و بعدها جنگ‌های داخلی استقلال ضد برده‌داری راه انداختند، و ایالات متحده‌ی آمریکا را بنا نهادند، تا الآن، به مرور و با مُنحنی نزولی، از آرمان بنیانگذاران اولیه و افکار درخشان ابراهام لینکلن و توماس جفرسون دست شُستند و به درّه‌ی سقوط و انحطاط کشانده‌شدند. در واقع آن "مجسّمه‌ی آزادی" _که آزادیخواهان انقلابی فرانسه در صدمین سال استقلال آمریکا به آنان هدیه کردند و در آن کشور نصب شد،_ امروزه تبدیل به "آزادی مجسمه" شده‌است! یعنی در حقیقت، آزادی اش را بلعید.


۲. آمریکایی‌ها به جهان بدی کرده‌ و می‌کنند؛ این کشور که می‌خواست محافظ آزادی و استقلال ملل باشد، کم کم از انزواطلبی و احترام به حقوق ملت‌ها بیرون رفت و در بیش از ۵۱ کشور جهان، رسماً و علناً کودتا راه انداخت و ژنرال‌ها و دیکتاتورها را بر سرکار گذاشت! و مردم را به دم تیغ مستبدان و حاکمان فاسدِ وابسته نهاد. یعنی در حقیقت، آمریکا استقلال ملت‌ها را بلعید.


۳. آمریکایی‌ها به ایران بدی کرده‌ و می‌کنند؛ امروزه، نسل اول دست‌کم عملکردهای بد و ظالمانه‌ی این رئیس جمهورهای آمریکا را از دهه‌ی بیست تا الآن خوب به یاد دارند: روزولت، ترومن، آیزنهاور، اف کندی، جانسون، نیکسون، جرالد فورد، کارتر، ریگان، هربرت بوش، کلینتون، واکر بوش، اوباما، ترامپ. بدترین و خیانت‌بارترین آن ساقط کردن دولت مرحوم مصدق است که هرگز از اذهان جامعه‌ی مترقی و انقلابی ایران محو نمی‌شود که یک خادم ملت را با کودتا سرنگون کردند و یک خائن ملت را شاهنشاه! ساختند. و هنوز نیز دست از توطئه و فشار و ضربه‌زدن به ایران و آرمان انقلامان نشُستند. در حقیقت، آمریکا دموکراسی جهانی را بلعید.


۴. اما حکم عقل و قرآن؛

الف_ عقل حکم می‌کند باید در برابر کشوری که زورگویی و قُلدوری را به جای آزادی و دموکراسی به جهان تحمیل می‌کند و می‌خواهد ارباب‌منشانه و هژمونیک (=سُلطه‌گرانه)، بر همه‌ی جهان حکومت کند، ایستاد و تن به خواری و خفّت نداد. همان‌گونه که حکیم ایران ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه، دادِ سخن سر داد. و امام خمینی _رهبر کبیر انقلاب اسلامی_ فریاد بلند "آمریکا شیطان بزرگ است" را بانگ زد و از تسلیم‌پذیری زنهارمان داد.

 

 


ب_ قرآن فرمان می‌دهد موسی‌وار باید به سراغ فرعون رفت و با او احتجاج نمود و اگر فرعونیت کرد، باید با چنین خصمی، به مبارزه و نبرد برخاست و اگر شرائط نابودکردن فرعون فراهم نیست، دست‌کم تن به یوغ، اسارت، ذلت، گردن‌کشی، برده‌داری و خدایگون شدن فرعون‌ها نداد.


آن زمان که اسلام و قرآن در بالای طاقچه‌ها بود و هنوز مفاهیم آن به قول مرحوم طالقانی در صحنه نبود، و آرمان آن به قول مرحوم دکتر شریعتی فضیلت فراموش‌شده، بود؛ گرچه الحادِ مارکسیسم محکوم است، اما بخشی از مارکسیست های انقلابی جهان چون "چه‌گوارا" و تئوریسین های مشهورشان، در چهارگوشه‌ی جهان با درخشندگی به نبرد با امپریالیسم شتافتند؛ اما انحنای دولت‌های کمونیست به توتالیتریسم (=تمامت‌خواه) و دگردیسی به رُعب و وحشت، این نبرد را به نفع امپریالیسم مغلوبه نمود.

 

اینک چهل‌سال است، ندای اسلام ناب محمدی از حلقوم ملت انقلابی ایران علیه‌ی زر و زور و تزویر امپریالیسم آمریکا به صدا و صلا درآمده‌است و پوزه‌ی آن را به خاک مالیده‌است. آمریکایی که حکومت یک "آل" را در عربستان به "جمهوریت" ایران ترجیح می‌دهد؛ چون می‌تواند آن فاسدان را بدوشد و هرگز نمی‌تواند "سیدعلی" آن تنها رفیق روحانی علی شریعتی را حتی ثانیه‌ای بفریبد. با همه‌ی گلایه‌ها و انتقاد‌ها که ممکن است در امور داخلی به رهبری داشته باشم، این خوی امپریالیسم ستیزانه‌اش را پویه‌ی انقلابی می‌دانم و فریاد برمی‌آورم: مرگ بر آمریکا و ننگ به نیرنگ تو.


۱۲ آبان ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲ آبان ۱۳۹۷ ، ۱۰:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به قلم دامنه. به نام خدا. سری متن های جدید دنباله دار، که هر روز برای گروه های تلگرامی روستای دارابکلا می نویسم قسمت یکم تا چهاردهم (پایانی) و پاسخ به دو نقد

 

چه باید کرد؟ (۱)
 

به نام خدا. سلام به همه، خاصّه به آن اعضای محترمی که مرا خطاب قرار داده، و مطالبی را بیان داشته اند. من در قالب "چه باید کرد؟" دیدگاهایم را _ورای فرد یا افراد خاص_ مطرح می کنم. بعون الله تعالی.

 


۱_ قرآن کریم در سوره عصر، با اَدای سوگند، زیانکاری انسان را هشدار داده است؛ مگر کسانی که ایمان ورز و شایسته کارند و یکدیگر را به پیروی از حق، شکیبایی در اطاعت خدا، پرهیز از گناه و تحمّل ناگواری ها توصیه می کنند. پس؛ طبق الگوی قرآن، همه، نسبت به هم، باید توصیه کننده باشیم و کسی نباید تصوّر کند، فقط او حق دارد سخن بگوید و بقیه سروپا گوش باشند. خدا به همه ی ما هم گوش داد و هم زبان. پس، سخن، متقابل است، نه یک طرفه.

 


۲_ در این پهنه ی مَجازی، دو گونه مُحاوره (=هم سخنی) دیده می شود. برخی، با نام و نشان حقیقی خود، و عدّه ای هم، زیر پوشش نام های غیرحقیقی که مستعاری ست. از همین جا، یک نابرابری حاکم است؛ افراد حقیقی پای سخن خود امضاء دارند و لذا شجاعانه با هویت واقعی خود پاسخگوی پیام های خود خواهند بود. اما اعضایی که زیر نام های غیرواقعی سنگر گرفته اند، پای سخنان شان امضائی ندارند و در صورت لزوم، جوابگوی تاوان پیام خود نیستند. این، البته، علاوه بر آن که یک ضعف بزرگ است؛ یک نوع دلیری کاذب! به آنان می بخشد تا هر چه دلشان خواست بنویسند! چون که خیال! می کنند رّدی از خود باقی نمی گذارند، پس چه باک، حتی واژگان مُجرمانه به کار برَند و پیام هایی آکنده به "..." بپراکنَند. بماند، که چه خوب هم، از خود ردّ باقی می گذارند و قلیلی هم چه دلیرانه، هرچه دست شان رسید فوروارد می کنند و چه آسان، خیلی از مسلّمات و مقدّسات را نادیده می انگارند و بهتر است بگویم، غفلت می نمایند و چارچوب ها را در می نوردند. وقتی نام، مستعاری و پوششی شد، قدرتِ تقوا در بازدارندگی این کاربران، بشدت کاهش می یابد و این، خطرناک و پشیمان کننده است، زود نشد، دیر هم، نخواهد پایید.

 


۳_ در این فضا (در گستره ی کشوری)، آنچه آشکارا نشان داده می شود پاره ای از کاربران به نظر می رسد می خواهند آنچه در نظام جمهوری اسلامی ایران گذشته است و می گذرد را، مورد نقّادی و ... قرار دهند و گاه ناخواسته یا خواسته، به مبارزه با انقلاب اسلامی نیز کشانده می شوند. اما در فضای مَجازی روستای مان دارابکلا، در عبارتی رساتر، برخی از دوستان محلی، قصد دارند با پیام های خود، مثلا" فکری نوین و طرح تازه برای بُرونرفت بیافرینند. من از تحلیل محتوای پیام ها، این گونه می فهمم، آن ها از وضع موجود، بشدّت ناخرسندند؛ و وضع مطلوب را جست و جو می کنند. اما و صد اما، در ترسیم دقیق وضع مطلوب عاجزند و در تحلیل عادلانه و عاقلانه و مُنصفانه ی وضع موجود، یک جانبه گرایی و افراط می کنند. که این حالت ناخوشایند را در قسمت دوم تبیین خواهم نمود. تابعد... ۳۰ شهریور ۱۳۹۷.

ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

 

 

چه باید کرد؟ (۲)
 

به نام خدا. سلام


۴_ در تحلیل "وضع موجود" باید منش منطقی و روش انصاف داشت. کدام عقیل سلیم می پذیرد، حکومت ها بی نقص اند؟  دولت ها بی عیب؟ و نظام ها بَری و منزّه از خطاها؟ منزّه فقط خداست که سبحان الله دارد؛ و اولیای خاصّش که پیروی و رستگارشدن  می طلبد.


 

نه خدا خود مستقیما" بر کشورها حکومت می کند که آنچه رخ دهد، همه حکیمانه و بی نقص باشد و نه معصوم (ع) فعلا" حضور دارد که حکومتش اقناع عمومی پدید آورَد. پس؛ همان گونه که با قاطعیت به روی همدیگر بارها و بارها این عبارت را پرتاب می کنیم: بشر "جایزالخطا، ممکن الخطا و حتمی الخطا" است، حکومت ها هم _که مولود و زاییده ی همین بشرند_ چنین اند.

 


۵_ من هم باور دارم (حتی عمیق تر و شدیدتر و تئوریک تر) نقص ها، کاستی ها و حتی کژراهه _که برای جوامع سیاسی بسیارخطرناک و مُهلِک است_ وجود دارد. اما معتقدم، در تحلیل چرایی و چگونگی آن، نباید از جادّه ی انصاف و کتمانِ همه ی واقعیت ها و حقیقت ها خارج شد و حرف های ناپخته و گاه متأسّفانه آلوده! و بیگانه گرا گفت.


آیا مردم فرانسه با آن همه اعتصاب ها و اعتراض های منسجم، انقلاب ۱۷۸۹ خود را زیر سؤال و هجمه ی سنگین برده و می برند!؟


آیا هیچ شده مردم آمریکا، انقلاب ۱۷۷۵ و جنگ های استقلال خود را مورد هجوم قرار دهند!؟ و با آن که سرزمین سرخ پوستان را با کشتار تصرف کردند، آن رویدادهای خشن و وحشیانه را زیر تیغ سخن های تند و بُرّان خود قرار دهند!؟


نیز مردمان انقلاب کرده ی چین، کوبا، الجزایر و کشورهای دیگر و حتی مردم  انگلیس، انقلابِ کرامول خود را زیر صدمه های حملات خُورد و خمیر کنند!؟


حتی در شوروی هم اگر خیانت یلتسین و میخائیل گورپاچف نبود، مردم اصل انقلاب کمونیستی اکتبر ۱۹۱۷ را مستحق براندازی به دست غرب گراهای خودباخته، نمی دانستند.

 


۶_ حال چه شده است وقتی به انقلاب اسلامی ایران _که به تعبیر میشل فوکو فیلسوف فقید فرانسه "روحِ جهان بی روح" است_ می رسیم؛ می بینیم، عده ای آری فقط عده ای معدود، به کاری مشغول شده اند که مصداق بارز تیشه به ریشه است!؟ در قسمت های بعدی خواهم گفت.
تابعد... ۳۱ شهریور ۱۳۹۷.

ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

 

 

چه باید کرد؟ (۳)
به نام خدا. سلام
۷_ تیشه به ریشه زدن چیست؟ هرگاه، کسی بخواهد به علت بروز آفت ها و نُقصان ها، به جای تلاش جهت زدودن آسیب ها و حرکت در مسیر ترمیم عیب ها، به اعماق ریشه رفته و رگه ها و شریان شجره ی انقلاب شکوهمند ملت ایران را بجوَد و اصل انقلاب را ملامت نماید و حامیان میلیونی آن را، سرزنش و هَجمه کند و آلترناتیوی ارتجاعی! و یا آنارشی گری پیش بکَشد، چنین شخصی، چه بداند و چه نداند، تیشه برداشته و ریشه را می زند؛ تا درخت پرثمر انقلاب اسلامی به زعم او و یا به جهل  و غفلت او، بخُشکد و بر زمین افتد و بپوسد.


۸_ به عقیده ی من چنین رویکردی نسبت به انقلاب اسلامی، نه فقط ناسپاسی و افتادن در تله ی دشمنان عَنود و کینه مند و نیز گرفتارشدن در تارِ مبارزاتِ کور است، بلکه، به ضِرس قاطع، ره به هیچ جایی، هیچ جایی، نبُردن است. بیشتر بخوانید ↓

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲ مهر ۱۳۹۷ ، ۰۷:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر