به تنظیم دامنه: امام خمینی گفتند: «من لنین نیستم که استالین یک روزنامهی مخصوص او چاپ میکرد و میگذاشت جلویش و در سراسر شوروی روزنامهی دیگری را منتشر میساخت. یک جایی من میبایست بایستم تا بدانند من بازی نمیخورم.» (منبع)
توضیحات: حجتالاسلام سید محمود دعایی علت سخن امام را اینگونه تعریف میکند: یک روز صبح در سال 62 آقای انصاری از جماران زنگ زد و گفت که امام فرمودند تا اطلاع ثانوی روزنامهی «اطلاعات» چاپ نشود... ماجرا از این قرار بود که روزنامه دو بخش داشت: صفحات رویی و صفحات لایی... صبح آن روز وقتی ما آمدیم دیدیم در صفحات لایی که روز قبل چاپ شده است عبارتی چاپ شده که غلط چاپی زشتی در آن وجود دارد. طبیعتاً انتشار آن به مصلحت نبود. ما لایی را جمع کردیم. تعداد زیادی لایی جمع شد. طبیعتاً اینها میبایست خمیر بشود و لایی دیگر چاپ گردد... به دلیل حساسیت منطقهی جماران شاید اصلاحشدهها را به آن جا نفرستاده بودند تا نکند یک وقت در لایی اصلاحشده هم نسخهای از همان قبلیها باشد... ما معمولاً برای دفتر امام، روزنامهی هر روز را با پیک می فرستادیم. به خاطر همین جریانات، آن روز، روزنامه دیر از چاپ بیرون آمد.
سید محمود دعایی
امام هنگام مطالعه دیدند که روزنامهها نیامده است. توصیه کردند که کسی برود روزنامه را بگیرد و بیاورد. وقتی از بیرون روزنامه را آوردند دیدند که روزنامهفروش فقط صفحههای رویی روزنامه را داده است. وقتی ما هم روزنامه را فرستادیم امام حساس شدند و این سؤال برایشان پیش آمد که چرا روزنامهای که لایی ندارد چاپ شده است. یکی از مسئولین دفتر را به دنبال روزنامه فرستادند. آن فرد مسئول به تجریش آمده بود و دیده بود روزنامهها لایی ندارد. از آن طرف به اقدسیه رفته بود و دیده بود در آن جا هم لایی ندارد. اما وقتی به پایینهای شهر رسیده بود متوجه شد که روزنامههای اطلاعات با لایی توزیع شده است. امام ناراحت شدند و گفتند:
«چرا این روزنامه با این شکل به دست من میرسد و با روزنامههایی که در سطح شهر پخش میشود فرق دارد.»
تصادفاً همان روز در قسمت لایی روزنامه، مطلبی از کتاب مباحث اقتصادی استاد مطهری نقل شده بود و امام قبلاً دستور داده بودند که در این کتاب تجدیدنظر شود. چون گفته شده بود که همهی مطالبش از خود استاد نیست. این مطلب، توسط همکاران روزنامه در سرویس اقتصادی به مناسبت سالگرد شهادت مرحوم مطهری چاپ شده بود. تلقی امام این بود که ما کتابی را که به منظور بررسی تا اطلاع ثانوی ممنوع شده و نمیبایست چاپ شود، چاپ کردهایم. و تازه برای این که امام خمینی از این امر مطلع نشود لایی روزنامه را هم به دست ایشان نرساندهایم. حتی در منطقهی وسیع شمیران و تجریش و اقدسیه پخش نکردهایم ولی در سطح کشور و بین مردم پخش کردهایم. امام تعبیر زیبایی کرد و گفت:
«من لنین نیستم که استالین یک روزنامهی مخصوص او چاپ میکرد و میگذاشت جلویش و در سراسر شوروی روزنامهی دیگری را منتشر میساخت. یک جایی من میبایست بایستم تا بدانند من بازی نمیخورم.»
البته امام، اجازه دادند که روزنامه از توقیف در بیاید. این واقعه تلخترین واقعهی دوران خدمت من در روزنامه اطلاعات بود... بهطوری که من تصمیم به استعفا گرفتم... امام گفتند: شما باشید و اصلاح کنید. گفتم: چشم. بعد هم جهت توضیحات شخصاً خدمت امام رسیدم... عملکرد امام نشان داد که با کسی شوخی و رودربایستی ندارد.
(خاطرات سید محمود دعایی؛ چاپ دوم، ۱۳۸۷، تهران: عروج، ص ۲۰۱ - ۲۰۵)