متن نقلی: «دکتر عبدالکریم سروش، امام خمینی را از لحاظ علمی بسیار باسواد خوانده و مقایسه شاه با او را اصلا جایز ندانست و گفت مقایسه امام خمینی با شاه مانند مقایسه «عالم پاک» با «خاک» است. این بخشی از سخنان دکتر سروش است: «اگر هیچ اختیاری نداشته باشیم جز اینکه بین شاه و آقای خمینی یکی را انتخاب کنیم بنده صددرصد آقای خمینی را انتخاب می کنم... ایت الله خمینی باسوادترین رهبر این کشور بود از ایام اولیه ی حکومت هخامنشیان تا روزگار حاضر. هیچ کس به لحاظ علمی به پای او نمی رسید. چرا؟
برای اینکه اولا فقیه درجه اولی بود، عرفان هم خوانده بود، فلسفه هم خوانده بود... شاه قبل از آقای خمینی که بود؟ یک جوان بیست ساله که از سوئیس بلند شده بود آمده بود ایران... سوادی نداشت... حداکثر یک دیپلم داشت. آن دیپلم را هم من خبر ندارم. اصلا جای مقایسه نیست،... نه فقط ایران، شما سراغ پادشاهان انگلستان و فرانسه بروید، اینها آدم های بافکری نبودند. در تاریخ ما آقای خمینی واقعا یک نمونه ی بی نظیر بود. (منبع)
منبع دوم به همراه فیلم سخنان دکتر سروش (اینجا)
به قلم دامنه. به نام خدا. به نظرم این سه خبر دارای اهمیت است و درین پست شرح می دهم: یک: جمعه ۲۸ دیماه ۱۳۸۵ در ابتدای نماز، مرحوم آیت الله العظمی حسینعلی منتظری طی سخنانی کوتاه در تهران، اهمیت نمازجمعه را بیان کرده و آن گاه، امام جمعهی بعد از خودشان را، این گونه معرفی نمودند: «حال که من نتوانستم در خدمت شما باشم، برادر مجاهد ما حضرت حجتالسلام والمسلمین آقای خامنهای، که هم از لحاظ علمی و هم عملی مورد تایید امام و همهی دوستان هستند، به امامت نمازجمعه برگزیده شدهاند. من هم یکی از ارادتمندان به ایشان هستم و اگر من خطیب نیستم، ایشان خطیب هستند و خطابه یکی از ارکان نمازجمعه میباشد.» (منبع)
تصویر آماری امامزاده در ایران
دو: این خبر را فقط نقل می کنم، تفسیر و تحلیل با خوانندگان: «دعوت از داوطلبان امامت جمعه برای شرکت در آزمون. حجةالاسلام رضوانینسب معاون جذب و گزینش شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور گفت: «این آزمون مختص آن دسته از طلاب و فضلای حوزه علمیه است که در گذشته ثبتنام کرده و پرونده آنها در شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور تکمیل شده است.
منابع آزمون امام جمعه ها چیست؟ «آشنایی با قرآن و حدیث، تاریخ اسلام و تشیع، عقاید، آشنایی با مبانی انقلاب و دیدگاههای امام راحل و رهبر معظم انقلاب، آشنایی با جهان اسلام، احکام، اطلاعات عمومی از موضوعات و سرفصلهای این آزمون بهشمار میآید... تحریرالوسیله (بخش صلاة جمعه، صوم، خمس و زکات)، کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» مقام معظم رهبری، کتاب عقاید و معارف انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم جلد ۳، ۴، ۵ و ۶، کتاب انسان ۲۵۰ ساله برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری، جزوه آشنایی با مکتب فکری امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، مقاله مبانی و اصول روابط بینالملل در اسلام، قانون اساسی و تاریخ اسلام رسولی محلاتی از منابع این آزمون انتخاب شده است.»
سه: در ایران چند امامزاده ی ثبت شده داریم؟ آماری که سایت «بقاع متبرکه» وابسته به سازمان اوقاف منعکس کرده است، نشان می دهد در استان های ایران ۸۱۶۷ امامزاده ثبت گردیده است. فارس با ۱۴۵۱، مازندران با ۱۲۷۶ و گیلان با ۶۷۱، دارای بیشترین امامزادههای ثبت شده اند. (منبع)
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. آیةالله رضا استادی در صفحهی ۹۶ کتاب "آیینه صدق و صفا" _که شرح زندگانی و نکتههای آموزندهی مرحوم آیةالله العظمی محمدعلی اراکی است_ از قول ایشان دربارهی روحانیان یک نکتهای نقل میکند که به نظرم تذکاریهای درخور توجه است. بهگونهی خیلیفشرده مینویسم: از نظر مرحوم اراکی یک روحانی و طلبهی دینی "باید پاک مثل لباس سفید باشد و حرکت کند و الّا مردم میرَمند. روی لباس سفید یکخورده گَرد بنشیند معلوم میشود و میپیچد توی مردم که فلان روحانی چه کرد!"
به قلم دامنه. به نام خدا. امروز ۱۷ بهمن ۱۳۹۷ آیت الله العظمی سید علی سیستانی، خانم «جنین هینیس پلاسخارت» _نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل و رئیس دفتر نمایندگی این سازمان در عراق_ را به حضور پذیرفتند. علاوه بر مهم بودن سخنان آقای سیستانی، رعایت پوشش و حجاب و احترام به شئون مرجعیت و مقام مذهبی و نیز هیبت و محبوبیت چهرۀ آقای سیستانی، از جاذبه های این ملاقات بود که در عکس مشاهده می شود.
واکنش هوشمندانۀ این مرجع بزرگ شیعیان جهان در برابر تهدیدهای اخیر «ترامپ» علیۀ ایران، نشان از اقتدار ایشان دارد، که در این دیدار با قاطعیت فرمودند: «عراق با این امر که تبدیل به ایستگاهی برای آزار و اذیت هر کشوری تبدیل شود، مخالف است.» منبع
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. قسمت چهارم تمام انقلابها رهبر یا رهبران دارد؛ زیرا یکی از ارکان انقلاب، وجود رهبر و پیشوا در تهییج، بسیج اجتماعی و هدایت نهضت است. انقلاب ایران نیز رهبر داشت، رهبری مذهبی، سیاسی و کاریزماتیک. یعنی امام خمینی که هم رهبر انقلاب بود و هم مرجع شیعیان. امام ویژگیهایی داشتند که ایشان را در میان تمامی رهبران انقلابات جهان، برجستهتر ساخت. که من به چندنمونه اشاره و بسنده میکنم:
۱. وجه مذهبی و فلسفی و عرفانی غلیظی داشتند. مثلاً هم در سالهای ۴۲ تا ۴۳ در حوزهی قم، فقه و فلسفه و عرفان میگفتند و هم در ایام تبعید در نجف، "حکومت اسلامی" تدریس کردند که مبانی نظریه "ولایت فقیه" بود.
۲. وجه مردمی شدیدی داشتند. در هر مرحله از گامهای اساسی انقلاب، با مردم پیش میرفتند. میان ایشان و مردم یک نوع رابطهی عشق و اطاعت برقرار بود.
۳. وجه اقتدار فوقالعادهای داشتند. اگر هر تصمیمی را اعلان عمومی میکردند، مردم در آن تردیدی نمیکردند و عمل به فرامین و سخنان ایشان را عمل به امر خدا میدانستند. کمتر رهبری در جهان دارای چنین وجهی بودهاست و یا اصلاً نبودهاست.
۴. وجه قانونسازی و ساختارپذیری داشتند. خود در تدوین قانون اساسی شرکت نجستند و دخالت نکردند، و آن را خبرگان منتخب مردم واگذار کردند و به رأی عمومی گذاشتند. حتی "نظام جایگزین" را نیز به رفراندم گذاشتند و تا پایان عمرشان در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، بر برگزاری انواع انتخابات مجلس، خبرگان رهبری، ریاست جمهوری تأکید کردند. و در جنگ تحمیلی نیز، نظر کارشناسان دفاع مقدس را استماع میکردند و به آن به دیدهی خردجمعی نگاه میکردند. حتی مرحوم بازرگان را هم که منصوب کردهبودند، نامش را "دولت موقت" نهادند، تا تمام امور سیاست را به رأی مردم و انتخابات و ساختارهای قانونی بسپارند.
۵. در برابر جریانهای تروریست، تجزیهطلب، سرسپردگان شوروی، تحجّر و واپسگرایی، انجمنحجتیه و شاهپرستان ذرّهای تردید بهخود راه نمیدادند و در برابر هر اقدامشان، مقابلهی قاطع میکردند.
۶. وجه زجرکشیدگی، تبعید، رنج و سختیها داشتند. از سال ۴۲ و ۴۳ دوبار توسط شاه دستگیر شدند، در حصر قیطریه قرار گرفتند و سپس تبعید به ترکیه و زندگی بسیارسخت در نجف اشرف؛ که هم باید با شاه مبارزه میکردند و هم با خشکمقدسان حوزهها و هم تلاش مدبرانه در درهم شکستن تزهای سیاسی استعماری.
۷. از آنجا که امام خمینی معصوم نبودند، خودشان گفتند در برخی امور اشتباه کردند. و اگر این را هم نمیگفتند، ما شیعیان فقط معصومان _علیهم السلام_ را بری از اشتباه و خطا میدانیم.
بنابراین؛ من معتقدم اندیشهها و عملکرد امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی، با شیوهی عالمانه و خالی از بُغض و کینهورزی و از سر انصاف و توان علمی و با پرهیز از هرگونه تحریف و گزیدهگرایی دلخواهانه، میتواند در ترازوی نقد و بررسی در مجامع تخصصی قرار گیرد. زیرا شیعه _منهای معصومان (ع)_ بر تن هیچکس جامهی عصمت نمیپوشاند، اما در همه حفظ حرمت و پاسداشت شأن عالمان بزرگ و باورَع و مرجع را لازم و از اساس اخلاق و انسانیت میداند. دربارهی امام خمینی _که هم مرجع من بود و هم امام من_ میتوانم از حافظه و اندوختههایم آنقدرها بنویسم که از چندجلد کتاب هم بگذرد، اما اینجا بنا بر فشردهنویسیست و بس.
متن نقلی: آیت الله شبیری زنجانی در دیدار دکتر بهرام سرمست استاندار جدید قم، با اشاره به برخی از روایات درباره برآوردن خواسته وحاجت مؤمن، خاطرنشان کرد: از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «حتی در وسط طواف، وقتی برادر دینی تو با تو کاری دارد و از تو درخواستی میکند، باید طواف را قطع کنی و بروی و حاجت او را برآورده سازی».
این مرجع تقلید، قم را «مرکز مذهب تشیع» نامید و افزود: شهر قم از قرن دوم محل حضور محدثان و بزرگان شیعه بوده است. از همه مهمتر وجود حرم حضرت معصومه سلام الله علیها است که هم خودش باب الحوائج است و هم دختر باب الحوائج است. علمای بزرگی در این شهر پرورش یافته اند و حتما عنایات بی بی «علیهاالسلام» و اولیای الهی شامل حال خدمتگزاران این شهر است... باید جوابگوی خیلی از مسائل باشیم.
این مرجع تقلید از روند تحصیلی طلاب انتقاد کرد و گفت: طلبه نباید دنبال نمره آوردن باشد. وقتی طلبه درس را برای نمره آوردن حفظ میکند ملا نمی شود. الان با این روش درس خواندن افراد مجتهد شعاری می شوند نه مجتهد واقعی. مجتهد واقعی شدن با این روش درس خواندن در حوزه واقعا خیلی مشکل است... تدریس و تدرس نباید طوطی وار باشد. طلبه باید عمقی درس بخواند... در اوایل طلبگی با اینکه سن ما کم بود و ابتدای راه بودیم، مرحوم والد _با اینکه خودشان در سطح استاد درس خارج بودند_ برای بنده درس میگفتند. تاکید هم داشتند که تا درس هضم نشده از آن عبور نکنیم. منبع
نظرات آیةالله جوادی آملی
آیتالله جوادی آملی در دیدار استاندار جدید قم: ما همواره به خصوص در شرایط کنونی به یک مدیریت کارآمد نیازمندیم؛ داشتن رهبر خوب اگر با همراهی و تدبیر کارگزاران همراه نباشد شکست قطعی است، ما به لطف الهی همه چیز در این مملکت داریم و همه منابع در اختیار ماست و از این حیث مشکلی نداریم، مشکل ما بیعرضگی و بیمدیریتی از یک سو و اختلاس، نجومی و احتکار ازسوی دیگر است.
ایشان با اشاره به روایتی از نهج البلاغه بیان داشتند: حضرت امیر علیهالسلام، کمیل را مسئول منطقهای نمود، سربازان اموی به این منطقه حمله بردند و آنجا را غارت کردند، حضرت نامهای به کمیل نوشت که این نامه در نهج البلاغه آمده است، حضرت در آن نامه میفرماید برخی تنها به درد دعای کمیل میخورند و این توان را ندارند که مسئولیتهای اجرایی داشته باشند. (منبع) عکس بالا: آیان ۱۳۹۷ دیدار جوادی آملی با شبیری زنجانی
آیةالله خوئی و امام خمینی
ـــ بحث را از جایی شروع کنیم که حضرت امام رحمتالله علیه آغاز کردند. ایشان در پاراگراف اول کتاب ولایت فقیه میگویند که مفهوم ولایت فقیه از آن دسته مفاهیمی است که تصور آن موجب تصدیق آن میشود. لطفا بفرمایید که نگرش حضرت امام به ولایت فقیه چگونه است که صِرف تصور آن را، موجب تصدیقش میدانند؟
ـــ ببینید مقصود امام این است که کسی که مفاهیم مربوط به بحث حکومت اسلامی و ولایت فقیه را بداند، نمیتواند غیر آن را تصور کند. اما باید توجه کرد که آن مفاهیم چیست؟ اولا، توجه به این نکته که اسلام اختصاص بهمسائل شخصی و فردی ندارد و در امور اجتماعی سیاسی نیز وظایف و تکالیفی را تعیین کرده است. ثانیا، توجه به این نکته ضروری است که این مسئولیتهای سیاسی اجتماعی نیازمند یک مصدر حکومتی است که آن احکام را انجام دهد. خب این مصدر حکومت در زمان نبی مکرم اسلام و حضرات معصومین خود ایشان بودهاند. حال نکته این است که در زمان غیبت کبری مصدر این حکومت چه کسی باید باشد.
بقیه در ادامه
خاطرهی شهید بهشتی: وقتی امام به قم رفته و در کوچهی استاد علامه طباطبایی ساکن شده بودند، همسایههای اطراف برای سهولت رفت و آمدهای مردم به محضر امام، خانهها را خالی کرده بودند. وقتی علامه طباطبایی نیز به امام گفته بود اگر لازم است ما هم تخلیه کنیم، امام فرموده بودند: همجواری شما برای ما مغتنم است.
سیستانی می گوید: "مرجعیت دینی از زمان سقوط نظام استبدادی در جهت جایگزینی نظامی متکی بر تکثر سیاسی و گردش مسالمت آمیز قدرت، کوشید. نظامی که زاییده رجوع به صندوق ها در انتخاباتی ادواری، آزاد و پاک باشد." "این رویکرد بدان علت بود که مرجعیت ایمان داشت اگر برخورداری ملت از آزادی و کرامت و پیشرفت و شکوفایی مد نظر باشد، برای حکمرانی کشور، راه دیگری، نیست. این طریق (دموکراسی)، ضامن مبانی اصلی و مصالح عالی است."
"مرجعیت همچنان معتقدست که پیمودن این راه، گزینه صحیح و مناسب برای حال و آینده کشورست. باید از افتادن به مهلکه حکومت فردی و نظام استبدادی -به هر بهانه و عنوان- حذر کرد." "قانون انتخابات باید عادلانه بوده، حرمت نظر انتخاب کننده را پاس داشته و اجازه بازی با آن را ندهد."
سیستانی می نویسد: "برنامه های کاندیدا، باید شدنی و فارغ از ملاحظات شخصی، قومی، طائفی و تبلیغاتی باشند. شرط دیگر آنکه از هر نوع مداخله خارجی در انتخابات،پشتیبانی مالی یا غیر آن، ممانعت شده، مجازات این جرم، تشدید شود».
توصیۀ آقای سیستانی: متن نقلی: توضیح دامنه: حجت الاسلام اراکی _دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی_ که در راهپیمایی عظیم اربعین شرکت کرده است، به دیدار آیتالله العظمی سیدعلی سیستانی رفت. آیتالله العظمی سیستانی در این دیدار سخنانی فرمودند که به دلیل اهمیت آن در اینجا ارائه می شود:
آیتالله العظمی سیدعلی سیستانی: «در جلسهای که با حضور تعداد زیادی از نیروهای حشدالشعبی داشتند یکی از آنها چنین گفته بود که ما با اخواننا السنة همزیست و برادر هستیم. من به ایشان گفتم: نگویید اخوان سنة بلکه بگویید انفسنا السنة؛ آنها خود ما هستند و با ما هیچ فرقی ندارند... به نیروهای حشدالشعبی گفتم که شما خود را سپر بلای مردم و همین خانوادههای اهل سنتی که امروز داعش آنها را مورد هجوم قرار میدهد و امنیت آنها را سلب کرده است قرار دهید. گفتم شما جان و مال خود را سپر بلای آنها قرار دهید و از آنها دفاع کنید... با وجود اینکه دشمنان اسلام در عراق تلاش داشتند که بین شیعه و سنی جنگ ایجاد کنند و برخیها هم اصرار داشتند بر اینکه از بنده در این رابطه حکمی بگیرند. اما بنده اِبا کردم و به هیچوجه درگیری شیعه و سنی در عراق را به مصلحت ندانستم.» منبع
به قلم دامنه. به نام خدا. سایت ها اینجا از قول شما [آیت الله شیخ محمد یزدی] نوشته اند به آیتالله العظمی سید موسی شُبیری زنجانی نوشته ای: «یادآور میشوم مقام و احترام شما در سایه احترام به نظام اسلامی حاکم، رهبری و شأن مرجعیت است، پس لازم است این احترام و شئون مرجعیت را رعایت فرموده و ترتیبی اتخاذ فرمائید این گونه مسائل دیگر تکرار نگردد».
من با اصل نامه نگاری ها مشلکی ندارم، با این طرز سخنگفتنهای شاهانه! با مرجعیت که هویت شیعه هستند، مخالفم. من هم به عنوان یک شهروند ایرانی به شخص شما آقای یزدی با صراحت می گویم: دیگر تکرار نگردد:
دیگر تکرار نگردد که مانند سال ۱۳۷۳ دستورمآبانه برخلاف سنّت رایج حوزه های شیعه، مراجع تقلید اعلام گردد! مراجع را خودِ مقلّدان، متشرّعان و باورمندان به مرجعیت بخوبی می شناسند، هیچ نیازی به نامه نگاری، تحکّم، تبعیض و حکومتی ساختنِ نهاد زعامتِ شیعه نیست. سیستانی و شُبیری چرا میان مردم محبوب شدند؟ چون حقیقت و اخلاص می ورزند.
دیگر تکرار نگردد که وقتی از سوی مردم برای خبرگان رأی نمی آورید، به جای آن خود را بازسازی کنید و بپرسید چرا از چشم ملت افتاده اید!؟ بیایید بازهم اقتدارمآبانه و برخلاف آداب مرسوم حوزه، به یک زعیم مُنزه و پاکدامن شیعه، این گونه مثل نامه های یک بالادست به یک زیردست، متنی را انشاء کنید و خشم مردم و آزاداندیشان را برانگیزانید.
دیگر تکرار نگردد که در شورای نگهبان هم برای یک عضو زرتشتی شهر یزد که با رأی مسلمانان و مؤمنان برگزیده شد و فقط می خواست به مردم و شهرش خدمت کند؛ شما و آیت الله شیخ احمد جنتی با آن که ربطی به شورای نگهبان نداشت، چه حرف هایی و چه استدلالاتی کرده بودید که مردم و حتی بسیاری از دست اندرکاران نظام را به تعجب، حیرت و انگشت بر دهان واداشته بودید.
خط امام خمینی رهبرکبیر انقلاب اسلامی هرگز این نبوده و نیست که فوری با افرادی که مخالف مشیء و آرای فکری و حکومتی تان هستند، با حالات دیکتاتوری و دستوری، دیکته بنویسد و بگویید چنین کنید! و چنان نکنید! کمی از روزگار بیاموزید. کمی دل به این انقلاب ستُرگ بسوزانید.
خوشتر آن باشد که درس روزگار
گفته آید از دلِ آموزگار
و برای شما چه آموزگاری
بهتر از مرجع شیعه؛ آقای شُبیری؟
به قلم دامنه. به نام خدا. از کتاب «آیینۀ صدق و صفا» تدوین آیت الله رضا استادی، به نقل از آیت الله العظمی محمدعلی اراکی چهار نکته را مینویسم:
با آمدنِ آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم، آقای میرسیدعلی یثربی کاشانی گفته بود که الآن خداوند نجف را به قم منتقل کرده است. ص ۱۱ .
عکس از دامنه
عَمرو عاص، امام علی _علیه السّلام_ را دُرّ و طلای مصفّا و بی غلّ و غش می دانست و می گفت: «علی دُرّ و طلای مُصفّا است و تمام مردم همگی خاک اند»... ولی همین عَمرو عاص که علی را این همه می شناخت، پشت سر معاویه و وزیر و همه کارهاش بود! ص ۱۳۶ .
خدا ما را از اصحاب قال قرار ندهد، اصحاب حال، قرار دهد. ص ۱۲۹ .
در تحقّق اسلام علاوه بر علم، اعتقاد قلبی جنانی و تن به زیرِ بار دادن، [=تعبّد] و قبولی معلوم خود معتبر است . این امری است وراء علم و وراء شهادت به لِسان و آن عقد قلب است. متمّم اسلام همان تن به زیر بار دادن و قبول کردن و عقد قلب نمودن است. ص ۲۳۶ .
به قلم دامنه: به نام خدا. نهضت امام خمینی بآسانی ثمره نداد. هم سال ها رنج مبارزه با شاه را تحمل کرد و هم دوران دراز قیل و قال ها و طعنه ها و توهین های روحانیت وابسته را. متن سند زیر، بازتاب «درس حکومت اسلامی» امام خمینی در نجف و مراسم حج سال ۱۳۴۸ هجری شمسی را نشان می دهد. حتی یکی از علمای نجف! گفته بود: «تیمور بختیار این حرف ها را به ایشان [امام خمینی] دیکته کرده است.»
عکس از دامنه
یادآوری کنم تیمور بختیار اولین رئیس ساواک پس از سال ها خوشخدمتی به شاه، سرانجام مغضوب شاه شده بود و آن وقت ها به عراق گریخته بود و با حزب بعث همکاری میکرد.
متن نقلی: گزیدۀ سخنان آیت الله العظمی یوسف صانعی مرجع تقلید شیعیان در مصاحبۀ شفقنا: ...سیره اجتهادی امام خمینی آن چنان که باید و شاید تداوم نیافت... زمانی که ما درس امام می رفتیم، بعضا نسبت به ایشان بی مهری بود... یادم می آید ما که درس امام می رفتیم بعد از ظهرها در فیضیه راه می رفتیم و بلند مباحثه می کردیم که این سر و صدا به گوش بقیه طلاب برسد و به این طریق، فقه امام را ترویج می کردیم.
بنده وقتی کفایه را خوانده بودم و می خواستم درس خارج امام بروم، اینقدر تبلیغات علیه امام خمینی زیاد بود که شک و تردید داشتیم اگر بخواهیم به درس ایشان برویم وقتمان تلف می شود لذا خدمت آقای فکور استخاره کردیم... بی مهری ها به امام بعد از فوت آیت الله العظمی بروجردی زیادتر شد و به نظرم همچنان ادامه دارد... بعد از ۵۰ سال که به فیضیه رفته بودیم از فیضیه رفتن ممنوع شدیم...
قرآن کریم ۱۲ بار دعوت به معاشرت معروف کرده است و همین طور می فرماید:«وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً» زن و مرد در کنار یکدیگر آرامش می یابد، بزرگانی بیان کرده اند که زن برای بیرون رفتن از خانه و حتی نذر از مال خود احتیاج به اجازه شوهر دارد درحالیکه به نظر من این دیدگاه با مساله آرامش که به عنوان سرّ ازدواج در قرآن مطرح شده، سازگاری ندارد.
آیت الله خویی در این زمینه یک گام به جلو نهاده و عنوان کردند که خروج زن از منزل در صورتی که مزاحم حقوق مرد باشد احتیاج به اجازه دارد اما اگر مزاحم نباشد احتیاج به اجازه ندارد. بنده به این مساله قائل هستم که اگر مرد هم بخواهد بیرون برود، اگر مزاحم حقوق زن باشد باید اجازه بگیرد... بنده بالاتر می گویم که مرد هم باید از زن اجازه بگیرد. بنده در مورد مُتعه هم گفتهام صیغه برای جنگ و جبهه هاست و در موارد خاصی است که نباید زوجه هم از آن مطلع گردد...
مرحوم صاحب حدائق می گوید: حرام است یک مرد دو تا ذریه زهرا (س) بگیرد و با دو تا سیده ازدواج کند، تعلیل شده برای اینکه حضرت زهرا (س) در بهشت اذیت می شود. می گویند چرا اذیت شود؟ خب یکی از مصادیق اذیت شدن به همین است که هوو مشکلات برای زن اول به وجود می آورد. یا بقیه مسائل...
در مورد ربا هم ما که مساله را حل کردیم اما یکجا دیدید در جوامعی که می خواهند ربا را حل کنند آن راه را طی کنند؟ می گویند جعاله کنیم، مشارکت مدنی کنیم. یک کسی نیست بگوید اینها جعاله و مشارکت مدنی یا مضاربه را چه می شناسند؟ اینها می خواهند پول بگیرند کارخانه بسازند یا دامداری تاسیس کنند درحالیکه مضاربه در دامداری وجهی ندارد، برخی بزرگان می گویند مضاربه در درهم و دینار بوده است. چگونه می خواهند این را حل کنند؟ بنده گفتم دو نوع ربا است؛ یک وقت برای کاسبی است و یک وقت استهلاکی است. بنده معتقدم حکومتها باید در بانکها پول بگذارند به صورت استهلاکی، اگر فرد مستمندی مراجعه کرد برای مثلا درمان فرزندش به او بدهند و سودی نگیرند. از محل بیت المال هست. اما یک زمانی، طرف می خواهد کاسبی کند باید با او قرارداد ببندند و ضمانت بگیرند.
ایشان با بیان اینکه در مورد ارث غیر مسلم و ازدواج با غیر مسلم هم کتابی نوشته ام گفت: دلیلی بر حرمت ازدواج مسلم با غیرمسلم وجود ندارد. برخی می گویند انسانهایی که کار خوب می کنند اما چون غیر مسلمان هستند در قعر جهنم خواهند بود اما کسی که شناسنامه او اسلامی است، قعر بهشت است. این سخنان را نمی شود پذیرفت. چه بسا در قسمت پایانی سلام در نماز که می گوئیم «السلام علینا و علی عبادلله الصالحین» این قسمت، همه انسانهای صالح را بگیرد یعنی هرکسی به مردم اذیت و آزار نمی رساند، آنچه عقلش می گوید عمل کرده و خدمت به جامعه می کند، شاید سلام بر او هم باشد. آنجا که می گوئیم: «اللهم ادخل علی اهل قبورالسرور» همه قبور را در بر می گیرد یا آنجا که می گوئیم: «اللهم اغن کل فقیر»یا«اشبع کل جائع» و… شامل همه انسانها می شود. فقط یکجا دارد که اللهم اصلح کل فاسد من امورالمسلمین». اینجا بنده عقیده دارم منظور از مسلم، فرد تسلیم مقابل حق، عدالت، حریت و آزادی است...
مسیحی که نیمه شب به پرستاری بیماری می رود، آیا خدا نمی بیند و قعر جهنم می برد؟ اما من که با لباس و عمامه یک میلیارد گناه کرده ام را به بهشت می برد؟ ایشان با اشاره به نزول قرآن در ۱۴۰۰ سال قبل عنوان کرد: باید برداشتهای خودمان از این کتاب آسمانی را درست کنیم. به برکت نیت پاک امام خمینی (ره) و خون شهدا، نظام جمهوری اسلامی تا زمان ظهور حضرت ولیعصر (عح) ان شاء الله باقی می ماند. در ابتدای این دیدار، حبیب الله عباسی سردبیر شفقنا، گزارشی اجمالی از فعالیتهای این پایگاه خبری ارائه کرد.
به قلم دکتر فتح الله دهقان. سلام استاد. در این که حوزه نیز ایراداتی دارد شک نیست ولی اینکه حوزه را تخطئه کنیم وبه مراجع عظام توهین کنیم و جملات سخیف را در مورد ان بزرگواران بکار ببریم این خواسته معاندان انقلاب ومخالفین تاریخی قسم خورده تشیع است. در طول تاریخ چهار چوبی شکل گرفته به نام حوزه علمیه اگر این چهار چوب ایرادی دارد که دارد باید اصلاح شود.
حوزه علمیه که بانی نشر شیعه است با همه ایراداتی که دارد در همه ابعاد اجتماعی اخلاقی سیاسی و... کارنامه قابل دفاعی دارد. در بعد اجتماعی پند واندرزهای روحانیت به عنوان مثال دروغ نگویید. به بزرگتر ها احترام بگزارید. و..... همین دو مورد چقدر برای اجتماع مهم است وبه قوام ودوام خانواده که سنگ بنای زندگی بشر است کمک مینماید.
در بعد اخلاق حوزه شیعه افتخارات زیادی را در چنته دارد. علامه طباطبائی بهجت و... در بعد سیاسی میرزای شیرازی مدرّس امام خمینی و کاشانی ها هم در مبازرز ه با استعمار و استبداد حرکات بی نظیری را انجام دادند. در نهضت مشروطه اخوند خراسانی و...... در بعد علمی و مر جعیت بروجردی ها و... را شاهد ومدعا است. دو نکته مهم یکی اینکه بزرگترین لطمه را به دین وحوزه ازعندی وهم فکرانشان زدند. به این دلیل که انها وهمفکرانشان اعمالی را انجام دادند بخاطر قدرت و.... که مایه بدبینی مردم به دین شده ودیگر اینکه انها هنوز بزرگوارانی را در حوزه میبینند که در مقابل برنامه های انان که برای حفظ قدرت انجام میدهند واین مزاحمین راکه انسانهای معتقد از علاقمندان تشیع مولا علی هستند می خواهند حذف کنند. و نکته ظریف اینکه اینها وظیفه دارند وشاید هم مامور وشاید نادانسته بخشی از پروژه خارجی ها برای ضربه زدن به تشیع هستند.
پاسخدامنه
به نام خدا. سلام جناب دکتر دهقان. رُک بگویم این قُماش سخن! گویانِ محفلی، مثل حسن رحیم پور ازغدی، یک حوزه ی تماما" وابسته می خواهند که هرچه حکومت کرد، حوزه سر تکان دهد! و هر چه نکرد، لب نجُنباند. توهینی که این آدم بی بُنیه ی حرّاف، به مرجعیت کرد، آن احمد کسروی معلوم الحال نکرد. می گویید نه، فضای مَجازی معاندان و حتی داخل را مرور کنید.
من خیلی در دلم غُصّه خوردم که چنین آدم کم جنبه ای، بیاید درون فیضیه، (که روزی امام خمینی _رهبر کبیر انقلاب اسلامی_ علیه ی شاه خیانت پیشه، قیام کرد و در آن سخنان تاریخی گفت و جهان را تکان داد) علیه ی کیان حوزه این مقدار وقیحانه، حرف بی ربط و هذیان ببافد. خدا بر صُدور یعنی درون سینه های انسان ها آگاه است. این تیپی ها!! که همه می شناسند، پولی اند و پولکی و فرمانی! ان شاء الله روزی فرا می رسد این گونه افراد هتّاک، رسوا می شوند. چون جفاکننده به حوزه، مرجعیت و انسان های شریف، جایی در این انقلاب ندارد.
حوزه مگر خدا و معصوم (ع) است که اشتباه نداشته باشد و مورد پرسش نباشد!؟ اشتباه را ترمیم می کنند، نه این که بیایی در صحن فیضیه، با تریبونی که محفل هایی خاص! در اختیارات می گذارند، علیه همه ی آورده های حوزه چرند و مزخرف ببافی و جامعه را مشوّش و مراجع عظام را اهانت کنی. این چه رسم زشتی ست که هر کس چندکلمه ای خوانده و در نظام دور برداشته، راه بیفتد و در درون حوزه، به آن همه خدمات و حسنات مرجعیت _که زعیم های دینی اند و حامیان همیشگی مردم دین ورز_ این گونه حرّافانه و بی ادبانه قصه بگوید، داستان ببافد و زشت ترین عبارات را از دهنش خارج کند؟ کو! کجا رفت! آن غیرت و انصاف و عدالت!؟
آزمونورودیحوزه هایعلمیهتهران
اینان خیال کرده اند اگر به حوزه بتازند، از فشار و تاوان آن همه فساد دار و دسته های شان که با آزادی تمام و رهاشدگی تامّ، آفریدند، خلاص می شوند و در دیدِ مردم، آدم های انقلابی تلقّی می شوند! اما کور خوانده اند. چون این رفتار زشت و توطئه ی بسیارشُوم شان، با واکنش بحق مراجع عظام، خصوصاً آیت الله العظمی مکارم، در نطفه خفه شد. حوزه اگر ایراد دارد که دارد، در رفع آن باید بکوشد و اگر حکومت دخالت نکند به یقین آن ایرادها برطرف می شود، نه این که از تهران یکی را بیارند در جلوی چشم عده ای طلاب، این گونه گزافه گویی کند که شیطان هم چنین نمی کند. امتیاز حوزه های شیعه به قول شهید مطهری یکی این بوده است که از هر دولت و حکومتی استقلال مالی و فکری داشته است. این شخص! از بس پشت شبکه های صداسیمای میلی، یکسویه و بی پروا سخن گفت، عادتش شد. گویا خیال کرد فیضیه هم شبکه یک و کانال افق «سیما» است. بگذرم.
به قلم دامنه. در دفاع از مرجعیت. همه چیز از ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ شروع شد. در این حرکت سازماندهی شده، حسن رحیم پور ازغدی عضو منصوب رهبری در شورای عالی انقلاب فرهنگی سخن راند! (منبع) این فرد _که سخنران پادگانی و صداسیمای میلی ست_ در آن تجمع، سخنان بسیارسخیفی علیۀ حوزه و روحانیت و مرجعیت شیعه گفت و کسی کفن! هم نپوشید. از جمله با نهایتِ بی اطلاعی و بی پروایی مدعی شد: «علیرغم اینکه برخی از افراد ریشه سکولاریسم را در دانشگاه دنبال میکنند، باید گفت که ریشه سکولاریسم در حوزه علمیه بوده و در حوزه علمیه به مسائل روز کشور و مسائل حل نشده توجه نمیشود...»
سه روز بعد آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى نسبت به آن تجمع و سخنران های آن، با صدور یک بیانیۀ شجاعانه با عنوان توهین به حوزه علمیه در کانون حوزه علمیه، واکنش نشان دادند (منبع) و از جمله گفتند:
«حادثهاى که در مدرسه فیضیه کانون حوزه علمیه در چند روز پیش رخ داد به تمام معنا یک فاجعه بود. متأسفانه جمعى از طلاب و اساتید محترم را به آنجا دعوت کرده بودند، تا دربارۀ مسائل اقتصادى مردم صحبت کنند. سپس ورق برگشت؛ گویندهاى را که هیچ اطلاعى از وضع حوزههاى علمیۀ شیعه نداشت، دعوت کرده و بدترین اهانتها را به حوزه علمیه و مراجع شیعه کرد و پلاکاردى را در دست گرفتند که رئیس جمهور محترم را تهدید به مرگ مىکرد و اعتراف ضمنى به مطالب دیگرى داشت... مسئولین محترم حوزه علمیه باید روشن سازند که این برنامه زیانبار با اجازه چه کسى صورت گرفته و مسئولین محترم سپاه نیز روشن سازند، آیا با اجازه آنها گروهى از سپاهیان در این برنامه شرکت داشتهاند.»
به قلم دامنه: به نام خدا. یکی از مشاهیر شیعه سید مرتضی علم الهدی -متوفّای ۴۳۶ قمری- است. آن عالم بزرگ اسلام نخستی کسی بود که دربارۀ علمِ اصول آرائی ابراز داشته است. او برادر «سید رضی» -متوفّای ۴۰۶ قمری- است که جامعکنندهی نهج البلاغه امام علی (ع) است. معروفترین کتاب سید مرتضی «الذریعه» است. او شاگرد شیخ مفید و شیخ مفید شاگرد شیخ صدوق -مدفون در شهری ری- بود.
آشنایی با علوم قرآنی. علی اصغر حلبی
چاپ ششم. تهران. انتشارات اساطیر
( ۱۳۷۹ . ص ۲۰۹)
ابوالقاسم علی بن الحسین معروف به سید مرتضی و علم الهدی، رجب ۳۵۵ قمری در بغداد زاده شد. پدرش -حسین موسوی- منصَب رسیدگی به کار و زندگی سادات دودمان ابوطالب و مسؤولیت نظارت بر دیوان مظالم و سرپرستی زائران خانه خدا را که از منصبهای مهم آن روز بود_ به عهده داشت. پدربزرگش ابراهیم مجاب بود که از نوادگان حضرت امام کاظم ع است.
اضافه کنم «اصول فقه»، علمى است که در آن از قواعدى بحث مىشود که نتیجه آنها در استنباط حکم شرعى مورد استفاده مجتهد قرار مىگیرد. از این رو علم اصول فقه نسبت به علم فقه، علمى ابزارى است که فقیه به وسیله آن مىتواند احکام شرعى فرعى را از منابع آنها یعنى کتاب، سنّت، اجماع و عقل استنباط کند. منبع
به قلم دامنه. به نام خدا. دیشب مطالعه می کردم. رسیدم به اینجا. یعنی عبد صالح خدا. چه می خواهم بگویم؟ می خواهم بگویم شیعیان باور مُدرنی دارند. به عبارتی دیگر فرازمان و فرامکان می اندیشند. عصمت را فقط برای معصومین _علیه السّلام_ قائل اند. همین تفکر باعث می شود شیعه هیچ کسی را، حتی «حاج آقا روح الله» را (که بعدها امام خمینی _رهبرکبیر انقلاب اسلامی_ شد، و به سلطۀ سرکوبگرانۀ خیانت بار سلطنت شاهنشاهی پایان داد و رژیم سراسر وابسته و ضد اسلامی شاه را واژگون ساخت) مقدّس و معصوم نداند و مکتب فکری_سیاسی ایشان را قابل بررسی و نقد بداند.
امام خمینی را معصوم نمیدانیم. و مشخص است وقتی شخصیتی معصوم نیست، بشر عادی ست. اما ایشان به گونه ایی رفتار می کردند که همه در او ذوب می بودیم. و به تعبیر زیبا وی را به دلیل «عبد صالح خدا» بودن پیروی می کردیم. رهبری بود که به ایران و ایرانی عزّت بخشید. دست استعمار را از کشور قطع کرد. شاه را سرنگون کرد. شاهی بر برانداخت. و بارها توصیه کرد هیچ کس حق ندارد بر ملت ریاست و دیکتاتوری پیشه کند. و همه را فراخواند تا خدمتگزار این ملت باشند.
عکس از دامنه
من بر حسب مطالعهی این کتاب، چهار نکته می آورم تا دامنه خوانان شریف را در آن سهیم کنم. در کتاب عبد صالح خدا، نکته هاییست که بیم داشتم اگر نگویم حق مطلب را ادا نکرده باشم:
«خدا را سپاس که مبارزه به وسیلۀ یک رهبر روحانی شروع شد؛ خالص، بدون شائبه، بدون این که حتی یک ساعت از همۀ عمرش، در یک گروهی، در یک جریان سیاسی، در یک باندی، در یک تشکیلاتی، در یک اداره ای گذرانده باشد، یک روحانی حوزه نشین و در معنا، یک آتشفشان خاموش... لحظۀ مناسب فرا رسید و این آتشفشان منفجر شد و همۀ ایران را و سپس جهان اسلام را منفجر کرد... یک انسان والای همیشه طلبه بود، یک مرجع تقلید که خود را از یک طلبه فراتر نمی دانست و نمی گفت.» (ص ۵۴ ، سخنرانی آقای خامنه ای در ۱۵ اسفند ۱۳۵۸)
کاری که امام خمینی انجام داد، از نوع کار انبیا بود، نه از نوع کار علما. اگرچه علما ورثۀ انبیا هستند، اما غیر از این بزرگوار، عالمی که توانسته باشد شأن وراثت را تحقق ببخشد، نداشته ایم. (همان. ۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۲). ما به حیات روح، به شعور روح، به درک روح از آنچه می گذرد و به مسائل جاری دنیای ماده معتقدیم... ممکن است بعضی از ارواح، بعد از آن که جسمشان از این دنیا زایل و فانی شد، تا مثلاً قیامت، در خواب باشند،... ولیکن، ارواح بیدارِ هوشیارِ مؤمنِ محیطی، مثل روح عرفانی امام بزرگوار، بلاشک از آن روح هایی است که حاضر و ناظر است. هر کاری می کنیم، آن بزرگوار به احتمال قوی و نزدیک به یقین، آن را می فهمند و برای ما دعا می کنند. (همان. ص ۱۷۳)
آنچه در آینه جوان بیند
پیر در خشت خام آن بیند
مرجع قائم؛ به تعبیر علامه حکیمی در عقل سرخ. ص ۴۲۰
امام خمینی رهبرکبیر انقلاب اسلامی: «جهان باید بداند که ایران راه خود را پیدا کرده است و تا قطع منافع آمریکاى جهانخوار، این دشمن کینه توز مستضعفین جهان، با آن مبارزه اى آشتى ناپذیر دارد و حوادث ایران نه تنها ما را براى لحظه اى عقب نخواهد نشاند، که ملت ما را در نابودى منافع آن مصمم تر خواهد کرد. ما مبارزه سخت و بى امان خود را علیه آمریکا شروع کرده ایم و امیدواریم فرزندانمان با آزادى از زیر یوغ ستمکاران، پرچم توحید را در جهان بیفرازند. ما یقین داریم اگر دقیقاً به وظیفه مان که مبارزه با آمریکاى جنایتکار است، ادامه دهیم، فرزندانمان شَهد پیروزى را خواهند چشید.»
(صحیفه امام، ج ۱۵، ص ۱۷۱)
به قلم دامنه. به نام خدا. کویریات دامنه. مشهد که بودم در سَرسرای هتل محل اقامت (هتل گلشن رضوی) چشمم به این نوشتۀ دو عالم بزرگ شیعه خورد و عکسی از آن انداختم و ترجیح داده ام آن را به اشتراک گذارم.
امام رضا از نظر
علامه طباطبایی
قسمت بالای آن نقلی از سجایای اخلاقی مرحوم آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی ست که آن مرجع ساده زیست حتی حاضر نبودند دگمۀ لباسشان خارجی باشد. در قسمت پایین آن برگۀ خبری نیز سخن مهمی درج شده است از علامه طباطبایی دربارۀ امام رضا، که آورده است: «همۀ امامان _علیه السّلام_ لطف دارند اما لطف حضرت رضا _علیه السّلام_ محسوس است. همۀ امامان _علیه السّلام_ رئوف هستند اما رأفت امام رضا _علیه السّلام_ ظاهر است»