تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : درود جناب طالبی حمله به سرداران نظامی در میانه ی جنگ بنظر شما سزاست . آنچه خود میگویی را قبول داری . !؟ اینکه تهدید بالفعل است و سرداری در حفاظت از فرمانده که نه رهبر و مرجعش اعلام پشتیبانی کند . این خطاست . تو به کدام قبله و محرم نگاه میکنی که اینچنین شدی !!!!! اصلن همه جمهوری اسلامی کارهایش خطا اندر خطا ... -
ناشناس : سلام پاسخی به نوشتار صریح بانو اُنظُر ✍️ در این روزگار که بیشتر، سکوت میکنند یا از کنارهگیری و محافظهکاری دم میزنند، گاه نوشتاری میآید که بیهیاهو، اما با شجاعت، تلنگر میزند و دردهای نهفته را به زبان میآورد. نوشتار ۱۳گانهی بانو «أنظر» خطاب به علی شمخانی، از جنس همان یادداشتهاست؛ تذکری زیرپوستی اما ... -
ناشناس : متن پیام مرجع تقلید معظم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم هر شخص یا رژیمی که برای ضربه به امت اسلامی و حاکمیت آن رهبری و مرجعیت را تهدید کند یا (لاسمح الله) تعرضی نماید حکم محارب دارد و هر گونه همکاری و تقویت آن توسط مسلمانان یا دولتهای اسلامی حرام است و لازم است عموم ... -
قاسم بابویه دارابی : خدا را شکر بعضی ها تازه از خواب ناز بیدار شدن باز هم شروع به حراحیف و شبهه افکنی برای رهبری حکیم نمودن و از اسرائیل تمجید تلخی او بعد ۱۵ روز که از جفت کوه خف شده بود و شبانه از انجا تا انار قلد را می رفت تا اوضاع را رصد کند او این ندت در شغال اباد بصرف اب گندیده بود زر بیحا نی زند عرضه نداشت تجاوز رژیم ... -
ناشناس : سلام آقاابراهیم، صبح بهخیر 🟩حق یا تکلیف 🔻 امام حسین علیهالسلام وقتی تصمیم به مقابله با یزید گرفت، به تمام همراهان خود اجازه انتخاب داد؛ به بیان امروزی، حضور در میدان مبارزه را برای دیگران "تکلیف" نکرد، بلکه "حق" انتخاب و تصمیمگیری برای آنان قائل شد. جلیل قربانی -
ناشناس : درود و عالی سکه و ستیزه را تفسیر کردی . از اینجا بود که دین ابزار قدرت شد . نه راهنمای حقیقت و آرامش برای زندگانی مردم .🙏🙏🖤🖤 امیر رمضانی دارابی -
ناشناس : دنیای اقتصاد- استفنوالت : حمله گسترده اسرائیل به ایران، جدیدترین دور از نزاع این رژیم برای حذف یا تضعیف تکتک مخالفان منطقهایاش است. در پی حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل نبرد سهمگینی را برای نابودی مردم فلسطین بهعنوان یک نیروی سیاسی معنادار آغاز کرد؛ تلاشی که توسط سازمانهای ... -
ناشناس : عصر ایران ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نوت: «آژانس بینالمللی انرژی اتمی سازمان ملل میگوید بخش زیرزمینی سایت هستهای نطنز در نتیجه حملات اسرائیل «آسیب مستقیم» دیده است. تأسیسات نطنز حدود ۷۰ زنجیره سانتریفیوژ در دو کارخانه غنیسازی دارد که یکی از آنها زیرزمین است. ایران همواره تلاش برای ساخت سلاح هستهای را رد کرده اما ... -
ناشناس : سلام رویداد۲۴| در ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نشر داد : «حساب توییتری منسوب به رهبر انقلاب در توییتی به زبان عربی نوشت: باید با قاطعیت با رژیم صهیونیستی تروریست برخورد کنیم. ما هرگز با صهیونیستها سازش نخواهیم کرد.» -
ناشناس : رویداد۲۴ در ساعت ۲۳ / ۵۸ دقیقه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ انتشار داد. لینک .
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- انقلاب اسلامی
- دامنه کتاب
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- مباحث دینی
- گوناگون
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- روزبه روزگرد
- کبل آخوند ملاعلی
- اوسا
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
تیر ۱۴۰۴
۴
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۱
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۰
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۱
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
دُرنای سیبری فریدونکنار و سکوت یک فیلسوف

(۱)
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. دو پست: ۱. این "امید" چرا دیر کرده است؟!! "امید" دُرنای دورپرواز سیبری هست (عکس مندرج) که هر آبانماه به فریدونکنار میآمد ۱. این "امید" چرا دیر کرده است؟!! "امید" دُرنای دورپرواز سیبری هست (عکس مندرج) که هر آبانماه به فریدونکنار میآمد امسال ولی هنوز نیامد این درنا تنها گونهی باقیمانده دُرنای سیبری است، اما "امید" دیر کرده است؛ هنوز نیامده است؛ لابد از دنیایی که میبیند زور تحکُّم دارد، گِله دارد. دامنه.
(۲)
قبر پدرم
در وفات حضرت معصومه س

قم در غم غزه

مناظر شگفتانگیز دارابکلا
فراق رفیقم عمومصطفی آهنگر

قم. آستانه. مجاور حرم
میدان پانزده خرداد
سال پنجاه و نه
من -چپ- رفقا،
مرحوم مصطفی آهنگر دارابی
شهید حجت الاسلام سیدجواد شفیعی دارابی
سال ۶۵ اعزام به جبهه
اعزام به جبهه. داخل سپاه سورک
و مسجدجامع ساری
مرحوم مصطفی آهنگر
ایستاده کنارم سمت راست نفر سوم
قم : از راست مرحوم مصطفی اهنگر دارابی
مرحوم مصطفی مؤمنی دارابی اوسایی. مرحوم اصغر رنجبر دارابی
دامنه: بر فراق رفیقم مصطفی مشهور به حاج ممدلی مُصْفا. عمومصطفی رفیق همیشگی ما (نگاه به عکسها) در دیدِ من چنین مَردی بود: کمحرف بود. شرافتمند زیست، سخاوتمند نیز. اهل غیبت اینُ آن نبود. آرام میبود؛ دائم. شورهُ خوره در سرش نمیپَروراند. مؤمن به دین بود ژرف. معتقد به مناسک بود سفتوسخت. پای مراسم و معارف اهل بیت ع فداکارانه حضور بیریا میزد. عضو پیشکسوت دستهی فاخر، سنتی، دیرپای هیئت پایینتکیه بود. مردی که مشهد مقدس زیارت دائمش بود. جبهه را رفته بود و در خانه لَم نداده بود. باوقار بود. مردی جذاب برای من. شوخطبع از نوع کاملا" محدود بین افراد معدود. خانهاش اتاق بالاخانه صدها بار محل نشست ما شد با بالاترین پذیرایی و خوشرویی او و خانم بزرگوارش بانوی ارجمند حاجیه امالبنین مقتدایی که خواهر عظیمالشأنی برای ما بوده است. عمومصطفی با توشهای پُروپیمون به دیار باقی شتافتی. آخرین دیدارم با تو همین مراسم چندماه پیش پسرعمهام آق سید محمدباقر شفیعی بود که گرم و گریان مرا آغوش کشیدی دلداری دادی و من محبتت را بر سینهام حس کردم. آن رو و صفتت هنوز ماند بر خاطرم. دیگر ندیدمت تا این که دقایق قبل فهمیدم از نزد ما به نزد رفیقان عمومصطفی مؤمنی، عمواصغر رنجبر، عمویوسف رزاقی، شهید حجت الاسلام آقسیدجواد شفیعی و سایر همرزمان شهیدان بسیجیان مؤمنان فامیلان و خویشان خفته بر خاک پر کشیدی. پَرَت پروازِ خوب برای فرود به قیامتِ قشنگت شود. تسلیت به بیتت که بیت و بیتوتهی ماها رفقا هم بود. تسلیت به بستگانت که اسم آورم خود هزار نام بیشتر میشود. غمبار رفتیُ عکسهات ماند بر آلبومم. برادرت دوستدارت غمگسار غروب ابدیات: ابراهیم.
شیخ روح الله حبیبی شیخ شهیر دارابکلا
شرح دامنه برین مَردِ شهیر و شیخ محل: مرحوم حجت الاسلام شیخ روحالله حبیبیست. خودمونی در تلفظ محلی: شِخرِللا. مردی با مرامی مردمی. کاری. خدمتی. اخلاقی. دارای تز ترقی. خود هم فردی مترقی. میان مردم بود. با حشر و نشری قوی و قلبی متعالی. دههی آخر چهل یا اوایل دههی پنجاه برای دارابکلا آب شُرب لولهکشی زد. سپس برق هم آوُرد. سردفتر ازدواج هم داشت -که همین- وی را محبوب دلها نموده بود. چون کارش این بوده تا دو دلِ دلخواه را به هم دلدار کند و در دفتر و قلم و ثبت و درج و مُهرش، جوش سازد و عقد. کم پیش آمده باشد جوانان محل و منطقه و حومه و حوالی تا اواسط دههی هفتاد -که به رحمت الهی رفت- به دست او بر دختران دلخواه خود حلال نشده باشند، آخه او خندانترین عاقد بود.
اغلب حتی شاید تمام محل توسط او به عقد و عروسی میرسیدند. قبرش روبروی ساختمان امامزاده باقر در سمت خیابان است در نزدیکیهای نردهی دیوار مزار. دیدن قبرش حتی به آدم خندانی میبخشد. سادهزیست بودُ باسواد و زیرک و به تعبیر خودمی من: زیادزیاد زرنگ. او مردِ معتقد به خالق و مرتبط با خلق بود. درود به روحش و سلام به خالهام همسر باکمال و خصالش، که من صدَرخاله صداش میکنم و هر بار که محل میآیم زیارتش را از دست نمیدهم. هر کس اگر عکسی ازین شیخ شهیر دارد مرا شریک داشتههای خود سازد تا آلبومش را تکمیل کنم. عکس فوق را چند سال پیش از زنداداشم حبیبهخانم حبیبی (دختر آن مرحوم، همسر اخویام آقشیخ باقر طالبی) گرفتم. صلوات میفرستم بر روح آن نامآور مردمی و محبوب محل.
آبگوشت تَشی و لِشدلهی سَخی

عکاس: حمیدرضا طالبی
لشدلهی سَخی
شرح بر آبگوشت تَشی و لشدلهی سَخی
همین اخیرا" با حمیدرضا باید میبود سرِ آبگوشت صحرایی هیمهتشی پر از دُمبه و پی که پیاش پیگیر پیامدها و پیامها پَس و پیغامها که حمید بلد است پس و پیش هم پیمایش را با پای پیاده در چکمه پایداری کند تا پای دار. پیمود و پیمود پیمانه پُر نمود و پرید و پرید پروا پیشه ساخت تا با پرِ پُر بپرواز. و این عکس آبگوشت و شِمای ماهِ مهرماه لِشدِلهی یالمله که به کِلهپیش میریزه بعد اتاقپیش میره و از داخل خونهی شیخان: آشخ ابراهیم غلامی، آشخ محمدجواد غلامی (عموزاادگان هم و رفقای من) عبور از جوفِ خونهی آقکاظم خراسانی گذر و به حاجگتی خانهپیش و از آنجا به پِشخانهی حاجقاسم شاهمیری از جلوِ دروازهی امبررمضانی پِیَر سِره، دور میزند زیرگذر قهوهخانهی آقای محمد شاهمیری و مشدیدکونسر را درمینوَردد و از آنجا نا درمانگاهپیش سپس از پشت خونهی مرحوم جُرون شعبون نوری، وصل به جوب حاجآیش میشود در شالیزارهای دارابکلا میریزد مشروب میسازد که جد جد جد پدری من مِلاجعفر طالبی دورسالی گَتچکمه پوشید خاک دارابکلا را توش کرد رفت روی شالیزار ایستاد با رشادت سوگند خورد این ملکی که رُویش ایستادهام مال اسرَم هیچ کجا نیست، مال ملکِ طِلق دارابکلاست. همان شد که حاجآیش هرگز دیگر اشغال نشد شغل محلیها در امر بینج و برنج و ورمز شد. دامنه + حمید. عکس ازوست متن ازین کوچیکِ شریفان صحن. بگذرم. با میسبَزِه پیاز آآآآآبگوشت نه، بل آبگووووشت دودی دود شد. به اتفاق مادرحمید زهرا و خانوادهاش، جواد رنجبر و خانوادهاش، غلامحسین کورهسرِ پیش. درود.
تسلیت درگذشت حاجیه فیروزه لاری
به قلم دامنه: به نام خدا. تسلیت غمبار مدرسه فکرت. رجوع همه به "الله" است. درگذشت مادری سرشار از مهر و نمونهی اعلا در مادری و مهربانی مادر حاجیه فیروزه لاری اندوهی دردناک داد به من. سالها به خاطر عمق رفاقتم با آق سید اسدالله سجادی در آن بیت آمدوشد داشتم بهطوری که بیتی محبوب برایم بود و آن مادر گویی مادرِ خودِ من. حتی این اواخر هم دیدمش و عرض ادب کردمش بازم مرا به همان طرز عصر رفاقت عمیق با سید اسدالله دیدمِم، مهر، محبت، مادریت. خدایا چندان غذاهای او به جانم فرو رفت که اگر نبود آن بذل و بخشش ممکن بود گاه گُشنه بخوابم. من و آق سید اسدالله عین دو قلو بودیم، با هم، همیشه، حتی روز، شب، وقت، بیوقت.
من این درد جانسوز وفاتش در شب شهادت امام حسن عسکری ع را به روح مرحوم آق سید علی سجادی که چون پروانه گرد این همسر بیهمتایش میگردید و به برادر بهتر از جانم آق سید اسدالله سجادی و آقا سید رضا و شش خواهر خیلی مهربانشان -که نزد من عین چهار خواهرم، مَجد و حُرمت داشته و دارند- و نیز به دو عروس گرانقدر آن مادر و همچنین به آقایان دوستان خوبم آقای اصغر ملایی، آ قای اسماعیل آفاقی، آقای سید اسماعیل حسینی، آقای آهنگری، آقای میرزایی و آقای صباغ -دامادهای محترم و بامعرفت این بیت- و تمامی نوادگان و بستگان ایشان جانانه و غمگینانه تسلیت میگویم. خیلی بر من ناگوار شد شنیدن این فوت. برای آن مادر پاکسرشتم و مظهر عطوفتم -که روح عظیم و منش خلیق و خُلقی لطیف داشت- سوگوارم و برای اهتزاز روحش قرآن میخوانم و به حرمتش اشک میریزم که یک خندهاش بر منِ فرزندش حد زمین تا عرش ارزش داشت. مادرم قیامت مرا مثل همین دنیا مهربان باش. ۱ مهر ۱۴۰۲مدیر مدرسه فکرت. ابراهیم طالبی دامنه دارابی.
یادی از جبهه و شهید رسولی کلبستانی نکا

روزای دفاع مقدسه. گرچه ۲ پست دفاع مقدس طی این هفته نوشتم، اما جا داشت بار دگر یاد کنم، یادی از جبههی جنوب که آنقدر شهید دادیم آنقدر سختی کشیدیم که نگفتن آن دفنِ ارزشهای بینظیر این ملت محسوب میشود. یک عکس اهواز است با نخلهای زیبایش. سال ۶۲ آمده بودم مثلا" شهر یک نصفهروز حمام کنم و تفریح! و آبطالبی و آبِ سیبهویج بچِشَمُ عصر هم بازگردم به خاکریز. آن سال، خط مُقدّممان جُفیر بود. اهواز با آنهمه گرفتاری، باز، جایی برای مرخصی، آبهویچ، یک لحظاتی شیرین کنار رودِ کارون بود. عکس دوتایی هم، منمُ یک رفیق یعنی شهید رسولی کَلبِستانی نکا و اینجا مشهد مقدسه سال ۶۳. عکاسش هم حاج شیخ احمد آهنگر رفیق صدیقم. عکس جمعی هم دامنه و رفقایند سال ۶۵ که همه رزمندگانِ آن زمانند؛ که گاه یکباره تعدادی زیادی، دستهجمعی به جبهه میرفتیم.
دامنه. جبهه
اهواز. سال شصت و دو
مشهد مقدس
دامنه و شهید رسولی کلبستانی نکا
یاد ایام کردم تا گفتهباشم که همین آدمهای عادیِ مستضعفین این سرزمین بودند که پا شدند از خاک، از مرز، از عقیده، از ناموس، از دین، از انقلاب اسلامی به دفاع برخاسته بودند و میهن را سالم از تصرف دشمن بیرون بردند و هیچ اَشرافی جبهه نبود حالا را نبین که بعضا" اکثرا" صدر و ذیل را اَشرافیت و میراثخواران پر کردند! یک نکتهی بلیغ گویم: آن زمان، امروز عروسی میکردی فردا باید همسر و آن آناتِ ماهعسل را ترک مینمودی خودتو به خط میرساندی تا جواب امام ره را داده باشی. حس جوانان آن روز نسبت به امامِ ایران این بود یعنی: لبیک. یاد شهیدانمان باشیم آنان از ما انتظارِ در "خط" بودن دارند. رزمندگیِ خویش را تا آخر از هر عیب، هجوم، شبهه مصون داریم. دامنه.
خاطرهی دامنه

سال ۱۳۶۳
دارابکلا منزل مادر و پدر
من و برادرم حیدر رُل لباس روحانی پدر
موضوع:: خاطرهی دامنه
زمان و مکان: سال ۱۳۶۳ داراب کلا
عنوان: شیخی به ما میآد؟!
زمان و مکان: سال ۱۳۶۳ دارابکلا
شرح: توسط دامنه
به نام خدا. سلام. هنوز مجرّد بودم. هر وقت سرِ پدر را دیر میدیدم سراغ لباسش میرفتم عمامه را روی زنوانم میبستم و قدَک و عبا رویش، بر تنم میپوشاندم و روی کُرسی وسط اتاق، یا روی لحاف کُنج اتاق، و یا روی طاقچه کوتاه خونه به منبر میرفتم و از روی کنجکاوی سخنرانی میکردم ازین طریق برای خود شخصیت مشهور!!! فرض میکردم. نزد مادر میرفتم به ایشان با خنده و تیپ و قیافه میگفتم: شیخی به ما میآد؟! حالا این سه صحنه روزی از همان مانورهاست که توی خونه نقش آخوند بازی میکردیم؛ من و حیدر -اخوی تازهدرگذشتهام- که تلخی دوری او سخت بر قلبم جَرح میاندازد و بر وجودم خراش. کافی بود آن لحظه پدر از راه میرسید؛ ما را تا خودِ جوگمَله دمبال میکرد! که چرا به لباسش دستبُرد زدیم. حیدر طلبهی آقامدرسه بود و سپس مدرسهی سعادتیهی ساری. امید است این لباس همآوره بر تنِ اهلش روَد و به سرقت و سبقت نرود و احدی نتواند با آن، رُل بازی کند!!! سمت راستیهای سه عکس، من، در خونهی پدرومادر و همهی سمت چپیها، داداشم شادروان شِخ حِدر (=حیدر). عکاس: دوربین روی خودکارتنظیم.
وجوب شکوه در حرم رضوی

سه عکس قدیمی
حرم امام رضا (ع)
از (روزنامه اطلاعات)
صحنهی عرض ارادت
نهایت سپاس از خالق اثر زائر عزیز
نمای حرم از سمت
خیابان آیت الله سید عبدالله شیرازی
پَر طاووس
حرکت زیبای خادم حرم
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. هر کس از اطراف حرم رضوی خاطرهای به ذهن دارد. از شبهایی که دورتادورش شیرداغ با فرنی میفروختند تا باقلای داغ با گُلپَر. این حرم از سال ۱۳۵۲ شروع کرد به توسعه و سازه در اطرافش که تا شعاع چند کیلومتر زمینهای آن باید چمن میشد اما سال ۱۳۵۶ اوضاع بازسازی به نحو دیگری رقم خورد و با وقوع انقلاب اسلامی اساس توسعهی اطراف حرم شکل و نقشهی خاصی پیدا کرد. سه عکس قدیمی (از روزنامه اطلاعات) بهخوبی اطراف حرم امام رضا (ع) در سال ۱۳۵۶ و نیز حضور زائران در پنجره فولاد (سال ۱۳۵۶) را نشان میدهد که کاملا" با شکل جدید حرم فرق دارد. من بر هرچه شکوهمندترشدن حرم باور دارم، باید مجلّل، با هنر، سرشار ذوق، آراسته به زیور و کتیبههایش قابل خواندن باش زیرا آسایش زائرین باید تأمین شود و انسان در آن چندساعت و چندروزی که حرم بیتوته و آمدوشد دارد با تماشای جلوههای حرم در خود شکوفایی و سُرور و شعَف احساس کند. البته چمن هم شکوه خود را دارد که باید صحنها و اطراف را به آن آراست و یکسره سنگ و تابش آفتاب نباشد. ایران جاهای معنویاش تماشایی بود زیرا در آن آب، سبزه، باغ، درخت، سکوت و شکوه جمع بود. من حرم را دوست دارم و هر چه دورش میگردم بازم تشنهتر برای دور بعدی مهیایم. زائران زیارتتان لابد بر دلتان نشست. این حسوحال، شکوه شما را همچنان تا زیارت آتی باشکوهتر نگاه میدارد. خاطرات حرم دل آدم را شبوروز به آن خِطهی طوس میدوزد تا باز در زیارت بعدی خاطرهی نوِی شکل گیرد. حرم، حقیقت مرکز خاطرات آدم است. سه عکس نو مال همین سه روز اخیر حرم امام ثامن ع است از زائری عارفپیشه، واصله به دامنه. دامنه. پست مرتبط با این پست: اینجا.
مشهد مقدس و سه سخنِ امام رضا

مشهد مقدس
تصاویر رسیده به دامنه
پنجره فولاد (۲۴ شهریور ۱۴۰۲)
شب شهادت امام رضا علیه السلام
بست شیخ طوسی (۲۲ شهریور ۱۴۰۲)
دارالحجه جایگاه قبر امام رضا علیه السلام
نشر عکس :: سایت دامنه
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. هنوز هم جا دارد از امام رضا -علیه السلام- بگویم. روز شهادت امام هشتم است که برای مردم ایران و زادگاهمان یک روز حزنانگیز خاص است که در دیار ما از دیرباز برای چنینروزی، مراسم سوگواری برپا میشد؛ هم در محل ما و هم توسط هیئت پایینتکیهی دارابکلا و خیل بیشمار مشتاقان امام رئوف از محلیهایمان در خودِ حرم مقدس آن امام هُمام (=بلندهمّت. سَرور. دلیر) پس؛ بهتر دیدم در "ستون روزِ" امروزم به سه سخن بسیارمهم حضرت رضا عالم آل محمد ص بپردازم که از کتابخانهی احادیث شیعه برداشت کرده و روی آن تنظیم و توضیح صورت دادم. سپاس بیکران از هنری که در تصاویر به کار رفته.
سخن یکم: پرسیدند از امام رضا که "بهترین بندگان" کیانند؟ پاسخ دادند: "آنان، که هر گاه نیکى مىکنند، خوشحال مىشوند، هر گاه بدى مىکنند، استغفار مىکنند، هر گاه چیزى به آنان داده مىشود، سپاس مىگویند، هر گاه مبتلا و گرفتار مىشوند، شکیبایى مىکنند، و هر گاه خشمگین مىشوند، عفو و گذشت مىکنند. منبع.
سخن دوم: این سخن هم روایت شده است از آن امام شهید ارض طوس: "کسى که، یکی از همنوعان و همدینان او براى کارى به او پناه آورد، ولى او، با آن که مىتواند، پناه ندهد و کارى برایش نکند، رشتهی ولایتِ خداى متعال را بُریده است. منبع.
سخن سوم: کسی از حضرت رضا پرسید: اى پسر پیامبر دربارهی قرآن چه مىفرمایى؟ فرمودند: قـرآن کلام خــداست، از آن فـراتر نـرویـد و هدایت را در غیرِ قرآن مَجویید که گمراه مىشوید. منبع. دامنه. پست مرتبط با این پست: اینجا. تصاویر مشهد در ادامه:
مسیر اربعینی در روستای دارابکلا
اربعین در قبرستان قدیمی امامزاده جعفر
روستای دارابکلا (۱۵ شهریور ۱۴۰۲)
عکاس: حمیدرضا طالبی . نشر عکس : دامنه
مسیر پیادهروی اربعین
به سمت قبرستان قدیمی امامزاده جعفر
امامزاده جعفر دارابکلا
آقا مهدی ملایی دوست گرامی بنده
نمایش اُسرای کربلا
دوستان خوب بنده
به قلم دامنه: مسیر پاکزیستی اربعینی در روستای دارابکلا. به نام خدا. سلام. اربعین در قبرستان قدیمی امامزاده جعفر روستای دارابکلا (۱۵ شهریور ۱۴۰۲) عکاس: حمیدرضا طالبی . نشر عکس : دامنه. به تمامی حاضرین سلام دارم و تسلیت اربعین. از حمید کِرام من، بسی ممنونم این مراسم را برای دامنه و مدرسه فکرت بهصورت زنده پوشش داد. درود بر همگان این تصمیم مذهبی و گسترش شعائر مذهبی. قم. ارادتمند همهیتان: دامنه
شرحی بر ادبِ زیارت مشهد مقدس

هفت پیامِ یکِ ادب این عکس. به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. از غربِ مشهد مقدس -یعنی میدان شهدای خیابان شیرازی- برای خودت مسیر ادب بسازی و چشم به شرق که سمت طلوع است بدوزی به امام رئوف عالم آل محمد ص میرسی به همین خَمِش قشنگ عُرف و شرع ایرانی که این زائرین مجسمشده در آن میدان مرکز مشهد، رسیدند. اینک سرم را سُر دهم به سِر، به آن دل دل دل هایی که روز میشُمارَند دستکم یک روز هم شده تا چهلوهشتمِ در حال آمدن، خود را به حُرمِ این حَرم مُماس کنند و یک جوف و جوار و جایش بایستن با سادهترین سخن ایرانیان را بگوین:
"یا امام هشتم سلام، منم من، دوستدارت شیعهات".
این حالِ زارِ زائری، آنانی را الآن سرگشتهتر میکند که دلشان اندود به دورِ درد هم باشد: من به رسم ادب، اول بلند شدم، سپس نوشتم: یک را ببین: یعنی وقتی میخواهی مشُرّف شوی پوشش فاخر باید بپوشی. دوم را بیاب: کمی باید خم شوی، که نه رکوع شود که خاص خدای باریتعالی است، و نه راستِ راست باشی که خاص افراد ادبنادان (= نا+دان) است. سوم را افتتاح کن حالا: چشم نافذت را باید کمی تار کنی که کمی حُزن به حالت چشم و رُخت دهی تا ادب کامل شود.
مشهد برای هدر دامنه
چهارم را همین جا بدان: اگر یک بانو هستی پس موقع سلام مراقب خودت باش که چادر مقدست نپّرد که پردهی حُرمتت را کسی بدّرَد حتی اگر باد وَزد یا یک چشمِ هیز و شوخ، مقام معنویات را بدُزدَد. پنجم هم این این این: مردی یا کودکی هستی، دستت را به سینه بزن که بهترین چهره بشی که خودت برای خود در آن حال، شیرینترین یادگاری شوی. شش را هم سریع بخوان: بزرگت را جلودارت کن و پیشی نگیری بر بزرگ. هفت هم -که در معنی لغوی یعنی بینهایت- این است >>> گره دلت به دست ادب بده و قلبت را به قالب رضوی در آر و مقداری اشک جاری ساز و بگو: ای امامم! ای سَرورم! تو را میخواستم تو را میخواستم که میدانم حالا که دیگه آمدم به درگاهت، تو هم مرا میخواهی؛ که خواستن در طبیعت دو طرفه است. سپس از هفت، که واصل به حرم و دل و روح خود شدی، معطل نکن و لفظ را جاری کن: خدایا: شکر این حرم را گذاشتی در قلبم که قالب توحید در آیم و در حصن لا اله الا الله دِژ ایمان بسازم. تمام.
یادی در فوت عمویم باقر مدّاح
عموی من -باقر مدّاح- اینک جوار رحمت را درک و لمس کرد. حالیا! معلومه بر ما هنوز هم به خاک نسپُرده شده باز آخرت را با دیدِ پاک خود دیده و این حظّ رحمت را دشت کرده. اویی که به خاطر آخرتاندیشیاش به مصداق خطبهی دویستچهارم امیرالمؤمنین ع "کارهای دشوار دنیا"، پدیدهی حتمی "مرگ را از یادِ"ش بیرون نینداخته بود.، حالا ما را ترک کرده. من، این عموی عزیزم را (که صوتِ اذان ماه رمضانش را و جوشیِ حماسیِ "وفاکرده ابوالفضل، وفاکرده ابوالفضل"ش را کناردستِ دوستِ فریقِ (=جداشده)ی عزیزم شهیدم آق سیدجواد شفیعی (که دلتنگشم هر جا و هر زمان) به صورتِ دوتایی دوشاودوشایی میانمان در عاشورا و تاسوعا ندا میکردند و دلها را به آسمان میدوختند) حرمت مینهادم. او دلم را سالها رُبوده بود. عروسییی نبود او مداح آن زوجان نبوده باشد. همه با او اَنیس بودند. خوشحالم جای خود حمیدرضا و حمزهرضا و سایر صَبیهها باقی گذاشت که برای من همگی بالندگی، پیغام دارند. توی یک بیت و خانهی مصفاّیی که هم پدرشان عمویم بوده و هم مادرشان دخترعمویم. وای وای آن روز وداع که لحظه لحظه نزدیکش میشدیم، حالا فرا رسیده: پس ای دخترعموی مکرمم همسر همراه و همجان و همنفس عمویم باقر مدّاح، تسلیتت میدهم. فرزندان عمویم تسلیت. حمیدِ عارفِ والهِ واصلِ متصل به غیب من، تسلیت تعزیت. بوسهام بر گونهات. میآیم، میآیم که دلت، دلِ تابیدهشدهات را به دلم جوش زنم. من حال شما را اینک درک میکنم چون منم پدر از دست دادم؛ پدری که تمام عمرم رفیقم بود و عاشقپیشه براش زندگی کرده و میکنم. به تو حمیدم، به رفیق ماوراءهایم این را هدیه میکنم که از بهار -ملکالشعراء- آموختم: "به گِردِ بَدی تا میتوانی نگرد" و پدرت یک مصداق بارز این پند مرحوم بهار بود. پدرت اینک به پدرم سلام میدهد: عمو کنار عمو. حالا حالیا حائلید میان پدر و مادر. ای عموزادگانم از دور قلب حزینتان را در برمیگیرم و درین تنهایی تنهاییهایم گریان در غم پدر میسوزم و غم جدیدم را به غم دیرینم بَخیه میزنم؛ غم دوری پدرم، مادرم برادرم برادر مظلومم. حالاست که باید گویم: «تا خدا نگشود صد دَر بر کسی / یک در نبست» واقعا" هم نبست روی کسی. اهلی شیرازی. امروز پایتخت بیت شما به لرزه در آمد. مرا حمزه و حمید و دخترعموها شریک کنید و تو حمیدِ اَسرار و رازهای غیب من، در لرز و تب درونت مرا مهمان دان. او که راحت شد. دلم به توست، تو که دلت اینک سوخت. فدای آن سوز، آن سوز. آن سوز. ۵ شهریور ۱۴۰۲، دامنه.
متن دوم:
مرحوم باقر مدّاح طالبی این عموی پرهیزگارم یک عمر ندایی زلال و پاک و با اخلاص برای دردهای عترت و عصمت -علیهم السلام- بود. اینک در بیت او خاطرهاش ماند و یک عمر نفَسهایی که برای زندگی باطهارت کشیده است. برای روح این عموی دانا و پاکسیرتم درین جمعهی خدا، غفران و آسودگی در آن جهانِ بقا، آرزومندم. بر همسر مهربان و زحمتکشش دخترعموی گرامیام و به آقاحمید و آقاحمزه و دخترعموهایم بردباری و عمر طولانی میطلبم. حمیدِ دلم ممنونم مرا به رؤیت این تصاویر عمویم در پشت صحنه و در صفحهی شخصیام مهمان کردی. خلاصهای از آن را صحن نوشته و منعکس ساختهام. قبرش رفتی مرا هم در دلت با خودت ببر