تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : درود جناب طالبی حمله به سرداران نظامی در میانه ی جنگ بنظر شما سزاست . آنچه خود میگویی را قبول داری . !؟ اینکه تهدید بالفعل است و سرداری در حفاظت از فرمانده که نه رهبر و مرجعش اعلام پشتیبانی کند . این خطاست . تو به کدام قبله و محرم نگاه میکنی که اینچنین شدی !!!!! اصلن همه جمهوری اسلامی کارهایش خطا اندر خطا ... -
ناشناس : سلام پاسخی به نوشتار صریح بانو اُنظُر ✍️ در این روزگار که بیشتر، سکوت میکنند یا از کنارهگیری و محافظهکاری دم میزنند، گاه نوشتاری میآید که بیهیاهو، اما با شجاعت، تلنگر میزند و دردهای نهفته را به زبان میآورد. نوشتار ۱۳گانهی بانو «أنظر» خطاب به علی شمخانی، از جنس همان یادداشتهاست؛ تذکری زیرپوستی اما ... -
ناشناس : متن پیام مرجع تقلید معظم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم هر شخص یا رژیمی که برای ضربه به امت اسلامی و حاکمیت آن رهبری و مرجعیت را تهدید کند یا (لاسمح الله) تعرضی نماید حکم محارب دارد و هر گونه همکاری و تقویت آن توسط مسلمانان یا دولتهای اسلامی حرام است و لازم است عموم ... -
قاسم بابویه دارابی : خدا را شکر بعضی ها تازه از خواب ناز بیدار شدن باز هم شروع به حراحیف و شبهه افکنی برای رهبری حکیم نمودن و از اسرائیل تمجید تلخی او بعد ۱۵ روز که از جفت کوه خف شده بود و شبانه از انجا تا انار قلد را می رفت تا اوضاع را رصد کند او این ندت در شغال اباد بصرف اب گندیده بود زر بیحا نی زند عرضه نداشت تجاوز رژیم ... -
ناشناس : سلام آقاابراهیم، صبح بهخیر 🟩حق یا تکلیف 🔻 امام حسین علیهالسلام وقتی تصمیم به مقابله با یزید گرفت، به تمام همراهان خود اجازه انتخاب داد؛ به بیان امروزی، حضور در میدان مبارزه را برای دیگران "تکلیف" نکرد، بلکه "حق" انتخاب و تصمیمگیری برای آنان قائل شد. جلیل قربانی -
ناشناس : درود و عالی سکه و ستیزه را تفسیر کردی . از اینجا بود که دین ابزار قدرت شد . نه راهنمای حقیقت و آرامش برای زندگانی مردم .🙏🙏🖤🖤 امیر رمضانی دارابی -
ناشناس : دنیای اقتصاد- استفنوالت : حمله گسترده اسرائیل به ایران، جدیدترین دور از نزاع این رژیم برای حذف یا تضعیف تکتک مخالفان منطقهایاش است. در پی حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل نبرد سهمگینی را برای نابودی مردم فلسطین بهعنوان یک نیروی سیاسی معنادار آغاز کرد؛ تلاشی که توسط سازمانهای ... -
ناشناس : عصر ایران ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نوت: «آژانس بینالمللی انرژی اتمی سازمان ملل میگوید بخش زیرزمینی سایت هستهای نطنز در نتیجه حملات اسرائیل «آسیب مستقیم» دیده است. تأسیسات نطنز حدود ۷۰ زنجیره سانتریفیوژ در دو کارخانه غنیسازی دارد که یکی از آنها زیرزمین است. ایران همواره تلاش برای ساخت سلاح هستهای را رد کرده اما ... -
ناشناس : سلام رویداد۲۴| در ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نشر داد : «حساب توییتری منسوب به رهبر انقلاب در توییتی به زبان عربی نوشت: باید با قاطعیت با رژیم صهیونیستی تروریست برخورد کنیم. ما هرگز با صهیونیستها سازش نخواهیم کرد.» -
ناشناس : رویداد۲۴ در ساعت ۲۳ / ۵۸ دقیقه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ انتشار داد. لینک .
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- انقلاب اسلامی
- دامنه کتاب
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- مباحث دینی
- گوناگون
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- روزبه روزگرد
- کبل آخوند ملاعلی
- اوسا
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
تیر ۱۴۰۴
۴
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۱
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۰
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۱
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
داراب کلا میان سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲

...
دارابکلا میان
دو سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ از نگاه
جناب حمید رضا طالبی دارابی
عکس زیر:
سردرگاه امامزاده جعفر دارابکلا
قبر میرزا حسن لاهیجی در قم
عکاس: دامنه
میرزا حسن لاهیجی فرزند ملاعبدالرزاق (فیاض) لاهیجی و نوهی دختری حکیم ملا صدرا است. (اهل لاهیجان گیلان) پدرش عبدالرزاق لاهیجی متکلم شیعه قرن یازدهم شاگرد حکیم ملاصدار و جانبدار حکیم بوعلی سینا، صاحب کتابهای "گوهر مراد"، "سرمایهی ایمان" و "شوارق الالهام". این قبر سرِ خیابان چهارمردان قم در صد متری حرم حضرت معصومه س کنار خیابان آیتالله مرعشی نجفی واقع است. روح پدر و پسر شاد.
گشتی با حمیدرضا در اوس صحرا

رفقا
از تکیه پیش تا دوازده راه دارابکلا

عکاس: حمید رضا طالبی دارابی
نمای کامل تکیهپیش دارابکلا
از زاویهی بلندی شمالی. اسفند ۱۴۰۱
برف بهمن ۱۴۰۱ داراب کلا
باید با او نشست تا آموخت
از ضمیرش چه بیرون میدهد
جناب باب قاسم رمضان رفیق مرحوم پدرم
شبنشینی منزل ما میآمد برای ما قصههای ردیف میگفت
نگاهی به راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ قم

پس؛ راه را بلد است این ملت. به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. خواستم راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ را کهک باشم؛ شهر حکیم تبعیدی! مرحوم ملا صدرا در ۳۷ کیلومتری جنوب شرقی قم. اما نشد و در خودِ قم حضور یافتیم با خانواده. قم که باشی، بیرون که میروی خصوصاً سمت و سوی حرم، آدم دلش نمیآید وضو نداشته باشد؛ وضو ساختم و راهی حرم شدیم. زیارت و نماز تحیّتِ مسجد و عرض ادب به ساحت بانوی کریمه حضرت معصومه س انجام گرفت و رجوع به قرآن و تدبر دو آیهی ۴ و ۵ فاطر هم برایم جالب بود. از نظر مرحوم علامه طباطبایی آیهی ۴ «در حکم دلگرمی رسول خدا ص است» و آیهی ۵ هم از نظر ایشان «خطابی عمومی به همهی مردم است» که وعدهی خدا باریتعالی دربارهی «برانگیختهشدن مُردگان و وقوع قیامت» به حق است که مبادا غرق دنیا شد. دو آیه را دقیق دیدم و در شکوهِ درون، شکوفهباران کلام الله مجید شدم و از خیابان ارم (=آیتالله مرعشی) پیوستیم به سیل انبوه مردم در قم.
حرم حضرت معصومه س
نماد پاسداشت عمامه
عکس از : دامنه
راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ قم
نمایی از سقف گنبد
حرم حضرت معصومه س
راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ قم
راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ قم
"حضور کمنظیر بلکه بینظیر مردم"
راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ به روایت سایت جماران
تصویر شهید حاج قاسم
در کنار امام ره و رهبر معظم
حیاط مدرسهی فیضیه. عکس از : دامنه
وسط کارِ تظاهرات، خودبهخود یاد طاقِ نصرت با شاخههای شمشاد افتادم که چند سال اولیهی انقلاب در تکیهپیش و آقامدرسهپیش همهباهم و دوشادوش یکدیگر، بسیارجذاب و باشکوه برای ۲۲ بهمن برپا میکردیم و با پخش نوار آهنگهای انقلابی آن زمان از تریبون مسجد جامع دارابکلا، فضایی سراسر شاد و جشنی قشنگ و شورمند، برای مردم آن مرز و بوم میآفریدیم؛ خواستم با این رجعت ذهنی، به یادها آورده باشم که این جشن ملی، دیرینه است برای مردم این سرزمین. باز هم به همراه جمعیت تظاهرکننده از خیابان شهدا (=صفاییه) به سمت حرم حضرت معصومه س برگشتیم و از قوس چهارراهِ چهارمردان، پیچیدیم به صحن شرقی امام رضا ع (=اتابکی) و از صحن امام هادی ع رفتیم به داخل حیاط مدرسهی فیضیه (کانون انقلاب اسلامی و ندای روحانیت انقلابی علیهی سلطنت منحط پهلوی) زیرا به یُمن این روز بزرگ، درِ سمتِ حرم مدرسهی فیضیه را به روی مردم گشوده بودند. آن گاه باز هم زیارت و سلام از داخل صحن مسجد اعظم صورت دادیم و پیاده تا خیابان شهید حجت الاسلام محمد منتظری رفتیم تا رسیدیم به ماشین که کمی جلوتر از بیت مرحوم آیت الله منتظری، پارک کرده بودم. آن هم چه به سختی. راستی! همین مسیر خیابان بهار (=آیت الله حائری یزدی)، مساوی شده بود با خواندن سراسری سرود ملی شورانگیز و شعورآفرین جمهوری اسلامی که با مردم میخواندیم و همزمان از "رادیو پیام" داشت پخشِ زنده میشد. سرودی که تمام کلماتش وزین و معرفتی و سپاسگزاری است، بر خلاف سرود ملی انگلیس که تماما" دعا برای شخص پادشاه است و چاپلوسییی وقیح در بارهی او. من امرو از سه جهت حیرت کردم: اول از پارک آنهمه ماشین در طول چندین مسیر که حتی جایی برای حد و اندازهی ماشین کوچک سهچرخهی قمی نبود، دوم از آمدنِ اینهمه مردم به خیابانها از مسیر مصلّی تا میدان آستانه و تمام مسیرهای منتهی به این چند خیابان اصلی مرکز شهر و گرداگرد حرم مطهر. سوم از سبک زیبا و وزانت شعارها که من ازین نوع رفتار وحدتبخش یعنی تجهیز شعارهای راهبردی و پرهیز از شعارهای مندرآوردی! بسیار راضی برگشتم. بگذرم. آری؛ راه را بلد است این ملت. چند تصویر معنادار و سوژهواره هم انداخته و بالا گذاشتهام ازین جنس مردم با عزتوعفت. | ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ | ابراهیم طالبی دارابی دامنه
درگذشت مادر زندهیاد یوسف رزاقی
مرحومه
حاجیه رقیه واحدی
نشر عکس : دامنه
قبر یوسف رزاقی
به قلم دامنه. با یاد و نام آفریدگارِ آفریدگان. سلام. بار دگر باید در غمِ غیاب یک مادر (درگذشتهی ۱۸ بهمن ۱۴۰۱) باشیم که در زندگیاش طعم تلخ درگذشت دو فرزندش را چشید؛ موسی که در نوجوانی بر اثر سوختگی دردناک درگذشت و زندهیاد یوسف رزاقی که در راه تهران برای خرید البسه و مایحتاچ نیازمندان برای توزیع در شب نوروز، در هجدهم اسفند ۱۳۸۳ در نزدکی فیروزکوه بر اثر یک تصادف دلخراش، مظلومانه و تنها جان باخت. این مادر برای ماها سالها مادری کرده، مهربانی نموده، بین ماها با یوسفش فرق نمینهاده و داییزن صداش میکردیم. از نان تنوری بینظیرش تا سفرههای شام و ناهارهایش زیاد به ما خورانده؛ آن هم با اخلاقی راغب و چهرهی باز. دلم برای درد دوری دائمی این بانوی خوب، رنجدیده و بسیار زندهدل محلهی ما سوخت. اما چه باید گفت که قانونِ مرگ بر قبالهی سرنوشت همه دیده شده است. کما این که امام صادق ع میفرماید:
"میان دنیا و آخرت هزار گردنه است که کوچکترین و آسانترین آنها مرگ است."
حالا ای یوسف بیجبران ما، این هم مادرِ هجراندیدهی تو؛ آمده نزد تو بفرما. تسلیت دارم بر تمام تبار و تالی و باقییان و نوادگان و منتسبان ایشان. یاد «آقا» پدرِ یوسف -که ذاکر مطرح اهل بیت ع بود و دایی حسینعلی صداش میکردیم- را هم گرامی میدارم.
متن سید علی اصغر شفیعی دارابی: برای مادرِ من شعر کافی نیست. برای او که نگاهش همیشه مظلوم است. دلش گرفته و تنها نشسته در هیسی. برای ابر چه بخوانم؟ که ببارد برای غمهایش. صدا، دچارِ سکوت است. نگاه ، دچار سکوت است، برای مادرِ من نذر، چی دارید؟ کشید ماشهی تردید را در خود. فشنگِ حادثه سرد است؟ نه... داغدارِ انسانیست. چه حوصله دارید و میگریید. به مادرم بنویسید: «عشق... یعنی او». به یاد یار و رفیقم شادروان یوسفعلی رزاقی، درگذشت غمبار مادر سختکوش و مهربان، نجیب و صمیمی ام شادروانه حاج رقیه واحدی همسر شادروان حسینعلی رزاقی را به خانواده و خاندان واحدی و رزاقی تسلیت عرض نموده؛ از خدای مهرآفرین برای بازماندگان تسلی خاطر را مسئلت می نمایم. سیدعلی اصغر شفیعی دارابی.
خاطرات جبهه و جنگ ( ۱۲۸ )
به قلم دامنه. خاطرات جبهه و جنگ ( ۱۲۸ ) به نام خدا. سلام. حالا جبههی جوفیر است تابستان ۱۳۶۲ است. آق سید عسکری شفیعی فرمانده دسته است و من معاونش. کجا؟ گردان مسلم بن عقیل ع در جبههی جوفیر مابینِ کوشک و طلاییه (نگاه شود به نقشه) که وسط کار، ما را کشاندند سوسنگرد برای دیدن یک آموزش فشردهی عملیات. معلوم بود هر وقت گردانی را از خط مقدّم به عقب میکشانند و تمرین رزم میدهند، بوی عملیات میآید. در آن یک هفته، در درختزارهای انبوه سوسنگرد که استتار داشت روزهای سختی را طی میکردیم؛ خوراک را عالی کرده بودند، فضاها را معنویتر ساخته بودند، بزرگان اخلاق را برای ما میآوردند تا شارژمان کنند صاف بریم بهشت! و رایگان شهادتطلب! شویم. قبلا" هم گفتم یک شب هم اسطورهی پرهیزگاری آیت الله ایازی عالِم شهیر رستمکلا را -که در اَفواه طلاب "آقاجان" معروف بود- آورده بودند که آن مرحوم ما را به مواعظی پیوند زده بود که انگار از ماندن درین دارِ فنا هر آن باید صرفنظر کنیم و پر بکشیم فردوس بَرین یا جنت المأواء که ملائک منتظر ما هستند و اگر نرویم آنان مغبون! میشوند و محزون! من هم عاشقپیشه! مگر دل دارم به اینآسانی زمینِ نقد خدا را ترک کنم بروم روی اَعراف (=بلندیهای) برزخ، منتظر بنشینم برای بهشتِ نسیه! و منتظر قیامت بمانم! نه؛ دنیادوستی (نه البته دنیازدگی) یک عُلقهی قهّاریست که همه دوست دارند در مزرعهی دنیا ویشته بَموندِند و لذایذ هر چه شدیدتر بچشند!
تابستان ۱۳۶۲ جبههی جوفیر
از راست: سید عسکری شفیعی،
جانباز محمد بازاری جامخانه و بنده
جبهه تابستان ۱۳۶۲ . بنده. پس از بیمارستان
رفته بودم ستاد جنگ در اهواز پیش حسن آهنگر
جبهه جوفیر. تابستان ۱۳۶۲ . از چپ: بنده
آق سید عسکری شفیعی پاسدار منصوری گرگانی
آقا مسافری از روستای جاده ساری قائم شهر
جبههی جوفیر. تابستان ۱۳۶۲
جمع ما: آق سید عسکری، بنده (نشسته)
محمد بازاری و شعبان معافی و شهید آبیان ساروی
(مرد مُسن عکس معلم بود، انسانی بسیار باتقوا)
و سایر همرزمان که برخی از آنان بعدا" شهید شدند
و ما را محزون گذاشتند و به معراج عروج نمودند
نمیدانم چه غذاها و مایعاتی در سوسنگرد به ما خورانده بودند که من و تعدادی دیگر از رزمندگان یکباره مثل کسانی که سوختنِ زغالتَش آنان را گیج و گنگ بر زمین میاندازد، افتادیم. یک زمان دیدم سر از بیمارستان جندی شاهپور اهواز سر در آوردم. وزنم چند کیلو، کم شد، آن قدر هم کاهش، که به نیِ قلیون شباهت میزدم. (عکس بالا که پس از بیمارستان رفته بودم ستاد جنگ پیش حسن آهنگر کِل مرتضی) بعد باید به گردان میپیوستم که برای بردنشان به یک عملیات، مهیاشان میکردند. نمیدانم بر آنان چه گذشت و گمانم عملیات با نفوذ جواسیس، لو رفته بود و بر سر بچهها چه رفت را حضور ذهن ندارم. اما یادم است مجدد همان خط خاکریز قبل، تحویل گردان ما شد و من به آنان پیوستم.
کشکولی: فکر کنم گوشت من تَل است (=تلخه میدهد) که هر وقت، وقتِ شهادت میشد، یک چیزیَم میشد که زنده بمانم! اینجا هم بیمارستان ناجی من شد! لابد خدا ماها را زنده گذاشت تا ببینیم: هم درخشش شگرف انقلاب را، هم فسادی که عدهای چون موریانه در این شجرهی طیبه انداختند و هم انگشتشمارانی که هر بار دنبال بهانهاند تا ثمرات انقلاب را کِرمو کنند و غربِ سارق را پای سفرهی ایران فرا بخوانند! و کشور را تحویل تمدن برهنهی مغربزمین دهند! ولی کور خواندند!
لامصّب! این آق سید عسکری شفیعی ضدِ ضرب بود، توی اون جبههی داغ و پرماجرا، نه مریض شده بود، نه مجروج و نه حتی یک بار سردرد گرفت یا به اَشنیفه! و جَخت! افتاد. روزی مرا به بیمارستان صحرایی پشت جوفیر برد، من نمیتوانستم دکتر را حالی کنم حالتم چطوری است. آق سید عسکری به دکتر گفت: آقا دکتر! این سرش بیلینگ بیلینگ میکند. دکتر فکر کرد آقا عسکری، هندی صحبت میکند! گفت چی میگی؟! سید عسکری انگشتان دستش را به حالت روشن و خاموش شدن چراغ قوه، چند بار پشت سرِ هم، باز و و جمع کرد و گفت سرش این جوری درد میگیرد! من زدم زیرِ خنده در حد غش! که نتوانستم کنترلم کنم. بگذرم. جبهه چه چیزهایی که شکل نمیگرفت. سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ ابراهیم طالبی دارابی دامنه.
قبرهای خاندان مان طالبی و آفاقی
قبر مادربزرگمان کبل فاطمه طالبی
و پدرمان مرحوم حاج شیخ علی اکبر طالبی دارابی
ابن ملا علی ابن ملا حیدر ابن ملا طالب واقع در مزار
روستای دارابکلا میاندورود مازندارن. عکاس: دامنه
از راست: قبر مادربزرگمان کبل فاطمه طالبی
و پدرمان مرحوم حاج شیخ علی اکبر طالبی دارابی
ابن ملا علی ابن ملا حیدر ابن ملا طالب
و برادرمان شیخ حیدر طالبی. واقع در مزار
روستای دارابکلا میاندورود مازندارن. عکاس: دامنه
قبر مادرمان حاجیه ملا زهرا آفاقی دارابی
فرزند مرحوم شیخ باقر آفاقی واقع در مزار
روستای دارابکلا میاندورود مازندارن
صبح پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ عکاس: دامنه
قبر مادربزرگ مادریمان سیده زینب صالحی
نوادهی آیت الله سید صالح صالحی
(اولین پایهگذار مدرسهی علمیه دارابکلا)
همسر مرحوم آق شیخ باقر آفاقی
سر قبر شهید شیرودی

«شیرودی اولین نظامی بود که به او اقتدا کردم و نماز خواندم.»
خواستم چند چیز گفته باشم:
سر قبر شهید علی اکبر شیرودی
در شیرود محله (مابین تنکابن - رامسر)
شهریور ۱۳۸۴ . از راست: عاصم، ابراهیم
(برادرخانم) عادل. عارف. خانم. عکاس: دامنه
اولی این است آن روز توی محل دفن شهید علیاکبر شیرودی در امامزاده حسین یا امامزاده بیبی حوریه (تردید از من است) شنیده بودم از مردم آنجا که شهید شیرودی به نماز اول وقت و مسائل مذهب بسیار اهمیت میداد، عجیب، عجیب. حتی نقل است آن شهید اوایل نوجوانی نیز بر نماز اوّل وقت همت داشت. گویند روزی در مصاحبهی خبرنگاران خارجی با وی، وقتی “اللّه اکبرِ” اذان مغرب را شنید مصاحبه را درجا ترک کرد و به طرف مسجد رفت تا نماز اول وقتش به عقب نیفتد. خبرنگاران هاج و واج (=حیران، گیج، مبهوت) مانده بودند!
دومی این که کم حرکتی نیست که آقای خامنهای رهبری معظم که از همان شروع طلبگی در پنج مسئلهی نماز و عبادات و تعقیبات و قرآن و شعر زبانزد بوده است پشتِ سر یک خلبان ارتش بایستد و نماز به جماعت وی گزارَد. این نشان از مقام معنوی شیرودی داشت. عکس آن روزم حاکی از درک همین نکته بود.
سومی این که، علی اکبر شیرودی که زادهی ۲۵ دی ۱۳۳۴ بود و شهادتش در ۸ اردیبهشت ۱۳۶۰ در منطقهی بازیدراز دشت ذهاب کرمانشاه در پی حماسهآفرینی عرفانی و نظامی او و رزمندگان سلحشور رخ داد، شهید مظلوم بهشتی را به گفتن یک جملهی جاودانه کشانده بود (عکس زیر) که تابلویی درخشان شد:
"عرفان واقعی، خانقاهاش بازیدراز است." منبع
منظور شهید بهشتی این بود این خانقاههایی که در برخی از جاها میبینیم شکل صوری پیدا کرده است و "حقیقت و طریقت و شریعت" در رفتار شهید شیرودیها نهفته است، نه در بازیهای مندرآوردی بعضیها. بگذرم!
چهارمی این است که ای بانو، ای آقا هر کجاییم، سفر، حضَر، در جمع، تنها، توی کار، استراحت و در هر حال و قیل و قال، نوای اذان را که دادند عادت کنیم به آغاز نماز در همان وقتِ فضیلتش در اوائل اَدا، حتی وسط بیایان و کنار خیابان. نیز چه نیکوست و ستوده که اگر به یک روحانی و پیشنماز دسترسی نداریم دستکم به یکی از جمع خود که در پرهیزگاری و قرائت درستتر نماز، از ماها پیشی دارد و شهیر است، به نمازش بپیوندیم. مثلا" ما در جمعمان جناب حاج احمد آهنگر را پیش میاندازیم. زیرا گرچه نمازگزاردن امری فردی است و فُرادا هم حال خودش را میطلبد اما در آیهی ۴۳ بقره صریح آمده است به جمع و جماعت داخل شوید و نماز را بپا دارید. معلوم است اقامهکردن نماز، مافوق خواندنِ نماز است: وَ ارْکَعوا مَعَ الرَّاکِعین. مرحوم علامه معتقد است این قسمت آیه یعنی "داخل در دایرهی ایمان و حق شوید و به عبادات الهی و تکالیف او قیام کنید." ر.ک: تدبر، المیزان.
پنجمی این است در مسافرتها حتما" سعی کنیم از جاهای مذهبی، تاریخی، ملی، طبیعی، مردمی دیدن کنیم و با ذوقِ سرشار عکسی از آن بیندازیم. سال ۱۳۸۴ بنده حتی موبایل هم نداشتم، اما همیشه همراهم یک دوربین یوشیکای ژاین داشتم و صحنههای زیادی را ثبت کردم که شاید روزی روزگاری درین صحن محترم، اندک اندک با شرح موجز بگذارم. پوزش با سه کفِ دست نوشتن، به ایضاع! وقت شریف شما منجر شد. جمعهروز ۳۰ دی ۱۴۰۱ ابراهیم طالبی دارابی دامنه.
باب قاسم رمضون
به قلم دامنه: مرد حروف و نماز. به نام خدا سلام. آمده بود تسلیت پیش آق سید؛ منزل آق سیدمحمد که تسلای مردانه آنجا بود تسلای زنانه در بیت آق سید. نشست. به فکر فرو رفت. بابقاسم رمضان را میگویم. معمولا" او را سرِ راهی یا جایی یا حین کاری میبینم، میچِکّلم. او قدیمتر شونیشت پیش پدرم هم میآمد. مرحوم پدرم در شبنشینی کمحوصله سریع وِن دِم رِه گِر میکرد! (که زود پا شود برود) این بار اما توی عزاخانه دیدمش. رفتم جلوَش زانو زدم و احوالپرسی صمیمی و عکسی انداختم (همین تصویر بالا) آنگاه ازو پرسیدم "دنیا از نظر تِه چیه؟" بیدرنگ و مکث گفت:
تمام دنیا به علم است. تمام علم به نماز است. و تمام علم و نماز به حروف است؛ همه چی با حروف است.
جناب بابقاسم رمضان واهابی دارابی
پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ . عکاس: دامنه
میخکوبم کرد با آن جواب در سرعت. البته از پیش مطلع بودم که با آن که خواندن و نوشتن نمیداند، اما اِرتکازی (=تکیه بر پیشآگاهی درونی) مسائلی را میداند و میفهمد. آق سید گفت چی پاسخ گفت؟ گفتم این را گفت. برق شگفتی در چشمش درخشید. ناهار داشتیمش؛ قورمهسبزی دلچسب. خورد و با کمال فروتنی فاتِهخوانی (خواندن حمد و سوره در هنگام تسلیت آمدن) را ترک کرد و بر ترَک تارَک ما چینِ عجب و زنهار انداخت و بر دل آق سید ما دَم مسیحا. حال که تا اینجا آمدم حیف است از حُنفایی (=راستینی دینی) نگویم؛ آیهی ۳۱ و ۳۲ حج که مرحوم علامه حنیف را تمایل به وسط معنی میکند. مراد از حنیفبودن مردم این است مردم از جانب بُتها به سوی خدا مایل گردند. خدا شعائر علامات و نشانهها را برای اطاعت نصب نمود. احترام به شعائر از تقوای قلب است و حقیقت تقوی و از مصادیق تقوی یعنی ناخشنودی خدا دوری کند که این عمل معنوی قائم به دل انسان است. ۲۹ دی ۱۴۰۱ ابراهیم طالبی دارابی دامنه
دکتر رضوانه رمضانی دارابی
متن مصاحبهی تصویری فیلم کوتاه
در نَعتِ یک نخبهی برتر
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. اخیرا" -چهار روز پیش- تلویزیون مازندران با یک نخبهی برجسته از زادگاه دارابکلا خانم دکتر رضوانه رمضانی دارابی دخترخانم ربابه دارابکلایی و باجناق محترمم آقاعیسی رمضانی مرحوم حاج مرتضی مصاحبهای کرده و از سیمای تبرستان پخش زنده و سپس بازپخش نموده، خواستم درین صحن هم، این دختر شایسته، محجّبه، باتقوا، پُرپژوهش، شکیبا، نبوغ فوقالعاده و دارای طهارت نفس بالا و در اخلاق دینی و فردی، انسانی در ردیف صالحان، معرفی کرده باشم و تمام علایقی را که به وی از بدو به دنیاآمدنش تا به الآن دارم، به تمام معنا بروز داده باشم. درین مصاحبهی کوتاه هم، دقیقا" شخصیت، استعداد، ذکاوت، هوش و نیز متانتش را نشان داده است. شاید یک لایه از آیهی ۵۴ اسراء به او هم صدق کند که خدای باری تعالی فرموده: ربُّکم اَعلمُ بِکم اِن یَشا یَرحمکم. خدا صلاح شما را بهتر از شما مىداند، اگر بخواهد (و صلاح بداند) بر شما مهربانى [=مشمولِ لطف و رحمتِ خود] کند. ترجمه: برگرفته از بیان السعادة. من شعَف و سُرورم را به کانون خانوادهی سراسر عاطفهی وی سرریز میکنم و به همهی مَحارم و منتسبان نسَب و سبب او و اساتیدش و خاصّه به روح خداپرست و خداترس و خدادوستِ خود رضوانه تبریک روانه میدارم. قاطع گواهم خدا هم به چنین دختری پاک و دانشور و نابغه و دیندار به تمام معنا خشنود است. ۲۴ دی ۱۴۰۱ ابراهیم طالبی دارابی دامنه.
درگذشت پسر سید علی اصغر

به قلم دامنه. حضرت رفیق تسلیت. خدایا با نام تو آغاز میکنم. اندوهبارترین سلام و به آغوشکشیدن تو در پیشآغازِ تشییع و انتظار رسیدن آمبولانس حامل پیکر سید جوادت، در زندگی من رخ داد؛ یعنی دردی که حتی درِ دلت را دَقالباب نکرده، آمده لانه کرده و جدار روحت را جریحهدار ساخته و گمان نکنم التیام یابد. نه ذهن من، حتی فکر جن هم نمیرسیده چنین حادثهای هولناک را در کانون بیت آرام تو، حتی تخیّل کند. من دقیق میدانم قانون آفریدگار متعال را در پدیدهی وفات و گذر از دنیا، از ژرفای عقیده باور دارید، زینرو نیاز نمیبینم دست به ارشاد بزنم، همین سخن عجیب امام صادق علیه السلام را عمیق میبینم که در عظمت رفتار تسلیتگویی چنین فرموده که مرحوم شیخِ صدوق نقل نموده:
کفاک مِنَ التَّعزیةِ بان یَراکَ صاحِبُ المُصیبة.
براى تسلیتگفتن، همیناندازه کافىست که صاحبِ مصیبت، تو را ببیند.
آری؛ من از ساعت شروع تشییع تا آخرین حالات دروندردیِ تو درین هفت و اندی روز کنارت بودم و درک میکردم که چه میکشیدی. اما در مرکز مصیبت و اندوه، بالاترین سطح رفتار دینی تو، از یاد نبردن خدای آفریننده و حیاتبخش در تمام ساعات بود، که اولاً: دست از ستایش حضرت احد نمیکشیدی و ثانیاً: پرستش آن یگانه و یکتای متعال را در صدر وقتهایت جای میدادی. به همراه تو، درد دردناکت را فراموش نمیکنم و با روح خراشیدهات در چشیدن تلخی آن، همسَبو هستم.
اندیشمند متدین من، یار غار دیروز و امروز و فردای من سید علی اصغر، جوادت با جودش به آخرت پر زد، اما یَم تو انبانی از آب و آبروست و من هچنان از آن یَم، نَم میگیرم که کامم از عطش، جرعهای برگیرد و از حرمتی که در پیشگاه مردم داری و از قدری که نزد خدای باریتعالی برخورداری، تعالیم میگیرم. بر قلبت، بر قلوب تک تک بیتت، بر ساحت محزون بستگانت و بر سینهی دردآمدی یکایک رفیقانت تسلیت میگویم. رفیقت: ابراهیم.
در کنار سید علی اصغر
در روزهای تسلای مردم با وی
در غم فراقِ فرزند پاکنهاد و مذهبیاش
آقاسید جواد که حالات عجیب و تماماً حزن و اندوه یار غار را
عمیقا" لمس میکردم و صدها ساعت،
رفیقان تنهایش نمیگذاشتند.
ممنونم از آقاسید محمد شفیعی دارابی مرحوم آقسید اسدالله
و دو پسر خستگیناپذیرش آقا سید رسول شفیعی
و آقا سید رضوان شفیعی که تمام منزل را
در تمام ساعات روز و شب در اختیار صاحب عزا قرار دادند
جا دارد از صبوری و تحمل خوب همسر ایشان تشکر داشته باشم
تصاویر دیگر هم دارم، اما به مرور ایام. والسلام
سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱ روز غمبار درگذشت
مهندس سید جواد شفیعی دارابی بود
و اینجا در عکس بالا، صبح پنج شنبه ۱۵ دی است
حضورم در مزار دارابکلا و رفتن سر قبرش که برایم
یک روز بسیار تلخ و دلگیر بود و سرشار دلتنگی
مراسم درگذشت غمبار
مهندس آق سید جواد در روستای تیرکلا
سید علی اصغر و آقای سید حسینیفر
پدرهمسر سید جواد
آقا موسی راستگو و آقا قاسم بابویه
عکاس: دامنه
عکسها در ابعاد بیشتر در اینجا
↑↑ : نوحهی محزون محمدرضا بذری تقدیم
↑↑ : آهنگ بر روی تصاویر تشییعجنازه، مراسم و هفتم
تمام نظرات و عکسها و
گزارش تصویری توصیفی یک تشییع باشکوه
و پیام پاسخ آق سید علیاصغر
و نظرات و تسلیتهای واصله: در ادامه
یادوارهی شهیدان داراب کلا و قاسم سلیمانی
کوه شُتر عبدو

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. کوه شُتر عبدو از رشته کوه موند استان بوشهر. در اصل کلوت است که چون به شُتر خوابیدهی دوکوهانه شباهت میزند، آن را کوه شُتر عبدو خواندهاند. کلوتها در اثر فرسایش آب و وزش باد پدید میآیند. این واژه از لوت هم ریشه میگیرد. عکس را از روی مستند ایرانگرد (۵ ) قسمت (۹) از ساختههای آقای جواد قارایی انداختم.
داراب کلا، نماهای زیبا در آستانهی یلدا

حموم پیش داراب کلا
راست: گل جوجو. چپ: انارقلت
ارزش یک تابلوی جهانی را دارد
کَل کردن (هرَس) درخت برای رشد بیشتر
مانتیس. به زبان محلی داراب کلا: تور زن
۳۰ آذر ۱۴۰۱، عکاس: جناب حمیدرضا طالبی دارابی