دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

مشخصات سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود ، داراب‌کلا

پیام مدیر
نظرات
موضوع
بایگانی
پسندیده

۱۴۸ مطلب با موضوع «روحانیت» ثبت شده است

 

حجت‌الاسلام سید احمدآقا شفیعی دارابی

 

 

مراسم تشییع و نماز بر پیکر همسر مکرّمه‌ی سید احمدآقا

 

 

مراسم ختم. ۱۸ آذر ۱۳۹۸. ساری

 

 

حضور روحانیون محترم داراب‌کلا، ساری و منطقه در مراسم

 

 

درگذشت همسر فرهیخته‌ جناب حجت‌الاسلام

حاج سید احمدآقا شفیعی را به ایشان و بستگان تسلیت می‌گویم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۱۳۹۸ ، ۱۰:۰۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
متن نقلی: نوشته‌ی علی اشرف فتحی. «حوزه‌ای که اکنون به عنوان «حوزه علمیه تهران» شناخته می‌شود، حاصل تحولات سیاسی دوره‌های قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی است. این حوزه پس از تأسیس شد که آغامحمدخان قاجار در سال ۱۱۷۴ شمسی (۱۷۹۵ میلادی) شهر تهران را به عنوان «دارالخلافه» برگزید. پس از انقلاب ۵۷ نیز این حوزه همچون بسیاری از حوزه‌های علمیه شهرهای دیگر کشور تحت مدیریت حوزه علمیه قم درآمد.
 
سه هزار سال تبلیغ مذهبی روحانیت در تهران
 
برای شناخت حوزه علمیه تهران باید از حوزه شیعی ری آغاز کرد که از صدر اسلام در کنار حوزه قم، به عنوان پایگاه‌های فکری شیعه در جهان اسلام مطرح بوده‌اند. اما برای شناخت فعالیت مذهبی روحانیون در این منطقه مرکزی ایران باید به قرن‌ها پیش از میلاد مسیح رجوع کرد.
 
 
 
 
یافته‌های محققان درباره پیشینه فعالیت مبلغین مذهبی و روحانیون در منطقه ری نشان می‌دهد که این منطقه از صدها سال پیش از میلاد و از نخستین ادوار حضور آریایی‌ها در ایران به عنوان محل سکونت و فعالیت قبیله «مغان» شناخته می‌شده که کاهنان و روحانیان مبلغ آیین زرتشت بوده‌اند. حتی گزارش‌های وجود دارد که نشان می‌دهد زرتشت فرمانروای راغه یا راگیانا (ری کنونی) بوده است. (۱) از گزارش اوستا می‌توان چنین برداشت کرد که کاهن بزرگ منطقه ری در دوره مادها، دارای مقام عالی مذهبی و سیاسی قلمرو ماد شرقی بوده است. (۲) ماد شرقی شامل ری و قم بود و یافته‌های باستان‌شناسان در حد فاصل قم تا ری نشان می‌دهد که این منطقه، دارای آتشکده‌های متعدد ماقبل آریایی‌ها هم بوده که حاکی از وجود معابد و روحانیون فراوانی در این دو منطقه باستانی در قرون پیش از میلاد است.
 
بدین ترتیب منطقه ری با چنین پیشینه مذهبی، وارد دوره اسلامی شد و طبیعی بود که در دوره اسلامی نیز به عنوان یکی از مراکز مهم، هویت دینی خود را استمرار، تحول و تکامل بخشد.
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۱۳۹۸ ، ۰۸:۲۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. پرسش این است «ویژگی‌های هر یک از سه حوزه‌ی علمیه‌ی نجف، قم و مشهد چیست؟» اینک مَجالی دست داد تا نظرم را فشرده بنویسم. ورود تاریخی نمی‌کنم، فقط به اوضاع معاصر و اکنون می‌پردازم. آنچه می‌نویسم فهم شخصی من است و البته بخشی از تفاوت‌ها و تشابه‌ها؛ اگر نادرست بود، مسئولیت آن بر عهده‌ی خودم می‌باشد.

 

۱. حوزه‌ی مشهد دارای سه سبک بود. اول: تلاش بزرگان آن بر تسلط طلبه بر ادبیات فارسی و گرایش به شعر و نثر ایرانی و آمیختگی به سبک خراسانی. دوم: وجود تفکر مکتبِ تفکیک. این مکتب سهم عقل، نقل و عرفان را جدا جدا می‌داند و بر شرع و وحی تأکید اکید دارد؛ نماینده و راه‌بَر فعلی آن استاد محمدرضا حکیمی است که از مشهد کوچ کرد و در تهران مقیم است. او شیوه‌ی علوی را می‌پیماید و از نظام فعلی جمهوری اسلامی ایران با همه‌ی آن حمایت‌ها و کتاب‌ها و مقاله‌های تبینی و تفسیری، قطع امید کرد. سوم: طلبه‌های حوزه‌ی مشهد در میانه‌ی طلبگی معمولاً سعی می‌کنند حوزه‌ی قم را یا با هجرت دائمی و یا با آشنایی دورادور درک و فهم کنند. این از امتیازات حوزه‌ی مشهد است که بیشتر طلبه‌های آن، تلاش دارند مدارج و پله‌های هر دو حوزه را طی کنند. مانند افرادی چون «شهید مرتضی مطهری»، «سید علی خامنه‌ای»، «وحید خراسانی» و ... .

 

حدود ۴۰ هزار طلبۀ  در حال تحصیل
در ۱۵۷ مدرسۀ علمیۀ استان‌های
خراسان رضوی، خراسان شمالی و خراسان جنوبی


 
حوزه‌ی قم در سه زمینه برجستگی و به عبارتی بهتر برآمدگی دارد. منظورم ازین دو واژه این نیست که بخواهم امتیاز و برتری ببخشم؛ نه. آن سه این است: یکم: سنت‌گرایی و روایی‌بودن در آن وجود دارد که گاه به ظاهرگرایی دینی منتهی می‌شود؛ که امام خمینی نیز از آن مکرّر می‌نالید و بر پیشوایان آن می‌تاخت. دوم: سیاسی‌بودن و مبارزه‌طلبی با رژیم استبدادی و آمریکایی گذشته؛ که این حوزه را در صدر مجامع دینی جهان قرار داد. امروزه نیز ولی‌فقیه و سیستم ولایی مردمی را در فقه جستجو می‌کند. و یا بهتر است بگویم فلسفه‌ی عملی فقه را در حاکمیت ولی‌فقیه می‌بیند. سوم: وجود تفکر فلسفی و تفسیری و عرفانی که البته معدود و محدود بود مانند علامه طباطبایی. زیرا اصالت در قم، بر زعامت و مرجعیت است که اغلب می‌کوشند فقیه شوند تا فیلسوف.

 
۳. حوزه‌ی نجف هم اکنون سه وجه دارد: یک. پرهیز از تصرف مقام‌های حکومتی. دو. اجتناب از تئوری ولایت‌فقیه و اصرار بر نظارت مرجع عام. سه. تمرکز درس بر شیوه‌ی سنتی نقل و عقل.

 
نکته: این‌که کدام حوزه پرفروغ‌تر، کارآمدتر و به‌روزتر است، پیش هر کس شاید فرق داشته باشد و من نیز ازین داوری زودرَس خودم را عبور می‌دهم و از بسطِ بحث می‌پرهیزم؛ زیرا خوانندگان مدرسه‌ی فکرت، خود مجهز به دانش‌ و فنّ بررسی و تحلیل‌اند.

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ، ۰۸:۳۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
نصب حجت الاسلام محمدی لائینی

به قلم دامنه: به نام خدا. درباره‌ی یک نصب تازه در استان مازندران. در تاریخ شیعه، مراجع شیعه در بلاد دینی نماینده می‌گذاشتند و به فرد دارای صلاحیت علمی و فضیلت‌های دیگر اجازه‌نامه‌ی کتبی می‌دادند تا امور شرعی و عمومی مردم و نیز وجوهات را متکفل باشند. گاه به افراد غیرروحانی نیز این وکالات را صادر می‌کردند مثل مرحوم ابراهیم یزدی نهضت آزادی، که از سوی امام خمینی اجازه‌نامه‌ی شرعی داشت. او پیش از انقلاب چون در آمریکا و اروپا حضور داشت، امام به وی چنین اجازتی داده بودند.

 

با تأسیس جمهوری اسلامی، امام خمینی در تمام استان‌ها نماینده گذاشت که بیشتر آنان امام‌جمعه‌ی مرکز استان را نیز عهده‌دار بودند. علاوه بر استان‌ها و بلاد شیعه‌نشین جهان، در نهادها و سازمان‌های برآمده از انقلاب مانند: سپاه، جهاد، کمیته، بنیاد مسکن، کمیته‌ی امداد و اماکن مقدسه‌ای مثل آستان قدس رضوی نیز، نماینده منصوب می‌کردند. اساس این کار ریشه در حق وکالت دارد که امام کاظم -علیه السلام- آن را بنیاد نهادند و بهتر است بگویم انتظام و سروسامان بخشیدند؛ زیرا تمام عمر پربرکت خود را در حبس و زندان عباسیان بودند، از این رو وکالت رونق گرفت تا دست مردم که از امام معصوم (ع) کوتاه شد، به نمایندگانش دسترسی داشته باشند. و امام هادی (ع) این نهاد مالی و وکالتیِ امامت را بیشتر توسعه دادند، زیرا حاکمان وقت، نمی‌گذاشتند امامان معصوم (ع) آزادی عمل داشته باشند. بگذرم.

 

با رحلت امام خمینی، تمام نمایندگان امام توسط رهبری در سِمت خود ابقا شدند و هیچ‌کدام عوض نشدند الّا حجت‌الاسلام عبدالله نوری، که از نمایندگی امام در سپاه در سال ۱۳۶۹ توسط رهبری کنار گذاشته شد و به جای او حجت‌الاسلام محمود محمدی‌عراقی کنگاوری (داماد آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی) را نماینده ولی فقیه در سپاه منصوب کرد؛ او هم‌اینک مسئول دفتر رهبری در قم می‌باشد. بعدها به ترتیب؛ حجت‌الاسلام محمدعلی موحدی کرمانی، حجت‌الاسلام علی سعیدی شاهرودی و هم‌اینک حجت‌الاسلام عبدالله حاجی‌صادقی دهاقانی اصفهانی را. بگذرم.

 

پس از خرداد ۱۳۶۸ عنوان «نماینده‌ی امام» نه یکباره، که کم‌کم به مرور زمان به عنوان «نماینده‌ی ولی‌فقیه» تغییرنام یافت. در مازندران با آن‌که مرکز استان ساری بود، اما نماینده‌ی امام و سپس نماینده‌ی ولی‌فقیه در مازندران، مرحوم حجت‌الاسلام هادی روحانی بود که در بابل مستقر و امام جمعه‌ی آن شهر بود. زیرا ساری از حیث علمایی، دچار کمیابی یا مسائل حاشیه‌ای بود. با درگذشت آقای روحانی، این نمایندگی به حجت‌الاسلام نورالله طبرسی سوچلمایی امام جمعۀ ساری واگذار شد. در مورد چگونگی افکار و رفتار این دو نماینده‌ی ولی‌فقیه (آقایان هادی روحانی و نورالله طبرسی)، یکی مستقر در بابل و دیگری در ساری، من شناخت و ارزیابی ندارم و ورود نمی‌کنم و می‌گذرم. اینک که حجت‌الاسلام شیخ محمدباقر محمدی لائینی نکایی به این جایگاه رسید، نمی‌دانم آیا این ساختار را در نکا برپا می‌کند، یا در مرکز استان. هنوز نمی‌دانم.

 

از آنجا که اساساً به تحولات ایران و نیز به اخبار ویژه‌ی مازندران علایق مطالعاتی دارم، وقتی از این نصب با خبر شدم، چندی پیش دست به کسب اطلاعات تحلیلی زدم، یعنی از دوست بافضیلتم جناب آق‌سید رسول هاشمی و دو نفر دیگر، جویای نظر تشریحی شدم. چون آق‌رسول را خبره و کارشناس قابل و مطلع در استان به‌ویژه مسلط به امور نکا و منطقه می‌دانم، دیدگاه وی برای من اهمیت داشت، ازین‌رو ایشان مرا از پاره‌ای از زوایای این شخصیت نکایی و جایگاه قبلی‌اش آگاه‌تر کرد. متن آق‌رسول -البته گوشه‌ای از تحلیل و دیدگاهش- این است، که عیناً در زیر نقل می‌شود:

 

«سلام اقاابراهیم... . اقاشیخ محمد باقر لایینی فرزند مرحوم ایت ا... لایینی بوده که حدود هفده سالی بعد از اقای روح الله بیانی از فضلای شهرستان به امامت جمعه نکا منصوب شدند. ایشان اهل زهد وتقوا بوده، فردی بی حاشیه وکمتر درامورات سیاسی در ان زمان دخالت وبیشتر سعی در ایجاد وحدت رویه تلاش داشتند. ساده زیست بی ادعا مأخوذ به حیا و ابروداری در دستور کار ومنش زندگی ایشان بوده. دنبال زرق وبرق دنیایی نبود. انشا الله با استفاده از ظرفیت استانی در جهت امورات محوله وتوسعه استان  و وحدت حوزه ودانشگاه با بهره گیری ومشاوره اهل علم وقلم بتواند بخشی از محرومیتهای استان را با رایزنی و همفکری وبکارگیری نمایندگان مردم در مجلس مرتفع نماید.» پایان نقل قول.

 

من نیز به ایشان پاسخ دادم: آق‌سیدرسول خیلی ممنون. نظر شما را درین باره منصفانه می‌دانم. خوب نوشتی و مرا آگاه کردی. پس، ان‌شاءالله خیر است. نکات محوری را فرمودی. از آنجا که در امور نکا و منطقه احاطه داری، دیدگاهت را کارشناسی می‌دانم. از شما رفیق بسیارعزیزم متشکرم. تحلیل این خبر و گزینش و رویداد و بازتاب، بماند برای روزی که صلاح سخن، سر رسید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ، ۰۸:۱۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
هفت ضعف چپ و راست و روحانیت

به قلم دامنه. به نام خدا. سلام هفت ضعف جناح چپ: جناح چپ -که کم‌کم خود را اصلاح‌طلب نام نهاد- دچار گرفتاری‌های پیچیده و ضعف‌های فراوان است. من از دیدگاه خودم هفت ضعف جناح چپ را بر می‌شمارم:

بهزاد نبوی و احمد توکلی

۱. با آن‌که در ایجاد ساختار نظام، نظریه‌ها، گفتمان غالب و مسلّط، هیأت‌دولت‌ها، دوره‌های مجلس، قوه‌ی قضاییه و سیاست‌های خرد و کلان جمهوری اسلامی ایران نقش کلیدی، یکه‌تاز و نافذ داشت؛ -و به عبارتی دیگر خود نیز از به وجود آوردندگان مزایا و کاستی‌ها در سیستم سیاسی بود- با نام جعلی اصلاح‌طلبی! -که فلسفه‌ای التقاطی و اقتباسی ناقص آن را رنگ‌آمیزی می‌کرد- به سراغ اهدافی گنگ، حساسیت برانگیز و هزینه‌زا رفت که نه فقط در آن گرفتار، حتی از مجاری قدرت و نیز از حوزه‌ی اقتدار (=که در ادبیات جناح راست در ولایت منحصر است) رانده شد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۱۳۹۸ ، ۱۵:۵۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. شیخ محسن، شیخ پژمان و شیخ محمدکاظم فراستی سال ۱۳۹۳ از حوزه‌ی علمیه‌ی کاشان برای یک نشست چالشی مذهبی با مسیحیان، به آلمان می‌روند. شیخ فراستی -که رئیس آن حوزه است- با وایبر و فضای مَجازی مخالف است و اینترنت را به روی طلبه‌های مدرسه می‌بندد. و به آنان می‌گوید دنبال پهنای باند نباشید، بروید پهنای عقل‌تان را بیشتر کنید. و معتقد است اساساً دل‌دادن به دختر، خطرناک است! در هواپیما، به دختر مهماندار آلمانی که لباس تنگی دارد و چهره‌ای آرایش‌کرده، پند می‌دهد که کفَن، آخرین مُد لباس است، چیه این وضع؟!
 
در آلمان هم به دو شیخ همراه سفارش می‌کند اگر چشم‌تان به زنان لُختُ و عُور و برهنه افتاد، یک صلوات بفرستید و دست روی چشم بکشید، نگاه‌تان پاک می‌گردد. و نیز یک چیستان را به روی هم می‌اندازند: آن چه نجاستی است که با زبان پاک می‌شود؟ شیخ پژمان -که از نظر شیخ فراستی طلبه‌ای فُکُّلی و جدیدالاسلام است- گشتی در آلمان می‌زند که شیخ فراستی می‌گوید آن مناطق نرو که اگر تنها بری، شیطان فعال می‌شود. او از شیخ پژمان متلک می‌شنود نکنه در بهشت هم می‌خواهی حوری‌ها را با چادر دیدار کنی!
 
شیخ محسن هم -که پیش از طلبگی در بازرسی ضد منکرات کار می‌کرد و به جوان‌های عاشق گیر می‌داد و دستگیر می‌کرد- حالا خود در آلمان در همان نشست مذهبی در دانشگاه، عاشق‌پیشه و دلباخته‌ی دختر دانشجو می‌شود و دختر آلمانی نیز می‌گوید او را دوست دارد. و سامان، همان جوان در ایران که توسط شیخ محسن به منکرات تحویل شد او را در آلمان می‌بیند که با دختر مرتبط شده، شروع می‌کند به تخطئه‌ی او. شیخ فراستی نصیحت می‌کند که در عشق، وقتی اولش به آخرش فکری نکنی، مجبوری آخرش به اولش فکر کنی! که آن وقت دیر است.
 
 
فیلم پارادایس

فیلم سینمایی پارادایس

 
شیخ فراستی به شیخ پژمان -که مقداری متفاوت و امروزی فکر می‌کند- می‌گوید تو چه کِرمی داشتی آمدی طلبه شدی. با این بگومگو وارد نشست می‌شوند. چالش آغاز می‌شود و  شیخ فراستی شروع می‌کند به استدلال و طعنه و اشاره؛ ازجمله این‌ها: آن اسلام که شما از آن می‌گویید اسلام بدَلی است؛ اسلام واقعی «اسلام لاو» است. اسلام عشق. مشکل از اسلام نیست، مشکل از مسلمانی ماست. اسلام دینی است که قابلیت «به‌روزشدن» دارد. آن سه شیخ با هم نیز در هتل و پیاده‌روها و مترو بحث می‌کردند. وقتی شیخ فراستی دست پیرزن عصابه‌دست آلمانی را می‌گیرد تا روی پله‌ها کمکش کند، شیخ پژمان کنایه می‌زند بغلش کن کمکش کن؛ بغل‌کردن او که حرام نیست. شیخ فراستی به یادش می‌آورد که در ایران، اوایل انقلاب با فطرت دخترهای بی‌حجاب بازی می‌کرد و آنان را سربه‌راه و هدایت می‌کرد. و حتی یکی از آنان زن جلسه‌ای شد و بالاتر این که گفت با یکی از همینان ازدواج کردم.
 
شیخ فراستی پس از بازگشت از آلمان به دست‌اندرکار فنی مدرسه دستور داد بدون هیچ اِهمالی اینترنت مدرسه را هرچه زودتر وصل کند و سرعت آن هم بالا باشد. و نشستی در ضرورت حضور طلبه‌ها درین فضا تشکیل داد. آن دختر آلمانی معشوق شیخ محسن هم به ایران آمد و در جلسه‌ای در دفتر شیخ فراستی با ذکر شهادتَین، اسلام آورد و آن چیستان که چه نجاستی با زبان پاک می‌شود، حل شد. من البته به مفهوم فقهی این واژه، ورودی ندارم.
 
پایان ماجرا: من چندی پیش از شاتل دیدم. از نظر من علی عطشانی خوب ساخت و مهران رجبی و جواد عزتی خیلی‌عالی درخشیدند. از «پارادایس» برای شما گفتم. فیلم سینمایی جذاب و کمدی و طنز ژرف (به‌دور از لودگی) به درون طلبه‌ها ورود کرد و خوب پیش رفت. سه آهنگ آلمانی و اسپانیایی دلنواز هم در سراسر فیلم پخش می‌شود، با موزیکی که بِتهووِن را به ذهن تداعی می‌دهد. پارادایس را واژه‌نویسان در لغت به «بهشت، باغ هخامنشی، بهشت اوستایی، برگرفته از پردیس» معنا کرده‌اند. بگذرم. فقط یک جمله‌ی از فیلم را بگویم تمام زیرا من همیشه فیلم‌های منتخبم را همراه با یادداشت و نکته‌پردازی‌ها می‌بینم: صدها لوستر مغازه، چنانچه برق برود و نور نداشته باشند، بی‌اثر است.
 
نکته: اسلام را باید با حفظ اصول و چارچوب، به‌روزرسانی کرد؛ همان تفکر متفکران اسلام‌شناسی مانند علامه طباطبایی و استاد شهید مرتضی مطهری: اسلام با مقتضیات زمان پیش می‌رود.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۱۳۹۸ ، ۰۸:۱۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه : به نام خدا. به نام خدا. سلام. اساساً لفظ «روحانیت» و «رُهبانیت» از کلیسا برخاسته است؛ که هنوز اسلام ظهور نکرده بود. کلیسا در قرون وسطی -یعنی از سال ۴۰۰ تا ۱۴۰۰ میلادی- نه فقط بر تمام اروپا حکومت می‌کرد و گاه‌به‌گاه دست در دست امپراتوری هم می‌داد، بلکه تمام دین را در محاصره‌ی فهمِ تنگ و تاریک خود نگه می‌داشت و داننده‌ی متفاوت از فهم خود را، به صلیب می‌کشید.

 
اسلام اما، در آیه‌ی ۷ سوره‌ی آل عمران، از طریق وحی قرآن، بر مفهوم «راسِخُون» انگشت گذاشت، نه بر واژه‌ی روحانیون. و راسخون را مترجمان سرشناس قرآن، به «استواران در دانش»، «چیره‌دستان در بینش»، «ریشه‏‌داران در دانش» و نیز «اهل دانش» معنا کرده‌اند.
 
دو چیز در عالمان مذهبی برجستگی داشت و همین دو صفت سبب می‌گشت مردم به آنان به دیده‌ی «مرجع و محل رجوع» و افراد مورد وثوق بنگرند؛ یکی فضل و فهم و دانش و دیگری سلامتِ نفْس و ساده‌زیستی و وارستگی و بینش.
 
 
مباحث من در مدرسۀ فکرت
مباحثم در مدرسه فکرت
 
کافی بود امام خمینی با یک جمله‌ی قصار از شاه تعریف می‌کرد! دیگر هرگز نه به حبس در قیطریه می‌رفت، نه از وطن اخراج می‌شد، نه ۱۴ سال در نجف سختی می‌کشید، و نه آرامش ظاهری‌اش درهم می‌ریخت. اما امام برای کیان دین و میهن، شاه را بارها نصیحت کرد و سرآخر دید نمی‌شود، او را «مَردَک» خطاب کرد و با تمام قاطعیت گفت «شاه باید برود». امام در نجف اشرف، حتی کولر آبی نخرید و با بادبزن دستی و در زیرزمین خانه‌ی اجاره‌ای‌اش، تابستان‌های سوزان را به فصل پاییز می‌رساند.
 
حالا برگردیم به ایران: یک زمانی، هر کس ری زندگی می‌کرد همه چیز داشت؛ چون ری، مهد تمدن بود و شهر تمکُّن. اما اینک هرچه از ری به سمت کولک‌چال و دربند و ولنجک به پای کوه و بلندی‌ها! می‌روی، تفاخر و اشرافیت سوسو می‌زند و ری، چونان شهری برای بیچاره‌ها و ندارها و ضُعفا و جوانانِ خُرده‌پا، کو؟ کو؟ می‌گوید.
 
مسئولان نظام و روحانیان سیاسی، در کجای تهران زندگی می‌کنند؟ که البته این واژه به‌شدت توخالی شده، زیرا در اغلب موارد، هیچ‌کس، نه تنها پاسخگو نیست، که نامش مسئول (=یعنی پاسخگو) باشد، بلکه به قول داراب‌کلایی‌ها دَسّی‌بِخواه (=طلبکار پُررو) هم هست. این‌که روحانیت حقیقتاً دو گونه است هیچ تردیدی نیست: دسته‌ای که خود را نباخته و مانند اَضعَف جامعه، ساده و سالم زندگی می‌کند. دسته‌ای دیگر که خود را باخته‌اند و مانند شاهنشاهان زندگی می‌کنند و خانه‌های قارونی دارند و در منطقه‌های میلیاردی ساکن‌اند. بگذرم.
 
جمله‌ی پایانی: من با برادرم حیدر - که او را آشخ حیدر صدا می‌کنیم- به‌شوخی می‌گفتم تو خودت یک عالِم لغت‌دانی. او هم بی‌معطّلی و به‌طنز و طعنه جواب می‌داد: آره عالم‌ام! اما نا با عَین، با الف «آلَم‌»ام. آلَم‌ همان گالِه (=نی) کنار بینجِسّون است که می‌تراشیدند و به جای حلَب و ایرانیت، خانه‌های روستایی مازندران را با آن سر می‌کردند. هان! همین! حال، حلبی‌آباد پیشکش! ری یا ولنجک! کدام یک؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۱۳۹۸ ، ۰۸:۴۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

آیت الله حسن حسن زاده آملی

 
آیت‌الله حسن حسن‌زاده آملی می‌گوید: «الهی به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده. الهی همه از تو دوا خواهند و حسن از تو درد. الهی همه گویند بده، حسن گوید: بگیر. الهی! همه برهان توحید خواهند و حسن دلیل تکثیر. الهی! اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو را دارم؟ الهی در ذات خودم متحیرم تا چه رسد در ذات تو. الهی هر چه بیشتر دانستم نادان تر شدم بر نادانی ام بیفزا! الهی گروهی کو کو گویند و حسن هو هو. الهی خنک آن کس که وقف تو شد. الهی همه از مردن می ترسند و حسن از زیستن که این کاشتن و آن درویدن. الهی شب پره را در شب پرواز باشد و حسن را نباشد. الهی خوشا آنان که همواره بر بساط قرب تو آرمیده اند. الهی خوشا آنان که در جوانی شکسته شدند که پیری خود شکستگی است. پندهای حکیمانه؛ ص 63. (منبع)
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۲ مهر ۱۳۹۸ ، ۰۸:۱۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

روحانیون داراب کلا. ماه محرّم. شهریور ۱۳۹۸

تکیه‌ی داراب کلا. عکس از رنگین‌کمان داراب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۱۳۹۸ ، ۰۷:۴۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. درین روزهای حُزن محرّم، یاد دو عالم مبارز را گرامی می‌دارم؛ یعنی مرحومان: آیت‌الله سید محمود طالقانی و آیت‌الله العظمی حسینعلی منتظری که با الهام از فرهنگ عاشورا و آموزه‌های امام حسین -علیه السلام- با شاه و ستمشاهی مبارزه کردند و زندان و حبس و شکنجه‌ها را لمس نمودند. حجت‌الاسلام احمد منتظری در مصاحبه‌ای، خاطره‌ی دیدار با آیت‌الله طالقانی و منتظری در زندان را این‌گونه می‌گوید که عیناً نقل می‌شود:

 

«تاریخ و ساعت ملاقات آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله منتظری در یک روز و یک ساعت بود؛ دوشنبه‌ها و چهارشنبه‌ها. وسط زندان اوین چادری زده بودند و اطراف آن نیمکت بود. یک طرف ما می‌نشستیم و طرف دیگر خانواده‌ی آقای طالقانی. آقای منتظری با یک پیرهن شلوار و تند‌تند می‌آمد اما آقای طالقانی با عبا و عمامه می‌آمد و با طُمأنینه قدم برمی‌داشت. این مقایسه برای ما خیلی جالب بود: یکی خاکی و دیگری پُر اُبهت.» منبع

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۱۳۹۸ ، ۰۹:۱۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
پاسخ آیةالله نورمفیدی به قضایای جنگل

متن نقلی: «پس از سالها انتشار شایعات و مطالبی مبنی بر جنگل خواری آیت الله نورمفیدی نماینده ولی فقیه در استان گلستان وی بالاخره به این شایعات پاسخ گفت... آیت الله سیدکاظم نورمفیدی در دیدار جمعی از جوانان شهرستانهای شرق استان گلستان در پاسخ به سوال یکی از جوانان از وی مبنی بر اینکه سالهاست پیرامون تصرف شما و افراد وابسته به شما در جنگل‌های لوه گالیکش مطرح است و سرمایه ملی در این شهرستان در معرض خطر جدی است اما شما همچنان سکوت کرده اید و چیزی نمی‌گویید، بالاخره سکوت چند ده ساله‌ی خود را شکست.

 

وی خطاب به این جوان با لبخندی ملیح وی را دعوت به آرامش و نشستن بر صندلی خود کرد و سپس گفت: متاسفانه سالهاست افرادی بدون هیچ دلیل و سندی حرف‌هایی می‌زنند که معلوم نیست با چه هدفی بیان می‌شود. نورمفیدی با تاکید بر اینکه باید ماجرا را از ابتدا تا به امروز بدانید افزود: در امور مراتع و جنگلداری طرح‌های قانونی وجود دارد که مطابق با آن گروهی پیمانکار با قبول اجرای طرحی مبنی بر باز زنده سازی و اصلاح بافت جنگل‌ها از سوی دولت تعدادی را نیز در قبال آن از جمله پرداخت عوارض و مالیات، سرمایه گذاری در بخش تولید و… انجام خواهند داد.

 

نماینده ولی فقیه در استان گلستان با بیان اینکه در ابتدای انقلاب گروهی پیمانکار از اصفهان با ورود به جنگل‌های گلستان ضمن اینکه به درستی طرح را اجرا نمی‌کردند و بیشتر به حذف درختان شبیه بود تا اصلاح بافت و باز زنده سازی، گفت: این گروه تعهدات خود را در قبال دولت نیز انجام نمی‌داد و سپس تصمیم بر این شد که این کار به شورایی واگذار شود که این شورا نیز پس از مدت کوتاهی نتوانست این کار را انجام دهد. آیت الله نورمفیدی گفت: به همین دلیل شخصاً نزد امام راحل رفته و از ایشان اجازه گرفتیم مسوولیت این کار را در گلستان برعهده گرفته و علاوه بر انجام تعهدات نسبت به دولت عواید آن را صرف ساخت حوزه علمیه کنیم و ایشان نیز با استقبال از این امر با آن موافقت کردند. وی در ادامه با بیان اینکه در طی این سالها از عواید این کار حتی یک ریال هم به جیب بنده و منسوبین به بنده نرفته است گفت: با بخشی از عواید این طرح علاوه بر حوزه علمیه برادران و خواهران و امور فرهنگی چندین مدرسه در سرتاسر استان ساختیم و به مردم واگذار کردیم.

 

نماینده ولی فقیه در استان گلستان از واگذار کردن این طرح به بخش خصوصی و افراد دیگر در حدود ۱۲ سال پیش افزود: با اینکه دورازه سال پیش ما این طرح را واگذار کرده و دیگر هیچ نقشی در آن نداریم اما برخی اصرار دارند شایعاتی را به ما منسوب کنند و افرادی که بیش از ۱۰ سال است این پروژه را تحویل گرفته‌اند برای توسعه و آبادانی استان از عواید طرح هیچ کاری نکرده‌اند اما هیچ کس صدایش درنمی‌آید و مطلبی در رسانه‌ها نمی‌نویسد. آیت الله نورمفیدی با تاکید بر اینکه هر فعالیت اقتصادی منسوب به بنده دارای سند رسمی است و مسیر خرج کرد عواید آن برای توسعه‌ی استان به صورت خیریه نیز مشخص است و حتی یک خشت آجری نیز به بنده نرسیده و نخواهد رسید. آیت الله نورمفیدی اعلام آمادگی کرد که هر کس شک و شبهه‌ای در موارد اقتصادی او دارد می‌تواند با حضور در دفتر، اسناد را مشاهده و قضاوت کند.» (منبع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۱۳۹۷ ، ۰۹:۲۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۱۳۹۷ ، ۰۹:۱۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
کتاب «إنّ مع الصّبر نصراً»

متن نقلی: «به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، کتاب «إنّ مع الصبر نصراً»، خاطرات خودگفتۀ رهبر معظم انقلاب به‌زبان عربی است که از سوی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای به‌تازگی منتشر شده است. تمرکز عمده خاطرات نقل‌شده در این کتاب، بر دوران مبارزات معظم‌له در سال‌های پیش از انقلاب، دستگیری و زندانی شدنشان در زندان‌های شاه است؛ هرچند خاطراتی از دوران کودکی ایشان نیز نقل شده است.

 

این اثر همزمان با چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در کشور لبنان رونمایی و توزیع شد. ذکر خاطرات از زبان ایشان بر اهمیت کتاب افزوده و سبب استقبال گسترده در کشور لبنان شده است؛ به‌طوری که طی سه روز پس از رونمایی، چاپ نخست این اثر که در پنج هزار نسخه منتشر شده بود، به اتمام رسید... قرار است بنا به درخواست عراقی‌ها، توزیع این اثر در بازار کتاب این کشور نیز آغاز شود. از سوی دیگر، عرب‌زبان‌های ایران نیز متقاضی دریافت کتاب بوده‌اند که قرار است در این مناطق نیز توزیع شود. (منبع)

 

 

عکس روی جلد کتاب

 

دو نقل از این کتاب

 

جاذبۀ شهید نواب صفوی: «در واقع، از وقتی چشمم به این مرد افتاد، دیدم با تمام احساسم مجذوب اویم و از ژرفنای قلبم دوستش دارم. در این سفر، گروهی از فدائیان اسلام نوّاب را همراهی می‌کردند که بیشترشان جوان بودند.»

 

عقاب ... عقاب، ... گرفتیمش!:  «هنگام خداحافظی به فرزندان گفته شد: پدرتان عازم سفر است. من گفتم لازم نیست دروغ گفته شود، و واقع قضیه را به بچه‌ها گفتم. وقتی از خانه بیرون آمدم، دیدم خانه در محاصره‌ عدّه‌ دیگری از افراد است. اتومبیلی را به داخل کوچه باریکی که خانه در آن واقع بود، آوردند. این اتومبیل یک جیپ معمولی بود. بدون آنکه چشمم را ببندند، مرا در اتومبیل نشاندند. یکی از آنها پشت بیسیم تکرار می‌کرد: عقاب ... عقاب ... عقاب، ... گرفتیمش ... گرفتیمش!» ترجمه‌ی فارسی کتاب «إنّ مع الصّبر نصراً» با عنوان «خون دلی که لعل شد» برای اولین بار از سوی انتشارات انقلاب اسلامی منتشر شد. (منبع)

 

توضیح: قرار است ترجمه فارسی این اثر تا پایان سال منتشر شده و برای اولین‌بار در نمایشگاه کتاب سال آینده توزیع شود. ارائه تصاویری جدید، از جمله ویژگی‌های نسخه فارسی این اثر خواهد بود. (منبع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۱۳۹۷ ، ۰۹:۰۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به‌ قلم دامنه. به نام خدا. به نظرم این سه خبر دارای اهمیت است و درین پست شرح می دهم: یک: جمعه ۲۸ دی‌ماه ۱۳۸۵ در ابتدای نماز، مرحوم آیت الله العظمی حسینعلی منتظری طی سخنانی کوتاه در تهران، اهمیت نمازجمعه را بیان کرده و آن گاه، امام جمعه‌ی بعد از خودشان را، این گونه معرفی نمودند: «حال که من نتوانستم در خدمت شما باشم، برادر مجاهد ما حضرت حجت‌السلام والمسلمین آقای خامنه‌ای، که هم از لحاظ علمی و هم عملی مورد تایید امام و همه‌ی دوستان هستند، به امامت نمازجمعه برگزیده شده‌اند. من هم یکی از ارادتمندان به ایشان هستم و اگر من خطیب نیستم، ایشان خطیب هستند و خطابه یکی از ارکان نمازجمعه می‌باشد.» (منبع)

 

تصویر آماری امامزاده در ایران

 

دو: این خبر را فقط نقل می کنم، تفسیر و تحلیل با خوانندگان: «دعوت از داوطلبان امامت جمعه برای شرکت در آزمون. حجةالاسلام رضوانی‌نسب معاون جذب و گزینش شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه کشور گفت: «این آزمون مختص آن دسته از طلاب و فضلای حوزه علمیه است که در گذشته ثبت‌نام کرده و پرونده آن‌ها در شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور تکمیل شده است.

 

منابع آزمون امام جمعه ها چیست؟ «آشنایی با قرآن و حدیث، تاریخ اسلام و تشیع، عقاید، آشنایی با مبانی انقلاب و دیدگاه‌های امام راحل و رهبر معظم انقلاب، آشنایی با جهان اسلام، احکام، اطلاعات عمومی از موضوعات و سرفصل‌های این آزمون به‌شمار می‌آید... تحریرالوسیله (بخش صلاة جمعه، صوم، خمس و زکات)، کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» مقام معظم رهبری، کتاب عقاید و معارف انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم جلد ۳، ۴، ۵ و ۶، کتاب انسان ۲۵۰ ساله برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری، جزوه آشنایی با مکتب فکری امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، مقاله مبانی و اصول روابط بین‌الملل در اسلام، قانون اساسی و تاریخ اسلام رسولی محلاتی از منابع این آزمون انتخاب شده است.»

 

سه: در ایران چند امام‌زاده ی ثبت شده داریم؟ آماری که سایت «بقاع متبرکه» وابسته به سازمان اوقاف منعکس کرده است، نشان می دهد در استان های ایران ۸۱۶۷ امام‌زاده ثبت گردیده است. فارس با ۱۴۵۱، مازندران با ۱۲۷۶ و گیلان با ۶۷۱، دارای بیشترین امام‌زاده‌های ثبت شده اند. (منبع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۱۳۹۷ ، ۱۵:۲۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به‌ نام خدا. سلام. آیةالله رضا استادی در صفحه‌ی ۹۶ کتاب "آیینه‌ صدق و صفا" _که شرح زندگانی و نکته‌های آموزنده‌ی مرحوم آیةالله العظمی محمدعلی اراکی است_ از قول ایشان درباره‌ی روحانیان یک نکته‌ای نقل می‌کند که به نظرم تذکاریه‌ای درخور توجه است. به‌گونه‌ی خیلی‌فشرده می‌نویسم: از نظر مرحوم اراکی یک روحانی و طلبه‌ی دینی "باید پاک مثل لباس سفید باشد و حرکت کند و الّا مردم می‌رَمند. روی لباس سفید یک‌خورده گَرد بنشیند معلوم می‌شود و می‌پیچد توی مردم که فلان روحانی چه کرد!"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۱۳۹۷ ، ۰۹:۱۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی