بحث ۱۵۴ : این پرسش جناب آشیخ باقر طالبی است که در پیشخوان مدرسهی فکرت جهت گفتوگوی یکصدوپنجاهوچهارم سنجاق میشود. متن پرسش ایشان عیناً درج میشود:
«من از مدیر مدرسه میخواهم در باره نقدپذیری رهبر و عملکرد نهادها و افراد در مقابل نقد احتمالی و اینکه قانون اساسی چه می گوید، پرسش سنجاق کند. سوال این باشد از فضیلت های رهبری در کلام خودشان، نقد پذیری است، این نقد پذیری تا چه میزان از سوی افرادی که خود را « انقلابی» می خوانند به مثابه فضیلت رهبری در نظر گرفته شده است؟»
پاسخم به بحث ۱۵۴
سلام. با تشکر از پرسشگر بحث ۱۵۴ جناب اخوی، دیدگاه من در چند قسمت نوشته خواهد شد:
قسمت اول:
مقدمه: به رهبری در یک جامعه و حکومت دینی دموکراتیک باور دارم. بر شئوون و اختیارات رهبری در ادارهی جامعه نیز واقفم. تضعیف این جایگاه و شخص رهبری را نیز نادرست میدانم. سعی کردهام همیشه از آخرین نظرات و مواضع رهبری مطلع باشم. اما با اینهمه، یکی از شهروندانیام که نگاه معتقدانه و منتقدانه (در سیاست داخلی) به رهبری داشته و دارم. رهبری را بُت نمیسازم که مانند برخی از افراد جامهی عصمت بر تنشان دوزم. چنانچه خود رهبری هم بارها فرمودند میان رهبری و مردم ربط حُبی و محبت طرفینی برقرار است و حقوقِ متقابل حاکم.
۱. من معتقدم، رهبری در جاهایی فراوان -که در جوابهای قسمت بعدی خواهمنوشت- نقدپذیری داشتند و حتی نظر کارشناسان و دستاندرکاران را برای مصلحت یا ترجیحات دیگر بر نظر قطعی خود، رُجحان و اولویت دادند. نمونهی بارز آن، اجازهی انجام مذاکره با حضور آمریکا روی میز ۵+ ۱ که بر همگان روشن است، ایشان صددرصد با اصل مذاکره مخالف و به نیّات آلوده و بزککردهی آمریکا با قاطعیت تمام بدبین بودند، اما در نهایت، این پروژهی استراتژیک دولت ۱۱ و ۱۲ را به عنوان یک «نرمش» و تست و آزمون پذیرفتند. این یکی از فضیلتهای «نقدپذیری رهبری» بود.
تا بعد...
پاسخم به بحث ۱۵۴
قسمت دوم:
مقدمه: تردیدی نیست که نقدپذیری، آنهم نقدپذیربودن رهبری، یک «فضیلت» است و ارزش. فضیلت -که لفظی عربیست- به بک معنی یعنی دارایی، یعنی افزون، یعنی زیادهبرآن. که فردِ بافضیلت، یعنی کسی که دارندهی آن علم و یا عمل خوب است.
۲. وقتی آقای هاشمیرفسنجانی رئیسجمهور شد، عملکرد اقتصاد تعدیل اقتصادی او مورد نقد جدّی جناح چپ قرار گرفت که وی را به خاطرِ گذرِ آسان و بیتوجه به مستمندان و فرودستان، از عدالت اجتماعی -که در نمازجمعههای سلسلهوارش بیان میکرد- به سمت سیاست لیبرالی تعدیل اقتصادی سرزنش میکرد.
رهبری در آن زمان، زیر بار این انتقادها نمیرفتند و حتی در انتخابات مجلس چهارم رسماً گفتند به اینهایی که چوب لای چرخ دولت میگذارند، رأی ندهید. و مجلس چهارم با فرق اساسی با مجلس سوم شکل گرفت.
جناح راست نیز تا مدت زیادی خود را زیر چتر هاشمی رفسنجانی گذاشت و در نمازجمعه شعار «مخالفِ هاشمی مخالفِ رهبر است؛ مخالفِ رهبری دشمنِ پیغبر است» را چندسال تکرار کرد و هیچ هم تذکر نگرفت.
رهبری، تا مدتی دست از حمایت از هاشمی نمیکشیدند. تا اینکه بههرحال در یکدورهای، این نقد و نقدهای جدیدتر نسبت به افکار و رفتار آقای هاشمیرفسنجانی را پذیراشدند و خود نیز یکی از منتقدان بیتعارف و جدی وی گردیدند.
این رفتار سیاسی و اخلاقی رهبری یکی دیگر از نقدپذیریهای ایشان بود که از نظر من، در فضای سیاسی جمهوری اسلامی تأثیرگذاری ژرفی داشت، بهگونهای که بستر را برای فضای بازتر انتقادها فراهم کرد. اگر رهبری این بستر را نمیآفریدند، احتمال میرفت تز آقای عطاءالله مهاجرانی مبنی بر تغییر قانون اساسی به نفع کاندیداتوری دنبالهدار هاشمیرفسنجانی جا میافتاد و رفسنجانی با دستبردن در قانون اساسی، دورهی ریاست جمهوریاش را بیوقفه ادامه میداد. اما نقدپذیری رهبری و تغییر مشیءشان از حامی رفسنجانی به یک منتقدِ توصیهگرانهی رفسنجانی، جلوی گام خطرناک دیکتاتوری دولتی را گرفت.
تا بعد...
پاسخ:
سلام و صبح بهخیر و گوارایی
آقای... با تشکر
اساساً توصیهکردن یک آموزهی قرآنیست در سورهی عصر. درین سوره، واژهی «تواصوا» بکار رفتهاست که میفهمانَد توصیهکردن امری متقابل و متداول (=جاری و برقرار) است میان مؤمنان. یعنی همه، همدیگر را به حق و صبر سفارش کنند. بنابرین، توصیهی شما به اعضای مدرسهی فکرت به ژرفاندیشی در نهجالبلاغه کار شایستهای بودهاست.
چون سفارش و ارشاد بهحقی فرمودی، سه نکته میگویم:
۱. بیشک در خانهی تمام ایرانیان، قرآن و نهجالبلاغه، و در خانهی خیلی از مردم، مثنوی مولوی، حافظ، بوستانوگلستان سعدی و لغتنامههای عمید و معین و حتی لغتنامهی چندجلدی دهخدا، و نیز تاریخ تمدن ویل دورانت و چند کتاب مادر دیگر وجود داشته و دارد و این نشان از ادب و فرهنگ والای ایرانیان است. ایرانیان با اُنس با این کتابها زندگی میکنند و تمرین رستگاری.
۲. من نیز، ریا کنم که علاوه بر رجوع جاری به این کتابها، در سال ۸۷ با خود عهد کردم طی چندماه متوالی (=پیدرپی) نهجالبلاغه را مطالعه و خلاصهبرداری کنم. کردم. تمام خطبهها و نامههای امام علی -علیهالسلام- را واژهبهواژه خوانده و یادداشتبرداری کردم. بیشتر بخوانید ↓