تازه ترین پست ها

پذیرفته ترین پست ها

پر بازدید ترین پست ها

پر بحث ترین پست ها

تازه ترین نظر ها

موضوع های کلی سایت دامنه

کلمه های کلیدی سایت دامنه

بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه

پیوندهای وبلاگ های دامنه

پیشنهاد منابع

دامنه‌ی داراب‌کلا

تراژدی آموزش در ایران

به قلم دکتر فتح الله دهقان. آموزش و پرورش در همه ادیان و مکاتب، فرهنگ های جهان امری مهم، اساسی و مقدس است. آموزگار و معلم نیز جایگاه و شان والا و ویژه ای داشته و دارد. در طول تاریخ بشر آموزش لازمه پیشرفت و توسعه جوامع بوده است. در فرهنگ و تمدن ایرانی نیز آموزش جایگاه خاصی دارد. در دین مقدس اسلام و سیره نبوی  اهمیت ویژه ای داشته و به طور مکرر به آن پرداخته شده است. آموزش در ایران متاثر از عوامل مختلفی بوده است.

 

مدرسه شهید گروهی

روستای کلچات در جنوب کرمان

 

در مقاطعی از تاریخ ایران طبقه خاصی قادر به آموختن بودند. به عنوان مثال در زمان ساسانیان فقط طبقه  اشراف و نجبا حق آموزش داشتند. معروف است که کفشگری حاضر شد کل هزینه سپاه ایران را بپردازد، ولی در عوض تنها پسر او اجازه تحصیل بیابد. ولی شاه با این امر مخالفت کرده آموزش در ایران به طور سنتی توسط روحانیون و سادات در مکتب خانه ها انجام می گرفت در دنیای جدید به تبع تحولات جهانی آموزش، در ایران به رغم مشکلات توسط رشدیه رواج یافت. پیشرفت های خوبی با تلاش صادقانه، دلسوزانه و مثال زدنی آموزگاران و دست اندر کاران امر آموزش شاهد بوده ایم.

 

نماد این تلاشها به باغچه بان و امیر کبیر بوده اند که سعی و تلاش وافری، در امر آموزش و فرهنگ انجام دادند. در ایران بانی امر آموزش دولت بوده و می باشد. در سالهای اخیر بخشی از امر آموزش به بخش خصوصی واگذار شده و در مدارس غیر انتفاعی تبلور یافته است. علیرغم پیشرفت هایی که در امر آموز شصورت گرفته، آموزش و پرورش در ایران دارای مشکلات و کاستی هایی می باشد، که شایسته و زیبنده کشورمان ایران نمی باشد.

 

اخیرا در خصوص واگذاری امر آموزش به بخش خصوصی و مقاطعه کاری اقداماتی صورت گرفته است. از جمله در قانون بودجه، قانون برنامه ششم، قانون اجرای احکام دائمی برنامه ششم و توسط مسئولین، سیاستمداران بحث ها و اظهار نظرهایی صورت گرفته است. برای اجرای سیاست ها و برنامه ها و طرح ها باید بستر و زمینه مناسب آماده باشد. طرح هایی در بخش هایی از جهان اجرا و موفق بوده است ولیبه این معنی نیست که در دیگر کشورها نیز مفید باشد. نمونه آن اجرای برنامه ی نوسازی قبل از انقلاب بود که جواب نداد. دیگر اینکه آیا اجرای این برنامه ها تناسبی با آرمان ها، اصول، اهداف، شعارهای انقلاب و قانون اساسی دارد؟ لازم داریم در این خصوص مواردی را متذکر شوم:

 

دبیرستان قلم‌چی در

منطقه‌ی ۹ آموزش و پرورش تهران


آموزش اصل، پایه و فوندانسیون آموزش در کشور امری مهم، اساسی و پایه ای بوده که پیشرفت، توسعه و در یک کلام آینده کشور در گرو آن می باشد.


جایگاه آموزش در قانون اساسی: اجرای قانون اساسی و عمل به روح آن و تحقق آن بستگی به امر آموزش در کشور دارد.در اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصل ۳ و ۲۰ و ۳۰ و ۴۳ به آن پرداخته شده است. تا جایی که به طور صریح در اصل 30 می گوید: دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.


نداشتن چشم انداز دقیق: چشم انداز مشخص و برنامه مدون و جامع و درازمدت همراه با آینده نگری، لازمه امر آموزش می باشد.


تشتت فکری در امر آموزش: ایده، تئوری مشخص، مدون، اصولی و استاندارد در امر آموزش وجود نداشته، آموزش متاثر از عوامل گوناگون بوده و عدم انسجام فکری در خصوص امر آموزش کشور وجود دارد.

 

کلاس درس در دِل

جنگل‌های تالش استان گیلان


فراز و فرود در آموزش: تلاطم و عدم ثبات در تصمیم گیری و اجرای امر آموزش وجود داشته، در حالیکه ثبات روند، لازمه و پیش نیاز یک سیستم آموزشی موفق است.


نظام آموزشی و فرار مغزها: سیستم آموزشی به چه نسبت در پدیده هولناک فرار مغزها نقش دارد. با توجه به اهمیت امر آموزش طبیعتا باید از نخبگان کشور استفاده نماید. سوال این است که آیا به تناسب از نخبگان استفاده نموده است؟


اولویت آموزش: آموزش در کشورهای پیشرفته در اولویت بوده و به آن پرداخته می شود. به جرات می توان گفت توجه به امر آموزش جایگاه کشورها را در امر توسعه مشخص می نماید. به عنوان مثال دو کره  از نظر سرزمین، فرهنگ، جغرافیا، نژاد و ... مشابه بوده ولی در کره جنوبی وزارت آموزش و پرورش اولین وزارت خانه ولی در کره شمالی وزارت جنگ در اولویت اول می باشد. جایگاه و وضعیت کنونی این دو کشور شاهد خوبی در جهت اهمیت امر آموزش در توسعه کشورها می باشد. حال سوال این است که آموزش در کشور ما در رده چندم اولویت است؟


بودجه و آموزش: در مقایسه با کشورهای جهان سهم آموزشی در ایران از درامد کشور چند درصد است؟


امکانات، ابنیه و تکنولوژی: وضعیت امکانات آموزشی از جمله: ابنیه و ساختمان و امکانات رفاهی با جایگاه ایران مناسب نیست هنوز در برخی مناطق از کپر و چادر استفاده می کنند. ساختمان فرسوده بوده، حادثه شین آباد و سیستان و بلوچستان شاهد و گواه کمبود امکانات آموزشی و رفاهی می باشد. از نظر استفاده از تکنولوژی روز  مانند کامپیوتر و اینترنت چند درصد از مدارس کشور مجهز به این امکانات هستند.

 

دارالفنون از یادگارهای امیرکبیر

 

رفاه و معیشت معلمان: آیا رفاه و معیشت این قشر زحمت کش در حد قابل قبول و در خور و شان و شایسته ی این عزیزان بزرگوار است؟ آیا قابل مقایسه با دیگر کشورهای دیگر می باشد.


در خصوص واگذاری امر آموزشی به بخش خصوصی و مقاطعه کاران بایستی متذکر شد علی کاستی هایی در امر آموزش وجود دارد واگذاری آن به بخش خصوصی و مقاطعه کاری چاره ی کار نبوده و  تاراج دادن فرهنگ و آموزش کشور است. چاره ی کار این است که سیستم را اصلاح کنیم، امکانات و بودجه ی بیشتری به این امر اختصاص دهیم، به امر آموزش توجه ی بیشتری نماییم، از تجربه ی موفق کشورهای جهان استفاده نمایید. از تکنولوژی روز استفاده نماییم، از نخبگان کشور استفاده نماییم، اقدام به برنامه ریزی مدون، کارشناسی شده و استاندارد نماییم، به معیشت و رفاه معلمان توجه نماییم و نظارت و بازرسی بر امر آموزش را تقویت نماییم. در ایران تجربه ی خوبی در اداره ی امور به بخش خصوصی نداریم. اجرای اصل ۴۴ شاهدی بر این مدعا می باشد. فرهنگ کشور امری نیست که بیش از این مورد آزمون و خطا قرار گیرد. صدمه ی بیش تر به فرهنگ و آموزش کشور فاجعه ای برای کشور در آینده به بار خواهد آورد.

(چاپ آفتاب یزد. ۹ بهمن ۱۳۹۷)

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۹ , ۱۳۹۷ بهمن . دید ۳۱۵

بوسه‌ی علامه حسن‌زاده بر دیوار بیت علامه طباطبایی

متن نقلی: آیةالله حسن‌زاده آملی دیوار بیت علامه طباطبایی را می‌بوسیدند. «مرتضی نجفی قدسی مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی در گردهمایی سراسری اساتید و مربیان زندگی قرآنی که جمعه ۵ بهمن ۱۳۹۷ در دارالقرآن علامه طباطبایی برگزار شد، با اشاره به خصوصیات اخلاقی علامه طباطبایی اظهار داشت: این عالم دینی اهل تهجُّد بود و آثار گران سنگی از خود به یادگار گذاشت... یکی از اساتید حوزه علمیه نقل کرد که روزی مشکلی برایم پیش آمد محضر علامه طباطبایی رسیدم ایشان ذکر یونسیه را توصیه کرد و تأکید ‌کرد طوری باید ذکر گفته شود و توجه شود که تسبیح موجودات را بشنوید. این مفسر بزرگ قرآن کریم وقتی به قم آمده بود وضعیت خوبی نداشت اما ملکی داشت که آن را فروخت این مکان را خرید و خودشان معماری و مهندسی آن را انجام داد... این خانه ۸۵۰ متر دارای سه اتاق و چند اندورنی است که به وسیله خود علامه طراحی شده است... از زمانی که این خانه خریداری و باز سازی شد برنامه‌های مهمی در این مکان برگزار شد و مورد توجه علما بزرگ قرار گرفته است.

 

مرتضی نجفی قدسی

مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی

 

عکس‌های بیت علامه طباطبایی

 

 

نمای داخلی بیت علامه طباطبایی

 

 

حیاط بیت علامه طباطبایی

 

 

محل مطالعات علامه طباطبایی

 

 

کتابخانۀ بیت علامه طباطبایی

 

 

نعلین علامه طباطبایی

 

 

لباس‌ علامه طباطبایی

 

 

سردرگاه بیت علامه طباطبایی. قم

(منبع) . (منبع)

 

نشانی منزل علامه طباطبایی در قم:

خیابان صفائیه، کوچه ۲۱. نبش چهار راه دوم

علامه طباطبایی این گونه علامه شد چون اهل توجه و ذکر بود و با گفتن ذکر صدای تسبیح موجودات را می‌شنوید... علامه طباطبایی الگوی سبک زندگی قرآنی است که درهای معنویت بر روی او باز بود و در ملکوت سیر می‌کرد. نجفی قدسی با بیان اینکه بیت علامه طباطبایی مکان خاصی است و مراجع تقلید و بزرگان احترام خاصی برای اینجا قائل هستند، ادامه داد: علامه حسن‌زاده از این کوچه که عبور می‌کردند، مدتی توقف کرده و دیوار بیت علامه طباطبایی را می‌بوسیدند و سپس می‌رفتند و تاکید داشت علامه طباطبایی شخصیت بزرگی بود. (منبع)

۲
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۲
در تاریخ : ۷ , ۱۳۹۷ بهمن . دید ۱۴۵۰

دامنه حمیدرضا طالبی

 
 
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۷ , ۱۳۹۷ بهمن . دید ۶۸۲

دو نعمت مهم

متن نقلی : در زندگی نعمت‌های زیادی گنجانده شده هست، اما بستگی به زاویه دید ما‌ها دارد برای برترین راه شناختن نعمت در ادامه با ما همراه باشید. هر روز یک حدیث از معصومین «ع» را با مضامین دینی و اخلاقی دربخش قرآن و عترت بخوانید. اهمیت حدیث در بین مسلمانان ازآن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام قلمداد می‌شود. همینطور احادیث از منابع نخست تحقیق‌های تاریخی هست.

 

به علت آشنایی بیشتر و تلمذ در پیشگاه پروردگار الهی و ائمه معصومین، هرروز یک حدیث از معصومین «ع» با مضامین دینی و اخلاقی دربخش قرآن و عترت توزیع می‌شود. پیامبر اکرم «ص» فرمودند: نِعمَتانِ مَغبونٌ فیهِما کَثیرٌ مِنَ النّاسِ: اَلصِّحَّةُ وَ الفَراغُ. دو نعمت می‌باشند که بیشتر مردم در مورد آن‌ها زیانکارند: سلامت و فراغت. «الأمالى، طوسى، ص. ۵۲۶» (منبع)

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۶ , ۱۳۹۷ بهمن . دید ۱۹۰۵

سر قبر فاطمه

نوه‌ام علی و ...

شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۷ سر قبر فاطمه دارابکلایی

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۵ , ۱۳۹۷ بهمن . دید ۳۷۱

سخنان حضرت محمد ص

سخنان رسول خدا (ص) :

اگر نعمتی به تو رسید
پس سپاسگذار خدا باش و بگو الحمدلله
 
اگر روزی بر تو تنگ شد
از گناهانت توبه کن و بگو استغفرالله
 
اگر سختی به تو رسید
پس بسیار بگو لا حول و لا قوة الا بالله
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۵ , ۱۳۹۷ بهمن . دید ۲۹۸

روزانه ۸۰۰۰ کیلومتر سیگار می‌کشند

متن نقلی و توضیحی: روزنامۀ همدلی ۲۶ دی ۱۳۹۷ نوشت: «ایرانی‌ها روزانه ۸۰۰۰ کیلومتر سیگار می‌کشند.» یعنی به اندازۀ فاصلۀ ایران تا کشور آرژانتین. «عبدالرحمان رستمیان» معاون اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی تهران در نشست خبری با رسانه ها اعلام کرد: «در برهۀ زمانی 10 سال، مصرف سیگار از 2هزار تُن به 15هزار تُن رسیده است. که فاجعه است و ضرورت دارد راه‌های عدم دسترسی مردم به دخانیات را اجرایی کنیم.«

 

«چند ماه پیش نیز دبیرکل جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات ایران با بیان اینکه سالانه بین ۵۰ تا ۶۰ میلیارد نخ سیگار در ایران مصرف می شود، خرج روزانه سیگار و قلیان در کشور را بیش از ۳۰ میلیارد تومان اعلام کرد.»

 

 

روزنامۀ همدلی

 

«با وجود این که تبلیغات دخانیات به‌صورت مستقیم و غیر مستقیم در کشور ممنوع است، اما سیگار یکی از مواردی است که متاسفانه از سوی برخی فیلمسازان و از طریق رسانه‌ای‌ تاثیرگذار مانند سینما تبلیغ می‌شود. وی تصریح کرد: سیگار کشیدن واقعی در فیلم و سریال منجر به تبلیغ این پدیده شُوم در جامعه خواهد شد زیرا نوجوانان و جوانان به بازیگرها و بازیکن‌ها علاقه‌مند و حرکات آنان را تقلید می‌کنند... طبق گفته پزشکان در دود سیگار متجاوز از چهار هزار نوع ماده سمی وجود دارد که تعدادی از آنها سرطان زاست.»

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲ , ۱۳۹۷ بهمن . دید ۵۸۴

دو خاطرۀ نماز بین راهی

به قلم حجةالاسلام محمدرضا احمدی: خاطرۀ اول. با اجازه از مدیر محترم مدرسۀ فکرت و دوستان عزیز. اگر اشتباه نکنم سال ۱۳۷۰ بود. برادر خانمِ بنده راننده اتوبوس بود و ما هماهنگ کردیم که در تهران پارس سوار ماشین ایشان شویم و بابل پیاده شویم. ما که هنوز تا آن زمان فرزندی نداشتیم، دو نفری روی صندلی خود مستقر شدیم. بعد از ما یک زن و شوهری وارد شدند که خانم، نه حجابش متعارف که بسیار هم غیر متعارف بود. از قضا کنار ما هم نشستند. نکته جالب این که وضع ظاهری شوهرش هم بهتر از خانم نبود: دکمه ها تا روی شکم باز، یک قمه هم به کمرش بسته و ...  گفتم یا ابالفضل، انشاالله امشب سالم برسیم. حالا در طول مسیر چه کارهایی که نمی کردند، کاری نداریم.

 

 

آقای احمدی

 

جاده هراز. بازنشر دامنه

 

به پلور که رسیدیم، اتوبوس برای نماز و شام توقف کرد. من رفتم نماز بخوانم، دیدم که همون جوون هم وضو گرفت و اومد نماز خواند. من هم در کمال تعجب گفتم: الله اکبر، خیلی جالبه. بعد از نماز که سوار اتوبوس شدیم به خانمم گفتم این جوون با این وضعیت ظاهری اش، نماز هم خواند. خانمم گفت: اتفاقا خانمش هم از من چادر گرفت و نماز خواند. گفتم جل الخالق!! واقعا هم تعجبم بیشتر شد و هم بیشتر خدا را شکر کردم. قطعا این دو جوان هیچ اجباری در خواندن نماز نداشتند و سعی کردند این رابطه را خفظ نمایند.

 

ظاهر زیبا نمی آید بکار 
حرفی از معنی اگر داری بیار

 

مرد سیرت را بصورت کار نیست 
جامه گر صد وصله باشد عار نیست

 

گرچه مامور به ظاهر هستیم و حق نداریم، از اندرون افراد تجسس کنیم، اما نباید فقط ظاهر افراد را قضاوت کنیم.

 

به نام خدا. سلام جناب حجةالاسلام محمدرضا احمدی. خاطره‌ای خواندنی، آموزنده و هیجان‌انگیز بود که به‌شیوایی نوشتی. بلی؛ گرچه ظاهر انسان هم باید آراسته، پوشیده، فاخر و به‌دور از هر جِلف و سفاهتی باشد، اما درون انسان، یک بی‌کران ساختاری‌ست که فقط خدا و خود آدمی از آن خبر و برداشتِ درست دارد.

 

دو بیت مولوی را برای تأیید تفسیر خوب شما از خاطره‌ات و این شعر زیبای استنادی‌ات، می‌آورم:

 

پس به صورت آدمى فرع جهان
وز صفت اصل جهان این را بدان

 

ظاهرش را پشّه اى آرَد به چرخ
باطنش باشد محیط هفت چرخ

مثنوی مولوی. دفتر چهارم

ابیات ۳۷۶۶ ـ ۳۷۶۷

 

خاطرۀ دوم

به قلم دامنه

 

یک خاطره هم بگویم خیلی‌ خلاصه: سال ۷۲ با اتوبوس از هراز می‌آمدم ساری. بین‌راه یک آقایی، به حجاب یک زن مانتو‌پوش گیر داد و ... . من به آن آقا اعتراض کردم ... گفتم حجاب ایشان متعارَف است ... . در رستوران پُلور جادۀ هراز که پیاده شدیم، در راهروی نمازخانه دیدم همان مانتوپوش، اولین زنی بوده که از کیف‌ دستی‌اش چادر درآورده، به سمت قبله و نمازگزاردن رفته ... . آری؛ این قلب‌هاست که مرکز ایمان است، نه ظاهر و تظاهرات افراد.

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲ , ۱۳۹۷ بهمن . دید ۳۱۴

مقایسه‌ی عرفان و فلسفه در نگاه حسن‌زاده

مقایسه‌ی عرفان و فلسفه در نگاه حسن‌زاده

​​​​​مقایسه‌ی عرفان و فلسفه

در نگاه حسن‌زاده علامه حسن زاده آملی:

 


فلسفه حرف می‌آورد

و عرفان سکوت

 

آن عقل را بال و پر می‌دهد

و این عقل را بال و پر می‌کند.


آن نور است و این نار.


آن درسی بود و این در سینه.


از آن دلشاد شوی و از این دلدار.


از آن خداجو شوی و از این خداخو.


آن به خدا کشانَد و این به خدا رسانَد.


آن راه است و این مقصد.


آن شجر است و این ثمر.


آن فخر است و این فقر.


آن کجا و این کجا.

 

هزار و یک نکته
نوشته‌ی علامه حسن حسن‌زاده آملی‏

۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۱
در تاریخ : ۱ , ۱۳۹۷ بهمن . دید ۳۱۲

روستای داراب‌کلا. بهمن ۱۳۹۷

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۱ , ۱۳۹۷ بهمن . دید ۳۲۰

فرهنگ فاطمی

به قلم دامنه: به‌نام‌خدا. سلام. به مناسبت ایام فاطمیه، چند سخن از حضرت فاطمه زهرا س می‌آورم؛ باشد تا در پیروی از فرهنگ والای آن بزرگ بانوی اسلام، بکوشیم و توشه برگیریم:

 

فاطیمۀ اول تسلیت باد

 

حضرت فاطمه زهرا در جواب به سؤال امام حسن (ع) که پرسیدند شب هنگام، فقط دربارۀ دیگران دعای خیر می کردی و درباره خودت یک کلمه دعا نکردی؟ فرمودند:
«یا بُنى الجار ثُم الدّار.»


یعنی «پسرک عزیزم! اول همسایه، بعد خانۀ خود» (بحار الانوار , جلد 10 , صفحه 25 .) (منبع)
 

نکته: به گفتۀ سعدی در باب اول کتاب گلستان:

تو کز مِحنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی

 

حضرت فاطمه زهرا فرمودند:

"خداوند ایمان را براى پاکى از شرک... و عدل و داد را براى آرامش دل‏ ها واجب نمود." (منبع)

 

از حضرت فاطمه زهرا س روایت شده که رسول خدا (ص) فرمودند:

"امام همچون کعبه است که باید به سویش روند، نه آنکه (منتظر باشند تا) او به سوی آنها بیاید." (منبع)

 

حضرت فاطمه زهرا از قول رسول خدا فرمودند:


«کسی که همسایه‌‏اش از بدی و رفتار ناگوار او در امان نباشد، مؤمن نیست. هر کس به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد، همسایه ‏اش را نمی ‏آزارد. مؤمن یا کلام خیر می‌گوید، یا سکوت اختیار می‌کند. خداوند افراد نیکوکار و بردبار و عفیف و باحَیا را دوست دارد و افراد ناسزاگو و بخیل و اصرارکننده را دشمن دارد. حیا از ایمان است و ایمان در بهشت.» (منبع)

 

حضرت فاطمه زهرا درباره‌ی امام على مولای متّقیان فرمودند:


"او پیشوایى الهى و ربّانى‌ست، تجسّم نور و روشنایى‌ست، مرکز توجّه تمامى موجودات و عارفان است، فرزندى پاک از خانواده پاکان مى‌باشد، گوینده‌اى حقّ‌گو و هدایت‌گر است، او مرکز و محور امامت و رهبریت است." (منبع)

 

حضرت فاطمه زهرا خطاب به همسرش امیر مؤمنان علی بیان داشتند:


"من از خداى خود شرم دارم که از تو چیزى را درخواست نمایم و تو توانِ تهیه‌ی آن‌را نداشته باشى." (منبع)

۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۱
در تاریخ : ۱ , ۱۳۹۷ بهمن . دید ۵۴۲

بحران چیست؟

به قلم دامنه : به نام خدا. بحران چیست؟ هرگاه میان تصمیم‌سازی و معضلات، محدویت پیش آید بحران می‌دهد. به زبان تخصصی‌تر یعنی اختلال میان داده‌ها و نهاده‌ها و بازخوردها. داده‌ها مطالبات مردم است. نهاده‌ها، سیاست‌ها و تصمیمات نظام است. و بازخورد واکنش میان این دو. اما در علم سیاست پنج بحران مطرح است:


بحران هویت: یعنی تغییر فکری و فرهنگی مردم
بحران مشارکت: یعنی شرکت نکردن مردم در حکومت
بحران مشروعیت: یعنی نارضایتی مردمی
بحران توزیع: یعنی حاکمیت، قدرت را میان همه توزیع نمی‌کند
بحران رسوخ: یعنی قدرت حاکم همه را به عرصهٔ سیاست راه نمی‌دهد.

 

هر گاه در یک کشور این پنج بحران یکجا پدید آید، کشور به سمت خطر فروپاشی می‌رود.

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۳۰ , ۱۳۹۷ دی . دید ۵۵۳

سرَک‌کشیدن به زندگی دیگران

به قلم دامنه: به‌ نام‌ خدا. بحث ۱۰۰ مدرسه فکرت: این پرسش جناب شیخ‌عسکر رمضانی دارابی‌ست که برای بحث‌ونظر در پیشخوان مدرسه، سنجاق می‌شود: «سرَک کشیدن به زندگی دیگران از نظر شما چیست و چه بدی‌ هایی دارد؟»

 

پاسخم به بحث ۱۰۰
 

قسمت اول. سلام. سپاس از جناب شیخ‌عسکر که این بحث را برای مباحثه به مدرسه‌ی فکرت آوردند. سرَک‌کشیدن، آفت بزرگ جوامع بوده و هست. در مجالس _خصوصاً در عزاداری‌ها_ اساساً اهل سکوت هستم، نه حرف و گپ با بغل‌دستی‌ها. شبی از شب‌ها، در تکیه‌ی بالا ،منتظر ماندیم تا دسته‌ها از مزار بازگردند. یکی، کنارم نشست و شروع کرد به گپ‌زدن از اختلافاتی که با یکی از فامیل‌هایش داشت... درجا با حالت کمی‌تند و نیمه‌خشم، گفتم: "آقا... من اساساً اهل گوش‌کردنِ اخبار خانوادگی نیستم. نگید، گوش نمی‌دم."

 

سرَک کشیدن


بلی؛ یک راه مبارزه با سرَک‌کشیدن، مقابله با سرَک‌کِش است. رُک بگوییم: گوش نمی‌دم. ذهن، نباید تَلنبار اخبار خصوصی افراد و حرف‌های بی‌پایه و اساس شود. مگر کسی خود بخواهد ذهنش، مغازه‌ی سِمساری باشد!


قسمت دوم: سرَک‌کِش‌ها بیشتر از این‌گونه جست‌وجو‌گریی‌ها (=به زبان دارابکلایی‌ها چِک‌پِرسی‌ها) آغاز می‌کنند: چقدر حقوق می‌گیری؟ کجا کار می‌کنی؟ چه‌کار می‌کنی؟ آدرس محل‌کار شما کجاست؟ پس‌انداز هم برات می‌ماند؟ از کدام مغازه خرید می‌کنی؟ چک بانکی هم داری؟ کدام بانک؟ چندتا خونه داری؟ بچه‌هات چه‌کار می‌کنند؟ شنیدم باغ خریدی؟ شنیدی فلانی برای پسرش ماشین خرید؟ فهمیدم رفتی خواستگاری، ولی اَرِه (=بلی) ندادند؟ اصلاً دیار (=معلوم) نیستی، فکر کنم رفته بودی خارج. تِه‌ فشار روی چنده؟ بالا یا کم؟ قند هم داری؟ چرا دستت شُونِش می‌زند؟ آزمایش دادی؟ جواب چی بود؟ چربی داری؟ چی‌ شده اون روز جلوی بیمارستان بودی؟ بازار چی خرید کردی؟ راستی یک شام منو دعوت نمی‌کنی؟ دیشب خونه‌تون چندتا ماشین پارک بود؟ کی بودند؟ رفتند؟


قسمت سوم: اگر با سرَک‌کِش‌ها مواجه شدید این داستان واقعی‌ام را می‌نمایانم: نوجوان که بودم، تیم‌جار توتون را با آب‌پاش حلبی، آب می‌دادم تا نوج زنَد و برای نشاء آماده گردد. روزهای زیادی دیدم دو لِسک (=حلزون) شاخ‌به‌شاخِ هم، همآورد می‌طلبند. خوب و کنجکاوانه نگاه‌شان می‌کردم، بی‌آنکه چوب‌سیخ را بر تن‌شان فرو کنم، که همیشه توتون‌کاران از این‌کارها می‌کردند. می‌دیدم یکی از لسک‌ها _که زیرک‌تر و آینده‌اندیش‌تر بود_ راهش را زیرکانه کج می‌کرد، میان‌بُر می‌زد و به خود را با ولع به نوج بوته‌ی (=پی‌زا) توتون می‌رساند و شروع می‌کرد به جویدن و زندگی خود را استمرار بخشیدن، بدون جنگ و درآویختن و شاخ‌به‌شاخ شدن. نکته آن است، سرَک‌کِش را اگر در دیدارها دیدید، راه‌تان را کج کنید و به چِک‌پِرسی‌های او اعتنایی نکنید. این‌گونه اگر کنید، راه نفوذ او را سدّ می‌کنید مگر آن‌که خود فرد هم از سرَک‌کشیدن دیگران خوش می‌شود.

 


قسمت چهارم: سرَک‌کِش‌ها به یک انقسام گویا دو دسته‌اند: ۱. عادت به این رفتار دارند. ۲. مأمور به این کارند. هر دو عیب و آفت است. حریم خصوصی افراد، مرز اخلاقی‌ست که نباید از طریق چِک‌پِرسی‌ها درنوردیده شود. این‌گونه آدم‌ها اغلب، با همین شیوه، یک‌کلاغ صدکلاغ هم می‌کنند. اگر اطلاعاتی که گرفته‌اند، هیجان نداشت، آن را با چسباندن شایعه‌ها و رنگ‌ولعاب دادن‌ها و حتی وَهم و خیالات و فرض‌های پوچ، شنیدنی‌تر می‌سازند تا در شنونده، اشتیاق و بلوای ذهنی بیافرینند. حتی اگر شده با اسکورت دروغ.

 


اساساً این تیپ افراد از اطلاعات نداشتن از دیگران، خود را بشدّت و حدّت در رنج و عذاب می‌بینند، ازاین‌رو به تعبیر قرآن در آیه‌ی ۱۲ سوره‌ی حُجرات، دست به تجسّس امور مردم و تک‌تک افراد و آحاد می‌زنند تا چیزی را به‌قول خود کشف کنند، حال آن که قرآن کریم در این آیه آن را بشدّت نهی کرده‌است:

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ.

 

ای اهل ایمان! از بسیاری از گمان ها [در حقّ مردم] بپرهیزید؛ زیرا برخی از گمان ها گناه است، و [در اموری که مردم پنهان ماندنش را خواهانند] تفحُّص و پی جویی نکنید، و از یکدیگر غیبت ننمایید، آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ بی تردید [از این کار] نفرت دارید، و از خدا پروا کنید که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است.

 

قسمت پنجم: این‌گونه افراد چِک‌پِرسی‌کُنِ سرَک‌کِش، اغلب، چند قصد دارند که من برمی‌شمارم:

۱. از روی رگ سادگی‌شان، شخصیتی کاذب یافتند و پُرس‌وجوگر بار آمدند تا خوراک ذهنی روزانه‌ی‌شان را تا شب فراهم کنند و فردا از رخت‌خواب برخیزند و باز سراغ یکی دیگر بروند و این روند زشت‌شان را ادامه می‌دهند تا بعد از ۱۲۰ سال عمر پر برگ و بار! در سنگ غسّال‌خانه شسته و سِدر و کافور شوند.

 

۲. از روی دو به‌‌هم‌زنی دست به سرک‌کشیدن می‌زنند. اول شکارشان را پیدا می‌کنند و شروع می‌کنند به اطلاعات گیری از خودش، از اطرافیانش، از دوستانش، از دشمنانش و از هرکس که خیال می‌کنند چیزکی از او می‌دانند. آنان خسته نمی‌شوند، چون خُلق‌شان با همین خصّت خو گرفته‌است و می‌خواهند میان او و هم‌پایگان‌اش دویّت و نقار افکنَند.

 

خدا نکند سرک‌کش فردی را بیابد که رگ سادگی‌اش عود کرده‌ باشد، جیک‌وپیگ زندگی‌اش را در‌می‌آورد تا بتواند تیرش را به چلّه‌ی کمانِ کینه و عدوات بگذارد و پرتاب کند.

 

۳. از روی وقت‌گذرانی و بطالت سرَک می‌کشند، که این‌هم، بدگونه آفتی‌ست.

 

۴. از روی کنجکاوی بی‌جا، شوق دانستن از امور همگان دارند. دل‌شان به تنگنایی می‌رسد اگر از احوال شخصیه‌ی مردم چیزی ندانند. دق می‌کنند یک روز در امور مردم سرک‌کش و به‌عبارتی فضول‌باش! نباشند.

 

۵. نیز این تیپ افراد سرک‌کش، خودبزرگ بینی خود را در داشتنِ اطلاعات وفور از امور دیگران می‌دانند و خودشان را سرگرم این گیرندگی‌ها و آنتن‌دهی‌ها می‌کنند تا به نان و نوا برسند.

 

۶. مواظب باشید، دون‌پاشی، مرموزترین شیوه‌ی اطلاعات گیری و سرک‌کشیدن است. مثل دون پاشیدن پای مرغان، که همه با ولَع پَر می‌زنند برای آن، که اگر دام باشد، _که هست_ به‌دام می‌افتند.

 

نکته: اساساً گرفتن اطلاعات، یک راهش این است کسی را گیر بیندازی که از دادن اطلاعات خود فخر می‌کند و اگر چیزی نگوید خیال می‌کند، از سوی طرف مقابل فردی کم‌مایه، کم‌جنبه، و کم‌خرَد است.

 

قسمت ششم: در قسمت ششم جواب، گفتم دون‌پاشی. شیوه‌ی دون‌پاشی بدین‌گونه است: سرَک‌کِش در شیوه‌ی دون‌پاش، ابتدا خود را با لطایف‌الحیَل (=ظاهرسازانه‌ترین فریب) به شما نزدیک می‌کند، اول چندخبر فرعی و کم‌اثر، از خود می‌گوید. کم‌کم شما را تحریک می‌کند. شما احساس حقارت می‌کنی که انگار نزد او چیزی نمی‌دانی، و چیزی برای فخر و مباهات نمی‌گویی، از همین نقطه‌ی دون‌پاشی، خودت ناخودآگاه شروع به چینه‌کردن می‌کنی. یعنی بسیارآسان، تخلیه می‌شوی. خیال می‌کنی خود را نزد آن سرک‌کش، فردی بزرگ، مایه‌دار و دانا معرفی کرده‌ای، حال آن‌که درواقع، تخلیه‌ی اطلاعاتی شده‌ای، ولی خبر نداری!

 

نکته: هیچ‌گاه، فکر نکنید اگر کمتر گفتی، کم‌سوادتر و یا کم‌مایه‌دارتری. نشت اطلاعات از همین نقطه‌ی باریک، آغاز می‌شود؛ که خیال می‌کنی اگر نگویی، شخصیت‌ات فرو می‌پاشد.

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۹ , ۱۳۹۷ دی . دید ۶۲۴

دامنه ، علیرضا آهنگر

 
 
دامنه . علیرضا آهنگر. دی ۱۳۹۶. داراب‌کلا
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۷ , ۱۳۹۷ دی . دید ۵۶۱

اندرزها و هشدارهای مراجع تقلید

اندرزها و هشدارهای مراجع تقلید

متن نقلی: آیت الله شبیری زنجانی در دیدار دکتر بهرام سرمست استاندار جدید قم، با اشاره به برخی از روایات درباره برآوردن خواسته وحاجت مؤمن، خاطرنشان کرد: از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «حتی در وسط طواف، وقتی برادر دینی تو با تو کاری دارد و از تو درخواستی می‌کند، باید طواف را قطع کنی و بروی و حاجت او را برآورده سازی».

 

این مرجع تقلید، قم را «مرکز مذهب تشیع» نامید و افزود: شهر قم از قرن دوم محل حضور محدثان و بزرگان شیعه بوده است. از همه مهمتر وجود حرم حضرت معصومه سلام الله علیها است که هم خودش باب الحوائج است و هم دختر باب الحوائج است. علمای بزرگی در این شهر پرورش یافته اند و حتما عنایات بی بی «علیهاالسلام» و اولیای الهی شامل حال خدمتگزاران این شهر است... باید جوابگوی خیلی از مسائل باشیم.

 

این مرجع تقلید از روند تحصیلی طلاب انتقاد کرد و گفت: طلبه نباید دنبال نمره آوردن باشد. وقتی طلبه درس را برای نمره آوردن حفظ می‌کند ملا نمی شود. الان با این روش درس خواندن افراد مجتهد شعاری می شوند نه مجتهد واقعی. مجتهد واقعی شدن با این روش درس خواندن در حوزه واقعا خیلی مشکل است... تدریس و تدرس نباید طوطی وار باشد. طلبه باید عمقی درس بخواند... در اوایل طلبگی با اینکه سن ما کم بود و ابتدای راه بودیم، مرحوم والد _با اینکه خودشان در سطح استاد درس خارج بودند_ برای بنده درس می‌گفتند. تاکید هم داشتند که تا درس هضم نشده از آن عبور نکنیم. منبع

 

نظرات آیةالله جوادی آملی

 

آیت‌الله جوادی آملی در دیدار استاندار جدید قم: ما همواره به خصوص در شرایط کنونی به یک مدیریت کارآمد نیازمندیم؛ داشتن رهبر خوب اگر با همراهی و تدبیر کارگزاران همراه نباشد شکست قطعی است، ما به لطف الهی همه چیز در این مملکت داریم و همه منابع در اختیار ماست و از این حیث مشکلی نداریم، مشکل ما بی‌عرضگی و بی‌مدیریتی از یک سو و اختلاس، نجومی و احتکار ازسوی دیگر است.


ایشان با اشاره به روایتی از نهج البلاغه بیان داشتند: حضرت امیر علیه‌السلام، کمیل را مسئول منطقه‌ای نمود، سربازان اموی به این منطقه حمله بردند و آنجا را غارت کردند، حضرت نامه‌ای به کمیل نوشت که این نامه در نهج البلاغه آمده است، حضرت در آن نامه می‌فرماید برخی تنها به درد دعای کمیل می‌خورند و این توان را ندارند که مسئولیت‌های اجرایی داشته باشند. (منبع)  عکس بالا:  آیان ۱۳۹۷ دیدار جوادی آملی با شبیری زنجانی

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۷ , ۱۳۹۷ دی . دید ۶۸۰

قضیۀ مدّت‌دار شدن رهبری

متن نقلی: قضیه‌ی بازنگری قانون اساسی سال ۱۳۶۸ ؛ سؤال: «در اصلاحات مربوط به اصول رهبری، نقش و نگاه آقای هاشمی چگونه بود؟ مشخصاً در بحث مدت‌دار نشدن و همچنین شورایی نشدن رهبری؟

 

 

پاسخ آیت الله سیدمحمد موسوی خوئینی: «در مسأله دائمی یا مدت‌دار شدن رهبری خود آقای خامنه‌ای، پیشنهاد ده‌ساله دادند. این پیشنهاد هم زمانی بود که ایشان رهبر شده بودند و امام از دنیا رفته بود. تصویب هم شد. فردای آن روز، چند نفر از آن اعضای بازنگری که از قم می‌آمدند مثل آقای آذری‌قمی و آقای مؤمن آمدند _من اول جلسه نبودم_ گفتند دیروز در قم آن موضوع بحث شده و مطرح شده که مدت‌دار کردن رهبری خلاف شرع است. وقتی به کسی رأی دادند به عنوان رهبر این دیگر مادام‌العمر رهبر است، مگر آنکه فاقد شرایط بشود. بعضی مثل آقای کروبی معترض می‌شوند و می‌گویند این دیروز تصویب شده و گذشته است؛ اما آقای هاشمی می‌گوید نه دیروز هم مثل اینکه این رأی شبهه داشته است.» منبع

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۶ , ۱۳۹۷ دی . دید ۳۳۶

خطبه‌ی شقشقیه از زبان دکتر شریعتی

متن نقلی: مرحوم دکتر علی شریعتی در کتاب "کویر" از خطبۀ شقشقیۀ امام علی (ع) چنین می گوید: «شقشقه چیزی است شبیه بادکنک که، هنگامیکه شتر عشق و شور، یا خشم و خروش می گیرد، در اوج غلیان، از دهانش بیرون می زند و ساعتی بعد فرو می نشیند. روزی در یکی از خطابه های خود در کوفه، علی _که از شمشیرش مرگ می بارد و از زبانش شعر! بازویی از پولاد داشت و دلی از آتش_ ناگهان، در اثنای سخن، کلماتش آتش می گیرند و آنچه در آن بیست و پنج سال رنج، فرو خورده بود، با جرقه ی خاطره ای، یکباره در درونش منفجر می شوند و او را که هیچ گاه _جز در خلوت میان خدا و خویش_  ننالیده بود، بر می افروزند و چنان بی تاب می کنند که _بی آنکه بخواهد_ با خلق، از خویش سخن می گوید و از سرگذشت دردناک خویش و آن حق کُشی ها و نامردمی ها که از دوست دید و آن نقاب ها و نفاق ها و آن دستها! دست های اصحاب کبار مهاجر و انصار که به خون حقیقت آغشته بود و آن خنجر ها که از پشت زدند و آن شکنجه ها که بر جانش ریختند و آن خاطره ها! مرگ دردناک پیامبر، سرگذشت فاطمه، ابوذر تنها ... سقیفه و شورا و عثمان و معاویه و مروان! و ... سکوت بیست و پنج سال تمام، و صبر «خار در چشم و استخوان در حلقوم»!

 

جان گرفتن دردها و اشتعال خاطره ها، او را چنان بیتاب کرده بود که به خشم و خروش سخن می گفت و کلماتش دردناک و آتشین شده بود و گویی بر سر منبر کوفه، در پیش چشم های به اشک نشسته ی خلق، آتش گرفته و می سوزد!

 

خانه‌موزه‌ی دکتر شریعتی
 

ناگهان، یکی از آن آدمهای پَرت که هیچگاه تحت تاثیر هیچ احساسی قرار نمی گیرند و  جز همان که در حافظه شان راه یافته، هیچ جاذبه ای و حادثه ای تکان شان نمی دهد، و گویی هرگز معنایی یا احساسی بر آنها نمی گذرد و جنساً آمپر مآبل اند!_بی آنکه احساس کند که چه جوی در این جمع پدید آمده است و علی در چه حال و حالتی است_ با خاطر جمعی مطلق، یک سوال خیلی شرعی! مطرح می کند که مثلاً : «یا امیر المومنین! اگر در وسط یک بیابانی قرار گرفته باشیم چهار فرسخ در چهار فرسخ در چهار فرسخ در چهار فرسخ از مس! و از نظر زمانی هم فقط چهار رکعت داریم به غروب آفتاب، تکلیف نماز ما چیست؟ چون فرصت نیست، از طرفی هم زمین از مس است یعنی نه آب هست که وضو بگیریم و نه خاک که تیمم کنیم!»

 

و علی را ببین! که ناگهان از این آب سرد که مرد خنک بر جان آتش گرفته اش می ریزد، سرد می شود و بی درنگ، به حرمت مَرد، سوالش را به آرامی و ادب جواب می گوید.

 

مردم، که از این شیعه ی عوضی و سوال بی ربطش عصبانی شده بودند، با التهاب از علی خواستند که سخنش را دنبال کند و داستان غم انگیز و عبرت آموز زندگیش را ادامه دهد و باز هم از خودش و از رنجهایش بگوید.

 

و علی، که اکنون آرام گرفته بود و پس از لحظاتی که دردها در او زبانه کشیده بود، سبُک دردتر شده بود ، باز سرپوش نیرومند کظم و کتمان را بر سر انبوه رنج ها و ناگواری ها و حریق کلمات ملتهبی که برای گفتن بی قراری می کنند و نباید گفت و سوزش آن همه اسراری که روح را از درون به آتش می کشند و باید در درون دفن کرد... کشید و سکوت سنگینی را که از مرگ پیامبر تا حال، بر سینه ی پر از سخنش ، حمل کرده بود، دوباره برگرفت، تا مرگ خویش!

 

و مردم علی شناس باید بدانند که سکوت علی، همچون سخنش، جلوه ای از رسالت او است و این سکوت سی سال، پیام صامت  او،  نهج البلاغه ی سپید او!

 

و این است «حرفهایی که علی، برای نگفتن، دارد».

 

و این است که در پاسخ شیفتگانش، که تشنه ی نوشیدن جرعه هایی از کوثر رنج های او بودند، سکوت کرد و برای توجیه آن لحظات بی قراری که از چنگش گریختند و به فریادش آوردند، تعبیری دارد که در صمیمیت، سادگی، زیبایی و بلاغت درد، تعبیری از «احساس علی» است، که:

«هذه شقشقه هدرت»

این «شقشقه» ای بود که بیرون پرید،

«ثم قرت»

سپس فرو نشست. و همین خطبه است که آنرا «شقشقیه» نامیده اند»

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۵ , ۱۳۹۷ دی . دید ۸۹۷

دربارۀ شعر در ایران

به قلم «یک دارابکلایی»: با سلام. بنده تخصصی در موضوعات مطرح شده توسط این دو بزرگوار [درین پست] ندارم. فقط یادم هست که در جایی از روزنامه نگار معروف معاصر مصری - حسنین هیکل - خواندم که رو به یکی از ادیبان معاصر ایرانی در جلسه ای گفتند: ما مصری ها اگر شاعری همچون فردوسی داشتیم آنگاه زبانمان اصلیمان را از دست نمی دادیم و امروزه به عربی صحبت نمی کردیم. شما زبان فارسی تان را مدیون فردوسی هستید. اگر شاهنامه نبود شما نیز امروز به فارسی تکلم نمی کردید. با سپاس.

 

پاسخ دامنه

 

به نام خدا. سلام جناب «یک دارابکلایی». یک. ممنونم از توجۀ شما به بحث ها و مطالب در دامنه. داشتن خوانندۀ خوش ذوق و دانایی چون شما، برای من یک ارزش و درس آموزی ست. دو. حکیم ابوالقاسم فردوسی هم بعد از اسلام است. نویسندۀ آن متن، صحبت از پیش از ظهور اسلام می کند. سه. من البته در پست هایی که در صدرش می نویسم «متن نقلی»، علاوه بر رعایت امانت نوشتار نویسندگان، به معنای پیش داور نبودنِ خودم در آن باره، نیز هست. بنابراین من هم مانند جناب عالی، در بارۀ اصل موضوع مطرح شده، اظهارنظری نکرده ام و حتی عنوان پست را با واژۀ پرسشیِ «آیا»، به صورت سؤالی درآورده ام؛ بدین صورت: «آیا ایرانی ها شعر را از عرب یاد گرفتند؟». ممنونم.

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۴ , ۱۳۹۷ دی . دید ۴۱۵

هیچ کس جز خدا غیب نمی‌داند

هیچ کس جز خدا غیب نمی‌داند

قُلْ لَا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَیْبَ

إِلَّا اللَّهُ وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُون

بگو: در آسمان‌ها و زمین هیچ کس جز خدا غیب نمی‌داند،

و آنان آگاهی ندارند چه زمانی برانگیخته می‌شوند.

سوره‌ی نمل

آیه‌ی ۶۵ 

 

نظر علامه‌ طباطبایی

 

در آیه قبلى _گفتیم_ بعد از آنکه الوهیت آلهه مشرکین را ابطال نمود و ثابت کرد که خلقت و تدبیر همه عالم از خداى تعالى به تنهایى است، به آن جناب دستور داد تا از مشرکین بخواهد تا بر خدایى آلهه خود اقامه برهان کنند و اینک در این آیه براى نوبت دوم دستورش مى دهد تا با برهان دیگرى بر بُطلان الوهیت آنان با ایشان روبرو شود، و آن برهان این است که خدایان آنان علمى به غیب و به قیامت ندارند، و نمى دانند که در چه زمانى مبعوث مى شوند، درست است که هیچ کس از موجودات زمینى و آسمانى علمى بدان ندارد ولى شان معبود این است که امر پرستندگان خود را تدبیر کند و یکى از امور خلق همانا مسأله جزاء در روز بعث است، که باید آن را نیز تدبیر کند و در نتیجه روز و تاریخ آن را بداند و حال آنکه آلهه ایشان چه ملائکه و چه جن و چه قدیسین از بشر، هیچ یک از روز بعث اطلاعى ندارند، پس إله و معبود نیستند.

 

با این بیان روشن مى شود که جمله (لَا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ) برهان مستقلى است بر ابطال الوهیت آلهه مشرکین، و اختصاص الوهیت به خداى تعالى به تنهایى و اینکه جمله (وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُون)، از قبیل عطف روشنترین فرد غیب است بر آن، چون گفتیم مهمترین چیزى که معبود باید علم به آن داشته باشد و آن را تدبیر کند مسأله جزا در روز بعث است..المیزان.

۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۱
در تاریخ : ۲۴ , ۱۳۹۷ دی . دید ۶۱۳

ما در عرصه احتمال به سر می بریم

 

 

ما در عرصهٔ احتمال به سر می بریم
در عصر شک و یقین
در عصر پیش بینی وضع هوا
از هر طرف که باد بیاید
در عصر قاطعیتِ تردید
عصر جدید
عصری که هیچ اصلی
جز اصل احتمال، یقینی نیست...

مرحوم دکتر قیصر امین پور

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۳ , ۱۳۹۷ دی . دید ۳۳۶

ایرانی ها و شعر عرب

متن نقلی: "عبدالنبی قیم نویسنده و پژوهشگر با نگارش متنی به سخن منتشر شده از دکتر جواد طباطبایی واکنش نشان داد... و گفت: این بخش از صحبت های او [آقای جواد طباطبایی] است:  "عرب ها جایی عنوان کرده اند که عرب نمی تواند شاهنامه داشته باشد. می بایست بیان کرد که شاهنامه نوشتن مستلزم ملت داشتن است و اگر ملّت به اُمت مبدل شود؛ آن زمان دیگر نمی شود؛ شاهنامه داشت.  طباطبایی با اشاره به این نکته که اعراب نه تنها نمی توانند شاهنامه داشته باشند، بلکه حافظ و سعدی هم نخواهند داشت، افزود: حافظ، بیان اسطوره ملی ما است. ما ملت غیبیم و حافظ لسان الغیب است چون لسان یک ملت است (خبرگزاری مهر، ۱۲ مهر ۱۳۹۶).

 

عبدالنبی قیم

 

دکتر سید جواد طباطبایی «Javad Tabatabai»


سؤال من از آقای طباطبایی این است که عرب ها کجا عنوان کرده اند که نمی توانند شاهنامه داشته باشند؟ لطفاً منبع این سخن را به ما نشان دهند. کجا و در چه کتابی یا در چه مقاله ای یا نوشته ای عرب ها چنین سخنی گفته اند؟ این عرب ها چه کسانی بوده اند؟ با عرض معذرت اگر آقای طباطبایی سند و مدرک نشان ندهد من ناگزیرم به همه اعلام کنم که ایشان دروغ گفته است. و به قول فرانسیس بیکن در عالم علم دروغ گفتن، جنایت است. من مطمئن هستم که عرب ها چنین سخنی نگفته و نخواهند گفت. آقای طباطبایی با این سخن خود نشان داد که از شعر و ادبیات عرب بی اطلاع است. پانصد سال قبل از شاهنامه، عرب ها " معلقات سبع" را داشته اند که از نوادر شعر بوده و هست.

 

ایرانی ها شعر را از عرب یاد گرفتند. پیش از این شعری وجود نداشت، این هم از برکات اسلام بود. آقای طباطبایی به من بفرمایید اگر پیش از اسلام در ایران شعر بوده، ایرانیان باستان به آن چه می گفته اند؟ بروید کتاب های ادوارد براون و کارل بروکلمان را بخوانید تا با شعر عرب آشنا شوید. باید گفت که آقای طباطبایی هم اطلاعات خود را رسانه ها یا فضای مجازی اخذ کرده اند ... از سایر سخنان غلط و از سر تعصب آقای طباطبایی می گذرم و در صورت لزوم در جای دیگر به آن می پردازم اما برای این که به ایشان و دیگر متعصبان نشان دهم که این ره که تو می روی به ترکستان می رود، سخنی از پروفسور ادوارد براون ایران شناس معروف ذکر می کنم: شک نیست که شهرت فردوسی به شاعری به سبب شاهنامه اوست ، نقادان شرقی و غربی، تقریباً به اتفاق این منظومه بزرگ را دارای ارزش ادبی بسیار می دانند، اما من با شرمندگی فراوان اقرار می کنم که هرگز نتوانسته ام که با آنان در این ستایش پر شور و شوق همآواز باشم. به عقیده من، شاهنامه را نمی توان حتی برای یک لحظه با معلقات عربی برابر و هم سنگ دانست (تاریخ ادبیات ایران - از فردوسی تا سعدی، ص ۲۰۶) منبع

۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۱
در تاریخ : ۲۳ , ۱۳۹۷ دی . دید ۶۳۵

حیا از خود

حیا از خود

به قلم حجةالاسلام محمدرضا احمدی: حیا و اِستحیا. مفهومی اصیل که هم تشکیل دهنده بخشی از شخصیت انسان است و نشان انسانیت و هم در محاورات روزانه با دو کلمه "با حیا" و "بی حیا" زیاد سر و کار داریم. از باب تُعرَفُ الاشیاءُ باَضدادِها، وقتی حیا را در مقابل وقاحت می گذاریم، تازه متوجه می شویم که با چه مفهوم با عظمتی مواجه هستیم. علت طرح بحث، مرور آیه ۵۳ سوره احزاب است که امروز در برنامه قرائت روزانه قرآن در محل کار انجام گرفت. در این آیه، رسول خدا(ص) به دلیل حیایی که دارد نمی تواند به مهمانانی که در منزل شان حضور پیدا کردند و شام شان را هم میل کردند بگوید متفرق شوند:

 

فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسینَ لِحَدیثٍ إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیی‏ مِنْکُمْ  وقتی به منزل پیامبر رفتید، بعد از خوردن غذا متفرق شوید و سخنی گویید، این کار شما پیامبر را اذیت می کند و ایشان حیا می کند که شما را بیرون کند. با این که پیامبر از این رفتار مردم اذیت می شد، اما حیا می کرد که به آنها تذکر بدهد. کسی که خدای متعال در سوره قلم او را با اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عظیمٍ خطاب می کند، باید حیای عظیم هم داشته باشد تا خُلقش کامل گردد. این صفتِ نیکِ نفسانی می تواند منشأ بسیاری از خوبی ها و پاکدامنی ها و زیبایی ها باشد. از آنجایی که حیا یک امر نفسانی است، خلوت و جلوت برای انسان با حیا یکی است. بر اساس سخن رسول خدا(ص)، حیاء سراسر خیر است و جز خیر نتیجه‌ای ندارد. و به گفته بعضی از بزرگان، حیاء انسان را، چه دیندار باشد چه غیردیندار، از پلیدی‌ها باز می‌دارد.
 

چند نکته: حیاء باید آگاهانه، بجا و به ‌اندازه باشد. زیاده‌روی در حیاء کردن از مصادیق اسراف است. در تحصیل علم، کسب درآمد حلال و خدمت به مهمان حیا جایز نیست. اما خیلی عجیبه که انسان نسبت به خودش هم حیا داشته باشد. یعنی آنقدر مقام انسان بما هو انسان با عظمت است که حتی خودش باید از خودش شرم داشته باشد. به این سخن زیبای امیر بیان(ع) توجه کنید: غایَهُ الحَیاءِ أن یَستَحیِىَ المَرءُ مِن نَفسِهِ؛ اوج حیا این است که آدمى از خودش حیا کند. بنا بر اختصار است، اما سخن در این موضوع زیاد و ذوجهات است و جای آن دارد به بحث گذاشته شود.

 

پاسخ دامنه


سلام جناب حجةالاسلام شیخ احمدی. عالی نوشتی. «اوج حیا» را نیز بسیاردقیق و به‌جا متذکر شدی. متبرّک کردی محیط مدرسۀ فکرت را با این بحث دینی، قرآنی، روایی و اخلاقی. برقرار باشید و سالم و پرنشاط.

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۲ , ۱۳۹۷ دی . دید ۶۸۵
قبل ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ---- ۷۱ ۷۲ ۷۳ ۷۴ ۷۵ ۷۶ ۷۷ ---- ۱۱۴ ۱۱۵ ۱۱۶ بعد
سایت دامنه ی داراب کلا : فرهان پنجم