تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : درود جناب طالبی حمله به سرداران نظامی در میانه ی جنگ بنظر شما سزاست . آنچه خود میگویی را قبول داری . !؟ اینکه تهدید بالفعل است و سرداری در حفاظت از فرمانده که نه رهبر و مرجعش اعلام پشتیبانی کند . این خطاست . تو به کدام قبله و محرم نگاه میکنی که اینچنین شدی !!!!! اصلن همه جمهوری اسلامی کارهایش خطا اندر خطا ... -
ناشناس : سلام پاسخی به نوشتار صریح بانو اُنظُر ✍️ در این روزگار که بیشتر، سکوت میکنند یا از کنارهگیری و محافظهکاری دم میزنند، گاه نوشتاری میآید که بیهیاهو، اما با شجاعت، تلنگر میزند و دردهای نهفته را به زبان میآورد. نوشتار ۱۳گانهی بانو «أنظر» خطاب به علی شمخانی، از جنس همان یادداشتهاست؛ تذکری زیرپوستی اما ... -
ناشناس : متن پیام مرجع تقلید معظم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم هر شخص یا رژیمی که برای ضربه به امت اسلامی و حاکمیت آن رهبری و مرجعیت را تهدید کند یا (لاسمح الله) تعرضی نماید حکم محارب دارد و هر گونه همکاری و تقویت آن توسط مسلمانان یا دولتهای اسلامی حرام است و لازم است عموم ... -
قاسم بابویه دارابی : خدا را شکر بعضی ها تازه از خواب ناز بیدار شدن باز هم شروع به حراحیف و شبهه افکنی برای رهبری حکیم نمودن و از اسرائیل تمجید تلخی او بعد ۱۵ روز که از جفت کوه خف شده بود و شبانه از انجا تا انار قلد را می رفت تا اوضاع را رصد کند او این ندت در شغال اباد بصرف اب گندیده بود زر بیحا نی زند عرضه نداشت تجاوز رژیم ... -
ناشناس : سلام آقاابراهیم، صبح بهخیر 🟩حق یا تکلیف 🔻 امام حسین علیهالسلام وقتی تصمیم به مقابله با یزید گرفت، به تمام همراهان خود اجازه انتخاب داد؛ به بیان امروزی، حضور در میدان مبارزه را برای دیگران "تکلیف" نکرد، بلکه "حق" انتخاب و تصمیمگیری برای آنان قائل شد. جلیل قربانی -
ناشناس : درود و عالی سکه و ستیزه را تفسیر کردی . از اینجا بود که دین ابزار قدرت شد . نه راهنمای حقیقت و آرامش برای زندگانی مردم .🙏🙏🖤🖤 امیر رمضانی دارابی -
ناشناس : دنیای اقتصاد- استفنوالت : حمله گسترده اسرائیل به ایران، جدیدترین دور از نزاع این رژیم برای حذف یا تضعیف تکتک مخالفان منطقهایاش است. در پی حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل نبرد سهمگینی را برای نابودی مردم فلسطین بهعنوان یک نیروی سیاسی معنادار آغاز کرد؛ تلاشی که توسط سازمانهای ... -
ناشناس : عصر ایران ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نوت: «آژانس بینالمللی انرژی اتمی سازمان ملل میگوید بخش زیرزمینی سایت هستهای نطنز در نتیجه حملات اسرائیل «آسیب مستقیم» دیده است. تأسیسات نطنز حدود ۷۰ زنجیره سانتریفیوژ در دو کارخانه غنیسازی دارد که یکی از آنها زیرزمین است. ایران همواره تلاش برای ساخت سلاح هستهای را رد کرده اما ... -
ناشناس : سلام رویداد۲۴| در ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نشر داد : «حساب توییتری منسوب به رهبر انقلاب در توییتی به زبان عربی نوشت: باید با قاطعیت با رژیم صهیونیستی تروریست برخورد کنیم. ما هرگز با صهیونیستها سازش نخواهیم کرد.» -
ناشناس : رویداد۲۴ در ساعت ۲۳ / ۵۸ دقیقه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ انتشار داد. لینک .
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- انقلاب اسلامی
- دامنه کتاب
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- مباحث دینی
- گوناگون
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- روزبه روزگرد
- کبل آخوند ملاعلی
- اوسا
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
تیر ۱۴۰۴
۴
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۱
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۰
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۱
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
آیا شیعه درباره حضرت فاطمه س دروغ میگوید؟!
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. خودِ منابع معتبر تاریخی اهل سنت به مواردی که در زیر مطرح میکنم به انحای مختلف صحه گذاشتند. بنابرین شیعه نیازی نمیبیند چیزی را که مسلم و مبرهن است، تاریخسازی کند. من به چند مورد -گرچه همگان با آن آشنایند- وارد میشوم:
مورد نخست این است که فاطمه زهرا -سلام الله علیها- از ابوبکر خواستند تا باغ فدک را -که پیامبر ص به نام فاطمه قباله کردند- بازپس دهد. اما ابوبکر -خلیفه اول- ابا کرد و از خود به نقل از پیامبر ص روایت کرد "ما پیامبران چیزی را به عنوان ارث از خودمان باقی نمیگذاریم." حضرت زهرا س بر خلیفهی اول خشم گرفتند و دیگر با او تکلم نفرمودند. دستکم به دو علت: یکی بدعت و دیگری غصب. بدعت ازین که پیامبران طبق صریح قرآن (آیهی داوود ع که سلیمان ع را ارث گذاشت) از خود ارث باقی میگذارند و ابوبکر سخنی نادرست به پیامبر ص نسبت داد و راوی آن جمله هم فقط خودِ اوست. دیگری غصب، که مالِ در قبالهی حضرت زهرا س را به "ارث" تقلیل دادند که کار ناروایی بود.
مورد دوم نارضایتی حضرت فاطمه زهرا از عملکرد خلفای اول و دوم بود. وصیت دفن شبانه دلیلی است که آن حضرت با آنان رابطهی حسنه نداشت و خشمگین بود و اجازه نداد سران در نماز بر پیکرش شرکت کنند.
مورد سوم این است که عمر به ابوبکر گفت: بیا با هم به خانهی فاطمه برویم، چون "ما او را به خشم درآورده و غضبناک کردهایم". اما حضرت زهرا س به این دو، اجازهی ورود ندادند. تا این که امیرالمؤمنین امام علی -علیه السلام- را واسطه قرار دادند برای معذرتخواهی به خانهی حضرت زهرا رفتند. اما فاطمه س تا چشمشان به آن دو افتاد صورت خود را به سمت دیوار برگرداندند و حتی جواب سلام را هم ندادند. اول ابوبکر با حضرت فاطمه س مطالبی را مطرح کرد؛ اما حضرت زهرا رویشان همچنان به دیوار بود. تا این که این گونه به سخن آمدند و به ابوبکر و عمر فرمودند:
«نشدتکما الله ألم تسمعا رسولالله -صلّی الیه علیه و آله و سلم- یقول: رضا فاطمة من رضای، وسخط فاطمة من سخطی؛ فمن أحب فاطمة ابنتی فقد أحبنی ومن أرضی فاطمة فقد أرضانی ومن أسخط فاطمة فقد أسخطنی؟ قالا: نعم سمعناه من رسولالله صلیالله علیه وسلم. قالت: فإنی أشهدالله وملائکته أنکما أسخطتمانی وما أرضیتمانی ولئن لقیت النبی لأشکونکما إلیه»؛
یعنی: شما را به خدا سوگند! آیا از رسول خدا ص نشنیدید که فرمود: رضایت فاطمه رضایت من و خشم او خشم من است؟ آیا از پدرم نشنیدید که هر کس فاطمه را به خشم آورد، من را به خشم آورده؟ هر دو گفتند: بله ما از پیامبر این مطالب را شنیدهایم.
آنگاه فاطمه س فرمودند: هم خدا را و هم فرشتگان الهی را گواه میگیرم که شما دو نفر من را به خشم درآوردهاید و مرا راضی نکردهاید. بعد رو به خلیفهی اول کرده و فرمودند: «والله لأدعونالله علیک فی کل صلاة أصلیها»؛ بهخدا سوگند! از این پس بعد از هر نمازی تو را نفرین خواهم کرد.
مورد چهارم یورش به بیت وحی و آتشزدن خانهی فاطمه زهرا س است. اگر کسی شبهه وارد میکند به این سخن عبدالرحمن بن عوف چه میگوید؟ که گفت: هنگام بیماری ابوبکر بر او وارد شدم و پس از سلام و احوالپرسی، ابوبکر گفت: "در دوران زندگی تنها بر سه کاری که انجام دادهام، تأسف میخورم و دوست داشتم، اصلاً آنها را انجام نمیدادم؛ یکی از آن سه چیز، هجوم به خانه فاطمه [س] است. دوست داشتم که خانه او را مورد هتک حرمت قرار نمیدادم."
اما آتشزدن خانهی حضرت زهرا س باید بگویم خلیفهی دوم رفت دم در، آنها (امام علی ع و حضرت فاطمه س) را صدا زد که از خانه برای بیعت خارج بشوید؛ اما خارج نشدند. عمر این جمله را گفت: «وقال: والذی نفس عمر بیده»؛ یعنی قسم به کسی که نفس عمَر در دست اوست، یا از خانه برای بیعت بیرون میآیید یا خانه را با کسانش به آتش میکشم: «لتخرجن أو لأحرقنها علی من فیها». همان خانه که پیامبر ص بارها در آن، آیهی تطهیر را تلاوت کردند و بر دیدار پارهی تنش حضور مییافتد.
بنابرین حضرت زهرا س در برابر بدعت، غصب، انحراف، قدرتطلبی،در یک کلام به بیراههکشاندن اساس اسلام و نیز بنای احیای فرمان امامت وارد مبارزهی شفاف شدند و حقیقت را بدون تعارف و تکلف برملا کردند و نشان دادند سران اسلام اگر کژ روند با خاندان عصمت ع روبرواند. نباید برای افرادی که خود، به بخشی از کردهی خود در برابر فاطمه س نادم و بر بدی رفتار با ایشان معترفاند و حتی برای جلب رضایت آن حضرت، پا پیش گذاشتند، جامهی عصمت دوخت و به انتقاد سازنده و کاملا" علمی و عقلی و شرعی و تاریخی تن نداد. ۷ دی ۱۴۰۱ ابراهیم طالبی دارابی دامنه.
چرا پیرو حضرت فاطمه ام؟

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. خُب به خاطر فضیلت و شخصیت منحصر فاطمه س. او را خدا نشان کرد و همکُفوِ امام علی ع. پیشوایی فاطمه س از محبوبیت او سرچشمه میگیرد. نه منِ عادی، که همهی ائمه ع، فاطمه س را در صدر خود داشتند. او عصارهی حضرت خدیجه س و تمام وجود پیامبر ص است و پایهی دانش و ارزشش از رسول رحمت ص نشئت گرفته است. در محیط زندگی فردی و اجتماعی، تماما" به سادهزیستی و پارسایی حیات ورزید. در تعرّضها و تعارضات سران، جانب حق ایستاد و ذرّهای از اصول خط پیامبر ص عدول نکرد و درونِ ناپیدای سران را بر مدینهنشینان آشکار کرد. شاید علت اصلی کینه به او، همین رفتار بیتعارف او بود که به ارتکاب بدترین گستاخی و فراموشنشدنیترین شناعت با او منجر شد. جامعهی سرانزدهی مدینه که تاب دانش و عدل علی ع را نداشت، دچار دسیسهی سیاسی پس از رحلت نبی ص شد که حضرت وصی ع را علنا" و عاما" در کنار برکهی غدیر خم، برای پس از خود، پیشوا پیشنهاد کرده بود، اما سران، سر باز زدند و نصّ صریح نبوی را پس زدند. فاطمه س شاهد دسائس بود و دستِ سران را خوانده بود و از بیان حقایق حتی در رفتن به خانهبهخانه و نیز حضور سخنورانه در خانهی خدا -مسجد مدینه- ابا نداشت.
سران که سیرات سرابِ قدرت خود را میدیدند بر فاطمهی حضرت رسول ص رحم روا نداشتند و یکی از سران که اساسا" و طبعا" شخصیتی خیلیتندخو داشت، میزان را زیر پا گذاشت و نه فقط بر روح و روان فاطمه س که بر جسم نحیفش -که ذاتا" باریک و متوسط بود و در غم غروب غمگین رحلت جانسوز پدر، اندامش هنوز هم لاغرتر شده بود- خشم و خراش زد؛ تا آن حد شدید و شقیانه که به سقط و شهادت منتهی شد. فاطمهای را مجروح و زار کرد که سخن حق میزد، زندگی پاک داشت، به فکر تهیدستان بود، خود کم میخورد و خوراکش را به ضُعفا میبخشید، اسلامشناس بود، اگر بیشتر عمر میکرد مردم را بیشتر از خطر گمراهیها میرهاند. فاطمهای را مضروب کرد که اگر
اسلام از نگاه گِرِگ برگر و مارک برگر
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. مسائل دین: گِرِگ برگر و مارک برگر نویسندگانیاند که تقریبا" دور جهان چرخیدند و با مذاهب مختلف آشنا شدند. آنان از اسلام به این برداشت رسیدند. آنچه مینویسم محصول مطالعهام از پژوهش آن دو است.
آن دو دریافتند که سنت خدمت به دیگران، اصل اساسی اسلام است و خیرات یکی از چند ستون دین اسلام. زکات در نگاه آن دو، مستلزم بخشیدن سهمی از ثروت خود به فقرا و کمک مداوم به نیازمندان است. هر دو به این نتیجه رسیدند اسلام از این طریق موجب تصفیهی روح مؤمنان از خودخواهیها میشود. هم گِرِگ و هم مارک با مطالعهی میدانی در کشورهای اسلامی فهمیدند در بسیاری از سورههای قرآن خدمات اجتماعی توصیه شده است و اعتقاد برین است که کمک به دیگران دارای پاداش است. برای شناخت بیشتر ر.ک: ص ۸۲ کتاب آن دو با نام « من تا ما » که ۷ آذر ۱۴۰۱ در این پست معرفی کردهام.
به نظرم آن دو با این کار ستوده و مؤثرشان، اگر به سخنان و سیرهی حضرت فاطمه زهرا -سلام الله علیها- نیز دست مییافتند، هنوزم بهتر و بیشتر به ژرفای اسلام پی میبردند. زهرای مرضیهای (س) که بارها ندا میداد: "بارالها: نیرومندى در بندگیات و بینش روشن در کتابت و فهم و درک احکامت را از تو خواستارم."منبع.
و یا اگر به این نکته از سخنان تکاندهندهی فاطمه علیهاالسلام را که به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند و گفتند: "یا رسول اللّه سلمان از لباس سادهی من تعجب مىکند! قسم به خدایى که تو را به پیامبرى برانگیخته است، مدت پنج سال است که زیرانداز شبانهی من و علی پوست گوسفندى است که روزها علوفهی شُترمان را بر روى آن مىریزیم، و بالش ما نیز قطعه پوستى است که درون آن از لیف درخت خرماست."
خواستم با این پست درین روز، ارادتم را به حضرت زهرای اطهر (س) نشان داده باشم و ادب و آداب ایام فاطمیه را پاسدار بوده باشم و همین نقل بالا خود ژرفترین ذکر مصیبت و روضه بود. درود و تسلیت. منبع. آذر ۱۴۰۱ آغاز فاطمیهی اول: ابراهیم طالبی دارابی دامنه.
علامت امنیت نسبی و امنیت مطلق
ای پیامبر، خدا و کسانی از مؤمنین که از تو پیروی میکنند، تو را کفایت مینمایند.
علامه طباطبایی ازین آیه چنین تفسیری در المیزان ارائه فرمودند: این آیه در مقام آرامش و تسلیت خاطر رسول خدا ص است. نصرت خدا و یاری مؤمنان برای کفایت رسول خدا ص دو سبب مستقل از هم نیستند، چون استقلال مؤمنان در این امر با توحید منافات دارد.
آیهی ۱۰ یونس. دَعواهُم فیها سُبحانَکَ اللّهمَّ و تَحِیَّتُهُم فیها سَلامٌ و آخِرُ دَعواهُم اَنِ الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمین.
تنها صحبت آنها در آنجا این است که میگویند: منزهی تو ای خدای ما و تحیت و درود آنها در آن بهشتها سلام است و آخرین گفتارشان این است که ستایش فقط مخصوص پروردگار جهانیان است.
تفسیر مرحوم علامه ازین آیه چنین ناست:، اولیاء خدا که در جنات نعیم مستقر شدهاند، خداوند با کرامت خود قلبهایشان را از هر شریکی برای خدا، پاکیزه کرده و در دل آنها هیچ محبتی غیر از محبت خدای سبحان نیست، لذا گفتارشان هم تسبیح و منزه دانستن خدا از هر امری است که شایستهی ساحت کبریائیاش نیست، یعنی خدا را از هر شریکی در اسم یا معنی و از هر نقص یا عدمی منزه میدانند، و تسبیح آنها، هم زبانی و هم عملی و قلبی است و تسبیح اگر کمتر از این و در مرحلهای پایینتر باشد، در آن شائبهی شرک وجود دارد. و چون اولیاء خدا دلهایشان مالامال از خیر و سلامتی است ، لذا درود آنها به یکدیگر نیز با سلام است و سلام در دنیا علامت امنیت نسبی از جانب یکدیگر است، اما در آخرت نشانهی امنیت مطلق می باشد و آنان با احدی، به غیر سلام و خیر مواجه نمیشوند جز آن که طرف مقابل خیر و سلام را مبدل به شرّ و ضرر سازد که در این صورت اولیاء خدا نیز با شرّ با او برخورد میکنند و خیر و سلامی برای او نخواهد بود، و نیز اولیاء الله چون قلبهایشان کمال نعمات الهی را تمجید میکند، به هیچ نعمتی بر نمیخورند الّا این که به یاد مُنعم میافتند، و خدا را یاد میکنند و لذا هرگز از پروردگارشان غافل نمیشوند و نعمتهایی که از صفات جمال و کمال الهی حکایت دارد فورا" آنان را به ذکر عظمت و جلال حق وا میدارد و در نتیجه هر نعمتی را که به وصفی توصیف میکنند در واقع توصیف پروردگارشان به افعال و صفات جمیل اوست و در نتیجه ستایشی از آنان در بارهی خداست و حمد خدا محسوب میگردد، چون حمد یعنی ستایش به فعل اختیاری جمیل. لذا اولیاء خدا در بهشت یک دَم هم از تسبیح و تحمید پروردگارشان غفلت نمیکنند، چون خدا را حاضر میبینند و از حضرتش محجوب نیستند.
در سالروز شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام سخنی از آن امام همام هدیه میکنم: وجود شخص مؤمن براى دیگر مؤمنین، برکت و سبب رحمت مىباشد و نسبت به کفّار و مخالفین حجّت و دلیل است. منبع.
نمای نو از صحن جامع رضوی

مسیر بهشت با پیادهروی اربعین
توضیح دامنه: دو متن اربعینی از جناب حجتالاسلام محمدرضا احمدی که خود زائر شدند و از بین راه نجف به کربلا برای ما فرستادند که به دلیل اهمیت متن و موضوع در سایت دامنه انتشار مییاید. با آرزوی بهروزی و سلامتی مردم متدین ایران و جهان که مطیع آموزههای الهیاند:
حجتالاسلام احمدی
به قلم حجتالاسلام محمدرضا احمدی: متن اول: مسیر بهشت. هر ساله با نزدیک شدن به اربعین حسینی، تب و تاب سفر به کربلا و نجف و پیاده روی، هوش و حواس دلدادگان اباعبدالله الحسین را می برد. هر کسی به هر طریقی تلاش می کند تا خود را به خیل مشتاقان اربعینی برساند. از طرف دیگر، میزبانان این مسیر هم در طول سال چشم انتظار قدوم زائران حسینی اند تا با خدمت بی منت، در ثواب زیارت اربعین سهیم شوند. نمی دانم چند میلیون زائر پیاده از نجف به کربلا می روند، اما این میلیونها زائر، یک ریال پول غذا نمی دهند، پول آب و نوشیدنی نمی دهند، پول میوه و شربت و ... نمی دهند، پول استراحت و خواب نمی دهند، از منزل خودشان هم بیشتر می خورند و می آشاماند، از همه مهمتر، احترامی که اینجا می بینی، فوق العاده است. خدمتی که می بینی منحصر به فرد است. مردم شتابان به سوی کربلا روان هستند، انگار گمشده ای دارند که به آنها آدرس کربلا را داده اند، هی قدم می زنند و راه می روند تا مراد خود را بجویند. حرارتی که در دلشان هست، این روزها شعله ور تر از همیشه شده است، این عشق الهی است، اگر غیر الهی بود تاکنون خاموش شده بود. واقعا این همه عشق و ارادت و زیبایی از کجا آمده است؟ هیچ کدام از عکس و فیلم و کلیپ و ... نمی تواند تصویرگر واقعه پیاده روی اربعین باشد، اگر کسی توانست بهشت الهی را به تصویر بکشد، این مسیر بهشتی را هم خواهد توانست. اینجا *مسیر بهشت* است که روندگان آن در راه تکامل روحی و معنوی خود گام بر می دارند و تا رسیدن به نقطه مرکزی، عمودها را پشت سر می گذارند، عمودهای خودخواهی، عمودهای جهالت، عمودهای کینه، عمودهای حرص و طمع، عمودهای ازخودگذشتن و ... ، آنچنان که حسین از "خود" گذشت و به "خدا" رسید. یا حسین بطلب.
پذیرایی بینراهی زائرین اربعین توسط مردم عراق. شهریور ۱۴۰۱
متن دوم: سردار دلها و راهپیمایی اربعین: با ظهور داعش، موجی از اضطراب و ناامنی کشورهای منطقه، بخصوص سوریه و عراق و حتی کشورهای اروپایی را فرا گرفت. آنها توانستند با پشتیبانی مالی و لجستیکی ابرقدرتها و بعضی از کشورهای منطقه، بخش های زیادی از این دو کشور را به اشغال خود در آورند. دمشق در حال سقوط بود که حضور بموقع سردار سلیمانی در سوریه و مقاومت دور از انتظار نیروهای محلی، داعش را در تصرف کاخ ریاست جمهوری ناکام گذاشت. از این مرحله بود که با تدبیر سردار دلها، معادله سیاست در منطقه عوض میشود. آنها که خواهان تشکیل دولت اسلام عراق و شام بودند، هم اکنون مانع بزرگی به نام ژنرال سلیمانی را در مقابل خود می دیدند، شخصیتی که در میدان حرف خود را می زد، نه فقط در روی میز مذاکره. او توانست با توکل بر خدای متعال و استعانت از نام حضرت زینب کبری سلام الله علیها و با به کارگیری نیروهای بومی، به مرور زمان، داعش را عقب رانده و شر آنها را کم کند. داعشیها با اعمال ناشایست جنایتکارانه خود، آنچنان رعب و وحشت ایجاد کردند، که شیعیان را در به جای آوردن شعائر دینی خود به زحمت انداختند ک در مواردی با تردید مواجه نمودند راهپیمایی اربعین نیز تحت تاثیر تهدیدات داعش قرار گرفته بود. اما سردار دلها توانست با دفع و رفع خطر داعش، آرامش را به کشورهای منطقه و از جمله راهپیمایی اربعین برگرداند، بیخود نیست که در سراسر مسیر هشتاد کیلومتری نجف به کربلا، همواره نام سردار سلیمانی میدرخشد، او به همراه شهید ابومهدی المهندس، پیامآور صلح و امنیت در منطقه بودند، مردم اکنون قدر امنیت را بیشتر از هر زمان دیگر می دانند. امنیتی که خونهای زیادی پای آن ریخته شد، امنیتی که یک بار دیگر راهپیمایی اربعین را به یکی از بزرگترین اجتماع مردمی تبدیل کرد. این راهپیمایی و این امنیت و آرامش حاکم بر آن را مدیون سردار دلها، سلیمانی بزرگ هستیم. راهپیمایی ما با لطف خدا و در امنیت و آرامش و آسایش کامل برگزار شد، اگر ثوابی هست، همه آن تقدیم به روح بلند مرد بزرگ، سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی.
چادر جبهه هفت تپه

خاطره: به قلم دامنه به نام خدا. سلام. بنده تماما" دور نمیدارم که تمام رزمندهها، در تمام جبههها، تمامِ زمینها و تمام روزهای آنجا را کربلا و عاشورا و اساسا" محرّم میدانستند؛ میگویید نه! بسمالله به این خاطرهام: هفتتپه قرارگاه ل ۲۵ کربلا بهمنماه ۶۴ در گردان ادوات چادر زدیم؛ دارابکلاییها که جمیعا" بیش از ۲۵ نفر بودیم. محرّم هم نبود اما یوسف رزاقی دو ابتکار کرد؛ یک جمله دعای هر فرد در پایان هر سفرهی شام و ناهار و هر شب تشکیل حلقهی سینهزنی، که از سیدابوالحسن شفیعی مرثیه و نوحه و از ماها هم سر و سینه.
اینک از آن جمعِ جور و جوینده چندنفر در جوار خدایند. این را زانرو گنجاندم که بگویم فکر محرّم در سرشت رزمنده سرشته شده بود و حالوهوای هر روز او، محرّم بود و ذوبِ در ذَوات امام حسین و اهل بیت نبوت علیهم السلام.
حرارت حرکت امام حسین ع

قسمت ۱ تا ۱۲
سلسلهنوشتارم در پیامرسان
«هیئت رزمندگان اسلام دارابکلا»
حرارتِ حرکت ( ۱ ) به مناسبت ماه محرّم: شروع بحث را با قرآن درمیآمیزم که در دو آیهی ۸۷ و ۸۸ سورهی توبه نمود بارز دارد. اگر برای خواننده فرصت دست داد خود رجوع کند به این دو آیهی قرآن که پیام درخشندهای در آن هست. اما بحث: امام حسین ع حرکتی کرد که تاریخ، حرارت آن را همچنان به خود حمل میکند. در مدینه مانده بود تا مردم و مؤمنین را امامت کنند. اما درین میان معاویه مُرد و پسر نااهلش -که او را پیش از فوت، بر تخت سلطنت نشانده بود- دست به تعرُّض (=دستدرازی) زد. دستدرازی -دستکم- به سه حریم: به خاندان نبوت، به ساحت مذهب، به اساس حکومت. اما امام حسین ع -یک آنسان استثنای اُسوه در سراسر تاریخ دین و مؤمنین- در برابر این سه دستدرازی که گستاخی هولناکِ یزید بود ایستاد و "راه" را با حرکت نوین خود به بشر آن روز و بشریت همهی اَعصار نشان داد و حرارتِ آن حرکت هرگز به سردی نمیگراید.
حرارتِ حرکت ( ۲ ) فرمان بیعتِ بهزور، سختگیری شنیع و در نهایت قتل حسین ع همانا و هجرت معکوس امام حسین ع همانا. چقدر تاریخ محمد ص و حسین ع به هم شباهت گرفت. آن روز -یعنی ۶۱ سال پیشتر- ابوجهل سردمدار قتل پیامبر شد و محمدرسول الله ص شبانه از مکه به مدینه (=یثرب) هجرت کرد و اینک ۶۱ سال پس از آن هجرت، نوهاش حسین ع که در مدینه تهدید به قتل شد، او هم شبانه به مکه هجرت کرد؛ هجرتی معکوس؛ که اگر نبود هجرت محمد ص مبداء تاریخ، بهیقین هجرت امام حسین ع مبداء تاریخ شیعیان میشد. جَدّ و نوه، این دو اُسوهی حسنه، شبیه هم حرکت تاریخساز به یادگار گذاشتند تا رَهپویی مسلمین میّسر باشد. اینک حسین بن علی ع به مکه در جنوب رفت، ۳۴۰ کیلومتر پایینتر از مدینه در شمال حجاز. حرکتی که سرآغاز حرارت شد. چه دقیق فرمود پیامبر ص: انّ لِقتلِ الحسینِ حرارةً فی قُلوبِ المؤمنینَ لاتَبردُ اَبداً. شهادت امام حسین علیهالسلام یک داغ سوزانی است در دل مؤمنین که هرگز به سردی نمیگراید (و هرگز از بین نخواهد رفت). (جامع احادیث الشیعه، ج ١٢، ص ٥٥٦)
حرارتِ حرکت ( ۳ ) حال اباعبدالله ع به مکه آمد و سکونت کرد، مأمورین ایشان را همچنان تحت تعقیب دارند و حیلههایی در سر پرورانده تا حتی کنار کعبه ترورش کنند. گمان هم وارد نیست که کسی فکر کند دارودستهی حکومتی از داروغگی علیهی حسین ع دست برداشتند. حجم فشار پیچیدهتر شد. زیرا حاکم وقت اموی شام (یزید) با وجود امام حسین ع حس شکنندگی و خوف میکرد. درینحین یک آزمون بلکه یک حرکتِ پرحرارت -که عاقبتش تا ابد خاموشی ندارد- رخ داد؛ دعوت ملت دیگر از آقا ع. امام قصد یمن و ایران را داشتند -نمیدانم به قاطعیت، اما مورّخانی پرده برداشتند- اما نامهی فراخوان کوفه این دو انتخاب را از اولویت انداخت. چنین است که ملت شیعهی ایران و یمن هنوزم حسرت میخوردند کاش به دیار آنان هجرت کرده بود. چه کار بزرگی؛ مسلم را به عنوان ارزیابِ تیزبین به کوفه سفیر و روانه کرد تا دلسنجی کند. بیشتر بخوانید ↓
چرا «عزت» و «عزیز» مهم است؟

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. کلمهی "عزیز" از نظر مفسران قرآن در اصل به معناى "امتناع" است و واژهی "عزیز" -که از صفات و اَسماء الهیست- در واقع به معنای کسی است که «به خاطر نیرومندی، امرش غالب و جاری است و مقهور و مغلوب نمیشود.» یعنی دارندهی صفتِ "عزیز" شکستناپذیر است. مثلاً وقتی کُلنگی بر سنگ رسوخ نکند، سفتی آن را "عزیز" میگویند. چون نفوذناپذیر است و در برابر ضربات کُلنگ، شکاف برنمیدارد. حتی به تعبیر برخی از کارشناسان قرآن "به چیزهای کمیاب یا نایاب″ نیز «عزیز» میگویند. خدا، عزیز است چون مقهور و هلاک نمیشود و عزّت و قوّتِ وجودی خدا مانع از نابودیاش است؛ کُلُّ شیءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجهَهُ: همه چیز نابودشونده است، جز ذات او. (آیهی ۸۸ قصص) و علت شکستناپذری خداوند متعال، عزیزالوجود بودن آن است.
گرچه صفت عزت مخصوصِ خداست، اما قرآنشناسان معتقدند خدای عزیز، صفت «عزتش» را "در میان مخلوقات نیز قرار داده است." منبع زیرا همهی آفریدهها جِلوهی عزت نظام آفرینش حضرت آفریدگارند وگرنه هرگز آفریده نمیشدند. ازینرو خداجویی و تسبیحکردن، در ذات آفریدهها نهاده شده است که وقتی موجودی به اصل خود رجوعی پاک و بیغش، داشته باشد مُروّج معنوی میشود، که از همین عزت نفس ریشه میگیرد.
و چقدر زیباست که وحی فرو آمده که عزّت زانِ خدا و رسولش و مؤمنان است: «ولِلهِ العِزَةُ ولِرسُولِهِ ولِلمُؤمِنینَ» (آیهی ۸ سورهی منافقون) به گفتهی رسای یکی از کارشناسان دینی "مصداق اَتمِ مؤمنین، اهل بیت رسول الله صل الله علیه وآله هستند".
امروز که روز میلاد امام رئوف حضرت رضا عالم آل محمد ص است، خواستم گفته باشم آن امام مدفون در خراسان، عزیزکردهی خداست و عزتبخش ملت رشید و «صبّار و شَکورِ» ایران. از کدام زَبون و ذلیل و گماشتهی اَغیار و کینهتوزان ساخته است که به نفوذناپذیری و عزت ملت ایران در ارادت و مَودّت و عقیدتِ بر منش و مرام رضوی ع خدشهای وارد کند و بر عزتوارگی ملت وارستهی ایران رسوخ کند؟! ملتی که پارسا باشد و همزمان فروتن و تَهمتن با هیچ حربه و نیرنگی به تنگ نمیآید. علت، مُبرهَن و هویداست: خدای عزیز وقتی کسی را عزت ببخشد و او هم از عزت خودش بهخوبی پاسداری و پاسبانی کند، هرگز به ذلت میل نمیکند و خدمهی متخاصمان نمیشود.
تصاویر دیگر حرم امام رضا ع : اینجا
عجیب حکمت داشت که در تنگناهایی که بر حضرت سیدالشهداء ع فرود آورده بودند، آن امام احیاگر اسلام راستین، ترسیم مسیر کرد که عزت را به ذلت نباید تاخت زد. عین آن این است به نقل آزاد از آیتالله العظمی ناصر مکارم:
زیارت حرم رضوی خرداد ۱۴۰۱

یک نماد از یک زائر در آستانهی تشرف به زیارت حرم رضوی
...
عکس اول: مشهد مقدس. ۳ خرداد ۱۴۰۱ ، صحن جامع رضوی
از راست: سید علیاصغر شفیعی دارابی. حسن آهنگر دارابی
حاج احمد آهنگر. دامنه. حاج سید رسول هاشمی. جعفر رجبی
مردم؛ محو شخصیت امام رضا ع
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. امام رضا ع به فعالیت آشکار روی آورد. اولین مسافرتش به بصره بود. از مدینه به بصره رفت تا مستقیم با پایگاههای مردمی خود دیدار کند و دربارهی کارها با آنها به گفتوگو بپردازد. عادت حضرت این بود اول نماینده به آن منطقه گسیل میداشت تا مردم را از ورود امام آگاه کند. درین مسافرتها با گروههای بزرگ مردم، اجتماع برپا میکرد و دربارهی مسائل ازجمله امامت صحبت میکرد. آنان را وامیداشت تا از وی پرسش کنند. با دانشمندان منطقه چه مسلمان و چه غیرمسلمان ملاقات و مناظره مینمود. این گفتوشنودها توسط محمدبن عیسی تقطینی گردآوری میشد که امام به هجده هزار مسئله پاسخ گفتند. توسعهدادن پایگاه فکری و معنوی تشیّع از اقدامات اساسی امام رضا ع بود. به طوریکه نفوذ مکتب امام علی ع در دل مؤمنان در دورهی ایشان افزایش یافته بود. تودهی مردم محو شخصیت امام رضا ع میشدند طوریکه وقتی چشم مردم به امام میافتاد اشک شوق از دیدگانشان روان میشد. از بعد از امام رضا ع تا امام حسن عسکری ع مردم همگی آنان را فرزندان رضا ع میشناختند و به این نام میخواندند. از یادداشتهای قدیمی بنده از منابع مختلف.
ایثار با حضرت خدیجه هجی شد
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. وفات و وفا : ۲۵ ساله بود و حضرت خدیجه س هم ۲۸ ساله که با هم پیوند زناشویی بستند. سه سال مانده که رسول رحمت ص به یثرب هجرت کند، آن بزرگبانو چشم از جهان فرو بست و قلب پیامبر تا آخر عمر از فراقش غمخوار گشت. مسلمین هم حس مادرانهی حضرت خدیجه به حضرت فاطمهی زهرا س را در وجود خود لمس میکنند و هم عظمت و شخصیتش در کنار پیامبر را درک. خدیجه دارایی معنویی و مادی اسلام در عصر ظهور بود و ایثار با او هجی و تلفظ شد که هر چه داشت پای مجد مکتب اسلام و توفیقات نبی مکرم اسلام فدا کرد. وفا بود به شب وفاتش که وفادارترین بانو برای نبوت بود. دوستداران و باورمندان به اهلبیت ع صلوات به روحش را از یاد نبرند: صلوات و تسلیت.
نسخهی امام رضا

پست ۸۱۱۴
لیعا زنگنه: «این مشهدرفتن، آخرش کارش را کرد.»
امین تارخ: «اون نسخه، همیشه جواب میده.»
فصل ۱. قسمت ۱۱. سریال «آقازاده»
نکته: نکتهام را بر مبنای مباحثات علامه طباطبایی مینویسم. از نظر مرحوم علامه، «مطلقِ عبادتها دعا هستند». منبع یعنی هر عملی که از آدمی سرمیزند و عنوان عبادت به خود بگیرد،«دعای بندگان» محسوب میشود. زیرا ایشان دعاهایی را، که از جانب انسان میشود، بر اساس فطرت و سرشت آدمی میداند. به تعبیری دیگر میتوانم اینگونه بیان کنم که دعا در منظر ایشان درخواستی فطریست به زبانِ فطرتِ هر فرد. که البته علامه تأکید میکند «عطیه به مقدارِ نیّت» است؛ چونکه خداوند متعال چنین فرموده است. یادآوری اینکه آری، برای اهل دل و رضا و خشنودی و خردمندی، نُسخهی امام رضا (ع) همیشه جواب میدهد و مشهدرفتنها همواره اثر میگذارد.
چهارصفت منهدم کننده
چهار صفت است که ارکان دین را منهدم میکند:
ترک نماز، ترک انفاق، فرورفتگی در بازیچهی دنیا، تکذیب روز حساب
( المیزان، ج۱، صفحهی ۲۵۷ )
امام سجّاد (ع) سخن زیبایی دارند که فرمودهاند:
هر کس خود را گرامی دانَد، دنیا نزد او خوار است.
«سیّد» بر سرِ اسم سادات
پیام حجتالاسلام حاج سیدحسین شفیعی دارابی:
سپاس از مقابله با یک هجمه فرهنگی نامرئی!!!
بسمه تعالی. آقا ابراهیم سلام علیک شکر الله سعیک. متاسفانه در کارهای پژوهشی حوزوی و دانشگاهی، شاهد این اقدام ناپسند (؛ یعنی حذف واژه مقدس «سید» از نام مؤلفان قدیم و جدید و... (امام حمینی، علامه طباطبایی، بحرانی، سید محمد کاظم یزدی و....) در فهرست منابع مقالات، کتابها، پایان نامه ها و رسالهها) هستیم؛ بنده در تمام جلسات دفاعیه رساله ها، و پایان نامه و ارزیابی مقالات و... بر این اقدام خورده گرفته ام؛ و از جمله تذکر و در خواستم از محققان اینست که این نقیصه را رفع نمایند؛ متاسفانه حتی دیدم برخی از اساتید راهنما و محققان و... می گویند: «طبق آئین نامه، اشکال ندارد»؛ اطلاعیه صادر شده برای جلسه کرسی ترویجی فردا (یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ش) دیدم کلمه دل انگیز «سید» را از روی نام بنده حذف کردند؛ بلافاصله به مسئول مربوطه تذکر داده ام که اصلاح کنند و اصلاح نمودند؛ در پایان کنگره بین الملل «بیانیه گام دوم و...» نیز دیدم: نام «حسین شفیعی» به عنوان عضو کمیسیون «تمدن» و ناقد دو مقاله درج گردید؛ اعتراض نمودم که بنده «سید حسین شفیعی دارابی» هستم؛ آقا ابراهیم، این پرده برداری جنابعالی از این هجمه نامرئی فرهنگی؛ موجب گردید تا بنده از این پس، در اقدامات مشابه پیش روی، مصمم تر عمل نمایم. البته بر اساس آموزه های اهل بیت (علیهم السلام)، بار سنگینی بر دوش ما سادات و منتسبین نسبی آن بزرگوار فرض است که حرمت این تعبیر و توصیف را نگه داریم؛ و مراقب باشیم تا در عرصه عمل، کاری ناخوشایند مرتکب نشویم؛ و...؛ زیرا منتسب به آن اولیاء پاک الهی هستیم. (عصر روز شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ش = ۸ شعبان ۱۴۴۳ ق: حوزه علمیه قم: سید حسین شفیعی دارابی)