چرا پیرو حضرت فاطمه ام؟

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. خُب به خاطر فضیلت و شخصیت منحصر فاطمه س. او را خدا نشان کرد و هم‌کُفوِ امام علی ع. پیشوایی فاطمه س از محبوبیت او سرچشمه می‌گیرد. نه منِ عادی، که همه‌ی ائمه ع، فاطمه س را در صدر خود داشتند. او عصاره‌ی حضرت خدیجه س و تمام وجود پیامبر ص است و پایه‌ی دانش و ارزشش از رسول رحمت ص نشئت گرفته است. در محیط زندگی فردی و اجتماعی، تماما" به ساده‌زیستی و پارسایی حیات ورزید. در تعرّض‌ها و تعارضات سران، جانب حق ایستاد و ذرّه‌ای از اصول خط پیامبر ص عدول نکرد و درونِ ناپیدای سران را بر مدینه‌نشینان آشکار کرد. شاید علت اصلی کینه به او، همین رفتار بی‌تعارف او بود که به ارتکاب بدترین گستاخی و فراموش‌نشدنی‌ترین شناعت با او منجر شد. جامعه‌ی سران‌زده‌ی مدینه که تاب دانش و عدل علی ع را نداشت، دچار دسیسه‌ی سیاسی پس از رحلت نبی ص شد که حضرت وصی ع را علنا" و عاما" در کنار برکه‌ی غدیر خم، برای پس از خود، پیشوا پیشنهاد کرده بود، اما سران، سر باز زدند و نصّ صریح نبوی را پس زدند. فاطمه س شاهد دسائس بود و دستِ سران را خوانده بود و از بیان حقایق حتی در رفتن به خانه‌به‌خانه و نیز حضور سخنورانه در خانه‌ی خدا -مسجد مدینه- ابا نداشت.

 

عکس از : نقل بلاگ

سران که سیرات سرابِ قدرت خود را می‌دیدند بر فاطمه‌ی حضرت رسول ص رحم روا نداشتند و یکی از سران که اساسا" و طبعا" شخصیتی خیلی‌تندخو داشت، میزان را زیر پا گذاشت و نه فقط بر روح و روان فاطمه س که بر جسم نحیفش -که ذاتا" باریک و متوسط بود و در غم غروب غمگین رحلت جانسوز پدر، اندامش هنوز هم لاغرتر شده بود- خشم و خراش زد؛ تا آن حد شدید و شقیانه که به سقط و شهادت منتهی شد. فاطمه‌ای را مجروح و زار کرد که سخن حق می‌زد، زندگی پاک داشت، به فکر تهیدستان بود، خود کم می‌خورد و خوراکش را به ضُعفا می‌بخشید، اسلام‌شناس بود، اگر بیشتر عمر می‌کرد مردم را بیشتر از خطر گمراهی‌ها می‌رهاند. فاطمه‌ای را مضروب کرد که اگر به او بسنده کنیم انگار تمام اسلام و عصاره‌ی دین را داریم. فاطمه‌ای را در زَبانه‌های شعله‌ی کینه و عصبانیتش قرار داد که هنوز هجده سال هم سنش نرسیده بود. در حسرتم که اگر فاطمه س پنجاه سال دیگر هم زنده می‌ماند، چه معارفی بر معرفت‌های دینی افزوده می‌شد و چه سهمی کثیری از علم او می‌بردیم. چرا پیرو فاطمه نباشم وقتی شاخص اسلام و معیار زندگی، اوست. آنقدر فضائل و دانش و شخصیت و رفتار اخلاقی که اگر همه‌ی بشر بخواهند او را به وصف درآورند عاجزِ مُضطرّند. این بود که خدا خود او را به بالاترین صفت، وصف کرد: اِنّا اَعطَیناکَ الکوثر: همانا ما خیر بسیار به تو عطا کردیم. آری کوثر. یعنی: خیر کثیر. آن که بر فاطمه س خشونت کرد بر خیر کثیر پشت پا زد و رد شد و مردود. چرا پیرو فاطمه‌ام؟ خُب معلومه چرا. چون او نشان و آیت خداست. تازه اگر لایق باشم پیرو اویم. خدا را هم شاکرم در خانه‌ای بزرگ شده و قد کشیدم که والدینم، هم برای فاطمیه روضه در منزل می‌گرفتند به صرف آبگوشت. و هم ده روز دهه‌ی اول ماه محرم الحرام را در خانه اَشیر (=عشیر) می‌گرفتند به صرف شیر و خرما و نون قندی و چای. این روز حزن و اندوه شهادت بانو حضرت مادر، حضرت حجاب، حضرت کوثر، حضرت شفیعه‌ی مرضیه‌ی سرای آخر، تسلیت.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/2237