آیا شیعه درباره حضرت فاطمه س دروغ میگوید؟!
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. خودِ منابع معتبر تاریخی اهل سنت به مواردی که در زیر مطرح میکنم به انحای مختلف صحه گذاشتند. بنابرین شیعه نیازی نمیبیند چیزی را که مسلم و مبرهن است، تاریخسازی کند. من به چند مورد -گرچه همگان با آن آشنایند- وارد میشوم:
مورد نخست این است که فاطمه زهرا -سلام الله علیها- از ابوبکر خواستند تا باغ فدک را -که پیامبر ص به نام فاطمه قباله کردند- بازپس دهد. اما ابوبکر -خلیفه اول- ابا کرد و از خود به نقل از پیامبر ص روایت کرد "ما پیامبران چیزی را به عنوان ارث از خودمان باقی نمیگذاریم." حضرت زهرا س بر خلیفهی اول خشم گرفتند و دیگر با او تکلم نفرمودند. دستکم به دو علت: یکی بدعت و دیگری غصب. بدعت ازین که پیامبران طبق صریح قرآن (آیهی داوود ع که سلیمان ع را ارث گذاشت) از خود ارث باقی میگذارند و ابوبکر سخنی نادرست به پیامبر ص نسبت داد و راوی آن جمله هم فقط خودِ اوست. دیگری غصب، که مالِ در قبالهی حضرت زهرا س را به "ارث" تقلیل دادند که کار ناروایی بود.
مورد دوم نارضایتی حضرت فاطمه زهرا از عملکرد خلفای اول و دوم بود. وصیت دفن شبانه دلیلی است که آن حضرت با آنان رابطهی حسنه نداشت و خشمگین بود و اجازه نداد سران در نماز بر پیکرش شرکت کنند.
مورد سوم این است که عمر به ابوبکر گفت: بیا با هم به خانهی فاطمه برویم، چون "ما او را به خشم درآورده و غضبناک کردهایم". اما حضرت زهرا س به این دو، اجازهی ورود ندادند. تا این که امیرالمؤمنین امام علی -علیه السلام- را واسطه قرار دادند برای معذرتخواهی به خانهی حضرت زهرا رفتند. اما فاطمه س تا چشمشان به آن دو افتاد صورت خود را به سمت دیوار برگرداندند و حتی جواب سلام را هم ندادند. اول ابوبکر با حضرت فاطمه س مطالبی را مطرح کرد؛ اما حضرت زهرا رویشان همچنان به دیوار بود. تا این که این گونه به سخن آمدند و به ابوبکر و عمر فرمودند:
«نشدتکما الله ألم تسمعا رسولالله -صلّی الیه علیه و آله و سلم- یقول: رضا فاطمة من رضای، وسخط فاطمة من سخطی؛ فمن أحب فاطمة ابنتی فقد أحبنی ومن أرضی فاطمة فقد أرضانی ومن أسخط فاطمة فقد أسخطنی؟ قالا: نعم سمعناه من رسولالله صلیالله علیه وسلم. قالت: فإنی أشهدالله وملائکته أنکما أسخطتمانی وما أرضیتمانی ولئن لقیت النبی لأشکونکما إلیه»؛
یعنی: شما را به خدا سوگند! آیا از رسول خدا ص نشنیدید که فرمود: رضایت فاطمه رضایت من و خشم او خشم من است؟ آیا از پدرم نشنیدید که هر کس فاطمه را به خشم آورد، من را به خشم آورده؟ هر دو گفتند: بله ما از پیامبر این مطالب را شنیدهایم.
آنگاه فاطمه س فرمودند: هم خدا را و هم فرشتگان الهی را گواه میگیرم که شما دو نفر من را به خشم درآوردهاید و مرا راضی نکردهاید. بعد رو به خلیفهی اول کرده و فرمودند: «والله لأدعونالله علیک فی کل صلاة أصلیها»؛ بهخدا سوگند! از این پس بعد از هر نمازی تو را نفرین خواهم کرد.
مورد چهارم یورش به بیت وحی و آتشزدن خانهی فاطمه زهرا س است. اگر کسی شبهه وارد میکند به این سخن عبدالرحمن بن عوف چه میگوید؟ که گفت: هنگام بیماری ابوبکر بر او وارد شدم و پس از سلام و احوالپرسی، ابوبکر گفت: "در دوران زندگی تنها بر سه کاری که انجام دادهام، تأسف میخورم و دوست داشتم، اصلاً آنها را انجام نمیدادم؛ یکی از آن سه چیز، هجوم به خانه فاطمه [س] است. دوست داشتم که خانه او را مورد هتک حرمت قرار نمیدادم."
اما آتشزدن خانهی حضرت زهرا س باید بگویم خلیفهی دوم رفت دم در، آنها (امام علی ع و حضرت فاطمه س) را صدا زد که از خانه برای بیعت خارج بشوید؛ اما خارج نشدند. عمر این جمله را گفت: «وقال: والذی نفس عمر بیده»؛ یعنی قسم به کسی که نفس عمَر در دست اوست، یا از خانه برای بیعت بیرون میآیید یا خانه را با کسانش به آتش میکشم: «لتخرجن أو لأحرقنها علی من فیها». همان خانه که پیامبر ص بارها در آن، آیهی تطهیر را تلاوت کردند و بر دیدار پارهی تنش حضور مییافتد.
بنابرین حضرت زهرا س در برابر بدعت، غصب، انحراف، قدرتطلبی،در یک کلام به بیراههکشاندن اساس اسلام و نیز بنای احیای فرمان امامت وارد مبارزهی شفاف شدند و حقیقت را بدون تعارف و تکلف برملا کردند و نشان دادند سران اسلام اگر کژ روند با خاندان عصمت ع روبرواند. نباید برای افرادی که خود، به بخشی از کردهی خود در برابر فاطمه س نادم و بر بدی رفتار با ایشان معترفاند و حتی برای جلب رضایت آن حضرت، پا پیش گذاشتند، جامهی عصمت دوخت و به انتقاد سازنده و کاملا" علمی و عقلی و شرعی و تاریخی تن نداد. ۷ دی ۱۴۰۱ ابراهیم طالبی دارابی دامنه.