فرشتۀ نجات
به قلم جعفر آهنگر دارابی: در بارۀ متن پست «انقلاب علیۀ انقلاب» (اینجا) نظرم این است: عالی و کاربردی ست. منتهی همانطور که خود وهمه کسانی که مسائل کشور را دنبال می کنند بهتر از من می دانید، هیچ اراده و عزمی برای اصلاح امور وجود ندارد...! وهمین موجب یاس ونامیدی [است] و هرشخص وگروهی برای برون رفت، منتظر فرشته نجات می باشند.
پاسخ دامنه
به نام خدا. سلام. از مشارکت و ابراز دیدگاهت نسبت به بحث فوق، ممنونم. همین که بحث از فرشته کردی نشان می دهد به مبحث مشهور و رایج «نجات» توجه نشان می دهی. من، سه نکته را در مقام جواب یادآوری می کنم:
۱- از این که متن مرا کاربردی توصف کرده ای هم با شما موافقم و نشان می دهد بحث را باانگیزه دنبال نمودی. چون، ضمن بحث نظری، راه حل و برون رفت را تا حدی در آن متن برشمردم. ممنونم از دقّتت.
۲- من برخلاف شما _که معتقدی «هیچ اراده و عزمی برای اصلاح امور وجود ندارد...!»_ براین نظرم که این گونه رویکردهای تجدیدنظرخواهانه زمان بَر است و نیازمند حوصله و عقلانیت. و تا حد بسیارزیادی عبور کردن و گذار از حاشیه ها. کسانی که قصد گفت و گو دارند، باید همه جانبه وارد ماجرا شوند نه به حالت خسته و مأیوسانه. تجربه تاریخی ملت ها نشان داده است که پا پیش گذاشتن در سیاست، محتاج مدیریت احساسات است و کنترل مطالبات حاشیه ای حامیان.
۳- و آخر این که اساساً انسان هایی که قدَری اند یعنی به تقدیر و سرنوشت تن می دهند در پی فرشتۀ نجات اند و این ادبیات ناشی از تفکر سزارین سیاسی ست نه زایمان طبیعی.
اضافه کنم در نگرش دینی ما از بینهایت فرشته در جهان، ۱۹ فرشته مشهورند: راحیل، دردائیل، اسماعیل، حیوان، زاجر، رضوان، حزقائیل، میخائیل، سجل، داعی، ظهلیل، ایمان، زوقابیل، مالک، نکیر و منکر، رومان، هاروت و ماروت، رَقِیبٌ و عَتِید. (منبع)،(منبع)؛ که این ما هستیم باید با عمل و پراکسیس خویش، ثابت کنیم در میدان ایم و تن آسایی را به فرشته، پیوند نمی زنیم. قرآن خود فرموده است که سرنوشت هیچ قومی جز به دست همان قوم، تغییر نمی کند. حال چه فرشته ها، مُعین شوند و راه میانبُر!! نشان دهند و چه خود انسان ها مجاهده کنند و تغییر را با رایزنی و عقلانیت و مدنیت رقم زنند. بگذرم. بازم از احساس مسئولیت شما در بحث ممنونم.