دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود ، داراب‌کلا

منوی سایت
پیام مدیر
نظرات
موضوع
بایگانی
پسندیده

۱۹:۱۴۱۹
بهمن

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی: با سلام جناب دامنه خدا پدر و مادر شما را رحمت کند. دیشب خبر دار شدیم عالم عامل حضرت حجة الاسلام سید جلیل القدر حاج آقا عمادی اوسایی که در قم زندگی می کردند و در محضر علما و مراجع عظام کسب فیض می نمودند در سن هفتاد و یک سالگی به ملکوت اعلی پیوستند و امروز تشییع جنازه ایشان بود جمعیت خیلی زیادی آمده بودند حضرات علماء داربکلا هم حضورداشتند حاج آقا وحدت و حاج آقا صادق الوعد ....... هم شرکت دا شتند. خدا رحمتش کنه ایشان را می شناختم از خصوصیات بارز ایشان خوش اخلاق و متبسم و دائم الذّکر و بیان عالی در سخنوری داشتند منظور امشب شب جمعه فاتحه ایی بروح ایشان نثار نمائید.

 

عکس ارسالی

جناب خلیل آهنگر دارابی اوسایی به دامنه

 

دامنه: به نام خدا. مرحمت شما را نسبت به والدینم پاس می دارم. این روحانی تازه درگذشته را هم خدا مشمول رحمت هایش کند. ممنونم از اطلاع دهی شما. به تأکید شما فاتحه هم نثارش کردم. اقدام شما در ارائۀ این پست قابل تحسین است. من هم به بازماندگان نسبی و سببی اش تسلیت می گویم. کسانی که این روحانی را نمی شناسند اضافه کنم ایشان عموی سیدجلال ترمی اوسایی (نجّار دارابکلا) اند.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۰:۱۶۱۹
بهمن

به نام خدا. اخیراً جناب «۱۱۱» در زیر یکی از نوشته های جناب توحید یعنی در پستِ «چرا امام آمد؟» (اینجا) نوشته بود: «سلام. معلوم چه جوری مملکت اباد بیه .خدا شاه رحمت هاکانه». باید در جواب جناب «۱۱۱ » بگویم پاسخ به همین دو جملۀ کوتاه و کنایی ات، یک تا چندجلد کتاب نیاز است. اما در وبلاگ، جواب چندخطی خود نعمتی ست. همانطوری که در پاسخ کامنتت نوشته بودم: «از حضورت در دامنه و اظهار نظر ممنونم. اما با تو بر سرِ شاه، اختلاف نظر دارم.» و قول داده بودم نکاتی بگویم اینک در آستانۀ بیست و دو بهمن می گویم:

 

جناب «۱۱۱ »حقیقتاً بدان که عیب بزرگ شاه این بوده که حرف کسی را گوش نمی کرد. و همین خصلت بد و بسیارخطرناک، موجب می شد تا هیچ گاه اهل مشورت واقعی نباشد، با روحیۀ دیکتاتوری همه چیز را بر ملت دیکته کند، به لحاظ کیشِ شخصیت دچار توهّم شدید شود، خودکامگی پیشه کند، خود را سایۀ خدا بپندارد، ملت را رَمه و پیرو خود بخواهد، به تفکر غلط غرب پرستی و عرب ستیزی روی آورَد، به دروغ به هخامنشی و ۲۵۰۰ سال شاهی گری در ایران تفاخر و عِشوه گری کند، به خیال خامش برای حفظ حکومتش به اسلام ستیزی رو کند، هزاران مخالف خود را در حصر و زندان و شکنجه و تعقیب و تبعید و بیرون از ایران نگه دارد، و هزاران انسان بی گناه را به علت گرایش به نهضت امام خمینی و یا سایر تفکرات مبارزاتی به شهادت برساند، و صدها و شاید هزاران کار دیگر که ذکر آن موجب اطاله‌ی بحث می شود.
 
آیا شما جناب «۱۱۱» برای چنین شاهی که به قول امام خمینی _رهبر کبیر انقلاب اسلامی_ مردَک بود نه شاه مملکت، افسوس می خورید؟ و رحمت می فرستید و می گویید مملکت کجا آباد شده؟ من ضمن احترام به حضورت در دامنه، شما را دعوت می کنم که با بینش آزاد و منصفانه به مقایسۀ تطبیقی حکومت شاه و جمهوری اسلامی بپردازید تا واقعاً نهاده ها و داده های دو نظام را استخراج کنید و با احساسات، نظر ندهید. ممنونم.
 
دامنه پیشاپیش جشنِ پیروزی ملت بر استبداد و سلطه و سلطنت در بیست و دو بهمن بهمن پنجاه و هفت را تبریک می گوید. من این روز بزرگ را، روز همۀ ملت می دانم زیرا این فرخنده روز، نه شِقاق می آفریند، نه نفاق، نه نقار. برخلافِ یکی از روزهای خاص! که برخی ها آن را در تقویم انقلاب گذاشته اند که از همان زمان به بعد، موجب دو دستگی و انشقاق و انتقام گیری جناحی و بدتر از همه نفوذ دشمن خصوصاً بهره برداری فرصت طلبانۀ سازمان تروریستی منافقین شده است. امسال هم متأسفانه شاهد بوده ایم که به رخدادهای شبانۀ دی ماه برخی از شهرهای ایران منجر گردیده است؛ تلخی یی که، با تأسّف از مشهد مقدس آغاز و به چندین شهر دیگر سرریز شده بود. آری؛ باید ۲۲ بهمن، مرکز انقلاب باقی بماند؛ زیرا روزی ست که ملت به آن اعتقاد دارد، نه مانند آن روز دی، فقط یک جناح و دیدگاه خاص.
 
شاه و حزب رستاخیز: محمدرضا شاه پهلوی که دور و بری های وی، او را  «اَعلاحضرت» می خواندند؛ بعد از اعلام نظام تک حزبی رستاخیز در ایران و تعطیلی همۀ احزاب در اسفند پنجاه و سه، چشم در چشم مردم ایران رو به دوربین تلویزیون گفت: «هر کسی نمی‌خواهد عضو حزب رستاخیز شود پاسپورتش را بگیرد و برود» (منبع)
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۰:۰۸۱۹
بهمن

به قلم دامنه. به نام خدا. سه چهار جمله می گویم و می روم. سی و نه سال پیش در بهمن پنجاه و هفت، ملت بر شاهنشاه _که سال ها بر او و رژیم استبدادی اش شوریده بود_ پیروز شد. امام آمد و شاه رفت. گرچه ملت از تبعیض و فساد و فقر و انحصار و حصر، هنوز هم رنج می کشد، اما دست از دین و آرمان و هویتش نمی کشد. در زیر دو نمونه می گویم و بس است:

 

 

تیترِ عکس سه بُعدی «فاتح بر شاه، خمینی»

هفته‌نامۀ آلمانی «در اشپیگل» (منبع)

 

یک: با آن که این همه علیۀ حجاب زنان، هجمه می کنند و هیاهوهای هیچ، به راه می اندازند اما هنوز هم ملت باایمان و اهل غیرت ایران، به عفاف و حجاب اعتقاد راسخ دارد. به استناد یک نظرسنجی معتبر، میزان موافقان با الزام حجاب بیشتر از مخالفان است. حتی در بحث واکنش به بدحجابی نیز، اکثریت پاسخ دهندگان با بدحجابی (بی حجابی که جای خود دارد) مخالف اند، و مداخله هم نمی کنند. در تصویر بالا به نمودار پاسخ مردم به بدحجابی بسیار دقت کنید. (منبع)

 

 

این نشان می دهد ملت گرچه به لحاظ سیاسی منتقد وضع موجود حکومتداری و حکومت گران است، اما با اعتقاد دینی و عُرفی و تاریخی اش هرگز بازی و معامله نمی کند. ایرانی از هزاران سال پیش تا کنون، حجاب داشت و پوشش می کرد و با پوشیدگی رَه می پیمود. عُریانی و برهنگی و خودباختگی، شیوۀ زشت غربی و وارداتی ست و برای همیشه نزد ایرانی مذموم و کریه بوده و هست و خواهد بود.

 

 

 

دو: در تصویر بالا هم بازنشستگان را نشان می دهد (منبع) که فیش های حقوقی شان را در یک پارک تفریحی به رخ هم می کشند. اینان، چه از میزانِ دریافتی شان ناله داشته باشند و چه رضایت؛ هیچ گاه بدِ جمهوری اسلامی ایران را نمی خواهند و با تحمل همۀ سختی ها و مشکلات خصوصی شان و نیز مشاهدۀ انواع نابرابری ها، ناعدالتی ها و انحصارات قدرت و ثروت در سطوح بالای حکومتی، باز نیز از انقلاب اسلامی و آرمان های مندرج در قانون اساسی، در برابر هر نوع کژی های داخلی و دشمنی های خارجی دفاع می کنند. پس، مستدام باد انقلاب اسلامی؛ همان انقلابی که ملت با آن، شاه و شاهی و حکومت سلطنتی و ویژه خواری و درباریانِ آغشته به چاپلوسی و نیز ارادت سالاری و میراثخواری را واژگون کرد.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۹:۴۰۱۸
بهمن
به نام خدا. همانطور که می دانید جهان اسلام به یُمن برکت حضور آگاهی بخش آیت الله العظمی سید علی سیستانی و فتوای تاریخی آن مرجع و ملجاء بزرگ شیعیان جهان، از جریان انحرافی و خون ریز گروه هایی چون داعش، تقریباً رهایی یافته است.

 

این دست نوشتۀ ایشان، برای خانواده های شهدای فتوای جهاد کفایی ست که هم خلاصه است و هم بسیارمتین و به دور از اِغراق. خدا را می خوانیم این مرجع محبوب، ساده زیست، متنفِّذ و مقتدر جهان اسلام را برای ما حفظ نماید تا با حضور مغتنم شان، شرِّ افراط و افراطی گری بکلّی کَنده و یا لااقل تیزیِ شمشیر بی رحم و خشن شان کُند گردد. شاید متنبِّه شوند! شاید. در متن این پیام چنین آمده است:

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم. «إن لشهداء الدفاع الکفائی حقاً عظیماً علینا جمیعاً ومنزله رفیعه یُغبَطون علیها، أسأل الله تعالى أن یحشرهم مع أنصار الحسین (علیه السلام). شهدای جهاد کفایی بر گردن همه ما حق بزرگی دارند و دارای جایگاه بالایی هستند که مورد غبطه قرار می گیرند، از خداوند متعال مسألت می نمایم که آنها را با یاران امام حسین علیه السلام محشور گرداند». منبع

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۹:۳۹۱۸
بهمن

به قلم دامنه. به نام خدا. آدابِ مُردگان در سنّت دارابکلایی‌ها. ( قسمت ۴ ) در قسمت اول، دوم و سوم بخشی از جزئیات و آسیب ها را شرح دادم. اینک دنبالۀ بحث. پس از سه الی چهار روز عزاداری در خانۀ مُتوفّی، روز یا شب سوم با دعوتی های فوق العاده زیاد از درون و بیرون محل، مراسمی بسیارپُرهزینه به صرف ناهار یا شام در داخل مسجدجامع دارابکلا و یا در پایین تکیه، برگزار می کنند. این مراسم شاملِ قرائت قرآن، شعرخوانی های چندبارۀ مُجری، نوحه و مرثیه سرایی، خواندن متن و مقاله، سرانجام منبر و روضه خوانی، در ادامه (چنانچه مراسم در روز باشد) اقامۀ نماز ظهر و عصر و سرانجام پذیرایی می باشد که مجموعاً چیزی در حدود سه الی چهار ساعت به درازا می انجامد.

 

با آنکه سوم و هفتم مُرده را در همین مراسم به صورت یکجا برگزار می کنند، اما باز هم عزاداری در خانه ادامه می یابد و همچنان از دور و نزدیک برای تسلیت دهی (حتی چندباره و تکراری) به منزل مصیبت دیده حضور می یابند. این درحالی ست که اطرافیان و خویشاوندان و دوستانِ فردِ فوت شده، همچنان آمد و شد دارند تا از دردِ خانوادۀ عزادار بکاهند و بر آنان دلداری دهند.

 

 

مزار روستای دارابکلا مشهور به امامزاده باقر

 

غروب هفتمین روز، -که همیشه سعی می شود عصر پنجشنبه باشد- به مزار می روند و بر سر قبرش، مراسمی مفصّل و معمولاً غمگُسارانه برگزار می کنند، شبیه مراسم سوم منهای ناهار یا شام. البته در مراسم سرقبر برنامه ها، آهنگین، نُمادین، متنوع و جاذبه انگیز است و همین تنوع و غمگساری دیدنی، موجب می شود مردم -زنان و مردان- از محل و اطراف خود را در مراسم برسانند تا هم موجب تسلا گردند و هم اَدای احترام. برخی از خانواده ها سعی می کنند از ذاکرانِ اهل بیت (ع) مشهور منطقه بهره بگیرند تا مجلس شان گرم و انبوه و سوزناک برگزار گردد، و می گردد.

 

در قدیم و تا همین سال های پیشین در مراسم سرقبر هم، منبررفتن و روضه خوانی به خاطر قداست منبر و اهمیت ذکر مصیبت حضرت سیدالشهداء علیه السّلام رسم بوده است، اما کم کم به دلیل فشرده بودن برنامه ها و نیز مناسب نبودنِ جا و مکان در فضای باز مزار _سردی و گرمی بیش از اندازه در فصل های مختلف سال_ و نبودن امکانات رفاهی برای اجرای مراسم، حذف شد و به همان مرثیه سرایی و مقاله خوانی های آهنگین و اجرای شعرخوانی های متعدد بین برنامۀ مجری، بسنده می شود. بعد از این مراسم نیز، خانوادۀ مصیبت دیده باز هم در منزل سُکنی می گزینند تا باز هم پیش کسانی که می خواهند برای عرض تسلیت حضور رسانند، شرمنده نگردند. این حالت کم و بیش حفظ می شود تا چهلم فرا برسد، که در پست های بعدی می نویسم.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۰:۴۴۱۷
بهمن
 
وبلاگ‌داران روستای داراب‌کلا میاندورود
روز شهادت امام رئوف حضرت رضا (ع)
چهل‌و‌هشتم  دوازده دی سال نود و دو
بین ساعت ده تا دوزاده. امامزاده جعفر
 
 
 
 
با حضور آقایان جنابان:
سلمان آهنگر، جواد آهنگر حاج‌خلیل جوشکار
سیروس رجبی (نیلگون ۴)
محمد آهنگر (مقدس ۷) حمیدرضا شهابی
سید رسول هاشمی دارابی. دامنه
سید ادریس صباغ. سیدمحمد هاشمی.
علی اکبر طالبی. قربانعلی طالبی
 
 
در آن روز جمع شده بودیم تا رایزنی کنیم. یادش به‌خیر
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۰:۱۹۱۷
بهمن

به قلم جناب توحید: بسم الله الرحمن الرحیم. ابتدای امر به صحبت های «آیت‌الله احمد جنتی» توجه فرمایید: «باید صدای اعتراض مردم را شنید... نظام امروز در دست ما است و دستاوردهای بسیار خوبی داشته است... نباید خود را از مردم جدا کرد؛ وضعیت معیشتی مردم بسیار بد است البته من وارد این حوزه نمی‌شوم چون کاری از دستم برنمی‌آید اما زمانی که غذا می‌خورم ناراحتم که چرا ما دستمانم به دهانمان می‌رسد ولی برخی دیگر از مردم این امکان را ندارند... مسئولان باید با وضع فقیرانه زندگی کنند تا فقرا از غُصه دق نکنند... ما نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که صدای اعتراض کسی بلند نشود؛ صدای اعتراضات باید بلند باشد اما باید طبق موازین قانونی صورت گیرد.» (منبع)


 

 مشکل این نیست که شما آقای جنتی می گویید. مشکل ملت، ریشه اش به همین دستبوسی هایی برمی گردد که نوکرانِ ملت را متوهّم ساخته است که بر مردم ریاست کنند نه خدمت. سردار سرتیپ پاسدار محمدرضا نقدی _رییس سابق سازمان بسیج مستضعفین_ چرا باید بر دستان شما جناب «آیت الله جنتی» این گونه کُرنش مآبانه بوسه بزند؟ (منبع) ما انقلاب کرده ایم علیۀ دستبوسی ها، نه برای بازتولید شیوه های شاه و درباری ها. دستبوسی ها مالِ دورۀ حکومت معاویه و خصلت های باند ابوسفیان بود. محمد امین (ص) ما و علی عادل (ع) ما، هرگز چنین کارهای به دور از اسلام ناب محمدی و علوی را سزا نمی دانستند و بر هر بُت و شرک و کُرنشی می شوریدند. مشکل ملت، یکی خود شما هستید آقای جنتی، که به عمر انقلاب به پُست و مقام و قدرت چسبیده اید و با این کِبَر سنّ و ناتوانی جسمانی ات، چندین پست مهم حکومتی را در اختیار بلکه در اشغال خود گرفته اید. چرا باید به شما در این سن و سال این همه پست بدهند!؟ ولی جوان ها و دانشجویان و فارغ التحصیلان و دانشمندان این مملکت از بی توجهی مقامات انتصابی  و انتخابی، بروند در دوبی و ترکیه و اروپا و آمریکا و یا در همین تهران و حومه و حاشیه کارگری کنند و بیگاری؟

 

چرا شما باید شغل مادام العمری داشته باشید؟ کجای اسلام و انقلاب نوشته شده است یک روحانی باید این همه پست و مقام داشته باشد؟ این در حالی ست که اکثریت مردم ایران از عملکرد و تفکرات و نظرات و دیدگاه های شخص شما و مانند شما ناراضی اند. چرا رضایت مردم برای شما مهم نیست و کنار نمی روید تا جا را برای گردش قدرت و اجرای عدالت باز کنید؟ آیا انقلاب کرده ایم که امثال شما روحانیون، این همه جاه و مقام و تریبون و آزادی عمل و نوا و رفاه داشته باشید؟ آن گاه ما چگونه باید دهانِ ضدانقلاب هایی را که شعار حکومت آخوندی! سر می دهند نه جمهوری اسلامی ببندیم؟ کمی به خود آیید و به قول و اعتراف خودتان «صدای اعتراض مردم» را بشنوید. اگر هم می گویی «غذا می‌خورم ناراحتم» می توانی مانند محرومان زندگی کنی. قدرت را ترک کن و به نقاط محروم در میان پابرهنگان بروید تا همدرد آنها شوید که خودت گفتی «تا فقرا از غُصه دق نکنند». فُقرا فقط با تبعیض و فسادی که درون حکومتگران می بینند، دارند دق می کنند نه از نداری و قرض و بی نانی و بی نوایی. چه می گویم! وقتی می دانم امام علی (ع) فرموده اند: «ما أکثَرَ العِبَرَ وَ أقَلَّ الاِعتِبارَ» چه بسیارند عبرت‌ها، و چه اندک است عبرت گرفتن. (غُرر الحکم و دُرر الکلم)

ایران. بهمن. توحید.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۹:۴۶۱۷
بهمن
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا: «وقت آن فرا رسیده که ملل دنیا با یک رژیم خطرناک دیگر هم مقابله کنند؛ رژیم دیگری که آشکارا از کشتار جمعی سخن می‌گوید، وعده مرگ آمریکا و نابودی اسرائیل می‌دهد. حکومت ایران، یک دیکتاتوری فاسد را پشت نقابی از دموکراسی دروغین پنهان کرده است...
 
حکومت ایران، یک کشور ثروتمند و صاحب یک تاریخ و فرهنگ غنی را به یک کشور سرکش و ضعیف از لحاظ اقتصادی تبدیل کرده که صادرات اصلی‌اش خشونت، خونریزی و هرج و مرج است... نمی‌توانیم اجازه بدهیم این حکومت قاتل در حین ساخت موشک‌های خطرناک، به این فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده ادامه دهد.» (منیع)
 
حسن روحانی رئیس جمهور ایران: «ایران نه ­می‌­خواهد، امپراتوری تاریخی اش را احیا کند و نه می­‌خواهد، مذهب رسمی­‌اش را حاکم کند و نه می­‌خواهد انقلابش را با زور سرنیزه صادر کند. ما به استواری فرهنگ­مان، حقیقت مذهب­مان و اصالت انقلابمان آن قدر باور داریم که هرگز نمی‌خواهیم آنها را چونان اهداف استعماری جدید بر کولۀ سربازان صادر کنیم. ما برای ترویج فرهنگ و تمدن و مذهب و انقلابمان در قلبها وارد می­‌شویم و با عقل‌ها سخن می­گوییم. شعر می‌خوانیم و با حکمت سخن می­‌گوییم. سفیران ما، شاعران و عارفان و حکیمان­مان هستند. ما با مولوی تا این سوی اقیانوس اطلس را در نوردیده­‌ایم. ما با سعدی در دل آسیا نفوذ کرده‌­ایم­. ما با حافظ جهان  را فتح کرده‌ایم پس چه نیازی دیگر، به فتح جدید داریم؟!» (منبع)

 
 
 


کمال اطهاری کارشناس مسائل بین المللی: ترامپ به هیچ وجه یک نظریه مشروع حداقلی هم ندارد و این ضعف بزرگ ترامپ است، جناح نظامی هم از لحاظ زیر بنایی محکوم به شکستند هم از نظر روبنایی فاقد هژمونیک هستند این تفسیری از کلیت چیزی است که ترامپ با آن روبه روست. تکلیف ترامپ روشن است او سرگروهبان امریکا است و صحبت هایش قابل توجه نیست یا سرجوخه ای که افسرش می آید فرمان ایست و خبردار می دهد... دموکراسی و مردم سالاری در ایران همیشه از پایین شروع شده و هیچگاه چنین جریاناتی بوسیله دیکتاتورها به مردم ما قالب نشده است. در حال حاضر جناح های انحصار طلب داخلی و خارجی مانع بزرگی در بلوغ سیاسی مردم هستند. در داخل باید موانع بلوغ مردم را رفع کرد و فعالیت احزاب را گسترش داد تا پای مُزخرفات ترامپ وسط نیاید. مانع رشد درونزای اقتصاد و عقب ماندگی توسعه ایران انحصار طلبی بعضی از جناح ها است و اتفاقا تمام بازی و لفاظی ترامپ برای این است که در ایران جناح انحصار طلب دوباره به سر کار بیاید آن زمان ایران شکننده خواهد شد باید مانع این کار شد. یکبار این اتفاق افتاد و ده سال توسعه و پیشرفت کشور بر باد رفت اگر برای بار دیگری اسیر این بازی و جنگ شویم جامعه ایران متین رفتار نخواهد کرد. من این حرف ها را صریح می زنم چون ترامپ یک دیوانه است و بی توجهی به وضعیت او شوخی است مگر هیتلر جنون نداشت اما با همان دیوانگی بر سر جهان بلای عظیمی آورد پس در داخل هم نباید دچار توهم شد و وی را دست کم گرفت او خودش آدم مجنونی است و سرجوخه ای به نام نتانیاهو دارد.» (منبع)
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱:۱۴۱۶
بهمن

به قلم دامنه. به نام خدا. پیشتر، در سال گذشته، هم شرح حال مرحوم آیت الله محمدباقر دارابکلایی را نوشته بودم و هم به شرح حال پدرش مرحوم کوچک آخوند [کوچک به سکون هرسه حروف واو، چ، کاف] پرداخته بودم و هم به فرزندانش حُجج اسلام: شیخ اسماعیل صادق الوعد و شیخ محمد نجفی، و هم به دامادهای شان حُجج اسلام: سیدمحمد شفیعی مازندرانی، سیدحسین شفیعی و شیخ محمدجواد مهاجری. (اینجا). اینک، در دنبالۀ سلسله مباحث روحانیت دارابکلا، به پیشینیان این خاندان اشاره می کنم، رد می شوم. چون در سالیان دور زندگی می کردند و من هیچ شناختی از آن مرحومان ندارم مگر آن که بعدها اطلاعاتی جمع آوری کنم و بر این پست بیفزایم.

 

قبر مرحوم شیخ محمدباقر دارابکلایی

دی نود و شش. عکاس: دامنه

 

اخیراً وقتی برای تشییع جنازۀ شادروان فاطمه دارابکلایی -فرزند اسماعیل- به مزار رفته بودم، مطابق معمول بر سرِ قبر مرحوم آیت الله محمدباقر دارابکلایی -عالِم شهیر دارابکلا- حضور یافتم و ادای احترام کرده و عکسی هم انداخته ام. اگر بر سنگ قبر آن مرحوم خوب چشم بدوزید، اجداد و پیشینیان ایشان تا پنج نسل درج شده است که همگی مُلا و آخوند بودند، که من در بحث روحانیت محل، نام شان را برمی شمارم تا این تحقیق ام به مرور کامل تر شود.

 

آخوند شیخ علی اکبر (کوچک آخوند) پدرِ مرحوم آقا

آخوند شیخ اسماعیل پدربزرگِ مرحوم آقا

آخوند ملا اسماعیل پدربزرگ مرحوم کوچک آخوند

آخوند ملا عیسی جدّ مرحوم کوچک آخوند

آخوند ملا عبدالله جدّبزرگ مرحوم آقا و این خاندان

 

این تبار روحانی و باتقوا بر افتخار روستای روحانیت خیز دارابکلا افزوده است. دارابکلایی ها در طول تاریخ شان، همیشه به وجود روحانیت منزّه و مردمی دارابکلا هم افتخار می کرده اند و هم اقتداء و احترام زیاد. روح پاک همگی این خاندان محترم و شریف شاد و شادمان باد. تا پست بعدی روحانیت دارابکلا،التماس دعا.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۰:۴۱۱۵
بهمن

به قلم دامنه. به نام خدا. غروب دیروز خواندن دو متن در سه منبع متفاوت، توجه ام را زیاد جلب کرده بود؛ الف. انتخاب. جماران. یکی این که در «الف» خواندم اختلاس در شرکت مدیریت اکتشاف و تولید وزارت نفت دولت حسن روحانی، از صد میلیارد تومان به دویست میلیارد تومان رسیده،... احتمال اینکه رقم خیلی بیشتر از این باشد هم وجود دارد... فرد اختلاس کننده که یک کارمند است... با توجه به 2 تابعیتی بودن،... بلافاصله به ترکیه فرار می کند...» (منبع)

 

اعضای مجمع تشخیص مصلحت

حرم امام خمینی

 

دوم این که در «انتخاب» و «جماران» خوانده بودم آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام دیروز در حرم امام خمینی گفت: «امام راحل، تعابیری مانند «خلیفه» را به کار نبردند و به عقلانیت و سیره عقلا اهتمام داشتند. (منبع)

 

و

پاسخ دامنه: به نام خدا. یک: دیگر حتی برای آنهایی هم که همیشه در سخنرانی های شان از گل و بلبل بودنِ مسیر طی شدۀ نظام راضی و خشنود بوده اند، گویی (البته شاید) ثابت شده باشد، که فساد و اختلاس، این دولت و آن دولت نمی شناسد. چه حسن روحانی باشد! چه محمود احمدی نژاد. ساختار وزارتخانه های پول ساز و نیز اساسِ دیوان سالاری نفوذپذیر، توصیه گرا و پارتی ساز جمهوری اسلامی، نیازمند تحول بنیادی و دگرگونی اساسی ست. درد جامعه همین است که چین کمونیستِ بی خدا، قاطعانه علیۀ فساد دولتی و حزبی ایستاده است؛ اما جمهوری اسلامی مماشات می کند و از کنارش راحت می گذرد. آیا از خشم متراکم شوندۀ ملت نمی هراسند!؟ بگذرم و درود وافر بفرستم به میرحسین موسوی که دولتش پاکِ پاک بود و خودش نیز مظهر پاکیزگی و خادِمیتِ ملت و مردم محروم  و مظلوم و مستضعف. دو: اما در مورد خبر دوم، ابتداء بگویم سایت جماران با آن که غروب دیروز عین جملۀ آقای شاهرودی و واژۀ «خلیفه» را درج کرده بود، امروز وقتی برای استنادکردن منبع این پست، رجوع کرده ام، با تعجب دیده ام، واژۀ «خلیفه» را سانسور کرده است: (اینجا). اما خوشبختانه سایت انتخاب، متن گزارش دیروزش را سانسور نکرد و دست نخورده باقی گذاشت. آری؛ این عبارت و دیدگاه آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی اساساً اشکال دارد. زیرا در اندیشۀ سیاسی شیعۀ امامیه (اثنی عشری) «خلیفه» هیچ وجهی ندارد. مهمتر از این، آن است که امام خمینی -رهبر کبیر انقلاب اسلامی- حتی «ولی فقیه» یا «ولایت فقیه» را هم به رأی و رفراندم نگذاشته بودند چه برسد به خلیفه!! که به دور از نگرش شیعه و گرایش سیاسی و فکری ملت ایران است. نظریۀ ولایت فقیه، حتی در قانون اساسی اولیه هم نبوده، (مرحوم منتظری و دیگران آن را کوشیدند، گذاشتند) که شرحش مفصّله؛ چه رسد به عنوان خلیفه. اگر -بر فرض بعید و حتی ابعَد- امام خمینی، «خلیفه» را مطرح می کردند، ملت که تازه از شرّ شاه و شاهی گری خلاص و رها شده بود، آن را بشدّت ردّ می کرد. خدا البته بهتر می داند. دامنه حدسش را می زند!

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۰:۴۰۱۵
بهمن

إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لَا یَعْقِلُونَ*

وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِیهِمْ خَیْرًا لَأَسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ

 

قطعاً بدترین جُنبندگان نزد خدا، کرانِ [از شنیدن حق] و لالانِ [از گفتن حق] هستند که [کلام حق را] نمی اندیشند! اگر خدا [نسبت به پذیرفتن هدایت، شایستگی و] خیری در آنان می دید، یقیناً ایشان را شنوا [ی حقایق و معارف] می کرد، و اگر [با لجبازی و عنادی که فعلاً دارند] آنان را شنوا کند، باز اعراض کنان، روی [از حق] می گردانند.

 

سوره  انفال

آیۀ بیست و دو بیست و سه

 

علامه طباطبایی

 

تفسیر علامه طباطبایی: ...این دو آیه تعریض و مذمّت همان کفارى است که قبلا در باره آنان صحبت شد... : بدترین جنبندگانى که از انواع حیوانات در روى زمین در حرکتند همین کر و لال هایى هستند که تعقل نمى کنند، و این تعقل نکردنشان براى این است که راهى به سوى تلقى حق و قبول آن ندارند، چون زبان و گوش ندارند، پس در حقیقت کر و لالند.

 

سپس خداى تعالى سبب گرفتارى آنان را ذکر مى کند و مى فرماید که اگر به کرى و لالى دچار شدند و در نتیجه کلمه حق را نمى شنوند و به کلمه حق تکلم نمى کنند، و کوتاه سخن اگر خداوند نعمت شنوائى و قبول را به کلى از ایشان سلب کرد، براى این بود که در ایشان خیرى سراغ نداشته، و قطعاً اگر خیرى مى داشتند خداوند از آن خبر مى داشت، و چون چنین خیرى را در ایشان ندید موفق به شنیدن و پذیرفتنشان نکرد، و اگر با این حال نعمت شنوائى را به ایشان ارزانى مى داشت، از این نعمت استفاده نمى شد، و باز دعوت حق را نمى شنیدند و قبول نمى کردند، بلکه از آن روى برتافته و اِعراض مى کردند.

 

 

از اینجا معلوم مى شود که منظور از خیر در جملۀ «وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِیهِمْ خَیْرًا» حسن سریره این است که انسان را براى قبول حق و نقش بستن آن در دلش، آماده مى سازد، و همچنین معلوم مى شود که منظور از اینکه فرمود: «وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ» این اسماع روى تقدیرى است که چنین آمادگى و استعداد در دل مستقر نشده باشد، و اگر در این معنا دقت کنید دیگر این اشکال به نظرتان نمى رسد که اگر خداوند ایشان را اسماع نموده و قبول حق را روزیشان کند، آن خیر در ایشان پیدا مى شود، و دیگر وجهى براى روى برتافتن و اِعراضشان نمى ماند... المیزان

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۰:۳۹۱۳
بهمن

 


عارف. برج خلیفه
۱۲ بهمن ۱۳۹۶دُبی. امارات

 
دُبی
عکاس: عارف طالبی دارابی
 
 
...
 

 
...



فرودگاه پوشیده از برف امام خمینی تهران. عکاس: عارف


 
...

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۰:۳۱۱۳
بهمن

پاسخ سعید منتظری فرزند مرحوم آیت‌الله العظمی حسینعلی منتظری، به حجت الاسلام غلامحسین محسنی اژه‌ای: «به نام خداوند عادل و منتقم. کلیپی کوتاه از آقای محسنی اژه‌ای توسط گروهی به نام «مستندساز قائم مقام» منتشر شده که در آن ادعا گردیده است: «در سال ۸۱ پس از بازداشت سعید منتظری و دیگران، او به مسائلی مانند جعل سند اعتراف کرد که در دفعات بازداشت قبلی آنها را به عهده نگرفته بود و…». اخیراً گروهی که خاستگاه و آبشخور افکار و آمالشان «معجزه‌ی هزاره‌ی سوم» و «جبهه‌ی پایداری» بوده و با بلندگوی «رمز عبور» ماهیتشان هویدا گشت، با بودجه‌ی نهادهای امنیتی نهال‌شان پرورش پیدا کرد و «تدلیسی» به نام «مستند قائم مقام» ساختند؛ و امروزه در ادامه‌ی همین پروژه، سایت و رسانه‌ای به همین نام را حساب شده و با پشتوانه‌ای قوی دائر نمودند. این‌ها به واژه‌ها هم رحم نکردند و با نهادن نام «مستند» بر دروغ‌ها و جعلیات خود خواستند که آن را موجّه نشان دهند و با اضافه کردن وصف «روایت بدون سانسور» هم آن را تحکیم بخشند، اما گویا آفتاب حقیقت در پشت ابرهای دروغ و تزویر نمی‌ماند و همه چیز دست به دست هم داده تا مشت آن‌ها را باز کند و هر روز خطا و خلافی از آنها سر می‌زند تا نشان دهد عیار مستند بودن‌شان چقدر است.

قم. بیت و نهم آذر هشتاد و هشت

تشییع جنازۀ فقیه نستوه و مبارز زجرکشیده

مرحوم آیت‌الله العظمی حسینعلی منتظری

 

گرچه عقل سلیم حکم می‌کند که در قبال ادعاهای بی اساسی که نزدیک به سی سال است از زمان وزارت آقای ری‌شهری به بعد مکرراً در کتابها و نشریات رانتی‌شان منتشر کرده‌اند و اخیراً هم … در کلیپ منتشر شده‌ توسط مستند سازان، همان‌ها را بر زبان رانده شده، سکوت اختیار کنم و پاسخ به آنها را به «یوم تبلی السرائر» واگذارم و استیصال و پای در گل ماندن‌شان را در قبال مردم مظلوم و ستم کشیده ایران به تماشا نشینم؛  اما درباره‌ی این مورد که مربوط به اینجانب است برای ثبت در تاریخ و روشن شدن افکار عمومی اعلام می‌دارم که: اولاً در تمام مدت ۳۲۵ روز زندان انفرادی در سلول‌های تنگ و تاریک اداره‌ی اطلاعات قم و زندان ۵۹ سپاه پاسداران و بند ۲۴۰ زندان اوین، علیرغم سؤالات و مشاجرات بی حدّ و حصر درباره‌ی موضوعات متفاوت، اصلاً و ابداً چنین سؤال و جوابی که مورد ادعا می‌باشد برای اینجانب پیش نیامد و ادعای ایشان خلاف واقع است؛ ثانیاً اینکه بیان کردند که برادر بزرگوارم نیز در آن ایام دستگیر شده‌اند اصلاٌ و ابداً چنین مساله‌ای نبوده است؛ ثالثاً در اظهارات آقای اژه‌ای به نحوی به شنونده القاء می‌شود که گویا بعد از رفع حصر مکرراً به حضور آیت الله منتظری رسیده است، درحالی که در آن زمان علیرغم اصرار ایشان چنین ملاقاتی صورت نگرفت و پدرم حاضر به پذیرفتن نشدند؛ رابعاً بازداشت اینجانب در سال ۷۹ بوده است نه سال ۸۱، و در ضمن فقط همین یکبار بوده نه آنگونه که مشارالیه با لفظ «دفعات بازداشت قبلی» بیان می‌کند. البته حمل به صحّت اظهارات ایشان مشغولیات فراوان و [بالا بودن] سن و احتمال [فراموشی] ایشان است که در جای جای صحبت چند دقیقه‌ای و در طریقه‌ی صحبت‌شان بخوبی نمایان است؛ و از جمله اینکه علاوه بر موارد قبل، شغل همکار و همفکر خودشان آقای درّی را هم به یاد نیاوردند و مابقی قضایا هم به همین روال. در پایان از حضرات مستندساز که به سبب نورچشمی بودن و حسب موقعیت شغلی‌شان به همه‌ی اسناد و مدارک و صفحات بازجویی‌های افراد دسترسی دارند و همچنین از آقای محسنی اژه‌ای … تقاضامندم متن اعترافات ادعایی را برای تنویر افکار عمومی منتشر نمایند. والسلام علی من اتبع الهدی  یازدهم بهمن ۱۳۹۶ – سعید منتظری.» (منبع)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱:۳۷۱۲
بهمن

ارسالی جناب یک دوست ۱۱ بهمن ۱۳۹۶

 

عکس ها اینجا

 

حسین چلویی، حبیب، ببخل و جناب یک دوست

 

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱:۲۸۱۲
بهمن

نوشته های جناب توحید: بسم الله الرحمن الرحیم. چرا امام آمد؟ در آغاز دهۀ چهل، حاج آقا روح الله مشهور به «آقای خمینی» به دلیل حضور مقتدرانۀ مرجع عامه آیت الله العظمی سید حسین بروجردی در قم، یا در سکوت بود و یا در انزوا و درس و عرفان. با درگذشت ایشان در دهم نوروز سال چهل، کم کم نام «خمینی» بر سر زبان ها افتاد. طی سه سال، سه سخنرانی مهم علیۀ رژیم شاه کرد. سال 1342 شاه، «آقای خمینی» را در قیطریۀ تهران در حصر کرد. سپس به دلیل سخنرانی دیگرش در سال چهل و سه وی را از ایران به ترکیه تبعید کرد و پس از مدتی از آنجا به عراق و در اوج انقلاب در مهر ماه پنجاه و هفت، به روستای نوفل لوشاتو در فرانسه. تا این که پس از پانزده سال تبعید، پای امام خمینی به خاک وطن رسید.»

 

رهبر نهضت اسلامی در ترکیه تحریرالوسیله را نگاشتند. در نجف به درس و بحث پرداختند. و گه گاهی شاگردان و پیروان خود در ایران را با پیام های مخفی کتبی و شفاهی به مبارزه علیۀ شاه فرا می خواندند. کم کم در مدرسۀ شیخ انصاری نجف، بحث حکومت اسلامی -که گاهی با عنوان ولایت فقیه مخفیانه چاپ و توزیع می شد- را مطرح نمودند. صحبت های ایشان از طریق «نوار» به میان مبارزان راه می یافت. اعلامیه ها و عکس ها و نوارهایی که از سوی رژیم شاه جُرمی خطرناک محسوب می شد که اعدام، سرنوشتِ محتومِ دارندۀ آن بود. به همین دلیل انقلاب اسلامی ایران را «انقلاب نوار» هم نام داده اند که بعدها امام خمینی آن را «انقلاب نور» نامید.

 

با اوج گیری انقلاب توسط مردم در هفده شهریور پنجاه و هفت و پاییز و زمستان همان سال، با اِعمالِ نفوذ شاه بر رژیم عراق، آیت الله خمینی مهر پنجاه و هفت از عراق اخراج شد. سوریه و کویت وی را نپذیرفتند. فرانسه به ایشان اجازۀ اقامت داد. از این زمان به بعد، مبارزین و مردم «حاج آقا روح الله خمینی« را امام خمینی لقب دادند و لفظ «امام» در ایران -که همچنان باقی ماند- اشاره است به مقام و جایگاه رهبری نهضت و تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران.

 

در دی پنجاه و هفت شاه از ایران «دَر» رفت. امام که در فرانسه سیصد و سیزده مصاحبه و سخنرانی مهم کرده بودند و در آن تئوری های متعدد و وعده های فراوان به ملت داده بودند، به ایران آمدند. ده روز بعد، بیست و دوم بهمن پنجاه و هفت پدیدار گشت و رژیم سلطنتی شاه، مفتضحانه به دست ملت سرنگون شد و بعد در دوازدهم  فروردین پنجاه و هشت «جمهوری اسلامی ایران» با رأی پرشور و شعور مردم، تأسیس و برقرار گردید. حال با این توضیح و شرح گذرا، سؤال این است چرا امام آمد؟ به نظر من امام اُمّت حداقل برای این اهداف به ایران آمد؛ امام برای این به ایران آمد که:

 

که بنیادِ شیوه های سلطنتی، شاه و شاهی گری بکلّی از پهنۀ کشور رخت بَربندد.

که هیچ کسی به خود جرأت ندهد بر ملت سیطره و ستم داشته باشد.

که هیچ مقام و پستِ دائم العمری و بدون پاسخگو نداشته باشیم.

که مردم حاکم بر سرنوشت خویش باشند.

که ملت، همۀ مقامات (به تعبیر امام، نوکران مردم) را بر پُست ها بکارند.

که دولت به ملت خدمت کند و ایرانِ آزاد را آباد سازد.

که هیچ دست اندرکاری، حق نداشته باشد دیکتاتوری پیشه کند.

که اسلام و ایران در کنار هم برای مردم آسایش و معنویت فراهم آورند.

که هیچ شرکی، پرستشی، کُرنشی و ستایشی جز توحید و خداپرستی شکل نگیرد.

که مردم با عمل مختارانه به احکام دین، به اوج کمال و تعالی نسبی برسند.

که تبعیض و فساد و دزدی و اختلاس و اَشرافیت نابود و فنا شود.

که روحانیت برای خود حقّ ویژه ای قائل نشود و مردم را رَمه نپندارد.

که «رأی ملت»، میزان باشد، نه به تفسیر ناروای آن روحانی، زینت و عاریت.

که آقازادگی، امتیازطلبی، جناح گرایی، حذف، حصر و ردّصلاحیت استصوابی نباشد.

که همه ایرانیان (شیعه، زرتشتی، مسیحی، سنی، کلیمی و ...) برای ایران تصمیم بگیرند.

که با رژیم استبدای، خائف و خائنِ شاه، تماماً فرق داشته باشیم.

که در یک کلام، زمینه ساز ظهور حضرت مهدی موعود (عجّ) باشیم.

ایران. بهمن ماه. توحید.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی