به قلم دامنه ← ۱۵ تیر ۱۴۰۱ : به نام خدا. سلام. حیوان دوستِ سیّاره؛ انسان چی؟! با همین عکسی که از روی مستند آقای جواد قارایی چندی پیش انداختهام، فکرم را به سیّارهی زمین به سیر انداخته. گمان کنم با یک جملهی پرسشی حرف من رسانده میشود و نیازی به یک کفِ دست نوشتن نیست:
حیوان، دوستِ سیّارهی زمین است؛ چون در چرخهی حیات آن مُثمرِ ثمر است. کافیست شغال از زمین محو شود؛ گند و بو جهان را میپوشاند. انسان چی؟! که هم نفت، هم گاز، هم آب، هم مواد و عناصر از کان و معدن، در ژرفترین دلِ زمین استخراج میکند و به جای استفادهی بهینه، از بَهیمه هم، بدتر، عمل صورت میدهد!
حقیقتاً صورتحساب انسان، بد بدهی به زمین دارد. اگر زمین دکّاندار بود، یقهی این اَبربدهکار بدحساب را جمع میکرد و خِرش را میگرفت و تا مرز خفگی پیش میرفت. بگذرم. فقط بگویم: ای انسان تا کجا فرو ! میروی؟! کمی هم فرا ! برو.
شرحی هم برین عکس: از نظر من موسیقی فاخرانه و کار جاهدانه، ذاتیِ مردمان روستای گِوُو سیستان و بلوچستان است. با این زیرنویس، ستون روزم را نوشتم.