ایران گرانیگاه خاورمیانه
به قلم دکتر فتح الله دهقان. کشورها با توجه به جایگاهی که در هرم قدرت جهانی دارند، به ایفای نقش می پردازند. بخشی از کشورها نقش مثبت و سازنده و برخی نقش مخرب و غیر سازنده دارند. سائول برنارد کوهن نظریه پرداز جهانی، کشورهای جهان را به پنج گروه دسته بندی کرده، که با توجه به سطح قدرتشان به ایفای نقش می پردازند. وی سطح دوم را شامل قدرتهای منطقه ای می داند که قدرت بردی فراتر از مناطق ژئوپلیتیکی خودشان داشته، در برخی مواقع به دیگر بخش های جهان نیز می رسد.
در این راستا به طور سنتی سه کشور ایران، ترکیه و مصر مدعیان قدرت منطقه ای در خاورمیانه هستند. مصر با توجه به وضعیت بد اقتصادی، حاکمیت نظامیان و برخی پارامترهای دیگر فاقد مشروعیت و توان ایفای نقش به عنوان قدرت اول منطقه می باشد. ترکیه نیز با توجه به موقعیت و شرایط فاقد اهرم های ایفای نقش اول قدرت در خاورمیانه می باشد. در سالهای اخیر عربستان سعودی با هزینه های گزاف سعی نموده به عنوان قدرت منطقه ای ابراز وجود نماید. ولی فاقد مولفه های حقیقی و واقعی به عنوان یک قدرت منطقه ای می باشد.
ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی، درآمد نفتی، توان نظامی، سرمایه انسانی بسیار بالا، عمق استراتژیک، نفوذ ایدئولوژیک در منطقه، به عنوان قدرتی منطقه ای به ایفای نقش مثبت و سازنده در خاورمیانه پرداخته است. به قولی؛ ایران، چین خاورمیانه است. همانطور که شرق دور بدون چین اهمیت سیاسی ندارد، خاورمیانه نیز بدون ایران نمی تواند نقش مهمی در سیاست جهانی ایفا نماید.
ایران در دوران جنگ سرد جایگاه خاصی در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس داشته و عامل برقراری ثبات و امنیت در راستای استراتژی های کلان جهانی و منافع ملی خود بوده است. به عنوان مثال در بحران ظفار به ایفای نقش مثبت پرداخته و به مقابله با استراتژی نفوذ اتحاد شوروی که به دنبال خلل و ایجاد بی ثباتی در منطقه حساس خلیج فارس بود پرداخت. پس از انقلاب اسلامی نیز همواره در بحران های منطقه ای همچون عراق، افغانستان، تاجیکستان، لبنان، سوریه و ... نقش سازنده و ثبات آفرین ایفا نموده است.
از سوی دیگر ایران توان اعمال نظر و قدرت، تاثیر و اعمال نفوذ در بحران های منطقه ای به صورت مستقیم یا از طریق بازیگران هم پیمان خود را دارد. عراق، سوریه و لبنان شواهد این مدعا می باشد. مبارزه با تروریسم و مواد مخدر که تهدیدی جهانی بر علیه بشریت می باشد نیز از دیگر دلایل این مدعا می باشد. ایران همواره برای آشتی منطقه ای و تنش زدایی (=دتانت Detente) تلاش نموده است. تلاش های ایران برای نزدیکی به کشورهای حوزه ی خلیج فارس، شرکت فعال در مذاکرات صلح سوریه، مذاکرات اخیر با طالبان در جهت حل بحران افغانستان در این راستا بوده است.
عربستان سعودی با تفکر و هابیت که مکتب فکری قشری سلفی، جزمی و خشن است. زمینه تولید و اشاعه تفکر تروریستی را فراهم نموده و تامین و تغذیه مالی این گروهها را نیز به عهده دارد، تروریست هایی که ثبات و امنیت را از شرق و غرب عالم ربوده اند. عربستان همچنین فاقد توان نظامی برای ابراز وجود در بحران های منطقه ای می باشد. نمونه بارز آن سوریه و همچنین بحران یمن که نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان تاکنون دستاوردی جز فقر و فلاکت و بدبختی و کشتن زنان و کودکان بی گناه را نداشته است. ترکیه نیز فاقد ابزار و اهرم های نفوذ و ابراز وجود و تاثیر قاطع و قابل توجه در مسائل منطقه ای بوده، تنها از زمانی که به صورت تاکتیکی برای رسیدن به اهداف خود به ایران و روسیه نزدیک شده است نقش نه چندان پررنگ و تعیین کننده ای در مسائل منطقه را دارد.
سیر وقایع و حوادث و رویدادهای خاورمیانه در سده اخیر حکایت از آن دارد که ایران همواره در راستای ثبات و آرامش خاورمیانه عمل نموده است. ایران به عنوان قدرت منطقه ای باید در منطقه حضور فعال داشته باشد و این مسئله کاملا با اصول علم سیاست همخوانی دارد. ولی باید مواظب باشد که حضور در منطقه و هزینه هایی که انجام می دهد صدمه ای به مردم وارد نشود. همچنین بایستی به این نکته بسیار اساسی توجه نماید که عدم پرداختن به مسائل داخلی بحران هایی را به دنبال دارد که موجب آسیب به ام القراء خواهد شد. ایران بایستی مواظب باشد که بحران های خاورمیانه به باتلاقی برای این کشور تبدیل نشود که مورد سوء استفاده رقبا و دشمنان منطقه ای و جهانی اش قرار گیرد. سیر حوادث خاورمیانه حکایت از آن دارد که برقراری ثبات و امنیت در این منطقه بدون ایران امکان پذیر نمی باشد.
چاپ روزنامه آفتاب یزد. ۱۷ آبان ۱۳۹۷.