دربارۀ رهبری معظم
متن نقلی: «سخنان مقام معظم رهبری درباره پذیرش انتقاد تند یکی از طلاب در پایان جلسه درس خارج فقه که گفتند: «دیروز یکی از آقایان بعد از درس تشریف آوردند جلو و با اوقات تلخی تمام گفتند که این بازنشستههایی که طبق قانون باید برکنار بشوند، اینها را برمیگردانند و این را به پای شما مینویسند، یعنی به پای من. این محبت است نشان میدهد از نسبت دادن چیزی به ما که به نظر ایشان اشکال دارد، ناراحت میشود. اشکال این بود که سر من داد میکشید. خیلی خب، ما هم از شما معذرت میخواهیم» و سپس فرمودند: «این قانون منع بهکارگیری بازنشستگان، قانون بسیار خوبی است. از قوانینی است که به آن احتیاج داشتیم. این قانون در واقع حلقه بسته مدیریتی را میشکند. راه را برای جوانها میگشاید که بتوانند خودشان را برسانند به مراکز مدیریتی. منتها اطلاق قانون- که هر بازنشستهای باید به کار گرفته نشود- درست نیست. خود نمایندگان اشکالات را طوری اصلاح کنند که مجبور نشوند به رهبری متوسل شوند».
به عنوان کسی که از سال ۱۳۵۲ تاکنون با آیتالله خامنهای آشنایی داشته و دارم و روحیات ایشان را کاملاً میشناسم، باید بگویم که شنیدن این جملات بیش از هر چیز یادآوری مظلومیت مقام معظم رهبری است. نه از این حیث که چرا طلبهای به ایشان با تندی انتقاد کرده است و ایشان از آن طلبه معذرتخواهی کردند، که پذیرش انتقاد و عذرخواهی هر دو از نمادهای حکومت اسلامی و فرهنگ درست حکمرانی است؛ بلکه این مظلومیت بیشتر از جهت آن است که چهره واقعی رهبری به هر دلیل به جامعه معرفی نشده و نمیشود.
ایشان یکی از روشنفکرترین روحانیون زمان خود بوده و با ادبا، شعرا، روشنفکران و نویسندگان که طبعهای تند انتقادی دارند، رفاقت و مکالمه داشته است. ایشان فردی هستند که تحول را میپذیرند و تشویق میکنند. آقای آل هاشم، نماینده ولی فقیه و امام جمعه تبریز که شیوههای متفاوتی مانند برداشتن نردهها و حضور در استادیوم برای تشویق یک تیم فوتبال را پیشه کرده، بتازگی روایت میکرد که «نگران شدم نکند رهبری از رفتارم ناراضی باشند در حالی که وقتی از خودشان پرسیدم، ایشان هم تشویق و هم تأیید کردند.» رهبر معظم انقلاب رهبری تحول خواه و با سعه صدر است؛ اما آنچه برخی از ایشان تصویر میکنند، تصویر دیگری است. نکته دیگر سخنان ایشان این است که ایشان اصلاح قانون را به مراجعه برای دریافت حکم حکومتی و اعلام استثنائات یک قانون از طرف ایشان ترجیح میدهند. مسأله اینجا است که نظام ما بر اساس مرجعیت ولی فقیه شکل گرفته است. در فقه تشیع نیز بنبستی وجود ندارد. حال گاه این بنبستها را ولی فقیه مستقیم باز میکند و گاه غیرمستقیم.
دکتر شریعتی و آقای خامنهای
مجمع تشخیص مصلحت نظام هم برای همین تشکیل شد که نظام اسلامی در مسائل خود دچار بنبست نشود. رهبری هیچ وقت تمایل ندارد خارج از چارچوب قانون نظر بدهد. اما این را باید بدانیم که نظام و حکومت اسلامی نباید هیچ گاه با بنبست مواجه شود. ولی فقیه میتواند از اختیارات استفاده و بنبستها را رفع کند. این کاری بود که حضرت امام (ره) نیز انجام میداد. در این باره از امام پرسشی مطرح شد. ایشان پاسخ داد که «منتظرم جنگ تمام شود و همه چیز را به مجرای قانونی بازگردانم.» خلاصه آنکه این رسانهها هستند که باید بتوانند چهره واقعی رهبری و حکمرانی اسلامی درست را ترسیم کنند. (منبع)