به قلم دامنه: به نام خدا. هنگامیکه سالهای گذشته، غرق خواندنِ سرگذشت ملاصدرا بودم این نکات را در یک ورقهای از لابهلای مردی در تبعید ابدی نوشتم که اینک در کویریات سه نکته مینویسم و به اشتراک میگذارم:
۱. راه تا ابد بر سؤال باز است، زیرا آدمی با سؤال آمده است... به قول ملاصدا «خداوند متعال مقدّر نفرموده که برای هر کلمه در جهانِ موجود، تنها یک معنا به مُخَیّلهی آدمی خطور کند... زیرا آدمی را از پرواز به سوی لامُتناهی میستاند» (ر.ک: ص ۱۱۷) سادهترین واژهها نیز، مملُوّ از معانی گوناگون حتی متضادّند. آنچه را نمیدانی در نهایت آرامش بگو: «نمیدانم». به قول آیتالله جعفر سبحانی: علامه طباطبایی «نمی دانم»هایش خیلی زیاد بود. ۲. به گفتهی حکیم ملاصدا -که در ۱۷ سالگی به استادش شیخ بهائی گفت- «مُرید اگر به مُراد شبیه شود، خود، هرگز، به مقام مُرادی نمیرسد». چون هیچ کسی نباید قصد انهدام خویشتن خویش را بنماید. البته ملاصدرای دانا، میدانست که مرز میان شهامت و وقاحت بسیار باریک است! ۳. و آخر اینکه با لبخند، سُلطهی پوزخند از اعتبار میافتد.