دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود ، داراب‌کلا

پیام مدیر
نظر
موضوع
بایگانی
پسندیده
۱۶بهمن
سید معصومه میری استخرپشت

به قلم دامنه: تاریخ انتشار : گل‌گاوزبان بانو سید معصومه با خاطره‌ی خاص دامنه: او -که عکس‌هایی هم ازو از مستند انداختم- خانم "سید معصومه میری" ست از استخرپشت نکا. زنی کارآفرین. باری؛ وقتی فرزندش را از دست داد، این بانوی محترم دچار تشویش و پریشان‌حالی شد؛ اما مغلوب یأس -این متاع خانمانسوزِ پیل‌افکَن- نشد. فرهنگ فکر داشت و پشتکار؛ به فکر و اندیشه فرو رفت تا چاره را کشف کند؛ کرد. بر یأس یورش بُرد آن را بر زمین زد و زمین خود را آباد کرد. نکا می‌نشیند اما زادگاهش استخرپشت را به زیر کشت گل‌گاوزبان برده است و باغ کرده است؛ گلستانی شد برای خود. محو تماشایش شوید اگر خواستید. کندو هم دارد؛ این هم کندوی شماره‌ی ۲۸ زنبور عسلش. از همین دور، از قم، خداقوت می‌گویم به ایشان که از سخنانش فهمیدم فردی فرهیخته هست؛ چون خیلی ردیف حرف می‌زد؛ پربار و پراثر و پرمغز.

 

     

 

علاقه به محصولات باغ

نظاره بر زمین زیر کشت

 

     

 

هنگام مصاحبه در مستند

 

  

 

سر قبر فرزندش

نیز کندوی شماره  ۲۸

 

 

کار با هوکا

بانویی کارآفرین

استخرپشت نکا

خانم سید معصومه میری

 

حالا آن خاطره‌ی خاص

چرا خاطره خاص باید گفت؟ خوا چون حرف "گل‌گاوزبان" شد. گُلی که هر بوته‌اش هشت سال تمام، گل می‌دهد. گویا هر سال چند بار با چند چین. من تازه عروسی کرده بودم؛ کَی؟ روز عید غدیر، ۳۱ مرداد ۱۳۶۵. یک روز خانمم گفت گل‌گاوزبان بخر. آن زمان توی محل می‌گفتند گل‌گاوزبان، زبان شی‌مار را می‌بندد! البته میان او و مادرِ حلیم من، گمان نکنم حتی یک مشاجره‌ی لفظی سطحی دو سطری پیش آمده باشد؛ هرگز. البته خوبی از مادرم بود که حکیم علیم حلیم بود. پُررویی و زورگویی کردم؟!! نه، بذار بگویم: خوبی از هر دو بود. هم مادرم مرحوم زهرا آفاقی و هم خانمم، خ. دارابکلایی. آری؛ گفت گل‌گاوزبان بخر. محل ما داراب‌کلا نداشتند. رفتم ساری، نرگسیه. راسته‌یی که عطاری هم داشت؛ همان گذر، که پله می‌خورد به سمت مسجد جامع شهر.


رسیدم عطاری آقای دهقان‌زاده که به انصاف و ایمان و مُشتری‌مداری شهرت داشت. فکر کنم باید بگویم خدا بیامرزاد. حدسم این است با آن سنُ سال، حالاها باید رحمت حق نشسته باشد. گفتم سلام حاج‌آقا. گویا عینکی هم داشت. شک دارم. علیک گرفت و گفت بفرما. البته با مای روستازاده‌ها با همین زبان محلی آسان حرف می‌زد. ماها محلی‌ها، محلی راحت‌تر بلدیم حرف بزنیم تا فارسی؛ که هم لهجه می‌گیریم و هم ناغافلی کَفِمبی. (= فارسی گللکی را قاطی کامبی) گفتم گل‌گاوزبان داری آقا؟! گفت الا ماشاءالله؛ هر چه بخواهی شما. گفتم یک کیلو بکش. عجب کرد. چشمش را درآورد و اَبرو کمان کرد چهره در هم پیچید و نگاه را به جای چشم من، به درِ شیشه‌ای دُکانش دوخت و گفت: یک کیلوووووو؟؟؟!!! یک کیلو که یک کیسه می‌شه. وَچه. آنجا بود فهیدم هنوز مُمَیّز نشده!!! رفتم زن گرفتم! آدم با بیست و دو سال مگر زن می‌گیرد؟!! که من گرفتم. بگذرم! باید چهل مِهل بشی، بری زن بِستانی! اون وقت است از همه‌چیز سر در می‌آوری؛ زیر و بَم را موشکاف می‌فهمی! وگرنه خامی. وای! طرح سبک زندگی نظام را زیر نگرفته باشم که می‌گوید ای ایرانی زود زود زن بگیرید!


خجالت کشیدم. گفتم پس چقدر باید بگیرم؟ گفت یک سیر. گرفتم. توی نایلون نبود؛ پاکت کاغذی می‌ریخت اون عطّاری. آوردم منزل که بغل پدرومادرم زندگی می‌کردیم ابتدای زندگی. رسمی رایج که تازه‌دامادها یک در اتاق می‌گرفتند تا فرَج حاصل شود. من شانس آورده بودم دو در اتاق در راسته‌ی مشرقی خونه‌ی‌مان را تصرف کرده بودم. دَم دادیم خوردیم! دیدیم نه! عجب دَمنوشی هست! گل‌گاوزبان. نه فقط روان و حواس را تقویت می‌کند و نشاط می‌آورَد حتی پوست را نرم و لطیف می‌سازد؛ که دیدیم زبانِ آدم را هم عین گاو!!! دراز می‌نماید. حق را وَر ندهم زبان من را دراز کرده بود؛ اما بیچاره! زبان شریکم را نه؛ هرگز. لام تا کام جیک نمی‌زد؛ صبّار بود و بی‌زبان! حتی اگر قطعش یک ذرع و نیم بوده باشد! راستی! یک ذرع شرعی دو وجبِ بیست و دو و نیم سانت است که می‌شود ۴۵ سانتی‌متر. خاطره‌ام از دو وجب مش رجب مُرده‌شور سریال پایتخت گذشت. آری؛ اول مُمَیِّز باید شد، یعنی قوه‌ی تشخیص و تمیزدادن باید پیدا نمود. سپس سراغ زن رفتُ و بتوان او و تمام قلبش را رُبود و سُتود. قم. ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ ابراهیم طالبی دارابی دامنه.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/2445
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴۰۲/۱۱/۱۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

اختصاصی

جامعه

خاطرات

زندگینامه من

عکس ها

چهره ها

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">