شنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۱ ق.ظ
به قلم حجتالاسلام محمدرضا احمدی: دو اقدام مهم امام حسن (ع) در صلحنامه. چگونگی مواجهه امام حسن مجتبی علیه السلام با معاویه و شکل گیری اتفاقات ناگواری که در نهایت منجر به امضای صلح نامه گردید، از درس آموزترین دوران تاریخ صدر اسلام است. گرچه در تاریخ، در مورد متن موافقتنامه اتفاق نظر وجود ندارد، اما امام مجتبی و پس از ایشان، حضرت امام حسین علیه السلام بر این عهد و پیمان وفادار ماندند.

حجةالاسلام محمدرضا احمدی
دو نکته مهمی که امام مجتبی با تیزبینی و ظرافت در صلحنامه آورده اند عبارت است از: ۱. عدم معرفی ولیعهد از سوی معاویه و واگذاری تکلیف خلیفه بعدی به مردم. امام حسن(ع) با این ماده، از موروثی شدن خلافت جلوگیری کرد. ۲. ایمن بودن و مصون ماندن شیعیان علی علیه السلام از تعرض اطرافیان معاویه. با این ماده، هم جلوی سب و لعن گرفته می شد و هم آزار و اذیت به پایان می رسید.
آن چه که از شخصیت معاویه سراغ داریم، از فریب و نیرنگ و تهدید و تطمیع و تضییع و ... به نظر می رسد اهل وفای به عهد نباشد. او پس از امضای صلح نامه خطاب به مردم کوفه گفت: «أَلَا إِنِّی کُنْتُ شَرَطْتُ شُرُوطاً أَرَدْتُ بِهَا الْألِفَةَ وَ وَضْعَ الْحَرْبِ، أَلَا وَ إِنَّهَا تَحْتَ قَدَمِی» من این شروط را به خاطر خاموش کردن آتش فتنه و مدارای با مردم و ایجاد الفت پذیرفتم، اما اکنون همه آنها را زیر پایم میگذارم. او با تهدید و تطمیع بزرگان، یزید را به ولایتعهدی برگزید و از بعضی از افراد برای یزید پیمان گرفت و بدین ترتیب مورد اول را نقض کرد. همچنین معاویه در اولین سفرش به مدینه دستور سب و لعن علی علیهالسّلام را صادر و مورد دوم را هم نادیده گرفت. در طرف دیگر، امام مجتبی و امام حسین علیهما السلام و شیعیانشان و بنی هاشم، در تمام دوران حیات خود به این عهدنامه وفادار ماندند.
امام حسین (ع) هم تا زمانی که تهدید و مجبور به بیعت با یزید نشد، بر پیمان وفادار ماند، اما زمانی که پس از مرگ معاویه، بیعت با یزید مطرح شد و یکی دیگر از مواد صلح نامه نقض گردید، آن حضرت هم در مقابلش ایستاد. این خوی و روش مستکبران و گردنکشان است که عهد و پیمان را نقض کنند. برجام. شهادت سبط النبی، حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد.

سلام. موافقم. موفق تبیین کردی. خواندنی بود و آموختنی. بلی؛ آقای احمدی. اخیراً رئیس شیکپوش به جای حضور در میدان اجرا، در اتاق شیکش همچنان به گفتاردرمانی مشغول است، گفته است مردم ایران مانند عصر حسنی صلح میخواهند. میپرسم مگر ایران با کسی سر جنگ دارد و یا طی این چهل و اندی سال به جنگ به کشوری برخاسته و کشورگشایی کرده است! که حالا بخواهیم در بوق بدمیم و تلقین کنیم مردم صلح میخواهند. وارونه جلوهدادن جوّ غالب جامعه، از بدترین بداخلاقیها است.
ملت ایران همواره اهل منطق و گفتگوست. مذاکره یک رفتار عقلانی و مرسوم سیاست است.اما با کی و با چه عایداتی؟ یک فرد در آمریکا همهچیز جهان و حتی ملت خود و تمام نهادهای بینالمللی را به بازی گرفته است و توافقنامهی نیمبند خودشان را با نهایت تبختر نقض کردهاست. آنگاه هنوز توقع دارند با چنین شخصیت متزلزلی پای مذاکره و قرارداد بنشینند.
ضعف و شتاب آنجایی بود که همین «برنامهی جامع اقدام مشترک» را اینچنین لغزان تمام کردند که حتی به مرحلهی عهدنامه هم نرسیده بود، یک توافق بیش نبود، که دیدیم چه شد. غرب درین پیمانگسستن مردود شد و در ایران با آنکه مردم در این قضیه سه جور فکر میکردند (مخالف، منتقد، موافق) اما در مجموع پای قول و قرار ایستادند.
حالا به جای آنکه پاسخگو باشند، طلبکار هم شدند! به جای آنکه از تز «نرمش قهرمانانه» بهدرستی بهره میگرفتند، و از اجازهی مذاکرهای که گرفتند و نیز تذکرات و هشدارهای پیدرپی، باز نیز طوری وانمود میکنند که انگار مقصر اصلی تمام این بنبستها رهبری است، نه ترامپ و جریانی که به واژگونی انقلاب اسلامی دل خوش کرده.
۰
۰
۱۳۹۹/۰۷/۲۶