تازه ترین پست ها

پذیرفته ترین پست ها

پر بازدید ترین پست ها

پر بحث ترین پست ها

تازه ترین نظر ها

موضوع های کلی سایت دامنه

کلمه های کلیدی سایت دامنه

بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه

پیوندهای وبلاگ های دامنه

پیشنهاد منابع

دامنه‌ی داراب‌کلا

درگذشت سید اسماعیل برادرِ سید علی اصغر

📝 به تاریخ ۲۵ . ۵ . ۱۴۰۳ ابراهیم طالبی دامنه دارابی: دستانت سید، باز، داستانِ فِراق گرفته است. دستی از دیرباز موته مویه بر پدر دراز شد. دیری گذشت، تا شبِ شامِ غریبان عاشورا دیدم دستت بر بالین احتضار عمویت بر پیکرش بال گشود. آن درد عمو با بوی پدر که نگذاشت کمر خم کنید، گذشتُ گذشت تا رسید زمانی که پیکر مادرت را دستانت لمس کرد که بین تو و او فقط عشق خالص حکمفرما بودُ آخرین حدِ خشوعُ خلوص. این غرقه در غم مادر، جدا از آن درد مشترک جانکاه بود که یوسفِ روانشاد بر تارُپودمان انداخت. تا خبر رسید غم‌انگیزترین غم بر قلبت، جراحتُ شکافُ صدمات بی‌التیام گذاشت؛ مهندست، قلبت، فرزند آخرت، دُرّ خانه‌ات آق سیدجواد.

 

مرحوم

سید اسماعیل شفیعی دارابی

 

حالا این دستانت باید برادرت را که یک روح بودید در دو کالبَد، آغوش کِشد، آغوش جدایی. آغوش شدیدترین دوری. چون «برادر» پشت «برادر» است. در کربلا به همین عُرف بود که شنیده شد حالا پشت من شکست، چون عباس برادر از اسب بر زمین افتاد... اَلانَ اِنکَسَرَ ظَهری و قَلَّت حیلَتی و انقَطَعَ رَجائی و شَمُتَ بِی عدوِّی و الکَمَدُ قاتِلی. «حالا کمرم شکست و چاره‌ام کم شد و امیدم قطع و دشمن مرا زخم زبان می‌زند و غصّه‌ی تو مرا می‌کشد.» دستانت دستانت داستانت سید. تسلیت. تسلیت بر غم سید اسماعیلت؛ چشنده‌ی فقر فقر فقر ولی دارنده‌ی شعَف شعَف شعَف. دستانت داستانت دستانت سید.دستانت داستانت دستانت سید. تسلیت تسلیت بر آحاد بیتت. خدا بیامرزاد، بیامرزاد. غمِ آخرِ آخرِ آخرت. عمرت زیاد بادِتَت و دستَت بر دوشُ سرُ کتف رفقایت سرمد بمانَد.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/2514
نظرهای رسیده
۲
در تاریخ : ۲۵ , ۱۴۰۳ مرداد . دید ۵۷
نظرات زیر این پست (۲)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نشان دادن نظر ها [ ۲ ] پنهان کردن نظر ها
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس
    من ازخدایم به خاطر تو
    سپاس گزارم
    من از سپیدی صبح که نوید روشنی میدهد
    سپاس
    از به بار نشستن عشق پاک عاطفه های معصوم
    به شعر وشور
    سپاس
    من از تمامی دوستان که به عشق نیلوفر
    سرودند از دل وجان شعر وغزل
    سپاس
    من از نجابت وپاکی آشنایان
    الماسها یافتم
    از عشق دلجو به نیلوفران
    شرمسارم
    از خلوص وایمان در نگاه شمایان
    وپژواک کلام پژواره
    سپاس
    من از عشق ضیافت حضور سرشار
    و در برابرحکمت وعشق شما سر بزیر
    مست متون همدردی رفقیان
    وزیبایی کلام آنانکه سرکشی نمودند و........
    سر تعظیم فرود می آورم .

    از تمام کسانیکه یار خاندان شفیعی بویژه همسر محزون و سفیه خانم و ملیحه بانو دختران شادروان برادرصادقم سید اسماعیل شفیعی در هنگامه میلادمرگش بودند و همدردی نمودند ، کمال امتنان را داریم .
    خانواده شفیعی دارابی
    ۲ ، ۶ ، ۱۴۰۳
    سید علی اصغر شفیعی دارابی
  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    اینک سید رفیق آق سید علی اصغر بعد از سلام و تسلای دگربار، دو آرزو برات دارم از خدایم: ۱. از خدا می‌خواهم دیگر رخت عزا بر تن نپوشانی. غبار غم بر سرت ننشیند. ۲. ازت می‌خواهم وارد مذاکرات شوید تا ازین راه بتوانی مقداری از فشار وارده بر خود را کم کنی. مثال می‌زنم تا درخواستم ازت عجیب نباشد: مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبایی در تمام عمرش، فقط و فقط روز عاشورا دست از کار می‌کشید. آن هم، عصرش نقل است باز به کار علمی‌اش ادامه می‌داد. 

    روح داداش آق سید اسماعیل غرق رحمت‌های خدا‌وند مهربان باد. خداوند در عوض درد درگذشت برادر به تو آنچه جایگزین غم‌هاست عطا کند. ابراهیم
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس
    سلام امیردلم
    دردعشقی کشیده ام که مپرس
    زهرهجری چشیده ام که مپرس

    از عنایت تان به سرنوشت بنده غافل نیستم .
    همواره دلگرمی منی
    خدا پدر، مادروبرادرت را رحمت کند .
    سید علی اصغر شفیعی دارابی
  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    سید رفیقم آق سید علی اصغر سلام. ما میان مرگ و زندگی زیستن و مردن می‌آموزیم. این دست خلقت است در تصرف حیات. و تو خود ازین فلسفه‌ی زندگی و بندگی علم داری و حتی به علت عقیده‌ای که در جهان‌بینی توحیدی داری، مرگ را میلاد می‌دانی. با این وجود من برات یک آرزوی برحقانه دارم. تا زنده‌ای دیگر رخت عزا برای هیچ بستگانی بر تن نکنی. از دردهای درگذشتِ پدر، عمو، مادر، فرزند، برادر همه را در عمق درونت و حتی ظاهر بیرونت لمس کردی، که این سه تا درد آخری در فاصله‌ای اندک از هم بَرِت وارد شد. دوست دارم دیگر این دردها بر تو نبارَد. خرسندم پیشنهادم را پذیرفتی و وارد صحن مذاکرات و نوشتار شدید. این برای خودت و جمع صحن خوب است. زیرا صحن به نوشته‌ها و نظرات تو عادت کرده است و تردید ندارم وقتی نیستی، این غیابت را حس می‌کنند. از دور می‌بوسمت و از نزدیک، خواهم آغوشت گرفت. می‌رسد وقت در آغوش کشیدنت. دلم تنگِ وجودت است. ابراهیم
سایت دامنه ی داراب کلا : فرهان پنجم