تازه ترین پست ها

پذیرفته ترین پست ها

پر بازدید ترین پست ها

پر بحث ترین پست ها

تازه ترین نظر ها

موضوع های کلی سایت دامنه

کلمه های کلیدی سایت دامنه

بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه

پیوندهای وبلاگ های دامنه

پیشنهاد منابع

دامنه‌ی داراب‌کلا

جواب دامنه به آقای سید حسین شفیعی دارابی

به قلم دامنه : ۱۷ . ۴ . ۱۴۰۳ ، در زیر متن پاسخ دامنه و در ادامه‌ی مطلب متن نوشته‌ی حجت الاسلام آقای سیدحسین شفیعی دارابی که یک ماه پیش در مدرسه فکرت به انتقاد از من پرداخت درج می‌شود. این جواب به خاطر انتخابات که دامنه قصد نداشت جوابش خللی به فعالیت انتخاباتی ایشان بزند تا امروز به تأخیر افتاد:

 

کامیابى بزرگ

وقایه از وقایع

حجت الاسلام

آقای سیدحسین شفیعی دارابی

سلام و احترام و ادب. ادب وادارم کرد سرِ پیمان بایستم و پاسخم را انشاء کنم. دوست محترمِ دیرینم فوز عظیم را می‌دانم دقیق واردید، به رسم همان ادب تعلیمی از آیه ی نُه غافر، دعایی را که ملائک مقرّب استمداد ورزیدند، وارد می‌دانم:

 

وَ قِهِمُ السّیّئاتِ و مَن تَقِ السّیّئاتِ یَومَئِذٍ فَقَد رَحِمتَه وَ ذلِکَ هُو الفوزُ العظیم.

 

"و آنان را روز قیامت از ناگوارى‌ها حفظ کن، که هر که را در آن روز از ناگوارى‌ها [یا عقوبات] حفظ کنى قطعاً او را مشمول رحمت خود ساخته‌اى، و این است کامیابى بزرگ"

واقفید که در آیه ملائکه از خداوند برای مؤمنان و متقیان درخواست می‌نمایند. و اینک نیک می‌باشد صراحت بورزم که من به وقایه از وقایع، اعتقاد و ایمان دارم. اهوال، هراس، شدائد و بدآیند بخشی لاینفکّ از زندگی دنیوی‌ست که بالاترین چاره برای گذر از آن، اول علم و بعد عمل و سپس دعاست. من این فرهنگ اخلاقی و اعتقادی را یک اصل ثابت برای ایمان‌ورزان می‌دانم که جای هیچ تزلزلی را جایز نمی‌گذارد. باور ما به آن نباید جای رد و انکار بگذارد. به قول مرحوم علامه‌ی المیزان، از دعای ملائک، نهایت ادب استفاده می‌شود؛ با حمد و ثنا می‌آغازند، سپس حاجت می‌طلبند، آنگاه به اسماء حُسنای الهی شفاعت می‌جویند و در مرحله‌ی آخر است که درخواست آمرزش را بر درخواست بهشت، مقدم می‌دارند، چون "برای درک هر نعمتی، ابتدا باید موانع آن برطرف گردد؛ و مغفرت، در حکم دفع مانع، از وصول رحمت و نعمت" است. برای خودم در هر آن از حیاتم، از خدایم مغفرت می‌خواهم و برای شما درین نامه، رستگاری می‌جویمُ کامیابى بزرگ (=فوز عظیم)

 

شما را دارای امتیازات (=برتری) از خودم می‌پندارم و وقتی پندارم را در دستگاه فاهمه‌ام می‌پزم می‌بینم این امتیازات شما را دخالتگر می‌کند و شما آن را ارشاد می‌دانی. امتیازاتی چون: لباس نبوی، سیادت نسلی، درس حوزوی، پست تدریسی، مقام منبری، اخیراً هم خطبه خوانی‌های جمعه‌ای. و به این تمایزات دو چیز نیز شک دارم در شما اثر گذاشته است: معادل دکتری، نفوذ معنوی. امتیاز اولی یعنی لقب "دکتر شفیعی" برای پرستیژی که جامعه را به اعجاب و احترام می‌کشانَد و دومی بر عکس، خودِ شما را در بین شیداهانت به عُجبِ ناخودآگاه می‌خوانَد. و من از تمام این امتیازات برجسته‌ات بیرون و بهتر است بگویم تهی‌ام. همین نابرابری معنوی و دانشی و پُستی، باعث است دستت را به سوی من دراز نگاه دارد و اغلب، وجودت را به سمت نصیحت، طعنه، کنایه و ذمّ من و البته خیرخواهی و توقعات و دل سوزاندن بر عاقبت من، بکشانَد. من ازین رفتاری که نسبت به من می‌ورزی، قدر تخم خردَل اَخمی به دل نمی‌زنم و آن را در بالاترین وجه، حمل صحّت می‌کنم و با آن که بدترین دعا و تصغیرترین کار را آن می‌دانم که کسی هر دَم در هر نوشته‌ای یا گفتاری یا تماسی، به دیگری بگوید: «امید است عاقبت به خیر شوید»!!! با این وجود این تکرار کاری شما را نادیده می‌گیرم، زیرا چنین دعایی نوعی حقارت‌بینی طرف مقابل است که گویی با زبان اشاره می‌خواهد بگوید در تو چیزهایی دارم می‌بینم که مجبورم می‌دارد از عاقبتت بهراسم! به همین دلیل، من تسلیح هر فرد به این الفاظِ «عاقبت به خیر شوید" را ترور کلامی می‌دانم، نه دعای درست و ناشی از ناحیه‌ی راستِ فؤادِ افراد.

 

احساسم این است هر بار به هر مسئله‌ی مهمی کشوری یا ناحیه‌ای برمی‌خوری، من را (از روی تحبیب یا تهدید) در دورنت عبور می‌دهی و همین مرور، موجب است به من، به شکّ و ریب بیفتی. اما وقتی آموزه‌ی کلام‌الله مجید این است که "لَا رَیبَ فیهِ"، مهم است شما هم از من به لَا رَیبَ برسی که هر تحت تعالیم قرآن سن پیدا کردیم. نمی‌شود هر بار من را زیر بار انتظارات خود قرار دهی و همین توقعات وا بداردَت که دوستی و خلوص مرا به خدشه ببری. این به من زخم نمی‌زند، به خودت جراحت وارد می‌کند که بیشتر به التهاب فرو می‌بردَت تا به التیام. چرا من باید در استیضاح شما باشم؟! حال آن که خودت بیشترین توضیحات را بدهکاری. فضل شما بر من روشن، اما این علتی را برایت مُجاب نمی‌سازد هر دفعه به این دوستت دشمنی تفسیر کنید. چرا من باید چنان باشم که دل خودت مرا می‌خواهد، عذر می‌خواهم! در دنیای عقلانیت و نوشتاریت و گفتاریت مگر ربط شما با من ربط "فرهاد" با "شیرین" است که من برایت شیرین‌بازی دربیاورم؟! و شما برایم کوه بکنی؟! نه کوه‌کَنی! نه شیرین‌بازی! سهمی در پهنه‌ی تفکر ندارد. مگر آن که یک سمت ماجرا، فکر خود را پیش از مسابقه‌ی در بیان و عرضه (یستمعون / فَ / یتبعون) غالب و چیره بداند؛ که این، کارِ اُولُو اَلباب (=خردمندان) در زُمر نیست.

 

من برای شما این ویژگی‌ها را قائل بودم. لابد خبر داشتید ازین دوستت:

 

۱. خوش‌اخلاقی در روبرو

۲. خاکی در دنیای واقعی و دیداری

۳. حوصله‌ورزی در شفقت و خرج وقت

۴. دانش و دیانت در جامعه

۵. مردم‌دوستی و میان‌داری

۶. جاذبه‌ی چهرگانی و نفوذ شخصیتی

 

اما تمام این شش مورد، مبانی آزاد مرا در عقایدم، در اخلاقیاتم، در مواضع‌ام برهم نمی‌زند. حتی نزدیکترین عضو خاندانم -که ارشد ما بعد از مادر و پدرم بوده است- استقلال مرا نمی‌تواند فرو پاشانَد. زیرا من در بینِش و دینِش، و همچنین در دانِش و ارزِش، ملاک‌های عقلانی و شرعی‌ی جست‌وجوشده‌ی خودم را تبعیت می‌کنم. به همین علت زیر بار تقلید و پیروی نمی‌روم؛ مگر آن که سکوی عقلم آن را مجاز سازد. با این توضیحات؛ قصدم عرض حال بود، نه تعرُض قال. همچنان به شما فکر می‌کنم کما این‌که همآره به شما دوستی می‌ورزم. دوستی جای تفکر نمی‌نشیند و تفکر جای دوستی را تنگ نمی‌سازد. هر کدام ریل خود را دارد. من روی ریل راه می‌روم. از ریل خارج نمی‌شوم. فرمان این ریل را به هیچ کس نمی‌سپُرم و حتی به زمان فردا (=تأخیر از تنبلی) موکول نمی‌کنم. زیرا از قرآن تعلیم گرفتم آن هم از دامان مرحوم مادرم که نصیحت و وصیت کرد دو آیه را از یاد نبرم: یکی این آیه‌ی بیست و سه کهف: و لا تَقولن لشیء اِنی فاعلٌ ذلک غَدًا. و دیگری این آیه‌ی چهل انبیا را: انا اَنذرناکم عذابا قریبا یوم ینظُر المرءُ ما قدمتْ یداهُ و یقول الکافرُ یا لَیتنی کُنتُ تُرابًا.

 

به شما به عنوان یک دوست مژده می‌دهم مُجازی به من سفارش کنید و نیز مُجابی من را تشویق؛ اما می‌دانم که می‌دانید مرا نمی‌خواهی (حتی نمی‌توانی) زیرِ چتر خودت ببری، زیرا من زیر چتر احدی نمی‌روم. چرا من زیر چتر نمی‌روم؟ چون چترِ باز، اول برای خود چتر را باز می‌کند تا خیس نشود، سپس برای غیر. سود و منفت، ذاتی بشر است. بمانَد که می‌دانید در میان اِنس و جِن "چترباز" !!! هم زیاد است. باز نیز از سایه‌ات را مستدام بر سرِ سرم می‌خواهم و سن‌وسالت را در کمال سلامت. ابراهیم برادرت.

شعار «من سیاسی میاسی بلد نیستم»؛

خود نماد بارزی از «سیاسی» بودن است!!!

متن حجت الاسلام آقای سیدحسین شفیعی دارابی: بنام پروردگار بصیر و دوست دار اهل بصیرت. آقا ابراهیم سلام علیک؛ عصر جنابعالی به خیر؛ خودت میدانی و همه هم میدانند که جنابعالی حسابی «سیاسی میاسی هستی». طرح این شعار هم خود نمادی از سیاسی میاسی بودن است؛ و این جمله نسبتا پرتکرار در برخی از نوشته های جنابعالی در چند ماه اخیر موجب نمی شود که از گردونه سیاسیون خارج شوید؛ فکر می کنم دست کم؛ غالب اعضای این مدرسه به وضوح می یابند که جنابعالی کاملا تغییر روش داده و سیاست را در قامت و لباس دیگری در پیش گرفته آید؛ دیگر نه خبری از تمجید و تحشیه به فرمایشات حکیمانه رهبر فرزانه هست (البته تا آنجا که بنده در خاطره دارم) و نه تحشیه بر بیانیه سید حسن نصر الله (,بازهم تا آنجا که در خاطره دارم) و نه بازگویی خیانت های به اصطلاح خودت «دولت شیک پوش» (و یا دولت بنفش) و نه... و نه...؛ عقده در دلم موج می زند؛ ولی به تاسی از جدم امیر مومنان علیه السلام عرضه میدارم : «صبرت و فی العین...)؛ البته این جملات کوتاهی که نوشتم؛ فهم غالب افراد حاضر در این مدرسه می باشد. به هرحال این دوران غربت دین و دیانت و انقلاب و امام و... هم خواهد گذشت و...؛ آری مدیر محترم و نویسنده خوش قریحه بدان که دست کم غالب اعضای این مدرسه می فهمند که طرح شعار چند ماه اخیر : «من سیاسی میایی بلد نیستم»؛ خود نمادی از یک سیاست است. (من آنچه شرط بلاغ است با نو می گویم_ خواه از سخنم پند گیری یا ملال). در نمازهای اول وقت و فرصت های دیگر معنویت دعا کن که عاقبت به خیر شوم. (حوزه علمیه قم: سبد حسین شفیعی دارابی/ عصر روز یکشنبه ۱۰ تیرماه ۱۴۰۳ش_ ۲۳ ذی الحجه ۱۴۴۵ق)

متن دوم ایشان :

آق سید حسین شفیعی دارابی: خرسندی از شتاب آقا ابراهیم . بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. آقا ابراهیم سلام علیک. صبحت به خیر . خرسندم که طاقت نیاوردی و قبل از ۱۷ خرداد (که وعده داده بودی خواهید نوشت) هم دیگران را به زیرکی به میدان آوردی و هم به بهانه نقل بخشی از عبارت مرحوم استاد محمد رضای حکیمی و اعمال شیوه یک سویه نگری؛ خود هم به میدان آمدی؛ پس راست نوشتم: «هم سیاسی هستی و هم میاسی»؛ منتظر این ظهور بوده ام. شتاب در این میدان آوردن ها و یا میدان آمدن ها هم غیر منتظره نبود. دعا کن که عاقبت به خیر شویم. (حوزه علمیه قم: سید حسین شفیعی دارابی/ صبح سه شنبه ۱۲ تیرماه ۱۴۰۳ش_ ۲۵ ذی الحجه ۱۴۴۵ق)

 

دامنه: جناب حجت‌الاسلام آق سید حسین شفیعی سلام. ضمن قدردانی و التماس دعا از آن استاد محترم و دوست دیرینم، صلاح می‌بینم پاسخم را پس از برگزاری انتخابات و احتمالاً در ۱۷ تیر بنویسیم. تا آن زمان پس، فعلاً در جواب متوقف می‌شوم. پوزش می‌طلبم. درود: دامنه

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/2493
نظرهای رسیده
۸
در تاریخ : ۱۷ , ۱۴۰۳ تیر . دید ۱۰۱
نظرات زیر این پست (۸)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نشان دادن نظر ها [ ۸ ] پنهان کردن نظر ها
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس
    سید کریم حسینی: دوست خوب و قدیمی اهل تحقیق و مطالعه جناب آقای ابراهیم طالبی سلام علیکم ۱۷تیرماه مردم عاقلانه تصمیم می گیرندونتایج منتشرمی گردداما شما موضع خودرانسبت به احزاب فتنه انقلاب که در خیمه آقای پزشکیان قراردارندووخوراک دهنده گفتمان آقای پزشکیان هستندودرمناظره وتبلیغات انتخاباتی به ساحت مقدس مقام معظم رهبری(حافظه الله) وسردارشهیدسلیمانی توهین می شودمطرح می شود آیااین رامی دانید بخشی ازمصائب ومشکلات نظام مقدس جمهوری اسلامی برمی گردد به همین دوستان شما در خیمه اصلاحات قراردارند۰امیدوارم منطقانه ومنصفانه جواب ونگاه خودرابیان نمائید؟
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس
    حجت رمضانی: سلام آقا ابراهیم عزیز پیام عذر خواهی جناب عالی را از آقای قربانی خواندم با عذرخواهی ازایشان و ورود دوباره ایشان به صحن مدرسه (به ایشان هم خوش آمد می گویم) جناب عالی نوعی فرار از پاسخگویی به تعدادی از افراد حاضر درصحن را پیش گرفتید احساس می کنم نوعی دلهره دروجود شما از اینکه هم مدرسه ایی ها ازشما دلگیر شوند در وجود شما هست نظرات وتحلیل هایی که فردی مجهول الهویه به نام انظر وجناب آقای قربانی بارگذاری می کنند باب طب دل جناب عالیست خصوصا دراین برهه زمانی ، شما آقایان سه نفر(آقا ابراهیم،انظر،وآقای قربانی)فقط به تمجید ازهمدیگردر مطالب ونظرات ارسالی می پردازید ازنقد همدیگر هم پروا دارید ،مگر میشود در همه مسائل هم عقیده باشید،با اشرافیتی که به افراد صحن دارید سریعا به مقابله به مثل پرداخته وبعضی اوقات ازکوره در می روید و ...امیدوارم با بیان نظرات سیاسی و غیره به دنبال خیر خواهی باشید وبه فکر اصلاح ،آموزش ،افراد درصحن 🙏.
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس
    صدرالدین آفاقی به حجت رمضانی: سلام. چه انتظارات زیادی از مدیر مدرسه دارید. مدیریت در باب انتخابات که مهمترین مساله سیاسی کشور است چه بطور ایجابی و چه سلبی مطلبی ننوشته است آنوقت شما انتظار دارید درباره این مسائل جزیی مطلبی بنگارد؟

    کشکولی: شاید علتش این باشد که مدیر سیاسی میاسی بلد نیست! البته شاید نوشته و من رویت نکردم و یا جای دیگری انرژی قلمی اش مصرف شده باشد. الله اعلم
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس
    جلیل قربانی:
    سلام جناب آقای طالبی
    مدیر محترم مدرسه فکرت
    روزتان به خیر

    ✳️ از این یادداشت جناب‌عالی می‌توان تفألی مهندسی‌شده به دیوان لسان‌الغیب، حافظ شیرازی زد و به این غزل ناب او رسید که بر پایه پلورالیسم و پذیرش تکثر اجتماعی است؛ آنجا که فرموده است:
    عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
    که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
    من اگر نیکم و گر بد، تو برو خود را باش
    هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت
    همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
    همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کِنِشت
    سر تسلیم من و خشت در میکده‌ها
    مدعی گر نکند فهم سخن، گو سر و خشت
    ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
    تو پس پرده چه دانی که، که خوب است و که زشت
    نه من از پرده تقوا به در افتادم و بس
    پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
    حافظا روز اجل گر به کف آری جامی
    یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت
  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    جناب جلیل قربانی سلام
    مناسب و متناسب می‌دانم نحوه‌ی پرداختنت به این غزل را. تعبیرت بر «تفألی مهندسی‌شده» نیز جالب بود؛ یعنی تفأل نبود، عامد بود برای برگزین‌کردن این غزل حضرت لسانِ انسان.

    من هم دین را بدون قفل می‌دانم، که آنقدر دروازه‌های گشوده دارد که حتی ابوسفیان خونی‌ترین سردسته‌ی مخالفین اسلام هم، سرآخر با آن‌همه کارها، می‌آید اشهَد می‌گوید و داخل می‌شود ولو به زبان. منظورم این است پایه‌ی دین بر کثرت است برای وحدت. ارادت: دامنه.
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس
    سلام
    نوشته بسیار پرمغزومعنی به آقای سید حسین تشنگی امربه معروف مرا رفع کرد به به چه ادبیات فاخر که از مرز ادبیات دینی خارج نیست .
    به شما افتخار کردم

    اگر پاسخ ایشان چالشی باشد یعنی غیر برچسبی و اتهام باشد تندبرخورد نکن و آرامش را مانند گذشته حفظ کنید لطفا اگر ... من وارد می شوم.
  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    سلام به شما. ممنونم که مورد اقبالت افتاد. چشم. میان من و روحانیت داراب‌کلا رابطه‌ی اخلاقی و احترام‌آمیز حکمفرما است.
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس
    سلام ، شب خیر آقا ابراهیم داراب
    روزنامه بشیر این یادداشت رو در مورد این آقا زده بود.

    فایل تایپ‌شده و پی دی‌اف روزنامه براتون می‌فرستم.👇

    روزنامه بشیر مازندران
    یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۱
    صفحه
    متن تایپ شده یادداشت مذکور
    👇👇



    عدالت از خطیب موقت جمعه ساری ساقط شد!

    جمعه گذشته در نماز جمعه ساری شاهد نطق و خطابه امام جمعه موقت ساری بودیم که بر روی هر چه عدالت و تقوی بود خط قرمز کشید و هر چه را که بعنوان خطبه نمی بایست مطرح کرد، به خورد نمازگزاران داد. اینجانب پس از 4 دهه حضور درمراسم نماز جمعه که 90 درصد آن را در نماز جمعه ساری شرکت داشتم تاکنون سابقه نداشت که نماز جمعه را در حین ایراد خطبه ها ترک کنم و عطای نماز جمعه را به امام جمعه موقت واگذاشتم.
    آخر این در کدام تقوی نوشته شده که وقتی مردم در صف رأی دادن به رئیس جمهور در محل نماز جمعه هستند، خطیب جمعه بسان مناظره ها هر چه که به عقلش می رسید بر علیه یکی از کاندیداها آنقدر حرفهای نامربوط بگوید که نمازگزاران وادار به شعار مرگ بر منافق شوند!!!!

    این آقای امام جمعه موقت که می گوید دکتر است و مجموعه خطبه های ایراد شده اش پس از انتصاب از ۱۵- ۱۰ خطبه هم نمی گذرد متاسفانه هر چه را که رقیب منتخب ملت در مناظره می گفت با آب و تاب زیاد مطرح و بدلیل ناتوانی در تحلیل صحیح عدم شرکت مردم را در مرحله اول انتخابات به عملکرد مسؤولین گذشته ربط می داد که این مجریان گذشته بودند و با بد عمل کردن، مردم را از حضور در انتخابات دور کردند و باید هم اعتراف کنند!
    وی همچنین بحث «قفس» در مناظره را مطرح و آن را از نازیبایی های انتخابات برشمرد و گفت: این اهانت به سیدالشهدای مقاومت است! آقای امام جمعه موقت همچنین گفت: که باید رئیس جمهوری انتخاب شود که دستش در دست صهیونیست ها و آمریکا و... نباشد و نباید گره گشایی از مشکلات را در گرو غرب بدانیم و... که در این گفتار نمازگزاران مرگ بر منافق سر دادند.

    این آقای امام جمعــه موقت که به ایراد خطبه های طولانی مشهور است، معلوم نیست که دکتری تقوی را از کدام دانشگاه اخذ کرده است که فکر می کند همه نمازگزاران مثل او فکر می کنند و هر چه دلش خواست باید مطرح کند و هیچ کس را یارای اعتراض و انتقاد خود نداند!

    آقای امام جمعه محترم موقت و سیدبزرگوار! محل خطبه نماز جمعه برخلاف دیگر سخنرانی ها علمی و محفلی است اینجا خود خطیب باید مراتب عالی تقوی را داشته باشد که وقتی حرف و سخن از دهانش در می آید باید بر قلب نشیند ولی متاسفانه هیچ رعایتی در تقوی امام جمعه مشاهده نشد و بدینطریق عدالت از وی سلب و بقیه امور در اجرای نماز جمعه زیر سؤوال رفت.

    برای خود متاسفم که یک روز جمعه خوب را برای کسب معرفت و حقایق دین به نماز جمعه رساندم ولی سبک و گفتار و خطبه خطیب جمعه آنقدر ضعیف و جناحی بود که نتوانستم طاقت بیاورم و نماز جمعه را ترک کردم . این نوشته تذکری است برای ایشان که در آینده منفعت خود و نمازجمعه و نمازگزاران را بیش از پیش مورد توجه قرار داده و از ورود به مسائل خطی و جناحی بپرهیزد. فَإنَّ الذِّکری تَنفَعُ المُؤمنین.

    در زیر بخش هایی از خطبه های امام جمعه موقت که با ویرایش ها و اتو کشیدن خاص توسط یکی از خبرگزاری ها گزارش شده است، جهت اطلاع خوانندگان می آوریم که مؤید گزارش این قلم است:


    « وی با اشاره به برپایی مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری گفت: یکی از گل‌های روییده در دل نظام جمهوری اسلامی ایران انتخابات است و انتخابات در ایران سرآمد انتخابات در دیگر کشورها است. امام جمعه موقت ساری مساله حضور مردم در صحنه را یکی از زیبایی‌های انتخابات ذکر کرد و گفت: مشارکت مردم در دوره انتخابات اول انتخابات خوب بود اما به فرمایش مقام معظم رهبری باید دلیل عدم حضور برخی از مردم نیز توسط کارشناسان بررسی شود. وی کارکرد غلط مسئولان اجرایی در دوره‌های قبل را از جمله دلایل عدم مشارکت برخی مردم در انتخابات دانست و گفت: برخی از مجریان که در گذشته بد عمل کردند امروز باید اعتراف کنند زیرا عملکرد بد آنان سبب دوری مردم شده است و آنان نجومی بگیران را تأیید کرده بودند. امام جمعه موقت ساری گفت انتخابات با همه زیبایی‌هایش دارای نازیبایی‌های نیز بوده است و در مناظرات شاهد بودیم که خدمات دستاوردهای ۴۵ ساله انقلاب زیر سوال رفت و این مساله خیانت به خون شهیدان است. وی خود را طلبکار جلوه دادن را از دیگر نازیبایی‌هایی برشمرد و گفت: اهانت به سیدالشهدای مقاومت از نازیبایی‌ها بوده است. حجت الاسلام شفیعی گفت: ملت ایران در قفس نیست و عزتی که امروز دارا هستیم به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی است و نباید گره گشایی از مشکلات را در گرو غرب بدانیم و رئیس جمهور منتخب مانند شهید رئیسی برای مردم کار کند و بسوزد.»


    🆔 ایتا 👈 eitaa.com/bashirnews
    🆔 واتساپ 👈 https://chat.whatsapp.com/Gd1y7cAXH9M40990tTcL2e


    👆👆
    فایل پی‌دی‌اف روزنامه بشیر مازندران
    یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۱

    ❎یادداشت مذکور در صفحه ۲
  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    سلام به شما که «ناشناس» وارد شدید. از اطلاع رسانی شما ممنون هستم. ایشان (حجت الاسلام آقای سیدحسین شفیعی دارابی) هم محلی ما از روستای داراب‌کلا هستند که روز جمعه ۱۵ تیز ۱۴۰۳ روز برگزاری دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ایران که بین آقای مسعود پزشکیان و آقای سعید جلیلی رقابت برقرار بود، نمازجمعه ی ساری را خواند. وارد بحث نمی شوم. چون نیاز ندارد. اما شما بابت ارسال یک نقل و نقد کار مناسبی کردید تا در این سایت ثبت شود.
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس
    حجت الاسلام شیخ احمد باقریان ساروی در نقد بر خطبه‌های روز ۱۵ تیر ۱۴۰۳ نمازجمعه ساری چاپ روزنامه بشیر در مازندران:

    شیخ احمد باقریان:
    پاسخی به سخنان امام جمعه موقت ساری
    باسمه تعالی
    جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج سید حسین شفیعی دارابی (زید عزه) امام جمعه موقت ساری
    سلام علیک
    در تاریخ 15 تیرماه که روز انتخابات ریاست جمهوری بود از تریبون نماز جمعه سخنانی بر زبان جاری کردی که نه شایسته نماز جمعه بود و نه برازنده یک استاد و محقق حوزه، از جنابعالی فایل صوتی را درخواست کردم تا صحت واقعه را دقیقتر به دست اورم ولی امتناع ورزیدی، ناچار از طریق گوگل خلاصه آن را از خبرنگار مهر دریافت و بر اساس آن نقدی کوتاه بر سخنان شما تقدیم می گردد.
    قبل از هر چیز
    لابد می دانی که خطبه های نماز جمعه جای طرح مسائل اختلافی و حمایت از یک کاندیدا و تخریب کاندیدای دیگر نیست، چه رسد به اینکه یک طرفه داوری نموده و کاندیدای مخالف خود را تخریب نمایی و این در حالی بود که حامیان آقای پزشکیان نیز در صف نماز حضور داشتند و سخنان شما موجب شد که برخی از آنان نماز جمعه را ترک کنند.
    اول:
    فرمودی: «اهانت به سیدالشهدای مقاومت از نازیبایی‌های انتخابات بوده است».
    پاسخ: چه کسی اهانت کرد و با چه کلمه ای؟ با توجه به سوء برداشتهایی که از سخن اقای پزشکیان شده بود، مخاطبان دریافتند که مقصود سخن آقای پزشکیان است که در مقام تجلیل از سردار شهید سلیمانی جمله «موی دماغ بودن سردار سلیمانی برای آمریکا» را بر زبان جاری کرد.
    اولا: این واژه توهین نیست، و برخلاف سوء برداشتهای مخالفان جناحی، جناب پزشکیان هم در مقام تجلیل بود، نه اهانت.
    ثانیا: ضرب المثل «موی دماغ» در کتابهای لغت فارسی چنین است:
    «موی دماغ، کسی که همیشه باعث زحمت دیگری شود، مزاحم. [معین، فرهنگ فارسی جلد 4 ص 4415].
    نظیر همین معنی در لغت نامه دهخدا نیز آمده است.
    و معلوم است که وجود سردار شهید، مزاحم آمریکاییها بود و از این جهت او را تحمل نکردند، و در مقابل مزاحم کلمه مراحم قرار دارد و شهید سردار برای آمریکاییها رحمت نبود.
    ثالثا: همین ضرب المثل را امام خمینی (ره) در مورد «حوزه علمیه قم از دیدگاه پهلوی» به کار برد و فرمود «قم را نمی خواستند، قم موی دماغ بود».
    و جناب محمدی گلپایگانی آن را در مورد جبهه مقاومت به کار برد و گفت «جبهه مقاومت موی دماغ صهیونیستها بود».
    آیا امام خمینی (ره) قصد توهین به حوزه علمیه قم را داشت؟! و نیز آیا آقای محمدی گلپایگانی قصد توهین به جبهه مقاومت را داشت؟!! و ایا واقعا جناب ج... و اقای شفیعی معنای واژه را نمی دانستند؟
    چطور شد که به جناب پزشکیان رسبدند از شسخص آقای ج... در مناظرات و جناب شفیعی در خطبه نماز جمعه با اشاره ابلغ من التصریح این واژه را به عنوان توهین به خورد مخاطبان خود جلوه داده اند، تا انجا که شعار «مرگ بر منافق» از تعدادی از شرکت کنندگان برخاست؟!
    ممکن است بفرمایید: عرف از ان توهین را فهمید.
    پاسخ روشن است که فقط عرف کاندیدای مقابل و حامیانشان چنین برداشتهای ناروایی داشتند، وگرنه عرف طبق لغت و نیز بر اساس مقام سخن اقای پزکیان از ان تمجید از سردار شهید را می فهمید.
    دوم:
    فرمودی «کارکرد غلط مسئولان اجرایی در دوره‌های قبل از جمله دلایل عدم مشارکت برخی مردم در انتخابات است».
    پاسخ: جناب شفیعی، اگر چنین است پس چرا در دور دوم آقای روحانی تعداد شرکت کنندگان بیشتر بود؟
    و چرا در دولت سیزدهم که مدعی هستید عملکرد درستی داشت انتخابات مجلس شورای اسلامی مخصوصا در تهران مشارکت بسیار پایین و بی سابقه بود؟
    و اگر در انتخابات ریاست جمهوری دوره چهاردهم افزایش تا پنجاه در صد بود نه به خاطر عملکرد درست دولت سیزده، بلکه به سبب حضور یک فرد قابل توجه در جناح مقابلتان و فعال شدن سران معروف جناح موسوم به اصلاحطلبان و اعتدالیون بود و با این حال در مرحله اول شصت در صد و در مرحله دوم پنجاه در صد شرکت نکردند.
    سوم:
    با کنایه به سخن آقای پزشکیان فرمودی «ایران در قفس نیست».
    جناب آقای شفیعی، ادعای در قفس بودن از سوی آقای پزشکیان توهین به مردم ایران نیست، مگر بلبل در قفس نیست؟ مگر تعدادی از ائمه شیعه علیهم السلام در قفس زندان و حصر خانگی نبودند؟ تا آنجا که کلمه قفس در اشعاری که برای امام کاظم علیهم السلام می سرایند آورده میشود [خسته و خاموش در کنج قفس افتاده ام * آنقدر نالیده ام تا از نفس افتاده ام]، و این را هیچ کس توهین به ائمه علیهم السلام نمی داند، چطور شد در مورد تعبیر آقای پزشکیان توهین را استنباط می کنید و به خورد مردم می دهید؟!!
    و مقصود او محاصره اقتصادی است، مگر محاصره اقتصادی ایران با این همه تحریمها قابل انکار است؟! استعمال در قفس قرار گرفتن مردم نه تنها توهین نیست، بلکه تکریم از انان و تشبیه به بلبلان در قفس قرار گرفته است.
    بله در مقام تطبیق ممکن است بفرمایید دولت سیزدهم تحریم را خنثی کرده است، ولی این نظر شما و جای بحث جداگانه است که فعلا وارد نمیشوم.

    چهارم:
    فرمودی «نباید گره گشایی از مشکلات را در گرو غرب بدانیم».
    پاسخ: با توجه به اینکه دو کاندیدا بیشتر باقی نمانده بودند، مقصود شما کنایه به جناب پزشکیان بود و در واقع تحریف سخن او، و مقصود او ایجاد ارتباط با دنیا بود [غیر از اسرائیل] چه غرب و چه شرق، و کسی که این نظر را داشته باشد معنای سخنش این نیست گره گشائی مشکلات را در گرو غرب بداند، گرچه ارتباط با کشورهای غربی نیز در گره گشائی و رفع تحریم تاثیر بخش و غیر قابل انکار است، مگر اینکه بخواهید چشمان خود را از واقعیت ببندید.
    در پایان:
    جناب آقای شفیعی، جنابعالی ادعای ولایتمداری داری، در حالی که رهبر ما فرموده بود کاندیداها را تخریب نکنید، ولی جنابعالی پشت تریبون نماز جمعه مرکز استان و در روز انتخابات آنچنان آقای پزشکیان را تخریب و چهره او را مشوه جلوه دادی که تعدادی از نمازگزاران متاثر شده و چند بار شعار «مرگ بر منافق» سر دادند. (طبق گزارش بعضی از شرکت کنندگان).
    سؤال 1: آیا ادعای ولایتمداری داشتن و عملا بر خلاف فرمان ولی فقیه کاندیدای مقابل را تا این اندازه تخریب کردن علامت نفاق تخریب کننده نیست؟! [اتهام نیست پرسش است].
    سؤال 2: آیا این گونه سخن گفتن در سنگر نماز جمعه استان موجب سقوط خطیب از عدالت نمی شود؟! [اتهام نیست، پرسش است]، چون داوری یکطرفه آن هم در روز انتخابات و در سنگر توصیه به تقوی، مخالف تقوی و نیز مخالفت با فرمان ولی فقیه بوده است که جنابعالی ادعای تبعیت از او را داری.
    امید وارم خطیبان جمعه هم خود را با لباس تقوی بیارایند و هم مردم را به تقوا توصیه نموده و عامل حفظ وحدت جامعه باشند.
    18/ 4/ 1403 احمد باقریان ساروی
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس
    ... .۲ ... »
    سلام بر برادر عزیز
    روز بر شما خوش
    لذت بردم بابت متن خوب و عالی در جواب استاد شفیعی
    از اینکه در ایام انتخابات به فضای مبتذل به وجود آمده در مدرسه ورودی نداشتین سپاسگزارم.


    ... .۲ ... »
    متاسفانه برخی از ... محل در این بازده زمانی نه تنها مردود شدند بلکه در بین اعضای مدرسه منفور شدند
  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    سلام که ناشناس وارد شدید. ممنونم که مؤیدم شدید.  من در انتخابات هرگز حتی یک کلمه ورود نکردم به پس از آن هم حتی یک کلمه وارد نخواهم شد
سایت دامنه ی داراب کلا : فرهان پنجم