تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : درود جناب طالبی حمله به سرداران نظامی در میانه ی جنگ بنظر شما سزاست . آنچه خود میگویی را قبول داری . !؟ اینکه تهدید بالفعل است و سرداری در حفاظت از فرمانده که نه رهبر و مرجعش اعلام پشتیبانی کند . این خطاست . تو به کدام قبله و محرم نگاه میکنی که اینچنین شدی !!!!! اصلن همه جمهوری اسلامی کارهایش خطا اندر خطا ... -
ناشناس : سلام پاسخی به نوشتار صریح بانو اُنظُر ✍️ در این روزگار که بیشتر، سکوت میکنند یا از کنارهگیری و محافظهکاری دم میزنند، گاه نوشتاری میآید که بیهیاهو، اما با شجاعت، تلنگر میزند و دردهای نهفته را به زبان میآورد. نوشتار ۱۳گانهی بانو «أنظر» خطاب به علی شمخانی، از جنس همان یادداشتهاست؛ تذکری زیرپوستی اما ... -
ناشناس : متن پیام مرجع تقلید معظم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم هر شخص یا رژیمی که برای ضربه به امت اسلامی و حاکمیت آن رهبری و مرجعیت را تهدید کند یا (لاسمح الله) تعرضی نماید حکم محارب دارد و هر گونه همکاری و تقویت آن توسط مسلمانان یا دولتهای اسلامی حرام است و لازم است عموم ... -
قاسم بابویه دارابی : خدا را شکر بعضی ها تازه از خواب ناز بیدار شدن باز هم شروع به حراحیف و شبهه افکنی برای رهبری حکیم نمودن و از اسرائیل تمجید تلخی او بعد ۱۵ روز که از جفت کوه خف شده بود و شبانه از انجا تا انار قلد را می رفت تا اوضاع را رصد کند او این ندت در شغال اباد بصرف اب گندیده بود زر بیحا نی زند عرضه نداشت تجاوز رژیم ... -
ناشناس : سلام آقاابراهیم، صبح بهخیر 🟩حق یا تکلیف 🔻 امام حسین علیهالسلام وقتی تصمیم به مقابله با یزید گرفت، به تمام همراهان خود اجازه انتخاب داد؛ به بیان امروزی، حضور در میدان مبارزه را برای دیگران "تکلیف" نکرد، بلکه "حق" انتخاب و تصمیمگیری برای آنان قائل شد. جلیل قربانی -
ناشناس : درود و عالی سکه و ستیزه را تفسیر کردی . از اینجا بود که دین ابزار قدرت شد . نه راهنمای حقیقت و آرامش برای زندگانی مردم .🙏🙏🖤🖤 امیر رمضانی دارابی -
ناشناس : دنیای اقتصاد- استفنوالت : حمله گسترده اسرائیل به ایران، جدیدترین دور از نزاع این رژیم برای حذف یا تضعیف تکتک مخالفان منطقهایاش است. در پی حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل نبرد سهمگینی را برای نابودی مردم فلسطین بهعنوان یک نیروی سیاسی معنادار آغاز کرد؛ تلاشی که توسط سازمانهای ... -
ناشناس : عصر ایران ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نوت: «آژانس بینالمللی انرژی اتمی سازمان ملل میگوید بخش زیرزمینی سایت هستهای نطنز در نتیجه حملات اسرائیل «آسیب مستقیم» دیده است. تأسیسات نطنز حدود ۷۰ زنجیره سانتریفیوژ در دو کارخانه غنیسازی دارد که یکی از آنها زیرزمین است. ایران همواره تلاش برای ساخت سلاح هستهای را رد کرده اما ... -
ناشناس : سلام رویداد۲۴| در ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نشر داد : «حساب توییتری منسوب به رهبر انقلاب در توییتی به زبان عربی نوشت: باید با قاطعیت با رژیم صهیونیستی تروریست برخورد کنیم. ما هرگز با صهیونیستها سازش نخواهیم کرد.» -
ناشناس : رویداد۲۴ در ساعت ۲۳ / ۵۸ دقیقه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ انتشار داد. لینک .
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- انقلاب اسلامی
- دامنه کتاب
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- مباحث دینی
- گوناگون
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- روزبه روزگرد
- کبل آخوند ملاعلی
- اوسا
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
تیر ۱۴۰۴
۴
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۱
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۰
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۱
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
زکاتِ قدرت چیست؟
امام علی ع فرمودند:
زکاتِ قدرت، انصاف است.
بایزد بسطامی:
چُنان نُمای که هستی،
نه چُنان باش که می نُمایی
اثبات وجود شهربانو
متن نقلی. اثبات وجود شهربانو به عنوان مادر امام سجاد (ع): با رجوع به منابع گوناگون شاهزادگی شهربانو به عنوان مادر امام سجاد (ع) ثابت میشود. از میان نسب شناسان شاید ابویقظان سُحَیم (م. ۱۹۰ ق) قدیمترین فردی باشد که این نظر را تأیید کرده و زمخشری [ر.ک: تفسیر زمخشری، ج۳، ص۵۴۴- ۵۴۵.] با استناد به گفته او، مادر امام سجاد (ع) را دختر یزدگرد دانسته است.
افزون بر این، بسیاری از کتب انساب و طبقات [ر.ک: سرّ السلسله العلویه، ابونصر سهل بن عبدالله بخاری، ص۳۱؛ لباب الانساب، ابوالحسن علی بن زید بیهقی، ج۱، ص۳۴۶، ۳۴۸؛] و دیگر نویسندگان آثار حدیثی، روایی و فقهی [ر.ک: الکافی، کلینی، ج۱، ص۳۶۶؛ بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمی، ص۱۴۰؛ دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص۱۹۵-۱۹۶؛] و آثار ادبی، تاریخی و جغرافیایی، این مطلب را تأیید و تکرار کردهاند. [ر.ک: الکامل مُبرّد، ص ۶۴۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۴؛]
اغلب این منابع پیش از قرن نهم هجری تألیف شده است و ربطی به صفویه ندارد. پس وجود این بانو، امری مسلّم و غیر قابل انکار است.
دلیل دیگر در اثبات اینکه مادر امام سجاد (ع) دختر یزدگرد میباشد، این است که برخی مورخان، مادر یزید بن ولید بن عبدالملک بن مروان (یزید الناقص) خلیفۀ اموی را شاهفرید یا شاهآفرید دختر فیروز بن یزدگرد خوانده و گفتهاند که مادر امام سجاد(ع) عمۀ آن بانو بوده است. [المحبر، ص۳۱؛ الکامل مبرد، ص۶۴۶؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۱۰؛ تاریخ طبری، ج۷، ص۲۹۸؛ مروج الذهب، ج۲، ص۱۹۲؛]
با این حال، برخی منابع کهن از مادر امام سجاد (ع) با عنوان اُمّ وَلَد [به کنیزی گفته میشود که به ازدواج مردی درآمده و از او صاحب فرزند میشود و دیگر حالت مملوکیت ندارد و نمیشود او را فروخت.] یاد کرده و گاه نام او را نیز ذکر کردهاند. [الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۱۱؛ کتاب نسب قریش، ص۵۸ ؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۴۲۲؛ تاریخ طبری، ج۷، ص۶۲۹.] پس از آن مورخانی چون ابن جوزی، ابن کثیر و ابن حجر عسقلانی همین نظر را مستند خود قرار دادهاند. [ر.ک: المنتظم، ج۶، ص۳۲۶؛ البدایه و النهایه، ج۹، ص۱۲۱؛ الاصابه فی تمییزالصحابه، ج۵، ص۶۷۰.] گاهی نیز با عنوان فَتاه (بردهای جوان) یا برده از او نام برده شده است. [ ر.ک: تاریخ خلیفه بن خیاط، ص۴۱۷؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲۰، ص۳۸۲-۳۸۳.] برخی نیز مادر امام سجاد (ع) را زنی سِندی [سند ناحیهای در غرب هند یا روستایی نزدیک نسا در خراسان. ر.ک: معجم البلدان، ذیل واژه سند.] نام بردهاند.[المحبر، ص۵۰۵؛ المعارف، ص۲۱۵.]
از عقیدۀ این مورخان و محدثان که مادر امام سجاد(ع) را از سند معرفی کرده یا فتاه یا اُمّ وَلَد خواندهاند، استنباط نمیشود که آن بانو دختر یزدگرد نباشد؛ چنانکه ذهبی [سیر اعلام النبلاء] هم او را اُمّ وَلَد و دختر یزدگرد دانسته است. (منبع)
یک توضیح: یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی پسر شهریار بن شیرویه بن خسرو پرویز، پس از چند جنگ که در دوران پادشاهی او میان ایرانیان و اعراب مسلمان رخ داد و به غلبۀ اعراب انجامید، از مغرب ایران به سمت مشرق رفت تا از خاقان چین کمک بگیرد؛ اما سرانجام در سال ۳۱ هجری بر اثر خیانت سردارانش در قریۀ زریق نزدیک مرو به دست آسیابانی کشته شد. دوران سلسلۀ ساسانی به پایان رسید و دختران یزدگرد به اسارت اعراب در آمدند.[ر.ک: تاریخ طبری، ج۴، ص۲۹۷-۲۹۸؛]
به نوشتۀ مسعودی، یزدگرد هنگام مرگ در ۳۵ سالگی، دو پسر (بهرام و فیروز) و سه دختر (اَدرَک، شهربانو و مَردَوَند یا مروارید) داشته است؛ و در سیر و حرکت، حُرَم (همسر و فرزندان) خود را به همراه داشته است. [لباب الانساب، ج۱، ص۳۴۶-۳۴۷ ؛ المجدی فی انساب الطالبیین، ص۹۳ ؛ عمده الطالب، ص۱۹۲.] (منبع)
اولین چیزی که خداوند متعال آفرید، چه بود؟
به قلم دامنه. با سلام به دامنه خوانان قابل احترام و بزرگوار و شریف. شما هم ممکن است مثل من، پست های عترت در دامنه را دوست داشته باشید. من به دو دلیل این گونه ام: یکی این که معصومین _علیهم السّلام_ جایگاه منحصری نزد پیروان دارند. دوم آن که سخنان آنان انسان را آرام کرده و به اوج می رساند.
روی همین قاعده، امروز صبح سراغ دست نوشته هایم رفتم و تورُّق کردم و این سخن امام صادق _علیه السّلام_ را خواندنی تر یافتم. و از آنجا که این روزها روزهای تکنولوژیک است و همه، هر چیزی را که خوب یافته اند، به اشتراک می گذارند؛ من هم این سخن راستین حضرت صادق را به اشتراک می گذارم:
در وسیلة المعاد به نقل از کتاب «زندگی سیاسی امام سجّّاد» _که در ۷فروردین ۱۳۹۷ (اینجا) معرفی اش کرده ام_ آمده است که امام صادق گفته اند «اولین چیزی که خداوند متعال آفرید، عقل، قلم، لوح، روح و مشیّت بوده است.» پایان این پست. وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى. (سوره طه، آیهی۴۷) یعنی: درود بر آن کس که از راه راست (=دیانت اسلام) پیروی نماید. و درود بر آن که پیرو هدایت شود. و درود بر هر آن که از حق تبعیّت نماید.
خطبۀ حضرت زینب در دروازۀ کوفه

پس از واقعه عاشورا، هنگام ورود کاروان اُسرای کربلا به کوفه، حضرت زینب (س) خطبه ای خواندند و در آن مردم کوفه را از گناهی که بخاطر یاری نکردن امام حسین (ع) مرتکب شدند، آگاه کردند. با دستور آن حضرت همه مردم و حاضران مجبور به سکوت میشوند. حضرت زینب (س) به مردم اشاره کردند که ساکت شوید و ناگهان نفس ها در سینه ها حبس شد و زنگ شتران از صدا افتاد، و سپس خطبه را آغاز نمودند: عکس بالا: صحنهی عصر عاشورا. در نگاه غمبار حضرت زینب کبرا سلام الله علیها.
ترجمه
...ای مردم کوفه، ای مردمان حیله گر و خیانت کار! گریه میکنید؟ اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد. همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشتۀ خود را پس از محکم یافتن، یکی یکی از هم میگسست، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و تقلب ساخته اید.
آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینههای آکنده از کینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت میشود؟ یا همچون سبزههایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازۀ دفن شدهای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند؟
چه بد توشهای برای آخرت فرستاده اید؛ توشهای که همان خشم و سخط خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود.
گریه میکنید؟ زار میزنید؟ آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید. چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست.
و چگونه میتوانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا (ص)، خاتم پیامبران، معدن رسالت، و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید؟
کسی که پناه مومنان شما، فریادرس در بلایای شما، مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و یاور شما در هنگام قحطی و خشکسالی بود. چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است، خود را به خشم خدا گرفتار نموده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است.
وای بر شماای مردم کوفه! آیا میدانید چه جگری از رسول خدا دریدهاید؟ چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشاندهاید؟! چه خونی از آن حضرت بر زمین ریختهاید؟! و چه حرمتی از او شکستهاید؟!
شما این جنایت فجیع را بیپرده و آشکار به انجام رسانید؛ جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه، تاریک و جبران ناپذیر بوده، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است. آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب میکنید؟ در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر، بسیار شدیدتر و خوار کنندهتر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد.
پس مهلتهایی که خدای متعال به شما میدهد موجب خوشی شما نگردد، چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمیکند، چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان انتقام ندارد و همانا که خدای شما همیشه در کمین است.
آنگاه حضرت زینب(س) این اشعار را خواند: اگر پیامبر از شما بپرسد، این چه کارى بود که کردید با آنکه شما امت [پیامبرِ] آخر الزمان بودید [و بر دیگر امتها شرافت داشتید]، چه پاسخ خواهید داد؟ شما چه کردید با اهل بیت و فرزندان و عزیزان من؟ جمعى را به اسارت بردید و گروهى را به خون آغشته کردید. این پاداش من نبود ـ با آنکه من خیرخواه شما بودم ـ اینکه در حق خویشاوندانم اینگونه به من جفا کنید. من مى ترسم همان عذابى که قوم «اِرَم» را به نابودى کشاند، بر شما نیز فرود آید.
حرم بزرگترین اُسوهٔ هستی، زینب آل محمد. روحم فدایش
زینب کبرى(س) پس از این خطابه جانسوز، روى از آنان برگرداند... امام زین العابدین(ع) رو به عمه اش زینب کرد و فرمود: «...خداى را سپاس که تو عالمه تعلیم ندیده و خردمندِ خرد نیاموزیدهاى. گریه و زارى، آنان را که رفتهاند به ما باز نمى گرداند» با این سخنِ امام چهارم(ع)، زینب(س) آرام گرفت و حرفی نزد.
زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید
به قلم دامنه: به نام خدا. می خواهم در شب تولد حضرت رضا، قلب تپندۀ ایرانی ها و صاحب اصلی این مرز و بوم، ابتدا از حسّ خودم بگویم و سپس دو سخن مهم آن امام رئوف _علیه السّلام_ هدیه کنم.
من مثل همۀ شما دامنه خوانان شریف نه فقط راه های منتهی به مشهد مقدس را دوست می دارم، بلکه هر کس، در هر جا و زمانی، حرفی از حرم رضوی به میان آورد، سرشار شوق می شوم و با سرعتی بالاتر از حرکت نور یعنی با جتِ خیال _این نعمت مرموز خدا در نهاد آدمیان_ به صحن و سرای امام رضا فرود می آیم و با خود زمزمه می کنم هر آنچه در خاطره و عشقم دارم. بگذرم.
اما سخنان مهم امام رضا. از میان سخنان آن حضرت، دو سخن را برگزیدم و که خیال می کنم خیلی دلچسب است و بر جان خوانندگان می نشیند. هرکس خواند و دلش به رحم افتاد، نیّت زیارت رضوی کند و ان شاء الله نصیبش شود. هر چیز سودمند و نیرو زا برای جسم که موجب تقویت بدن میشود، حلال است و هر چیز زیانآور که نیروی آدمی را میگیرد یا کُشنده است، حرام است. بکوشید که زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید: زمانی برای مناجات با خدا، زمانی برای تأمین معاش، زمانی برای معاشرت با برادران و معتمدانی که عیبهایتان را به شما میشناسانند و در دل، شما را دوست دارند و ساعتی برای کسب لذّتهای حلال. با بخش چهارم توانایی انجام دادن سه بخش دیگر را به دست میآورید.
امام علی در بیرون قدرت چه کرد؟
به قلم دامنه: به نام خدا. چندروز پیش در (اینجا) مقدمات و پرسش های بحث را چیدم و جناب سید علی اصغر نیز بحث سؤال محور بر آن افزود. اینک به پاسخ پرسش می پردازم:
در اینجا مقام امامت امام علی (ع) مورد بحث نیست. بلکه رفتار ایشان به عنوان امام منصوب خداوند مورد نظر است. زیرا برای شیعه (=پیرو) علی، هم هیچ خدشه ای دراین رابطه مطرح نیست و هم منزلت آن حضرت آن چنان رفیع و دارای ابعاد وسیع است که فقط خداوند متعال و سپس پیامبر خدا _صلّى الله علیه و آله و سلّم_ و خصوصاً حضرت فاطمه _سلام الله علیها_ و انبیای گذشته (ع) و امامان بعد از ایشان _علیهم السّلام_ از آن آگاه اند. و شأن امامتِ آن امام، هرگز در هیچ ساعتی از حیات شان، جدا نشده است و پس از ممات شان نیز تا قیام قیامت از علی و ۱۱ جانشین معصوم وی، جداشدنی نیست. مقامی که، غصب شدنی نیست و انحصار در عصمت ائمه اطهار و نصب الهی دارد. والسّلام. اما بعد زمامداری آن امام.
زمامداری امام علی _علیهم السّلام_ بلافاصله با رحلت رسول خدا، با تفکّر خاصّ و انحرافی خلفای راشدین (راشد یعنی: راه راستیافته) و دیگر اعضای سقیفه (=جایی مُسقّف در خانۀ شور و مشورت بنی ساعده) مورد دستبُرد قرار گرفت. و 25 سال به درازا کشید. سه سال توسط ابوبَکر _مشهور به صدّیق_. ده سال توسط عمَربن خطّاب. دوازده سال توسط عثمان بن عُفّان. طی این مدت دو دهه و نیم، که علی در بیرون از حکومت و قدرت ماند و به عبارتی به درون خانه تبعید شد، چه می کرد؟ به قول مرحوم دکتر علی شریعتی زندگی علی (ع) سه دوره داشت:
۲۳ سال مبارزه برای استمرار مکتب
۲۵سال سکوت برای حفظ وحدت
۵ سال حکومت برای ایجاد عدالت
آری؛ پرسش این بود: امام علی (ع) که از حکومت بیرون انداخته شد و حقّ حکومت کردنش انکار گردید، در بیرون قدرت چه کرد؟ و به تعبیر امروزی در جامعۀ مدنی زمان خود، چگونه با قدرت حاکم _سه خلیفه_ و دایرۀ حکومت مُواجه شد؟
زندگانی امام علی (ع) روشن می سازد آن حضرت مقام امامت بر امت را با شأن حکومت بر مردم درنیامیخت. امامت خود را نصب الهی می دانست که توسط حضرت محمد (ص) به او رسانده شد و در غدیر خم به مردم ابلاغ گردید. پس اولین رفتار علی این بود که به مردم و مؤمنان و پیروان _و حتی مخالفان خود_ آموخت، که امامتش، هرگز تفویض شدنی، غصب کردنی و واگذرنمودنی نیست.
می مانَد حکومت و سیاست و مدیریت بر جامعه، که آن حضرت آن را منوط به رأی مردم، قبول اکثریت و بیعت آزادانه و مختارانۀ حاضرین در عصرِ خود و برای همۀ عصرهای پس از خود نمود. و برای آن هیچ جنب و جوشی ننمود. بلکه در چندین جا ارزش حکومت را با عطسۀ بینی بُز برابر دانست. با استخوان خوک در دست یک جُذامی پَست مساوی و حتی پایین تر دانست.
حال با این بحثی که شکل دادم، سؤال فرعی اما محوری پدید می آید: آیا امام علی که با آن گونه زاویه گیری از خط پیامبر خدا مواجه شد، با خلفای سه گانه مواجهه (= رویارویی) هم کرد؟ دست به مقابله زد؟ یا نه مشیء علی و راه علوی چیز دیگری بود و رسم خاصی داشت؟ به نظر دامنه رفتار مدنی علی در همین جا کشف می شود. پس به بحثم در زیر دقت شود.
لنین رهبر کمونیست های روس که آدمی متفکّر، فرصت شناس _و در چند جا فرصت طلب_ و نیز غولی تئوری پرداز و از همه مهمتر سیاست ورزی بیش فعال بود، همیشه در برابر رویدادها و حتی نارویدادها این سؤال محوری را جلوی چشم خود و پیش پای پیروانش می گذاشت: «چه باید کرد؟»
از نکته ام دربارۀ لنین می خواهم به این بپردازم که من بر حسب مطالعات فراوان و متعددی که در اطراف زندگانی و اندیشه های امام علی (ع) کرده ام و همچنان نیز می کنم، و حتی تمام نهج البلاغه را بطور کامل و یادداشت برداری شده خوانده ام، به جدّ معتقدم امام علی بنیانگذار «چه باید کرد»ها بود. و به همین دلیل و علت، او در بیرون قدرت همان کاری را کرد که باید می کرد. و در درون قدرت _حکومت مردمی و عدالت گرانه اش در کوفه_ نیز همان راهی را رفت که باید می رفت.
من معتقدم علی هرگز با سه قدرت حاکم ابوبکر، عمر و عثمان مواجهه نکرد. در تعبیر امروزی می گویند براندازی. علی به خاطر حقیقت هایی که خود از آن خبر داشت و مصلحت های که بخوبی بر آن واقف بود، هیچ گاه حتی یک روز از آن ۲۵ سال را صرف مواجهه و نابودی حکومت های سه خلیفۀ وقت نکرد. حکمت آن فقط و فقط حفظ اسلام و حراست از کیان مسلمین بود.
علی می دانست حق، با علی است و اصلاً و ذاتاً خود «علی» حق است. یعنی به قول مشهور حق با علی ست و علی با حق. اما با این همه، ایشان مصالح حال و آینده و تفکر گذشتۀ ۲۳ سال مبارزه در رکاب رسول الله (ص) را اصل قرار داد و به مقابله با حکومت غصب شده نپرداخت. پس دومین رفتار علی در بیرون قدرت این بود:
هیچ گاه با نظام مستقر مسلمانان درنیفتاد. بلکه برای حفظ و حراست آن کوشش کرد. مشورت داد. سکوت کرد. راه آرام را رفت. با هیچ احدی ائتلاف نکرد. در حالی که ایلاف کردن در قریش یک رسم و قانون بود. رجوع شود به سورۀ مبارکۀ قریش.
با هیچ قوم و طائفه ای جلسه ای علیۀ حکومت نگذاشت. دندان بر جگر گذاشت، تا مکتب اسلام و ثمرات عظیم مؤمنان بآسانی و با جاهلیت پیش آمده، هدَر نرود و یا زیر تیغ هوَس های قدرت طلبان طمّاع جراحتی برندارد، تا حکومت مقتدر مسلمانان تازه به جوانه رسیده، راه ناپیموده اش را با استواری و ثبات و بی تفرقه طی نماید و ریشه اش آبیاری و مستحکم شود.
علی در بیرون قدرت نه تفرقه آفرید و نه با دشمن _نعوذبالله_ همساز شد و نه کسی را به سوی خود فراخواند که او را علیه حکومت مسلمین بشوراند. و نه حتی یک ثانیه ای نعوذبالله خیال توطئه بر افکار مقدس و عصمت واره اش افتاد. حتی قتل عثمان را محکوم کرد و آن را اقدامی افراطی و خشک مغزی دانست.
رفتار سوم علی (ع) در بیرون از قدرت، آزادگذاشتن حضرت فاطمه (س) به عنوان والاترین گوهر زمان و کوثر اسلام، بود؛ که آن حضرت علیۀ ابوبکر در کوچه و خانه و مسجد خدا قیام کرد. من این رفتار سیاسی مدنی علی در آزادگذاشتن مشیء فاطمه را سرمشق می دانم و راهِ فاطمه را مشق.
چگونه؟ علی، حاضر شد خانه نشین شوند و صبوری کند و در چاه های آشنا، ناله ها سر دهد، انزوا پیشه کند و بر قرآن خدا حاشیه نویسی نمایدو... تا متّهم به قدرت طلبی و تفرقه آفرینی نشود. و از سوی فرصت طلبان و منحرفان و منتقمین (=انتقام جویان جاهل بلکه جُهّال) و ابلهان روزگار به ایجاد آشوب و فتنه در دایرۀ قدرت و اقتدار اسلام و مسلمین بُهتان نخورد و شلاق تهمت روانه اش نگردد که برای دنیا، دنبال سهم است.
و اما فاطمه جلو افتاد. راه افتاد. قدم در کوچه و خیابان مدینه گذاشت به مسجد رفت. بلند شد. بلند بلند گفت و گفت و گفت علیۀ حاکم ابوبکر و لۀ علی خانه نشین. در سخنان افشاگرانه و غرّایش راه نبی (ص) را تبیین نمود و برای اثبات حقِّ علی امیرالمؤمنین شورید و خروشید. شرحش برای بعد... ادامه دارد...
سه بلا بر مردمی که از علما فرار میکنند
رسول خدا _صلّى الله علیه و آله و سلّم_ فرمودند: زود باشد زمانی بر اُمّت من بیاید که مردم از علما فرار می کنند مانندِ این که گوسفند از گرگ فرار می کند. چنین مردمی را به سه بلا گرفتار خواهد نمود: ۱. برکت از اموال آنان برداشته می شود. ۲. خداوند سُلطان ستمگری را بر آنان مسلّط می سازد. ۳. بدون ایمان از دنیا می روند. (محرَّمات اسلام؛ سیدمحمد حسینی بهارانچی. نشرقم، عطرعترت. ۱۳۸۵.صفحۀ ۳۷۸)
امام صادق رئیس مذهب شیعه
به قلم دامنه: به نام خدا. امشب ۲۵ شوّال، شهادت امام صادق آل محمد _صلّى الله علیه و آله و سلّم_ است. این گونه خودمونی این پست را می نویسم: کوچیک که بودم، در مکتبخانۀ مرحوم پدرم، از مرحومه مادرم زهرا آفاقی می شنَویدم که از شاگردان قرآنش به شوق و ذوق می پرسید و پاسخ می شنَوید:
خدا چندتا؟ یکی.
معصوم؟ ۱۴ تا.
اصول دین؟ ۵ تا.
فروع دین؟ ۱۰ تا.
امام اول؟ علی
امام دوم؟ حسن
امام سوم؟ حسین
و ...
ونیز می پرسید:
رئیس مذهب؟ امام صادق.
من که قافِ صادق را «خ»می شنیدم خیلی خنده ام می گرفت؛ گرچه خود نیز ضعفی دیگر داشتم و آن این بود تا پارسال! آفتاب را «هِفتاب» می گفتم. و چِشم را «تِش». و نیز «شیخ سعید شعبان» رهبر فقید جنبش توحیدی اهل تسنُّن لبنان را «سخ شعید سعبان»! می خواهم از این خاطره ام _که برایم جلوه دارد و بی نهایت مزّه_ سه چیز را بگویم:
می خواهم بگویم: با آن که شیعه هستیم، امّا امام صادق را در حد دوسه تا روضه!! و مصیبت و داستان های خرافه، به مردم شناساندیم! که همان گونه که قاف را خا تلفّظ می کنند، آن امام همُام و اُسوه را هم، به اشتباه می دانند. حال آن که، مرحوم ذبیح الله منصوری در کتاب «مغز متفکر شیعه» چیزهایی از امام صادق _علیه السّلام_ می گوید که مغز انسان سوت می کشد، که چرا از این همه دانش و ارزش امام جعفر صادق (ع) غافل بودیم و هیچ نمی دانستیم.
می خواهم بگویم: قرآن را با عترت مطالعه کنیم. و عترت را با قرآن. این دو گرانبهاء، عِدلِ و عین هم اند. از هم جدا نکنیم این دو ثقلِ اکبر را.
امام صادق (ع) آفتاب تفکرات مذهب شیعه است. آیا کی و چه وقت می خواهیم از این آفتاب نور بگیریم!؟ به جدّ بگویم کارکنان مؤسّسۀ شیعه شناسی اسرائیل غاصب، بیشتر از بسیاری از ایرانی ها، روی امام صادق کار کرده اند، که چرا آن امام آن همه درخشش داشت و دارد و آن همه سخن و حدیث و فقه از ایشان تولید شده است و مبنای فقه شیعه.
آیا نمی خواهید از «Lionel Messi» [لیونل مِسی] فوتبالیست آرژانتینی، بیشتر به امام صادق تان عشق بورزید و او را بشناسید و بشناسانید و گفته هایش را نقل کنید و کتاب ها و سخنانش را در کناردستِ اتاق تان بگذارید و با آن خو و خصال برگیرید؟ بگذرم و چهار سخن ارزنده و متفکرانه از دریای سخنان گوهربار آن رهبر شیعه، پیشوای صادق را هدیه کنم و التماس دعا در این شب و روز عزا:
سخن یکم: «پشیمان ترین شخص در روز قیامت، کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید، اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد.»
سخن دوم: «خداوند اُمتى را عذاب نخواهد کرد، مگر در وقتى که نسبت به حقوق برادران نیازمند خود، سستى نمایند.»
سخن سوم: «یک ساعت اندیشیدن در خیر و صلاح، از هزارسال عبادت بهتر است.»
سخن چهارم: «ثروتمندی و عزّت، سیر و گردش می کنند، پس هرگاه به موضع توکّل دست یافتند در همانجا اقامت می گزینند.»
سادات جهان چند نفرند؟
به توضیح دامنه: با سلام و احترام صمیمانه به همۀ سادات که نزد شیعیان از قُرب و درجات عالیه برخوردارند، و اعتقاد راسخم به فضیلت سادات محترم این پست را با شوق و اشتیاق تقدیم می کنم: در نشست «جایگاه سادات در اسلام» در کشور آفریقایی سنگال عنوان شد که مجمع جهانی اهل بیت (ع) تلاش برای تشکیل "جامعه جهانی سادات" را آغاز کرده است. در جهان ۱۰۰ میلیون سادات داریم که ۶ میلیون از سادات در ایران زندگی میکنند.
در این همایش عنوان شده است که جایگاه پیامبر اسلام (ص) و محبت مسلمانان به اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، فرهنگِ احترام به فرزندان حضرت زهرا (س) دستمایۀ مهمی برای تحقق وحدت امت اسلامی در عصر حاضر است. در تمدن ایرانی اسلامی، موضوع سادات در ادبیات فارسی جایگاه رفیعی دارد؛ مانند شعر بلند سنایی غزنوی در مدح محمد (ص) و آل محمد (ع). بسیاری از مردم سنگال به ویژه رهبران دینی این کشور همچون شیخ احمدو بامبا و حاج مالک سی، از سادات حسنی هستند. (منبع)
حرم زیبای حضرت زینب
حریص از نظر مولا امام علی
گلزار سخنان امام علی (ع)
امام علی -علیه السلام- میفرمایند:
حریص، همواره در رنج است.
سازش؛ توطئۀ مأمونی
پُست ویژۀ دامنه پس از بازگشتِ زیارت امام رضا: به قلم دامنه. مآمون های روزگار. به نام خدا. نهضت های علویان _همچون قیام های ابن طباطبا در کوفه، محمد دیباج در حجاز، اسماعیل بن موسی بن جعفر (ع) در فارس، محمد بن حسین بن حسن در یمن، جعفر بن زید بن علی در واسط، زید بن موسی بن جعفر (ع) در بصره، ابراهیم بن موسی بن جعفر (ع) در یمن و مکه و ..._ همه جا را فراگرفته بود. در همین حال و روز، عرب ها از قتل امین برادر مأمون _که نماد حکومت عربی بود_ خشمگین بودند. ایرانیان و خراسانیان دلبستۀ امام علی (ع) باقی مانده بودند. مأمون میان این وضع، گیر کرده بود که چه چاره ای کند.
کتاب «یک قمقمه دریا»
(صد قصه و نکته از زندگی امام رضا)
را در مشهد از حرم هدیه گرفتیم
گویا تنها راه چارۀ مأمون این بود که امام علی بن موسی الرّضا ع را راضی! کند تا حکومت را به دست گیرد و در قدرت با او شریک و همراه گردد. زیرا در آن مقطع پرآشوب، این تنها امام رضا بود که هم علویان و هم اعراب و هم ایرانیان ایشان را «سیّد و آقا»ی خود می دانستند و گِرد آن حضرت که مانند خورشید، درخشنده و تابنده بود، می گشتند. و این، به اعتقاد شیعیان، فقط یک توطئه شُوم بود تا مأمون با طرح ولایتعهدی امام رضا، هم خود را از مخمصۀ خطرناک هرج و مرج رهایی دهد و هم امام هشتم را نزد شیعیان نعوذبالله ضایع نماید.
اما مأمون خام تر از آن بود که بتواند امام رضا _علیه السلام_ را که خون علی و فاطمه _سلام الله علیهما_ و حضرت سیدالشهداء _علیه السلام_ در رگ هایش جاری بود_ بفریبد. و تاریخ بخوبی گواه است که آن امام _که عالم آل محمد (ص) بود_ چگونه توطئۀ مأمون را خنثی کرد و بارها فرمودند من در این راه، نه خلیفه و ولیعهد، که شهید می شوم.
و دیدیم که گودال سناباد همانند گودال قتلگاه کربلا، با خون سرخ حضرت رضا، مشهد شد؛ یعنی شهادتگاه. و شیعیان این شهر را از آن زمان به بعد، «مشهد» نام نهادند و به قول علی شریعتی «شهر شهادت» شد. و من معتقدم معصومین _علیهم السلام_ هر کجا بودند _چه مدینه، چه مکه، چه کوفه، و چه کربلا و چه کاظمین و چه سامرّاء_ آنجا را شهادتگاه می ساختند؛ زیرا این انسان های کامل، هرگز تن به ظلم پذیری نمی دادند و مردم را در برابر حاکمان فاسدِ یکّه تاز کلّه شقّ روزگار تنها نمی گذاشتند. چراکه آنان، مأمون های روزگار خود را می شناختند؛ چنانچه پیامبران خدا، فساد و تباهی و زور و ستم فرعون های زمانۀ خود را می دانستند و با آنان به مبارزه دائمی برمی خاستند.
و ما پیروان ائمه و انبیای خدا نیز، باید و باید مأمون های خنّاس (=اهریمن نیرنگبازِ وسوسه گر) روزگارمان را با دقّت و فراست بشناسیم و در برابرشان بایستیم. و این ممکن نیست؛ مگر به مَشیء و مَرامِ علوی، حسینی، صادقی، رضوی و مَهدوی، که فلسفۀ واقعی «انتظار» و «چشم به راه بودن» ماست. تمام.
غِب بَیّهه

به قلم دامنه. به نام خدا. غِب بَیّهه. این وِرد زبانِ دارابکلایی هاست: اَی باز وِه غِب بَیّهه. غِب، یعنی پنهان. یعنی ناپیدا. از ریشۀ عربی غیب و غایب و مَغیب است. معمولاً خطاب به کسی ست که در جایی که باید باشد، نیست. حضور ندارد؛ یا دررفته است. یا جا خورده است. یا استتار کرده است. یا خود، خود را از دیدۀ مردم پنهان و نهان ساخته است. یعنی گوشه گرفته است که خود را بسازد. البته استتار (=پوشش، اختفا) و جا خوردن (مثل عکس جغد، پتکاله) برای انسان ها اغلب جهت تعقیب و گریز و گاه حمله است و بیمۀ زندگی. ولی برای حیوانات شکاری و درنده، نوعی ابزار غریزی جهت مخفی کاری و فرصت مناسب برای تهاجم و هجوم و درّندگی.
دارابکلایی ها البته به طعنه و کنایه، به کسی که معلوم نیست کجاست، و خود را نامعلوم کرده، می گویند: «وِه غِب بَیّهه». یا می گویند: اِت تِپّه اووه بیهه، بورده زمین دِله غِب بَیّهه. یا می گویند: وه جِن واری ناغُفلی غِب وُونه.
حرم امام رضا، شب قدر. (۱۹ ماه رمضان) سال ۱۳۹۵
گاه، دارابکلایی ها، به عشق آقا امام رضا -علیه آلاف تحیّة و الثّناء- [هزاران درود و ثنا و ستایش بر او باد] ناگهان غِب می شوند و مخفی و نهانی به مشهد مقدس می روند تا زار زار پیشش زاری و تضرُّع و نجوا و دعا و عرض نیاز کنند، بلکه به حاجات برسند. و می رسند. خوب هم میرسند.
چون که خدای متعال در قرآن به مؤمنان امر کرده برای تقرُّب الهی، وسیله ای بجویند، و امام رئوفِ رضا، برای ایرانیان _از جمله دارابکلای دارالمؤمنان_ برترین و نزدیک ترین وسیلۀ مقدسِ تقرّب جویی ها، نزدیک شدن ها و دردِ دل کردن هاست. آیه این است؛ ۵۷اسراء و آیۀ ۳۵ مائده: ...یَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ... (از ۵۷ اسراء). به سوی پروردگارشان وسیله می جویند. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ. (۳۵ مائده). ای کسانی که ایمان آورده اید پرهیزگاری پیشه کنید و وسیله ای برای تقرب به خدا انتخاب نمائید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار شوید. اگر تفسیر این آیه مهم را خواستید بیشتر بدانید: (اینجا) از آیت الله العظمی ناصر مکارم. والسّلام.
تدبیر و تقدیر
به قلم دامنه. به نام خدا. ایرانیان برای اوقات شرعی مشهد مقدس، اهمیت خاصی قائل اند و معمولاً سعی دارند بدانند وقتِ اذان صبح و ظهر و مغرب آن شهر دوست داشتنی، چه ساعاتی ست. این یعنی دل دادن به حرم. برای ایرانی، چندان مهم نیست مثلاً فلان استان ساعات شرعی اش کی است، اما قلب شان با تیک تیک ساعات نماز و اوقات شریف تکلیف های شرعی شهر مشهد می تپد. این یعنی عشق همه به آقا امام رئوف رضا.
در عادیترین ایّام، حرم امام رضا ع مملوّ از مردم است و شیدایی زائران؛ چه رسد به روزهایی خاص و شب های ویژه، مثل شهادت حضرت رضا و لیالی قدر و ساعت قشنگ تحویل سال. شنیدم به گوشم، از آقای سید خلیل مُنبتی _معاون اماکن متبرکه و امور زائران و مسئول ستاد بحران آستان قدس رضوی_ که می گفت حتی در خلوت ترین ساعات، حرم امام رضا ع بیش از ۳۰۰ هزار زائر، مشغول زیارت و ذکر و خلوت گزینی و راز و نیازند. و هر ۲۴ ساعت، حدود ۱۰۰۰۰ نفر مشغول خدمت رسانی به حرم و زائران اند. و بالای ۵۵۰۰۰ نفر توی حرم شاغل اند.
متن عکس:
«چندی ست هوای چشم من بارانی ست
هر خشت دلم بیانگر ویرانی ست
بیماری دوری از خراسان دارم
تجویز پزشک من حرم درمانی ست.»
ما هر ۳۶۵ روز، سال مان را نو می سازیم. هرچند در این تحویل و تحوّل، همیشه تدبیر را باید در کنار تقدیر نشاند؛ ولی معتقدم، ۳۶۰ روز را اگر تماماً به تدبیر خود بگذارنیم، بازهم حداقل ۵ روز آن را در شب های قدر باید به دست تقدیر خدا ببخشیم؛ تا آن حکیم دانای مهربان، قدر و اندازه و سرنوشت مان را معلوم نماید تا به قول شیخ محسن قرائتی بُرش مان در سه قدر دوخته شود. از بچگی یادمان داده اند که زیارت مشهدالرّضا، حج ضُعفاء و مستمندان است. ما که دست مان از مکه و مدینه کوتاه است، ولی در عوض، خدا به ما ایرانیان لطف عظیمی کرده، حرم رضوی را بخشیده، که اجر زیارتش حدّ ندارد و انسان از رفتن به مشهد سیر نمی شود و از بوسیدن و بوییدن آن حرم سرشار از شادی و شعَف می شود. خصوصاً بودن در مشهد مقدس، آن هم در شب های رمز و راز و نیاز قدر.
تلفن منزلم سه روز پیش صدا کرد. آن سوی گوشی، صدای خوشی آمد که با احترام و شادمانی گفت بیایید حرم حضرت معصومه س افطار دعوتین. برکت افطار حرم فاطمۀ معصومه نصیب مان شد. خوشحالم و شادمان که دی ۱۳۹۶ هم که در مشهد بودیم برکت ناهار حرم امام رضا به واسطۀ خیررسانی جناب حجت الاسلام آق سید محمد شفیعی مشهد، نصیب مان شد و از رزق رضوی خوردیم. با آرزوی تحقّق زیارت مشهد مقدس برای همۀ مشتاقان و دلسپرگان آن مکان مشرّف. دامنه. والسّلام. خدا نگه دار.
مقام رفیع حضرت خدیجه
سخنان مهم آیت الله العظمی مکارم دربارۀ حضرت خدیجه: ایشان حیات پیامبر اکرم (ص) را به دو دوران مکه و مدینه تقسیم کردند و فرمودند: دوران مکه، دوران مصیبت ها و رنج ها بود؛ و دوران مدینه، دوران پیروزی ها و شادی ها بود.
معظم له ادامه دادند: برخی از یاران پیامبر(ص) فقط دوران مکه را درک کردند که دوران مشکلات بود؛ اما برخی دیگر دوران انتصارات را هم دیدند و سختی های مکه تا حدودی برای آنان جبران شد.
آیت الله مکارم شیرازی با بیان بخشی از رنج هایی که حضرت خدیجه (س) در راه اسلام، گفتند: آن حضرت، یکی از کسانی بود که فقط دوران رنج و مصیبت در مکه را دید. ایشان از اولین یاران پیامبر اکرمد(ص) بود و یکی از کارهایش این بود که وقتی شوهرش به منزل می آمد، زخمهایی که در بدن حضرت به وجود آمده بود را ببندد، زیرا کفار بچه ها را اجیر کرده بودند تا به آن حضرت سنگ بزنند.
این مرجع تقلید شیعیان ادامه دادند: از همه سخت تر، دوران محدودیت شعب ابوطالب (ع) بود. در این دوران، مسلمانان تحت تحریمهای گوناگون مشرکین بودند؛ تحریم اجتماعی، تحریم معاشرت، تحریم غذایی و... ایشان ادامه دادند: من هنگامی توانستم رنج این تحریمها را بخوبی بفهمم که به زیارت قبر حضرت ابوطالب (ع) و حضرت خدیجه (س) رفته بودم. آنجا آنقدر گرم بود که ما به اندازه قرائت یک فاتحه نتوانستیم که در آفتاب بایستیم و به سایه رفتیم. در آن وقت با خود فکر کردم ما چند دقیقه نتوانستیم این آفتاب را تحمل کنیم، مسلمانان صدر اسلام چگونه سه سال در شعب ابی طالب، بدون پناهگاه، بدون غذا، بدون دارو، آن گرما و سرما و مشکلات را تحمل کردند؟ چه گذشت بر مردم و مسلمانان؟ در آن شرایط دشوار، مقاومت حضرت خدیجه (س) واقعاً ستودنی بود.
این اندیشمند اسلامی سپس با ذکر حدیثی درباره خواستگاری و ازدواج پیامبر اکرم (ص)، درباره سنّ حضرت خدیجه در هنگام ازدواج با پیامبر هم گفتند: مطابق تحقیقات ما، حضرت خدیجه در وقت تزویج با رسول اکرم (ص) یا ۲۸ ساله و یا ۲۶ ساله بوده است؛ و این که آن حضرت را ۴۰ ساله و بیوه معرفی کردند، توطئه ای بود که خواستند برخی زنان دیگر را در برابر ایشان بالا ببرند. سپس بنی امیه هم این جعل را تبلیغ کردند.
آیت الله مکارم شیرازی در پایان، با ذکر اینکه "انسان باید از زندگی بزرگان، برای امروز خود درس بگیرد" فرمودند: حیات حضرت خدیجه کبری (س) چند پیام برای زندگی ما دارد؛ از جمله این سه پیام را:
پیام اول: وقتی که اسلام در خطر است و جانبازی و فداکاری می خواهد یاری اسلام مهم است؛ نه زمانی که آرامش و راحتی وجود دارد. باید مانند حضرت خدیجه (س) که در زمان سختی و رنج، اسلام را یاری رساند، ما نیز در شرایط سخت، یاور دین خدا باشیم.
پیام دوم: کسی که به ما خدمت کرد، نه تنها در حیاتش بلکه پس از درگذشت او نیز به فکر او باشیم و برایش نیکی کنیم؛ همانطور که پیامبر اکرم(ص) پس از وفات همسرش، همواره به یاد او بود و حتی وقتی گوسفندی قربانی می کرد، از گوشت آن برای دوستان خدیجه (س) می فرستاد.
پیام سوم: در دوران سخت شعب ابی طالب، کفار و مشرکین فشارهایی زیادی آوردند تا جلوی پیشرفت اسلام را بگیرند. امروز هم کفار، با محاصره و تحریم ایران، می خواهند جلوی پیشرفت اسلام و انقلاب را بگیرند. اگر چه دشمن موفق نخواهد شد و همانطور که کفار قریش موفق نشدند اسلام را شکست دهند تحریمهای آمریکا هم شکست خواهد خورد، اما در این شرایط، ما نیز باید وضع زندگی خود را سادهتر کنیم تا بتوانیم در برابر این فشارها مقاومت داشته باشیم.
این استاد عالی حوزه علمیه قم همچنین در واکنش به سخنان میزبان مراسم، مسئله عدم هجرت علمای بزرگ به شهرستانها را از معضلات و مسائل درجه یک حوزه های علمیه برشمردند و فرمودند: باید فکری اساسی کرد تا فضلای برجسته ای که در قم، تدریس یا تحقیق خاصی ندارند به شهرستانها بروند. سابقاً چنین نبود و مجتهدین عالیرتبه ای در شیراز، اصفهان و شهرهای دیگر بودند که در نجف درس خوانده و به شهر خود برگشته بودند؛ اما هم اکنون آقایان در قم می مانند و شهرها از مجتهدین و علمای بزرگ خالی شده است. (منبع)
سه پست قبلی حضرت خدیجه: اینجا
قوی ترین پشتیبان پیامبر
متن نقلی: محمد امین (ص) برای تجارت، با کاروان بانو خدیجه به شام رفت، حضرت خدیجه غلام خود «میسره» را همراه او کرد و دستور داد تا همه جا، او را همراهی و مراقبت نماید. در شهر بصری در نزدیکی شام به راهبی به نام «نسطورا» برخورد کردند که او به غلام، از آینده پیغمبر و نبوّت او خبر داد و از طرفی سود بسیاری عاید آنها شد. بعد از برگشت از شام، میسره، احوالات و گفتار راهب و مشاهداتش را که از عظمت و معنویت محمد امین بود، برای خدیجه تعریف کرد و از همین جا بود که او را مشتاق همسری با «محمد امین» نمود.
ویژگی های شخصیتی
حضرت خدیجه سلام الله علیها
ازدواج خدیجه با رسول خدا: با وجودی که مردان ثروتمندی از قریش چون "ابوجهل بن هشام" و "عقبة بن ابی معیط" از او خواستگاری کرده بودند؛ ولی خدیجه که شیفته درستکاری و امانتداری و مکارم اخلاقی و جهات معنوی محمد شده بود، خود، پیشنهاد ازدواج داد و برخلاف سنت های ازدواج در میان اعراب جاهلی آن زمان، مال و ثروت زیادی از دارائی اش را به محمد، هدیه کرد.
محمدامین نیز این پیشنهاد را پذیرفت و مراسم عقد آنها با حضور عموهای پیامبر و بستگان خدیجه که از همه مشهورتر پسرعموی او "ورقة بن نوفل" بود انجام و خطبه عقد توسط حضرت ابوطالب که بزرگ بنی هاشم و عمو و کفیل پیامبر بود، اجرا شد. مهریه آن حضرت بنا به نقل برخی تاریخ ۲۰ شتر و بنا به نقل بعضی ۱۲ اوقیه و نیم که پانصد درهم می شود، بود. بر سر این جریان زنان مکه رابطه شان را با خدیجه قطع و او را تنها گذاشتند. حضرت رسول در آن موقع ۲۵ سال و خدیجه بنا به اقوال مختلف بین ۴۰ تا ۲۸ سالگی بوده اند. مهریه را نیز خود حضرت خدیجه (س) تقبّل نمودند.
او اولین همسر رسول خدا بود و تا وقتی که حیات داشت هیچ زن دیگری اختیار نکرد و ثمره این ازدواج، دو پسر بنام قاسم و عبدالله که هر دو قبل از بعثت پیامبر از دنیا رفتند و ۴ دختر بنام زینب، ام کلثوم، رقیه و فاطمه زهرا سلام اله علیها بود. فاطمه زهرا _سلام الله علیها_، بعد از بعثت به دنیا آمد. خدیجه کبرا از فضایل زیادی برخوردار بود. او یک همسر فداکار و ایثارگر، بهترین یاور برای رسول خدا و در تمام مشکلات و سختی های پی در پی و تبعیدها و محاصره های پیامبر (ص)، قوی ترین پشتیبان و همراه او بود. اموال خود را در راه اهداف الهی و گسترش و تقویت اسلام، بخشش کرد و با ثروت بسیارش در راه تثبیت و پیشرفت اسلام، بسیارموثر بود. (منبع)