امشب شهادت امام سجاد -علیه السّلام- است. ضمن تسلیت و پاسداشت شهادت آن امام بزرگوار، سه سخن حضرت زین العابدین (ع) را تبرُّک میکنیم:
۱. همانا معرفت و کمال دین مسلمان، در گرو رهاکردن سخنان و حرفهایی است که به حالش سودی ندارد.
۲. ای فرزند آدم، همیشه در عافیت و خیر، خواهی بود، مادامی که از درون خود پند دهندهای داشته باشی و محاسبهی (نفس) از کارهای مهمت باشد و ترس از (عاقبت امور) سرلوحهات گردد.
۳. دنیا همچون نیمهخواب (=چُرت) است و آخرت بیداری میباشد و ما در این میان این دو، در خواب پریشانیم. منبع
عکاس و ارسال: رنگین کمان
عاشورای ۱۴۴۰ قمری روستای دارابکلا میاندورود
پنجشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۷
حجتالاسلام آقا شیخ جواد آفاقی
به قلم دامنه
عاشورا. منبر. نوحه
قسمت یکم تا بیستم
ماه محرّم، ماه پیام (۲۰) آخرین قسمت
۳۴ زخم شمشیر، ۳۳ زخم نیزه
به نام خدا. سلام. آخرین قسمت این سلسله متن را با همه ی اعتقاد و عشقم این گونه می نویسم:
از غار حَرا با پیام "بخوان" برخاست. سه سال، دعوتِ مخفیانه نمود. فرمان آمد فراخوانی ات به توحید را، علنی و عمومی کن. کرد. بی پناهان و ستمدیدگان، به آیین اسلام، آذین بستند، ایمان ورزی کردند و از یوغ رَستند. اَشراف و ستمگران اما، به روی پیامبر رحمت (ص)، سدّ و دسیسه بستند. سه سال در شِعب ابوطالب، تبعید و تحریم شدند؛ اما تسلیم سرانِ تیره بختِ مشرکان مکه نشدند. حتی مؤمنان، مجبور به مهاجرت به حبشه شدند.
دسیسه چینان به سرکردگی ابوجهل، نقشه ی قتل پیامبر (ص) را ریختند. علی (ع) که معیار حق است، آن شبِ شُوم دژخیمان، تاج و دیهیم آنان را برانداخت؛ در بستر رسول الله (ص) آرمید تا آن مرد اَعلایِ بشریت، جان به دَر برَد. و بُرد. به دستِ غیب حضرت احدیّت، و به مدَد تار عنکبوت در غار ثور، از دِشنه ی جَور، رهید.
رسول اسلام (ص) دشمن را به مَخمصه انداخت و از کناره های دریای احمَر به سمت شمال یعنی سوی یثرب شتافت. برای دفع تبعیض در خانه ی هیچ اشراف زاده ای! سُکنیْ نگرفت. شُتر، جای بیت آن بزرگ مرد (ص) را شناساند. مسجدالنبی، بنا شد و یثرب، مدینه شد و میان اوس و خزرِج _که تشنه ی دِشنه ی هم بودند_ اُخوّت برقرار ساخت. حقوق، مدنیت، کار، عدالت، رحمت، امنیت، مقاومت، شفقت، سعادت و رستگاری آفرید.
زورگویان مکه، که رَشک می بردند و کینه انبار می نمودند، با همدستی منافقان مدینه که نیرنگ باز زر سِتان بودند، دسیسه ها و جنگ ها علیه ی نبی مصطفی (ص) ساز کردند. که غزوه ی"بدر" پیش درآمدِ خصومت دنباله دارشان بود. اما محمد (ص) و پیوستگان به اسلام، ترسو نبودند تا ابوجهل و ابولهب و ابوسفیان، بازهم، مردم را به شکنجه، بیگاری و بردگی بکشانند. با ایمان راسخ ایستادند؛ و آنان را که آغازگر جنگ و نزاع و از میان بردنِ دولت و مکتب اسلام بودند، تار و مار کردند.
اسلام، گرچه بزرگان و سلحشورانی چون حمزه سیدالشهداء (س) را در جنگ اُحد از دست داد، اما به یُمن همین خون های پاک، فراگیر شد و مکّه _این زادگاه مقدس محمد مصطفی (ص) و علی مرتضی (ع) و مهاجران_ با یاریِ جانانه ی انصار، فتح شد.
پیامبر (ص) همگان را عفو کرد. جز سه نفر، همه را بخشید حتی خانه ابوسفیان را اَمن اعلام کرد. و صریحا" شعار "الیوم یوم الملحمه" یعنی: امروز روز در هم کوبیدن است، را، عوض کرد و فرمود بگویید: "الیوم یوم المرحمه" یعنی امروز روز رحمت و گذشت است. بیشتر بخوانید ↓
به قلم دکتر فتح الله دهقان: اگر دین ندارید، آزاده مرد باشید. امام حسین(ع). انسان از روح و جسم تشکیل شده که ظرف و مظروف یکدیگرند و مکمل همدیگر و این حقیقتی است که روح سالم در جسم سالم است. به تبع آن انسانها دو نوع نیاز دارند؛ نیازهای جسمی و روحی، همانی که (مازلو) آنها را نیازهای اولیه و ثانویه مینامند. آزادی یکی از نیازهای ثانویه انسان است که به نوعی بستر تامین نیازهای اولیه نیز میباشد، در ادیان، مکاتب، آداب و رسوم و فرهنگها جایگاه خاصی دارد و از آرمانهای والای انسانی به شمار میرود.
آزادی موهبت والای الهی است که آزادگان تاریخ همواره برای رسیدن به آن لَه لَه میزنند. آزادی مانیفست انقلابهای بزرگ جهان همچون انقلاب فرانسه بوده که پایدارترین دموکراسی را برای بشریت به ارمغان آورد. بخش بزرگی از قانون اساسی کشورها به آزادی اختصاص داده شده است. آزادی موهبتی است که در وجود آن تضارب آرا و عقاید صورت گرفته، استعدادها شکوفا شده، زمینه گردش آزاد نخبگان را فراهم نموده و... در نتیجه، بخشی از جوامع و کشورهای جهان به توسعه رسیده و زندگی آرام و پر نشاطی دارند. مردم و جوامع محروم از این نعمت خدادادی در فساد، ظلم، بی عدالتی، حکومتهای استبدادی و خودکامه... غوطه ورند و به آنها جهان عقب مانده میگویند.
در کشورمان ایران نیز در طول تاریخ تلاشها و مبارزات زیادی در راه آزادی صورت گرفته، انقلاب مشروطه نماد و سمبلی از این مبارزات است. به گواه تاریخ چه بسیار انسانهای پاک فطرت و... برای رسیدن به آرمان خود که آزادی بوده سعی و تلاش نموده و حتی جان خود را فدا نموده اند. یکی از آنها امام حسین (ع) بود که با افکار، گفتار، اعمال و فدا کردن هستی خود در راه آزادی الگو، اسوه و سرمشق آزادی خواهان جهان شد. تا جایی که مهاتما گاندی رهبر استقلال هندوستان میگوید: «اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد باید از امام حسین (ع) سرمشق بگیرد.»
امام حسین (ع) با فدا کردن جان خود به انسانها آموخت که از هوای نفس رها شوند و با ظلم، فساد، بی عدالتی مبارزه کنند. او به آنها یاد داد که از جهل زمانه آزاد شده و تحت سلطه جاهلان قرار نگیرند. حسین (ع) این انسان آزادی خواه معیارش دین بود و انسانیت، حرّیت مبنای حرکتش، نه خون و نژاد و طبقه و همینها بود که باعث علاقه ایرانیان به خاندان اهل بیت شد. تا جایی که خانم (ساندرا مک کی) نویسنده مشهور آمریکایی در کتابش (روح ایرانی) میگوید: «ایرانیان هر سال در محرم و عاشورا به پیروی از امام حسین (ع) گویی جسما و روحا خود را شهید میکنند.»
حسین (ع) قهرمان آزادگی با فدا کردن خود و اهل بیتش (حتی کودک شیرخوارش) به جهانیان آموخت که همه موظفند در راه آزادی تلاش نمایند و آزادی ارزش آن را دارد که برای آن فداکاری نماییم. شهادت او پیام دیگری هم داشت و آن وحشی گری، سبعیت و بی رحمی مخالفان آزادی انسانها به هر انگیزهای در طول تاریخ است و اینکه مخالفان آزادی برای سرکوب آزادی خواهان از هیچ جنایتی ابا ندارند.
حسین با شهادتش قصد داشت آزادگی را به دنیا پرستان، فرصت طلبان، تزویرگران، عافیت طلبان و... بیاموزد. حسین با ایثار همه چیز خودش به دنبال این بود که آزادگی را به دین فروشان، کاسبان دین، کج فهمان دینی (شُریح قاضی که به خاطر امیال دنیوی حکم قتل امام حسین(ع) را داد) و آنانی که دین لقلقه زبانشان است در طول تاریخ بیاموزد. بر اساس اینهاست که استاد محمد رضا حکیمی میگوید: «اسلام از کوه حرا آغاز شد و در روز عاشورا نهادینه و احیا شد.»
آری، در طول تاریخ آزادی هم به مانند اسوههای آن به مسلخ رفته ولی برای بشر دست یافتنی است، چون ماه که همیشه پشت ابر نمیماند. آزادی را بشر باید در راه رستگاری صرف کند، نه چون یزید در راه میل، هوس، قدرت، هشدار و.... امام حسین(ع) انسانی آزاده و آزادی خواه رستگاری بود که الگو و سرمشقی برای آزادی خواهان جهان در طول تاریخ است.
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت هشتم
دو نکته:
۱_ راه اندازی مدرسه فکرت، نه بازیچه است و نه سرگرمی. هدف این حرکت، دور هم قرار گرفتن اعضاست برای به اشتراک گذاشتن دیدگاه و آرای خود با انگیزه ی بهره وری در خود و محیط. که از هر نظر، چنین اقدامی، امری پسندیده و پذیرفته است. زیرا؛ هم به تفکر و اندیشه ورزی فرد می انجامد و هم مهمترین و مؤثرترین ارتباط میان افراد یک جامعه را رونق می بخشد، که همان تبادل فکر است. که اگر با عشق و محبت میان افراد آمیخته شود، آثارش اگر بگویم مانا و جاویدان است، گزاف نگفته ام.
۲_ مدرسه فکرت، یک محیط است با مقررات مشخص. درست است که از امتیازات و مُحسّنات سایر گروه ها برخوردار نیست و شاید عیب تلقّی گردد و ممکن است بر کسانی این محدودیت سخت باشد و آزادی مطلق را بخواهند و شبیه شدن به سایر گروه ها. اما مدیر، چون مسؤولیت حقوقی، اخلاقی و از همه مهتر امنیتی این مدرسه را برعهده دارد، نمی تواند تاوان آن شیوه ها را بپذیرد. بنابراین، در آغاز فرستادن دعوت به اعضا، این قیدها را یادآور شد و افراد را آزاد و مختار گذاشت، عضویت را، خود، آزادانه بپذیرند، یا نپذیرند. که خوشبختانه اعضا بزرگواری کردند و تمنّای مدیر را پس نزدند.
مناظره در مدرسه فکرت
میان دامنه و مهدی عرب خزائلی
سلام جناب آقا مهدی عرب خزائلی و حُضّار بزرگوار و خوانندگانی که بعدا" خواهند خواند.
من آماده ام. بفرمایید. بسم الله. دامنه. 10 مهر 1397:
مهدی عرب خزائلی:
درود بر شما.جنگ از نظر شما چه معنایی دارد؟؟؟
Ebrahim Tohid:
جنگ بکارگیری ابزار و قوه ی غضب است به نیروی مقابل. یا دفاع است یا هجوم.
مهدی عرب خزائلی:
بله صحیح ، ایا جنگ در همه موارد به نفع انسان بوده یا خیر؟؟
Ebrahim Tohid:
جنگ، قاعده نیست. استثناء است. ولی قابل انکار نیز نیست. چون اغلب، تنازع منافع، با منطق رفع خصومت نمی شود.
مهدی عرب خزائلی:
بسیار عالی و دقیق بیان کردید.اگر برگردیم به اعصار شناخت انسان ها به موارد پیرامون و قلمرو زندگی همیشه انسان ها بر اساس خواسته های زیاد یا برای پیشبرد اهداف شوم خود در جنگ های مختلف شرکت میکردند.
Ebrahim Tohid:
اساسا" حمله و دفاع در نهاد موجودات ذی حیات تعبیه شده است. برای وقت ضرور.
مهدی عرب خزائلی:
صحیح.ایا در دوران صدر اسلام جنگ هایی که رخ داده برای اثبات دین بوده یا خواسته های کسانیکه تنها خواسته حکفرمایی و قدرت نمایی داشتند؟ اما از صدر اسلام تا به امروز تمام مسلمانان به نوعی متفاوت نسبت به هم در ستیز و نبرد هستند در جاییکه همه انها خودشان را طرفدار دین میدانند...مگر جز این است که همه مسلمانان دارای یک خدا و یک دین هستند. بیشتر بخوانید ↓
به قلم دامنه
رابطهی علی با خدا:
عارفانه ترین رابطه
رابطه علی با محمد:
آگاهانه ترین رابطه
رابطه علی با فاطمه:
عاشقانه ترین رابطه
رابطه علی با مردم:
مهربانانه ترین رابطه
رابطه علی با یتیمان:
دلسوزانه ترین رابطه
رابطه علی با عدالت:
مُصمّمانه ترین رابطه
رابطه علی با ستمگران:
خشمگیانه ترین رابطه
رابطه علی با نماز:
بااخلاص ترین رابطه
رابطه علی با ستمدیده:
همدردانه ترین رابطه
رابطه علی با قرآن:
شیفته ترین رابطه
رابطه علی با حکومت:
بی میل ترین رابط
رابطۀ علی با خود:
سختگیرترین رابطه
رابطه علی با شهادت:
شیداترین رابطه
شیخ [ابوسعید ابوالخیر] را گفتند: فلان کس بر روی آب میرود. گفت: «سهل است وَزغی و صعوهای (پرنده کوچک آوازخوان) نیز بر روی آب میرود». گفتند که: فلان کس در هوا میپرد! گفت: «زغَنی و مگسی در هوا بپرد». گفتند: فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری میرود. شیخ گفت: «شیطان نیز در یکنفَس از مشرق به مغرب میشود، این چنین چیزها را بَس قیمتی نیست. مرد آن بُوَد که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخُسبد و با خلق ستَد و داد کند و با خلق درآمیزَد و یک لحظه از خدای غافل نباشد. (منبع)
به قلم دامنه. به نام خدا. در کتاب «انسانشناسی قرآنی» اثر استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری مطلبی مهم دربارۀ نماز است که حیفم آمد در ایام محرم الحرام، ماه حُزن و پیام و عشق بازی با خدای متعال، به اشتراک نگذارم. من چند صفحه ی این اثر بسیارمهم را خلاصه کرده و در اینجا می نویسم. ایشان می گوید:
نماز ظهر عاشورا
به امامت امام حسین (ع) و یاران باوفا
انسان نماز می خواند نه برای این که خدا فراموش نکند که چنین بنده ای دارد، بلکه برای آن که بنده فراموش نکند که خدا دارد و بنده است... یک نکته این است که در نماز این فایده و اثر بار است که به پا دارندۀ سایر مقررات است... [چون] نماز انسان را از کار بد باز می دارد. شهید مطهری همچنین می گوید: در روایات ما آمده که نماز فقط به آن اندازه قبول است که حضور قلب در آن باشد... هر اندازه [حضور قلب] نباشد گرچه تکلیف ساقط شده ولی دیگر اثر را ندارد... نمازِ بدونِ حضور قلب نمازِ دورانداختنی است، عقوبت ندارد ولی هیچ و پوچ است.
ایشان همچنین میگوید: حدیث داریم که نوافل از آن جهت مستحب شده است که غفلت های نمازهای فریضه را جبران کند. و در ادامۀ همین بحث نماز، سخن بسیارلطیفی از شهید ثانی (فقیه عالی مقام) می آورَد از کتاب اسرار الصلوة وی که فوق العاده دلنشین و اثرگذار است. مطهری از آن فقیه چنین می گوید: تعبیر این مرد فقیه عالی مقام این است که «الصّلاةُ بابُ الذّکر». نماز دروازۀ ذکر است. «والذّکرُ بابُ الکشف» و یاد خدا دروازۀ مکاشفه است. و «والکشفُ بابُ الفَوز الاکبَر» و مکاشفه دروازۀ بزرگترین رستگاری هاست. (رسائل شهید ثانی، چاپ قدیم. ص ۱۰۵)
به قلم دامنه. به نام خدا. حکومت مطلوب علامه محمدرضا حکیمی، چه نوع حکومتیست؟ حکومت مُسانخ؛ یعنی حکومتی که با حکومت معصوم، سنخیّت و شباهت داشته و عناصر حکومت معصوم در آن باشد. من خلاصهای از آن را درین پست مینویسم. وی در تفسیر حکومت مُسانخ در ص ۲۶۲ کتاب «راه خورشیدی» نوشتهی محمد اسفندیاری چنین میگوید:
"حکومت معصوم حکومت خداست زیرا معصوم، احکام واقعی را میداند و... قاطعانه اجرا میکند و جامعهی انسانی را به سعادت مطلوب میرساند. تداوم این فلسفه الهی-سیاسی در عصر غیبت به تحقق یافتن حاکمیت مذهبی است، نه جز آن. و حاکمیت مذهبی همان حاکمیت مُسانخ است... مصداق صحیح حکومت مذهبی در عصر غیبت، همان حکومت مُسانخ است، نه جز آن. یعنی نزدیکترین و شبیهترین انواع حکومتها به حکومت معصوم. و به عبارت دیگر، حکومتی که بتواند مصداق عهدنامهی مالک اشتر باشد. چون مالک اشتر معصوم نبود و امام علی بن ابی طالب (ع) معیار حکومتکردن به نام اسلام را برای او در عهدنامه نوشته است. پس تنزُّلکردن از معیارهای عهدنامهی مزبور، تنزُّل از اسلام است در اجرای غیرمعصوم."
به قلم دکتر فتح الله دهقان: خورشگر بدیشان بزی چند و میش / سپردی و صحرا نهادند پیش / کنون کُرد از آن تخمه دارد نژاد / که ز آباد ناید به دل برش یاد. فردوسی. ایران از اقوام مختلف و متعددی تشکیل شده که در طول تاریخ همواره با هم زندگی نموده و ملت ایران نامیده می شوند. کرد ها یکی از اقوام اصیل ایرانی هستند و همواره به ایرانی بودن خود افتخار می کنند. آنها جایگاه خاصی در تاریخ ایران دارند. فردوسی در شاهنامه به زیبائی آنها را توصیف نموده است. کرد ها بخشی از تاریخ این مرز و بومند و آداب، رسوم، عادات و فرهنگ ایرانی زندگی آنها را تشکیل می دهد. به عنوان مثال عید کهن و باستانی ایرانی، نوروز را به نحو شایسته پاس می دارند، کردستان پاره تن ایران است. در حالی که کرد های ترکیه، عراق و سوریه چنین قرابتی با اعراب و ترکها و... ندارند، تا جایی که در ترکیه آنها را «ترک کوهی» می نامند. در طول تاریخ کردها منشا بخشی از اختلافات کشور های منطقه بوده و آنها هم چنین از کرد ها به عنوان اهرم فشار بر علیه یکدیگر استفاده کرده، ولی با هم در این مسئله متفق القولند که کشور مستقل کردی نباید شکل بگیرد، چون به امنیت ملی آنها بر می گردد.
در دوران معاصر ابر قدرتها از احزاب و گروه های کرد در جهت اهداف خود استفاده نموده اند. درگسست های تاریخی ایران، این احزاب و گروه ها همواره با تحریک بیگانگان ادعای خود مختاری نموده و اقدام به تجزیه طلبی نموده اند. شورش شیخ عبیدالله، شورش اسماعیل خان سمیتقو، بعد از جنگ جهانی اول، تشکیل جمهوری تجزیه طلب مهاباد به دستور و پشتیبانی استالین پس از جنگ جهانی دوم، به قصد تجزیه ایران، درگیری ها و اقدامات نظامی که پس از انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷ با پشتیبانی بیگانگان در کردستان به وقوع پیوست، شواهدی بر این مدعا می باشد. احزاب و گروه های تجزیه طلب به نام مردم کرد، در راستای اهداف بیگانگان دست به اقدامات نظامی و حملات تروریستی می زنند و خسارات زیادی را به مردم کرد و کشور وارد نموده اند. در حال حاضر در حال جنگ با ایران می باشند، شایسته است، برخورد مقتضی با آنها صورت گیرد. در این خصوص مواردی را یادآوری می نمایم:
مطابق با قانون اساسی، از جمله اصول ۱۹ و ۲۰ و ۵۶ و ... ایران متعلق به همه ایرانیان بوده و همه مردم ایران دارای حقوق مساوی برای استفاده از امکانات و موهبت های آن می باشند. ولی همواره در طول تاریخ حقوق اقلیت ها پایمال شده و بی عدالتی در خصوص آنها روا گشته، کافی است تهران، شیراز و اصفهان را با سیستان و بلوچستان و کردستان مقایسه کنید.
حساب مردم کرد از احزاب تجزیه طلب و وابسته به بیگانه جداست.
مردم کردستان محق و مجازند براساس قانون اساسی، اصول 19و 20و 43 و... در چهارچوب قانون و به عنوان بخشی از ملت ایران در جهت احقاق حق و حقوق خود تلاش نمایند. حاکمان و دولت مردان موظفند زمینه برای آنها فراهم نموده و نسبت به حل مشکلات آنها اقدام نمایند.
احزاب و گروه های مسلحی که فلسفه وجودی آنها تجزیه طلبی و حملات نظامی و تروریستی و خرابکاری می باشد. محق برخورد متقابل حکومت مرکزی بوده و شلیک موشک به مقر حزب دموکرات در این راستا می باشد.
تا زمانی که از کردستان عراق، عملیات نظامی و تروریستی و... بر علیه مردم ایران طرح ریزی و اجرا می شود حق مقابله و برخورد ایران محفوظ است.
حملات موشکی، هشداری به رقبای منطقه ای و جهانی، تاریخی این مرز و بوم بود که مواظب افکار، گفتار و اعمال خود باشند.
فارغ از این که چه نوع حکومتی با چه ماهیتی در ایران بر سر کار باشد، حق مقابله مناسب با تجزیه طلبان همواره محفوظ است، چون که این مسئله به امنیت ملی کشور برمی گردد.
حکمت ۲۰۴ نهج البلاغه
لَا یُزَهِّدَنَّکَ فِى الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا یَشْکُرُهُ لَکَ
فَقَدْ یَشْکُرُکَ عَلَیْهِ مَنْ لَا یَسْتَمْتِعُ بِشَیْءٍ مِنْهُ
وَ قَدْ تُدْرِکُ مِنْ شُکْرِ الشَّاکِرِ أَکْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْکَافِرُ (وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ)
ناسپاسى مردم تو را از کار نیکو باز ندارد، زیرا هستند کسانى،
بى آن که از تو سودى برند تو را مىستایند، چه بسا ستایش اندک آنان براى تو،
سودمندتر از ناسپاسى ناسپاسان باشد (و خداوند نیکوکاران را دوست دارد)
نظر شهید مطهری دربارهی این سخن مولا (ع):
«در واقع عالم خلقت را حضرت [امیر (ع)] مثل یک دستگاه می داند و می فرماید تو در اینجا که کار خیر می کنی لازم نیست همین نقطه هم پس بگیری، جهان از نقطۀ دیگر به تو پس می دهد. گاهی پیش می آید که آن شاکری که قدردانی می کند خیلی بیشتر از این کافر -یعنی این کُفر نعمتکننده- اِضاعه کرده است به تو احسان خواهد کرد... این خودش نشان می دهد که اساساً این فکر در متن اسلام وجود دارد، زیرا چیزی که حضرت امیر (ع) بگوید مبنا و فکر اسلام است» (منبع: انسان شناسی قرآنی، شهید مطهری، ص ۴۷ و ۴۸)
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت هفتم
آشنانی با قوانین:
در قوانین مدنی (ماده ۵۱۳ قانون مجازات اسلامی) به طور مشخص چنین آمده است: هر کس به مقدسات اسلام و یا هر یک از انبیاء عظام یا ائمه طاهرین (علیهم السلام) یا حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) اهانت نماید، اگر مشمول حکم ساب النبی باشد، اعدام میشود و در غیر این صورت، به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد.
بحث ۲۹ : آیا در طول هفته، فیلم سینمایی می بینید؟ ارزیابی شما از هنر سینما در ایران چیست؟
پاسخم به بحث ۲۹
به نام خدا. من طبق روال همیشگی ام در هفته، دو سه تا فیلم سینمایی، نه از تلویزیون بلکه از شبکه خانگی می بینم.
۱_ به ندرت فیلم ها فاخرند و پیام دارند.
۲_ لودگی در فیلم موج می زند.
۳_ تفکرآفرین نیستند.
۴_ به مسائل اصلی جامعه نمی پردازند.
۵_ از هنرپیشه های اصیل بی بهره اند.
۶_ بشدت فرهنگ ایران و اخلاق دینی، در فیلم ها مورد هجوم است.
۷_ حتی در طنز هم به ورطه ی مَضحکه غلتیدند.
۸_ جای کارگردان های فکور کاملا" خالی ست.
۹_ تجاری محور و به عبارتی گیشه ای اند.
۱۰_ درضمن، آداب و حُرمت ها در فیلم ها خیلی تُرد و شکننده در حال نابودی ست.
۱۱_ در کل، معتقدم نمی توان از نگاه کردن فیلم خود را محروم کرد. هنر بسیار پرجذبه ای ست.
بحث ۳۰ : درباره ی رفتار با حیوانات چگونه می اندیشید؟
این پرسش جناب دکتر اسماعیل عارف زاده است که در پیشخوان مدرسه فکرت، سنجاق کردم.
سلام جناب آقا سید علی اصغر
ضمن سپاس از طرح سؤال شما، من برداشت شخص ام را می گویم:
۱_ قرآن وعده و وعید می دهد، این اصل هم از قرآن است و ما همه به آموزهای وحیانی قرآن ایمان کامل و باور تامّ داریم.
۲_ امور غیب بر بشر پوشیده است. مانند ساحت حضرت ختمی مرتبت (ص)، که ما از حقیقت بشری اش اطلاع داریم، ولی از حقیقت ازلی آن حضرت کمتر باخبریم و یا اساسا" بی خبریم. اما منکر آن شأن نیستیم.
۳_ در فهم مسائل پیچیده، باید تمثیل جُست. تمثیل من این است: غُنچه برای تبدیل به شکوفه، نیازمند فروپاشی ست تا شکوفه، شکوفا شود. از نظمی به نظم دیگر. مراحل و مراتب عالم هفتگانه مانند همین تبدُّل غنچه به شکوفه است.
۴_ پس نظم به نظمی دیگر مبدل می شود که ورود به عالمی برتر از عالم دنیاست.
۵_ از آنجا که خدا حکیم است و کاری عبَث نمی کند، دگرگونی عالم به معنای پایان نیست بلکه دقیقا" نشئه ای به نشئه ی دیگر و عالی تر است.
امید است درست گفته باشم.
در ضمن، جمله ی آخر متن شما نیازمند حذف است، چون ناروا است. خود دانی اما.
پاسخ:
جناب سید علی اصغر!
به نام خدا. چون گفتی بحث را ادامه دهم، در راستای نکته ی جالب این متن ات نکته ای می گویم:
این آیه خیلی معنا دارد که یکی از مصداق های بارزش امام حسین (ع) است.«یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی » فجر/ ۳۰- ۲۷. یعنی: ای جان آرام یافته، به سوی پروردگارخویش بازگرد در حالی که تو از او خشنود و او از تو خشنود است، پس در میان بندگان من درآی، و در بهشت من داخل شو. بیشتر بخوانید ↓
ارسالی جناب علی روحی: آیت الله سید احمد روحانی (متوفای ۱۳۴۳. دایی نصرالله شاه آبادی): یکبار برای تبلیغ به بمبئی هندوستان رفتیم. بعضی از همراهان، از خُدّام حرمِ امام رضا _علیه السلام_ بودند. یک روز به رفقا پیشنهاد دادم به محل مُرتاضین برویم. یکی از مرتاضان تَشت بزرگی داشت که داخلش عُذره انسان بود و مشغول هم زدن آن بود. همین طور که هم می زد یک انگشتی زد و در دهان گذاشت و مزه مزه کرد. آن همسفر خادم، خیلی حالش بد شد. مرتاض به او رو کرد و با زبان فارسی گفت: «این بدتر است یا موقوفۀ امام [ع] را خوردن؟». (منبع: حدیث نصر. ص ۹۸، سیدحسین کشفی. زندگینامه و خاطرات آیت الله نصرالله شاه آبادی. به کوشش سید حسین کشفی)
قسمت ۷۵. به نام خدای آفرینندهی آدمی. گفتم که فقر احاطهام کرده بود. گاه از تهران برنمی گشتم قم؛ منزل. و گاه از قم نمی رفتم تهران؛ دانشگاه. کرایه می خواست؛ که من نداشتم. روزهایی پیش می آمد که با جیب خالی با یک همدوره ایی روحانی ام می رفتم میدان ۷۲ تن قم، به امید این که او شاید کرایه داشته باشد و حساب مرا بکند. می دیدم، پس از ردّ کردن چندین اتوبوس، همچنان من و او در میدان ایستاده ایم! و همدیگر را می نگریم. معلوم می گشت او هم مانند من بی پول و پَر است و بدتر از من! و به امید جیب من، با من می آید. چقدر «هم سرنوشت»! بودیم. برمی گشتم منزل! به قول دارابکلایی ها «بور» می شدیم یعنی خیط!
در اسلام تا جایی که خوانده ام، ناامیدی، کفر و بدتر از کفر است. من، دل به گروِ خدای متعال و مهربان سپرده بودم و در حرم حضرت معصومه (ع) بارها و بارها در خلوت خودم، اشک ریختم و گریستم که چگونه سه فرزندم _عارف، عادل، عاصم_ را بزرگ کنم و کی می شود درسم را تمام نمایم.
آیا شده برای شما که خونه ی تان چیزی بشکنه که بارها و بارها نتوانی جای آن جایگزین کنی و نو بخری!؟ برای من بارها پیش آمده. قوری چای منزل شکست، ولی تا مدتی پول نداشتم با یک قوری نو، جایگزینش کنم. می توانستم؛ ولی اگر می کردم، آن گاه چاله ایی دیگر را نمی توانستم با پول پُر کنم. چقدر زیباست این خاطره ها. آدم را رویین تن می کند و عزتمند.
برای اوج فقرم در ایام دانشجویی با سه فرزند و خانۀ استیجاری، مثال عینی زیادی از خودم دارم که می توانم بزنم. در اینجا دو مثال را آفتابی می کنم. نه این که بخواهم یأس بدَمم، و یا از خودم برای این نداشتی ها تعریفی جابزنم و خودنمایی کنم و بگویم من هم با سختی بزرگ شدم، نه، می خواهم مفهوم شکیبایی، چشم امید به آینده، تحمل سختی ها و ارزش درس خواندن و ترجیح آن بر هر ناملایمات و سختی را برای جوانان و این نسلی ها جا بیندازم:
یکی این بود: پیراهن من آن مقدار نخ نما شده بود که روزی یک آدم در تهران که باهم یکجا بودیم و مشغول و رفیق و همدم که خدا رحمت کند به دیار باقی شتافت، بی آن که قصدی داشته باشد، ناخودآگاه به من رو زد و گفت: فلانی! موی قفسۀ سینه هایت از پشت پیراهنت پیداست! آن روز، مثل برف آب شدم رفتم زیر زمین. و خیلی سرافکندگی به من دست داده بود. آنقدر پیراهنم مُندرس شده بود پوست تنم از چشمان طرف مقابل پیدا بود.
دومی این بود: در ایام دانشجویی بارها و بارها از ترمینال جنوب تا میدان انقلاب و خیابان ۱۶ آذر را بیش از سه ساعت در مسیر بودم. علتش آن بود هرگز پول کرایۀ تاکسی را نداشتم و اتوبوس خط واحد، تنها وسیلۀ رفت و آمد مستضعفانی چون من بود؛ که دو چیز در آن سال ها -سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴- سخت آزارم می داد: ازدحام مردم در خط اتوبوس و فقدان کمترین اخلاق در رعایت نوبت و احترام گذاری به همدیگر. و دیگری سرمای سوزان و برف زمستان و کمبود اتوبوس و صف های طولانی انتظار برای سوارشدن اتوبوس که به سختی می توانستی صندلی خالی پیدا کنی و مسیر طولانی را باید سرپا و تودرتو و با سخت ترین حالت طی می کردی. من البته سعی می کردم این زمان را روزنامه بخوانم و می خواندم. که گاهی آنقدر با تأخیر به مقصد می رسید من تمام صفحات یک روزنامه را ایستاده تمام می کردم. بگذرم که با روزنامه بزرگ شدم.
تا این که روزی از روزهای زیبای پاییز، گشایشی رسید. برق درونم را مشتعل گردید. از طریق اخویام آقاباقر که آن زمان درس خارج فقه میخواند و دانشجوی حقوق دانشگاه تهران پردیس قم بود و هماینک با عنوان دکتر شیخ باقر طالبی در دانشگاه ادیان تدریس می کند؛ با واسطهی دوست روحانی دیگرمان -که اینک استاد دانشگاه مفید قم است- به پژوهشگاه اندیشه سیاسی اسلام دفتر تبلیغات اسلامی قم (واقع در میدان شهدای قم) متّصل شدم.
از همین جا و از همین نقطۀ سرنوشت ساز بود که من جهش در زندگی فکری و عملی ام را و نیز مزّۀ تحقیق و خواندن و فیش برداری فلسفه سیاسی غرب و اسلام را چشیده ام. و طی حدود ده سال حضور مدام در آن مکان عالمانه، و از هر نظر جاذب، چند مقاله ی علمی سیاسی و پروژه های وسیع تر که کتاب شد نگاشتم. که ثمرۀ آن هم تولیدات علمی بود و هم درآمد مالی. که در قسمت های آینده اشاره می کنم.
دانشکده حقوق و علوم سیاسی تهران «Tehran School of Political Science»
وقت های اضافه ایی که در زندگی دانشجویی برایم دست می داد را صرف تفریح نمی کردم، یعنی نمی توانستم بکنم؛ از این رو، با حضور در آن مرکز، -پژوهشگاه اندیشه سیاسی اسلام- در کنار سایر محققان و پژوهشگران و دوستان بافضل و دانشمندی چون حُجج اسلام آقایان: عبدالله نظرزاده، سیدنادر علوی، نجف لکزایی، رضا عیسینیا، سیدمحمدعلی حسینیزاده، محسن مهاجرنیا، محمد پزشکی، فراتی، جواد امامی و ... به اغتنام فرصت تبدیل میکردم و زندگی طبیعی و علمیام را با نهایت عشق و علاقه مطالعاتی میچرخاندم. مسئول وقت مرکز اندیشه نیز جناب حجت الاسلام فقیهی بود. خدا را از این بابت، همیشه شاکرم. و به سبب سازان این اتّصال که لطف و رحمت خدا را در آن می دیدم، درود می فرستم. تا بعد.
به قلم دکتر فتح الله دهقان. من اطلاع ندارم، نمی دانم،در تخصصم نیست، واژگان غریب و نا آشنا! «لویاتان عظیمی که کشور یا دولت ... خوانده می شود به کمک فن و صناعت ساخته شده است و صرفا انسانی مصنوعی است، که از انسان طبیعی عظیم تر و نیرومندتر است». توماس هابز.
خالق هستی کائنات، کرات و موجودات را بر اساس نظم خاصی آفریده که در چارچوبی منظم با توجه به نقش و کارکرد خود به ایفای نقش می پردازند. به عنوان مثال بدن انسان از اعضاء و جوارحی تشکیل شده که هر کدام با توجه به نقش خود انجام وظیفه می نمایند. اگر عضوی از بدن قادر به ایفای نقش خود نباشد یا خارج از چارچوبی که برای آن تعریف شده نقش آفرینی کند. کارکرد طبیعی سیستم بدن را مختل و حتی ممکن است منجر به مرگ شود. جامعه نیز که از انسانها تشکیل شده موجودی زنده، پویا و دینامیک بوده و هر یک از اعضای آن دارای وظیفه خاصی می باشند.
اظهار نظر افراد در مسائل غیر مرتبط و قرار گرفتن در جایگاهی که صلاحیت لازم را برای تصاحب آن ندارند، تضییع حقوق دیگران و چرخه طبیعی جامعه را مختل می کند . جوامعی که افراد در چارچوب نقش و جایگاهی که دارند به انجام وظیفه می نمایند، جوامعی سالم، پرنشاط و برآیند آن پیشرفت و توسعه آن کشورها می باشد. ولی جوامعی که افراد به هر دلیل قادر به ایفای نقش در جایگاهی که برای آنها تعریف شده نیستند، پژمرده، بی انگیزه، بی تحرک بوده و توسعه نیافتگی ثمره آن است. با پیشرفت حیرت انگیز و تخصصی شدن امور در جهان متمدن و صنعتی امروزی،نقش افراد هرچه بیشتر تخصصی شده و خواهدشد و نیازمند قرار گرفتن افراد در جایگاه تخصصی خود میباشد.
اظهار نظرهای غیر کارشناسی وغیر مرتبط و قرار گرفتن افراد در جایگاهی غیر مرتبط با تخصص آنها، خسارات و صدمات زیادی را به تاریخ وتمدن بشری وارد نموده است. این مسائل معضلات ومشکلات زیادی را برای کشورها فراهم نموده حتی ممکن است منجر به بحران برای آنها شود و در مرحله حاد منجر به اختلافات و شورش و... شود. همان طور که توماس هابز در لویاتان (هیولای قدرتمند و غول) می گوید: «اجماع و توافق در حکم تندرستی، فتنه و شورش درحکم بیماری و جنگ داخلی در حکم مرگ آن موجود است»
کشورمان ایران نیز به عنوان پازلی از شطرنج جهان کنونی با این معضلات دست به گریبان می باشد. اظهار نظرهای غیر کارشناسی و خارج از صلاحیت افراد و قرار گرفتن آنها در جایگاهی که تخصص و صلاحیت آن را ندارند، یکی از معضلات اساسی تاریخ ایران است که خسارات زیادی را به کشور وارد کرده است . مشکل مضاعف این است که این افراد در جایگاهی همچون کنشگران سیاسی، دولت مردان، مدیران و ... قرار گرفته و با اظهار نظرهای و تصمیمات غیر کارشناسی خود مشکلات عدیده ای را برای کشور در سطوح محلی ، ملی، منطقه ای و جهانی فراهم می کنند.
متاسفانه اظهار نظر در همه امور و مسائل و قرار گرفتن افراد در جایگاهای غیرمرتبط معمول بوده و به صورت عادت و فرهنگ در امده است. آیا سراغ دارید فردی به دلیل اظهار نظر غیرکارشناسی و غیر مرتبط عذرخواهی و از موقعیت و جایگاه خود بر کنار شده باشد؟ آیا سراغ دارید مسئول و صاحب و منصبی به دلیل نداشتن تخصص کنار رفته و یا کنار گذاشته شده باشد؟ در حالی که لازمه زندگی در جهان امروزی اظهار نظرهای کارشناسی و مرتبط و قرار گرفتن افراد در جایگاهی که تخصص و صلاحیت آن را دارند، می باشد. جامعه ما نیاز به تغییر روال، عادت ،تحول و به روز شدن فرهنگ در این زمینه است.
وقتی ما یاد گرفتیم و پذیرفتیم، در خصوص مسائلی که اطلاع نداریم و حوزه کاری دیگران است اظهار نظر نکنیم، دیگر اینکه در مناصب و جایگاهایی که تخصص و صلاحیت آن را نداریم، قرار نگیریم، این امور مهم و اساسی مورد پذیرش اکثریت جامعه ی ایرانی قرار گرفته و به صورت فرهنگ درآید زمینه پیشرفت و توسعه کشور فراهم می شود. به امید آن روز!!
به قلم دامنه. به نام خدا. ضمن سلام، این سخن جالب توجه و آموزشی را از یادداشت های سال های گذشته ام از ص ۳۱ کتاب «قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفۀ تاریخ» اثر استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری به صورت بردداشت آزاد می نویسم. ایشان طفره روی در میان سوسیالیست ها را این گونه شرح داده اند:
فلاسفه «طَفره» را مطرح کردند. یعنی عبور از نقطه ای به نقطه ایی دیگر بدونِ عبور از یکی از راه هایی که آن ها را به یکدیگر متّصل می کند. پس طفره مانند این است که نُطفۀ انسان قبل از عبور از مرحلۀ جنینی به مرحلۀ تولد برسد...
شهید مطهری برای طفره یک مثال سیاسی می زند و شرح می دهد: یا به عبارتی عبور از فئودالیسم به سوسیالیسم بدون عبور از کاپیتالیسم. که امر محال است. این معنی طفره رفتن! مثلاً برخی از سوسیالیست ها بدون توجه به جبر تاریخ و تسلسُل منطقی حَلقات تاریخ می خواستند سوسیالیسم را پایه گذاری کنند که به آنها سوسیالیست های ایده آلیست و سوسیالیسم آنها را سوسیالیسم تخیّلی نامیدند. یعنی بر خلاف سوسیالیسم مارکسیسم که بر شناخت تسلسل منطقی حلقه های تاریخ [فئودالیسم، کاپیتالیسم، سوسیالیسم، کمونیسم] مبتنی است.
وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا
و آنان که می گویند: پروردگارا! ما را از سوی همسران و فرزندانمان خوشدلی و خوشحالی بخش، و ما را پیشوای پرهیزکاران قرار ده.
تفسیر علامه طباطبایی
راغب در مفردات مى گوید: وقتى مى گویند (فلان قرت عینه)، معنایش این است که: فلانى خوشحال و مسرور شد، و به کسى که مایه مَسرّت آدمى است نور چشم و قره عین گفته مى شود، همچنان که در قرآن کریم فرموده: قره عین لى و لک و نیز فرموده: (هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرة اعین).
بعضى از علما گفته اند: اصل این کلمه از (قر) به معناى خنکى و سردى گرفته شده و معناى (قرت عینه) این است که: دیدگانش خنک شد و از آن حرارتى که در اثر درد داشت، بهبودى یافت. بعضى دیگر گفته اند: از باب بهبودى یافتن از حرارت درد چشم نیست، بلکه از این بابت است که اشک شادى خنک، و اشک اندوه داغ است، و به همین جهت به کسى که به او نفرین مى کند مى گویند: خدا چشمش را داغ کند. بعضى دیگر گفته اند: این کلمه از قرار گرفته شده، و معناى جمله (قرت عینه) این است که : خدا به او چیزى داد که چشمش آرامش و قرار یافت، و دیگر چشمش به دست این و آن نمى افتد.
و مراد بندگان رحمان، از اینکه در دعاى خود در خواست مى کنند به اینکه همسران و ذریه هایشان قره عین ایشان باشد، این است که : موفق به طاعت خدا و اجتناب از معصیت او شوند و در نتیجه از عمل صالح آنان، چشم ایشان روشن گردد. و این دعا مى رساند که بندگان رحمان غیر از این، دیگر حاجتى ندارند. و نیز مى رساند که بندگان رحمان اهل حقند و پیروى هواى نفس نمى کنند، (زیرا هر همسر و هر ذریه اى را دوست نمى دارند، بلکه آن همسر و ذریه را دوست مى دارند که بنده خدا باشند).
وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا: یعنى ما را توفیق ده تا در راه انجام خیرات و به دست آوردن رحمتت از یکدیگر سبقت گیریم، در نتیجه دیگران که دوستدار تقوایند از ما بیاموزند و ما را پیروى کنند، همچنان که قرآن کریم درباره ایشان فرموده: (فاستبقوا الخیرات ) و نیز فرموده: (سابقوا الى مغفرة من ربکم و جنة) و نیز فرموده: (و السابقون السابقون اولئک المقربون). و گویا مراد از دعاى مورد بحث، این است که : بندگان رحمان همه در صف واحدى باشند، مقدم بر صف سایر متقین. و به همین جهت کلمه (امام) را مفرد آورد و نفرمود: (و اجعلنا للمتقین ائمه).
بعضى از مفسرین گفته اند: مفرد آوردن کلمه مذکور از این جهت بوده که این کلمه هم در یک نفر و هم در جمع، مفرد مى آید. بعضى دیگر گفته اند: امام در اینجا، جمع (آم) به معناى قاصد است، همچنان که کلمه (صیام) جمع صائم مى آید و معناى آیه این است که: خدایا ما را قاصدین متقین قرار ده تا همواره ایشان را قصد کنیم، و به ایشان اقتدا نماییم، همچنان که اهل بیت (علیهم السلام) آیه را (و اجعل لنا من المتقین اماما) قرائت کرده اند. المیزان.
به قلم دکتر فتح الله دهقان. امنیت در طول تاریخ حیات بشری از اساسی ترین دغدغه و نگرانی انسان ها بوده است. همچنین بستر پیشرفت و توسعه جوامع و کشورهاست . سازمان و ارگان های متعددی بانی و دست اندر کار تامین امنیت می باشند . بعضی از آنها به صورت پنهان و برخی به صورت آشکار انجام وظیفه می نمایند. اگر عملکرد آنها را به کوه یخی تشبیه کنیم، آن بخشی از کوه که زیر آب است بخش پنهان و قله و نوک کوه نمایانگر بخش آشکار می باشد. نیروی انتظامی به عنوان نماد و بخش آشکار در پیشانی و صف اول مواجهه با حوادث و رویدادها می باشد.
بر همین اساس در زیر ذره بین قضاوت افکار عمومی قراردارد. با توجه به این که انسان موجودی پیچیده است. برنامه های پلیس بایستی جامع وهمه جانبه باشد.افرادی که در راس ناجا قرار گرفته اند با توجه به صبقه نظامی شان، نظامی گری بر دیگر جوانب برنامه های آنها سایه انداخته بود. به نظر می رسد فرمانده وتیم مدیریتی فعلی ناجا، همانطور که فرمانده جدید ناجا در ابتدا شروع مسئولیت خود اعلام نمود، مردم محور و اجتمایی رفتار بوده، اخلاق مداری برای آنها مهم است.
نگاهی به روند حوادث و عملکرد ناجا حکایت از آن دارد که عملکرد ناجا منطقی تر و کم هزینه تر شده است (هم برای حاکمیت و هم برای شهروندان) عملکرد آنها در شورش های کور دی ماه ۱۳۹۶ که حدود ۱۰۰ شهر کشور را فرا گرفت ، حادثه دراویش و اعتراض های صنفی و ...، که از نظر حجم با قبل قابل مقایسه نمی باشد ، شواهد این مدعا می باشد. اهمیت این مسئله وقتی بیشتر می شود که به این اصل توجه شود، که رویارویی مردم با حکومت خسارات جبران ناپذیری را به بار آورده و منجر به شکاف ملت-دولت می شود، که به مشروعیت حکومت ها خدشه وارد می کند. به نظر می رسد عوامل زیر در تغییر و نوع عملکرد ناجا موثر بوده و زمینه رسیدن به نقطه مطلوب را فراهم می نمایند.
تغییر نگاه حاکمیت : به نظر می رسد سعه صدر حاکمیت در برخورد با این مسائل بالا رفته است .
نقش افکار عمومی : با توجه به تاثیر غیر قابل کتمان قضاوت افکار عمومی در دنیای کنونی ، عکس العمل افکار عمومی در این مورد موثر بوده است.
استفاده از تجربیات : یکی از عوامل می تواند کسب تجربه ی ناجا باشد . شایسته است آنها از تجربیات دیگر کشورها در این خصوص بهره بگیرند .
نقش آموزش: بخشی از این موفقیت رابطه مستقیم با آموزش نیروهای ناجا دارد . مسئولین بایستی به امر آموزش علمی در ناجا توجه نمایند .
شیوه مدیریت : روند حوادث و رویدادها و نوع مدیریت که هزینه ی مدیریت و کنترل حوادث و اعتراضات را کمتر نموده ، حاکی از عملکرد موفق تر و دیدگاه مثبت مسئولین فعلی و تیم تصمیم ساز ناجا نسبت به گذشته می باشد.
مسئولین ناجا بایستی توجه نمایند: شروع این حرکت میمون و مبارک است ولی تا رسیدن به نقطه مطلوب راه درازی در پیش دارند . این تغییر بایستی به: استراتژی و پلت فورم(برنامه ریزی) و چراغ راهی برای آینده ی ناجا تبدیل شده، ریل گذاری برای عملکرد بهینه و بهتر انجام شود، اگر حرکتی پاندولی و مقطعی باشد، ارزش آنچنانی ندارد. در این راستا برنامه ریزان و تصمیم سازان ناجا شایسته است از علوم مختلف روز برای این امر مهم استفاده نمایند.
مجموعه ی ناجا که فرزندان این مردم بوده: و بخشی از وظیفه ی سخت تامین امنیت به آنها سپرده شده است ، بایستی بین معترضین که به قانون پاینده بوده . و احساس می کنند حق و حقوقشان ضایع شده و آشوب گران و قانون شکنان تفاوت قائل شوند ، هرچند باید اعتراف کرد که تشخیص و تفکیک و تمایز قائل شدن بین آنها کار سختی است.
حاکمان، دولتمردان و ساستمداران: بایستی به این امر توجه خاص نموده و زمینه و امکانات را برای ناجا فراهم نمایند. چون که خیر مُلک و مَلک در این است که هزینه ی مدیریت بحران ها به حداقل برسد.