به قلم عباسعلی قنادیان (مرآت) مدیر گـذرگـاه فـکر و ذکــر: مقدمه: مرآت، امام را نادرۀ دوران و معجزه حوزه های علمیه می داند و معتقد است که در دورۀ پس از غیبت، تنها عالم و فقیه و عارفی بوده که توانسته است: سیاست را در مسیر شریعت، معنویت ببخشد! شریعت را در جادۀ ایقان به سمت عرفان سوق دهد و سیمرغ عرفان را در حجلۀ جهاد و شهادت و خون، به پرواز درآورد، تا آموزه ای باشد برای تکامل و بالندگی زیست انسان ها بر پایه اصل عزت، حکمت و مصلحت. منبع
قرائت امام : شاخص های اسلام با قرائت امام روح الله رحمت الله علیه: استکبارستیزی، اعتصام به حبل الله و تشکیل امت واحده، پیوند بین عرفان، شریعت و سیاست، خودباوری دینی در برابر خودتحقیری (= ما می توانیم)، حمایت از مظلومان، پابرهنگان و مستضعفان جهان، تقبیح انزوا گرایی، اعتقاد راسخ به تشکیل حکومت و پیاده سازی احکام دین در تمام شئون زندگی، ضرورت ورود علما و اندیشمندان دینی به عرصۀ سیاست، جهانی سازی دین، خرافه زدایی از دین، عزت بخشی به مسلمین، پویاسازی فقه و احکام دینی، احیای مناسک سازنده و بالندۀ دینی، مبارزه با اشرافیت (مرفهان بی درد)، فقرزدایی و اعلام جنگ دائمی بین فقر و غنا (نظام سرمایه داری) و... و...
قرائتهای سخیف: و این قرائت تحول آفرین، موقعی به منصۀ ظهور رسید که قرائت های سخیفی از دین در جهان ارائه و ترویج می شد. از جمله: محدودسازی دین به احکام طهارت و نجاسات، سوق دادن قرآن به سمت قبرستان ها و اموات، انکار کارکردهای اجتماعی دین، جدایی دین از سیاست، جایز ندانستن برپایی حکومت قبل از ظهور امام معصوم، عدم مبارزه با ظلم و فساد به بهانۀ تعجیل در ظهور امام زمان، بی تفاوت بودن در برابر مستضعفان سایر کشورها، توجیه مرزهای جغرافیایی با هدف سلطۀ استعمار و جداسازی ملت های مسلمان از یکدیگر، تضاد بین دین و علم، امتیاز داشتن آخوند حجره نشین بر آخوند فریادگر، برتری آخوند ژنده پوش و الاغ سوار بر آخوند جهان دیده و جهان نگر، برداشت های ناروا از حدیث معروف «الفقرُ فخری»، القای بی تفاوتی به جامعه با عبارت های ساختگی و تخدیری مثل «عیسی به دین خود موسی به دین خود»، ترویج زهد کاذبانه و بی رغبتی به دنیا در بین مسلمانان با هدف چپاول ذخائر مادی و معنوی مسلمین، القای تز استعماری «السلطان ظل الله» و اطاعت پذیری از حکومت طاغوت، لزوم حمایت از شاه بعنوان تنها حکومت شیعی در جهان!! تفسیر وارونه از مسئلۀ جبر و اختیار برای عقب نگهداشتن مردم و تن دادن آن ها به حاکمیت جور ... و... . منبع
شناسنامهی حیدر
روز تشییع زندهیاد حیدر طالبی دارابی از کنار منزلمان
مرحوم آق شخ حیدر طالبی دارابی
متن نقلی از سیدباقر شفیعی دارابی فرزند مرحوم سید طالب: بنده زمانی در روستای دارابکلا روستای مدیر محترم وبعضی از دوستان گروه عضو هیئت امنای تلفن همراه انسان وارسته حاج مهدی دباغیان از خیرین ومسئولین زمان شاه وفعلی بودم یک روز جهت کاری همراه مرحوم حاج آقای دارابکلایی که امام جماعت ورییس حوزه داراب کلا بود به بابل رفتیم وچون ایشان با آقای هادی روحانی امام جمعه بابل ونماینده ولی فقیه در حوزه نجف همدرس ورفیق بودند رفتیم البته در حدود سی سال پیش که ماشین هم کم بود و ما هم ماشین نداشتیم با ماشین شخصی به بابل رفتیم
سیدباقر شفیعی دارابی
مرحوم آیتالله شیخ محمدباقر دارابکلایی
و در برگشت پیش آقای روحانی رفته و هنگام برگشت آقای روحانی ماشینی را جهت اعزام ما به ساری در اختیار ماگذاشت ولی با واکنش سریع وعصبانی نه انقلابی حاج آقای داراب کلایی روبرو گردید که به زبان مازندران گفت هادی این ماشین مال کیه گفت از دفتر ما گفت شخصی شماست گفت نه دولتی است با عصبانیت اعتراض کرد و به من گفت برویم با مینی بوس میرویم این قضیه را گفتم که بیشتر روشن بشود باسپاس
توضیح بیشتر:
کتاب سیرهی خضر نبی ع
نوشتهی حجتالاسلام سید کمالالدین عمادی
بازتاب متن «قوم عالین امروزین» که ۱۳ مهر ۱۴۰۰ نوشتهام. در: اینجا
متن اول:
به قلم جناب «مرآت»
سلام و درود. و ممنون از یادداشت خوب شما. چه تصادف کلامی جالبی بود بین نوشته شما با حرفهای سه روز قبل بنده: در وادی السلام نجف بر مزار شهید عزیز ابومهدی المهندس فاتحه می خواندم و می گریستم. یک خبرنگار عراقی از من پرسید ایرانی هستید گفتم بله، گفت چه ویژگی از این شهید می دانید که این جور برایش گریه می کنید. بهش کفتم او مخلصانه، شجاعانه، جوانمردانه و حتی بی نام و نشان در برابر یاغیان و باغیان و عالیان زمانه جنگید. اما خودبرتر بین های زمانه ناجوانمردانه او و رفیق ابدی اش را ترور کردند. و من بیش از هرچیز به مظلومیت و اخلاص و صدق عمل او غبطه می خورم... »
دامنه: در اینجا پاسخم به جناب آقای «مرآت» مدیر محترم گذرگاه فکر و ذکر را نوشتهام. از جناب ایشان بابت نوشته و اظهار نظر متشکرم. با آرزوی موفقیت و بهروزی.
متن دوم:
به قلم حجتالاسلام احمدی:
سلام بر جناب طالبی عزیز. سالروز رحلت رسول خدا و شهادت امام مجتبی تسلیت باد. نمونه سردار سلیمانی واقعا جالب هست، با توجه به این که بعد از این که آن را بعد از قیام اباعبدالله در مقابل عالین قرار دادی و در واقع این سردار دلها پرورش یافته مکتب سیدالشهدا هست.
دامنه: سلام و تسلیت جناب استاد احمدی. از دقت و افزودن این نکتهی شما بر متن ممنونم. خرسندم خوشایند شما شد.
متن سوم:
«تحشیه» بر نوشته : «قوم عالین امروزین»
سلام علیکم. ضمن عرض تسلیت به جهت ایام سوگواری سالار شهیدان و فرارسیدن رحلت جانگداز نبی رحمت و شهادت سبط اکبرش (امام مجتبی) و نیز شهادت پاره تنش (امام رضا) علیهم السلام، توفیقی حاصل شد تا نوشته وزین «قوم عالین امروز» جنابعالی را مطالعه نمایم؛ با همه مشغله ها، حیفم آمد از باب «تحشیه» بر آن، نکاتی را یاد آور نشوم:
۱) همچون همیشه، انتخاب نیکی داشته و زیبا و سودمند نگاشته اید؛ بویژه اینکه آن را به زیور «تطبیق» آراسته نموده، و از خصلت منفی «نقل صِرف» دوری جسته اید؛
۲) حتما میدانید که صفت پست و مذموم «عالین» از جمله صفات منفی مشترک بین شیاطین «جنّی» (سوره «ص» آیه ۷۵) و «انسی» (سوره «دخان» آیه ۳۱ و سوره «مؤمنون، آیه ۴۶) است؛
۳) مذمت وارده در مورد خصلت پلید «عالین» (سرکشان - برتری جویان) در آیات و روایات، و بیان پیامدهای برآمده از آن، به مراتب بر مذمت از دیگر خصائل منفی و برشمردن پیامدهای نشأت گرفته از آنها فزونی دارد؛
۴) بررسی عوامل مؤثر در بروز وقایع تلخ تاریخی، گویای این حقیقت است که اصلی ترین و برترین عامل مؤثر در عناد ورزی اشخاص و احزاب با مجموعه سفیران به حق الهی، چیزی جز برخورداری آن از خدا بی خبران، از خصلت فرعونی و ابلیسی «عالی» (برتری جوی و سرکش بودن) نمی باشد؛
۵) همانگونه که اشاره شد، تطبیق ماجرای قوم «عالین» گذشته به وضعیت فعلی جهان؛ و نیز اشاره به مقابله و ستیز همیشگی نبی رحمت و رهپویان حقیقی راه جاویدش با اقوام و اشخاص آلوده به این خصلت زشت؛ از نقاط مثبت پررنگ این نوشته کوتاه محسوب می شود؛
۶) یاد نمودن از مکتب ستیزه گر سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان نماد بارزی از تلاش در عرصه مقابله با «عالین» نیز از نقاط مثبت این نوشته جنابعالی محسوب می شود؛
۷) آن شهید سرفراز (شهید حاج قاسم)، در بخش های مختلفی از وصیت نامه بلندش، از عظمت مکتب امام راحل و غربت مقام معظم رهبری یاد نموده؛ و از دیگران خواسته است که تنهایش نگذارند؛
۸) باورم این است که جنابعالی به آموزه های بلند این شهید جاوید، باور دارید.
به قلم حجتالاسلام محمدرضا احمدی: فهم ذکر و تسبیح موجودات. خداوند متعال در آیه ۴۴ سوره اسراء می فرماید: وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ و موجودی نیست در عالم جز آن که ذکرش تسبیح و ستایش حضرت اوست و لیکن شما تسبیح آنها را فهم نمیکنید. یکی از مقامات بلند عرفانی، فهم ذکر و تسبح موجودات عالم نسبت به خدای متعال است که آنها چگونه ذکر خدا می گویند؟ به چه زبان و حالتی؟ سجده شان چگونه است؟ ذکر لفظی؟ ذکر قلبی؟ ذکر عملی؟ ذکر خدا یعنی سکونت خدا در وجود انسان، آن چه را که می بیند به یاد خدا بیافتد، به نحوی که همه موجودات و اتفاقات را از زاویه الهی بنگرد. طبیعت را در حال یاد خدا و تسبیح گوی او ببیند، اتفاقات ارضی و سماوی را از زاویه الهی نظاره کند. ذکر دائمی خدا یعنی باور به این که جهان در محضر خداست و این حالت بالاترین ذکر خداست.
....
سال ۱۳۷۳ ، منزل مرحوم حسنزاده آملی
جهت مصاحبه با ایشان. سمت چپ به ترتیب:
حجتالاسلام محمدرضا احمدی
حجتالاسلام شیخ حسن رمضانی
عاقل به قوانین خِرد راه تو پوید
دیوانه برون از همه آئین تو جوید
تا غنچه بشکفته این باغ که بوید
هر کس به بهایی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
در سال ۱۳۷۳ به مناسبت برگزاری کنگره بین المللی شیخ انصاری، جهت مصاحبه در باره شخصیت شیخ انصاری به منزل مرحوم علامه در خیابان صفائیه قم رفتیم. خوش اخلاقی و روش نیکو در مواجهه با افراد، در وجود ایشان موج می زد. بعد از مصاحبه و هنگام خداحافظی، ناگهان صدای مرغ و خروس هایی که در حیاط منزل ایشان بودند بلند شد و ما از این همهمه با تعجب به یکدیگر نگاه کردیم. علامه فرموند: چیه؟ تعجب می کنید؟ اینها دارند ذکر و تسبیح خدا می گویند.
آری، موجودات ذکر می گویند و تسبیح الهی بر زبان دارند، اما افرادی مثل حسن زاده ها ذکر آنها را فهم می کنند. نامحرمان اسرار آفرینش توان درک تسبیح موجودات را ندارند، اما علامه حسن زاده محرم آستان الهی بود و اذکار موجودات را درک می کرد.
ما سمعیم و بصیریم و هُشیم
با شما نامحرمان ما خامُشیم
روح علامه ذوالفنون حسن زاده آملی
با امیرالمومنین محشور باد.
دامنه: سلام استاد احمدی. این متن شما -که بهدرستی مفهوم مهم ذکر و تسبیح را به تشبیه و خاطرهی خود و نقل قول آن استاد کم نظیر دهر بردهای- بر دلم نشست. دست مریزاد و رحمت واسعهی خدا بر روح پرستندهی آن علامهی روزگار که نمونه بود و پرهیزگار.
پست ۷۹۸۵ : به قلم جواد نوائیان رودسری: صحن عتیق حرم رضوی قدیمیترین صحن است که البته آن را با نامهای «انقلاب» و «سقاخانه» هم میشناسند... محل دفن پیکر مطهر امام رضا (ع)، سرداب یکی از قصرهای حُمید بن قحطبه، حاکم توس بود که پیش از آن، هارونالرشید، خلیفه عباسی را در آن دفن کرده بودند... شیخ صدوق در «عیون اخبارالرضا (ع)» از وجود قاری، مؤذن و مسجد در کنار بقعه مطهر امام رضا (ع) سخن به میان میآورد. این بقعه، در دوران حکومت سامانیان، صاحب تزیینات ویژه شد و در واقع، بخشی از سازههای معماری جنوب شرقی صحن عتیق، در همین دوره شکل گرفت. با قدرتگرفتن غزنویان، شرایط کمی دشوار شد. متون تاریخی از هجوم سبکتگین، پدر محمود غزنوی به مشهد و ویران شدن بخشی از تأسیسات حرم رضوی سخن میگویند؛ اما در دوره محمود غزنوی، این خشونت کنار گذاشته و فعالیتهای عمرانی از سر گرفته شد.
با آغاز دوره سلجوقی، شرایط کمی متغیر شد؛ ... به احتمال زیاد در همین دوره بود که برای نخستینبار، دیواری را در اطراف ضلع شمالی حرم مطهر ساختند و در واقع، نقشه اولیه صحن عتیق شکل گرفت. محوطه صحن اولیه، به اندازه یکچهارم فضای فعلی آن بود و به علاوه، تزیینات بهخصوصی نداشت... قدیمیترین سنگ مزار حضرت ثامنالحجج (ع) هم که امروزه در موزه آستانقدس رضوی نگهداری میشود، در همین دوره ساخته شد. بیشتر بخوانید ↓
به قلم حجتالاسلام محمدرضا احمدی: سرشکسته یا سربلند؟! نام زینب کبری با کربلا و امام حسین علیه السلام عجین است، به نوعی که کربلا بدون زینب قابل تصور نیست. بر اساس روایتی که علامه مجلسی در بحارالانوار نقل میکند، حضرت زینب پس از ورود به کوفه، وقتی سر بریده برادر را بر روی نیزه دید، سرش را بر چوبه محمل زد و خون جاری شد و اشعاری در فراق برادر خواند. صرف نظر از صحت و سُقم این ماجرا، حضرت زینب و کاروان اسرا از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام و از شام تا مدینه، سختی و مرارت فراوان دیدند که هر کدام میتوانست موجب تسلیم آنها شود، اما زینب کبری سربلند ماند. حتی اگر سر او شکسته شده باشد، اما او یک زن سرشکسته نیست، بلکه سرافراز و سربلند است. سرشکسته کسی است که رفتارش در مقابل حاکمان همراه با ذلت و ترس و ناتوانی باشد، حتی اگر سرش شکسته نباشد.
حجةالاسلام احمدی
زینب کبری در تمام مراحل مواجهه با حاکمان، بخصوص یزید (لعنه الله) رفتاری از خود بروز دارد که تنها افراد والا و برخوردار از نفس مطمئنه و سربلند میتوانند انجام دهند. افراد سرشکسته نمیتوانند خطبه های آتشین ایراد کنند. در گفت و گو با ابن زیاد، علی رغم داغهای فراوانی که دیده بود، جوری سخن گفت که خطبه خواندن امام علی علیه السلام را زنده کرد. در نهایت ابن زیاد با حالت خشم و استهزا اقرار کرد که این هم مثل پدرش علی سخنپرداز است؛ به جان خودم پدرت نیز شاعر بود و سخن به سجع میگفت.
از این مهمتر، در مجلس یزید او را با یابن الطلقاء خطاب کرد که ظاهرا بسیار بر یزید گران آمد. او سخنانی به مراتب محکمتر و آتشین تر از مجلس ابن زیاد ایراد کرد، به نحوی که یزید پرسید: مَن هذه المتکبره؟ حضرت با صلابت تمام فرمود: به خدا قسم من جز از خدا نمی ترسم و جز به او شکایت نمی کنم. هر کاری می خواهی بکن! هر نیرنگی که داری به کار زن! هر دشمنی که داری نشان بده! به خدا این لکه ننگ که بر دامن تو نشسته است هرگز پاک نخواهد شد. وقتی سکوت مرگبار کاخ را فرا گرفت، یزید تلاش کرد تمام تقصیرات بر گردن این زیاد بیاندازد. آیا چنین رفتاری از یک زن سرشکسته و خسته سر میزند یا از یک شیرزنِ سربلند؟ آری، با سرِ شکسته هم میتوان سربلند و پیروز بود، نه سرشکسته و ذلیل و زینب کبری سلام الله علیها چنین بود.
دامنه: سلام. چه خوب در اول ماه، حق مطلب را اینچنین عالی ادا کردید. تبیینی بهجا. بله درسته من معتقدم حضرت زینب س حاصلجمع آلِ عباست و تمام فضیلتهای آنان در ایشان ظهور یافته.
به قلم حجتالاسلام محمدرضا احمدی: مسابقه تیراندازی آقای جواد فروغی در المپیک ۲۰۲۰ توکیو، علاوه بر کسب مدال طلا، یک دست آورد مهم برای من داشت. وقتی از ایشان در باره رمز و راز موفقیت سوال کردند، گفت: اول خدا، دوم خدا، سوم خدا. این همان توحید، بدون شرک خفی است.
دو نوع شرک داریم: یکی، شرک آشکار که پرستیدن سنگ و چوب و شریک قرار دادن آنها در خلقت و تاثیر در حدوث و بقا است. در اینجا نه لا اله الا الله بر زبان جاری میشود و نه اعتقادی به آن هست. دیگری، شرک خفی است، شرکی که در آن لا اله الا الله گفته میشود، اما استواری اعتقادی در آن ضعیف است به نحوی که علاوه بر خدا، دیگران هم موثر در وجود تلقی میشوند. ماها معمولا هنگام ابتلا به مریضی، وقتی به دکتر مراجعه میکنیم، میگوییم دکترجان، اول خدا، دوم هم شما و ... این همان شرک خفی است که لا موثّر فی الوجود آلا الله فراموش میشود.
آیت الله جوادی آملی بیان زیبایی در این زمینه دارند و میفرمایند: طبق بیان قرآن کریم اکثر مومنین دچار شرک خفی می باشند؛ تعبیر «اول خدا، دوم فلان شخص» اشتباهی است که اکثر مردم به آن مبتلا هستند چراکه خدا اولی نیست که دومی داشته باشد بلکه همه امور از ابتدا تا انتها به دست خداست. طبق روایات هر کس بگوید «لااله الا الله» قطعا به بهشت وارد خواهد شد، اما مشرکانه فکر کردن و اندیشیدن به انسان اجازه نمی دهد تا در هنگام مرگ بگوید «لااله الا الله»؛ چرا که در هنگام مرگ زبان ما در اختیار ما نیست بلکه زبان ما در اختیار اعمال و ملکات ماست.
...
پاسخ دامنه: استاد احمدی سلام. مثل همیشه، این نوشتهی شما نیز برای من اثر وضعی و انتقالی داشت. رویداد زیبای قهرمانی آقای جواد فروغی را بهدرستی به مسئلهی مهم اعتقادی پیوند زدید. موافقم که ایمان ایشان، چراغ هدایتش بود. در مورد شرک و توحید نکات مهمی بیان فرمودید که واقعاً باید در زندگیمان بدان توجه داشته باشیم مثل همین برادر پاسدار رزمندهی قهرمان. جناب استاد احمدی دور و برم را گشتم جملهی ملاصدرا را نکتهای مفید در راستای بحث قشنگ شما دیدم: «آنچه در عالم وجود، غیر واجب معبود، به نظر میآید، تنها عبارت از ظهور ذات و تجلی صفات او است که در حقیقت، آن هم عین ذات او است...»
به قلم حجتالاسلام محمدرضا احمدی: سلام دوستان. السلام علیک یا علی بن موسی الرضا. در مشهد نایب الزیاره و دعاگوی همه هستیم. یادتون میاد در ۱۰ فروردین ۹۹ خبری خواندیم که دلمون مملو از اندوه شد: مدیرکل راهآهن خراسان گفت: برای نخستین بار در طول ۶۲ سال اخیر، امروز نهم فروردین ماه ۱۳۹۹، نبود مسافر، حرکت قطارها را در مسیر ریلی مشهد متوقف کرد. این رخداد در طول تاریخ فعالیت ایستگاه راهآهن مشهد به عنوان یکی از پررفت و آمدترین ایستگاههای قطار در ایران بیسابقه است."
اما امروز گرچه کرونا همچنان جولان میدهد، اما نه یک قطار و یک اتوبوس و یک ماشین و یک هواپیما، بلکه زائران بیشمار آن امام رئوف به سوی مشهد روان هستند. یا امام رضا، این روزها باید بیستر به شما توجه کنیم، دلهای ما باید صافتر و آرامتر متوجه شما باشد. نگاه رئوفانه شما همیشه متوجه این ملت بود، اما این روزها بیشتر به نگاه مهربانانه شما نیاز داریم. نگاه کریمانه شما همیشه هست، آیا ما چشمان شُستهای داریم که آن را ببینیم؟ آیا قلبهای صافی داریم که آن را بیابیم؟ یا امام رضا. گرچه این محدودیتها در راستای خدمت به زائران شماست، اما بیش از این برای ما مپسند ... دعا میکنیم که همه مسافران بسلامتی و با قبولی زیارت به اوطان خود برگردند و این باب کرم و پناه شیعیان همیشه به روی مشتاقان باز باشد.
آبرو میرود ای ابر خطاپوش ببار
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
عکاس: آقای احمدی
متن دوم:
دلهای شیدایی
کرونا یک ماسک روی دهان ما زد تا ما از ویروسهای آلوده کننده و احیانا کشنده در امان بمانیم. چقدر مواظبت میکنیم تا خدای نخواسته به این مریضی مبتلا نشویم. در بخش از زیارت امین الله میخوانیم: اللهم اِنَّ قُلوبَ المُخبتینَ الیکَ والِهه. خدایا دلهای خاشعان شیفته توست. این زیارت امین الله خیلی جالب، فوق العاده و عجیب هست، واقعا عجب زیارت باحالی هست. زیارتی است به نام مولا علی ولی به کام زائر، در یک جمله سلام میدهیم و در ادامه راز و نیاز هست و با معشوق حرف زدن. در قرآن کریم، قلب منشا فهم و درک معرفت معرفی شده که فرمود: اَم لهم قلوب لایفقهون بها. قلبی که قفل شده باشد، نمیتواند منبع ادراک میگرفت و معنویت گردد: اَم علی قلوب اَقفالُها. بهترین قلب، قلب خاشع و فروتن در برابر پروردگار است، قلبی که گناهان فراوان آن را سخت و زمخت نکرد، قلبی که همیشه متوجه رب الارباب است. این قلب در دیدگاه قرآن همان فَتُخبِتَ له قُلوبُهم هست. قلبهای این گونه از مومنان در مقابل خداوند خاشع و فروتن است، جز محبت خدا، چیزی دیگری در آن نیست. خانه را از اغیار خالی کردن است. قلب مرکز فرماندهی و جهت دهی زندگی انسان است و باید از غریبه ها و نفوذی ها خالی بماند. چگونه میتوان دل را از اغیار خالی کرد؟ با زدن ماسک بر دریچه قلب. دل اگر بخواهد خاشع و واله و شیدایی شود، باید ماسک ضد کرونای معنوی داشته باشد، تا ویروسهای شیطانی در آن نفوذ نکند، آن وقت با حالتی خاضعانه و خاشعانه بگوید: اللهم انّ قلوبَ المُخبتینَ الیک والهه... .
مشهدالرضا ( ۲۵ تیر۱۴۰۰ )
دامنه: جناب استاد احمدی سلام. هم متن و هم عکس بر دلم نشست. متن، از آن رو که با دل حائر نوشتید. عکس، از آن رو که همیشه در طلب زمانی بودم که دور مضجع شریف، منظم و فضای خالی باشد تا بتوان خیلی با آرامش ضریح را دیدار و روح امام رئوف (ع) را با نهایت ادب و فرصت کوتاه، زیارت کرد و آرام رفت کنجی نشست و به عبادت و واگویهی دل نشست. اینک پس از دو سال، یک بحران ویروسی، موجب شد آن نظم و آرامش -که مطالبهی اغلب زایران بوده است- به روی زوار باز شود. قبول باشد که در ایام دههی اول ذیالحجه به زیارت حرم امام رضا علیه السلام شتافتید؛ به قول آن روایت که زیارت مشهد مقدس، حج حساب میآید. استاد احمدی حال ما را عوض کردی. خیلی بهجا بود نکاتت دربارهی متن زیبای زیارت امینَالله. متن قشنگی نوشتی. امینَالله واقعاً آهنگین است و در قلب سمفونی عشق مینوازد. توضیحات شما دو تشکر دارد: تشکر از شما که فضای معنوی حرم را به روی ما گشودی. تشکر از مسئولان حرم مطهر که خدمت خوبی به زایران میکنند. دل ما را کشاندی به صحنهای حرم مشهد. تعبیر زیارت در ایام فاصلهگذاری اجتماعی به «معراج و درنگ کوتاه» جالب بود. البته از طریق سامانهی «رضوان» -که نرمافزاری خوبیست از سوی حرم- اغلب از راه دور، زنده وارد مضجع شریف میشوم. اما شما استاد عوض حقیر زیارت و بر والدینم یاد فرما.
احمدی: و علیکم السلام استاد طالبی عزیز. حقیقتا در این مدت دلمون برای یک لحظه زیارت تنگ شده بود، اکنون که این توفیق حاصل شد، خدا را کُرور کُرور شکر میکنیم. متصدیان امر تمام توانشان را برای راحتی زائران و رعایت پروتکل بهداشتی گذاشتند و زوار هم معمولا با جمعیت اندک و با رعایت فاصله و داشتن ماسک که اجباری هست، به زیارت میروند. (تمام کارکنان و خدمه و ... حرم مطهر ملزم به داشتن ماسک هستند و دارند.) اما بخش عمده کار در دستان زائران است که باید بیشتر مراعات نمایند. معمولا زوار عزیز رعایت میکنند، چه در داخل حرم و چه در بیرون آن. و بجز ساعات خاص، اطراف ضریح خلوت هست، چون هیچ کس نباید توقف کند. تمام سلام و راز و نیاز و خداحافظی، همچون معراج پیامبر، در درنگ مختصر صورت میگیرد، نه توقف زیاد اما کسانی که کمتر رعایت میکنند، میزبانان و صاحبان اصناف و مشاغل هستند، متاسفانه. انشاالله درهای این مضجع شریف همیشه به روی مشتاقان باز باشد.