منو
درباره ی سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعي
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

۲۰۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تک نگاران دامنه» ثبت شده است

۱ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم حجت‌الاسلام محمدرضا احمدی:

پرده اول:

"من به همین دانشکده در چند سال پیش نامه نوشتم و گفتم یگانه دانشکده ای که صلاحیت دارد یک کرسی اختصاص به مارکسیسم بدهد این دانشکده است نه این که مارکسیسم یا بخش اعتقادی و فلسفی و منطقی اش (ماتریالیسم دیالکتیک) را یک استاد مسلمان تدریس کند، بلکه بروید استادی که واقعا مارکسیسم را شناخته باشد و مؤمن به مارکسیسم باشد، ماتریالیسم دیالکتیک را شناخته باشد و معتقد به آن باشد و مخصوصا به خدا اعتقاد نداشته باشد، به هر قیمتی شده پیدا کنید، حقوق گزاف به او بدهید بیاید در همین دانشکده ی الهیات اینها را تدریس کند. بعد ما هم می آییم، حرفی اگر داشته باشیم می گوییم و منطقمان را عرضه می داریم. هیچ کس هم مجبور نیست که منطق ما یا منطق آنها را بپذیرد... این کار صحیح است، و الا اگر ما جلو فکر را بگیریم، اسلام و جمهوری اسلامی را شکست داه ایم، ولی این غیر از مسئله اغفال و اغواست
م. آ شهید مطهری. ج ۲۴، ص: ۱۲۶
آینده انقلاب اسلامی، ص ۹۵
پرده دوم:
 
"صراط مستقیم باریک‏ است، کمی از این طرف برویم پرت می‏شویم، کمی از آن طرف برویم هم پرت‏ می‏شویم، اندکی به نام عفت و عصمت و پاکی، زن را بکشانیم به گوشه‏ صندوقخانه ها، پرت شده ایم، یک ذره به نام دخالت خانمها در اجتماعات و فعالیتها حریم (در " مسئله حجاب " این حدود کاملا مشخص شده) را بشکنیم نیز از آن طرف افتاده ایم‏. شرکت، ملازم با اختلاط نیست، شرکت ملازم با نوعی التذاذ جنسی از یکدیگر بردن نیست. پیغمبر اکرم در مسجد مدینه زنها را اجازه می داد می آمدند، مردها را هم اجازه می داد می آمدند. زنها را منع نکرد، ولی یک دفعه فرمود: ای کاش ما برای خانمها درِ دیگری از مسجد باز کنیم، دلش نمی خواست که زنها و مردها از یک در داخل و خارج شوند، به یکدیگر تنه می زنند، فساد از همین جا پیدا می شود که بعد باب النساء را ساختند که الآن هم در همان محل در مسجد مدینه دری هست به نام باب النساء که مخصوص زنهاست... پیغمبر اکرم خوش نداشت که این حرکت به صورت اختلاط باشد".
آینده انقلاب اسلامی، ص ۲۱۹
 
پرده سوم:
 
"آمدند دبیرستان های مختلط تاسیس کردند، برای چه؟ هدف چه بود؟ دانشگاهها که وضع عجیبی داشت. در حدود دوازده سال پیش از دانشکده ادبیات از من دعوت شد که در دوره فوق لیسانس و دکترای آنجا که کلاسهای آن معمولا چهار پنج نفر بیشتر نیستند تدریس کنم... من هم نمی رفتم، اصرارهای خیلی زیادی شد و دلایل بسیاری آوردند که چنین نیازی به فلسفه اسلامی هست و اگر شما بیایید چنین و چنان می شود و... من یک روز رفتم ، تا رفتم داخل سالن دانشکده ادبیات واقعا وحشت کردم. آن کلاس در زیر زمین تشکیل می شد. من سالن سینما را تا آن وقت ندیده بودم، هنوز هم ندیده ام، ولی آن چه را که در باره سالن سینما شنیده بودم، آنجا شهود کردم، حقیقتا شرمنده شدم. از آن اتاق که بیرون آمدم بروم زیر زمین برای درس، از یک کناری خودم را کشیدم، سرم را پایین انداختم، رفتم آنجا چهار کلمه درس گفتم و گفتم خداحافظ، اینجا جای من نیست".
آینده انقلاب اسلامی، ص ۲۱۶
۰ موافقين ۰ مخالفين ۰
به قلم علی قلی‌تبار: بسم الله الرحمن الرحیم "بررسی دلایل و ضرورت های انقلاب، دستاوردهای انقلاب را در مقایسه با شاخص های پیش از انقلاب و در قیاس با سایر کشورهای همطراز در گذشته و حال" بخش دوم. «اشتیاق انقلابی، تنها یک نتیجۀ ممکن دارد "ختم‌شدن به گفتمان ارباب". این موضوع را تجربه ثابت کرده است. آن‌چه شما به‌عنوان انقلابیون تمنایش را دارید، یک ارباب است. یکی هم به‌دست خواهید آورد.» (ژاک لکان)
 
 
در بخش نخست، به بنیان های اساسی سقوط و سرنگونی حاکمان و حکومت ها بدون تحلیل و بسط گزاره ها پرداختم. بدوا گمان می کردم قادرم در دو بخش به تبیین موضوع پیشنهادی بپردازم اما با همۀ تلاشم دریافتم که نباید از کنار این بحث با این اهمیت، به این سادگی گذشت. تجربه و دانش بشری در طول حکومت ها نشان می دهد که هر حاکمی و حکومتی در استمرار بقا و تثبیت خود همواره چنین بود: استبداد رای، فزون طلبی، انحصارطلبی، مطلق گرائی، تنگ تر کردن حلقۀ خواص و حذف رقیب ولو از نزدیک ترین اقارب و تشدید خشونت و هدم نمادها و نهادهای ارزشی و اخلاقی و هنجای مقبول و موجه زیرا بر بال نظریۀ ماکیاوللی، بقا را بعنوان اصل اول، اریکۀ قدرت می داند. بیشتر بخوانید ↓
۱ موافقين ۱ مخالفين ۰

به قلم عباسعلی قنادیان (مرآت) مدیر گـذرگـاه فـکر و ذکــر: مقدمه: مرآت، امام را نادرۀ دوران و معجزه حوزه های علمیه می داند و معتقد است که در دورۀ پس از غیبت، تنها عالم و فقیه و عارفی بوده که توانسته است: سیاست را در مسیر شریعت، معنویت ببخشد! شریعت را در جادۀ ایقان به سمت عرفان سوق دهد و سیمرغ عرفان را در حجلۀ جهاد و شهادت و خون، به پرواز درآورد، تا آموزه ای باشد برای تکامل و بالندگی زیست انسان ها بر پایه اصل عزت، حکمت و مصلحت. منبع

 

قرائت امام : شاخص های اسلام با قرائت امام روح الله رحمت الله علیه: استکبارستیزی، اعتصام به حبل الله و تشکیل امت واحده، پیوند بین عرفان، شریعت و سیاست، خودباوری دینی در برابر خودتحقیری (= ما می توانیم)، حمایت از مظلومان، پابرهنگان و مستضعفان جهان، تقبیح انزوا گرایی، اعتقاد راسخ به تشکیل حکومت و پیاده سازی احکام دین در تمام شئون زندگی، ضرورت ورود علما و اندیشمندان دینی به عرصۀ سیاست، جهانی سازی دین، خرافه زدایی از دین،  عزت بخشی به مسلمین، پویاسازی فقه و احکام دینی، احیای مناسک سازنده و بالندۀ دینی، مبارزه با اشرافیت (مرفهان بی درد)، فقرزدایی و اعلام جنگ دائمی بین فقر و غنا (نظام سرمایه داری) و... و...

قرائت‌های سخیف: و این قرائت تحول آفرین، موقعی به منصۀ ظهور رسید که قرائت های سخیفی از دین در جهان ارائه و ترویج می شد. از جمله: محدودسازی دین به احکام طهارت و نجاسات، سوق دادن قرآن به سمت قبرستان ها و اموات، انکار کارکردهای اجتماعی دین، جدایی دین از سیاست، جایز ندانستن برپایی حکومت قبل از ظهور امام معصوم، عدم مبارزه با ظلم و فساد به بهانۀ تعجیل در ظهور امام زمان، بی تفاوت بودن در برابر مستضعفان سایر کشورها،  توجیه مرزهای جغرافیایی با هدف سلطۀ استعمار و جداسازی ملت های مسلمان از یکدیگر، تضاد بین دین و علم، امتیاز داشتن آخوند حجره نشین بر آخوند فریادگر، برتری آخوند ژنده پوش و الاغ سوار بر آخوند جهان دیده و جهان نگر، برداشت های ناروا از حدیث معروف «الفقرُ فخری»، القای بی تفاوتی به جامعه با عبارت های ساختگی و تخدیری مثل «عیسی به دین خود موسی به دین خود»، ترویج زهد کاذبانه و بی رغبتی به دنیا در بین مسلمانان با هدف چپاول ذخائر مادی و معنوی مسلمین، القای تز استعماری «السلطان ظل الله» و اطاعت پذیری از حکومت طاغوت، لزوم حمایت از شاه بعنوان تنها حکومت شیعی در جهان!! تفسیر وارونه از مسئلۀ جبر و اختیار برای عقب نگهداشتن مردم و تن دادن آن ها به حاکمیت جور ... و... . منبع

۲ موافقين ۲ مخالفين ۰

شناسنامه‌ی حیدر

 

روز تشییع زنده‌یاد حیدر طالبی دارابی از کنار منزل‌مان

 

 

مرحوم آق شخ حیدر طالبی دارابی

 

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. من تا به حال  -که به چهلم درگذشت برادرم حیدر نزدیک می‌شویم- چیزی درین صحن مدرسه فکرت ننگاشته‌ام. اینک احساسی به من ندا می‌دهد آن آخرین پیام برادرم در واپسین روزهای زندگی‌اش را بگویم. چون در آن حقیقتاً عبرت نهفته است و ظرافت. او عادت داشت به مخاطب‌های خود چه داخل خاندان و چه میان دوستان، پیامک ارسال کند؛ اغلب هم از دو نهج می‌نوشت: نهج‌الفصاحه و نهج‌البلاغه. و از شعرهای بزرگان ادب ایران. با بالاترین باور و اعتقاد و اشتیاق تایپ می‌کرد. اینک یک قضیه:
 
پس از چند روز از هفتِ حیدر، ملیحه فضلی (خواهرزاده‌ام حاضر درین صحن) به من گفت دایی‌حیدر در یک شب در بیمارستان امام خمینی ساری که تقریباً با فوتش فاصله‌ی چندانی نداشت، به اصرار و خواهش گفت برای ابراهیم (من) این پیامک را روی گوشی‌ام بنویس، بفرس. او شمرده‌شمرده گفت و ملیحه هم نوشت و اما او دیگر هرگز به هوش نیامد و پیامش را نفهمید به من رسید یا نه. ملیحه بعد از فوتش قضیه را بازگو و متن پیامش را به من ارسال کرد. پیام او این بود:
 
رسول خدا ص : انسان میان دو روز است روزی که گذشت و اعمالش به حساب آمده و مختومه گشته؛ و روزی که باقی مانده، ولی چه می‌داند شاید به آن روز نرسد.
برگرفته از نهج الفصاحه
حیدر طالبی دارابی
 
حال این پیام او ماند و حسرت و آه عظیمِ نهادم. او سختی کشید و مصائب، بیش. پیش از انقلاب وارد حوزه‌ی علمیه‌ی داراب‌کلا و سپس حوزه‌ی سعادتیه‌ی آقای آیت‌الله نظری ساری شد و  طلبگی خواند. استعداد عجیبی داشت. سال ۵۸ وارد سپاه شد. سپس وارد جهاد سازندگی. دچار مریضی شد و گرفتار درد. جبهه هم رفت. برادرمان حیدر در اولین تئاتر «خان باید از بین برود» در سال ۱۳۵۹ در داراب‌کلا به کارگردانی سید علی‌اصغر شفیعی دارابی حضور جدی داشت و نقشش را درخشان و با بداهه‌گویی‌های ماندگار ایفا کرد. در زندگی‌اش صفات زیاد کسب کرد که سه تا از همه برجسته‌تر بود:
 
صفت یک: فرزندانش را در حد عالی‌ترین مهربانی که شاید مثال کمتری سراغ دارم دوست می‌داشت.
 
صفت دو: در درون خاندان به احدی بد نکرد و مظهر عاطفه و دلرحمی بود؛ به تعبیر من: «ای بهتر از همه‌ی ما ای برادر» که هنگام تشییع هم شعار دلم و ورد زبانم بود.
 
صفت سه: حلال و حرام را به کامل‌ترین وجه در نظر داشت و تا آخرین نفس زندگی‌اش را بر پایه‌ی کار با دستان خود می‌چرخاند. گرچه بسیار کسان مواظب بودند که او درین راه گرفتار نماند.
 
ازو شاید در حد دو سه کتاب خاطره دارم که هم مرا شادمان نگه می‌دارد و هم جاهایی چون دردهای اوست، کمی گریان. خدا را شکر، برادرم را چندی‌پیش در خواب دیدم در همان محله‌ی‌مان حموم‌پیش؛ چه هم خندان. و باز جَبهه‌ی سپاس بر خاک می‌سائم که برادرمان با ایمان و اخلاص ازین دیار به دار قرار رفت. رحمت به او و مادر و پدرم و تمام آرمیدگان در خاک.
۱ موافقين ۲ مخالفين ۰

متن نقلی از سیدباقر شفیعی دارابی فرزند مرحوم سید طالب: بنده زمانی در روستای دارابکلا روستای مدیر محترم وبعضی از دوستان گروه عضو هیئت امنای تلفن همراه انسان وارسته حاج مهدی دباغیان از خیرین ومسئولین زمان شاه وفعلی بودم یک روز جهت کاری همراه مرحوم حاج آقای دارابکلایی که امام جماعت ورییس حوزه داراب کلا بود به بابل رفتیم وچون ایشان با آقای هادی روحانی  امام جمعه بابل ونماینده ولی فقیه در حوزه نجف همدرس ورفیق بودند رفتیم البته در حدود سی سال پیش که ماشین هم کم بود و ما هم  ماشین نداشتیم با ماشین شخصی به بابل رفتیم

 

 

سیدباقر شفیعی دارابی

 

مرحوم آیت‌الله شیخ محمدباقر دارابکلایی

 

و در برگشت پیش آقای روحانی رفته و هنگام برگشت آقای روحانی ماشینی را جهت اعزام ما به ساری در اختیار ماگذاشت ولی با واکنش سریع وعصبانی نه انقلابی حاج آقای داراب کلایی روبرو گردید که به زبان مازندران گفت هادی این ماشین مال کیه گفت از دفتر ما گفت شخصی شماست گفت نه دولتی است با عصبانیت  اعتراض کرد و به من گفت برویم با مینی بوس میرویم این قضیه را گفتم که بیشتر روشن بشود باسپاس

۱ موافقين ۱ مخالفين ۰
به قلم دکتر صادق ولی‌نژاد: منطق و احساس از منظر بازاریابی. بازاریابی عصبی (نورو مارکتینگ)، بازاریابی مبتنی بر شناخت ذهن مشتریان به کمک علم اعصاب است. بر اساس علم اعصاب مغز به سه دسته «مغز قدیم»، «مغز میانی» و « مغز جدید» تقسیم می شوند.
 
دکتر صادق ولی‌نژاد
 
مغز قدیم: همان فعالیتهای خودکار و ناخودآگاه هستند که در میان همه موجودات مشترک و با ادامه بقا و حفظ حیات در ارتباط است. مثلاً جسمی به طرف چشم پرتاب می شود و ناخودآگاه دست به سمت چشم می رود.
 
مغز میانی:  احساسات در آن پردازش می شوند و مثل کودکی بازیگوش به دنبال شادی، لذت و حس خوب است و به سراغ هر کاری می رود که در لحظه برایش لذت بخش‌تر باشد و به نتایج حاصل از کار، توجهی ندارد. از کارهای تکراری فراری است.
 
مغز جدید: بر خلاف مغز میانی، همه چیز را بصورت کاملاً منطقی مورد بررسی قرار می دهد. خواندن، حرف زدن، تفکر و برنامه ریزی توسط این قسمت انجام می گیرد.
 
نکته: جالب است که بدانیم که بیشترین حجم پردازش در مغز قدیم و مغز میانی و در ضمیر ناخودآگاه ما اتفاق می افتد و تنها قسمت کوچکی از پردازش مغزی که از آن آگاه هستیم، در مغز جدید رخ می دهد.
 
مثال: شما همزمان با رانندگی، به مشاجره امروز با مدیر خود فکر می کنید. مغز قدیم در حال رانندگی است، مغز میانی احساس ناراحتی می کند، مغز جدید در حال یادآوری اتفاق است.
 

توضیح بیشتر:

 
مغز قدیم: در برخی کتابها به «مغز خزنده» هم تعبیر شده است. در اصطلاح «پدرخوانده قدرتمند» نیز گفته می شود.
 
مغز میانی: به « مغز احساسی» و «مغز هیجانی» و « مغز عاطفی» نیز شناخته می شود.
 
مغز جدید: از واژگانی چون «مغز منطقی» یا «مغز عقلایی» برای این واژه استفاده می شود.
 
نتیجه گیری: از منظر علم بازاریابی و عصب شناسی، انسانهای هوشمند در اغلب موارد «احساسی» تصمیم می گیرند و سپس به صورت «منطقی» این تصمیمات را برای خود توجیه می کنند.
۰ موافقين ۰ مخالفين ۰
به قلم جلیل‌ قربانی: آقای طالبی، سلام، روز به‌خیر
 
۱- در دوره قبلی فعالیت «مدرسه فکرت» درباره ربا و تفاوت آن با بهره در نظام بانکی، مطالب خدمت دوستان ارائه کردم. به بیان ساده؛ ربا مربوط به دوره قبل از پیدایش پول و برای معامله پایاپای(کالا با کالا) بود که نباید بازپرداخت یک کالا بیشتر از دریافت آن باشد، آن هم به شرط برابری کیفیت آن دو جنس.
 
۲- اما یک نکته را باید اینجا متذّکر شوم، مهمترین کارکرد بانک در اقتصاد «جمع‌آوری سپرده» و «دادن وام» است؛ بانک برای جمع‌کردن سپرده باید سود بپردازد و برای دادن وام باید کارمزد بگیرد. 
 
۳- این پول دریافتی و پرداختی در سامانه بانکی« نرخ بهره» و تفاوت آن هم درآمد بانک از این فعالیت است.  اگر تفاوت این دو عدد به نفع کارمزد مثبت نباشد، بانک ورشکسته می‌شود و کار تعطیل.
 

 
۴- بانک واسطه یا دلالی است که دو طرف یک معامله پولی را به هم می‌رساند که یکی مازاد و دیگری کمبود پول دارد. مطابق ماده ۲۳۵ قانون تجارت، می‌تواند حق دلالی دریافت کند.
 
۵- کسانی که نرخ بهره را به عنوان ربا در نظر می‌گیرند، شناختی از کارکرد نظام بانکی و مهم‌تر از آن از کارکرد پول در اقتصاد ندارند.
 
۶- من اگر جای وزیر اقتصاد بودم، همین امروز این آقای صدیقی را به عنوان مدیرعامل بانک ملی کشور منصوب می‌کردم تا ببینم ایشان برای اداره یک سامانه بانکی چه روش جایگزینی دارند.
 
 
پاسخ ابراهیم طالبی دارابی دامنه:
 
جناب آقای قربانی سلام. نیمروزتان به خیر. جناب‌عالی چون اقتصادخوانده هستید، بهره و ربا و فلسفه‌ی تأسیس بانک را کاملاً علمی بیان فرمودید که بر اطلاعات ما افزوده شد. متن خیلی هم منسجم در آمد. این به لحاظ نظری، اما وقتی به عملکرد و اخلاق اداری بانک‌ها توجه کنیم می‌بینیم طی همین دو دوره‌ی دولت ۱۱ و ۱۲ (دولت ۹ + ۱۰ که پیشکش) بانک‌ها آنچنان سود سرشار و معاملات پرسود و خرید املاک نجومی انجام داده‌اند که صدها سال اینها را سرمایه‌دارتر کرد اما ازین‌همه درآمد و افزایش سرمایه و حتی املاک و مستغلات، حتی درصدی ناچیز هم به حساب مشتریان خود نریختند. مگر می‌شود بانک واسط باشد ولی حق ذی‌حقان را ندهد یا دست‌کم هوای مشتریانش را نداشته باشد؟ بند ۲ شما که فلسفه‌ی تأسیس را به‌درستی رساند، این را ایجاب می‌کند که سپرده‌گذار متضرر نگردد. از سوی دیگر با تنظیم قراردادهای خشک و ده‌هاماده‌ای، مشتریان خود را خام و مبهوت می‌کند و شاید بتوان گفت کلاه بر سر آنان می‌گذارد! با این‌همه متن شما یک کلاس درس بود و ارزش نظری‌اش محفوظ و مضبوط. تشکر. بیشتر بخوانید ↓
 
نظر آقای احمد فضلی:
سلام، یکی از دلایل ربوی بودن بانک نرخ سود ثابت است که اول معامله به اصطلاح مضاربه تعیین می گردد با این همه تغییر شرایط اقتصادی هیچ تغییری در این نرخ نمی شود و اساسا این نوع مضاربه فقط روی کاغذ غیر ربوی است، موضوع دوم سود از تاخیر دیر کرد وام ها هست که از نظر تقریبا همه مراجع هم ربا و حرام است و یکی از دلایل ورشکستی بنگاه های اقتصادی کشور همین سیاست تساعد اقساط است. تا زمانیکه سیستم بانکداری ما بر مبنای سیستم غربی که ریشه در سیستم مالی یهود داری تغییری در واقعیت صورت نمیگیرد، مگر اینکه واقعا بانکی با مفهوم و قرار های اجرایی اسلامی باشد
 
 
جواب جناب جلیل‌ قربانی به آقای احمد فضلی :
 
سلام شب به خیر
 
۱- بانکداری یک کسب‌وکار و آن‌چه که در این کسب‌وکار معامله می‌شود، پول است.
 
۲- نرخ بهره به منزله قیمتِ موضوعِ معامله شناخته می‌شود؛ قیمت خرید پول برای سپرده و قیمت فروش پول هم برای وام وضع می‌شود.
 
۳- مثل تمام معاملات در بازار، قیمت فروش باید بالاتر از قیمت خرید باشد تا دوام کسب‌وکار تضمین شود. بالا و پایین بودن آن فقط با نرخ تورم سنجیده می‌شود. استاندارد هم این است که نرخ بهره کمی بالاتر از نرخ تورم باشد.
 
۴- این که یهودیان، بنیانگذار بانکداری به شمار می‌روند، اولاً به دلیل تقدم زمانی یهودیان نسبت به بقیه ادیان است و ثانیاً به دلیل آن‌که رهبران دینی مسیحی و بعدها مسلمان آن را مصداق ربا و حرام می‌شمردند‌. بعدها برای ورود به دنیای مدرن، آن را پذیرفتند تا از قافله تمدن عقب نمانند.
 
۵- در پست قبلی هم گفتم که کسانی که بانکداری بدون ربا را از سال ۱۳۶۲ در ایران، جایگزین بانکداری متعارف در کشور کردند، در عمل جز تغییر نام قراردادها، کاری نکردند. به جز ایران در هیچ کشور اسلامی و غیراسلامی، بانکداری متعارف کنار گذاشته نشد.
 
۶- خاستگاه آن‌چه به عنوان بانکداری اسلامی در ایران رایج شده، دستاورد نظریه‌پردازان اقتصاد اسلامی غیرشیعه در جهان به ویژه پاکستان است و معمولاً اولین شعبه هر بانک اسلامی در انگلستان تأسیس می‌شود.
 
۷- این که کسانی که بانکداری را با یک نگاه دفعی، دستاورد یهودیت می‌دانند، چرا در این ۴۰ سال حاکمیت جمهوری اسلامی، جایگزینی برای آن نساختند؟ مگر برای یک دستاورد مدرن می‌توان جایگزین پیشامدرن پیدا کرد.
 
۸- نکته آخر دانشمندان و نوآوران، خادمان بشریت هستند و با نگاهی خدامحورانه، هدف‌شان، نگاه دینی ندارد، بلکه نگاهی انسانی و جهان‌شمول دارد. بانکداری، بانکداری همانند بسیاری از فعالیت‌های مدرن، دستاورد بشری است که انسان‌ها در کنار دیگر اختراعات و اکتشافات، بدون توجه به خاستگاه دینی، در طول تاریخ به ارمغان آورده‌اند.
 
 
ابراهیم طالبی دارابی دامنه:
 
جناب آقای قربانی! سلام. شب به خیر. خوب نگاشتید. بند ۶ را نمی‌دانستم. جالب بود. اما بند ۵ عرضم این است خودِ مراجع عظام هیچ‌وقت نپذیرفتند بانک‌های جمهوری اسلامی غیرربوی‌اند. حضرات جوادی آملی و مکارم شیرازی که بارها و بارها تذکر دادند و بخش‌هایی از رفتار بانکی را حرام اعلان کردند ازجمله جریمه‌ی وحشتناک دیرکرد. قسط. در واقع به فرموده‌ی شما فقط اسم عوض کردند. در پایان اشکال ربوی‌بودن امری دینی است. این‌که به آن توجه نمی‌شود باید گذاشت روی اختیار عمل مردم که دین هم نمی‌خواهد مردم را به‌زور عامل شریعت نگه دارد.
 
من اساساً از هیچ بانکی زیان ندیدم چون زیاد سروکار ندارم، گرچه بانک‌ها جزوِ سامانه‌های مدرن‌اند اما نیک بلدید که در گذشته‌ی دور چارپایه‌ای به اسم «بنک» در اروپای ایتالیا و یا اسپانیا می‌گذاشتند و پول‌فروشی می‌کردند. امروزه مردم مجبورند پول را به بانک بسپرند، دست‌کم به این علل:
 
۱. بلد نیستند پول را کار بزنند. ۲. می‌گذارند که وام بگیرند. ۳. سود کنند. ۴. پس‌انداز کرده باشند. ۵. مردم از پول دمِ دستی واهمه دارند (به عبارت محلی: لَمِه‌لای پول زود لو شونه) چون خرج می‌شود یا کِش می‌رود، لذا هجوم می‌برند به بانک. ۶. یارانه‌بگیرند، پس باید بانک حساب باز کنند. ۷. حقوق‌بگیرند که لازمه‌اش حساب بانکی‌ست. ۸. تبادل فقط با بانک میسر است. و ... . بحث خوبی بود. تشکر. تازه خواستم بپرسم بانک رسالت هم جزوِ همین قماش‌هاست؟ که گویا جواب شما شامل این بانک هم هست. اگر نیست، روشن بفرمایید جناب قربانی.
 
جواب پایانی جناب جلیل قربانی:
 
سلام شب به‌خیر جناب طالبی. ممنونم از التفات جناب‌عالی به نوشته‌ام. در مورد فعالیت بانک‌ها، طبق قانون در تمام کشورها، بانک‌های تجاری حق ندارند در فعالیت‌های غیربانکی مانند بنگاه‌داری شرکت کنند.
 
کارزدن پول به تعبیر عام، کار بانک نیست و انجام فعالیت‌های اقتصادی از جمله خرید و فروش املاک و مستغلات و مانند آن از ایرادات بانکداری در ایران است.
 
همه بانک‌ها از جمله مهر ایران و رسالت در دادن وام، شرط سپرده‌گذاری دارند و نسبتی از سپرده را وام می‌دهند. 
 
آنها این سپرده‌ها را فعالیت‌های اقتصادی به کار می‌گیرند و سود قابل توجهی از آن فعالیت‌ها به دست می‌آورند.
 
حساب قرض‌الحسنه مشتری نزد بانک به معنای بهره‌مندی بانک از پول رایگان است، اما هیچ بانکی وام قرض‌الحسنه به معنای بهره صفر درصد نمی‌دهد.
۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

کتاب سیره‌ی خضر نبی ع

نوشته‌ی حجت‌الاسلام سید کمال‌الدین عمادی

 
متن استاد حجت‌الاسلام سید کمال‌الدین عمادی:
 
سلام بر محققان و فرزانگان گروه مدرسه فکرت. ضمن تشکر از برادر فرهیخته و ارجمندم جناب طالبی دامنه به پاس احترام گروه و دعوت کریمانه ایشان سلسله مباحث از کتاب سیره خضر نبی ع تقدیم میشود 
 
در جستجوی خضر فرخ پی (۱)
 
پیشگفتار 
 
با نام خدای کاشف اسرار 
لوح است و قلم همیشه گوهربار 
از علم بالقلم قلم در وجد  
آمد که به روی لوح شد رهوار 
عنقاست قلم که ما سوی الله را 
با قدرت حق گرفته در منقار 
از لوح و قلم نوشته شد قرآن - 
هم عینی او به کتیبش بسیار 
هر دم صلوات حضرت بیچون - 
بر خاتم و بر ائمه اطهار
 
(دیوان علامه حسن زاده آملی) 
 
انسان از روزی که خود را شناخت در پیوسته در پی راز بوده و هست، هرچه بیشتر بدان دست یافت نادانی وی  آشکارتر و عطشش شدیدتر گردید و هر دو بالی بوده اند در میل به حیرت که آخرین منزلگه علم است که وی را کرانه نمی باشد.
 
عشق تو نهال حیرت آمد 
وصل تو کمال حیرت آمد 
بس غرقه حال وصل کاخر 
 هم بر سر حال حیرت آمد 
یک دل بنما که در ره او 
بر چهره نه خال حیرت آمد 
نه وصل بماند و نه واصل 
آنجا که خیال حیرت آمد 
از هر طرفی که گوش کردم  
آواز سؤال حیرت آمد 
شد منهزم از کمال عزت -
آن را که جلال حیرت آمد
 
(دیوان حافظ)
 
لکن انسان چون در این عالم تدریج و تدرج مأموریت یافت توان دریافت جام شراب کلی حیرت را ندارد بلکه یار آهسته آهسته پرده از دل برمی دارد و انسان را به تماشاگه راز به حضور می طلبد از این رو آئین شریعت و طریقت و حقیقت پدید آمد. و صبر در این مسیر از اهمیت حیاتی برخوردار است و قرآن در این باره فرمود: والو استقاموا علی الطریقه لا سقیناهم ماء غدغا(۳). اگر سالکان بر این طریقت شکیبایی نمایند همانا آنان را آبی گوارا می نوشانیم.
 
رباید دلبر از تو دل ولی آهسته آهسته
مراد تو شود حاصل ولی آهسته آهسته
سخن دارم ز استادم نخواهد رفت از یادم
که گفتا حل شود مشکل ولی آهسته آهسته
تحمل کن که سنگ بی بهایی در دل کوهی 
شود لعل بسی قابل ولی آهسته آهسته
مزن از ناامیدی دم که آن طفل دبستانی
 شود دانشور کامل ولی آهسته آهسته
همای عشق ما را برده با خود در بر دلبر
ازین منزل به آن منزل ولی آهسته آهسته
شراب عشق را بنگر که هر خلوت نشینی را
کند رسوای هر محفل ولی آهسته آهسته
 
(دیوان شعر علامه حسن زاده)
 
آنچه پیش روی خوانندگان گرامی قرار دارد حاصل تحقیق قرآنی مربوط به آیات ۶۰ تا ۸۲ سوره کهف مربوط به دیدار حضرت موسی کلیم با خضر (علیه السلام) است که ابتداء در ایام ماه مبارک رمضان ۱۴۲۳ ه (۱۳۸۱ ش) بطور اختصار در جمع دانشجویان عزیز و اساتید گرانقدر دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) در شهرستان قزوین بصورت سخنرانی عرضه گردید و مورد استقبال آنان قرار گرفت، لذا مجددا در ماه مبارک رمضان ۱۴۲۵ ه (۱۳۸۳ ش) در یک محفل نورانی جمعی از دانشجویان فرهیخته خوابگاه شاهمرادی تهران وابسته به دانشگاه تربیت مدرس بعد از نماز جماعت صبحگاهی بطور گسترده تری ارائه گردیده است توجه عمیق و پیگیری آنان نسبت به آن مرا تشویق نموده است هر چه سریع تر جهت استفاده دیگر علاقمندان مباحث عرفانی قرآنی، به زیور طبع آراسته گردد.
 مباحثه‌ی درگرفته درباره‌ی
این متن و این کتاب در «مدرسه فکرت» :
 
نظر ابراهیم طالبی دارابی دامنه:
 
گرامی‌استاد مستطاب حجت‌الاسلام سید کمال‌الدین عمادی. با عرض ادب و سلام و احترام. دعوت از شما، دعوت از یک عالم دینی پارساست که وجودش در هر جایی برکت است. قدم و قلم شما را در مدرسه فکرت شائقانه گرامی می‌دارم و بی‌تردید اعضای شریف این صحن از نوشته‌های عرفانی استاد پرهیزگار استقبال خواهند نمود. اما بعد؛ پله‌ی نادانی را در پیشگفتار زیبا، به‌درستی جا انداختید و مهم‌تر این‌که در عبارت پایانی نکته‌ایی بلیغ آورده‌ای که ذهنم را روشن و فکرم را بازتر کرد، آنجا که مرقوم فرمودید حیرت‌زدایی، آهسته‌آهسته و گام‌به‌گام رخ می‌دهد، نه یکباره و یکپارچه. چه جالب، چه جالب، چون اغلب می‌بینم که همگان دوست می‌دارند همه‌چیز فوری بر آنها آشکار شود چراکه حوصله‌ی تدریج و تدرُج و مرحله‌به‌مرحله را ندارند و در حیرت هم، حیرت می‌کنند. مطلب بر من مزه‌ی علمی و عرفانی آفرید. فراوان‌آفرین.
 
دنباله‌ی نظرم:  
 
عرض ادب و ارادت و سلام. خوشا به حال این صحن، که قرار است «نقش قرآن در زندگی» در آن آذین شود. آیا سنگ بنده هم لعل بدخشان می‌شود؟! شتاب ندارم، اما تمنای آهسته‌آهسته چرا. چونان آن «طفل دبستانی» که به تعبیر مرحوم آیت‌الله حسن حسن‌زاده آملی میشود «دانشور کامل»، ولی آهسته‌آهسته. به چه شعری هم مزین فرمودید پیشگفتار را، استاد. بهره بردم. منتظر می‌مانم فردا و فرداها در رسد و قسمت و قسم‌های دگر. بیشتر بخوانید ↓

۰ موافقين ۱ مخالفين ۰
به قلم حجت‌الاسلام محمدرضا احمدی : مباهله‌ی نانوشته‌ی ناتمام. آیه ۶۱ سوره آل عمران به موضوع مباهله میان رسول خدا صلی الله علیه و آله و مسیحیان نجران اشاره دارد. این مباهله تنها به یک دلیل انجام نشد و آن هم عظمت و ابهت رسول خدا (ص) و همراهانش و میزان تاثیرگذاری آنان در دلهای حاضران و غائبان بود. مسیحیان نجران چون جدیت و اخلاص پیامبر(ص) و همراهانشان را دیدند، از عقوبت الهی ترسیده و از مباهله منصرف شدند. امام رضا علیه السلام در جواب مامون که از بزرگ‌ترین فضیلت امام علی علیه السلام در قرآن سوال کرد، به آیه مباهله استناد کردند و آن را بزرگترین فضیلت ایشان در قرآن معرفی نمودند.
 
دویست سال از مباهله پیامبر با نجرانیان نگذشت که مامون از امام رضا علیه السلام درخواست می کند تا نماز عید فطر را به جای آورد. امام همان گونه که ولایتعهدی را با اکراه پذیرفته بود، اقامه نماز عید فطر را هم علی رغم مشروط کردن آن به عمل به سیره جد و پدرشان، با اکراه قبول کرد.
 
در روز عید فطر، امام رضا علیه السلام به اطرافیان خود فرمود: لباسهای عادی بپوشید، پاها را برهنه کنید، دامن عباها و آستینهایتان را بالا بزنید و حالت خشوع و خضوع داشته باشید و ذکرهایی را که من می گویم شما هم بگویید و ... حضرت عمامه اش را همانند پیغمبر بست، لباسش را همانند پیغمبر پوشید، عصا به شکل پیغمبر به دست گرفت، پاهایش را برهنه کرد و با یک حالت خضوع و خشوعی از همان داخل منزل که بیرون می آمد، با صدای بلند شروع کرد به گفتن «الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر علی ما هدانا و له الشکر علی ما اولانا». کسانی که همراه حضرت بودند، با حالت خضوع و خشوع، با معنویت تمام و در حالی که اشکهایشان جاری بود فریاد کردند: «الله اکبر، الله اکبر...». فرماندهان و سران قبایل که به صورت سواره نظاره‌گر ابهت و شکوه و عظمت امام شده بودند، ناگاه خود را از اسب پایین انداختند و خواستند پابرهنه شوند که حتی فرصت باز کردن بندهای چکمه های خود را نداشتند، دنبال چاقو می گشتند تا بندها را پاره کنند و برهنه شوند. [فیلم آن صحنه در سریال امام رضا اینجا بر اساس نظر استاد شهید مرتضی مطهری]
 
عظمت و ابهت و جلالت شان آن حضرت، عظمت اصحاب کسا در روز مباهله را در سال نهم هجری تداعی می کند. مباهله پیامبر حیثیت مسیحیان را به خطر می انداخت. آنها باید از حیثیت خود دفاع می کردند، لذا نخواستند مباهله ادامه پیدا کند. در اینجا نیز امام هنوز به همراه جمعیت از شهر بیرون نرفته بودند که جاسوسها به مامون خبر دادند که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، تو سلطنت خود را از دست خواهی داد. مامون نیز باید از حیثیت خود دفاع می کرد، لذا دستور داد از اقامه نماز ممانعت به عمل آورده و مباهله نانوشته دیگری را ناتمام گذاشتند.
۱ موافقين ۰ مخالفين ۰

بازتاب متن «قوم عالین امروزین» که ۱۳ مهر ۱۴۰۰ نوشته‌ام. در: اینجا

 

متن اول:

 

به قلم جناب «مرآت»

سلام و درود. و ممنون از یادداشت خوب شما. چه تصادف کلامی جالبی بود بین نوشته شما با حرفهای سه روز قبل بنده: در وادی السلام نجف بر مزار شهید عزیز ابومهدی المهندس فاتحه می خواندم و می گریستم. یک خبرنگار عراقی از من پرسید ایرانی هستید گفتم بله، گفت چه ویژگی از این شهید می دانید که این جور برایش گریه می کنید. بهش کفتم او مخلصانه، شجاعانه، جوانمردانه و حتی بی نام و نشان در برابر یاغیان و باغیان و عالیان زمانه جنگید. اما خودبرتر بین های زمانه ناجوانمردانه او و رفیق ابدی اش را ترور کردند. و من بیش از هرچیز به مظلومیت و اخلاص و صدق عمل او غبطه می خورم... »

 

دامنه: در اینجا پاسخم به جناب آقای «مرآت» مدیر محترم گذرگاه فکر و ذکر را نوشته‌ام. از جناب ایشان بابت نوشته و اظهار نظر متشکرم. با آرزوی موفقیت و بهروزی.

 

 

متن دوم:

 

به قلم حجت‌الاسلام احمدی:

سلام بر جناب طالبی عزیز. سالروز رحلت رسول خدا و شهادت امام مجتبی تسلیت باد. نمونه سردار سلیمانی واقعا جالب هست، با توجه به این که بعد از این که آن را بعد از قیام اباعبدالله در مقابل عالین قرار دادی و در واقع این سردار دلها پرورش یافته مکتب سیدالشهدا هست.

 

دامنه: سلام و تسلیت جناب استاد احمدی. از دقت و افزودن این نکته‌ی شما بر متن ممنونم. خرسندم خوشایند شما شد.

 

متن سوم:

 

«تحشیه» بر نوشته : «قوم عالین امروزین»

سلام علیکم. ضمن عرض تسلیت به جهت ایام سوگواری سالار شهیدان و فرارسیدن رحلت جانگداز نبی رحمت و شهادت سبط اکبرش (امام مجتبی) و نیز شهادت پاره تنش (امام رضا) علیهم السلام، توفیقی حاصل شد تا نوشته وزین «قوم عالین امروز» جنابعالی را مطالعه نمایم؛ با همه مشغله ها، حیفم آمد از باب «تحشیه» بر آن، نکاتی را یاد آور نشوم:

 

۱) همچون همیشه، انتخاب نیکی داشته و زیبا و سودمند نگاشته اید؛ بویژه اینکه آن را به زیور «تطبیق» آراسته نموده، و از خصلت منفی «نقل صِرف» دوری جسته اید؛

 

۲) حتما میدانید که صفت پست و مذموم «عالین» از جمله صفات منفی مشترک بین شیاطین «جنّی» (سوره «ص» آیه ۷۵) و «انسی» (سوره «دخان» آیه ۳۱ و  سوره «مؤمنون، آیه ۴۶) است؛

 

۳) مذمت وارده در مورد خصلت پلید «عالین» (سرکشان - برتری جویان) در آیات و روایات، و  بیان پیامدهای برآمده از آن، به مراتب بر مذمت از دیگر خصائل منفی و برشمردن پیامدهای نشأت گرفته از آنها فزونی دارد؛

 

۴) بررسی عوامل مؤثر در بروز وقایع تلخ تاریخی، گویای این  حقیقت است که اصلی ترین و برترین عامل مؤثر  در عناد ورزی اشخاص و احزاب با مجموعه سفیران به حق الهی، چیزی جز برخورداری آن از خدا بی خبران، از خصلت فرعونی و ابلیسی «عالی» (برتری جوی و سرکش بودن) نمی باشد؛

 

۵) همانگونه که اشاره شد، تطبیق ماجرای قوم «عالین» گذشته به وضعیت فعلی جهان؛ و نیز اشاره به مقابله و ستیز همیشگی نبی رحمت  و رهپویان حقیقی راه جاویدش با اقوام و اشخاص آلوده به این خصلت زشت؛ از نقاط مثبت پررنگ این نوشته کوتاه محسوب می شود؛

 

۶) یاد نمودن از مکتب ستیزه گر سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان نماد بارزی  از تلاش در عرصه مقابله با «عالین» نیز از نقاط مثبت  این نوشته جنابعالی محسوب می شود؛

 

۷) آن شهید سرفراز (شهید حاج قاسم)، در بخش های مختلفی از وصیت نامه بلندش، از عظمت مکتب امام راحل و غربت مقام معظم رهبری یاد نموده؛ و از دیگران خواسته است که تنهایش نگذارند؛

 

۸) باورم این است که جنابعالی به آموزه های بلند این شهید جاوید، باور دارید.

۰ موافقين ۱ مخالفين ۰

به قلم حجت‌الاسلام محمدرضا احمدی: فهم ذکر و تسبیح موجودات. خداوند متعال در آیه ۴۴ سوره اسراء می فرماید:  وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ و موجودی نیست در عالم جز آن که ذکرش تسبیح و ستایش حضرت اوست و لیکن شما تسبیح آنها را فهم نمی‌کنید. یکی از مقامات بلند عرفانی، فهم ذکر و تسبح موجودات عالم  نسبت به خدای متعال است که آنها چگونه ذکر خدا می گویند؟ به چه زبان و حالتی؟ سجده شان چگونه است؟ ذکر لفظی؟ ذکر قلبی؟ ذکر عملی؟ ذکر خدا یعنی سکونت خدا در وجود انسان، آن چه را که می بیند به یاد خدا بیافتد، به نحوی که همه موجودات و اتفاقات را از زاویه الهی بنگرد. طبیعت را در حال یاد خدا و تسبیح گوی او ببیند، اتفاقات ارضی و سماوی را از زاویه الهی نظاره کند. ذکر دائمی خدا یعنی باور به این که جهان در محضر خداست و این حالت بالاترین ذکر خداست.

 

حسن‌زاده‌آملی

 

 

....

 

سال ۱۳۷۳ ، منزل مرحوم حسن‌زاده آملی

جهت مصاحبه با ایشان. سمت چپ به ترتیب:

 حجت‌الاسلام محمدرضا احمدی

حجت‌الاسلام شیخ حسن رمضانی

 

 

عاقل به قوانین خِرد راه تو پوید

دیوانه برون از همه آئین تو جوید

تا غنچه بشکفته این باغ که بوید

هر کس به بهایی صفت حمد تو گوید

بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه

 

در سال ۱۳۷۳ به مناسبت برگزاری کنگره بین المللی شیخ انصاری، جهت مصاحبه در باره شخصیت شیخ انصاری به منزل مرحوم علامه در خیابان صفائیه قم رفتیم. خوش اخلاقی و روش نیکو در مواجهه با افراد، در وجود ایشان موج می زد. بعد از مصاحبه و هنگام خداحافظی، ناگهان صدای مرغ و خروس هایی که در حیاط منزل ایشان بودند بلند شد و ما از این همهمه با تعجب به یکدیگر نگاه کردیم. علامه فرموند: چیه؟ تعجب می کنید؟ اینها دارند ذکر و تسبیح خدا می گویند.

 

آری، موجودات ذکر می گویند و تسبیح الهی بر زبان دارند، اما افرادی مثل حسن زاده ها ذکر آنها را فهم می کنند. نامحرمان اسرار آفرینش توان درک تسبیح موجودات را ندارند، اما علامه حسن زاده محرم آستان الهی بود و اذکار موجودات را درک می کرد.

 

ما سمعیم و بصیریم و هُشیم

با شما نامحرمان ما خامُشیم

 

روح علامه ذوالفنون حسن زاده آملی

با امیرالمومنین محشور باد.

 

دامنه: سلام استاد احمدی. این متن شما -که به‌درستی مفهوم مهم ذکر و تسبیح را به تشبیه و خاطره‌ی خود و نقل قول آن استاد کم نظیر دهر برده‌ای- بر دلم نشست. دست مریزاد و رحمت واسعه‌ی خدا بر روح پرستنده‌ی آن علامه‌ی روزگار که نمونه بود و پرهیزگار.

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

پست ۷۹۸۵ : به قلم جواد نوائیان رودسری: صحن عتیق حرم رضوی قدیمی‌ترین صحن است که البته آن را با نام‌های «انقلاب» و «سقاخانه» هم می‌شناسند... محل دفن پیکر مطهر امام رضا (ع)، سرداب یکی از قصرهای حُمید بن قحطبه، حاکم توس بود که پیش از آن، هارون‌الرشید، خلیفه عباسی را در آن دفن کرده بودند... شیخ صدوق در «عیون اخبارالرضا (ع)» از وجود قاری، مؤذن و مسجد در کنار بقعه مطهر امام رضا (ع) سخن به میان می‌آورد. این بقعه، در دوران حکومت سامانیان، صاحب تزیینات ویژه شد و در واقع، بخشی از سازه‌های معماری جنوب شرقی صحن عتیق، در همین دوره شکل گرفت. با قدرت‌گرفتن غزنویان، شرایط کمی دشوار شد. متون تاریخی از هجوم سبکتگین، پدر محمود غزنوی به مشهد و ویران شدن بخشی از تأسیسات حرم رضوی سخن می‌گویند؛ اما در دوره محمود غزنوی، این خشونت کنار گذاشته و فعالیت‌های عمرانی از سر گرفته شد.

 

با آغاز دوره سلجوقی، شرایط کمی متغیر شد؛ ... به احتمال زیاد در همین دوره بود که برای نخستین‌بار، دیواری را در اطراف ضلع شمالی حرم مطهر ساختند و در واقع، نقشه اولیه صحن عتیق شکل گرفت. محوطه صحن اولیه، به اندازه یک‌چهارم فضای فعلی آن بود و به علاوه، تزیینات به‌خصوصی نداشت... قدیمی‌ترین سنگ مزار حضرت ثامن‌الحجج (ع) هم که امروزه در موزه آستان‌قدس رضوی نگهداری می‌شود، در همین دوره ساخته شد. بیشتر بخوانید ↓