به قلم تقی آهنگر دارابی: یکی از جنبه های موثر و مطرح در ارتباط با روان ادمی شخصیت اوست. عملی که داعیه دار بسیاری از رفتارهای انسان است و خود به تنهایی باید در برابر هر کنشی و واکنشی متناسب بیابد و توجیهی دقیق ارائه دهد. تعریفی که دانشمندان علم روانشناسی از شخصیت ارائه دادند اینکه: شخصیت به الگوهایی از افکار و احساس ها و رفتارهای خاص اشاره دارد که در طول زمان و موقعیت های گوناگون پایدار است و یک شخص را از شخصی دیگر متمایز می سازد.
اشاره خوبی به ایه ۸۴ سوره اسرا ء داشتی که قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَىٰ شَاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَىٰ سَبِیلًا. بگو هر کس برحسب ساختار روانی و بدنی خود عمل می کند و همچنین شاکله در مفردات الفاظ قران جلد ۲ ص ۳۴۵ در اصل از ماده شکل به معنی مهارکردن حیوان است و از انجا که روحیات و سجایا و عادت های هر انسانی او را به رویه ای مقیّد می کند شاکله گفته اند.
تقی آهنگر دارابی
و در پایان عرایضم علامه طباطبایی رحمه الله علیه در تفسیر المیزان جلد ۱۳ ص۳۱۷ می فرماید : این معنا هم با تجربه و هم از راه بحث های علمی به ثبوت رسیده که میان ملکات نفسانی و احوال روح و میان اعمال بدنی رابطه خاصی است و معلوم شده است که هیچ وقت کارهای یک مرد شجاع و باشهامت و کارهای یک مرد ترسو که از خود نشان می دهد یکسان نیست و حرکاتی از خود بروز می دهد بر اثر اختلاف مزاج ها در بعضی ها خیلی سریع هست و در بعضی دیگر خیلی کند و ارام. ودر پایان هم اندیشمندان دینی با بهره گیری از این ایه در تعریف و ارائه و معیار های اندازه گیری شخصیت پرداخته و مسایلی را مطرح می کنند. پاینده و تندرست باشید.
پاسخ دامنه: سلام. جذب نوشتهات شدم. چون این نوشتهات در پاسخ به یکی از نوشتههایم در بارهی شخص و شخصیت میباشد، آن متنم را در زیر پیوست میکنم. متنِ مرا غنا بخشیدی و پختهترش کردی. به نظر من درین پستتان نکات ارزنده و آموزندهای وجود دارد که مرا واداشت بادقت نگاهش کنم. لذت میبرم وقتی نوشتههای استدلالی و تشریحی را میبینم. ممنونم.
شخص و شخصیت
به قلم دامنه: به نام خدا. در «روانشناسی رشد» اثر آقای علیاکبر شعارینژاد صفحهی ۶۰۰ تعریف «شخصیت» آمده است. فشرده اگر بخواهم شخصیت را تعریف کنم باید بگویم از نظر این کتاب، شخصیت هر فرد، تمامِ «خصوصیتهای بدنی، ذهنی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی»اند که او را آشکارا از دیگران مشخص میسازد.
بنابرین، یک شخص با هر اسم و نشان و نیاکان، شخصیت منحصری دارد که به تعبیر قرآن «شاکِله»اش را تشکیل میدهد.
از نظر سعدی نیز، شخصیتِ انسان به «جانِ» او وابسته است که شرافت وی را مینمایاند. فکر میکنم همهی ما از فارسیِ راهنمایی و سپس دورهی متوسطه با آن مأنوس شدهایم:
تنِ آدمی شریف است به جانِ آدمیت
نه همین لباسِ زیباست نشانِ آدمیت
مثال میزنم از سلمان فارسی که در شخصیت ممتاز او شاعری پارسیگو سُروده است:
ندیده دو بینندهی روزگار
چون او دانشآموزِ آن روزگار
پیامبر رحمت (ص) که تعبیر «مِنّا» (=از ما) و «مِنّی» (=از من) فقط در حقّ پاکیزگان بهکار میگرفتند: علی، فاطمه، حسن، حسین -علیهم السلام- اما همین لفظ شریف را برای حضرت سلمان فارسی (س) چهرهی درخشندهی ایرانی استفاده میکردند که نشان شخصیت بارز جناب سلمان بود.
نکته: میان هویت شناسنامهای و شخصیت حقیقی باید پُل زد.