گفت و گوی چشمه با سنگ خارا
به نام خدا
جدا شد یکی چشمه از کوهسار
به رَه گشت ناگه به سنگی دچار
به نرمی چنین گفت با سنگِ سخت:
کرم کرده راهی دِه ای نیکبخت
جناب اجل کش گران بود سر
زدش سیلی و گفت: دور ای پسر!
نشد چشمه از پاسخ سنگ، سرد
به کندن در استاد و اِبرام کرد
بسی کند و کاوید و کوشش نمود
کز آن سنگ خارا رهی برگشود
ز کوشش به هر چیز خواهی رسید
به هر چیز خواهی کماهی رسید
برو کارگر باش و امّیدوار
که از یأس جز مرگ ناید به بار
گرت پایداری ست در کارها
شود سَهل پیشِ تو دشوارها
پست مشترک کویریات و لیف روح: به قلم دامنه. به نام خدا. حق و سهم بدن. ما به مدَد اجزای بدن _از موی سر تا ناخن_ نفَس می کشیم و حیات داریم. آیا حق و سهم این نعمت های خدادادی را بدرستی می پردازیم؟ چندنمونه می آورم و به نظر شخصی خودم، بخشی از حق و سهم هر یک را می گویم، باشد تا مفید افتد؛ هم بر خودم، هم بر خوانندۀ شریف دامنه. این؛ اول نهیب بر خودم است و سپس اگر سزاوار بود بر خوانندگان شریف مان:
معده؛ که گوارش ما را برعهده دارد. حقّش کم خوری و بِه خوری ست. چشم؛ که دیدن و خواندن را بر ما مهیّا می کند. حقّش حیاء است و احیاء. گوش؛ که قدرت بی نظیر شنیدن را در ما می آفریند. حقّش پاکی در دریافت هاست و نقل ها. مغز؛ که نعمت مرموز تفکر را نصیب مان می سازد. حقش مطالعه است و فکرآفریدن، تا سلول خاکستری مغز دچار کهولت و زوال نگردد. عقل؛ قدرت خیره کننده در وجود بشر است. حقش استیفای هویت انسانی ست و نگرش توحیدی. روح؛ که امانت خدا نزد انسان است. حقش تغذیۀ معنوی ست و کمال طلبی. دست و پا؛ که بزرگترین عامل حرکت افقی انسان است. سهمش کردار پاک است و دست درازی نکردن به حقوق مردم و پانگذاشتن بر روی حق و پایمال نکردن چارچوب های شرع و عرف. جسم سالم؛ که کمک می کند رفتار را در خود قوام بخشیم. حقش کسب حلال است و دانش احکام خدا. (مثلاً قدیما، کاسب ها، در درس مکاسب علمای شهر شرکت می کردند، یک چیزهایی از معاملات حلال را کسب می کردند تا ربا نخورند و سوداگر نشوند و حرام خوری نکنند) زبان و لب و دندان؛ که بشر درمانده است از برکات فراوان آن. زبان بدون لب و دندان لال می ماند و در کام می چسبد. حق شان سکوت در جای خود، فریاد در مکان خود و صوت و صدا شدن در زمان خود است. و قلب و خون و خیال و ... قِس علی هذا و مانند اینها.
گاه به گاه، ما، به این حق و حقوق نمی پردازیم، ولی خدای مهربان چون بخشنده است، از تقصیر ما درمی گذرد. وای اگر خدا، گذشت نمی داشت. خدا، دوست دارد که دوستدارانش از گناه برگردند و متنبّه شوند و توبه کنند. توبه؛ راه که نه، بلکه اتوبان عریض حرکت به سمت خداست.
امام حسین ع در دعای عرفه، خیلی خیلی زیبا، این اجزای انسان را توصیف کرده اند، که وقتی بر روی آن، خیره می شویم و می اندیشیم، درمی یابیم حضرت سیدالشّهداء چه عرفان عمیقی داشتند. چه خداشناس بزرگی بودند. و همین بود که منتخَب و منتجَب خدا در عاشورا شد؛ تا عشق بیافریند. تا توحید بیاموزد. تا ندای عزّت و آزادی و حق طلبی سر دهد. هان! همین.
به قلم دامنه. کویریات دامنه. به نام خدا. امشب ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ بازهم بوی قشنگ سحر میآید و یاد زیبای خاطرهها، مادرها، خواهرها، زحمتها، پختوپزها، بوی اشتهاآور افطاریها و در یک کلمه آغاز بهترین روزها و شبها و سحرها و اذان شادیبخشِ مؤذّنهها. در این ماه مبارک و فرخندهی توبه و انابه و بخشش خدا که با دعوتنامهی باریتعالی، میهمان شریف سفرهی برکت حضرت آفریدگار هستیم؛ بهتر آن است:
کورِ خود و بینای مردم نباشیم
یعنی این که در دیدنِ بدیها و ضعفها و غفلتها و گناهها و کژیها و کاستیها و اشتباههای خود، کور! نباشیم و آن را نبینیم! و خدای ناکرده فقط و فقط عیب و ایرادهای مردم را ببینیم و از خویشتنِ خویش غافل باشیم و کردههای خود را توجیه نماییم. پس؛ اول به خودم نَهیب میزنم که خدایا از بدیهای فراوانم درگذر و این ماه را برای همهی ما ماه فرصت و رُخصت و مغفرت قرار ده.
طلوع در هند
سپس از پرودگار غفور مهربان میخواهم مردم مؤمن ما را ببخشای و بیامرز و همهی اموات محل و نیز تازهدرگذشتگان روستای دارابکلا از جمله همسنگر خوبمان سادات بزرگوار سیّد ابوالحسن شفیعی دارابی را غریق رحمت فرما. با یاد و احترام به شهیدان.
به قلم دامنه
به نام خدا
عملیات: کربلای ۴
زمان: ۴ دی ۱۳۶۵
شهیدان: ۳۹۰۰ رزمنده
مجروحان: ۱۱۰۰۰ رزمنده
جنایت آمریکا و سازمان تروریستی منافقین:
توأمان دادنِ اطلاعات جاسوسی به صدام
وجب به وجب خاک ایران با خون شهیدان آبیاری شده. میراثخواران و مرفّهان بی درد اما، همچنان چون کنۀ خون آشام، خون نظام را می مکند. شهیدان خون دادند تا اسلام و ایران و اخلاق و عدالت و آزادی و استقلال و عزّت و در یک کلام صراط مستقیم، مستقر بماند.
به قلم دامنه. به نام خدا. کویریات دامنه. مشهد که بودم در سَرسرای هتل محل اقامت (هتل گلشن رضوی) چشمم به این نوشتۀ دو عالم بزرگ شیعه خورد و عکسی از آن انداختم و ترجیح داده ام آن را به اشتراک گذارم.
امام رضا از نظر
علامه طباطبایی
قسمت بالای آن نقلی از سجایای اخلاقی مرحوم آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی ست که آن مرجع ساده زیست حتی حاضر نبودند دگمۀ لباسشان خارجی باشد. در قسمت پایین آن برگۀ خبری نیز سخن مهمی درج شده است از علامه طباطبایی دربارۀ امام رضا، که آورده است: «همۀ امامان _علیه السّلام_ لطف دارند اما لطف حضرت رضا _علیه السّلام_ محسوس است. همۀ امامان _علیه السّلام_ رئوف هستند اما رأفت امام رضا _علیه السّلام_ ظاهر است»
به قلم دامنه
به نام خدا. دو نکته در این قسمت دامنۀ کویر می آورم
سه راه صوفیانه تقرُّب به خدا، با سه راه هندو مطابقه
کَرمه یوگا: یعنی طریق عمل
بهکتی یوگا: یعنی طریق عشق
جنانه یوگا: یعنی طریق معرفت
چیتک می نویسد:
به کرّات در متون عرفانی آمده که
معرفت در کتاب یافت نمی شود
در قلب آن را بیاب
یادداشت های برداشت آزاد سال هشتاد و هفت دامنه از کتاب:
درآمدی بر تصوُّف. نوشتۀ ویلیام چیتک
ترجمۀ محمدرضا رجبی. قم دانشگاه ادیان و مذاهب
ص شصت و شش و صد و پنج
به قلم دامنه
در سال تازه نیز بازمی گویم:
بُرو این دام را بر مرغِ دگر نِه
که عَنقا را بلند است آشیانه
عَنقا (=سیمرغ)
در بلندی ها آشیانه می سازد
چشم خلوت بینِ خدا
مافوقِ همهی دوربینهاست
به نام خدا
یک
خواجه نظام الملک مینویسد که پادشاهان قدیم همیشه
دو خزانه داشتند یکی خزانۀ اصل و دیگری خزانۀ خرج
و هر مال که حاصل می شد بیشتر در خزانۀ اصل می بُردند
و کمتر به خزانۀ خرج و تا ضرورتی نبود از خزانۀ اصل چیزی
خرج نمی کردند و اگر چیزی از آن برمی داشتند
به صورت وام بود و بعد جایش بازمی نهادند.
کاغذ زر. نوشتهی دکتر غلامحسن یوسفی
ص هشتاد و دو
دو
هاینریش بل
نویسندهی آلمانی و برندهی جایزهی نوبل:
«هنوز هم که هنوز است اظهار ادب،
در مقابله با یک فرد بی ادب،
مطمئنترین طریقِ تحقیر است...»
به نام خدا
سه نکته
یک
مهندس بازرگان و دکتر یدالله سحابی در زمان شاه
کارخانۀ سافیاد زدند تا انقلابیون در مبارزه علیۀ شاه
استقلال مالی و سیاسی داشته باشند
یادداشتهای دامنه
خاطرات عزتشاهی ص.صد و چهل
دو
محبتِ مغشوش، زود انحلال پذیرد،
چنانکه دِرم و دینارِ مغشوش زود تباه شود
خواجه نصیرالدین طوسی
سه
هر بزرگی که به فضل و به هنر
گشت بزرگ نشود خُرد به بَد گفتنِ بهمان و فلان
به قلم دامنه. به نام خدا. برای هر یک از ما، یکی از خاطره های قشنگ ماه رمضان، دعاهای کوتاه و قصار روزهای ماه مبارک رمضان است، که هر کس با طبع و لحن و ذوق و حال درونی خود آن را زمزمه می کند و روحش را می نوازد. من دعای برخی از روزهای سی روزۀ این ماه را بیشتر دوست دارم، که یکی از آنها همین دعای روز دوازدهم است و نیز دعای روز سوم که از نوجوانی قنوتم نمودم. خیلی پُرمضمون، صمیمانه و پیام بخش و حرارت دهنده است. این دعا و ترجمۀ رسای آن تقدیم دامنه خوانان شریف می شود: خدایا زینت دِه مرا در آن، با پوشش و پاکدامنى؛ و بپوشانم در آن، جامۀ قناعت و خوددارى؛ و وادارم نما در آن، بر عدل و انصاف؛ و آسودهام دار در آن، از هر چیز که میترسم؛ به نگاهدارى خودت اى نگهدار ترسناکان. والسلام.