دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
سایت دامنه‌ی داراب‌کلا
قم : ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
مازندران، ساری، میاندورود، روستای داراب‌کلا

پیام های مدیر دامنه
نظر
موضوع
آرشیو
پسندیده تر
نویسنده ی سایت دامنه

۱۷۱ مطلب با موضوع «سیاست» ثبت شده است

۰۴
دی ۱۴۰۴
نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی. ۴ ، ۱۰ ، ۱۴۰۴ : بنیامین نتانیاهو در سخنرانی خود در نیروی هوایی ارتش اسرائیل "کشته‌شدن"‌ سربازان اسرائیل را "فداکاری" برای "بقای کشور اسرائیل" و "تضمین" آن توصیف کرد". او حتی گفت "هر سرباز جان‌باخته، جایگاهی افتخارآمیز در ابدیت اسرائیل دارد." و در آخر چنین حرفی را به رخ طرف‌های خود کشید: "از اعماق ۷ اکتبر ۲۰۲۳، ما به اوج‌های قدرت و بازدارندگی در سراسر خاورمیانه اوج گرفتیم... جنگنده‌ها، بالگردها و پهپادهای اسرائیلی اکنون آزادانه در آسمان‌های منطقه پرواز می‌کنند... اسرائیل «ضربات قاطعی» به دشمنان خود در هفت جبهه وارد کرده و سرنوشت کشور را تغییر داده و دستاوردهایی به‌دست آورده است که نشان پاک‌نشدنی بر جای گذاشته‌اند." او حتی آمار داد صدراعظم آلمان می‌خواهد به اسرائیل بیاید و "قصد دارد سامانه‌های بیشتری از اسرائیل خریداری کند و کشورهای دیگری نیز در نوبت انجام این کار هستند." و در ادامه، جنگ اخیر اسرائیل را این‌چنین ارزیابی کرد: "دشمنان اسرائیل در حال لیسیدن زخم‌های خود هستند اما به‌دنبال تسلیح مجدد می‌باشند." منبع. چند مفهوم کلیدی درین سخنان نهفته است که برمی‌شمارم:
 
- انگشت بر بقا اسرائیل تا شعار "محو اسرائیل" را نشانه گیرد.
- انگشت بر ۷ اکتبر حماس که جنگ اسرائیل را تدافع نشان دهد.
- انگشت بر ابدیت اسرائیل که تز ارض موعود، ارث یهود را نشانه گیرد.
- انگشت بر جنگ‌افزار تا بگوید اسرائیل با سلاح هم می‌جنگد هم می‌فروشد.
- انگشت بر لیسیدن زخم، تسلیح مجدد تا قدرت رخ کشد و فضا جنگ دگر.
- انگشت بر هفت جبهه تا هم فشار بر اسرائیل را آدرس دهد و هم قدرت ارتش را به رخ بکشد که در جنگ با هفت جبهه درگیر شد.
 
تحلیل درین‌مورد، مدّ نظرم نبود. فقط مفهوم کلیدی را پردازش کردم و این یادآوری را هم لازم می‌دانم که از سمت ایران، این واژگان، پرتکرار شد: اسرائیل "له شد"، "بر زمین چسبید"، "کتک خورد" و نیز از موشک ایران لرزید و ترسید و تمنای آتش‌بس کرد. البته ایران ساکت است و مترصّد، اما اسرائیل همچنان در سوریه در حال پیشروی ارضی و ضمیمه‌سازی سرزمینی‌ست و در جنوب لبنان هم در حال بمباران محل‌های تحت نفوذ جنبش حزب‌الله. در مورد ایران نیز، فعلاً فضای وحشت حاکم است و دوگانه‌ی جنگ و صلح. و حالت کُشنده‌ی نه‌صلح، نه‌جنگ، ولی هر آن جنگ و آماده‌به‌جنگ! که بدترین حال یک کشور و ضربات بر پیکر اقتصاد آن نظام و تنگی زیانبار معیشت ملت محسوب می‌شود.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۱۴۰۴ ، ۱۸:۳۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۳۰
آذر ۱۴۰۴

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی. یکشنبه ۳۰ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : سکانس در تعریف من یعنی بخش‌های جهت‌دار هر چیزی که پیوستگی آن، مخاطب را کُنج کنجکاوی کِشانَد. پس؛ من این متن را سِکانس‌واره می‌نویسم:

 

- سکانس ۱ : دیروز سالروز وفات آقامنتظری بود. یک کتاب ازو را معرفی می‌کنم که چندسال پیش خودم موبه‌مو خواندم و خلاصه‌نویسی کردم. کتاب "از آغاز تا انجام" نام دارد که مناظره‌ی فرضی ناصر و منصور است. ناصر مثلاً دانشجوی الهیات است و منصور فرضا" دانشجوی علوم و انسانی پرسشگر شکّاک. منتظری در عصر "سلطنت" یک شاه! در زمان زندان، آن را شروع کرد نوشت که گم شد. اما در عصر "ولایت"! یک فقیه در دوره‌ی حبس و حصر (با حکم دادگاه ویژه روحانیت!) کتابش را مجدداً بازنویسی کرد و در روستای خاوه‌ قم -کمی این‌سوتر از روستای فردو- که خودتبعیدی را می‌گذراند -و من رفتم آن خانه را هم دیدم و عکس نیز انداختم- کتاب را کامل کرد. یک نقل با برداشت آزاد از ص ۸۶ همین کتاب: از نظر منتظری عمل و ایمان حرکت اختیاری است، نه حرکت جوهری. در واقع منتظری درین مورد نظریه‌ی ملاصدرا را رد کرد که معتقد بود تکامل ناشی از حرکت جوهری یعنی غیراختیاری است. منتظری با این مبانی، به عقل و اختیار در تکامل ("تحصیل ایمان و اعمال صالحه") توجه داد.

 

- سکانس ۲ : آقای شیخ مجتبی لطفی شاگرد آقامنتظری سه سال پیش سخنی از آقای سیدجواد علوی بروجردی نوه‌ی آقابروجردی منتشر کرده بود که عصاره‌ی سخن این روحانی حوزه‌ی قم این است: این‌که مرحوم آقای منتظری گفت «اطلاعات شما روی ساواک را سفید کرده است!» یا به آن آقایانی که متصدی اعدام‌ها بودند گفت: «اسم شما را جزء جنایتکاران تاریخ می‌نویسند!»، این خیلی تند است. ولی ایشان در واقع تفکرش این بود که من مهم نیستم و لذا در روحانیت الان به عنوان یک مَثَل مطرح می‌شود در برابر آنها که می‌گویند: آخوندها فقط برای جیب‌شان کار می‌کنند، برای اسم‌شان و قدرتشان کار می‌کنند. شما در مقابل اینها می‌گوئید: آقای منتظری چه؟ ایشان هم برای جیب و قدرتش کار می‌کرد؟! او که جیبش پر بود و می‌توانست پُرتر هم باشد. او که قدرت داشت و می‌توانست صبر کند، سکوت کند و قدرتش بیشتر هم بشود اما می‌ایستد و روی حرفی که می‌زند و مقاومت می‌کند تا این تفکر زنده بماند. این مهم است. آقای منتظری یک چنین آدمی بود با این شخصیت. آقای منتظری آدمی نبود که کنارش زدند بگوید: من تمام شدم! همان زحمتی که قبلاً برای درس می‌کشید همان کارهای اضافه‌ای که برای نوشتن داشت بعداً هم داشت. به حساب اینکه آقای منتظری این حوادثی که بر او گذشته بود را به عنوان یک تجربه نگاه کرد."

 

- سکانس ۳ : حالا این سکانس هم خواندنی است که آقامنتظری در نقد قدرت نه ترس داشت و نه زبان چرب، شهامت داشت و صداقت محض. اما ببینیم در ۲۹ دی ۱۳۸۸ آقای شیخ محمدتقی مصباح یزدی (یک ماه پس از درگذشت منتظری) چه گفته بود در تقدیس و تعظیم آقاخامنه‌ای. عین جمله که در روزنامه"جوان" متعلق به سپاه در همان تاریخ چاپش کرد: "باید خدا را شکر کنیم، کسی را به ما مرحمت کرده که در طول زندگانی‌اش و در مدت ۳۰ سال حکومت اسلامی، یک‌ذرّه نقطه ضعف نشان نداده است."

 

بگذرم، فقط در پایان یک جمله از آقاصانعی یوسف نقل کنم و بروم. او هفدهم شهریور ۸۸ گفته بود: "در روایت آمده است بوی تعفُن دروغ تا آسمان هفتم بالا می‌رود." خود صانعی جلوِ این سخنش شرح داده است دروغی که با آبرو و حقوق مردم بازی کند منظور است. روح آقامنتظری شاداب شد که هم زندان سلطنت و شکنجه‌ی جسمی آن حکومت را چشید و هم حصر و حبس ولایت و شکنجه‌های بیشمار روحی این حکومت به او چسبید!!!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۰:۱۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۸
آذر ۱۴۰۴
نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۲۸ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : دکتر بهشتی سال ۱۳۵۵ درس‌گفتاری داشت که در ص۱۷۸ آن بحث از ولایت مردم یا همان "ولایت اجتماعی" می‌کند. او درین مسئله معتقد بود دایره‌ی نظارت مردم -امر یا نهی- وسعت دارد و موجب برپادارندگی "نظام صحیح" می‌شود. او در ص ۱۶۷ آن، دلیل آورده بود "حکومت بد کم‌کم آدم‌های بافضیلت و خوب را از گردونه خارج می‌سازد." بعد در ص ۱۷۲ از حضرت صادق ع سخنی را نشانی می‌دهد که حکومتی آلوده است که در جامعه‌ی آن "ضعیف نتواند حق خود را از قوی بگیرد." دکتر بهشتی در همان درس‌گفتار -که در ص ۱۸۲ درج شد- این گونه گفت که گرچه "نظام اجتماعی اسلام محیط را برای فضیلت‌ها پاک می‌کند" اما اخطار داد "راه فاسدشدن را به طور صد در صد بر روی فرد نمی‌بندد" این فرمول او نشان می‌دهد مردم باید ناظر کار حکومت و حاکم و شاه و پرزیدنت باشند زیرا حق "ولایت اجتماعی" دارند تا نگذارند راه فساد باز و آسان بماند. کتاب حتی می‌گوید انسانی ارزشمند است که "انسان انتخابگر" باشد که "آوای حق به گوشش برسد". در غیر این صورت او در ص ۱۶۷ کاملاً شفاف حرفش را این گونه زد: "وقتی سرطان فساد در حکومت و پیکر عُمال [=دست‌اندرکاران] و کارکنان افتاد باید منتظر مرگ آن جامعه بود." بنابراین ولایت مردم یا همان به زبان مدرن: "حاکمیت ملت" فوق بر قدرت یا ولایت فرد فقیه است که فقط یک نظریه‌ی مذهبی در بین برخی فقیهان مذهب شیعه است و تا تئوری‌یی رضایت و رأی مردم را پشتوانه نگیرد، هیچ حکومت و مشروعیت سیاسی‌یی منعقد نمی‌شود.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۱۴۰۴ ، ۰۸:۵۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۷
آذر ۱۴۰۴

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۲۷ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : ششصد و اندی سال پس از تولد عیسی پسر مریم ع در اثر یک بعثت (=برانگیختگی نبوی) دیگر در خاورمیانه -اما این بار در حجاز- دین جدید از سوی محمد بن عبدالله ص به بشر بشارت شد و به نقل و نص، خاتمیت نبوت، مُهر شد تا عقل، رسالت باطنی خود را در دریافت رسالت ظاهری، با شکوفایی و آزادی ایفا کند. مدتی نگذشت که این دین، به چند مذهب و فِرَق، شعبه خورد به زبان محلی "لاش" گرفت: سُنی، شیعی، علوی، جعفری، زیدی، اسماعیلی، فاطمی، واقفی، مهدوی، شیخی، بابی، و حتی فرقه‌ی "بهائی" که جزوِ صدر فهرست این شعبه‌ها هستند. متفرعات مذهب اگر شمارش شود حد حجم کتاب مثنوی مولوی می‌شود. دین اسلام که ندا آمد تُفلحوا و فلاحت، نوید بامدادی دگر بود، عین دست‌انبو جالیزی در دست حکومت‌ها و حاکم‌ها افتاد. و فتح و جهان‌گشایی‌ها، کُشت و کُشتارها، قتل و حبس‌ها و حتی تکفیر و تفسیق‌ها، ورق‌های آن را آلود؛ مصیبت‌بارترین آن، آن بود که به اسم خلافت و دین، مردی دوراندیش، خیرخواه، صلح‌طلب، عاشق اخلاق و آزادگی و آموزگار انسانیت و شرافت یعنی حسین بن علی ع را "قُربةً الی‌الله"! سر بریدند و در حقیقت، دین را پای قدرت حاکم ذبح کردند و "خولی‌"های خالی از اخلاق، اختیاردار دین شدند و برای جایزه‌ی سکه نزد والی، غُرّش و نعره کشیدند که آری اسلام را در خمیازه! فرو بردند. اسلام اَموی‌شده، رفت دست عباسی‌های عیّاش که عیشی جز قدرت مطلقه سیراب‌شان نمی‌ساخت و سرانجام این اسلام در چنگال حاکمان چرخید چرخید و به دست عثمانیان ترکیه افتاد و آنقدر دین را غلتاندند و مردم ستمکش را قتلاندند، تا آمد آمد آمد، رسید دست سفّاک‌های صفویه که شیعه را از سیرت به صورت بند کردند و همدست با برخی از فقهای ظاهرگرا، به اسم مذهب کارگاه خرافه تولید کردند و آنقدر دین را دنیایی نموده و خود را دنبال دنیا قرار دادند، از هوَس قدرت، هوش عقل و حس علم را خموش ساختند و از مذهب قشر آن را کش دادند و مغز آن را پوکاندند و سرانجام به یک محمود افغان مهاجم، همه‌چیز را باختند. البته بودند در طول این ۱۴۰۰ و اندی سال، مانند چهره‌های ممدوح و منوّر مولوی، بوعلی، سعدی، فردوسی، سهروردی، جامی، نظامی گنجوی، سنایی و... که سه لایه‌ی عقلی و عشقی و عرفانی انسان را آکنده از جرعه‌های ناب کردند و نگذاشتند اسلام دستِ حاکمان، یکسره چونان جغدها و جول‌ها دل و مغز بشر را در تسخیر خود برَند. حاکمان، دین را در تیول قدرت سیری‌ناپذیر، از جذبه انداختند ولی این دانشمندان پارسا و فروتن بودند که نگذاشتند انسان از عقل و علم بیرون بیفتد. اینک جمهوری اسلامی ایران که با محوریت روحانیت و فرد فقیه -که مقلدان، او را "ولی" یعنی سرپرستار ملت معرفی می‌کنند- با عمل و نظر خود، دین را به وجهی رسانیده است که شهروند میهن غرق عجب شده است که این چه تفسیری از شریعت و مذهب است که برونداد آن ثروتمندترشدن حکومتگران شد و از دست‌دادنِ دارایی و رأی نافذ و مؤثر و معیشت مردم ایران. حکومتی که مردم را در تنگنا و گرانی‌ها گذارَد و خودشان را در گشایش‌ها، فسادها، امتیازها، زدوبندها، بگیروببندها، ویلانشینی‌ها، تبعیض‌ها، سهامداری‌ها و هلدینگ‌ها، آن حکومت، فقط اسم "مذهب" را روی خود گذاشته است. دین در جوهر خود اخلاقیات باید حمل کند، نه مانند خُلفا و حُکّام، اجبار و اکراه و افساد. به قول آن "قائم‌مقام" که با صداقت و شهامت اخطار داد نکّشید و شب کنار زده شد: این نظام "نه جمهوری است" و "نه اسلامی". اینان به قول شیخ سعدی در "بوستان باب اول در عدل و تدبیر" سرِ شاخ ایستاده و بُن بریدند: "یکی بر سر شاخ، بن می‌بُرید / خداوند بُستان نگه کرد و دید / بگفتا گر این مرد بد می‌کند / نه با من که با نفْس خود می‌کند / نصیحت بجای است اگر بشنوی / ضعیفان میفکَن به کِتف قوی / که فردا به داور برد خسروی / گدایی که پیشت نیرزد جُوی / چو خواهی که فردا به وی مهتری / مکن دشمن خویشتن، کهتری / که چون بگذرد بر تو این سلطنت / بگیرد به قهر آن گدا دامنَت / مکن، پنجه از ناتوانان بدار / که گر بفکنندت شوی شرمسار". آری، به گفته‌ی سعدی روزی دامن سلطنت و ولایت و هر جور حکومت جَور را مردم ستمدیده می‌گیرند و به زیر می‌افکنند. خداوندهای بُستان (=یعنی باغبانان باغ) روزی گریبان بُن‌بُران را می‌گیرند که سرِ شاخه‌ها بزم و بذل و حراج راه انداختند. اگر گندم دین را در آسیاب قدرت آرد و آلوده نمی‌کردند، روزگار کشورهای مسلمان این نبود. حتی یک کشور نمونه و الگو در انسانیت و پیشرفت، وجود ندارد که ندارد. اگر می‌بینیم مالزی و اندونزی آرام‌اند، کمی پیشرفته و مورد تحسین همه، چون‌که ایمان آنان محصول شمشیر، نبرد و نیزه نبود، بلکه داد و ستد، رابطه و مرابطه، عقل و علم، معیشت، مدارا و مروّت بوده است. به نظرم نیاز مُبرم میهن ایران، عقلانیت و معنویت و معیشت مسالمت‌آمیز است و نیک‌شدن در سه ساحت انسانی: گفتار، کردار، پندار.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۱:۴۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۵
آذر ۱۴۰۴

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۲۵ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : یکی از کتاب‌های قطور و قوی دهه‌ی شصت در ایران، کتاب "جامعه‌ی باز و دشمنان آن" بود که "کارل ریموند پوپر" فیلسوف شهیر انگلستان آن را نگاشت و دکتر عزت‌الله فولادوند آن را به پارسی شیرین برگرداند. آقای "مهدی بازرگان" اندیشمند توانمند و سیاستمدار متفکری بود که در برابر سلطنت شاه، نهضت آزادی را راه انداخت، نهضتی که برای آزادی، برای حکومت دموکراتیک، برای مدیریت علمی کشور، برای ساختن ایران بر پایه‌ی رابطه با جهان، برای پرهیز از ستیزه و جنگ، برای مخالفت با صدور انقلاب و در یک کلمه برای قدرت بر پایه‌ی حاکمیت ملت شکل گرفته بود و هر گونه "ولایت" از سوی هر شخص را تزی نادرست و سلطه بر مردم و نوعی عوام‌پنداشتن سایران معرفی می‌نمود. در واقع بازرگان مدافع و پایه‌گذار فکری "جامعه‌ی باز" در ایران بود که توسط حاکمیت کنار گذاشته شد زیرا تفکرات وی را تاب نیاوُرد و او را با انگ غرب‌گرا و لیبرال از قدرت حذف کرد. چراکه جمهوری اسلامی دنبال "جامعه‌ی باز" نبود که پوپر آن را تبیین کرده بود. جامعه‌ی بسته نوعی از حکومتداری است که یا یک فرد مانند یک محمدعلی‌شاه در تز فرّه ایزدی، یا یک فیلسوف‌شاه در تئوری افلاطون، یا یک ولی‌فقیه در نظریه‌ی آقاخمینی، یا یک صدر هیأت‌رئیسه در اتحاد جماهیر شوروی و یا یک سلطان در عمان و اردن ‌و عربستان، تا عمر در تن دارند، بر سر حکومت می‌مانند و فرمان می‌رانند. بنابرین؛ نهضتی که آقاخمینی آن را رهبری می‌کرد از پیش مشخص کرده بود که منجر به ولایت یک فرد فقیه بر ملت می‌شود و اما نهضتی که آقای بازرگان آن را تأسیس و مدیریت می‌کرد، حزبی بود در کنار سایر احزاب که با انتخابات مردم و رقابت آزاد و دموکرات، حکومت و قدرت گردش می‌کرد و هیچ کس حق برتر و امتیاز پیشینی یا مذهبی صنفی نداشت. نتیجه‌این‌که، نهضت آزادی بازرگان مساوی می‌شد با حاکمیت مشروطه‌ی مردم بر مردم ایران، و اما نهضت آقاخمینی مساوی می‌شد با حاکمیت بلامنازغ و مطلقه‌ی یک فرد فقیه بر مردم ایران و حتی به نظر برخی‌ها می‌شد: "ولی امر مسلمین جهان" و سرپرست اسلام و پدر مسلمانان! آری؛ به دنبال روانشاد بازرگان، دو شخص ذی‌نفوذ در ایران -با قدرت کاریزماتیکی فوق‌العاده رَشک‌برانگیز خود-  بنیاد تفکر "جامعه‌ی بسته" در جمهوری "اسلامی-مصباحی" را بشدت لرزان و لغزان کردند و همچنان مبغوض قدرت مانده‌اند که این دو فرد ازقضا بیشترین دغدغه‌ی‌شان "آزادی" و "دموکراسی" بود. کیا بودند این دو تن؟! اینان دو اندیشمند متنفذ و منتقد در فضای ایران: یکی آقای "دکتر عبدالکریم سروش" که امروز ۲۵ آذر ۱۴۰۴ هشتادساله شد و چندشب پیش گفت: "همیشه از زور بدم می‌آمد. چه در خانواده کسی به من زور بگوید، چه زور معرفتی و چه زور سیاسی. زورناپذیری در عرصه‌ی سیاست مرا به سوی آزادی برد." و یکی هم آقای "سیدمحمد خاتمی" که او هم اخیراً هشتاد ساله شد و در همین سالگرد دوم خرداد امسال گفت: "اگر دین هم در مقابل آزادی قرار بگیرد، شکست می‌خورَد." آری؛ هیچ چیزی نمی‌تواند بر آزادی، ظفر یابد حتی اگر ۷۰ سال به روش خونین و خودکامگی استالین در شوروی حکومت کرد. اینک کسانی که سیاستمداران حکومت را با عنوان‌های ولی، امام، زعیم، ولی امر، نائب‌الامام، متولی، سرپرست، قیم، پدر، حاکم دینی و الفاظ عاطفی یا مذهبی دیگر می‌خوانند، محل چالش و رد و نقد است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۰:۳۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۴
آذر ۱۴۰۴

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۲۴ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : کتاب "اندرز به فقیه" اثر تازه‌ی آقای سیدمصطفی محقق‌داماد است. این روحانی به حکومت جمهوری اسلامی ایران چنین توصیه‌ای کرده است:

 

- "من نظرم این است که اگر حاکمیت به اشتباهات خودش اعتراف کند و اشتباهات گذشته‌اش را قبول کند و از این اشتباهات اول در درگاه خدا و سپس در پیشگاه مردم رسماً استغفار کند و طلب مغفرت کند، به نظر من در این شرایط عصبانیت مردم فروکش می‌کند، رضایت خاطر مردم حاصل می‌شود. این است که یکی از سنت‌های ما... "

 

محقق‌داماد معتقد است هیچ ضرورتی ندارد برای تحقق مواردی همچون عدالت و انصاف و ...، "حکومت اسلامی شکل بگیرد؛ او "صرفاً حکومت انسان‌های خیرخواه و خوب" را برای تحقق عدالت و انصاف کافی می‌داند. عین عبارتش: "دقیقاً این نظر من است و برای اجرای عدالت ضرورتی ندارد که حکومت اسلامی شکل گیرد." البته روشن سازم حکومت به قول آقای محقق‌داماد "توبه" هم بکند، ملت اما طالب "حاکمیت ملت" و "دموکراسی" و آزادی و آشتی با جهان و کشورداری عقلانی است که وقتی هر چهارسال چهارسال رأی داد، نفوذ رأی اکثریت و آثار انتخابات و تغییرات را واقعاً حس کند و ببیند کشور وارد روند رشد و توسعه شده است، نه عقب‌ماندگی و میلیاردساعت سخنرانی و روایت‌خوانی و روضه‌خوانی و رجزخوانی توخالی با قدرت‌ها و ارتش‌های مجهز جهانی. کشور، مدیریت علمی می‌خواهد و توان پول ملی، نه هر هفته هزاران سخنرانی فاقد پشتوانه‌ی علمی و تجربی و متشتبث به ریاکاری مذهبی.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۱:۱۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۱
آذر ۱۴۰۴
نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۲۱ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : امروز در سایت "عصر ایران" خواندم که آقاخامنه‌ای دیروز پیش مداح‌ها صحبت کرد که گفت «خط و خطر و هدف دشمن، محو مفاهیم انقلاب و فراموش‌شدن یاد امام خمینی است و آمریکا در مرکز این جبهه‌ی وسیع و فعال قرار دارد." البته در صحبت خود "مداحی" را بر منبر تمیز داد و آن را "پدیده حیرت‌انگیزی" دانست و گفت "تأثیر مداحی بیشتر از منبر و سخنرانی است." من البته برین نظرم ۱. هیچ‌وقت یک ملت و میهن و حکومت را نباید تابع یک شخص کرد که دیگر در قید حیات نیست تا وضعیت زمان و مصلحت‌ها را ببیند و رأی و نظر خود را مطابق زمان تغییر دهد، زیرا سیاست امر ثابتی نیست. خود امام خمینی وقتی زنده بود بارها نظرات خود را به خاطر دگرگونی مصلحت، اصلاح کرد. مثلاً اول گفت "جنگ جنگ تا رفع کل فتنه در جهان" اما کمی بعد قطعنامه ۵۹۸ آتش‌بس با صدام حسین را رسماً پذیرفت و جنگ به صلح موقت رسید. ۲. این‌که، اگر منظور از "یاد امام خمینی" به معنای افکار و قول‌ها و وعده‌ها باشد، حکومت باید شجاعت داشته باشد بگوید این خود نظام بود که امام خمینی را از یاد برد و وعده‌هایش به مردم را کنار گذاشت و کشور را به سمت افکار خاص و افراد خاص امثال آقای محمدتقی مصباح برد که امام خمینی بارها چنین تفکر عقب‌افتاده‌ای را مورد حمله و نقد قرار داده بود و تلاش می‌کرد حداقل هر دو جناح در کشور میدان داشته باشند و رقابت کنند که پس از او، یک جناح به‌طور کامل از دایره‌ی قدرت بیرون انداخته شد چون‌که حاضر نشده بود تن به تفکر استبدادی و تفسیر خشک مذهبی بدهد و بنا را بر دموکراسی و جامعه‌ی مدنی و آزادی و حاکمیت ملت گذاشته بود. خلاصه این‌که سیاست تابع افراد نیست مخصوصاً افرادی که از دنیا رفتند. سیاست واقع‌گرانه یعنی تشخیص منافع ملت و میهن بر اساس مسائل دگرگون روزگار و بر بیشت حق حاکمیت ملت ، نه حکومت و هژمونی یک فرد الی‌الابد. از مهد و مَدرَس تا لحد و مَقبرَت!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۹:۵۰
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۷
آذر ۱۴۰۴

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۱۷ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : من این کتاب "نبرد قدرت در ایران" نوشته‌ی محمد سمیعی را خواندم و به صورت برداشت آزاد خودم تحلیل ارائه می‌کنم. او با یک سؤال اصلی به "نبرد قدرت" پرداخت و آن این‌که "چرا و چگونه روحانیت برنده شد؟" کتاب، ضعف اصلی محمدرضاشاه را در پنج چیز خلاصه کرد:

 

۱. شاه به ارتش تکیه داشت. ر.ک : ص ۲۷

۲. شاه در خواب عمیق فرو رفته بود. ر.ک : ص ۳۲

۳. شاه به تک‌حزبی و قدرت مطلقه رسید. ر.ک : ص۳۰

۴. شاه فساد در حکومت را سرسری گرفت. ر.ک : ص۴۷

۵. شاه به جنگ مارکسیسم و مذهبیون مشغول شد. ر.ک : ص ۲۹

 

از نظر این کتاب، "آخوند خراسانی" سیاسیات و عُرفیات را بر عهده‌ی عقلای جامعه می‌دانست (ر.ک : ص ۲۶۸) اما با درگذشت آقا بروجردی، امام خمینی توسط پیروان حوزوی خود، میدان را در دست گرفت و سعی کرد با پرهیز از برخی مواضع نسبت برخی اشخاص و جریانات، تفرقه را به موقتا" به اتحاد نسبت به شاه تبدیل کند و همزمان کوشید، یک تئوری فوری حکومتی فقهی جایگزین سلطنت را، با عنوان "ولایت فقیه"، ارائه دهد. (ر.ک : ص ۶۱۷) بدین ترتیب، روحانیت، پشت سر این تز رفت و با آدرس‌هایی از اسلام و نوید آزادی و اصالت داشتن اصل آرای مردمی، مردم ایران را به خود امیدوار ساخت و نَبرد را بُرد. اعتماد مردم به آنان، فرصت حساب آمد و درنتیجه به امتیاز بزرگ!! تبدیل شد.

 

کتاب بر اساس نظریه‌ی "دالّ میان‌تُهی" آقای ارنستو لاکلائو تئوریسین سیاسی مارکسیست و فیلسوف آرژانتینی نوشته شد. "دالّ میان‌تُهی" را اگر خلاصه توضیح دهم یعنی مطالبات مردم به سمت اعتراض و جنبش می‌رود، اما برآوُرده نمی‌شود، یعنی یا سرکوب می‌گردد و یا نادیده گرفته می‌شود؛ در نتیجه یک "دالّ میان‌تُهی" پدید می‌آید و باعث سرخوردگی معترضین می‌شود. اما امام خمینی در زمان انقلاب ازین خلأ بهره جست و تقریباً همه را متحد ساخت که البته پس از پیروزی، مجدداً به تفرق و جدا جدا کردن پیش رفت. به لحاظ علمی "دالّ میان‌تُهی" زنجیره‌ی مطالبات برآورده‌نشده (ر.ک : ص ۲۰۱) است. مثلاً در همین نظام جمهوری اسلامی ایران چندین بار اعتراضات مردم به مرحله‌ی تشدید رسید، اما دچار "دالّ میان‌تُهی" شد، زیرا اشخاص مشهور سیاست اعتراضات را دیدند اما به آن نپیوستند که بتوانند آن را هدایت و ثمره‌بخش کنند. جز آقای مصطفی ملکیان فیلسوف معنویت ایران که رسماً در خیابان در سال ۸۸ وارد راهپیمایی اعتراضی و اصلاحی شد؛ اما آن جنبش به فرمانِ هم حکومت وقت، هم حاکمیت و هم روحانیت، سرکوب شد. این کتاب که در بخش تئوری‌ها و توسعه، توصیه به همزیستی مسالمت‌آمیز میان حکومت‌ها و نخبگان می‌کند، درین زمان من نظرم این است میان روحانیتِ صاحب قدرت (بخوانید قدرت‌پرست) و نخبگان علم و معنویت، همزیستی مسالمت‌آمیز شدیداً از بین رفت و جامعه دستخوش "دالّ میان‌تُهی" شد و معلوم نیست چه اتفاقی رقم می‌خورَد و چه کسی یا چه عاملی، این حُفره‌ی خطرناک را به نفع ملت پر می‌کند، زیرا این حکومت با این دست‌فرمان، هرگز تن به حرف مردم نمی‌دهد. به تعبیر من اینک نبرد قدرت ادامه می‌یابد و این روحانیت است که مانند شاه "فرار" می‌کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۶:۰۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۶
آذر ۱۴۰۴

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۱۶ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : یک شاهزاده‌ی دیپلمات دولت عربستان -ترکی الفیصل- در کنفرانس "خاورمیانه و آفریقا" در ابوظبی حرف‌های قابل تأمل! زد که لُبّ حرفش این است اسرائیل با درهم کوبیدن همه‌ی طرف‌های جنگ، قدرتمندتر شده است، برخلاف روایت رسمی نظام ایران که قائل است اسرائیل "له" شد و "به زمین چسبید"، اما استدلال فیصل یک روایت رئالیستی از وضعیت اسرائیل پس از جنگش با چند محور است. او گفت: "کاهش قدرت و نفوذِ" جنبش حزب‌الله لبنان پس از جنگ با اسرائیل و "همچنین سقوط دولت سوریه در سال گذشته، توان ایران را برای تأثیرگذاری بر تحولات منطقه محدود کرده" و در ادامه گفته: "به نظر من بدون تردید این اسرائیل است که دردسرساز است و آمریکا باید آن را مهار کند." او حملات مستمر اسرائیل به لبنان، غزه و سوریه را شاهدی بر این مسئله دانست و گفت اسرائیل «احساس قدرت» می‌کند. جالب این است در حالیکه نظام ایران حضور آمریکا در خاورمیانه را دخالت می‌داند، او آمدن آمریکا به خاورمیانه را "کمک" معنی می‌کند؛ تفاوت غلیظ میان تفکر عربستان با جمهوری اسلامی ایران. عین جمله‌ی این دیپلمات عربستان: "پس از حمله‌ی صدام به کویت، نیروهای آمریکایی به کمک منطقه آمدند.» بنابراین از نظر من اگر نظام به مردم خود در مورد توان جنگی اسرائیل اطلاعات نادرست بدهد، خلاف اخلاق و حتی نافی امنیت ملی است. از طرفی دولت‌های خاورمیانه همچنان اسرائیل را دست برتر و ویرانگر خاورمیانه ارزیابی می‌کنند. این را باید در نظر داشت تبلیغات و خرج گزاف هرگز جای واقعیات نمی‌نشیند. آری، اسراییل، نه "له" شد، نه قدرت تهدیدش از بین رفت. آمریکای حاضر در خاورمیانه هم بر همه جای آن تسلط مطلق دارد، حتی در سند امنیت ملی آمریکا که پریروز منتشر شده، اعلام نموده تنگه‌ی هرمز خط قرمز امنیت راه انرژی برای آمریکاست،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۶:۴۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۶
آبان ۱۴۰۴
۲۶ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی. در جامعه‌شناسی سیاسی از شش جامعه‌ی سیاسی یاد می‌شود. بسیار فشرده این شش جامعه را تبیین می‌کنم با هدف آشنایی‌دادن یا نیمه‌آشناشدن با این شش مفهوم مهم علم سیاست:
 
۱. جامعه‌ی سیاسی تکثراگرا. امکان گردش قدرت به صورت منظم و آزاد وجود دارد و زندگی غیرایدئولوژیک می‌شود. آزادی ایجاد تشکل وجود دارد. هیچ کس حق ویژه و پیشینی ندارد. سرکوب سازمان‌یافته ممنوع می‌شود.
 
۲. جامعه‌ی سیاسی بسته‌ی سنتی. درین نوع جوامع، سیاست خصلت شخصی و فرایند فردی پیدا می‌کند. دکتر حسین بشیریه دو رژیم اردن هاشمی و رضاشاه پهلوی را دو نمونه ازین دست نام برده است. می‌شود نمونه‌های جدیدی هم سراغ گرفت.
 
۳. جامعه‌ی سیاسی نیمه‌سنتی و غیرتوده‌ای. ساخت دولت درین سبک قدرت، نسبتاً بسته است و و گروه‌های نوپدید نمی‌توانند به‌آسانی در آن راه یابند. اما این گروه‌ها به صورت رقیب حکومت درمی‌آیند و احتمال انقلاب، بالاست.
 
۴. جامعه‌ی سیاسی بسته‌ی توده‌ای. حکومت، بسیج‌گر توده‌ای می‌شود و مردم را در برابر گروه‌ها و سرکوب جامعه‌ی مدنی وارد میدان می‌کند و از احساسات آنان سود می‌جوید و خود را ناجی ملت جا می‌زند.
 
۵. جامعه‌ی سیاسی سرکوبگر غیرتوده‌ای. سرشت نظام به زیان گروه‌ها و احزاب است و بدون توسل به بسیج توده‌ها آنان را سرکوب می‌کند. چنان سرکوب وحشتناک که گرایش به سمت اعتراضات به‌اندازه‌ی زیاد سخت می‌شود. مانند حکومت بعث توسط صدام.
 
۶. جامعه‌ی سیاسی سرکوبگر توده‌ای. درین نوع جوامع، دولت مطلقه جامعه‌ی مدنی را سرکوب می‌کند و در مقابل دست به بسیج توده‌ای در سطحی گسترده می‌زند. یک یا دو ایدئولوژی فراگیر راستگرا یا چپگرا، مردم را با وعده‌ها و وعیدها دلخوش می‌کنند و وعده‌ی اصلاح فوری و ترقی می‌دهند. لازمه‌ی این کار، اخراج گروه‌های سیاسی منتقد از قدرت است، زیرا چنین ساختاری هر احساس خطری را با اقتدارگرایی خود در تضاد می‌بینند.
 
من به مناسب هفته‌ی کتاب، این یادداشت را با استناد آزاد به کتاب "جامعه‌شناسی سیاسی" اثر دکتر حسین بشیریه نوشتم که سال ۱۳۷۱ همین کتاب را در کلاسش در رشته‌ی علوم سیاسی دانشگاه تهران آموختم.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۱۴۰۴ ، ۰۹:۴۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۸
آبان ۱۴۰۴
۱۸ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی. بنیامین نتانیاهو برین نظر بوده است که "محور مقاومت" در خاورمیانه "پیکره‌ی اختاپوسی" بوده که "اسرائیل بازوهایش را قطع کرده و سپس به سرش یعنی ایران حمله می‌کند و آن را از بین می‌برد." اسرائیل با این تشبیه‌سازی هیولایی، جنگ دنباله‌دارش را در خاورمیانه شروع کرد و به گفته‌ی خودشان به آن مشروعیت پیش‌دستانه‌ی حقوق بین‌الملل داد. سوریه را از دست اسد و نیروهای جمهوری اسلامی حافظ خاندان اسد، بیرون آوَرد. در غزه با استفاده از عملیات حماس، به مقابله و کشتار جهنمی برآمد و تقریباً تمامی آن نوار را زیر نفوذ ارتش خود بُرد. و جنبش حزب الله را -که از حکومت ایران تزریق و نیز ترزیق می‌شود- در جنوب لبنان به عقب راند و رهبران و مؤثران آن را ترور کرد و همچنان در حال بمباران موضعی آن مناطق است. اسرائیل هم‌اینک در حال آماده‌سازی برای جنگ با حشدالشعبی (=بسیج مردمی) عراق است. البته آقای حسین کنعانی‌مقدم تحلیلگر جناح حاکمیت نظرش اما این است که جنگ با داخل عراق را اسرائیل بر عهده گرفته است و جنگ با ایران را آمریکا.
 
اوضاعی که در خاورمیانه پیش روست، به نظر من ناشی از چهار چیز است:
 
۱. سیاست سنتی بقا توسط ارتش اسرائیل
۲. سیاست دخالتگری امنیت جهانی آمریکا
۴. تقسیم دلار میان مبارزان توسط ایران، امارات، قطر، ترکیه و عربستان
۴. سیاست سنتی خاورمیانه‌ای نظام روحانیت ایران که خواهان سرنگونی دولت‌های سازشگر عرب و قیام مردمی تمام خاورمیانه است.
 
روشن سازم در میهن ایران، مردم زندگی و آسایش و چاره‌جویی از گرانی را بر هر ستیزه‌گری با هر جای جهان ترجیح دادند، اما همچنان خواست ملت ایران از سوی حاکمیت نادیده گرفته می‌شود. بردباری ملت هم در حال آزمودن است. نظام روحانیت ایران تا کنون طی نزدیک پنجاه سال حکومتش، با آن‌همه هزینه‌ی سرسام‌آور غیرپاسخگویش، حتی هیچ کشوری در خاورمیانه را نتوانست همسان خود سازد، بلکه هر حا که کِلِه (=تش‌کله با هیمه) زد، از دست داده و توسط ارتش اسرائیل رانده شده است. گوش شنوا نیز برای تغییرات در نظام اصلاً وجود ندارد و حاکمیت، حرف خود را فقط صحیح می‌داند و این روند یعنی مردم بچشید هر چه برای شما پخت و پز شد و دم نزنید. روزی امام خمینی حتی هشدار داده بود:
 
"باید به حسَب واقع، به حسَب انصاف، به حسَب وجدان، این مردمی که شماها را روی کار آورده‌اند، این مردم کوچه و محله و زاغه‌نشین که شماها را روی مَسند نشانده‌اند، ملاحظه آنها را بکنید، و این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله» -خدای نخواسته- باز پیدا بشود. و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن. قضیه [این‌] است که فاتحه همه‌ی ما را می‌خوانند.»
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۱۴۰۴ ، ۱۷:۱۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۶
آبان ۱۴۰۴

۱۶ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی. مدرسه‌سازی ریشه‌اش یاددادن سواد است یا ایجاد مهارت و فن. و این آموزش اصالت زندگی و دانش یک ملت را معین می‌کند که مستلزم راستگویی و مراعات اخلاقیات حرفه‌ای آموزش است. اما خود نظام آموزش و پرورش در آزمون اخیر ضمن خدمت فرهنگیان، یعنی آنان که دانش‌آموزان را تعلیم می‌دهند تا دانشمند شوند و دانای میهن‌شان، سؤالی دروغ تهیه کرد و معلم را مجبور کرد برای کسب مراتب بالاتر شغلش، جواب دروغ را تیک بزند. تست این بوده است:

 

"کدام کشور برای اولین ‌بار در دنیا موفق شد، چهار فروند از جنگنده‌های اف۳۵ را منهدم کند؟»

گزینه‌ها:

۱. روسیه

۲. کره‌شمالی

۳. ایران

۴. آمریکا"

 

به قول آقای عباس عبدی این سؤال "به ابتذال کشیدن شخصیت پاسخگو است". آری، یعنی ای آموزگار تو تا این دروغ را صحیح ندانی، معلم نمی‌شوی. باید این تست دروغ که ایران در جنگ ۱۲ روزه اسرائیل ۴ فروند جنگنده‌ی هوایی رادارگریز اف۳۵ ارتش اسرائیل را منهدم کرد را تیک بزنی و گزینه‌ی ۳ را برگزینی! تا ما تو را رتبه‌ و مدرک بالاتر دهیم. حال آن‌که حتی یک اف۳۵ صدمه حتی ندید، چه رسد انهدام. این، انهدام اخلاق در نظام آموزش و پرورش است که بنا را بر پایه‌ی دروغ چید درین تست. دولت آقای مسعود پزشکیان -که قدرتش از مؤسسه‌ی کیهان کمتر است- تست را دید و گویا دم هم نزد. اسم این نظام را هم گذاشتند "حکومت مقدس نائب امام زمان". لااقل بروند زیارت "ناحیه‌ی مقدسه" را بخوانند از مُفاد آن دست‌کم تعلیم گیرند که ادب یک نظام در چه مواردی است. تا دروغ را نهادینه نکنند و حقارت بر جَبین معلمان ننشانند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۱۴۰۴ ، ۰۷:۲۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۵
مهر ۱۴۰۴
نگارش صبح ۵ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در حالی که روزنامه‌ی اطلاعات متعلق به حاکمیت با مشیء تقریباً معتدلش در ۴ ، ۷ ، ۱۴۰۴ نوشت: "برجام با نظر رهبر انقلاب در سال ۹۴ تأیید و با شروطی ۹گانه اجرا ش و آقای [...] نماینده‌ی جوان جریان پایداری آن را استعماری خواند". "این نماینده‌ی نزدیک به آقای سعید جلیلی [در مجلس شورای اسلامی] اعلام کرد برجام رسماً تمام شد و به تاریخ پیوست. توافقی استعماری و یک‌طرفه که ده سال عمر یک ملت را تلف کرد."
 
اینک حافظه‌ی ملت از حکومت و حاکمیت مرور می‌شود. مثلاً این سخن آقاخامنه‌ای در ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ آن زمان:
 
- "ما البتّه برجام را ابتدائاً نقض نخواهیم کرد؛ لکن اگر طرف مقابل نقض کند...، نقض می‌کنیم، اینها اگر پاره کردند، ما آتش میزنیم. اینکه حالا نقض نمی‌کنیم، متّکی است به دستور قرآن: اَوفوا بِالعَهد؛ آنکه اگر آنها نقض کردند، ما هم نقض خواهیم کرد، این هم متّکی است به آیه‌ی قرآن: وَ اِمّا تَخافَنَّ مِن قَومٍ خِیانَةً فَانبِذ اِلَیهِم عَلی‌ سَوآء؛ اگر آن طرف نقض کرد نقض کن. «فَانبِذ» یعنی پرتاب کن طرف خودش، رد کن. بنابراین ما تابع اصول قرآنی هستیم.» دیدار ماه رمضان با مسئولان نظام ۹۵/۰۳/۲۵"
 
پایان نقل قول
 
سایت آقاخامنه‌ای همین آتش‌زدن برجام را در ۲۹ ، ۱۲ ، ۱۳۹۵ جزوِ خبرهای برگزیده‌ی مخاطبان سایت خود، اعلام کرد. نگاه شود به آدرس این لینک .
 
یادآوری کنم، تازه‌نیوز نیز دیشب ۴ ، ۷ ، ۱۴۰۴ خبر داده نماینده‌ی انگلیس در سازمان ملل گفته "بازگشت تحریم‌های ایران" یکی‌اش به علت سخنان آقاخامنه‌ای بوده که همزمان با حضور آقای مسعود پزشکیان در سازمان ملل، در نطقی تلویزیونی "مذاکرات را رد کرده است".
 
من فقط خواستم مرور کرده باشم تا مجدداً ذهن‌ها مرورگری کند که برجام با آن‌که چنین عهدنامه‌ای خوانده شد که به استناد سخن آقاخامنه‌ای با اتکای قرآن، نظام ج،ا.ایران به آن پایبند شد، و در مجلس هم توسط چند نماینده‌ی حزب دست‌راستی آتش زده شده بود، سرانجام به تعبیر سیدعباس عراقچی توسط تروئیکا (=تری یعنی سه کشور اروپایی) "دفن" شد. شاید لازم‌ترین پرسش مهر از دانش‌آموزان این باشد که از آنان پرسیده شود کدام قرارداد بود که "نرمش قهرمانانه" نامیده شد و بعد توسط افراد دست‌راستی "قرارداد استعماری" خوانده شد؟!
 
روشن کنم من منتقد برجام بودم، نه به خاطر این حاشیه‌ها، بلکه به علت ناشی‌گری‌ها که چرا به جای ۵ + ۱ (یعنی ۵ کشور صاحب وتو + آلمان بی وتو که زائد بودند و تله) مذاکره ۱ + ۱ (=یعنی ایران + آمریکا) انجام نمی‌گرفت. همان سال، این شش‌پایه‌ را لغزان و کرمو خوانده بودم. حالا وضع چند سالیه حاکمان؛ در حال مقابله با ملت خود در درون، هستند و مشغول منازعه با چند دولت در بیرون. تمام این سیاستگذاری‌ها به نفع اسرائیل بود و شد. زیان را این میان کی می‌کند؟! نسل جوان‌مان، میهن دیرین‌مان و مردم در حال مشقت در معیشت‌شان.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۱۴۰۴ ، ۱۶:۰۰
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۳
مهر ۱۴۰۴
نگارش صبح ۳ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. سالهاست شعار و شعورم این شد: نه "راست"، نه "چپ"، عقل، عقل، عقل. عقل از عِقال است. عرب به زانوبند شُتر می‌گوید عِقال. آن را به زانوی شتر می‌بندد که رَم نکند، نرود، بیابان نزند، سارَبان را جا نگذارد، متواری نشود، نرهَد، نرود، تا یک نفر آدم و یک نفر شُتر با هم، از صحرا به سِره و سرا برگردند. عقل، انسان را از هر کجا به سرا می‌رسانَد، از سیر یا سکوت، با اوست. در حرکت و معرفت، راه پیشش باز می‌کند. در احساس و ادراک، وی را موزون می‌دارد. و بیشترین کار عقل تشخیص ستم از عدل است که قاموس هستی با همین محک، به ترتیب محکوم و محترم می‌شود. حتی به پیامبران خدا ایمان‌آوردن هم، از طرق عقل ممکن است، وگرنه عقل را کنار گذارد، حتی نمی‌فهمد پیامبران خدا چه آوُردند. آن نبی ع چه لوحی آورد، آن نبی ع چه چیزی را از حواری نهی کرد. آن نبی اکرم ص کدام سوره را گفت از بس سنگین، وزین و سخت و طاقت‌فرسا بود، نزدیک بود هلاکم کند. آن وصی ع چرا از مدینه خارج شد، کوفه را مرکز حکومت عدلش کرد. همه به تشخیص قدرت عقل است. البته هم "راست"، هم "چپ" جمهوری اسلامی ایران، ذی‌حیات هستند، حق سخن و نوشتن و پیمودن دارند، شاه هم با شاهنشاهی‌اش، دو حزب ساخته بود و دید نشد، "رستاخیز" آخرسر تأسیس کرد. اینان هم همان‌اند. مگر ملت نمی‌بیند پزشکیان دفتردار نظام! رئیس‌جمهور کیهان است؟! راحت و روشن دارد می‌بیند. دید او در سازمان ملل حرف کیهان را زد و وقت و حق و حرف ملت را باخت و بازید. بگذرم. پست دوم و سوم و چهارمم در ادامه
۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۱۴۰۴ ، ۰۹:۱۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۲
مهر ۱۴۰۴

نگارش عصر ۲ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. طرفداران طیف راست با هدف مصادره‌به‌مطلوب، روی جمله‌ای دیشب آقاخامنه‌ای خیز خُردسالانه‌ای برداشته‌اند، غافل از آن، که این کارشان به زیان آقاخامنه‌ای تمام می‌شود. خِرَد شما کجا رفت جناح راست کشور؟ جمله مربوط است به افشای یک جلسه‌ی خصوصی احتمالا" با حجت‌الاسلام آقای حسن روحانی و تیم مذاکره‌کننده‌ی آن دولت، که به برجام ختم شده بود. این حرف:

 "البته من همان‌زمان به مسئولان گفتم ۱۰ سال، طولانی و به اندازه‌ی یک عُمر است؛ چرا آن را قبول می‌کنید. قرار شد قبول نکنند اما قبول کردند"
پایان نقل قول


چرا زیان؟ می‌گویم. اول پردازش جمله، دوم بررسی جمله:

- اول پردازش این سخن آقاخامنه‌ای: ۱. تعهد ۱۰ساله‌ی هسته‌ای ایران به ۵ + ۱ را "طولانی" و به حد "یک عُمر" دانست. ۲. با چرای تأکیدی و نهی‌گونه، به آنان رسانید که قبول نکنید. ۳. حتی تیم و دولت حسن روحانی قول دادند یعنی "قرار شد قبول نکنند". ۴. ولی در ادامه تصریحا" و با قید تعجبِ "اما" و جمله‌ی حذَر، گفت: "اما قبول کردند".

- دوم بررسی آن، اینک زیان این جمله چی هست؟: ۱. وقتی علم داشت به این‌همه عیب و مخاطره و ضرر برجام و مدت ۱۰ سال اجرای آن، جامعه می‌پرسد چرا پس با اختیارات قانون اساسی جلوِ آنان را نگرفت، زیرا مملکت جای آزمون و خطا و موش آزمایشگاه که نیست. ۲. رهبریت جوامع در ذاتش یعنی هم هدایت یک کشور بر حسب اختیارات قانون اساسی آن کشور و هم نظارت بر کار دولت برای حفظ حقوق میهن و ملتش. پس نمی‌شود وقتی آنان قبول نکردند، جلوی‌شان را نگرفت. اگر واقعاً علم به زیان برجام در همان زمان داشت، باید مانع می‌شد. ۳. به حرکت دولت حسن روحانی "نرمش قهرمانانه" لقب داد که با این نقل جدید، در تصادم است. ۴. به روند پیاده‌شدن برجام توسط نظام اجازه داد حتی نقل می‌کنند امضا کرد مسیر روند را. پس از اول نمی‌بایست اجازه می‌داد چون با افشای این جلسه، معلوم ساخت مخالف برجام، آن‌هم به طولٌ مدت ۱۰ سال آن هم برای اجرا و تعهد، معترض بود.

بنابرین؛ جناح راست -که در سنگر ضد برجام محکم ایستاده است- اینک با خیز خبری و جولان با این جمله‌ی افشاگرانه‌ی آقاخامنه‌ای، دارد زیان وارد می‌کند. به قول زنده‌یاد دکتر علی شریعتی "بدترین حمله، بد دفاع کردن است". اقلا" عقل کار بزنید با این کار سبُک خود، زیان به آقاخامنه‌ای نرسانید، چون این جمله به نفعش تمام نشد. زیرا نظارت و مدیریت کشور قانونا" و مسئولا" دست اوست.

دو پست دیگرم مرتبط با این مسئله:

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۱۴۰۴ ، ۱۶:۵۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۱
مهر ۱۴۰۴

نگارش صبح ۱ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. نگاهی به محیط سه سمت اسرائیل و ایران و آمریکا نشان می‌دهد سه سمت نسبت به هم، در جنگ لفظی شدیدی قرار گرفتند و هر سه سمت در حال نشان‌دادن میزان آمادگی پیشدستی و بازدارندگی خود هستند. بارشِ سخن هر سه سمت، یادآور روزهایی‌ست که صدام‌حسین نسبت به مرزهایش با ایران، اولتیماتوم مُطنطن می‌داد و ازین سمت، امام خمینی و یارانش در حکومت، به او پاسخ لفظی می‌دادند. تا رسید روز آخر شهریور ۱۳۵۹ که صدام رجزهایش را عملی کرد و جنگ را آغاز استارت زد. حالا مروری در زیر از محیط مجدد جنگ، درین روزا:

- محیط اسرائیل: بنیامین نتانیاهو دیروز دوشنبه ۳۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ در مقر وزارت جنگ  با یسرائیل کاتس وزیر جنگ و «ایال زامیر» رئیس ستاد ارتش و اعضای ستاد حرف زد. این حرف: "ما در نبردی هستیم که در آن دشمنان خود را شکست خواهیم داد و باید محور ایران را نابود کنیم و این در دسترس ماست... ما مصمم هستیم که به تمام اهداف جنگی دست یابیم... سال آینده برای امنیت اسرائیل تاریخی خواهد بود... اسرائیل مصمم است که نه تنها در غزه، بلکه در سایر عرصه‌ها نیز به اهداف خود دست یابد.. فرصت‌هایی برای امنیت، پیروزی و صلح ایجاد کند."

- محیط آمریکا: ترامپ، مایک والتز را نماینده‌ی آمریکا در سازمان ملل کرد، چهره‌ی ضدایرانی. او گفت فعال‌سازی مکانیسم ماشه یکی از اقدامات اصلی‌ام است. والتز چهره‌ی اطلاعاتی آمریکا همانی‌ست جنگ آمریکا با عراق را یک "اشتباه فاجعه‌بار" می‌دانست و به برکناری صدام‌حسین اعتراض داشت زیرا از نظر او "خلأ قدرت در عراق ایجاد کرد که به سود ایران" شده بود.

- محیط ایران: ۱. آقای مظاهر مجیدی فرمانده سپاه استان همدان گفت: "هفته دفاع مقدس هر سال توفیقات داشتیم رژه نیروهای مسلح را برگزار کنیم...امسال به دلیل تهدیداتی که ایجاد شد، مقرر گردید از تجمعات گسترده پرهیز و آمادگی‌ها برای دفاع از کشور معطوف شود." ۲. آقای علی فدوی جانشین سپاه پاسداران در نشست شورای اداری استان یزد گفت: "در کشور ما هر فردی هر سخنی را آزادانه مطرح می‌کند و این موضوع باعث می‌شود جمع‌آوری اطلاعات برای دشمن آسان شود." ۳. بیانیه‌ی سپاه: "...آمادگی‌های همه جانبه رزمی، تدبیر راهبردی، امنیت مردم‌پایه، توان اطلاعاتی، دفاع زمینی، دریایی و هوایی، موشکی و سایبری و حمایت بی‌دریغ از مقاومت و سایر عرصه‌های میدان در بالا‌ترین سطح آماده و مهیا برای اقدام متقابل هستند." ۴. آقای سیدمصطفی خوش‌چشم اهل مشهد، کارشناس شبکه‌ی افق به نقل سایت "دیده‌بان" گفت: "در نظرسنجی‌هایی که بعد از توقف جنگ ۱۲ روزه انجام شد، تعداد مردمی که خواستار ساخت بمب اتم هستند، بیشتر شده و به ۹۰ درصد رسیده است." ۵. نزدیک ۷۰ نماینده‌ی مجلس هم خواستار ساخت بمب اتم شدند. ۶. چهره‌هایی هم از جناح چپ از آقای مسعود پزشکیان خواستند در آمریکا با ترامپ دیدار کند تا جلوِ جو جنگی و تحریمی علیه‌ی ایران را بگیرد.

در آخر، بیان کنم، نظری درین موارد فعلاً ندارم. هفته‌ی دفاع مقدس بود و یادآوری این روزای جنگی و محیط لغزان تعلیق صلح و جنگ و آتش‌بس بی‌اطمینان. فقط در مورد سه مورد حرف دارم: الف. مفاد آخرین پارگراف بیانیه‌ی سپاه پاسداران در بند ۳ بالا، بگویم حتی ارتش‌های بزرگ دنیا -که ائتلاف ناگسسته دارند- چنین حدی از توان را در خود ادعا نمی‌کنند. بیانیه باید بیان واقعیت باشد نه حاصل احساسات و غیرت و آرمان. هر کدام البته در جای‌شان. ب. آقای علی فدوی هم بداند نشست اطلاعات از سوی سخنرانی‌های پی‌درپی سراداران آفت بزرگ این روزهای جمهوری اسلامی ایران است. بگذرم. ج. آقای پزشکیان دفتردار نظام است، نه رئیس‌جمهور ایران! ازش ساخته نیست. چپ درین باب، تخیل خارق‌العاده کرد در باب مسافرت بعضاً مفرّح دیرباز سران ایران به نیویورک مقر آن سازمان!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۱۴۰۴ ، ۱۱:۴۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۳۱
شهریور ۱۴۰۴

مذاکره‌ی دو قلیون!
قلم ابراهیم طالبی دامنه دارابی: ۱۹ ، ۶ ، ۱۴۰۴
قیلون راست: آب داری؟!
قیلون چپ: نه، ۱۰۰۰ سد زدند! رگ آب را خشکاندند!
قیلون راست: خا بگو برقی‌ات کنند!
قیلون چپ: برق سد می‌خواهد! سد که آب ندارد!
قیلون راست: گازی بشی چی؟!
قیلون چپ: گاز را قطَر قاپید، ایران افزار استحصال ندارد!
قیلون راست: شعب ابی طالب پس واسه چیست؟!
قیلون چپ: خود رسول خدا ص کوشید آن تحریم را لغو کند!
قیلون راست: سران مکه فرق دارند با سران الآنه!
قیلون چپ: سنت پیامبر اکرم ص بر مذاکره هم بود!
قیلون راست: ای کج قیلون! ت کمر را خدا خم کرد!
قیلون چپ: ای راس قیلون! ت گردن "ولِ غاز" جِ ول‌تر است کِ!
قیلون راست: تِ اسم خدا گم و گور هاکانه!
قیلون چپ: مذاکره می‌کنی یا رجَز می‌خوانی!
قیلون راست: به تِچ چه. تو برو از غرب، توبره پر کن!
قیلون چپ: مگر آخور چین روس، برا آخوند کمونیست نیست!
قیلون راست: الو ۱۱۴؟ ۱۱۳؟ ۱۱۶؟ اع همه خوابند که!
قیلون چپ: خا ۱۲۵ و ۱۱۵ زنگ بزن! "آمد زد، رفت"!
قبل از ختم دعوای دِ تا قیلون و چالش‌شون،
قدر بگزارم سخت و سفت از عکاس خوش‌ذوق ما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴ ، ۱۵:۵۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۳۰
شهریور ۱۴۰۴
نگارش ۳۰ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. روزنامه‌ی سراسری "خراسان" چاپ همزمان مشهد و تهران -که در پیش ار انقلاب پایگاه استاد مرحوم محمدتقی شریعتی و فرزندش زنده‌یاد دکتر علی شریعتی بود و پس از انقلاب نگاه مستقلانه داشت و مدتی‌ست تحت فشار عوامل مشهد به این سمت و آن سمت مارپیچ و مارپله می‌رود- در مورد حجت‌الاسلام آقای علی‌اکبر ناطق نوری نوشته است:
 
"در روزهای اخیر نشستی در منزل غلامرضا کرباسچی با حضور چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب همچون سیدمحمد خاتمی و مهدی کروبی برگزار شد. نشستی که در آن علی‌اکبر ناطق نوری نیز حاضر بود اما بنا بر گزارش رسانه‌ها، ترجیح داد سکوت اختیار کند و اظهارنظری درباره‌ی وضعیت کشور نداشته باشد. گفته می‌شود او بر این باور است که «توصیه‌ها گوش شنوایی ندارد... سکوت ناطق نوری، ولو از سر ناامیدی، این پیام را به جامعه منتقل می‌کند که حتی باتجربه‌ترین‌ها نیز امیدی به تغییر ندارند. چنین پیامی در فضای افکار عمومی، هزینه‌ای سنگین برای سرمایه اجتماعی کشور به همراه دارد."
پایان نقل قول
 
من هم پس چند نکته درین رابطه بگویم که "خراسان" این بحث را دیشب در چاپش وارد فضای سیاسی ایران کرد. من نظرم این است:
 
- آقای ناطق نوری از وقتی که از بازرسی بیت آقاخامنه‌ای کنار رفت، راه سکوت و گریز از مرکز در پیش گرفت.
 
- آقای ناطق نوری وقتی دید در شب مناظره‌ی مشهور، آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد به حریم او و فرزندانش حمله کرد، توقع داشت آقاخامنه‌ای ازو دفاع کند، اما دید آقاخامنه‌ای در نمازجمعه‌ی مشهورش، در مقام قیاسِ مرحوم رفسنجانی و احمدی‌نژاد گفت "نظر من به آقای احمدی‌نژاد نزدیک‌تر است."
 
- آقای ناطق نوری در شکاف شدید میان حجت الاسلام مرحوم اکبر رفسنجانی و آقاخامنه‌ای، جانب رفسنجانی ایستاد و تا آخر عمر، با او متحد ماند.
 
- آقای ناطق نوری در تمام مسائل پس از بحران ۸۸ و حتی از سال ۱۳۸۴ زمان آغاز زمامداری مطلق‌العنانِ آقای احمدی‌نژاد بر تمام ساختار کشور، از حاکمیت دلسرد شد و به سمت سکوت و هم‌پیمانی با ۵ نفر رفت: حلقه‌ی شب‌های شنبه‌ی تشخیص مصلحت با حضور حسن روحانی، سیدحسن خمینی، اکبر رفسنجانی، خودش و یک نفر دیگر "،،،" که نامش محفوظ است.
 
من البته شِمه گفتم، اگر تمام‌شمول بگویم تا ۸۸ ورق و حتی ۹۹ ورق وقت می‌برد. بگذرم. تاریخ است دیگه، نمی‌شود از آن گذشت. به قول گروه جامی نویسندگان "گذشته، چراغ راه آینده است" باید گذشته را نور بر تاریکی کرد.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۱۴۰۴ ، ۱۸:۰۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۷
شهریور ۱۴۰۴
نگارش ۲۷ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. اون لنین است؛ لنین، بر شالوده‌ی مارکسیسم ماند، اما برای تحرک انقلابی آن، برآن حاشیه و نقب زد و «دیکتاتوری بر پرولتاریا» را برتر از «دیکتاتوریِ پرولتاریا» معرفی کرد، از دید او پرولتاریا (=کارگری و کارگران) نیاز داشتند یک حزب کمونیست تأسیس شود تا آنان را جهشی جهت دهد و بیدار کند و حتی رهبری نماید. کنارش هم، "چکا" را راه انداخت که پلیس مخفی بود، تا ضدکمونیست‌ها را کنترل و اذیت کند. تروتسکی رفیق لنین اما گفته بود اگر لنین به قدرت برسد دولتش مانند "یک دادگاه انقلابی خواهد بود" تا "کلّه‌ی ‌کارْل مارکس" را -که "به بزرگی کلّه‌ی شیر" است- به عنوان نخستین سر، زیر گیوتین ببرد. لنین البته دانشگاه، وکالت خواند و درس و مسائل را علّی و معلولی می‌دید، نه فقط، وقت برای مطالعه مقاله و کتابت. لنین زود مُرد و استالین جانشین، مکتب لنین را اساساً از تئوری‌های کلّه‌ی ‌کارْل مارکس، تهی کرد و رفت.
 
 
آنان، طبقه‌ی پرولتاریا را اِشراف دادند البته از ناحیه‌ی حزب. اینان در ایران طبقه‌ی روحانیت را اِشراف دادند، از هر طریقت: ۱.ولایت، ۲. شورا نگهبان، ۳. هر نهاد یک نفر از روحانیت،  ۴. هر استان یک آخوند بر سر استاندار. باید دید چه می‌شود. حزب کمونیست که رفت پس از ۷۰ سال تنازع برای بقا. حالا این روحانیت است و این ملت. به دیده‌ی من، اگر خدمت و قدرت، توأمان شد، یک چیز است، ولی اگر یکی از یکی دیگه جدا افتد، وای به حال میهن و نظام و ملت. عبرت‌ها آیا اعتبار می‌یابد! ای چه بسا ،،، ! بگذرم. دریغا! همانادریغا!
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۱۴۰۴ ، ۱۸:۳۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۵
شهریور ۱۴۰۴
نگارش ۲۵ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. چاپ صبح. خُب، نشست دوحه هم معلوم شد چه کرد با اسرائیل. یک بیانیه. تمام. جالب است جوزف عون رئیس‌جمهور لبنان درین نشست گفت: «ما در اینجا هستیم تا به همه‌ی جهان بگوییم که بنا بر ابتکار صلح عربی، آماده‌ی صلح [با اسرائیل] هستیم." ابتکاری که چند سال پیش عربستان سعودی آن را ارائه داده بود. و امیر قطر البته کمی عمقی‌تر !!! سنو کرد؛ شنا و گفت: "تبدیل منطقه‌ی عربی به منطقه‌ی نفوذ اسرائیل، توهم خطرناک"ی است. و در خودِ بیانیه‌ی نشست دوحه -به نقل از تسنیم- هم آمده: "از موضع حکیمانه و متمدنانه‌ی قطر در قبال این تجاوز وحشیانه قدرانی می‌کنیم ... در برابر نقشه‌های اسرائیل برای تحمیل واقعیتی جدید بر منطقه، باید مقابله کرد." عجب! یا للعجب! البته خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه جدا از گزارش نشست، دست‌کم تحدّی را به عمل آوُرد و به ارزیابی بیانیه پرداخت و آن را "ناامیدکننده، بسیارضعیف، فاقد ضمانت‌های اجرایی و خودداری از حتی یک اقدام عملی" توصیف نمود.
 
من برآوردم این است آنان از تکرار تفکر جمال عبدالناصر دوری می‌کنند و راه محمد انورسادات را به نفع حکومت‌های موروثی خود می‌بینند و از "ائتلاف نظامی" -که آقامحسن رضایی برای سران عرب! توئیت کرده بود و آقای علی لاریجانی هم توئیت زده بود که ای کشورهای عرب! یک کاری لااقل علیه‌ی اسرائیل بکنید- به‌راحتی عبور کردند! حتی به این ایده‌ی بدون رایزنی و خام این دو نفر منصوب در جمهوری اسلامی ایران، محل حتی نگذاشتند. جالب است دانسته شود ۱۲ روز، اسرائیل تهران و حدود ۱۹ استان ایران را زیر جنگ و بمب خود برده بود، این سران، سراسیمه نشده بودند. به نظر من این سران، السیسی و سادات مصر را راه اعراب برگزیدند. دوحه، در دو رو بود. یک رو، مانور و جولان روی واژگان و روی دیگر رفتن به راه انور سادات و عبدالفتاح سیسی، نه راه "عبدالعزیز رنتیسی" رهبر وقت حماس (=جنبش مقاومت اسلامی) که توسط ارتش اسرائیل ترور شد.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۱۴۰۴ ، ۰۷:۳۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۳۱
مرداد ۱۴۰۴
"تعلیق" غنی‌سازی
"تعطیل" غنی‌سازی
 
نگارش ۳۱ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
آقای مهندس بهزاد نبوی رهبر قبلی "جبهه‌ی اصلاحات ایران" که بر اثر غلبه‌ی جریان نوگراتر این جبهه بر جریان چپ سنتی مذهبی وابسته به نبوی، کنار گذاشته شد و جایش را از دو سال پیش، خانم آذر منصوری رهبر "حزب اتحاد ملت" گرفت، اینک درباره‌ی بیانیه‌‌ی ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ "جبهه‌ی اصلاحات ایران" نکته‌ی جدید و مهمتری گفت. مانیفست پنهان که گفتم حالا کمی عیان شد. او گفت:
 
"من حتی تندتر از آنها هم هستم. آنها اگر معتقد به تعلیق غنی‌سازی هستند، من معتقد به تعطیل غنی‌سازی هستم"
 
 
سه نکته گویم و برم پی کارم و موضعی ندارم:
 
۱- بهزاد نبوی با این رفتار سیاسی، درصدد برآمد فشار به حکومت را قدرتمندانه‌تر کند، تا از نظر وی حکومت تن به تغییر خط مشی دهد.
 
۲- نبوی به نظرم مجمع تشخیص مصلحت نظام را به چالش کشاند. اگر این مجمع مثلاً اهل تشخیص! یک جا خواست از بطالت و سرگرمی کهولت، بیرون آید، نگاهش را به این تعطیل و تعلیق بدوزد و واقعاً ببیند آیا مصلحت میهن را درین برهه می‌تواند تشخیص دهد، یا می‌خواهد هر چه دستور گرفت همان را مصلحت کل ملت معرفی کند!
 
۳- بهزاد نبوی شکاف سیاسی داخلی عمیق ایران را با این ورود تردستانه اش، عمدا" به سمت یک شکاف تکان‌دهنده‌ی حاکمیتی، به تعبیر محلی: تِرِه (=روانه و هیش) کرد که به‌شدت گرفتار پاسخ به جهان و مردم ایران گردیده است و مات و معلق روی پل، وا و مبهوت مانده است.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ ، ۱۸:۱۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۹
مرداد ۱۴۰۴
اشاره‌ای برای اذهان: روزنامه‌ی "آگاه" وابسته به جناح راست، چاپ امروز ۲۸ ، ۵ ، ۱۴۰۴ به علت انتشار بیانیه‌ی ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ "اصلاح‌طلبان" در انتقاد از سیاست‌های حاکمیت و شیوه‌ی حکمرانی، آنان را در تیتری درشت: "تسلیم‌طلبان" لقب داد. من می‌خواهم از دو زاویه دست به پردازش بزنم. تا نگاه "جبهه‌ی اصلاحات ایران" و نگاه "دکتر محمود سریع‌القلم" را در مورد وضعیت حاکمیت در ایران، بررسی کرده باشم. در زیر در دو بخش -با پرهیز از موضع‌گرفتن و صرفا" با هدف تبیین- به آن می‌پردازم. دامنه
 
 

این حاکمیت به هیچ‌وجه

تن به پیشنهادات اصلاحی نمی‌دهد

نگارش ۲۸ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. متن من در چاپ صبح. من به علت این‌که مسائل روز را از اهم موارد سرنوشت‌ساز ملت و میهن می‌دانم، نسبت به رویدادهای آن از خودم تحرک فکری نشان می‌دهم، زیرا به عنوان یک شهروند ایران، برای ملت و میهن حساب باز کرده‌ام و نمی‌توانم بی‌تفاوت بمانم و تماشاگر شوم. دو حرکت روی داد در کشور که از نظر من واقعاً جای تفکر و پردازش دارد. بدون گرفتن موضع، تبیین می‌کنم؛ زیرا فردی ناوابسته به تمام جریان‌های سیاسی فلسفی می‌باشم. خِرَد خودم و دیانت -که از آن با عقل مستقلم تفسیر دارم- رهنُمای پسندیده‌ای‌ست؛ زیرا رسول ظاهری را هم، باید با رسول باطنی فهم کرد. اینک ورود به این دو مسئله یکی از یک استاد توسعه‌گرا و دیگری از یک بیانیه‌ی جریان چپ اصلاح‌گرا: داخل گیومه "،،،" همه حرف نقل است، نه جملات من:
 
بخش ۱
بیانیه‌ی "جبهه‌ی اصلاحات ایران"
 
آنان چنین مطرح کردند که "تداوم این مسیر" یعنی تز حکمرانی آقاخامنه‌ای "بدون بازسازی و گشودن باب تعامل سازنده با جهان، هزینه‌های انسانی، مالی و روانی بسیاری بر ملت تحمیل خواهد کرد." و برگشت "مکانیزم ماشه" از نظرشان "مشروعیت جنگ آینده علیه‌ی ایران را با برچسب «تهدیدکننده‌ی صلح» تأمین می‌کند. بنابراین پیشگیری از این سناریو، فوریت امنیت ملی است". و گفتند: "۳راه پیش روی ملت و حاکمیت است:
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴ ، ۱۷:۳۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی