امروز ۷ ، ۶ ، ۱۴۰۳ روزنامهها را دیدم، دیدم چیزی قابل عرضهکردن در اخبار امروز و دیروز پیدا نشد، این بود به این مورد از سُویم ورود شد. ← این: از یک سمت، اسلام ضمانت اجرای تمامی احکامش را به عهدهی اجتماع گذاشت. از سمت دیگر حکومت را مأمور کرد سیاسات و حدود را «با کمال مراقبت و تحفُظ» اجرا کند. معلوم است چنین حکومتی، موافق طبع عموم مردم امروز نیست. چون علامه، المیزان را سال ۱۳۳۵ داشت مینوشت پس آن روز را تطبیق داد که از نظر وی فرورفته در «شهوات و هواوهوس» بود. آرزوها در دو طبقهی مرفه و فقیر آن روز نیز نمیگذاشت چنین حکومتی را بپذیرد. چون به نقل از همان جلد ۴ المیزان در صفحهی ۱۶۰، وضع حال آن این بود: بشری که، به دست خود آزادی را در «کامگیری، خوشگذرانی، سبُعیت، درّندگی» سلب میکرد. لذا از نظر آن اسلامشناس، چنین نظامی (سیاسات و حدودش تحفظ و مراقبت شود) «آنگاه موافقِ طبع عموم مردم میشود که در نشر دعوت و گسترش تربیت اسلامی شدیداً مجاهدت» شده باشد و بشود. در واقع از نظر وی، تا تربیت اسلامی رخ نداده باشد، امکان نظام دلخواه اسلام وجود ندارد. در فلسفهی سیاسی وی، در صورت امکان تشکیل نظام هم، «مشورت با عقلای قوم» باید یک اصل اساسی آن نظام در نظر گرفته شود. زیرا در نگاه ایشان بعد از رسول ص و بعد از غیبت امام زمان علیه السلام، «بدون هیچ تردید و اختلافی» امر حکومت «به دست مسلمین» است. نیز در دین اسلام، در تمامی احکام اخلاقی و قرآنی، توحید حاکم است. یعنی جای خدا توسط هیچ احدی تصرف نشود. نکتهی من دقیقاً این است جامعهی ایران این زمان (امروز که مینویسم، هست: ۷ شهریور ۱۴۰۳) با آن زمان (که سال ۱۳۳۵ بود) چه وجه اشتراکاتی پیدا کرده است. منظورم این است چقدر از هم شباهت میگیرند. اصلاً اشتراک و شباهت پیدا کرده اند، یا نه. جواب هر جور که شد، نظریهی سیاسی صاحب المیزان درین میزان، درست شناخته میشود. دامنه دارابی