دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
سایت دامنه‌ی داراب‌کلا
قم : ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
مازندران، ساری، میاندورود، روستای داراب‌کلا

پیام های کوتاه
بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۵۳۴ مطلب با موضوع «جهان، جامعه» ثبت شده است

نقل و نقد و نکته

نوشته‌ی دامنه ۲۰ ، ۳ ، ۱۴۰۴

منتشره در بخش اعلان مدرسه فکرت شعبه‌ی واتساپ

 

نقل: ترامپ دیشب گفت: "تلاش می‌کنیم با ایران به توافق برسیم تا ویرانی و مرگ رخ ندهد."

 

نقد: در دل این جمله دو پیام نهفته است: ۱. قبول فشار آمریکا به زبان خوش! ۲. در غیر این صورت، توسل به زور را رخ کشید که در حقوق بین‌الملل اسم دومش جنگ است و تهاجم با ارتش.

 

نکته: مشروعیت آن را ائتلاف هم‌پیمانان یا اتخاذ جواز از شورای امنیت روشن می‌سازد. البته جنگ‌های بدون ائتلاف و بدون کسب مجوز هم، در جهان معمول است. مثل حمله‌ی صدام حسین به ایران و سپس به کویت.

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ ، ۰۶:۳۰
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

کتاب «فی سبیل‌الله: فتوحات عرب و برپایی امپراتوری اسلامی» نوشته رابرت ج هویلند با ترجمه سامان سیدی. جدیدترین روایت‌های رایج تقریبا" منحصرا" بر اساس منابع اولیه‌ی مسلمانان بوده است که به‌ طور خلاصه، تاریخ رستگاری بودند و با هدف نشان دادن این که خداوند اعراب را به‌ عنوان وسیله‌ای برای گسترش اسلام در سراسر جهان برگزیده بود، نوشته شده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ ، ۰۶:۱۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

 

کتاب شهدای عصر پیامبر ص

 

معرفی و تدوین توسط دامنه: این کتاب قطع بزرگ مصوّر، به صورت تشریحی و تصویری، غزوه‌ها و سریه‌های عصر پیامبر اکرم ص را مورد توجه قرار داده است و شهدای آن دوره را نام برده و معرفی کرده است. بیست و هشت غزوه و هشتاد و سه سریه. کتاب از منبع شهداءالاسلام نوشته‌ی مرحوم دکتر محمد ابراهیم آیتی بهره گرفت. درین اثر آمده است که اسلام روش زندگی را  دین و راه آن را مستقیم و میانه نامید. در مورد مکه دو خصوصیت را برشمرد: مرکز بت‌پرستی. مرکز تجارت. و پیامبر اکرم ص درین شهر دین خود را بر پایه‌ی توحید یگانگی بنا کرد. و پرده بر داشت که "درک شخصیت پیامبر اکرم ص به زبان ربّانی نیازمند است. سُمیه مادر عمار، اولین شهید اسلام در مکه بر اثر شکنجه بود. یاسر همسر سمیه دومین شهید و عبدالله برادر عمار سومین شهید اسلام بود.  این کتاب را آقای ابوالفضل بنایی کاشی تألیف کرد نشر رسانس تهران سال هشتاد و هشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ ، ۲۰:۳۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

این متن را آقای جواد لگزیان  تدوین کرد که به علت اهمیت آن در معرفی کتاب «آشنایی با تفکر تحلیگرانه (واسازی تفکر و بررسی اجزای آن)» بازنشر داده می‌شود.

 

 

چکیده‌ی نقل: کتاب در چهار فصل درک مبانی نظری تحلیلگری، مراحل آغازین تحلیلگری، تحلیلگری به‌منظور فهمیدن چیزها و درک عمیق‌تر آنچه آموخته‌اید، سامان یافت. لیندا الدر روانشناس آموزشی و ریچارد پل معلم و متفکر آمریکایی از نویسندگان این کتاب‌اند. چگونه تحلیل کنیم؟ چگونه فکر کنیم؟ از نگاه لیندا الدر و ریچارد پل همه‌ی انسان‌ها فکر می‌ کنند. این در ذات ماست. اما بخش اعظم تفکر ما به‌خودی‌خود سوگیرانه، مغشوش، جاهلانه، یا پیش‌داورانه است. برای خوب فکر کردن باید دست‌کم مقدمات تفکر را، یعنی مؤلفه‌هایی را که هر جور اندیشیدنی بر پایه‌ی آن‌ها صورت می‌پذیرد، بشناسیم. به‌عبارت‌دیگر باید یاد بگیریم تفکر را به اجزای سازنده‌ی آن تجزیه و تحلیل کنیم. آنها در گام اول از هشت سازه یا مؤلفه تفکر می‌‌گویند: هرگاه فکر می‌ کنیم، به منظوری و از منظری فکر می‌‌کنیم مبتنی بر مفروضاتی که هریک پیامدها و استلزاماتی دارند. این مدل ارائه‌شده الگویی است برای همین کار:

 

۱)  هدف اصلی این مقاله عبارت است از ... (اینجا سعی می‌‌کنید قصد نویسنده را از نوشتن این مقاله به درست‌ترین شکل بیان کنید. نویسنده می‌‌خواسته به چه هدفی برسد؟)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴ ، ۱۷:۳۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

ارانه‌ی نقلی از سید علی اصغر شفیعی: نکات مفهومی و کاربردی کتاب «کالبدشناسی دولت» نوشته موری روتبارد، با تمرکز بر بخش‌های کلیدی کتاب آمده است. این نکات به‌صورت نکته‌برداری شده و قابل استفاده در مطالعات سیاسی و فلسفی گردآوری شده‌اند و

 

 

فصل اول

آنچه دولت نیست. دولت به‌اشتباه نهادی برای خدمت به منافع جمعی معرفی می‌شود. باور «ما دولت هستیم» فریبی ایدئولوژیک برای مشروع‌سازی اقدامات دولت است. هیچ‌گاه نمی‌توان دولت را معادل با "مردم" دانست؛ حتی در دموکراسی‌ها. اگر 70% مردم تصمیم بگیرند 30% را بکشند، این همچنان قتل است، نه خودکشی.

 

فصل دوم
آنچه دولت هست تنها راه طبیعی برای بقای انسان، تولید و مبادله‌ی داوطلبانه است. دو روش برای تأمین معاش:  روش اقتصادی ؛ تولید، مبادله، رقابت مسالمت‌آمیز. روش سیاسی ؛ غارت، زور، مصادره. دولت سازمانی است که از روش سیاسی بهره می‌برد. دولت ابتدا باید جامعه‌ای تولیدکننده داشته باشد تا بتواند از آن غارت کند.

 

فصل سوم 
چگونه دولت خود را حفظ می‌کند دولت برای بقا، باید مشروعیت خود را در ذهن اکثریت تثبیت کند. ابزار مشروع‌سازی ؛ توجیهات ایدئولوژیک (حق الهی، تخصص‌گرایی، ناگزیر بودن) اتحاد با روشنفکران. آموزش رسمی، تاریخ‌نگاری حکومتی، تبلیغات.

 

فصل چهارم
چگونه دولت از مرزهای خود فراتر می‌رود. مفاهیمی چون قانون اساسی، حقوق طبیعی، و دموکراسی، ابزاری برای مهار دولت بودند که به ابزار مشروع‌سازی دولت بدل شدند. دولت از دستگاه قضایی برای توجیه قدرت خود بهره می‌گیرد (مثلاً در آمریکا). روشنفکران گاهی مفاهیم پیچیده علمی را برای توجیه سلطه‌ی دولت به‌کار می‌گیرند. دولت با تبدیل خود به "خبرگان برنامه‌ریز" چهره‌ای عقلانی به سلطه می‌دهد.

 

نکات مفهومی کلیدی
ایدئولوژی؛ ستون فقرات سلطه‌ی پایدار دولت؛ ابزار خاموش کردن دگراندیشی. دولت انگل است، نه تولیدکننده؛ زیرا از دسترنج دیگران تغذیه می‌کند. ملی‌گرایی، دین حکومتی، سنت‌گرایی، تاریخ رسمی همگی برای فریب توده‌ها و کسب مشروعیت ساخته شده‌اند. استقلال قوه قضائیه در ظاهر، ولی در عمل بخشی از همان دستگاه حاکم است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۱۴۰۴ ، ۱۸:۴۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی : ۲ ، ۳ ، ۱۴۰۴ : "من میترا نیستم" کتابی‌ست داستان، از سرگذشت زینب کمایی که سال ۱۳۶۱ توسط سازمان ترور مسعود رجوی در شاهین‌شهر اصفهان ربوده و ترور شد. شهید زینب کمایی خود اسمش را از میترا به زینب تغییر نام داده بود طی یک مراسم افطار.

 

 

زینب مرتب به بچه‌ها کتاب‌های دکتر علی شریعتی و آیت الله مرتضی مطهری می‌داد.(ر.ک: ص ۵۳) او طبق سفارش امام خمینی به جوان‌ها، دوشنبه‌ها و پنجشنبه‌ها روزه می‌گرفت. (ر.ک: ص ۵۲) خانم کچویی مدیر دبیرستان می‌گوید زینب را از کلاس‌های اعتقادی جامعه‌ی زنان شاهین‌شهر می‌شناختم. (ر.ک: ص ۱۶۷) زینب بعد از انقلاب تصمیم گرفت در قم طلبه شود. (ر.ک:  ص ۵۴ و ۹۴) مردم شاهین‌شهر بیشتر مهاجر بودند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۱۴۰۴ ، ۰۹:۵۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

 به قلم دامنه : رُمان "سرزمین خیال"  اثر نویسنده‌ی آمریکایی آنتونی دوئر برگردان فاطمه تناسان از انتشارات نیماژ را این گونه روایت می‌کنم تا اگر تشنه‌کامانی پیدا شدند، در سه دقیقه از آن سر در آورَند. کتابی که در عظمت فرد کتابدار است، و پاس‌داشتِ خودِ کتابُ زمینُ قلب انسان. دوئر قصد کرد قدرت کلمات و کتاب‌ها را زنده دارد. او حتی دو مثال از کلاغ و جُغد می‌زند (ص ۲۴۳) تا به انسان یاد دهد زندگی بر پایه‌ی وفاست:

 

پس از مرگِ کلاغی، بسیاری از همراهانش از درختان پایین آمدند تا پانزده دقیقه دور کلاغ مُرده می‌چرخیدند. برو بالاتر جُغد (=پیتکالِه) را ببین. جُغدی پس از برخورد جُفتش با کابل برق، به آشیانه‌اش بازگشت چند روزی حرکت نکرد تا بمیرد. دردناک‌تر این که در همان صفحه آمار می‌دهد در آمریکا سالانه سیصد و شصت و پنج تا یک میلیارد پرنده، بر اثر برخورد با پنجره‌ی آسمانخراش‌ها تلف می‌شوند.

 

 

اینک که می‌خواهم بیشتر بنویسم تحت تأثیر کلاغ و جُغدم و کلمات "پشت دندانهایم" تلَنبار گشت و ذهنم پاورچین سراغ این حرف است که گوید آدمیان چگونه است خود را متقاعد (=بازپذیر) می‌کنند  که دیگری باید بمیرد تا آنها زندگی کنند! حال آن که رمان در ص ۷۳۳ از جنین چه تعریفی ستُرگی می‌دهد:

 

"جنین، ذرّه‌ی ذی‌شعوری که وسعت می‌گیرد".

 

حال آن که بشر بزرگ شود و وسعت یابد که نمرود و ناپلئون و تیمور و چنگیز و صدام حسین شود یا مردانی صالحی چون زنده‌یادان مهندس مهدی بازرگان و نلسون ماندلا و استاد محمد رضا حکیمی و دکتر علی شریعتی؟! رمان این عبارات را به من یاد داد و در سبد نیازم گذاشت و گاه در فرازهایی، چنان فروز و فرود بر من روا داشت که گویی صداها عین هجوم زنبورهای گاوی به لانه، مرا می‌نواختند: این عبارات:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ ، ۱۸:۰۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

متن دامنه در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ در سایتم : کتابِ "آنجا که باد کوبَد" اثر خانم "معصومه صفایی راد" را خواندم؛ دیروز و دیشب ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ که چکیده‌ای از آن را در دفتر یادداشتم نوشتم و اینک در سایتم هم، می‌نویسم. اشاره کنم شهر بادکوبه وجه "مردم‌پسندی است برای نام باکو" پایتخت "جمهوری آذربایجان" در شمال غرب ایران در کنار دریای خزر. درین کتاب واژگان بدیعی وجود چه صورت نقلی، چه صورت ابداعی مثل: "نوساناتِ دل".

 

 

کتاب برای ثبت دینداری مردم باکو است در ماه محرّم و نیز گزارشی از آداب و فرهنگ. نویسنده روی حرفی توقف دارد به‌شدت گره‌گشا: «به خودم قول دادم جز خدا روی هیچ کس حسابی باز نکنم که بعد با شانه خالی‌کردنش، غافلگیر شوم.» رجوع شود به ص ۱۰ کتاب.

 

در باکو (ص ۱۶۵) اصطلاحی دارند به نام "تمیزمسلمان" یعنی کسی که "مسلمانِ مقیّد است و نماز و روزه‌اش سرِ جایش، وگرنه فقط در وقایع اربعه‌ی زندگی‌شان، به اسلام رجوع می‌کنند" و بس:

 

وقت تولد

وقت مرگ

وقت ازدواج

وقت طلاق

 

در باکو کسانی معتقدند کسی کلام الهی را درک نمی‌کند که بخواهد آن را به زبان دیگری در بیاورد. ص ۶۲ را باید دید. یعنی قرآن قابل ترجمه نیست. البته زین‌العابدین تقی‌اُف پولدار باکو ناشر اولین ترجمه‌ی ترکی قرآن بود.  نیز در باکو عزاداری محرم فقط داخل مساجد است و به هیچ وجه به خیابان‌ها کشیده نمی‌شود، حکومت کنترل می‌کند. ر.ک : ص ۴۸  کتاب.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ ، ۱۱:۴۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

افکار سیاسی آیت الله مصباح
۱۴ ، ۲ ، ۱۴۰۴ نویسنده: ابراهیم طالبی دامنه دارابی

توضیح: این کتاب را آقای شیخ محمد جواد مهاجری در نشست دیروز به من هدیه کرد. مبنای من درین سلسله‌پست همین منبع است.

 


نظر آقای مصباح:

او در ص ۲۵۵ مدعی‌ست زمامداری ولی‌فقیه برای جامعه‌ی جهانی است و اسلام حکومت واحد می‌خواهد. در نگاه وی مندرج در ص ۲۵۴ "دارالاسلام" یعنی فقط مسلمانان که در آن با لفظ "امت اسلامی" زندگی می‌کنند. و لذا غیرمسلمانان با شرایط خاصی می‌توانند صرفاً "در سایه‌ی حکومت اسلامی"، زندگی کنند آن هم فقط "مسالمت‌آمیز". او در ص ۲۵۶ می‌گوید ولی فقیه فرد اصلح است و می‌تواند جامعه‌ی اسلامی را اداره کند.

 

نظر من در نقد تز مصباح:

۱. جهان نو، زِمامدار نمی‌خواهد. زمامداری عنصری مربوط به عصر پیشامدرن بود و کاریژه‌های عصر جاهلیت ختم شد و بازتولید آن فقط از ذهن‌های پندارگرا ساخته است.

۲. دارالاسلام از نظر من جایش را به دارالانسان می‌دهد، بدون تبعیض و با آزادی برابر همگان تحت عنوان شهروندان.

۳. ولی فقیه اگر هم تز درستی حساب آید، از یک سرزمین با رأی همان کشور نافذ است. سایر بلاد تحت اصول و قواعد حقوقی خود هستند.

۴. در دارالاسلام که حکم کرد غیرمسلمانان باید مسالمت‌آمیز و تحت شرائط زندگی کنند، فکر کهنه و خلاف اخلاق و آزادی عمل جهانی است.

۵. حکومت ولایت فقیه در خود ایران مشروعتش به علت عملکردها خدشه‌دار شد، حق اداره‌ی جهان و جامعه‌ی اسلامی را ندارد.


در مجموع این حرف که اسلام حکومت واحد می‌خواهد یک فکر مَغازی (=جنگجویانه) و یک برداشت انحرافی از دین است. این حرف، نافی حقوق و آزادی بشریت است. ادامه دارد

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ ، ۱۷:۵۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

 

همان صبح صَری
جذاب‌ترین جام
کتاب‌خواندن در جایی از خانه است
که کتاب و جاماله در دسترس و خلوت من باشد. ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ دامنه

 

پیام دامنه به رئیس محترم کتابخانه‌های شهرستان میاندورود:

جناب آقای مجید سبحانی رئیس محترم کتابخانه‌های منطقه سلام. شما را به همراه تمام همکاران لایق‌تان در سرتاسر میاندورود از راه دور احترام می‌کنم برای ۱۲ اردیبهشت روز توجه به مقام معلمی‌کردن آیت الله مرتضی مطهری. کتاب و کتابخوانی است که علم و تعلیم و متعلم و معلم را می‌سازد. سپاس بابت حضورت در وضعیت و تأییدت. برادرت ابراهیم مدیر مدرسه فکرت.

 

جواب جناب مجید سبحانی رئیس کتابخانه‌های میاندورود: سلام و احترام برادر عزیز و فرهیخته جناب آقای طالبی عزیز و‌ دوست داشتنی. ممنونم از عنایت و حسن محبت همیشگی شما به بنده و همکارانم... خوشحالیم که در این مسیر آگاهی بخشی با بزرگواران اندیشمندی چون شما آشنا و همراه شدیم... موفقیت روزافزون حضرتعالی آرزوی قلبی ماست.. در پناه قرآن و عترت سربلند باشین.


دامنه: سلام مجدد بر دوست نازنین و فرزانه‌ام جناب سبحانی. در بالاترین ارادت به دوستداران کتاب و کوشندگان فرهنگ کتاب و پروراندن فکر نسل ایران. همواره دعاگوی‌تان می‌مانم.

 

جواب جناب سبحانی: بهره بردیم ... ماشاالله در علم کلام و نگارش و سواد بالای دینی ذوالفنون هستین... درود بر شما.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ ، ۰۹:۳۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

این کتاب «فلسفه‌ی سیاسی مطهری» را من ۱۳۷۶ نوشتم ولی از چاپ آن در «واحد اندیشه‌ی سیاسی اسلام» دفتر تبلیغات حوزه‌ی علمیه‌ی قم، جلوگیری شد، زیرا موقع چاپ، کودتایی درین نهاد شد که در توضیحات خواهم گفت. با انصراف چاپ، من آن را برای پایان‌نامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی‌ام، بازسازی کرده و به رعایت متدلوژی، ارائه داده و نمره‌ی ۱۹ و ۷۵ صدم را با رأی جلسه‌ی دفاعیه کسب کرده بودم. بگذرم. یک جا آن را مردود، جایی آن را با نمره‌ی بالای ۱۹ قبول.

 

 

آیت الله مرتضی مطهری را جناح مصباح حکومت از آنِ خود می‌پندارند!! چون مطهری از دست جمود حوزه‌ی قم به تهران، پایتخت شاه رفت، میان روشنفکران و احزاب مخالف شاه و حضور در دانشگاه. زیرا قم این چیزهای زیر را، زیر می‌گرفت چه رسد فکر مطهری و دروس او را که:

 

تز حاکمِ غیرپاسخگو را رفتاری کلیسایی می‌دانست.
ر.ک : م،آ، جلد ۱، علل گرایش به مادیگری، ص ۵۵۵)

 

و نیز می‌گفت:

 

«قرآن نیامده است که برای همیشه با مردم مانندِ ولیّ صغیر با صغیر عمل کند، جزئیات زندگی آنها را با قَیمومیت شخصی انجام دهد و هر مورد خاص را با علامت و نشانه حسی تعیین نماید.»
ر.ک : «جاذبه و دافعه علی ع » ص ۱۸۵

 

آری، قم این چیزهای زیر
در آخوند را، زیر می‌گرفت:

 

موی بلند سر طلبه، قباحت داشت.
سرشلوار پوشیدن، کریه بود.
ساعت موچی، مشکل‌آفرین بود.
کفش منع بود و نعلین رسم.
عرقچین باید می‌زدند.
کت تا زانو باید می‌دوختند.
رانندگی عین الآن موتورسواریِ دختران، شنیع بود.
شارِب باید قیچی می‌شد.
ساعت باید بندی جیبی بود.

 

البته طلاب و علمای نوگرا، تن به این افکار پوسیده نمی‌دادند. به مطهری گیر می‌دادند او کفش می‌پوشد، نه نعلین! بگذرم. آن وقت آقاخامنه‌ای نادرست آیت الله مرحوم محمد تقی مصباح یزدی -شبیه‌ترین شیعه به ابن‌تیمیه- را مطهری دوم نظام معرفی می‌کند. هر چه مطهری کوشید آزادی اندیشه تبیین کند، این فرد مطهری دوم! تلاشید خشونت دینی حکومت را تشریح و تشریع کند، زیرا برآن بود اسلام با آن رشد می‌کند و نظام هم با این نوع دین. مطهری بی‌عیب نبود، اما مصباح از اساس اسلام انحراف داشت. جمعه ۱۲ ، ۲ ، ۱۴۰۴ دامنه

۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ ، ۰۸:۴۰
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

مذاکره غلط است؟ یا غلط نیست؟

۲۰ ، ۱۱ ، ۱۴۰۳ نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی دامنه

پیش‌درآمد: پیش‌درآمد: بدواّ بگویم سراسر پیام قرآن را اگر بگردیم جایی را سراغ نداریم که این آخرین کتاب مقدس، خواسته باشد، ناس و ایمان‌آورندَگان را دعوت به دعوا کرده باشد. همگان را به صلح و سازش و درستکاری و خیر و نیکی به همدیگر و حتی تعاون در بِرّ، فرا خوانده است، مگر آن جاهایی که مورد تجاوز و ظلم قرار گرفته باشند، که آن هم چندین شرط پشتش ردیف شد و حتی در آن موقعیت هم -که قتال دفاعی تجویز شد- باز در سرانجامش، دعوت به سازگاری نهایی می‌کند که جهان از سَفّاکی (=خون‌ریزی انسانی) خالی بریّ باشد و برّ رواج یابد و ابرار روی کار بیایند. جمهوری اسلامی ازین دو وضعیت بّرّ و اَبرار مگر باید شانه خالی کند؟! و از انقلاب اسلامی بیرون بزند؟! خواست بزند، بزند حتی جاهایی زده است، ولی هر فکری در نظام از اساس انقلاب اسلامی بیرون بزند، در معرض داوری مردم قرار می‌گیرد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ ، ۱۱:۳۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

کنارِ کتاب (۱)

نگارش ۲۸ ، ۱۰ ، ۱۴۰۳

در «سرشت و سرنوشت» اثر دکتر دینانی -ص ۳۸- خواندم که فوقِ طبیعت، «نه یعنی بالای این عالَم»، نه، این «مرزش جغرافیایی نیست، مرتبه‌ای و مرحله‌ای» است.

 

 

کنارِ کتاب (۲)

نگارش ۱ ، ۱۱ ، ۱۴۰۳

"هکتور هیو مونرو" در رُمان «ببرِ نیمه‌کر» بر هوشِ جِبّلی انسان توجه می‌دهد. تزش این است:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ ، ۱۶:۰۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

در این سلسله پست‌ها آن دسته مسائل روز  مطرح می‌شود، که دونالد ترامپ در مورد ایران اقدام می‌کند، از حرف تا رفتارهای دیگر. ۱۹ ، ۱۰ ، ۱۴۰۳ دامنه‌ی توحید

ترامپ پیرامون حمله‌ی پیشگیرانه آمریکا به ایران گفت: «من درباره‌ی آن صحبت نمی‌کنم. این یک استراتژی نظامی است... فقط یک آدم احمق به آن پاسخ می‌دهد. این یک استراتژی نظامی است و من ... درباره‌ی استراتژی نظامی پاسخ نمی‌دهم.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۱۴۰۳ ، ۱۰:۳۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

 

به قلم دامنه. ۱۷ دی ۱۴۰۳ معرفی یک اثر از یک عضو پژوهشگر حوزه در مدرسه فکرت. دوست محقق من جناب حجت الاسلام شاکر (طاهر خوش ساروی) کتاب «پشه؛ شاهکار خلقت» را به زیر چاپ بُرد؛ آن‌هم روی حشره‌ای که قرآن آن را مثال در آیه کرد و دانشمندان هر چه کوشند، ژرفای آن تمامی ندارد و به قول آقا شاکر «حریف پشّه‌ای» حتی نمی‌شوند. به نظر می‌رسد این اثر تحقیقی ایشان، در آینده جزوِ کُتُب مرجع درین‌باره شود، چون‌که به روایت وی، بدیع نگاشته شد و نوآوری‌اش، مورد تشویق واقع. از همین صحن بَرو، رُوی شکوفا، روح جویا، جسم کوشا سلام و احترام دارم. حضرت شاکر طاهر خوش، دست مریزاد. دامنه‌ی توحید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۱۴۰۳ ، ۰۶:۵۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

من ۱۲ آذر -سالروز زنده‌یاد تولد دکتر علی شریعتی- می‌خواستم بنویسم، اما، نشد. اینک، برداشت‌هایم را از کتاب «برگزیده‌ی آثار و اندیشه‌های شریعتی» به تدوین آقای محمد لامعی، در صحن مدرسه فکرت اشتراک می‌گذارم. زیرا معرفی و شرح بر کتاب از مباحث دائمی این مدرسه بوده و هست. در زیر دیدگاه‌هایم از افکار دکتر علی شریعتی را با ابتنا برین اثر منتشرشده‌اش که جزوِ کُتب معتبر و معظم کتابخانه‌ی شخصی‌ام است، فشرده و گذرا، می‌نویسم. امید می‌بَرم این متنم، موجب تنویر (=روشن‌شدن) شود؛ به‌ویژه، باعث تنظیر (=نگریستن)

 

منبع عکس

 

شریعتی معتقد بود تشیع «اسلام به اضافه چیزهای دیگر»! به تعبیر من: من در آوُردی، نیست، بلکه ناب است، و «منهای خلافت و عربیت و اشرافیت». به ص ۱۹۸ رجوع شود.

 

او اعتقاد داشت علی ع بر محمد ص «اضافه نشد»، علی را گرفتیم تا «محمد ص را گُم نکنیم.» چرا؟ چون به نظرش مروان و متوکّل هم، «از محمد ص سخن می‌گویند»!

 

دکتر بر آن بود مردم شامات «همه قربانی دستگاه» اموی بودند و اسلام خود را از آن دستگاه گرفته بودند. و آن دستگاه هم اسلام را «طبق مصلحت حکومتش»! و «شخصیت‌های خودش»! تبلیغ می‌کرد. به ص ۲۸۰ رجوع شود.

 

شریعتی انسان را یک «مهاجر ابدی در خویش» می‌دانست که «اگر ایستاد، دیگر نیست.» (ر‌.ک: ص ۴۴۶) و عبادت را «اتصال مستمر میان انسان و خداوند»، مقصود می‌گرفت.

 

وی باور داشت باطل می‌تواند «فتح کند، تسخیر کند، بکُشد»، اما نمی‌تواند پیروز باشد، «پیروز، نفْسِ حق‌بودن» است.

 

در امت، اقتصاد زیربناست، شریعتی برای این فکرش مثال «مَن لامعاشَ لَه، لامعادَ لَه» را می‌زد.

 

در نگرش شریعتی «دموکراسی رأس‌ها» نفی می‌شود، فاشیسم رد می‌گردد، اُلیگارشی باطل می‌شود و هر دیکتاتوری ضد مردم، منحل. او جامعه‌ی سه بعدی «کتاب، ترازو و آهن» به عبارتی «عرفان، عدالت، برابری» باور داشت؛ هر کدامش، در سر جایش.

 

لذاست محمد ص، حضرت رسولی است نزد دکتر شریعتی که به تعابیرش «به مجردِ بعثت، مخالفتش را با مَلاء، اشراف، برده‌داران و باغداران طائف و تاجران قریش آغاز کرد.»

 

و اوست که چون از زیر تربیت پدرش استاد محمدتقی شریعتی، برخاست، خود هم می‌گوید: «و تو پسرم! اگر نمی‌خواهی به دست هیچ دیکتاتوری گرفتار شوی، فقط یک کار بکن: «بخوان! بخوان! و بخوان.» تمام. والسلام. آری؛ اسلامِ دستگاهِ حکومت، نه، هرگز!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۰:۲۰
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

نوآور شویم

گزارش یک نشست قشنگ
نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی دامنه

 

بخش ۱

روز ۲۶ ، ۹ ، ۱۴۰۳ به دعوت حجت‌الاسلام جناب سید کمال‌الدین عمادی رئیس پژوهشگاه معارج، در رونمایی کتاب در بنیاد وحْیانی اِسرا قم حاضر شدم. بزرگواران، حجج اسلام آقایان به ترتیب نشستن در ردیف صندلی‌ها: سید محمد شفیعی مازندرانی، سید عمادی، شیخ مالک رجبی، شیخ مجتبی اکبری، شیخ حمید دارابی‌نیا هم، دیدار و مصاحبت و مصافحت شدند. خشنودتر اما، در سالن با حجت الاسلام شیخ ذبیح‌الله رفیعی آمیختیم؛ جوار هم. نگریسته شود به عکسهایی که انداختم که اینان (به قول علمایی: «اَعِزّه») در صحنه مشاهده می‌شوند. به نظر من هر کس حوصله کند این گزارشم را بخواند، گمان نکنم بدون خوشه‌چیدن این متن را ترک کند.

 

    

 

     

 

    

 

اساساً فردی دارای انضباط در وقت، رعایت دقیق چارچوب نشست، و قول و قرار سرِ موعد هستم، و گواهی می‌دهم نشست مطلوبی بود؛ در اَشکال در محتویات.

 

اول مُقنِعه را بشکافم: از آثار اصولی و فروعی «شیخ‌مفید» است. اصول، امامِ فروع است. و آقاجوادی آملی هر بار با آن‌که خود در اوج دانش ایستاده، علم خود را با یکی از کتاب‌های مهم علما، به جان تشنگان و طالبین می‌ریزد. مُقنِعه یعنی بسنده به تعبیر من خودبسندگی، که فرد دیندار متشرّع وقتی در غیاب فقیه، این کتاب را می‌خوانَد، به قناعت برسد و قانع علمی و شرعی شود.

 

مجری‌یی با این‌همه اهل رعایت وقت و تسلیم چکیده‌گویی، نمی‌گویم اصلاً ندیدم؛ کم دیدم، فوق‌العاده مختصر، هر مرحله را پیش می‌رانْد. سواد و تسلط، درو موج می‌زد. اسمش را نمی‌دانم. تا این جا ازین بخش نشست خشنود ماندم. برم کاتی بعد! کاتی: راه‌پله‌ی چوبین.

 

بخش ۲

پیام تصویری و گویا، از آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی در سالن مجلل و پرشکوه اِسرا به پرده‌ی نمایش در آمد که من از فن بیان و احاطه‌ی عقلی این حکیم هم‌زبانم، حیرت کرده، اوج گرفته به به وجد آمدم. چکیده در صحنه یادداشت برداشتم. فرمود:

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۰:۴۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

نقل است در زندان «صیدنایا» در سوریه‌ی خاندان اسد و حزب بعث سوریه، در «اتاق‌های نمک به عنوان سردخانه» اجساد زندانیان در نمک نگهداری می‌شد تا از تجزیه‌ی جسد ناشی از رفتار خشن تیم و تیول اسد! جلوگیری شود.

 

این‌روزها «صیدنایا» با «اردوگاه آشویتس» در لهستان مقایسه می‌شود که تاریخ، آن را به «اردوگاه مرگ» توسط نازی‌های هیتلر لقب داد؛ همان جایی که نقل است «بالای یک میلیون نفر پس از شکنجه و گرسنگی و گاز داده‌شدن در کوره‌ها، سوزانده» شدند. مرگ اُسرا و زندانیان، جرم و جنایت محسوب می‌شود در حقوق بین‌الملل و اخلاق ادیان و آداب انسانی جهان.

بشار اسد

و اعضای خانواده‌اش

آرم حزب بعث سوریه

 

پیامبر اکرم ص در اقدامی الگوبخش و سازنده، اسیران جنگی را در ازای یاددادن سواد به ۱ نفر مسلمان، ۱۰ نفر از آنان را آزاد می‌کرد. اما در زندان هولناک صیدنایای سوریه‌ی اسد، شکنجه و قتل، و وضع غیرانسانی خیلی‌بد، حاکم بود. تخمین می‌زنند طی انقلاب مردمی در همین این دهه‌ی اخیر، «۱۰۰ هزار نفر از هر قشر و سنی، ازجمله هزاران زن و کودک، در این زندان محبوس بوده‌اند» و اسم این زندان در مجامع جهانی یکی از «بی‌رحم‌ترین زندان‌های جهان» شناخته شد و لقب "سلّاخ‌خانه انسان‌ها" نام گرفت. با «شکنجه‌های سیستماتیک، قتل‌های فجیع و شرایط غیرقابل تحمل» در این زندان.

 

مسلمانان اما آیا به خاطر فجیع‌ترین رفتار خاندان و نوکران اسد در ایجاد «صیدنایا» چه می‌کنند من مطلع نیستم. هنوز معلوم نیست بازتاب افشای این زندان مَخوفِ دیکتاتور و جلّاد دمشق، به کجا کشانده می‌شود، تحویل بشار اسد توسط روس با یک معامله‌ی شیرین؟! یا... . بگذرم.

 

جمهوری اسلامی ایران اگر ازین زندان خبر نداشت، یک ایراد بر آن بار می‌شود، ولی اگر خبر داشت و چیزی نمی‌گفت، شاید چند چیز، برِش بار شود. ازجمله مثلاً مثلاً مثلاً این حرف که: می‌دانست؟! ولی مددش کرد؟ حتی بازم می‌خواست مددش کند، اما امکان‌پذیر نشد! بگذرم. برگردم به همان عنوان متنم: اتاق نمک!

 

نکته: جا داشت جمهوری اسلامی ایران، برای کوبیدن رفتار خشن دوره‌ی دو شاه پدر و پسر پهلوی با مخالفان و منتقدان، برای دو شکنجه‌گاه زندان «اوین» و بازداشتگاه مَهیب «کمیته‌ی مشترک خرابکاری» که ازقضا این دومی را آلمان هیتلری برای رضاشاه به عنوان هدیه! پیچیده و پیچ‌درپیچ ساخت، این دو مورد را در اذهان، تازه و عبرت نگه می‌داشت. اما نداشت!

 

اشاره: من بازداشتگاه «کمیته‌ی مشترک خرابکاری» در میدان «توپخانه»، در پشت ضلع غربی آن دو مرحله رفته بودم، البته! زمانی که حجت الاسلام آقای علی یونسی وزیر اطلاعات دولت حجت الاسلام آقای سید محمد خاتمی آن جا را از زندان و بازداشتگاه به «موزه‌ی عبرت» تبدیل کرده بود. برید ببینید، واقعاً موزه است و مایه‌ی پند. بگذرم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۰:۴۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

تصمیم ۲۰۲۵ !!!

چند سال پیش جامعه‌ی اطلاعاتی آمریکا (=سرویس‌های ۱۷ گانه‌ی اِط و اَم و جاس) استراتژی آمریکا در قرن ۲۱ را ترسیم کرده بودند. در آن راهبرد، در مورد کشورها تک تک راهبرد مصوب شد، و برای ایران هم سال ۲۰۲۵ تصویب شد که اثری از «جمهوری اسلامی ایران» نباید در خاورمیانه باشد.

 

من در تهران که شاغل بودم تمام آن کتاب را ریز ریز خوانده بوده و گزارش محتوایی نموده بودم و باری هم، درین صحن، متنی مرتبط به آن نوشته بودم.

 

آنان بنا را برین گذاشتند سال ۲۰۲۵ موعدشان هست. ۲۰۲۵ هم از ۱۱ دی ۱۴۰۳ شروع می‌شود که در دلش ۱۲ ماه را جای داده است. اما آن استراتژی جامعه‌ی اطلاعاتی آمریکا، همزمان شد با دوره‌ی ریاست جمهوری این بارِ دونالد ترامپ، که معلوم نیست اذیت خود را استارت می‌زند، یا اساساً آن راهبرد را منحل می‌کند.

 

می‌شود این احتمال را فقط از روی حدس و حساسیت زد که تحولات سوریه و لبنان بر روی تصمیم ۲۰۲۵ بار فوری می‌شود یا نه آن را به پژمردگی می‌کشاند. از نگاه تحلیلی من واژگونی خاندان اسد «پروژه» نیست، پروسه است. پروژه ابتدا و منتها دارد، اما پروسه یک راه بی‌انتها است. ایران آیا به این پروسه فکر می‌کند یا نه، من، از مطلّعان نیستم. متن من، بیرون از داوری و حتی بری از برآوُرد است، فقط خواستم از یک تصمیم حرفی به صحن رسانده باشم. بگذرم

۱۸ آذر ۱۴۰۳

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۱۴۰۳ ، ۰۷:۵۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

حلَب، حَما، حُمص سه «حاء» استراتژیک سوریه است. حُمص در لفظ یعنی خوراکی نُخود. یک رود به اسم «عاصی» حُمص را مشروب می‌کند. شهری‌ست داد و سِتَد در آن رشد و نموّ کرد حتی تجارت پیس از رسالت نبی اکرم ص توسط قریش درین مسیر. گاز و نفت دارد، نه در اعماق که در کمترین عمق زمین. نگاه به نقشه شود خواهد کشف شد که چقدر به مدیترانه نزدیک است؛ به طوطوس و لاذقیه که دومی پایگاه روس است! و حوزه‌ی نفوذ ارتش سرخ مسکو!



حُمص به لحاظ فکری سیاسی، عین قم است؛ یعنی پایگاه انقلاب علیه‌ی خاندان اسد. البته انقلاب را بشار اسد و ارتشش، سرکوب شد، ولی شورش و معارضه بین مسلحین و حکومت اسد، جای آن را گرفت. بشار در بهار عربی می‌گفت مردم چون مرا دوست دارند سوریه از بهار عربی مصون ماند! اما بعد دید چه سرش آمد. حُمص از نظر نوع ترکیب نفوس مردمی، به لبنان چند قومیتی و چند مذهبی شباهت ۱۰۰ در ۱۰۰ می‌زند. هر جای سوریه، دیکتاتوری! به فرض جواب دهد، حُمص اما فقط با رفتار دموکراتیک سازگاری دارد.

 

وقتی حاج قاسم سلیمانی، آن سال اعلان کرد در نامه‌ای به سران ایران، که داعش ریشه‌کن شد، در سایت دامنه نوشته بودم؛ شاید در ظاهر ریشه‌کن شدند، اما فکر معارض در سوریه، دوباره نوج می‌زند و فکر را نمی‌شود از ریشه در آوُرد اخَص درین منطقه. جدیداً باز هم بشار اسد به نیروی ایران چشم دوخت، آقای سید عباس عراقچی در یک حرف بدعت! بدون در نظر گرفتن افکار عمومی ملت، نظر داد ما بررسی! می‌کنیم اگر سوریه از ما کمک! بخواهد. بگذرم. حلَب، حَما، حُمص سه «حاء» استراتژیک!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۰:۴۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

 

عکس روی جلد

فلکه ساعت ساری

 

 

میدان

«شش بهمن» (انقلاب سفید)

«میدان شهدا»ی فعلی ساری

از کتاب «ساری از آغاز...» مهرداد محرابی

 

نوشته‌ی ارسالی امیر رمضانی دارابی: «آخرین کتابی که در خصوص ساری چاپ شد، نسخه دسته من چاپ سال ۱۳۹۵ هست از  آقای حقانی گرفتم. نویسنده‌ی کتاب مهرداد  محرابی. این جناب حقانی  پیر روشن ضمیر که متولد ۱۳۰۴ یا ۵ هست . در قدیم آجان بوده همون شهربانی چی و امروز نیروی انتظامی  یک نیروی خاص خاص  اهل مطالعه و کتاب . رفتم خونه اش در ساری خیابان بعثت یه اتاق بزرگ از پایین تا بالا چهار طرف قفسه بندی شده  پر از کتاب. اطلاعاتش زیادش هست. با اینکه تحصیلات دانشگاهی ندارد . تمام ۶ یا هفت دختر و پسرش دکترا دارند. چند باری که حال داشت و عاشورا به داراب کلا آم . بنده ی خدا یک چک در وجه مدارس داراب کلا نوشت و‌ کمک مالی هم کرد . امروز من با نقل مکان به ساری همسایه اش شدم . کتابهای خوبی را معرفی کرد و خریدم و مطالعه کردم. اینبار اگر رفتم خونه اش با اجازه اش عکس میگیرم و برای گروه ارسال میکنم. توضیح اینکه این میدان از روزهای انقلاب سال ۱۳۵۷ که انقلابیون ساروی در روزهای ۲۹ آبان و ۷ دی مجسمه ی محمد رضا پهلوی را پایین میکشیدند و ۷ نفر در این روزها به شهادت رسیدند بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اسم این مکان شده میدان شهدا . بعدها که از ابدان مطهر شهدا طی رژه ی نظامی با مارش و احترام از مسجد جامع ساری تا این مکان تشییع شده و انتهای رژه نظامی هم بود بر ارزش نامگذاری این مکان افزوده شد . و بعدها طی دو دوره، دور میدان را کمتر کرده تا مساحت آن به اندازه ی امروزی رسیده است.» پایان متن امیرجناب رمضانی.

نظر دامنه و مباحثه‌ی صحن مدرسه در ادامه‌ی مطلب:

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۹:۳۰
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

مهم برام درین متن و عکس، نفر سمت راست آقای مسعود پزشکیان نیست؛ بلکه دقیقاً نفر جانب چپ جناب دکتر محمدعلی موحد عرفان‌پژوه عارف بزرگ و متخلق است که با برادرش آقای صمد موحد سهم زیادی در رونق کتاب‌خواندن نسل شبیه نسل ما داشتند.

 

من تشنه‌ی قلم او بودم خاصه، کتاب "فُصوص الحِکَم" او که از مرحوم «محیی‌الدین ابن عربی» به فارسی شیرین، برگردان کرد و بر آن قوی‌ترین تعلیق، نوشت که «نشر کارنامه» آن را چاپ و انتشار داد. کتابی که هرگز نورش سوی خاموشی نمی‌روَد و برای من از بهترین کتاب بوده و هست. او به پزشکیان، رئیس‌کشور ایران -که روز کتاب به دیدارش رفته بود- به طبع شوخ و طنزش گفت:

 

"صوفیان در قدیم روزنامه داشتند، اما نه به معنی خبرهای روزانه. بلکه به عنوان نوشتن اعمال روزانه و قبل از خواب، خود را محاکمه می‌کردند. این روزنامه در سطوح بسیار مهمی بود.»

 

و سرآخر هم این شعر را به پزشکیان، پند داد: «خدمت می‌کن برای کِردگار / با قبول و ردِّ خَلقانت، چه کار!» یعنی کار برای کردگار کن که کار برای مردم حساب می‌آید این که مردم نقدت کنند یا بپذیرنت را به کار گره نزن. آن هم حق مردم است ردت کنند یا قبولت کنند. معیار، کردگار متعال است؛ اما حق نقد و رد، حق قطعی مردم است که باید مصون و در امان از تصرف و تعدّی حکومت و حاکمان بماند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۱۴۰۳ ، ۰۸:۰۰
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی