به قلم دامنه: به نام خدا. میخواهم تفاوت زبان علمی و زبان ادبی را بگویم. امید است مفید و سودمند افتد. این پست بحث من در سال نود و هفت:
زبان علمی: نثریست یکسره پیامرسان. هدف آن رساندن معنا و پیغام به خواننده است. مقصودی جز انتقال معنا ندارد. و هرگز مخاطب را متوقّف در واژگان و تعبیرات و آرایههای ادبی نمیکند. مثال میزنم: ماهیت انقلاب، همیشه پس از پیروزی روشن میشود.
زبان ادبی: این نثر یا نظم ادبی تنها ابزارِ پیام نیست و هدف از آن فقط و فقط رسانیدن پیغام به خواننده نمیباشد. بههمینخاطر مخاطب خود را در خود نگه میدارد و توجهاش را به واژگان و ترکیبات جلب میکند. زبان ادبی سرشار از آرایهها، زیورها، ابهامها، ایهامها، صُوَر خیال، کنایات و اشارات و ... است. مثال میزنم: اگر من مثلا" از شما بپرسم چه آرزو دارید؟ شما احیانا" جواب دهید: ریختنِ همهی احساسها، در بِرکهی روح، با یک سَمفونی ... در واقع شما از زبان ادبی مایه گرفتهای و مخاطب را با زیبایی به پیام و واژگان -هر دو- دعوت کردهای.
در یک عبارت کوتاه بگویم، زبان ادبی، رقصِ کلمات است و زبان علمی راهرفتن با کلمات. و هر دو در زبان فارسی بیاندازه کاربرد، لذّت و جایگاه دارد. سعی کنیم در پیامرسانیها از زبان علمی استفاده کنیم و در موضوعات خاص، از زبان ادبی. و ارزش هر دو سبک را در جای خود نگهبان باشیم تا زبان فارسی همچنان شیرین بماند. با دو، سه جمله به زبان ادبی از بیان استاد محمدرضا حکیمی در "صفحهی ۱۱ فریاد روزها" این پست را به پایان میبرم:
میخواهم صبح باشم، چشمِ بازَِ هستی
میخواهم عشق باشم، فروغِ نگاهها
میخواهم شعر باشم، اشکِ سخنها
میخواهم غزل باشم، سخنِ اشکها
تفسیر علامه طباطبایی
یـعـنـى بـه مـقـدار استطاعتى که دارید از خدا پروا کنید -چون سیاق جمله سیاق دعوت و تـشـویـق بـه اطـاعت خدا و انفاق و مجاهده در راه او است- معناى آیه چنین مىشود که ...بـه مـقدار استطاعتتان از خدا بترسید و از ذرّهاى از آن مقدار را از تقوا و ترس خدا کوتاه نـیـایید. در نتیجه آیهی شریفه همان مطلبى را مىرساند که آیهی شریفه اتقوا اللّه حق تقاته در مقام افاده آن است نه اینکه بخواهد بفرماید هر چه توانستید رعایت تقوى را بـکـنـیـد و هـر مـقـدار که نتوانستید تقوى را رها کنید، چون خداى تعالى به حکم آیهی و لا تـحـملنا ما لا طاقه لنابه به بیش از مقدار طاقت از از ما نخواسته.
نـکـتـهی اول اینکه: میان آیه فاتقوا اللّه ما استطعتم و آیه اتقوا الله حق تقاته هیچ منافاتى نیست، و اختلافى که بین آن دو هست چیزى نظیر اختلاف به مقدار و کیفیت است، در جـمـله اولى دسـتـور مـى دهـد تـقـواى شما همهی مواردى را که در سعه و قدرت شما است فرا بـگـیـرد، و در دومـى دستور مىدهد تقواى شما در همهی موارد متّصف به حقیقت باشد، تقواى صورى و ظاهرى نباشد، اولى راجع به کمیت و مقدار تقوا است، دومى مربوط به کیفیت آن است.
نکتهی دوم اینکه: سخن بعضى از مفسّرین که گفتهاند: جملهی فاتقوا اللّه ما استطعتم ناسخِ جملهی اتقوا اللّه حق تقاته است، سخن درستى نیست، و فسادش روشن گردید. و اگـر فـرمـود: لانـفـسکم و نفرمود: لکم، براى این بود که مؤمنین را بیشتر خـوشـدل سـازد، و بـفـهـمـانـد اگـر انـفـاق کـنـیـد خـیـرش مـال شـمـا اسـت، و بـه جـز خـود شـمـا کـسـى از آن بـهـرهمند نمىشود، چون انفاق دست و دل شما را باز مىکند، و در هنگام رفع نیازهاى جامعهی خود، دست و دلتان نمىلرزد. المیزان.