دامنهی دارابکلا
قم ، مازندران ، ساری ، میاندورودآخوند ملا علی طالبی
به قلم حجةالاسلام دکتر باقر طالبی دارابی: «بیاد پدر و در وصف پدر بزرگ ! امروز (۲۶ دی ۱۳۹۷) دوازدهمین سالروز رحلت پدرم حجه الاسلام و المسلمین شیخ علی اکبر طالبی دارابی فرزند آخوند ملا علی است؛روحانی ساده و ذاکر اهل بیت علیهم السلام روضه خوانی امام حسین ع به جانش وصل بود. او پسر آخوند ملا علی (ره) یک روحانی باصفا بود . پیران روستای ما که آنها نیز سالها پیش که من نوجوان بودم از دنیا رفتند ،ما نوادگان آخوند ملا علی میگفتند شما باید از اخلاق و رفتار و گشاده رویی و سخاوت پدر بزرگتان درس بگیرید آخوند ملا علی یعنی پدر بزرگ ما یک روحانی صافدل بود که با کشاورزی و آسیاب بانی ارتزاق میکرد و به گفته همان پیران خدا بیامرز روستامان وقتی پایان روضه خوانی پولی به او میدادند ،همانجا میان فقرا تقسیم میکرد.
ملا علی نجاری زبر دست نیز بود که بیش از صد سال پیش تکیه ای با چوب جنگل در روستای ما ساخته بود که به زیبایی و هنر چشمگیر و درخشان و زبانزد بود. مردم روستا برای قدردانی و احترام ملا علی او را بعد از فوتش در داخل تکیه دفن کردند تا گرامی اش بدارند . اما این اواخر برای ساخت یک حسینیه یا تکیه بزرگ و پر زرق و برق،استخوانهای آن مرحوم را در هنگام خاک برداری بیرون کشیدند و حرمت نگه نداشتند اگر چه آن استخوانها را بار دیگر در جای خود در زیر زمین تکیه جدید در خاک کردند.
پدرم مرحومم نسبت به نام و یاد آخوند ملا علی حساس بود و سنگ قبری بر دیواره تکیه قبلی نهاده بود که اینک از نصب همان سنگ نیز دریغ کردند و روحانیت روستای ما نیز سکوت کرد و هیچ نگفت! حتی در همان تکیه سخنرانان از برخی روحانیون نسل بعدی که البته شایسته یادآوری هستند،یاد میکنند اما حتی یک کلمه از مدفون در همان تکیه یاد نمیکنند!
اگر امروز از کتاب "حاج آخوند " نوشته عطالله مهاجرانی بسیار سخن گفته میشود ، باید بیاد داشت امثال حاج اخوند و آخوند ملا علی و دیگرانی از این دست بسیار بودند و روحانیت امروز بسیار محرومیت میکشد از فقدان این قبیل روحانیون مردمی . گاهی نام و یاد این قبیل روحانیون توسط نسل بعدی روحانیت به دلایلی حذف شد! خدا پدر و مادرم و آخوند ملا علی و همه رفتگان را بیامرزد .
باقر طالبی دارابی
تهران، ایرانمهر
۱۳۹۷/۱۰/۲۶.
آیتالله آق میرصالح صالحی دارابی
به قلم دامنه. به نام خدا. از بدو تأسیس دامنه تا اکنون، در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا (اینجا) بیش ۱۳۵ روحانی دارابکلا را معرفی کرده و شرح حال مختصری عرضه داشتهام. اینک نوبت معرفی یک روحانی دیگر که از عالمان بزرگ دارابکلاست فرا رسیده است یعنی پدربزرگ مادرم از ناحیهی مادری، مرحوم آیةالله آق میرصالح صالحی دارابی.
ایشان عالمی مشهور و متنفّذ بودند. بزرگان محل باخبرند که ایشان بنیانگذار نخستین مدرسهی علمیه در دارابکلا بودند همان مدرسهایی که به «آقامدرسه» معروف است که بعدها مرحوم آیةالله آقا شیخ محمدباقر دارابکلایی که از نجف بازمیگردند آن را نوسازی و راهاندازی مجدد میکنند. عکس شجرهی آیةالله آقامیرصالح به استناد دستنوشتهی حاج کبل سیدمحمد شفیعی دارابی از وبسایت آقای محمد عبدی سنهکوهی در آمده است. یاد همهی این عُلما که مفاخر بزرگ دارابکلا هستند، گرامی باد.
در سمت راست آن سند که به خط جناب حاج کبل سیدمحمد شفیعی دارابی نوشته شده است: «سیده مهتاب موسوی همسر آیةالله سید صالح صالحی» ایشان _یعنی آیه الله آق میرصالح صالحی دارابی_ پدربزرگ مادری مادرم می باشد عکاس سند: مهندس محمد عبدی سنه کوهی. آیه الله آق میرصالح صالحی دارابی در امامزاده علی اکبر اوسا دارابکلا مدفوناند. روحش شاد. تا بعد...
حجت الاسلام سید احمدآقا شفیعی دارابی
به قلم دامنه: به نام خدا. توفیقی حاصل شد که دیشب با جناب حجت الاسلام حاج سید احمدآقا شفیعی دارابی -مدیر محترم مدرسهٔ علمیهٔ مصطفیخان ساری- تماسی داشته باشم.
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلُّق پذیرد آزادست
این دو تصویر زیبا را تقدیم میکنم به ایشان و همهی دامنهخوانان شریف که به روحانیت وارسته و آگاه اعتقاد و باور دارند. خطّ هنرمندانهی ایشان همیشه دیدنیست. در این تابلونوشتهی زیر هم، بیت پرشور و عرفانی دوم غزل ۳۷ حافظ بهزیبایی و درهمتنیدگی خلق شد.
انشاءالله سیداحمدآقا -این دوست بزرگ و هم محلی افتخارآمیز ما و بسیاری از دامنهخوانان و دامنهنویسان- همیشه در سلامت و صحت و فعالیت علمی و اجتماعی باشند و با توفیقات روزافزون طی طریق نمایند. آمین. التماس دعا. قم. دامنه.
حجت الاسلام حمید و حامد دارابینیا
به قلم دامنه. به نام خدا. از دیگر روحانیون روستای دارابکلا، حجت الاسلام شیخ حامد دارابی نیا و حجت الاسلام شیخ حمید دارابی نیا اند. این دو برادر، نوه های مرحوم آیة الله حاج شیخ عبدالله دارابی نیا هستند. که من آن مرحوم را در ۵ مرداد ۱۳۹۵ در (اینجا) معرفی کرده بودم. برادران شیخ حامد و شیخ حمید، فرزندانِ حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ مهدی دارابی نیا هستند؛ که ایشان را نیز در ۱۵ مهر ۱۳۹۵ (اینجا) معرفی کرده ام. این دو بردار _شیخیَن حمید و حامد_ اصالتاً دارابکلایی اند و مقیم قم؛ که نوۀ دختری مرحوم آیت الله طاهری گرگان می باشند.
شیخ حامد دارابینیا
شیخ حمید دارابی نیا
راست: شیخ حامد. وسط پدرشان
شیخ مهدی دارابی نیا. چپ: شیخ حمید
من از زندگی، اوضاع درسی و اشتغالات نوه های روحانی مرحوم حاج شیخ عبدالله از نزدیک آشنایی ندارم، فقط دو ماه قبل از طریق یکی از روحانیون محترم محل، دوست فاضلم جناب شیخ محمدجواد مهاجری کسب اطلاع کرده ام نوه های حاج شیخ عبدالله روحانی اند.
اخیراً در شب شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) در بیتِ پسرعمۀ مان حجت الاسلام سیدجواد (آق شفیع) شفیعی دارابی، ۱۷ تیر ۱۳۹۷ (تصاویر در اینجا) دعوت بودیم؛ که توفیقی شد از نزدیک با این دو برادرِ روحانی آشناتر شوم. آن دو فاضل، واقعاً بسیارمتواضع، نیکورفتار و خیلی شبیه به هم هستند. از گپ و گفت کوتاه و مختصری که با هردو بزرگوار داشته ام، به این برداشت رسیده ام آن دو اهل فضل، مطالعه و دانش اند و بیش ازحد، خلیق، خوشخو و ملایم. که مردم ملّایِ ملایم و لیِّن را با اشتیاق می پسندند و پیروش می گردند. چنین بادا. خدا سلامت شان بدارد و ان شاء الله تعالی برای نشر دین، معارف ائمۀ اطهار _علیهم السّلام_ و ابلاغ پیام های خدا، توفیقاتی روزافزون و سعادت داریَن نصیب شان شود. والسّلام.
روضۀ منزل آق سید شفیع شفیعی
به قلم دامنه: به نام خدا. دیشب ۱۷ تیر ۱۳۹۷ شب شهادت آقا امام صادق (ع) طبق سنوات گذشته در مراسم روضۀ آن امام هُمام در بیتِ پسر عمۀ مان جناب حجت الاسلام والمسلمین آق سیدجواد (شفیع) شفیعی دارابی دعوت بودیم. که به اتفاق اخوی مان شیخ وحدت، شرکت جُستیم. توفیقی بود تا ضمن شرکت در مجلس روضۀ صادقیه، با روحانیون بزرگوار دارابکلا نیز دیداری داشته باشیم و صلۀ اَرحامی کرده باشیم. این گونه تلاقی ها، موجب برکت و رحمت و مایۀ نشاط روحی ست. عکس هایی زیر بخشی از انعکاس این مراسم معنوی و عبادی ست که به اشتراک می گذارم. به امید شفاعت امام صادق:
سلام به حضرت معصومه (س)
از زایۀ عماریاسر
نمای حرم حضرت معصومه (س)
از زاویۀ بلوار عمار یاسر. عکاس: دامنه
آق شفیع و شیخ وحدت
عکاس: دامنه
سمت راست: حُجج اسلام: شیخ خلیلی.
شیخ مهدی دارابی نیا و روحانی ردیفِ آخر شیخ جواد مهاجری
عمامهگذاری شیخ ابراهیم چوپانی
قلم دامنه. به نام خدا. مراسم عمامه گذاری جناب حجت الاسلام شیخ ابراهیم چوپانی مرَسی در شب نیمۀ شعبان ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ در مسجد جامع روستای دارابکلا، با حضور روحانیون دارابکلا ازجمله حُجج اسلام آقایان: شیخ مرتضی چلویی دارابی امام جماعت محل. سیدمحمد شفیعی مازندرانی. سیدعلی صباغ دارابی. شیخ وحدت. سیداحمد شفیعی دارابی مدیر حوزۀ مصطفی خان ساری، جناب حاج کبل سیدمحمد شفیعی دارابی و سایر روحانیین و مؤمنین محل و نیز با شرکت روحانیون مَدعوّ منطقه، انجام شد.
من قبلاً در ۳۰ بهمن ۱۳۹۵ در همین وبلاگ ایشان را معرفی کرده ام؛ ضمن تبریک به جناب شیخ ابراهیم چوپانی و اعضای محترم خانواده و خاندان نسبی و سببی اش؛ سه نکته برای وی آرزو می کنم:
۱. تداوم زیِّ طلبگی و ساده زیستی؛
۲. استقلال فکری و اسلام شناسی بر حسب مقتضیات زمان؛
۳. مردمی ماندن و دفاع از آزادی، تفکر و نشر معارف دینی.
...
...
...
شیخ محمد طالبی
مرحومه فضّه (به معنی نقره و زر)، مادر آقای منصور شعبانی.
مرحومه فاطمه. همسر دوم مرحوم علی اکبر آهنگر دارابی؛ زن و شوهر هر دو خادم الحسین تکیه بالای دارابکلا بودند.
مرحومه لیلا. همسر مرحوم سید ابوطالب هاشمی دارابی. به عبارتی مادر آقایان مرحوم سیدحسین، سیدقاسم، سیدعلی اکبر، سیدعلی اصغر و ... .
مرحومه رُبابه. مادر آقایان رمضان، موسی و حسین رمضانی و ... .
مرحومه آسیه. مادر آقایان جلیل محسنی و قاسم و محمد و ... .
روح همۀ رفتگان و روح این روحانی دل پاک و دختران گرامی اش غریق رحمت حضرت حق باد. تا معرفی روحانی دیگر در امان خدا.
مُلا عبدالله دارابکلایی
به قلم دامنه. به نام خدا. پیشتر، در سال گذشته، هم شرح حال مرحوم آیت الله محمدباقر دارابکلایی را نوشته بودم و هم به شرح حال پدرش مرحوم کوچک آخوند [کوچک به سکون هرسه حروف واو، چ، کاف] پرداخته بودم و هم به فرزندانش حُجج اسلام: شیخ اسماعیل صادق الوعد و شیخ محمد نجفی، و هم به دامادهای شان حُجج اسلام: سیدمحمد شفیعی مازندرانی، سیدحسین شفیعی و شیخ محمدجواد مهاجری. (اینجا). اینک، در دنبالۀ سلسله مباحث روحانیت دارابکلا، به پیشینیان این خاندان اشاره می کنم، رد می شوم. چون در سالیان دور زندگی می کردند و من هیچ شناختی از آن مرحومان ندارم مگر آن که بعدها اطلاعاتی جمع آوری کنم و بر این پست بیفزایم.
قبر مرحوم شیخ محمدباقر دارابکلایی
دی نود و شش. عکاس: دامنه
اخیراً وقتی برای تشییع جنازۀ شادروان فاطمه دارابکلایی -فرزند اسماعیل- به مزار رفته بودم، مطابق معمول بر سرِ قبر مرحوم آیت الله محمدباقر دارابکلایی -عالِم شهیر دارابکلا- حضور یافتم و ادای احترام کرده و عکسی هم انداخته ام. اگر بر سنگ قبر آن مرحوم خوب چشم بدوزید، اجداد و پیشینیان ایشان تا پنج نسل درج شده است که همگی مُلا و آخوند بودند، که من در بحث روحانیت محل، نام شان را برمی شمارم تا این تحقیق ام به مرور کامل تر شود.
آخوند شیخ علی اکبر (کوچک آخوند) پدرِ مرحوم آقا
آخوند شیخ اسماعیل پدربزرگِ مرحوم آقا
آخوند ملا اسماعیل پدربزرگ مرحوم کوچک آخوند
آخوند ملا عیسی جدّ مرحوم کوچک آخوند
آخوند ملا عبدالله جدّبزرگ مرحوم آقا و این خاندان
این تبار روحانی و باتقوا بر افتخار روستای روحانیت خیز دارابکلا افزوده است. دارابکلایی ها در طول تاریخ شان، همیشه به وجود روحانیت منزّه و مردمی دارابکلا هم افتخار می کرده اند و هم اقتداء و احترام زیاد. روح پاک همگی این خاندان محترم و شریف شاد و شادمان باد. تا پست بعدی روحانیت دارابکلا،التماس دعا.
اَنساب شیخ خراسانی
به قلم دامنه. به نام خدا. توضیحی بر پست «فرزندان حجت الاسلام خراسانی» [اینجا] در همین ایامی که به دارابکلا آمده بودم، با جناب حاج کاظم خراسانی اخوی حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمد رضا خراسانی دیدار و گفت و گویی در زمینۀ خاندان و فرزندان برادرش داشتم که ماحصَل آن این است:
همۀ فرزندان ذکور آقای شیخ محمدرضا خراسانی، طلبه و ملبّس به لباس روحانیت و مقیم مشهد مقدس اند؛ که اسامی آنها را به دلیل اطلاع دقیق نداشتن، در پست آبان ماه 96 ذکر نکرده بودم:
همسر حاج آقامهدی دارابی
شیخ عبداللّه درواری
به قلم دامنه. به نام خدا. حجت الاسلام شیخ عبداللّه درواری فرزند مرحوم مَشد عباس است. واقع در تنگۀ بن بست مرحوم آقا دارابکلایی. او از خانواده ای فقرچشیده برخاسته است. ابتدا پیش همسایۀ گرانقدرشان مرحوم آیت الله شیخ محمدباقر دارابکلایی تلمُّذ کرد و سپس گویا به حوزۀ علمیۀ مشهد مقدس رفت و همچنان آنجا مقیم است.
شیخ عبدالله درواری
نفر دوم از راست. عکس از رنگین کمان
وی را مدتی ست که ندیده ام تا مطمئن شوم آیا همچنان در این کسوت مانده است یا نه. البته تا جایی که خبر داشتم هنوز خود را ملبّس به لباس روحانیت نکرده بود. این روزها را نمی دانم. به هر حال شیخ عبداللّه درواری جزوِ روحانیون دارابکلا و از میانِ خانواده ای محروم پا به این عرصه گذاشته است که نیازمند تشویق و حمایت هاست. اساساً روحانیون در طول تاریخ از قشر روستازادگان و از بینِ پابرهنگان و فقردیدگان برخاسته اند و همین امتیاز بزرگ موجب بوده است که اسلام را به مال و منال دنیا معاوضه نکنند و اغلب نیز نمی کنند.
من شیخ عبداللّه درواری را از همان جوانی فردی خوش اخلاق، خندان، سر به زیر و از خاندانی مذهبی، دیندار، آرام و مأخود به حیا می دانستم. پدرش از مذهبی ها و مسجدی های محل بود. نَسَب این خانواده ها _که در دارابکلا به چند خانواده در کنار هم در همان تنگۀ بن بست مرحوم آقا دارابکلایی محدود می شود_ از ناحیۀ پدری از تویه و دِروار _بالای کیاسر در منطقۀ استان سمنان_ است. تویه و دِروار دو روستای چِفت به هم است که من رفتهام، دیده ام.
در سالهای دور این چند خانواده به دارابکلا مهاجرت کرده اند و فامیلی شان نیز از همین روستای دِروار ریشه می گیرد. برای همۀ آنان سلامتی و توفیق آرزو می کنم و برای درگذشتگان شان رحمت و مغفرت الهی می طلبم. به جناب شیخ عبداللّه درواری در هر کجای ایران است، سلام ویژه دارم. ان شاء الله موفق و مؤیّد باشند. جهت مزید اطلاع، دارابکلایی ها این دو روستا را در تلفُظ جمع می کنند و مثلاً می گویند فلانی توتِرواری هَسّه. مثل مرحوم اصغر توتِرواری ساری، که تا سالهای اخیر هر روز به دارابکلا می آمد و به عنوان یک بازاری واسط و خُرده پا، به خرید گردو و جارو و کانجی از کشاورزان محل می پرداخت.
مراسم میلاد پیامبر اسلام
مراسم میلاد فرخندۀ پیامبر رحمت (ص)
و پیشوای صادق (ع)
چهارده آذر ۱۳۹۶ در مسجد جامع
روستای دارابکلا
عکسهای ارسالی جناب رنگین کمان
موسی بابویه. قاسم ملایی
حسین رمضانی (پسرخاله ام)
سید اسدالله سجادی. رضا آهنگر طالب
چهار طلبهی دیگر دارابکلا
به قلم دامنه. به نام خدا. برای این که تحقیقم تکمیل تر گردد از روحانیون پُرشمار روستای دارابکلا، باید از چهار طلبۀ دیگر نیز نام ببرم که از این صِنف شریف بیرون آمدند و طلبگی را ادامه ندادند. آنان همگی از طلبه های مرحوم آیت الله آقا دارابکلایی بودند و در مدرسۀ امام صادق (ع) دارابکلا تحصیل می کردند و دو نفرشان به حوزۀ ساری و مشهد نیز رفته بودند اما در نهایت ادامه ندادند.
این چهار تن از جوانان دهۀ شصت عبارتند از: یک: عبدالعلی دباغیان فرزند مرحوم میرزا احمد. دو: اسماعیل رمضانی فرزند مرحوم زکریاتقی. سه: عیسی رزاقی (برادرِ روانشاد یوسف) فرزند مرحوم حسینعلی رزاقی ذاکر پیشکسوت اهل بیت (ع) چهار: سید محمد موسوی دارابی فرزند حاج سیدکریم (شیشهبُر) طلبه گرامی و قاری خوشصوت قرآن. دو نفرِ اخیر به ترتیب در حوزه علمیهی مصطفی خان ساری و حوزۀ علمیۀ مشهد مقدس نیز تحصیل کرده بودند. برای این هر چهار نفر هم محلی، آرزوی سلامتی و بهروزی می کنم و بر رفتگان شان رحمت می طلبم. متأسّفانه هیچ عکسی از هیچکدام در دسترس نداشتم تا منعکس کنم.
روحانیت دارابکلا
آیت الله سیدرضی شفیعی
عکس زیر از راست: حُجج اسلام سیدحسین شفیعی (مرحوم حجتالاسلام سیدمهدی). شیخ محمود رمضانی. غلامی نماینده ولی فقیه در سپاه استان. شیخ محمد جوادی نسب. طاهری رییس حوزه های علمیه مازندران. سیداحمد شفیعی دارابی مدیر حوزهی علمیهی مصطفیخان ساری (فرزند مرحوم آیت الله سید رضی شفیعی دارابی). حجتالاسلام دکتر فرازینیا معاونت ارتباطات حوزوی دفتر حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی (تولیت آستان قدس). آیت الله نورالله طبرسی امامجمعهی ساری. منزل حاج سیدتقی شفیعی. قبل از اربعین، آبان ۱۳۹۶. مراسم یادبود مرحوم آیتالله سیدرضی شفیعی دارابی (رئیس پیشین جامعه روحانیت مازندران و مدیر حوزۀ علمیۀ مصطفی خان ساری). روستای دارابکلا. ارسالی حجتالاسلام سیدمحمد شفیعی مشهد.
...
...
حجت الاسلام
سیدمحمد شفیعی دارابی مشهد
پسرش سید صدرا شفیعی دارابی
حُجج اسلام: شیخ مرتضی چلوئی دارابی امام جماعت مسجد جامع دارابکلا. شیخ مهدی شیردل. مسئول دفتر حوزه علمیه مازندران. قاسمی امام جمعه موقت ساری. اکبری قاضی دادگاه ویژه. و حاج سید تقی شفیعی ذاکر اهلبیت علیه السلام.
فرزندان شیخ خراسانی
قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. از دیگر روحانیون روستای دارابکلا، فرزندانِ حجت الاسلام شیخ محمدرضا خراسانیاند که من سال قبل در ۲۹ آبان ۱۳۹۵ (اینجا) به شرح حالِ ایشان و خاندانشان پرداخته بودم. اینک در ادامهی معرفی روحانیون دارابکلا به فرزندان ایشان می پردازم.
همانطوری که مطّلع هستید، خراسانیها در دارابکلا از خاندانی مذهبی، مُلّا و دارای مکتبخانه و مورد وثوق جامعهی دارابکلا برخاستهاند. جدّشان مرحوم مُلامحمدکاظماند که از وجاهت خاصی برخوردار بودند. شیخ محمدرضا -که از روحانیون نسل دههی ۳۰ دارابکلا هستند و طلبگیشان را از نزد مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی در مدرسهی علمیهی امام صادق (ع) دارابکلا آغاز کرده بودند- رهسپار مشهد مقدس شدند و همچنان در آنجا مقیماند و از فرزندان وی نیز، سه تن (شاید هم چهار یا پنج تن) روحانیاند و در همان شهر مقدس مشهد مقیم و مشغول به تحصیل میباشند.
در ایام سوگواری رحلت پیامبر رحمت (ص)، شهادت امامان حسن مجتبی و حضرت علی بن موسی الرّضا _علیهماالسّلام_ توفیقی شد تا این پست در ادامهی سلسله مباحث روحایت دارابکلا _که همچنان ادامه دارد و دنبالش می کنم_ ارائه گردد. با درود به همگی روحانیون دارابکلا و این خاندانِ خوب و وجیهِ روستایمان.
تشییع جنازهی شهید سیدجواد شفیعی
خاطرهی سیاسی دامنه
به قلم دامنه. به نام خدا. سال ۷۶ بود. یک روز پدرم از یک نشست روحانیت در ساری -که اغلب برای شستشوی مغزی! منعقد میشد- به منزل بازمیگشت. عبور روستای سمسکنده را که ردّ کرده بودند، مرحوم حجتالاسلام سیدباقر رئیسی سجّادی از پشت فرمان نیسان -که به سوی دارابکلا به شوق و تند میراند- به او و مرحوم حجتالاسلام سید مهدی دارابی گفت: «جلسهی مهمی بود... دیدی فلانی چه هشدار مهمی داد... »
آن دو که چفت هم در کنار او نشسته بودند، سری تکان دادند و منتظر باقی حرفش ماندند. حاج سیدباقر که پیچ آقا اَسیو پیش روستای دارابکلا رسیده بود، ادامه داد و گفت: باید خیلی مواظب باشیم جوانها چپی مَپی! نشوند. سخنران نشست روحانیت آنها را از چپیها حسابی ترسانده بود و خط و ربط داده بود که چه کنند. چون تازه چند ماهی از برندهشدن میلیونی حجتالاسلام سیدمحمد خاتمی بر حجتالاسلام علیاکبر ناطق نوری با همهی آن قضایای انتخاباتی گذشته بود. پدرم گردن گرداند و به حال گِسکج! به سیدباقر -که خیلی باهم رفیق و در رَبط و رَفق بودند- با لحن ویژهی خادش! گفت:
تِه چیشی گونی؟!
من خادَم (=خودم) چپی هَسّمه
به خاتمی رأی هِدامِه
تِه مِره چپیترس دِنی؟
کی بایِته چپی بَده!
من خادِم، چپی مِه
روح آن هر سه رفیق همدرسِ همدورهی همپیاله شاد
میرزا حسن صالحی
به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. یکی دیگر از روحانیون قدیم روستای دارابکلا مرحوم میرزاحسن صالحی فرزند مرحوم آق سیدعلی صالحی دارابی و از نواده های مرحوم آیت الله آق میرصالح صالحی بود. پدرش را قبلاً در اینجا و اینجا معرفی کرده بودم. او دائی زادۀ مرحوم مادرم است که رابطۀ بسیارگرمی با بیت مان داشت و از او خاطرات، داستان ها و نکته های پندآموز زیادی به یاد دارم.
آن مرحوم، لباس روحانیت بر تن نداشت، اما بسیاردانا، تاریخ دان، مسلّط به مسائل دینی، آشنا با قرآن و سخنوری دانشمند و شخصیتی زیرک و هوشمند بود. اطلاعات عمومی اش کم نظیر بود. مطالعه از کارهای مهمش بود. چهره ای خندان و صوتی بسیار زیبا داشت. از قدی بلند و لاغر برخوردار بود. خوش سخن و اهل حشر و نشر بود. مرحوم میرزا حسن صالحی _که در تلفّظ عامیانه «میرزحسن» خوانده می شود_ در ماه محرم در روستاهای سرتا، موسی کلا، جناسم و برخی دیگر از روستاهای ییلاقی بالادستِ دارابکلا منبر می رفت و روضه و خطابه می خواند. اما در تکیه و مسجد دارابکلا منبر نمی رفت. شاید هم توقّع داشت دعوت شود، که شاید دعوت نمی شد.
اما او هر چندوقت، به دعوت مرحوم پدرم شیخ علی اکبر طالبی و مرحوم حجت الاسلام والمسلمین شیخ روح الله حبیبی _که هر سه با هم رفیق بسیارصمیمی و دیرین بودند_ در برخی از شب های خاص ماه محرّم، در مُرسم و اوسا «تک منبر» می رفت و دَینِ خود به امام حسین (ع) و شهیدان دشت نینوا را اِداء می نمود. آن مرحوم در دهۀ 50 از مسئولان و دست اندرکاران محل بود و برای محل کوشش های فراوانی نمود. روحش شاد، نامش برقرار و بر خاندان ساداتش سلام و درود.
آق سیدعلی صالحی
به قلم دامنه. به نام خدا. یکی دیگر از روحانیون قدیم روستای دارابکلا مرحوم آق سید علی صالحی دارابیست. پدرِ مرحوم میرزحسن صالحی. آن روحانی سادات و جلیلالقدر، دائی مرحوم مادرم بانو مُلّا زهرا آفاقیست. آق سیدعلی صالحی مشهور به «آق علی» شخصیتی مورد احترام مردم، مردی هوشیار و فردی زیرک و دانا و مردمپناه بود. این روحانی در میان خاندان خود محبوبیت و محوریت ویژهای داشت؛ چون از نوادی مرحوم آیتالله آق میرصالح صالحی (مؤسس نخستین مدرسهی علمیهی دارابکلا) بود. در معرفی آیتالله آق میرصالح -جدّ مادریِ مادرم- که بهزودی خواهم نگاشت، بیشتر شرح میکنم. روحشان شاد.
مرحوم شیخ علی رمضانی
به قلم دامنه. به نام خدا. مرحوم شیخ علی رمضانی دارابی. دو فرزندش روحانی اند که قبلاً معرفی کردم: حُجج اسلام شیخ باقر و شیخ محمود رمضانی. مرحوم شیخ علی جثّه ای کوچک داشت. مردی آرام، ساکت، مسجدی و تکیه ای بود.. مکتبخانه داشت. در داخل خانۀ قدیمی اش در بالامحلۀ دارابکلا. شاگردان زیادی را قرآن آموخت. من روزی در قدیم به همراه یکی از دوستان بالامحله ای ام به مکتبخانه اش رفته بودم که ببینم چگونه درس می دهد، دیده بودم چگونه درس می داد. روح آن مرحوم _که در اَفّواه عمومی شیخ خوانده می شد_ غریق رحمت باد و نامش در یادها زنده.