بردسکن و مدارس درهم
سه شنبه, ۷ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۴۶ ق.ظ
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. خواستم درین پست به یک موضوع جامعهشناختی ورود کنم. کمبود مدرسه در بردسکن خراسان رضوی موجب کلاسهای مختلط (= پیشنهاد من: درهم و باهم) شده است. بافت فکری و مذهبی این منطقه موجب گردیده تا خانوادهها ترکِ تحصیل دختران را بر حضور در کلاس مختلط با پسران ترجیح دهند، عصمت دختران را بر دانش آنان رجحان دادهاند. به نظر بنده این واکنش اخلاقمدارانه، پاسبانی از حریم «زن» است که در مذهب اسلام حرمت و طهارتش تقدیس و تکریم شده است. ما (=دههی چهلی و پنجاهیها) که دو دورهی ابتدایی و راهنمایی را در مدارسی مختلط درس خواندهایم، ازین تجربه برخورداریم که فضای مختلط فضایی مناسب نبود؛ گرچه همنسلیهای ما نگاهی پرهیزگرانه و نجابتوار به دختران محل خود به عنوان ناموسان خویش داشتند، اما مشکل از جایی سر برمیآورد که دو سوی ماجرا از همدیگر شرم میکردند و همین خجالت و آزرَم باعث میشد در درس و دانش و فهم مطالب کم بیاورند. وقتی دختر در سر کلاس درس، از آنهمه جوانِ در حال بلوغ خجالت بکشد و یا مورد طمعِ نگاه جستجوگرانهی جنس متفاوت خود قرار گیرد فکرش از سرش میپرَد و حواسش (اگر عاقل باشد) به حفظ حرمت و منزلت خود کشانده میشود و (اگر فرضاً هوایی باشد) به تعبیر طنز محلی به سمت قاطرخرینی.
ازآنسو هم، ممکن است پسر سربهراه مورد طمع دختر مثلاً سربههوا قرار گیرد؛ زیرا این دو جنس -آنهم در سنین اوجگیری قوهی جنسی- به حکم قانون طبیعی و مشیت آفریدگار متعال همدیگر را جذب میکنند و نرد عشق میزنند؛ و همین فضای درهم و باهم، هوش از سر هر دو جنس میرباید. به لحاظ گرایش طبعی و سرشت فطری هم، شاید کلاسِ باهم، خوش بگذرد و بهتر است مؤدبانهتر بگویم: نشاطآور باشد، اما در حقیقت به نظام آموزش سالم و رفتار مسالمتآمیز صدمه میزند و حریمهای تعیینشده و تأکیدگردیدهی عرفی و مذهبی را سست و تُرد میکند. چنین مدارسی گرچه پیشدرآمد ازدواج توأم با علایق و عشق و شناخت هم میتواند باشد، ولی آسیب بد آن، بر آثار خوب آن غلبه دارد.
بنده اظهار کند که درینباره فهم شخصی خود را بیان داشته است، و پرواضح است موضوع، موضوعی کاملاً تخصصیست. نکته اینکه واکنش بردسکن نشان میدهد میراث ناموسِ میهن و آموزههای نامدار اسلام، هنوز هم در میان مردم ایران حیات ثمربخش دارد.
| لینک کوتاه این پست →
qaqom.blog.ir/post/592
دست مریزاد کبلاقا عکس فامیل عزیز ما حاج حسین داربکلایی ابن ملا ولی و کربلایی هاجر را گذاشتی از دیدنش خیلی خیلی مشعوف گشتم و به شما و او و خاندانش درود می فرستم
خداوند پدر و مادر او و شما را بیامرزاد بخصوص مادرشان که از نوجوانی بیادش دارم که خانه سنه کوه ما رفت و آمد داشت و هر بار چند شبانه روزی وقوف داشتند ...
یادش بخیر
درود و بدرود