۱۵مرداد
به قلم دامنه: به نام خدا. کُنیه که عنوان و لقبیست معمولاً برای بزرگداشتن (=تعظیم و تکریم) فرد، یک رسم بوده است میان مردم. و نوعی «نَعت» هم هست یعنی ستودن و وصفکردن. مرحوم محمد معین، کُنیه را «بَرنام» نامید.
یکی از زیباترین، خاکیترین، مردمیترین، متواضعانهترین، سادهترین و صمیمیترین کُنیهها، کُنیهی «ابوتُراب» برای امام علی، امیرِ پارسایان (ع) است که پیامبر اسلام (ص) این نام را بر ایشان نامیدند؛ به چند علت، ازجمله به خاطر آنکه آن حضرت روی خاک خوابیده بودند. و نیز چونکه «حجّت» خدا در زمیناند.
برخی از نوشتههای تاریخی نشان میدهد که عربهای دورهی متوکّل عباسی -که عصرش چونان اَسلافش ادامهی اوج اختناق بود- حسّاسیت میورزیدند که کُنیهای به فرد غیرمسلمان و شاید هم غیرعرب اِعطا شود، زیرا کنیه از نگاه آنان لزوماً نشانهی احترام و بزرگداشت بود که معمولاً با کلمهی «ابو» یا «ابن» یا «اُم» و یا «بنت» آغاز میشود. ازینرو، بنا به نوشتهی آیتالله جعفر سبحانی هنگامی که متوکل، خادمِ غیرمسلمان خود را لقب «ابن نوح» داد، فقیهانی که در حقیقت قشری بودند و از آیات و روایات خبری نداشتند، گفتند: «نباید به یک فردِ غیرمسلمان کُنیه بدهیم و کُنیه، نشانۀ احترام است.» (منبع)
گفتند نزد امام هادی (ع) رفته و از ایشان سؤال کنید که آن حضرت پاسخ زیبایی دادند؛ به آیهی یک مسَد قرآن استناد کردند و فرمودند: خداوند به او [ابولهب] لقب داده است و اینها نشانهی احترام نیست. «تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ وَ تَبَّ» یعنی: نابود باد ابولهب! و حتماً هم نابود میگردد.
نکتهی ۱ : میان کُنیه و کلمات و کمالات ربط هست، اما نه برای هر شخص و افراد. کمالاتِ یک فرد، با لقب و کلمات و عنوان و پیشوند و پسوند به دست نمیآید، بلکه این کمالات است که باعث میشود کُنیه و کلمات معنا بگیرد و بار بیابد.
نکتهی ۲ : فقیهان دنیازده و قدرتزدهی عصر متوکلی عباسی که به این نکات ریز در حدِ مَویز موضع میگرفتند آیا نمیتوانستند از حق و حقانیتی چون امام نقی حضرت هادی (ع) به دفاع برخیزند که دستکم کلاس درس آن حضرت به چماق اختناق، تعطیل نشود!؟ فقیه که -بهحق و بهرسم- همیشه باید با حق درآمیخته باشد، نه به اختناق درآویخته (=آویزان).
یک یادآوری نقلی: ابولهب عموی پیغمبر (ص) از «سرسختترین دشمنان آن حضرت به شمار میآمد. دائماً او و همسرش أمّجمیل بر ضدّ اسلام و برای اذیّت و آزار مسلمین در تلاش و تکاپو بودند.» (منبع)