منو
درباره ی سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعي
بايگانی ماهانه
نويسنده ها
۱ موافقين ۱ مخالفين ۰

به قلم دامنه: به نام خدا. نهضت امام خمینی بآسانی ثمره نداد. هم سال ها رنج مبارزه با شاه را تحمل کرد و هم دوران دراز قیل و قال ها و طعنه ها و توهین های روحانیت وابسته را. متن سند زیر، بازتاب «درس حکومت اسلامی» امام خمینی در نجف و مراسم حج سال ۱۳۴۸ هجری شمسی را نشان می دهد. حتی یکی از علمای نجف! گفته بود: «تیمور بختیار این حرف ها را به ایشان [امام خمینی] دیکته کرده است.»

 

عکس از دامنه

 

یادآوری کنم تیمور بختیار اولین رئیس ساواک پس از سال ها خوش‌خدمتی به شاه، سرانجام مغضوب شاه شده بود و آن وقت ها به عراق گریخته بود و با حزب بعث همکاری می‌کرد.

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت دوازدهم

 

اطلاعیه‌ی مدرسه‌ی فکرت
به نام خدا. چنانچه بارها یادآوری کرده ام،  هرگونه چت های دونفره سه‌نفره، در مدرسه ممنوع است. همانطورکه فوروارد (=بازفرست) ممنوع بوده است. این مقررات، هم موجب صیانت از حریم مدرسه است و هم نشان احترام گذاری به حقوق اعضا.


یادآوری می شود کماکان مثل تمام این مدت، دروازه‌ی مدرسه حداکثر تا نیم و نزدیک یک بامداد باز است، لطفا" از یک بامداد به بعد در مدرسه پیام نگذارید تا حریم خصوصی اعضا مختل نشود. احترام به حقوق متقابل، مهمترین نشانه‌ی فرهنگ، اخلاق و پایبندی به توصیه های مؤکّد دینی ست.با سپاس و احترام.


پاسخ:
سلام جناب جوادی نسب
من قبلاً در چندهفته گذشته نظرم را روشن گفتم.
من قائل به تلفیق هستم
هم عقب مانده
هم عقب نگه داشته شده.
یعنی دستان استبداد داخلی و استعمار خارجی هر دو در این بیداد دخیل است.
راستی من اصطلاح جهان سوم را توهین و نوعی توحّش می دانم که غربی ها به ملل دیگر روا می دارند.


چرا مرگ بر آمریکا؟
به نام خدا. سلام. من دست‌کم به چهار دلیل به این شعار استراتژیک ملل انقلابی جهان، ندای محوری ملت ایران و آموزه‌ی امام باور دارم:
۱. بدی به خود
۲. بدی به جهان
۳. بدی به ایران
۴_ فرمان عقل و قرآن


۱. آمریکایی‌ها به خود بدی کرده‌اند؛ از آن سال دور ۱۷۷۶ که با انگلیسی‌ها درافتادند و بعدها جنگ‌های داخلی استقلال ضد برده‌داری راه انداختند، و ایالات متحده‌ی آمریکا را بنا نهادند، تا الآن، به مرور و با مُنحنی نزولی، از آرمان بنیانگذاران اولیه و افکار درخشان ابراهام لینکلن و توماس جفرسون دست شُستند و به درّه‌ی سقوط و انحطاط کشانده‌شدند. در واقع آن "مجسّمه‌ی آزادی" _که آزادیخواهان انقلابی فرانسه در صدمین سال استقلال آمریکا به آنان هدیه کردند و در آن کشور نصب شد،_ امروزه تبدیل به "آزادی مجسمه" شده‌است! یعنی در حقیقت، آزادی اش را بلعید.


۲. آمریکایی‌ها به جهان بدی کرده‌ و می‌کنند؛ این کشور که می‌خواست محافظ آزادی و استقلال ملل باشد، کم کم از انزواطلبی و احترام به حقوق ملت‌ها بیرون رفت و در بیش از ۵۱ کشور جهان، رسماً و علناً کودتا راه انداخت و ژنرال‌ها و دیکتاتورها را بر سرکار گذاشت! و مردم را به دم تیغ مستبدان و حاکمان فاسدِ وابسته نهاد. یعنی در حقیقت، آمریکا استقلال ملت‌ها را بلعید.


۳. آمریکایی‌ها به ایران بدی کرده‌ و می‌کنند؛ امروزه، نسل اول دست‌کم عملکردهای بد و ظالمانه‌ی این رئیس جمهورهای آمریکا را از دهه‌ی بیست تا الآن خوب به یاد دارند: روزولت، ترومن، آیزنهاور، اف کندی، جانسون، نیکسون، جرالد فورد، کارتر، ریگان، هربرت بوش، کلینتون، واکر بوش، اوباما، ترامپ. بدترین و خیانت‌بارترین آن ساقط کردن دولت مرحوم مصدق است که هرگز از اذهان جامعه‌ی مترقی و انقلابی ایران محو نمی‌شود که یک خادم ملت را با کودتا سرنگون کردند و یک خائن ملت را شاهنشاه! ساختند. و هنوز نیز دست از توطئه و فشار و ضربه‌زدن به ایران و آرمان انقلامان نشُستند. در حقیقت، آمریکا دموکراسی جهانی را بلعید.


۴. اما حکم عقل و قرآن؛


الف_ عقل حکم می‌کند باید در برابر کشوری که زورگویی و قُلدوری را به جای آزادی و دموکراسی به جهان تحمیل می‌کند و می‌خواهد ارباب‌منشانه و هژمنویک (=سُلطه‌گرانه)، بر همه‌ی جهان حکومت کند، ایستاد و تن به خواری و خفّت نداد. همان‌گونه که حکیم ایران ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه، دادِ سخن سر داد. و امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی فریاد بلند "آمریکا شیطان بزرگ است" را بانگ زد و از تسلیم‌پذیری زنهارمان داد. بیشتر بخوانید ↓

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

اصل ۲۶ : ایمان، باور قلبی ست که با عُنف و زور در دلِ انسان جای نمی گیرد.


اصل ۲۷ : اعتقاد به وجود خدا، اصل مشترک همه‌ی ادیان الهی ست.


اصل ۲۸ : نخستین مرتبه‌ی توحید، توحید ذاتی ست. یعنی خداوند یکتا و بی همتا بوده و ذات او بسیط است و مرکَّب نیست و ترکیب عقلی و خارجی به وجود او راه ندارد.


اصل ۲۹ : صفت کمالی خداوند از نظر مفهوم متعدّد و متغایر، ولی از نظر واقعیت خارجی با یکدیگر در ذات خدا متحدند.


اصل ۳۰ : آفریدگاری در جهان جز خدا نیست. (توحیدِ خالقیت).

 

اصل ۳۱ : جهان ربّ و مدبّری جز خدا ندارد. (توحید در تدبیر). مدبّران دیگر مانند فرشتگان تنها به اذن او انجام وظیفه می کنند.


اصل ۳۲ : در امور دین و تشریع خدا حاکم و مُطاع مطلق بوده و قیام دیگران به برخی شئون دینی، در پرتو اذن اوست.


اصل ۳۳ : توحید در عبادت، اصل مشترک میان تمام شرایع آسمانی می باشد و هدف از بعثت انبیاء، تِذکار و تأکید بر این اصل است.


اصل ۳۴ : خداوند دارای صفات جمال و جلال و یا صفات ثبوتی و سلْبی ست.


اصل ۳۵ : برای شناخت صفات خدا از دو ابزار شناخت به نام وحی و عقل کمک می‌گیریم.


اصل ۳۶ : صفات خدا به دو قسم صفات ذات و صفات فعل تقسیم می شود و اَفعال الهی از ذات و کمال ذاتی وی سرچشمه می‌گیرد.


اصل ۳۷ : علم و آگاهی، قدرت و توانایی، حیات و زندگی، اراده و اختیار از صفات ذات خداوند به شمار می‌روند و واقعیت اراده‌ی الهی، همان اختیار و آزادی وی در انجام افعال است.

ادامه دارد...

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

اصل ۲۰ : گذشته از این که اعمال انسان در سرای دیگر پاداش و کیفر دارد، جهان حاضر نیز نسبت به اعمال آدمی بی تفاوت نیست و با مشیّت الهی واکنش نشان می دهد.


اصل ۲۱ : پیشرفت یا عقبگرد ملت ها، صرف نظر از عوامل خارجی، ناشی از عقاید و اخلاق و رفتار آنهاست.


اصل ۲۲ : تاریخ بشر، آینده ی نهایی روشنی دارد و حاکمیت بر جهان، در فرجام، از آن صالحان خواهد بود.


اصل ۲۳ : انسان از کرامت ویژه ای برخوردار است. حفظ این کرامت بر او لازم و واجب است و بایستی از هر کاری که خلاف کرامت اوست اجتناب ورزد.


اصل ۲۴ : حیات عقلانی انسان و پرورش فکر وی، در اسلام جایگاه ویژه‌ای دارد. از این روی باید از اقدامات نسنجیده و تقلیدهای کورکورانه دوری جوید.


اصل ۲۵ : آزادی فردی بشر در قلمرو مسائل اقتصادی و سیاسی و غیره، محدود و مشروط به این است که تعالی معنوی او و نیز مصالح عامّه منافات نداشته باشد.


توضیح: برای اصل ۲۴ آیه ۱۹۲ آل عمران استناد می گردد. در مورد اصل ۲۵ حقیقت فلسفه ی تکلیف در اسلام همین است که می@خواهد کرامت ذاتی انسان و مصالح عمومی حفظ شود.

ادامه دارد...

۱ موافقين ۰ مخالفين ۰

قسمت ۷۷. به نام خدای آفرینندۀ آدمی. در پژوهشگاه مطالعات و تحقیقات اسلامی قم، به گروه بررسی تجدّد و نوگرایی پیوستم. به من، پژوهش اندیشه های سیاسی قرون وسطی (۴۰۰ تا ۱۴۰۰ میلادی) واگذار شد. شروع کردم به شناسایی و جمع آوری منابع اولیه. هم در خود پژوهشگاه _که از کتابخانۀ غنی برخوردار بود_ هم از کتابخانۀ شخصی خودم، و هم  از کتابخانه های عمومی قم و نیز مجلات تخصصی موجود در مراکز علمی.

 

از ۱۰۰۰ سال قرون وسطی (=سده های میانه) اندیشه های سیاسی دو متفکر و متألّه، نمود و برجستگی داشت؛ یعنی «سنت آگوستین» و «توماس آکویناس» و من هر دو اندیشمند مسیحی را مورد توجه قرار داده و تفکر سیاسی آنان را در دو جلد جداگانه نوشتم با عنوان «اندیشه سیاسی غرب؛ آگوستین و آکویناس».

 

این ایام که از دهه های مهم زندگی من بود؛ هم به محل کارم در تهران می رفتم، هم دورۀ کارشناسی ارشد علوم سیاسی ام را تداوم می دادم، هم زندگی مستأجری ام را اداره می کردم و هم در پژوهشگاه، به پژوهش هایم سروسامان می بخشیدم. خیلی فشرده کار می کردم؛ آن هم در سه شیفت؛ صبح، عصر، شب. به طور مُدام، طی تقریباً ۱۴ سال پشت سرِ هم، روزانه ۱۶ ساعت از اوقاتم صرف کار و مطالعه و نوشتن و فیش برداری و تدوین بود. اگر وقفه ایی ایجاد می شد، زندگی و امور شخصیوام لنگ می گردید. این رویّه را خودم مختارانه برای خودم برگزیده بودم؛ زیرا اگر تن به کار و نوشتن نمی دادم، از مسیر زندگی ام بازمی ماندم و به عنوان یک شکست خورده، باید خود برای خودم ماتم می‌گرفتم!

 

گشایش زندگی ام طی همین ۱۴ سال شکل گرفت. خیلی هم عالی شکل گرفت. درآمدهایم را سه بخش می کردم: معاش زندگی (خوراک و اَلبسه و نیازهای روزمرّه)، پس انداز خانه در بانک مسکن قم. مسافرت در تابستان ها به شمال و مشهد مقدس، زیارت امام رئوف، حضرت رضا (ع) که عشق تامّ من است. حرم آن امام مهربان، محل راز و نیاز من است و تا الان قریب چهل بار به زیارتش مشرّف شدم. هنوز نیز شیدای آن دیارم.

 

همان دوران بود که دوگانه ی ناطق_خاتمی، تمام فضای کشور را به نبرد سنگین میان دو جناح چپ و راست مبدّل کرده بود. کارزار تبلیغاتی انتخابات سال ۱۳۷۶ به خاطر تلاقی با ایام ماه محرّم، به اوج هیجان و تخاصم و تخریب ها رسیده بود و مردم بشدّت به آن ورود پیدا کرده بودند. از دورترین روستا و دیار و دمَن تا قم و پایتخت و همه جای ایران.

 

در روستای ما دارابکلا نیز این فضا، شدت و حدّت خاصی داشت. یک شب مرحوم آیة الله سید رضی شفیعی دارابی _رئیس جامعه روحانیت مازندران_ در تکیه ی بالای دارابکلا به منبر رفت و با صراحت و شجاعت و بی واهمه، علناً به مردم گفت به ناطق نوری رأی دهند. بگذرم. روحانی مبلغ ماه محرم آن سال در تکیۀ دارابکلا جناب حجت الاسلام سید علی صباغ دارابی بود. ایشان نیز بالای منبر علناّ از آقای ناطق دفاع کرد و برای حاضرین تکیه، استدلال کرد چون علما و مراجع و بزرگان کشور آقای ناطق نوری را اَصلح می دانند، بنابراین ارجح و اُولی آن است که به ناطق رأی دهند.

 

ایشان از منبر که آمدند پایین، جمعیتی از مردم و جوان های حاضر در مجلس، به دور وی حلقه زدند و مؤدّبانه و بر اساس احترام به آزادی و نیز ایفای حق و تأکید بر حفظ حرمت منبر و بی طرفی تکیه در رقابت های سیاسی، با ایشان به بحث و مشاوره و انتقاد پرداختند.

 

من هم در آن جمعیت کنارش نشسته بودم و سکوتی محض داشتم و جناب آقای امیر رمضانی به نمایندگی از آن جمعیت، سرِ سخن را با جناب صباغ باز کرد. آقای صباغ با کمال انصاف و زیّ طلبگی و حرّیت، حرف های نقّادانۀ حاضرین را استماع کرد و بعضاً تصدیق نیز نمود. بگذرم. جمع حاضر از ایشان تقاضا کردند تا فرداشب به همین میزانی که ایشان از ناطق نوری علناً بالای منبر حمایت کرده، به یک نفر اجازه‌ی سخنرانی دهد تا حامیان نامزد دیگر یعنی خاتمی هم از فرصت پیش آمده استفاده ببرند.

 

روانشاد یوسف رزاقی در این مسیر پیشتاز همگان بود. امیر رمضانی در میان جمع حاضر، مرا را برای سخنرانی به جناب آقای صباغ معرفی کرد. آقای صباغ هم با کمال میل پذیرفت که من سخنران باشم. با این تصمیم، حلقه ی انتقادی دور وی با کمال متانت و تبادل آزادانه ی دیدگاه ها خاتمه یافت. با همّت و مدیریت بسیارفعال و بی نظیر روانشاد یوسف رزاقی سخنرانی فرداشب با فراخوان عمومی در درون تکیه منعقد شد و من پشت تریبون تکیه رفتم که مفصلاً چگونگی آن شب و سخنرانی ام را در این پستِ تاریخ سیاسی دارابکلا (رویدادها به روایت دامنه) نوشتم. رجوع شود به: [اینجا]

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

اصل ۱۵ : انسان موجودی است مختار و انتخابگر که در پرتو تشخیص خویش، در دو راهی های زندگی، آزادی انتخاب و عمل دارد.


اصل ۱۶ : انسان موجودی است تربیت پذیر که راه رشد و تعالی و بازگشت به سوی خدا همیشه به روی باز است.


اصل ۱۷ : انسان در پرتو خرَد و موهبَتِ اختیار، در برابر خدا و پیامبران و دیگر انسان‌ها مسئول است.


اصل ۱۸ : هیچ انسانی بر دیگری مزیت و برتری ندارد، مگر از طریق کمالات معنوی که بارزترین آنها تقوا و پرهیزکاری است.


اصل ۱۹ : اصول اخلاق در انسان ریشه ی فطری داشته و ثابت و جاودانه است، و گذشت زمان هیچ گونه تغییر و دگرگونی در آنها ایجاد نمی‌کند.


توضیح: برای استناد قرآنی به این پنج اصل به ترتیب می‌توان به آیه های ۳ انسان، ۲۱ کهف، ۱۸ نازعات، ۵۳ زمر، ۳۴ و ۳۶ اسراء، ۳۶ قیامت، ۱۳ حجرات، ۶۰ الرحمن، ۹۱ توبه، ۹۰ یونس و ۹۰ نحل رجوع داشت. افزون بر این، مطابق اصل ۱۸ خصوصیات نژادی، جغرافیایی و نظایر آن از دیدگاه اسلام مایه‌ی تفاخُر و برتری جویی نیست.

ادامه دارد...

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم دکتر فتح الله دهقان: از ماست که بر ماست. «خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که آن قوم حالشان را تغییر دهند.»سوره رعد- آیه ۱۱. تاریخ تمدن جهان حکایت از آن دارد که شرایط مکانی و زمانی از سویی و از سوی دیگر افکار، گفتار و کردار انسان ها تاثیر متقابلی در زندگی آن ها داشته و سرنوشت متفاتی را برای جوامع رقم زده است. در دوره های ابتدایی زندگی بشر، جغرافیا و محیط، نقش و تاثیر برتر بر زندگی انسان ها داشته و زندگی آن ها را شکل می داده است.

 

 

پیشرفت جوامع بشری و بالا رفتن آگاهی، علم  و به تبع آن تاثیر محیر العقول تکنولوژی از جبر جغرافیا کاسته و نقش انسان در سرنوشت خود پر رنگ تر شده است. انسان ها و جوامعی که متناسب و هماهنگ با این تحولات، متحول شده و افکار، گفتار و اعمال خود را به روز نموده اند، موفق بوده اند. مصداق این فرمایش مولا علی (ع) که می فرماید: « فرزند زمانه باش.» جوامعی که در گذشته مانده و در افکار قرون وسطایی سیر می کنند گرفتار مشکلات و ناهنجاری های عدیده و متفاوت بوده و اصطلاحا عقب مانده می باشند.

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم دامنه: به نام خدا. آقای قادر فاضلی در کتاب خود «آب و سراب» به نقد و بررسی افکار دکتر عبدالکریم سروش می‌پردازد. در این کتاب متن‌های مختلف آقای دکتر عبدالکریم سروش از جمله «طوطی و زنبور» و «بشر و بشیر» و نیز «رؤیای رسولانه» نقّادی شده است. من در این پست، به گوشه‌ای از آن اشاره می‌کنم.

 

عکس از دامنه

 

نویسنده‌ی کتاب می‌گوید برخی دست می‌گذارند روی این مسأله که پیامبر  (ص) خود یک بشر است. اما دنباله‌ی آن را نمی‌گویند ولی بر او وحی می‌شود: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ...» [آیه‌ی ۱۱۰ کهف] یعنی: بگو: جز این نیست که من هم بشری مانند شمایم که به من وحی می‌شود. (ر‌ک: ص ۱۵ و ۱۶ کتاب)

 

وی در نقد آقای سروش معتقد است اگر بنا بود که وحی از خودِ پیامبر بجوشد، دیگر انتظار معنی نداشت... پیامبران روزها و هفته‌ها منتظر نزول وحی می‌شدند. قادر فاضلی همچنین بر این نظر است سروش در ابیات مولوی استفاده‌ی ابزاری کرده است. و می‌گوید: «که نمی‌دانم از جهالت او سرچشمه می‌گیرد یا از شیطنت او» مثل این بیت مثنوی: «من نخواهم دایه مادر خوش‌تر است ...» که سروش اول و آخر این ابیات را زد و در آخر مقاله‌ی «بشر و بشیر» از آن سوء‌استفاده کرد. (ص ۲۴ و ۲۵ آب و سراب)

 

 

ناقد معتقد است که حالات مخصوص بین پیامبر و خدای او هرگز بشری نیست حتی مَلک هم ظرفیت تحمّل آن را ندارد. پیامبر _صلّى ‌الله‌ علیه‌ و‌ آله و سلّم_ یک جنبه‌ی حقیقت بشری دارد و یک جنبه‌ی حقیقت ازلی. جنبه‌ی بشری پیامبر از خاک است و بر خاک فرو می‌رود ولی جنبه‌ی ازلی او فوق افلاک است و به ماورای افلاک می‌رود.

۱ موافقين ۰ مخالفين ۰

درس آخوند خراسانی

و نماز میرزای شیرازی در نجف

 

 عکس: بازنشر دامنه

روحانیت درباری سلطنت پهلوی

 

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰
 
به قلم دامنه : به نام خدا. یک استناد پژوهشی: «علامه طباطبایی در این باره می گوید: «دین، عقاید و دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خدا برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند. دانستن این عقاید و انجام این دستورها سبب خوشبختی انسان در دو جهان است». حامد الگار، اسلام شناس نام آور معاصر نیز در تعریف دین می گوید: «دین مجموعه ای است از احکام و عقاید که خدای تعالی به وسیله پیامبران و کتب آسمانی برای هدایت انسان و برای وصول به سعادت دنیوی و اخروی در پیشگاه آدمی قرار داده است».


تعاریف یاد شده شامل مؤلفه های زیر است.


١. دین مجموعه ای است جامع و مرکب از: باورداشتها، ارزشها و اصول و قواعد رفتار. اعم از ارزشهای الزامی و غیر الزامی.


٢. دین دارای خاستگاه الهی است، و توسط سفیران برگزیده خداوند به بشر عرضه می شود.


٣. غایت دین نیکبختی دنیوی انسان و هم نیکفرجامی او در سرای جاوید و ابدی است.


نیز باید توجه داشت که تعاریف فوق ناظر به «دین حق» است، نه «دین محقق». بنابراین آنچه ساخته و پرورده ذهن بشری بوده و به نام دین عرضه شود، چیزی جز یک انحراف عقیدتی و فکری نیست و اساسا از دایره تعریف دین خارج است، هر چند به ناروا برچسب دین بر آن زده باشند.»

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

اصل ۸ : هستی مساوی با طبیعت مادّی نیست، بلکه بخشی از جهان آفرینش را ماوراء طبیعت تشکیل می دهد که در اصطلاح قرآن "جهان غیب" نامیده می شود.


توضیح: همان‌طور که پدیده‌های مادّی به اذن خداوند در یکدیگر تأثیر می‌گذارند، همچنین موجودات غیبی نیز در جهان به اذن الهی مؤثّر می‌باشند. می توان به آیه های ۵ نازعات و ۶۱ انعام توجه داشت.


اصل ۹ : جهان _کلا" و جزءا"_ پدیده ای هدایت شده است و هر موجودی، در هر مرتبه که هست، به فراخور حال خویش از هدایت عامّ الهی برخوردار است.


اصل ۱۰ : نظام جهان بر پایه ی علت و معلول استوار است، و تأثیر پدیده ها در یکدیگر، به اذن و مشیّت الهی صورت می گیرد.

توضیح: دو آیه‌ی ۲۲ بقره و ۵۸ اعراف، نظام اسباب و مُسبّبات را اثبات می کند. و آیه ۵۰ طه، هدایت عام را.


اصل ۱۱ : نظام آفرینش، نظام احسَن و اکمَل است که به نیکوترین وجهی آفریده شده است.

 

اصل ۱۲ : مخلوق و مصنوع خداوند، هدفمند بوده و به عبَث خلق نشده است.

 

اصل ۱۳ : انسان موجودی است مرکّب از تن و روان که پس از مرگ، جسم او متلاشی می شود ولی روحش به اذن الهی باقی و جاودان می ماند.

 

اصل ۱۴ : هر انسانی با فطرت پاک و توحیدی آفریده می شود و هیچ فردی از بطن مادر، گنهکار و بدسِگال زاده نمی شود. به عبارتی دیگر، پلیدی ها و زشتی ها جنبه ی عرَضی داشته و معلول و عواملِ بیرونی و اختیاری است. بنابراین، اندیشه ی گناه ذاتی بشر، که در مسیحیت کنونی، مطرح است، بی پایه است.

توضیح: برای این چهار اصل بالا، به ترتیب می توان به آیه های ۷ سجده، ۱۴ مؤمنون، ۳ احقاف، ۱۰۰ مؤمنون و ۳۰ روم رجوع داشت.

ادامه دارد...

۰ موافقين ۱ مخالفين ۰

به قلم دامنه: به نام خدا. سلمان اولین مسلمان ایرانی ست که رسول خدا ص فرمودند: «سلمان از ما اهل بیت است». سلمان (=روزبه فرزند فَروخ) اصالتاً اصفهانی بوده، اهل جَیّ (=لقب قدیم اصفهان و اکنون نام دهستانی از توابع اصفهان) که بعد به کازرون هجرت کرد. و برای نجات خود از روزگار به شام و سپس حجاز گریخت و نزد رسول خدا (ص) شرف یاب شد و اسلام را با رغبت و انتخاب پذیرفت.

 

عکس از دامنه

 

سلمان فارسی (=ابوعبدالله) آنقدر محبوب شد که مشاور حضرت زهرا (س) و رازدار آن بانوی عزیز شد. و پیرو و شیعۀ خالص امام علی (ع) بود. در قضیۀ بیعت پس از رحلت پیامبر (ص) حامی و مطیع امام علی (ع) بود. و سه روز پس از دفن پیکر پاک و مطهر رسول خدا (ص)، خطابه‌ای در فضای غمبار مدینه در دفاع از علی (ع) کرد و گفت:

 

«شما حقیقت را می دانید اما بدان عمل نکردید!»؛ «اگر علی را از دست دادید، علم و دانش انسانی را از دست داده اید و انسانیت را به انکار و فراموشی سپرده اید» و نیز گفت: «اما شما ای مردم! سنت بنی اسرائیل را پیش گرفته اید و از مَجرای حق به خطا رفتید» و اعلان کرد: «مولای ما علی، پیشوای روسفیدان و امام صادقان و صالحان می باشد.»

 

بارگاه حضرت سلمان فارسی

 

راه و رسم سلمان، برنامۀ قرآن بود. او حتی مفسّر قرآن بود. هم خودسازی داشت و هم دیگرسازی و جامعه سازی. وقتی استاندار مدائن هم شد و چند سال در آن مقام ماند تا درگذشت، از سهمیۀ 5هزار درهمی خود، مصرف نمی کرد و آن را به تهیدستان و محرومان انفاق می نمود و خود، از طریق «زنبیل بافی» زندگی شخصی اش را تأمین می کرد.

 

 

همچو سلمان در مسلمانی بکوش

ای مسلمان! تا که سَلمانت کنند

شعر از سید عباس جوهری

خزائن الاشعار ص ۲۸

 

سلمان بیش از ۲۵۰ سال عمر کرد. او را اَفقه، اعلَم، و لقمان حکیم خوانده اند و حتی به بخشی از «علوم غیبی» دست یافته بود. در احادیث زیادی، سلمان، آگاه به «علم اول و آخر» و «دانای به حوادث و وقایع» معرفی شده است. حتی پیامبر (ص) فرمود:

 

«از سلمان اطاعت کنید»

 

سلمان خود، خویش را «فرزند اسلام» می خواند. و به احکام دو کتاب آسمانی انجیل و قرآن دانا بود. به سخن پیامبر (ص) : «در قلب سلمان علمی است که می تواند از وقایع و حوادث آینده آگاه گردد.» رسول الله ص سلمان را «محدّث اُمّت من» نامید. و محدّث یعنی کسی که آنچه از نظر مردم پنهان است و بدان احتیاج دارند، خبر می دهد. و علم سلمان به فرموده رسول خدا (ص) از علم ایشان سرچشمه گرفته است. سلمان از «متوسّمین» (=هوشیاران) بوده است که در قرآن آمده است.

 

سلمان پاک در طول استانداری اش در مدائن، به کاخ سفید (کوشک سفید) نرفت در بازار، دُکّانی را برگزید تا مردم بآسانی دسترسی به حاکم داشته باشند. او علاوه بر استانداری، نمازجماعت و نماز جمعه و تفسیر قرآن نیز برگزار می کرد. سلمان که صاحب کرامات بود، پس از سالها خدمت به اسلام و مسلمانان و محرومان، در هشتم ماه صفرالمظفّر ۳۵ هجری در اوایل حکومت خلافت امام علی (ع) که هنوز به کوفه نیامده بودند، در مدائن (=واقع در شرق دجله بالای کوفه) درگذشت و همان جا به خاک سپرده شد و بارگاه آن حضرت، هنوز باقی است. درود بر این صحابی بزرگ.

 

برای شناخت بیشتر به کتاب «سلمان فارسی استاندار مدائن» نوشته‌ی حجت الاسلام احمد صادقی اردستانی از انتشارات بوستان کتاب قم، مراجعه شود. من این متن را با مطالعه‌ی این کتاب و صورت «برداشت آزاد» نوشته‌ام.