تازه ترین پست ها

پذیرفته ترین پست ها

پر بازدید ترین پست ها

پر بحث ترین پست ها

تازه ترین نظر ها

موضوع های کلی سایت دامنه

کلمه های کلیدی سایت دامنه

بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه

پیوندهای وبلاگ های دامنه

پیشنهاد منابع

دامنه‌ی داراب‌کلا

مدرسه فکرت ۱۰۰

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت صدم

خانم «ربکا لیسنر» را بشناسیم

متنی از «آمی مک‌کینون» مطالعه کردم و با تزهای این زن «ربکا لیسنر» بیشتر آشنا شدم. آنچه من آشنا شدم را می‌نویسم. اول بگویم در آمریکا یک سنت است نامزدها تیم‌های خود را رو می‌کنند تا علاقمندی رأی‌دهندگان را به خود بیشتر کنند. او حالا دست دیگر خانم «کامالا هریس» نامزد هندی‌تبار انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست؛ یعنی در صورت پیروزی کامالا هریس او رئیس شورای امنیت ملی‌ست. یک ضرب‌المثل هم در آمریکا رایج است: «پرسنل شما، همان سیاستِ شما هستند.»

 

چیز دیگر این است در آمریکا رشته‌ی "زمامداری" هم وجود دارد، که او در دانشگاه جرج‌تاون این رشته را گذراند البته دانش‌آموخته‌ی هاروارد است. می‌گویند این زن یک پژوهشگر حوزه‌ی راهبرد کلان است و هوش بالایی دارد، اما فردی عمل‌گراست. استراتژیستی که در مورد سرشت قدرت آمریکا آثار انتشار داد. اعضای حزب دموکرات وی را فردی «کاملاً با پشتکار» توصیف می‌کنند. او نگاه منتقدانه به آمریکا دارد مثلاً از منظر او یک جهان باز، چگونه آمریکا می‌تواند در رقابت برای نظم قرن بیست و یکم پیروز شود، او پاسخ می‌دهد:

 

«ایالات متحده باید از تلاش‌ برای بازسازی نظم جهانی به گونه‌ای که با تصویر خودش سازگار شود، دوری گزیند و در عوض بر حفظ جهانی آزاد و باز سرمایه‌گذاری کند که در آن بتواند شکوفا شود»

 

در واقع او اصرار دارد بر نقش رهبری بین‌المللی آمریکا، اما با «پرهیز از تکیه بر سلطه و برتری به عنوان سنگ بنای یک مأموریت لیبرال مسیحایی» به همین علت او راهبرد «جهانی‌گرایی لیبرال» را جایگزینی عقلانی معرفی می‌کند.

 

لیسنر، جای جنگ‌ها، «جنگ‌های مکاشفه» می‌گذارد تا تلاش آمریکا را بر «یک سیاست خارجی عمل‌گرایانه‌تر ایجاد کند.»

 

تا جایی که من از تزهای خانم ربکا لیسنر آشنایی دارم او معتقد است -یعنی بنای فکری‌اش این است- جهان باید خود را برای «یک آمریکای کمتر متکبر» آماده کند.

 

آنچه نوشتم، متنی توصیفی تفسیری است، تحلیل تزهای ربکا لیسنر جایش حالا نیست. آبان مشخص می‌شود کدام تیم از دو نامزد به کاخ سفید می‌روند. جناب آقا احمدی شیخ محمدرضا باراها آمار و اخبار انتخابات آمریکا را از چند ماه پیش که شروع شد -و معمولاً یک سال طول می‌کشد تا پایان پذیرد- در صحن مدرسه فکرت، پوشش داده است. این متن من هم، رُوش. ۱۴ ، ۶ ، ۱۴۰۳ دامنه دارابی.

 

با امام رضا ع

هم کنار حرم و هم کنار سخنان آن امامِ مُحتشم

من در روز شهادت امام رضا ع علاوه بر علاقه به آن امام مهربان، معمولاً بخشی از ساعاتم را با صحبت‌های آن حضرت مصاحبت می‌کنم. امروز سه تا از صحبت برای من قشنگ‌ترینش بود:

 

فرمود: «علم گنجینه‌های کمال است و کلید‌های آن گنجینه‌ها، پرسش‌کردن است.

 

فرمود: سعی نمایید هر روز، از عطر استفاده نمایید و اگر نتوانستید، یک روز در میان، و اگر نتوانستید پس هر جمعه خود را معطّر و خوشبو گردانید.»

 

فرمود: «بهترین کارها، شغل کشاورزی است، چون که در نتیجه‌ی کشت و تلاش، همه انسان‌های خوب و بد از آن استفاده می‌کنند. امّا استفاده خوبان سبب آمرزش گناهان می‌باشد، ولی استفاده‌ی افراد فاسق موجب شرم‌شان خواهد شد، همچنین تمام پرندگان و چرندگان از تلاش و نتیجه‌ی کشت، بهره‌مند خواهند شد.» ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۳ دامنه.

 

دینداری از ۱۳۵۳ تا ۱۴۰۳ در ایران

پاسخ به پرسش سید سعید شفیعی دارابی در صحن مدرسه فکرت:


جناب آق سید سعید سلام. از پی‌جویی آن دوست نسبت به این موضوع ممنون. اما پرسش مهمی مطرح کردی. جواب پژوهشی می‌خواهد. اما جواب در خور صحن، این است از سمت من:

۱. از سال ۱۳۵۳ تا ۱۴۰۳ ۵۰ سال زمان است.
۲. درین ۵۰ سال فن‌آوری علمی، نوآوری سیاسی و هنری و نیز تئورهای دینی زیادی وارد زمان و زمانه شده است.

۳. این پویندگی موجب یا اختلال یا ارتقا در فهم و عمل دینی می‌شود.

۴. هر چه به قدیم‌تر برویم چون نوآوری کمتر می‌شود، دینداری خلوص بیشتری پیدا می‌کند.

۵. پس زمانه و تجهیزات روی ایمان اثرگذار است.

۶. مثلاً شاه اگر الآن همچنان سر قدرت بود با تفکر مستبدی که داشت، گمان کنم با پیام‌رسان‌های جهان می‌شد و برای بستن آن پول خرج می‌کرد. چون شاه از آزادی و انتقاد از خود باک داشت و بیمناک سلطنتش بود.

۷. از من دین فعلاً در نهاد همه هست، اما مناسک و اعمال شریعت شکل دیگری یافت. من هیچ کس را بی‌دین نمی‌گویم، اما در اجرای روزانه‌ی شریعت ممکن است حرف نو پیدا کرده باشد و دینداری را به سبک فهم نو می‌پوید.

۸. من خودم اهل مناسک به روش سنت هستم. بدعت و نوآوری و من‌درآوُردی از سوی مذهبیون و سکولارییون را درست نمی‌دانم.

۹. دین در بخش عمده‌ی آن امور مخفی فردی است. نمی‌شود دست به قضاوت فرد زد.

۱۰. در نهاد انسان امروزی ایران خدا خیلی حضور دارد، اما همین خداگرا، در عمل به احکامی که فقیهان توصیه یا دستوریزه و یا ارائه و تفسیر کردند، خودمختاری پیشه کرده است.

من برداشت خودم را از جامعه و نیز امور دینی گفتم. درست یا نادرست به گردن خودم. ممنونم از گشودن این موضوع.

 

تاکتیکِ استراتژیکِ اسرائیل

حال که محور فیلادلفیا (=صلاح الدین) مرز باریکه‌ی غزه و صحرای سینای مصر توسط ارتش اسرائیل تصرف شد و نمی‌خواهند هم از آن عقب بنشینند، اینک با یک شگفتی روبرو شدند. صاحب‌منصبان ارتش اسرائیل با چشم خود دیدند تونل‌های سراسر این مرز در سمت مصر، سال‌هاست اصلاً استفاده نشده است. یعنی مسدود است. حتی تلویزیون اسرائیل آن را نشان داده است. ارتش اشغالگر اسرائیل جدا ازین، ۴۰ کارگاه تولید اسلحه‌سازی حماس را در غزه کشف کرد که همه بدون اتکا به ورود تجهیزات از مرز مصر و محور فیلادلفیا، به ساخت موشک و راکت دست یافتند. یک بار دیگر نقشه‌ی میدانی را نگاه اندازید. اسرائیل تا از آن فیلادلفیا و سراسر مرز (خط نارنجی نقشه) به زیرِ «کرم ابوسالم» عقب نرود، حماس حاضر نیست اسیران اسرائیل را با زندانیان خود مبادله کند. اینک اسرائیل چون در درون با قیام گسترده‌ی معترضان علیه‌ی دولتِ ائتلاقی حاکم، مواجه شد، من تحلیلم این است با این خبررسانی قصد دارد تاکتیکِ استراتژیکِ اسرائیل را محک بزند؛ عقب بنشیند و با مبادله‌ و آتش‌بس، فشار سنگین بر روی خود را از درون جامعه‌ی اسرائیلی و از بیرون افکار عمومی بین‌المللی، بکاهد. شکستش از جنگ مُحرز گشت. زیرا به یک سال نزدیک شد، اما هرگز با ارتش خود نتوانست حتی یک اسیر را آزاد کند، بدتر آن‌که، اخیراً با بمبارانش، شش اسیر خود را در غزه، هلاک کرد. ۱۶ ، ۶ ، ۱۴۰۳ دامنه دارابی

 

تبریک مدرسه فکرت

به تو آقامحسن دارابکلایی (فرزندآقاابراهیم دارابکلایی و سیده مریم صباغ دارابی) قهرمانی مقام سومت در مسابقات «جشنواره‌ی نونهالان آینده‌ساز المپیک ۲۰۳۲» که با شرکت ۴۵۰۰ کُشتی‌گیر برگزار شد، تبریک می‌گویم. محسن‌جان! شایسته و لایق ظاهر شدی. آفرین بر تو. آن عکس نمازت هم که در خوابگاه داشتی اقامه می‌کردی، چشمم را گرفت. معنویت و قدرت کنار هم معجزه می‌کند. احسنت به خداپرستی‌ات حتی وسط مسابقات. قهرمان وطن و زادگاه، بر تو باد مبارکا. به مادرت و پدرت که هر دو مدرسه فکرت حضور دارند، درود بی‌عدد می‌فرستم و به مربیان محترمت نیز، احترام و خداقوت دارم. خدا پناه تو.

مدیر مدرسه فکرت

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

تسلیت مدرسه فکرت

درگذشت جناب حاج محمد تقی دباغیان از بستگان محترم خاندان بزرگ دباغیان داراب‌کلا را به منتسبان آن مرحوم تسلیت می‌گویم. من ایشان را می‌شناختم. روحش در محشر در سعادت و رستگاری. بزرگواران دباغیان‌ها در صحن فکرت، و نیز فامیل‌های آن مرحوم در محل، بر شماها نیز تسلیت.

مدیر مدرسه فکرت

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

آئین فردی و آئین جمعی

گزارشگر: ابراهیم طالبی دامنه دارابی

گرچه ربیع رسید، اما چون نخواسته بودم در ایام عزای امام رضا -سلام بر آن ساحت بادا- ورود کنم، اینک مطرح می‌کنم. نسبت به امام رضا میان ایرانی‌ها، هم آئین فردی وجود دارد و هم آئین جمعی. در آئین فردی هر فرد در طول سال، یا خودش یا با خانواده‌اش یا کمی ترکیب‌پذیرتر، با دوستانش (چه یکدست، چه ترکیب از زن و مرد) رهسپار مشهد مقدس می‌شود، حتی ممکن است چنین آئین فردی‌ را در روز شهادت آن حضرت اجرا کند. خودِ فرد است و آنچه دلش رضا می‌دهد نزد رضای رئوف صورت دهد.

 

اما آئین جمعی هم رسم و سنت در آمده است که می‌شود اینها را نام برد، البته من بر برخی از آئین جمعی من‌درآوُردی که به بدعت تنه می‌زند، نه تنها رغبت ندارم که عقیده هم ندارم. سال‌ها پیش با چشمم دیدم همین چند سال پیش که زنجیرزنانی با زنجیر تیغدار، بر پشت لخت خود می‌زدند و خون فوّاره می‌زد. نیز دیده بودم قبلتر از آن، که فردی جلودار دسته، چندین سنگ ترازو را که حلقه‌ی تیز بر آن جوش شد، بر بدن پشت و سینه و شکمش فرو و آویزان می‌کرد و عین علَم و کُتل، نماد دسته‌ی زنجیرزنی بود. پرسیده بودم، جواب داد از تبریزند. این آئین‌های جمعی هم چند وقتی است در مشهد مقدس و مسیر آن رسم شده است:

۱. پیاده‌روی زیارت مشهد مقدس از نوع زیارت اربعین

۲. تپه‌ی سلام در یکی از اقامتگاه‌های مسیر پیاده‌روان، که به قربانی‌کردن گوسفند نذری هم می‌انجامد.

۳. عزاداری زنان نوغان جنب خیابان شیخ طبرسی در عصر روز شهادت امام رضا با تشییع پیکر نمادین آن امام علیه‌السلام

۴. آئین خطبه‌خوانی!!!

۵. آیین سنت سقایی

۶. آئین شبیه‌خوانی مأمون عباسی

۷. آئین دسته‌روی زنجیر و طبل‌کوبی و سینه‌زنی.

از میان آئین‌های خوب و زیبای بالا، به آئین ۴ هیچ حسی ندارم، مراسمی فاقد پشتوانه معنوی و کاملاً نمایشی و تهی از روح با حضور افراد رسمی با چهره‌هایی اتوکشیده که از سر و روی آن پیداست فقط ظاهر است وَ الفاظ و شرکت صوری در صدر مراسم و مجلس. این آئین، بدعت است از نظر من که از زمان علیشاه حاکم آن زمان خراسان عصر قاجاریان وقف شد.

یک آئین دیگر هم شب‌های پنجشنبه در دارالزهد (آینه هم می‌گویند کناردست رواق شیخ بهائی، محلی که ما رفقا در «پیمان زیارت رضوی» آنجا پاتوق دعا، قرآن و بحث روز داریم) منعقد می‌شود که آزاردهنده است؛ ما اعتراض هم کردیم، اما متصدی گفت این آئین، وقف شد! لاله‌های چراغ می‌چینند گرداگرد دارالزهد، فقط برخی خُدّام می‌نشینند قرآن قرائت می‌کنند که از ظاهر تعدادی‌شان معلوم است دستوری به آن آئین سهمیه خورده‌اند. بگذرم. همه‌ی زائرین را هم، از آن قسمت بیرون می‌کنند! که آیات قرآن بخوانند! دامنه دارابی

جمعبندی صحن

جمعه دیروز (۱۶ . ۶ . ۱۴۰۳)

جمعبندی صحن

جمعه دیروز (۱۶ . ۶ . ۱۴۰۳)

آقایان به ترتیب زمانِ نوشتن، در صحن چنین نوشته بودند: شیخ باقریان از خیار العباد گفت؛ پنج صفت بهترین بندگان. مثلاً مرتکب بدی شوند، استغفار (=درخواست چشم‌پوششی) می‌کنند. سید سعید از دو متضادِ لذت در برابر روز خوب و صبر در برابر روز بد، حرف زد. علی رحیمی از شعر نوشت؛ با مضمون آوُردن غبار از تربت آستان امام رضا ع. صدرالدین مراودت علمی مؤسسه‌ی مرحوم مصباح با مرکز دانشگاهی کانادا را ستود. جلیل قربانی از روی کاغذ ماندنِ سند چشم‌انداز سخن گفت و عمر کاریزما را نه تمام بلکه به دور باطل توصیف نمود. و سپس در یک میانبحث، از دارالزُهد و قبر شیخ بهائی حرم رضوی نکات گفت و نیز از مجاهدت صبغت‌الله مجددی افغان در برابر شوروی. حسن ابراهیمی از گشادتر کردن جاده‌ی داراب‌کلا گزارش داد. شیخ مالک با مزاح با من لطافت داد. شیخ محمدرضا بر لزوم بردن وام‌گیرندگان میلیاردی رئیسان بورس -که در آخرین وقت انتقال به دولت جدید به جیب زده بودند- به توپخانه برای شلاق‌زدن حرف زد و از انتخابات آمریکا آمار تازه داد و سپس از وضع بد مسافرت به شمال خبرهایی به صحن داد. سید رفیقم آق سید علی اصغر پراکنِش داراب‌کلایی‌ها در سراسر ایران را نشئت‌گرفته از اثربخشی سرزمین داراب‌کلا دانست. نیرو نیلوفر در رویدادنگاری دومش خداپرستی ورزشکاران ایران را مطرح کرد. آق سید حسین با تأکید بر نپسندیدنش از برخی رسوم و بدعت، بر لزوم دقت در مورد حرام نبودن برخی از بدعت سخن گفت. نیز از دیدارهایش در داراب‌کلا و بازتاب خطبه‌های نمازجمعه‌اش توسط شیخ غفاری. سید حمید نیز از سید آق حسین دارابی در تیم ژالکه خبر داد. امیر بر وام در بورس نقب زد و بر لزوم کفن و  دفن افراد بدون تبعیض در قبرستان عمومی گفت. قاسم لاری از صبحانه‌خوری خود با وزیر کشور در سالن سپاه پرده برداشت. آسید کمال‌الدین ماجرای بلعیدن حمید بن مَهران توسط دو شیر منقوش پرده، به اشاره‌ی ولایت تکوینی امام رضا ع نقل کرد که تصویرش در بالای دالان نُقاره‌زنان حرم رضوی منقّش است. شیخ مالک مجدد در متنی بعد در شب، صله‌ی رحِمی را که آق سید حسین در محل کرد ستود و گفت این توفیق "شامل هر کسی نمی‌شود" خواست بر اصل صله میان ملت تأکید برده باشد. و در پستی دیگر با قبول آن نقل که دو شیر آن فرد را بلعیده بودند گفت: ″هر چه از امام درخواست می‌شود و سؤال می‌شود باید انجام بدهد اگر امام نعوذُ بالله نتواند انجام دهد او امام نیست." شیخ علی اکبر دارابکلایی با ستودن آق سید حسین شفیعی، ایشان را نماد "سعادت و ارشاد" دانست. و سپس در پستی مجزا شعری بار گذاشت که آخرین بیت آن این بود: «از خاک پاک مشهد نقشی است بر جیبم ... شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم. سیدعلی خامنه‌ای». شیخ محمدرضا در پست آخرشبش وام‌های میلیاردی «بانکی و بورسی» اخیر آقای مجید عشقی را در یک خمره کرد. و آخرین پست جمعه را هم جلیل قربانی از شش تعریفش از شش عبارت ثقیل‌اللفظ -که من از سر بحث ادبی با وی مطرح کرده بودم- ارائه داد. و در پستی دگر از استارلینک شرکت اکس ایلان ماسک گفت. روشن سازم من، که استار یعنی ستاره. لینک یعنی پیوند. سرجمع یعنی بپیوندید به ستاره در جوّ تا با اینترنت ماهواره‌ای، هم‌اشتراک شوید. من دنبال نت رایگانم و با سرعت نور! ولی قربانی مرا به اینترنت چندصد دلاری! حواله می‌کند، آنم دلاری که در چند دولت قبل تا اکنون، روزبه‌روز زورش بر ریال زیادتر شد! روی ریال خاطره دارم دیروز، که بعد می‌گویم. دامنه دارابی

 

بیست و پنج تومانی

این پول مسکوک ایران است؛ ارزش اعتبارب آن هم‌وزن ذخیره‌ی طلا در خزانه‌ی ملی ۲۵۰ ریال است. هر پول چه نقد در دست هر کسی هست، یا در حساب بانکی یا بورسی‌اش اعتبار یا پس‌انداز یا سپرده‌ی سرمایه‌گذاری سودآور شده است، در واقع به همان میزان پولش نزد خزانه طلا دارد. اگر به میزان پول در دست و حساب و اعتبار مردم، طلا در خزانه موجود نباشد، آن پول خالی‌بندی است؛ به اصطلاح رایج پول بدون پشتوانه. هر مقدار پول یعنی نماینده‌ی مستقیم میزان ذخیره‌ی طلای آن کشور در دست مردم برای تبادل معاملات. به تعبیر من پول نائب‌طلا است.

حالا چرا این حرفا؟ دیروز بخشی از امورم را به چِکّلی‌پِکّلی پرداختم؛

مثلاً کردم کشوی ابزار تحریرم را تنظیم و تنظیف.
مثلاً کردم میخ‌جا، منجوق‌جا، منگه‌جا را ردیف.
مثلاً کردم میز کارم را ترتیب.
مثلاً کردم محل نشیمن خودم را تمیز.
مثلاً کردم ناخن‌های دست و پایم را شکیل.
مثلاً کردم کارهای خوب را تقلید.
مثلاً کردم مستند و درام طوبی را تعقیب.
ناگهان این سکه پیدا شد، شدم تطمیع!

حالا ماندم با این پول توی خونه که مدتی مدید تَه مَه گم شده بود، چه بخرم؟!

بخرم ماست؟! یک قاشق هم نمی‌شود!
بخرم آلسکا؟! لیس هم نمی‌دن بزنم!
بخرم پفک؟! تمامش باد است! ولی پفک هم نمی‌شود!
بخرم روزنامه؟! معلومه روزگار را زیر و رو نمی‌کنی!
بخرم سقّز؟! سقز که از آدامس جلو زد!

ولی هیچ چی نمی‌شه، حتی به گدای سمج هم بدهی کپِّل می‌کند! دامنه دارابی.

شرح سه لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت:

چِکّلی‌پِکّلی: ور رفتن با اشیاء فراتر از کنجکاوی.

کپِّل: پرت کردن. دور انداختن. بر چیزی، چوب پرتاب کردن

تنظیم و تنظیف هم، فارسی‌اش می‌شود: تر تمیز

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/2531
نظرهای رسیده
۱۵
در تاریخ : ۱۱ , ۱۴۰۳ شهریور . دید ۱۲۳
نظرات زیر این پست (۱۵)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نشان دادن نظر ها [ ۱۵ ] پنهان کردن نظر ها
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس

    سلام اقای قربانی شب شما هم بخیر 

    ۱. یک عده اینترت فیلتر می‌کنند و پول درمی‌آورند. یک عده فیلترشکن می‌فروشند و پول در می‌آورند.

    ۲. تنها نتیجه فیلترینگ و وی پی ان فروشی افزایش صفرهای حساب‌های بانکی عده‌ای خاص است.

    ۳. داستانی در نمایشنامه‌ای حاکمی را روایت می‌کند که کله‌قند صادر می‌کرد و قند حبه وارد می‌کرد. وقتی از او پرسیدند چرا قندتان خودتان نمی‌شکنید تا خیری هم به رعایا برسد پاسخ می‌داد آنها که کله‌قند صادر می‌کنند باید نان بخورند، آنها هم که قند حبه وارد می‌کنند باید نان بخورند. اگر خود ما قندمان را بشکنیم آنها چطور پول درآورند؟

    سید سعید شفیعی دارابی

  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    آق سید سعید سلام
    آن بند ۱ و ۲ را من سیاسی‌میاسی بلد نیستم راحتم! اما داستان قندُ نون وَ نونُ حبّه‌ی قند قشنگ بود؛ عین این مورد که تا حدی، خبر دارم:

    تیرآهن را از امیرآباد می‌آرند تهران،
    باز بار می‌زنند همان را می‌بَرند مازندران.

    البته جدا از خودِ آهن‌فروشان تهران،
    خوشحال‌اند کُل کامیوندارانُ تریلی‌داران مازندران. والسلام.

    در همین جا چند پاسخ دامنه به اعضای مدرسه فکرت ۱۴ ، ۶ ، ۱۴۰۳ :

    ،،
    جناب حجت الاسلام آشیخ مالک سلام
    چرا در مصائب، الفاظ نامناسب؟

    «آقا مثل مار گزیده به خود می پیچد و ناله می کند.»

    این جمله‌ات حتی بر نقل ابوصلت، به کجای آن‌همه احتشام و عظمت امام رضا علیه السلام شکوه و بارقه می‌دهد. چرا اساساً این الفاظ. مگر قصد روضه‌خوان باید به‌کارگیری الفاظ ترحُم‌آمیز باشد یا تبیین معارف. من ازین الفاظ دوری می‌گزینم البته شما در استخدام آن مخیری. فقط طوری نباشد با حرف‌های ما تخفیف بر ساحت عصمت آن معصومین هُمام وارد آید. ابراهیم

    افزوده: 
    ،،
    مجدد سلام و احترام جناب آقاشیخ مالک
    بله، در همان پست قبل نیز به نقل از اباصلت / ابوصلت شرح ماوقَع کردید. اما برخی از عبارات گاه با فرهنگ یک نقطه‌ی دیگر مردم سازگار نیست. می‌شود نقل را تنزیه کرد. خودت باخبرید در محل مارگزیدگی اصلاً خوشایند نیست. در محل به کسی می‌خواهند چیزی محکم بگویند می‌گویند: الهی! تِ رِ مَر بَزنِه.
    شرح این چند لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت:
    یک نوع نفرین است یعنی خدا کنَد که مار تو را نیش بزنَد!
    منظورم آقای شیخ مالک این است بیشتر در ذکر مصیبت‌ها الفاظی استخدام می‌کنند که مثلاً حس مستمع را تحریک کنند، و همین باعث می‌شود ناخودآگاه به ساحت مقدس معصومین علیهم السلام خدشه وارد شود. با اصل ذکر مصیبت مخالف نیستم حتی بهترین جای سخن در یک منبر را همان آخر آن می‌دانم که سنت روضه و مصیبت مطرح می‌شود. ممنونم از توضیح‌ات. معذرت.
    امیرجناب سلام
    جمله که خوبه، تو حتی اختیار داری کشیده هم به مدیر بزنی، تازه اون دیم را هم می‌آوَرم جلو، هر دِ سمت را سیلی بِزنی. فقط محکم نزن کبود نشه! دیه دارد. سپاس که مدیر ر در ذهن خود چخ‌چخ می‌دهی و فراموشم نمی‌کنی. این خودش همان جام لیلی است. درود

    ،،
    علیکم السلام و سلام جناب حاج سیدآقامحسن
    بر شما آن سید و سادات خوب ما هم تسلیت. خداوند بار‌ی‌تعالی درین روز یوم الله پدرت مرحوم حاج سیدحسن سجادی آن مرد مؤمن و متبسّم را در جوار خود رحمت و شعَف افزاید. التماس دعا رفیق دیرین و بزرگ من.

    سلام علیکم حاج آقا
    چشم، حتماً.
    الآن می‌نویسم👇
    جناب حجت الاسلام آسید حسین سلام
    البته این نشان تواضع شماست که برخی از جمله من، مشورت می‌طلبید. اقدام نیکویی‌ست.

    ۱. به نظرم ازدواج جوان‌ها را جدی مطرح کنید. میل به ازدواج شرعی کمتر شد.

    ۲. زادُ ولد را هم، هم به دستگاه و هم به جامعه طرح کنید. روند کند و حتی معکوس است.

    ۳. اگر خواستید خودتان وارد مسائل سیاسی شوید، انتقاد از دولت را به همه‌ی دولت‌های گذشته روا کنید تا مردم جرئت خود را بیشتر ببینند. دولتی نبود که نقصان نداشته باشد.
    التماس دعا
    ابراهیم برادرت
    ،،
    حجت الاسلام جناب آشیخ احمد باقریان سلام
    در مورد توحید و توسل، دو مسئله مطرح است:

    به نظر شما انگیزه‌ی منتقدان توسل، واقعاً دفاع از توحید و خلوص در پرستش است؟

    شما درین راه کارشناس دین‌اید، این منتقدان توسل، آیا جدیداً گستره‌ی شیعی هم پیدا کرده است؟ یا اهل سنت فقط همچُنان، چُنین‌اند؟

    فرصت پاسخ هم نداشتید، زحمت نیست. طرح مسئله را لازم دیدیم. ممنونم.

    ،،
    حجت الاسلام آسید کمال‌الدین سلام
    گرچه شیخ نیستم، اما در امور شخ‌ها خیلی دخالت می‌کنم! پس مُخلّم ندانید! معتقدِ منتقدِ مبارزِ مُطالِب دانید! اما بعد، نظر من:
    به تفسیر من بله، می‌شود اگر واقعاً کسی کسوت را پل شهیری خود داند و از آن راه ارتزاق سیاسی و وجاهتی کند. همین. طول ندهم.

    پاسخ آسید کمال‌الدین عمادی:
    علیکم السلام والرحمه تشکر آقا ابراهیم. با قیدی که شما فرمودید تردیدی در مذمت آن نیست نماز خواندن در کنار کعبه هم به انگیزه دنیا باطل است. سخن من بدون انگیزه های دنیای بود آیا صرف لباس روحانیت بدون توجه به انگیزه مادی مصداق حدیث شریف امام رضا علیه السلام است ؟ این نیاز به تبیین دارد بعید است مورد نظر امام ع باشد

    ،،
    سلام حجت الاسلام آسید کمال‌الدین فقیه دین
    سپاسگزارم از شرح مطلب. در مورد لباس روحانیت باید این چند گزاره را در نظر داشت:

    گزاره‌ی اول: اگر لباس «تبعیض» باشد.

    گزاره‌ی دوم: اگر لباس «تمیز و تمایز» (به معنی امتیاز، نه تشخیص) باشد.

    گزاره‌ی سوم: اگر لباس صنف باشد.

    گزاره‌ی چهارم: اگر لباس ارتزاق باشد.

    گزاره‌ی پنجم: اگر لباس شبیه به البسه‌ی پیامبر ص باشد.

    آنگاه حکم و برداشت مردم نسبت هر پنج گزاره فرق خواهد داشت. من البته لباس روحانیت را در شباهت، نزدیکتر به لباس اصیل ایرانی می‌دانم. لباس سید جمال‌الدین مظهر لباس ایرانی بود. ایرانی از بعد از پهلوی اول لباس خود را اروپایی درآوُرد، چه با زور رضاقلدور چه با رغبت و تقلید. بنابرین اگر شبیه‌ترین لباس را ملاک گیریم، باید بگویم لباس روحانیت به پوشش ایرانیت بیشترین شباهت می‌زند نه کت و شلوار وَ تی‌شرت (=کوتاه‌آستین) و حتی سبیلُ تیغ ریش. البته روحانیت عبا و عمامه را از نجف تقلید کرد. قبلاً لباس سید جمال‌الدین رسم بود دستار سر هم از روسری زنان کمی درازتر بود که سپس کم‌کم روحانیت آن را به بالای هفتُ اندی متر کرد. به‌هرحال لباس روحانیت در اصل شرف فضل است، اما به نظرم در جمهوری اسلامی تبدیل شد به لباس قدرت و رفتن به ادارات برای نماز. این عیب بر روحانیت بار است که ازین لباس درست محافظت نکرد. معلوم است من عمومیت نمی‌دهم در متن‌هایم. ارادت: ابراهیم
    ،،
    سلام حجت الاسلام جناب آقا شیخ مالک
    نفر «دومی« چرا؟
    رسول الله ص با نفر «اولی» در ثور رفته بود.
    متن آیه:
    «... ثانی اثنین اذ هما فی الغار اذ یقول لصحبه لا تحزن ان الله معَنا».
    شما چرا اثنین را عمر گرفته‌اید، حال آن‌که ابوبکر بود در ثور.

    ،،

    جواب آق شیخ مالک:
    با سلام آقا ابراهیم صبح بخیر
     یعنی ابوبکر دومین نفر در غار بود

    ،،
    بله آق شیخ مالک. این صریح است.
    هم از اهل سنت و هم از شیعه.
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس

    لام آقا ابراهیم با تشکر 

    عین متن مصیبته با سند

    من نگفتم یعنی از خودم نیست متنش 👇👇

    اباصلت میگوید

    فرش ها را کنار زد و شکم را به زمین چسباند؛ یتململ تململ السّلیم؛ مثل مار گزیده به خود می پیچید، دائما به در نگاه می کرد و انتظار می کشید. یک وقت دیدم سرش روی زانوی جوادالائمه است، از مدینه آمده بود. خودش به ان شخص فرمود: من دارم می روم سر بابام را به دامن بگیرم، و ودایع امامت را تحویل بگیرم.

    موفق باشید

    و نیز:

    تره مار بزنه😂😂

    چشم مواظبم

    نمیذارم تو را مار بزنه این مزاح بود البته برای اول ربیع خنده را برای فردا داشته باش

    بله بنده هم طرفدار استخدام زیبایی کلمات هستم از طرفی ما مامور به تطبیق رواتیم

    در هر صورت متن مصیبت می‌آورم با توضیحات

    اما بدان بالای منبر باور کن کلمه مار گزیدگی را برای مستمعین نگفتم برای تنظیم مصیبت بعضی نکات را بعد از خواندن مصیبت اضافه میکنم از متن روایات معتبر 

    خدا نگهدار

    مالک رجبی دارابی

  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    سلام. من هم ممنونم آق شیخ مالک
    مرا مار نمی‌زند! دنبال گوشت آخوندها می‌گردد که تلخ نیست! این هم جواب کشکولی به آن جناب. امابعد، خوشنود شدم فرمودی در بالای منبر مواظب استخدام کلمات هستی، همین احتیاط و حزم خوب است. خداقوتت دهاد رفیق. از سمت من تمام. اما ماه ربیع که رسید یادت باشد مزاح را فراوان کنید چون رسول الله ص هم مژدگانی می‌داد هر که حلول ربیع را می‌دید. درود. راستی سین سلام شما در تایپ افتاد شد لام!

    متن  حجت الاسلام آق سید حسین شفیعی دارابی
    به حجت الاسلام شیخ مالک رجبی دارابی:

    «سلام علیکم. ماجور باشید اینکه باید در مورد همگان بویژه امامان معصوم علیهم السلام از تعابیر درست استفاده کنیم و از به کار بردن تعابیر تا خوشایند گریزان باشیم؛ حرف درستی است؛ ولی تعبیر «مار گزیده» دارای بار منفی نیست؛ جمله اخباری است و نه انشائی و مفید نفرین نمی باشد؛ بلکه حاکی از شدت تاثیر زهر بر بدن آقا امام رضا علیه السلام می باشد و خبر از کینه شدید و بغض مأمون نسبت به آن بزرگوار می باشد؛ هرگاه هم ذاکری این تعبیر را به کار می برد در پی تفهیم همین مطلب می باشد و این اهمیت به امام علیه السلام نمی باشد بلکه اشاره به شدت مظلومیت آن بزرگوار دارد»

  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    سید علی اصغر شفیعی دارابی

    سلام داداش مهربانم

    جستم و خواستم برآورده شد رشته گنجی که رصد نمودی .

    بهره بردم از اندیشه ناب امام رئوف ع درروز شهادت ایشان .

  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،، سید رفیقم آق سید علی اصغر سلام سه «علت»، حتی برو بالاتر، «دلالت» بین محبت و عقیده‌ات به امامِ رئوفِ دین وَ مردم یعنی آقا و مولا حضرت «عالِم آل محمد» امام علی بن موسی الرضا علیهماالسلام، مشاهده داشتم در تمام زیارت‌هایی که درین سال‌های که ۱۹ بار رسید:  یک این است: از نزدیک حتی هم‌نفَس نزد مَضجع شریفش طرح مطالبه‌ی معنوی کردی از آن امام میزبانِ ایران نه مهمان. آن امام میزبان شیعیان است.  دو این است: هر گاه خبر رساندم: سیدِ من، مهیای زیارت رضوی شوید سه روز دیگر حرکت است سمت مشهد مقدس، تو را مهیّج یافتم و روزشمار زیارت. این دلیل عشق و عقیده و علاقه و عقل و علقه است.  سه این است: در مشهد مقدس تمام این ۱۹ باری که با هم خانوادگی و جمعی رفقا مشرف شدیم (من که از ۵۵ بار مشرف به زیارت مشهد گذشت) تو هر بار گفتی مشهد حتی زمان برای من زیبا تیک‌تاک می‌کند و خواب هم حتی بسار سبُک. اینا علائم ارادت به ارض توس است و قبر منورش. بگذرم.  از استقبالت از متن، مشحون شدم از مزه‌ی زیارت. ابراهیم برادرت که دیگر تنهابرادرت آق سید اسماعیل هم از کنارت پر کشید که می‌دانم به جان حتی به جسم و سر هم سوگند می‌خوردین. تابم تمام شد تایپ نمی‌توانم... برای غم‌هایی که بر قلبت سنگینی می‌کند اما تو در برابرش کوه ستبَری، اشک فقط قانع‌ام می‌کندُ دیدار عنقریبت!

    جواب سید علی اصغر به دامنه: سلام عزیزبرادر ماندگار من. دانش آموخته اندیشه های زیبا و رسای تو هستم . زیارت اهل عصمت تقرب به نوری است که نوع خاص عنایت خدا بر کالبد قبور ائمه اطهار _ درود خدا برایشان باد _ می تابد و جاری و ساری ؛ لیاقت و روادید زائر است. سفر معنوی دوستان به مدیریت و رهبری جنابعالی، پدیده ای جدی تر از یک سفر عادی است . هرسال که می گذرد به اندازه حجم سالها بر تجربت افزوده می شود و به همان اندازه حسرت دوباره زیارت کردن بیشتر می گردد . رنجی ندارد ، تعلقات گردشگری هم دراین سفر جای ندارد، چونکه تمدنی وجود ندارد و علم هم نمی تواند ارزیابی کند که قدرت انسان خیلی بیشتر از سنجش و ارزیابی است . الهی درازای عمرمان چنان باشد که هر ساله این عشق زمان و زمین را بدرد و پایدار بماند . هنوز صدای بلند گریه هایت که با اشک نمایان تر است در زیارت و وداع تو در گوش دلم بنیان دارد. عزاداری داراب کلایی های مهربان و نجیب و عزیز و بلند آوازه در مشهد هم قبول درگاه حق ... هرکجای مکان های موجود در کره زمین یک داراب کلایی حضور داشته باشد در آن مکان برکت می بارد. دمتان گرم.

    ،، سلامُ سپاسُ کمالِ امتنان از رفیق گرامی‌مان حاج‌آقاسید محسن مهربان.  ،، زنجیرزنی داراب‌کلایی‌های اعزامی به مشهد مقدس. از ۱۲ ، ۶ ، ۱۴۰۳ روز رحلت پیامبر اکرم ص. و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام تا ۱۴ ، ۶ ، ۱۴۰۳ روز شهادت آقا علی بن موسی الرضا ع در خیابان آیت الله سید عبدالله شیرازی (مشهور به بالاخیابانِ باغ نادرشاه) منتهی اطراف حرم مطهر امام هشتم شیعیان جهان. از عکاسان صحنه ممنونمُ محضر همه‌ی اعزامیان به آن دیار سلام می‌کنمُ زیارت قبول می‌دهمُ از عزاداری‌ها تشکرُ تقدیر می‌نُمایم دامنه دارابی
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس

    علیک السلام

    جناب آقای طالبی عزیز

    اشاره کردم چند روز وقت صرف کردن واقعا خسته ام کرد فعلا مرا زیاد و.ارد گود نکنید بگذارید نفسی تازه بکشم

    کوتاه عرض کنم غالبا بهانه توحید و نفهمیدن معنای توحید و آیات قرآن است در این چند روزی مبتلا بودم به استشهاد فراوانشان به آیات ولی یا دلالت نداشتند و یا دلیل عام بودند و لازم بود دلیل خاص را هم نگاه کنند و غالبا نفهمیدن و عدم درک کلام خدا بود

    مثلا طرف بحث دو روزم مترجم قران بود [استاد عمادی متوجه میشود کیست] و ایاتی را ذکر کرد که بر علم خدا دلالت داشت و فکر میکرد بر حصر هم دلالت دارد که نفی علم از دیگران کند

    و من در پاسخ گفتم این آیات بر حصر دلالت ندارد  

    تعجب کرد

    گفتم تعجب نکن حصر از استعمال ادات حصر فهمیده میشود و این آیات ادات حصر ندارد جز آیه ای دیگر و ان هم جواب دیگر دارد 

    انشا الله همین مقدار کافی باشد

    من دارم کامپیوتر را خاموش میکنم چون خسته ام 

    گوشیم پیامرسانش فعال نیست

    عذر میخواهم

    شب خوش

    انشا الله فردا سر فرصت نگاه میکنم

    احمد باقریان ساروی

  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    کمی بعد می‌آم
    یک هوایی به کله‌ام بزنم. باید زباله را به سر خیابان ببرم که پارکبان‌ها کمی بعد می‌آن:👇
    مجدد محضر آن حضرت سلامُ قدردانی
    حاج‌آقا باقریان خداقوت. اتفاقاً در همین جواب قصار، اصل پاسخ را دادید. من گرفتم محتوا و مفاد استدلال شما را. بفرمایید استراحت‌تان واجب‌تر است. ارادت.
    فرستادم. تمام
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس

    سلام حاج آقا باقریان

    فرا رسیدن ماه ربیع مبارک

    مگر جای خواب پیامبر در معرض دید همگان بود که بگویند پیامبر در رختخواب هستند؟

    اگر کسی جای پیامبر نمی‌خوابید چه اتفاقی می‌افتاد؟

    محمدرضا احمدی

  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    حجت الاسلام آشیخ محمدرضا سلام
    جواب پرسش یک :
    در یک روستا مثلاً روستای قدیم ما، همه از جیکُّ پیکِّ هم خبر داشتند، بلاد امین مکه نیز چُنین بود، همه همه‌باهم فامیلُ همخونُ هم‌خونه. پس؛ بر عادات حضرت محمد امین ص حتی در ریزترین، اطلاع داشتند. رابطه‌ی طبیعی هم داشتند پیش از نبوت. حتی حِلْف‌الفضول ناشی از رابطه بود. بنابرین حتی ابوجهل که مُبدع این قصدِ قتل بود، از ریزِ عادات محمد بن عبدالله ص مطلع بود حتی از بستر و ساعتِ به بستررفتن آن.

    جواب پرسش دو:
    اگر بگوییم قادر نبودند قتل را انجام دهند، کارِ فداکارانه‌ی امام علی علیه السلام را نفی کردیم، پس به‌یقین در صورت ماندن پیامبر اکرم ص بر بستر، ترور ۱۰۰ در ۱۰۰ صورت می‌گرفت. البته اگر معجزه را هم مثلاً پای مسئله بیاوریم که خدا جان رسولش را حفظ می‌کرد، باز نیز اقدامِ ایثار جان و شهامت عظیم امام علی علیه السلام را در لیلة‌المبیت مخدوش می‌کنیم. پوزش از ورودم به بحث شما شیخیَن! نه آن دو شیخ راشدین!

    چند پاسخ دامنه به اعضای مدرسه فکرت ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۳ :
    ،،
    آقا عبدالله رحیمی دوست دیرین و رفیق نازنین من سلام
    ممنونم که یادم کردید در زیارت. آن بار خدمت پدر و مادرساداتت رسیدم منزل، چقدر هم دیدار و صله‌ی رحِم صمیمانه‌ای بود. پرسیدم از عبدالله از محمد از علی از میثم و از چند اسم دیگر... (ماشاالله به حاج ننه‌احمد ما) خدا پناه شما. آن صحن مقدس به این صحن فکرت وصل شدی با من از همین عکس.

    ،،
    حاج کربلایی مشهدی قمی مالک شیخ قشنگ صحن فکرت، مگر ماه رمضون است شعر پرهیز طعام را برایم می‌خوانی! من فقط ماه رمضان دهن از طعام گل می‌گیرم و شکم از تغذیه! ولی همان ماه رمضون هم، عادت ما ایرانی‌هاست از سفره‌ی افطاری تا سینی سحری، یکسره مشغول چرا هستیم! لفظ چرا را با نهایت صمیمت به کار گرفتم. ممنونم از مزاح زیبای ربیعی‌ات.

    ،
    جناب آشیخ محمدرضا احمدی سلام. ببینم این‌که در گرماگرم برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴، این مسئولان بورس وام‌های میلیاردی به جیب خود بریزند آن هم با کمترین سود و با بیشترین مهلت استهلاک و اقسام، از دید آن جناب طبیعی است و روا؟! نفهمیدم طنز نوشتید واقعاً یا بِجَت!

    شرح یک لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت:👇

    بِجَت: مخفف همان «به جدّ و جِدّیت» است. که در محل ما در جواب کسی که حرفی متعجبانه ازش بشنوند می‌گویند بِجت است حرفت؟! یا شوخی و حرف‌های همین‌طیری؟!
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس

    تشکر و سپاس از تبیین اقسام لباس روحانیت
    پس دو نکته مهم در این بیان حضرت عالی است 
    اول آنچه تغییر لباس عموم مردم است لباس روحانیت بر همان شکل قدیم لباس ایرانی باقی است از این منظر باید به روحانیت تحسین کرد که تحت تأثیر فرهنگ واردی غرب واقع نشد 
    البته هم اصالت مانع از انگیزه های غیر الهی نیست جای خود بحثی اخلاقی خواهد بود نه رفتاری 
    دوم لباس روحانیت به دلیل شباهت به لباس پیامبر ص لباس علم و شرف است 
    از این منظر هم روحانیت قابل تحسین است اما در عین حال مانع انگیزه های غیر الهی برای این قشر نیست البته در این صورت بحث رفتاری و مربوط به لباس روحانیت نیست بحث اخلاقی است در هر لباسی قابل بحث است
    از طرفی همانطور که هر انسان مومن موظف است با لباس تمیز خود را آراسته نگاه دارد تا مورد اقبال دیگران باشد برای اقبال دیگران با پوشیدن لباس روحانیت باز هم دو قسم است
    یک بار مقصود جذب مخاطب است جهت تاثیر مطالب معنوی و دینی 
    در این صورت وظیفه الهی همین است باید برای اقبال دیگران به لباس خود و آرایش خود اهمیت دهد 
    یک بار برای جذب مردم به انگیز درآمد بیشتر از مردم است در این صورت لباس روحانیت با وجود اینکه دارای معنویت است اما امر قدسی ابزار امر نامقدس شده است بدون شک مورد نکوهش دین است.
    سید کمال الدین عمادی چاچکامی

  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس

    ✅ یک سوال:

          اگر کسی بخواهد در رشته مطالعات اسلامی درس بخواند، به نظر شما بهتر است به کدام کشور برود؟

    ادامه همان سوال: 

    اگر یک نفر باشد که پدرش در تمام عمر خود استاد فلسفه تطبیقی و معارف اسلامی در ایران بوده، برای تحصیل در این رشته، کجا برود، بهتر است؟

    🟡 ایران ...؟

         نه خیر، جواب اشتباه است!

    ❇️ بهترین جا برای تحصیل در رشته مطالعات اسلامی آن‌هم برای پسر مصباح یزدی، کشور کانادا هست.

    می‌پرسید: چرا ؟

    جواب خیلی ساده است؛ مصباح یزدی خوب می‌داند که:

    🔻اولندش پسرش را کجا بفرستند که بعدها آقازاده بتواند با مدرک تحصیلی‌اش پز خارجه بدهد.

    دومندش آقا هم سالی یک‌بار بتواند با پول بیت‌المال که حالا مال‌البیت شده، هم به دیدار یار برود و هم زیارت شابدولعظیم.

    جلیل قربانی

  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    جناب جلیل قربانی سلام
    از نگاه من عیب این نیست کسی برود هر جای دنیا چه چین چه ثریا علم بیآموزد، عیب آن است برای دیگران بد باشد برای خودشان خوب.

    نتیجه می‌گیرم: این‌که منتسب مرحوم آیت الله محمدتقی مصباح یزدی به کانادا رفته بود تا تحصیل کند، حق فردی‌اش بود. اما این‌که دیگران اگر رفتند بیایند بگویند چنین و چنان شد، تمایز و تبعیض است.

    نام کتاب مورد استفاده‌ات را هم ذکر می‌کردید، بهتر هم می‌بود. درود.

    اما من اگر فرضاً بخواهم درس اسلام را بیآموزم در همین ایران قوی‌تر از سایر دنیااحاطه دارند. از نظر من مانند:

    شریعتی پدر و پسر زنده‌یادان
    مطهری شهید
    بهشتی شهید
    محمدرضا حکمیی زنده‌یاد
    محمد مجتهد شبستری
    امام سید موسی صدر
    منتظری مرجع مرحوم
    صدر شهید محمدباقر
    طباطبایی مرحوم صاحب المیزان
    مکارم مرجع مفسر تفسیر نمونه
    والسلام. دامنه دارابی

    جواب جناب جلیل قربانی:

    آقای طالبی سلام
    شب به خیر
    ✅ من تمرکزم روی رشته تحصیلی آنها در کانادا بود.

    ۱- اغلب کسانی که مطالعات اسلامی را در دانشگاه‌های دنیا تدریس می‌کنند، استادانی اخراجی یا مهاجر از ایران هستند یا استادانی از کشورهای دیگر که آنها را می‌توان در زمره روشنفکران دینی ایرانی قرار داد.

    ۲- عقل حکم می‌کند که اگر دل طلب جام جم تحصیل در رشته‌های مطالعات اسلامی دارد، از آن‌چه خود دارد، بهره ببرد. آن هم دوره‌هایی با حضور استادان ایرانی و خارجی در کشور خودمان نه در خانه بیگانه. 

    ۳- دکتر سروش از این‌جا اخراج می‌شود اما در آمریکا همین درس‌های اسلامی را تدریس می‌کند. در گذشته هم استادانی حتی با سابقه اجتهاد مانند مهدی حائری یزدی، مهدوی دامغانی و استادان دیگر از کشور رانده شدند و در دانشگاه‌های آمریکا تدریس کردند.
    ✅ کتاب :
    سفیر بدون سفارت، وکیل بدون موکل 
    نوشته: پرویز افشاری
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس

    ✅ ما و‌ مِنا

    ۱- در سند توسعه بلندمدت کشور که ابتدا با نام ایران ۱۴۰۰ و بعدها با نام ایران ۱۴۰۴ شناخته می‌شود، قرار بود که ایران، کشور اول در بین ۲۰ کشور منطقه « منا MENA » شود.

    ۲- منا MENA عبارت کوتاه‌شده دو عبارت خاورمیانه Middle East و شمال آفریقا North Africa هست که دربرگیرنده ۲۰ کشور است.

    ۳- از ده کشور نخست در سرعت اینترنت، پنج کشور در همسایگی ایران قرار دارند:

    امارات رتبه ١

    قطر رتبه ۲

    کویت رتبه ۳

    عربستان رتبه ۸

    بحرین رتبه ۱۰

    ۴- علاوه بر این تقریباً در بین شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی که در قالب برنامه‌های توسعه، برای سند ۱۴۰۴ تدوین می‌شود، الان به جز نرخ تورم در شاخص دیگری، اول نیستیم.

    ۵- وقتی مشکلات بر مردم بسیار سخت می‌آید، افرادی با کاریزما و اقتدار و شعار می‌آیند و بر مَرکَب صدارت می‌نشینند، اما در نیمه راه، پای مرکب در گل می‌ماند.

    ۶- تا برنامه و چشم‌اندازی برای توسعه کشور نباشد، درب بر همین پاشنه خواهد چرخید‌. تا زمانی که تکلیف‌مان در دنیا معلوم نباشد و در این توهّم باشیم که ایران تافتهٔ جدابافته در دنیای امروز است، راه به جایی نخواهیم برد و سواران پیاده می‌شود و دور باطل کاریزما ادامه دارد.

    ۱۶ شهریور ۱۴۰۳ جلیل قربانی 

  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    سلام و اما این متن شما آقای قربانی. اول این‌که من به‌شدت موافق سرعت بالای اینترنت هستم، کندی آن اعصاب آدم را سوهان! می‌کند. دوم آن‌که افق ۱۴۰۴ می‌بایست تحقق می‌یافت، اما دو عامل از عوامل دیگر، ازهمه‌بیشتر بر ایران خسارت زد که ازین چشم‌انداز دور بیفتد: ۱. نابلدان کشور را اشغال کرده بودند. ۲. فشار آمریکا و اروپا بر ایران و خط تحریم که اقتصاد ایران را از شبکه‌ی جهانی قطع و یا قدغن و یا قاچاقی کرد. سوم هم این‌که واقعاً اینترنت شاخص رشد و ترقی و حتی توسعه‌ی سیاسی است. خصوصاً وقتی محل اصلی تجارت اقتصادیون و معاش مردم هم شد. و آخر این‌که خودشان از بالا تا پایین هرم قدرت، بدون فیلترشکن به شبکه‌ها وصل‌اند، اما مردم، منع‌اند. از عجائب روزگاران است حتی بدتر از ساسانیان که آموزش و درس و سواد، طبقاتی بود. البته که فضای مدرن فن‌آوری اینترنت رصد نیاز است، اما رصد امنیت ملی و مواظبت از نریختن هنجارهای معنوی، نه رصد جلوگیری از آزادی و دسترسی جهانی.

    جلیل قربانی:
    ✅ تکمله نبود؛
           خودش کامل بود ...!
    ،،
    راست می‌گید!
    پس چه خوب آمدم در متنت!
    سپاس و شکرگزار. در این عصر گُذار!
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس

    سلام آقای طالبی

    روز به خیر

    🟢 من همیشه در دارالزهد می‌نشینم، امسال در جایی که نشسته بودم، سنگ قبر استاد محمدتقی جعفری را روی دیوار دارالزهد دیدم.

    🟡 یک نفر کنارم نشسته بود، سر صحبت باز شد، گفتم که آن‌جا قبر شیخ بهایی است؛ با تعجب و کمی عصبانیت گفت؛ بهایی را چرا در صحن امام رضا دفن کردند؟

    جلیل قربانی

  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    جناب آقاجلیل قربانی سلام. الآن می‌آم داشتم روی پست ما و مِنا و نیز پست ادبیاتی دیروز نکاتی می‌نوشتم. لَختی بعد خواهم آمد.

    جناب جلیل قربانی سلام. این دو عکس، در مشهد مقدس است. یکی دارالزُهد آینه که آینه‌کاری است و چشنواز و روح‌بخش. محل همیشگی ما رفقا. واسه نماز تحیت و نماز واجب و قرآن و دعا و بحث روز و خیلی چیزا. اونی هم که گچکاری‌ست داخل یکی از شبستان مسجد مقدس گوهرشاد است، درستْ چِفت دارالزهد که عادت داریم در آن شبستان دست‌کم دو رکعت پیشگاه خدا دست به ستایش زنیم. سید علی اصغر. سید حاج رسول. حاج شیخ احمد آهنگر و من.



    مشهد مقدس  از ۳  تا ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ 
    دارالزهد آینه سید رسول. دامنه. سید علی اصغر شفیعی




    مشهد مقدس  از   ۳  تا   ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ 

    از راست:  حاج احمد. سید رسول. دامنه. سید علی اصغر مسجد گوهرشاد


    حالا چه خوش شد که جای میعاد و میقات تو هم همین مکان زیباست. واقعاً این قسمت حرم انسان انگار وصل ضریح است وَ همدمِ روح حضرت امام رئوف وَ همساز با مبنای رئوفت.

    بلی قبر مرحوم آیت الله محمدتقی جعفری درست سمت راست آن دو خانم نشسته در روبروی عکس، هست. معمولاً سرِ قبرش می‌رویم البته فقط نامش در زیر پایه‌ی دیوار بر سنگ بیست و اندی سانتی درج است و همین خوب است، چون فضای جغرافیایی و محیطی حرم را نمی‌گیرد. البته کاش علما و دانشمندان را هم میان مردم در قبرستان عام و عموم خاک سُپارند که تبعیض صورت نگیرد.

    آن طرف هم که غضب کرد به قول شما به قبر و لفظ شیخ بهائی، کاملاً در کامل، غافل بود از اسم «شیخ بهاءالدین محمد عزالدین جبل عاملی»، سریع ذهنش رفت به بابی‌یون! و آن بهاء! و بهایی!

    آقا ممنون از ذکر خاطره‌ی ملیح‌ات و نیز ذکر مکانی که تصادفاً، هم‌جا و هم‌مکان شدیم. جایی حقیقتاً دلنواز و معنوی‌ست، خوبی بالاترش این است، این قسمت خانوادگی‌ست و جمع بانوان و آقایان.

    جلیل قربانی:
    🟦 از فضای فیروزه‌ای (آبی) صحن گوهرشاد خیلی خوشم میاد؛ شاید چون استقلالی‌ام؛ اما آرام‌بخشی رنگ آبی را نادیده نگیریم...!

    دامنه ۱ |
    ،،
    من ولی آقا قربانی! نه آبی و قرمز! که به رنگ ارغوانم! لاجوردِ کم هم رویش!
    نیز صبغه‌ی مغز پسته‌ای خیلی‌خیلی کمرنگِ خفیفِ خفیف هم مورد میلم هست که آرامشش، محشره.

    یک اشاره‌ی عمومی:👇
    ایضاً: اخیراً یک عضو در پاسخ به من صبغه (=رنگ و رو) را با سین «سبقه» تایپ کرده بود! حال آن‌که در قرآن هم لفظ «صبغت‌الله» آمده است؛ به رنگ خدا درآمدن. البته خدا که رنگ ندارد، لطائف این لفظ منظور است.

    جلیل قربانی:
    یک آدم لطیف از دست‌رفته، مرحوم صبغت‌الله مجددی از مجاهدان در مبارزه با نیروهای شوروی در افغانستان بود.

    مجددی هم بعد از خروج شوروی و سقوط کمونیست‌ها و هم بعد از حمله آمریکا و سقوط طالبان، در مناصب دولتی آن کشور حضور یافت.

    بله، جناب آقای قربانی، درست اشاره داشتی. مرحوم شیخ صبغت‌الله مجددی را می‌شناختم. با ایران مرتبط بود، جزوِ «شورای اتفاق» مشهور به گروه هشتگانه بود که «شورای اتحاد» مشهور به گروه هفتگانه، هم در آن زمان فعال بود. بعد پس پیروزی رئیس‌جمهور موقت کشور شد. بگذرم که نفوذ ایران در آن زمان در هر دو شورا، خود داستان دارد. خدا رحمتش کناد.
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس

    و

    سلام
    به به  به به ۴ نفر. شما خیلی خوش تیپ هستید اسپند دود کنید چشم نخورید
    جدی گفتم نه شوخی

    سلام آقا ابراهیم 
    یعنی من هر وقت می‌خوام بنویسم برای شما باید آقا ابراهیم بگویم ؟؟
    چون یک قانونی نوشته بودی چند روز قبل درسته؟؟

    اگر یوقتی آقا  مدیر بگویم یا جناب دامنه یا سرمدی یا سید رضی 😂 و یا توحید و ووو ۷ الی ۸ اسم دیگر دارید با این اسمها در متن خطابت کنم جوابم را نمیدهید؟؟ 
    حتما باید آقا ابراهیم بگویم؟؟
    ۱۶ شهریور ۱۴۰۳
    مالک رجبی دارابی

  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    حجت الاسلام آشیخ مالک سلام
    مادر و پدرم برام اسم انتخاب کردند؛ «ابراهیم». بگذار خاطره بگویم: 👇الآن می‌آم، برم یک چای تازه‌دم‌داده‌ی خودم را با سوهان‌گزی بنوشم، بازمی‌آیم.

    خاطره:
    جوانی هم با بیکاری رابطه نداشتم، باید خودم را مشغول می‌ساختم. تابستان‌ها خصوصاً. جایی کار می‌کردم، طرّاح هم بودم. صاحب کارگاه مرا با همان نام ابراهیم صدام می‌کرد، با آخرین حد محبت. اوقاتش که به تلخی می‌رفت، هیچ آدمی را به اسمش صدا نمی‌کرد، ولی مرا به اسمم صدا می‌کرد. روزی با اوقات‌تلخی مرا «ریکا» صدا زد. بلافاصله محل کار را ترک کردم، آمدم خونه. او هم معطل نکرد، خانمش را فرستاد دنبالم. آمد گفت چرا رفتی؟ گفتم من اسم دارم، هر کس به جای اسمم مرا ریکا میکا کیجا صدا بزند، به هویت من لطمه وارد می‌کند. آنقدر تمنا کرد که بارگشتم. همان شد، هرگز مرا دیگر ریکا نگفت. ریکا صداکردن، جسارت به هویت و‌ اسم است. بگذرم.
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس

    وام عشقی

    ۱- مدعیان حل سه‌روزه مشکل بورس در دولت سیزدهم، مشکل مجید عشقی رئیس و دیگر اعضای هیات مدیره بورس را یک روزه حل کردند.

     

    ۲- نامه‌ سازمان بازرسی به وزیر اقتصاد نشان می‌دهد پنج عضو شورای عالی بورس در تیر ۱۴۰۳ با یک مصوبه بیش از ۱۰ میلیارد تومان، خودشان به خودشان وام داده‌اند.

     

    ۳- بیشترین مبلغ این وام به مجید عشقی، رئیس هیات مدیره سازمان بورس به مبلغ ٢میلیارد و ۷۰۰میلیون تومان است.

     

    ۴- دوره بازپرداخت این وام‌ها، ده ساله و سود آن ۴درصد است.

     

    ۵- این پهلوان‌پنبه‌ها، توانایی حل مشکل را داشتند؛ برای خودشان همه چیز را پیدا کردند از جمله سوراخ دعا را. اما برای مردم همه چیز را گم کردند و هر چه گشتند پیدا نکردند.

     

    ۶- چشم مردم به برگ زرین خدمات مدعیان عدالت، هر روز روشن‌تر از قبل می‌شود؛ آن‌قدر روشن که دفعه بعد باید با عینک آفتابی خبرها را بخوانیم.

     

    ۷- این کارها در کشورهای دیگر به محاکمه و مجازات ذینفعان و منصوب‌کنندگان آنها، دست‌کم تا وزیر مرتبط کشیده می‌شود.

     

    ۸- مردم می‌پرسند اگر مدیر زیردست وزیر، آشکارا این‌گونه رانت‌خواری می‌کند، وزیر اگر خبر نداشت، بی‌کفایت است و اگر خبر دارد، شریک دزد و رفیق قافله.

    جلیل قربانی

     

     

    شیخ محمد رضا احمدی به جلیل قربانی:

    سلام جناب قربانی

    شب بخیر

    چه اشکالی داره؟

    این بورسی‌ها هم مثل بقیه بالاخره آنها هم بر اساس یک آیین‌نامه و مقرراتی وام دریافت می‌کنند؛ مقرراتی که سال‌ها وجود داشته و این را هم بگوییم که بالاخره مدیران زحمتکش بورس هم حق‌وحقوقی دارند. ما نمی‌گوییم که جدا از بقبه باشند، اما بالاخره از ۶ صبح تا آخر وقت در تعطیلی، برف و سرما و گرما همیشه باید سر کار باشند و حتی یک روز نمی‌توانند بیکار باشند و باید پشت میز باشند و کار کنند، ما از آنها هم باید دفاع کنیم. همتی. وام.

  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    سلام مجدد. روشن سازید جناب قربانی که در بند ۷ منصوبان مد نظرت بود، یا منسوبان (=اطرافیان، فامیلان)؟ برام گنگ آمد این لفظ. البته هر دو وجه هم می‌تواند باشد اگر دایره‌ی آن جرم وسیع باشد.

    ،،
    اینک درست شد. سپاس. اطلاع‌رسانی مهمی بود. گوشه‌ای مطلع بودم، اما با این جزئیات نه، دقیق جا انداختید. باید دید با این پرونده چه می‌کند جمهوری اسلامی.
    ،،
    جناب آشیخ محمدرضا احمدی سلام. ببینم این‌که در گرماگرم برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴، این مسئولان بورس وام‌های میلیاردی به جیب خود بریزند آن هم با کمترین سود و با بیشترین مهلت استهلاک و اقسام، از دید آن جناب طبیعی است و روا؟! نفهمیدم طنز نوشتید واقعاً یا بِجَت!

    شرح یک لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت:👇

    بِجَت: مخفف همان «به جدّ و جِدّیت» است. که در محل ما در جواب کسی که حرفی متعجبانه ازش بشنوند می‌گویند بِجت است حرفت؟! یا شوخی و حرف‌های همین‌طیری؟!

    شیخ محمد رضا احمدی به دامنه:
    السلام علیکم و رحمه
    روز جمعه خوش
    البته واقعیت بود در قالب طنز، گرچه مانند آقای قربانی، #طنزیم را به کار نبردم.
    گرما گرم و سردا سرد ندارد.
    یعنی اگر انتخابات نبود، این وام مباح بود؟
    وزیر محترم اقتصاد وام میلیاردی کارکنان بانک‌ها را بی اشکال داستند، لابد این وام هم منطقا اشکالی ندارد، چون مطابق آیین نامه است و من هم جواب را با اندکی دخل و تصرف ارسال کردم.

    هم وام گیرنده و هم تایید کننده رِ ونه بیارن در میدان تاپخانه شِلاق بزنن، پس فطرت‌ها. اگه مطابق آیین نامه هسه، ایی چه شلاق بخرن؟
    راسی،
    همین الآن اخبار گفت که پسر باید اتهام فرار مالیاتی را پذیرفت. نفهمسمه چن میلون دلار بیه....

    سید حمید دارابی:
    حضور ارزشمند آقای سید حسین دارابی دروازه بان تیم ژالکه ایران در مسابقات مینی فوتبال جام باشگاه های جهان و کسب مقام نائب قهرمانی را به ایشان و خانواده محترم و مردم ورزش دوست دارابکلا تبریک عرض می کنیم.
    ،،
    جناب حاج سید حمید دارابی سلام
    تِ برارزا است سید آق حسین دارابی
    اما مِ خوارزای شوهر.
    این مدرسه درون، هم سید آق حسین دارابی فرزند شایسته‌ی برادرت حاج سید سعید هست، هم خواهرزاده‌ام فرزانه‌خانم. بر تمامتون مبارک.
    دایی ابراهیم


    ،،
    امیرجناب سلام. خوب شد حس خودت را گفتی، من هم عین خودت منگ متن جناب آشیخ محمدرضا رفیق دردآشنای خودم شده بودم. درنگ کردم تا شاید ویراسته‌ی محتوایی‌اش کند، دیدم نه، این بود پریدم صبح روی دیوارِ متنش. که جوابش خلاص کرد کار را. در مورد جیب‌زدن پول صحیحاً در صحیح حرف زدی امیر. خودت با جریان پول در دیوان‌سالاری اطلاعات واثق داری. اما ممنونم در مورد دفن تمایزآلود میان مردم و خواص! نظر مترقی و متدینانه و عادلانه دادی. عبارت «مُرده‌تر» خیلی نافذ بود در ادبیاتت. ابراهیم

    ،،
    آقا قاسم لاری دارابی اوسایی سلام
    قاسم، جناب سرتیپ اسکندر مؤمنی وزیر کشور، اهل قائم‌شهر است. هوایش را در چای و عسل و پنیر و سبزی داشته باش.

    ،،
    جناب حجت الاسلام آسید کمال‌الدین سلام. ازین ماجرای بالا که استناد از آسیابسر بهشهر روستای ثانی شما کردید، مطلع نبودم. نقوش و‌ کتیبه‌های دیوارنگار حرم رضوی چشم مرا در خلوت خودم می‌گیرد، اما گاه آنچنان درهم‌پیچیده نگاشته یا نگاره گردید که آدم سر در نمی‌آورَد مگر آن آیه، یا شعر و یا حدیث را از قبل بلد بوده باشد. طرح‌ها که جای خود دارد. آن آخر استناد از چرخش مأمون صحبت شد. واقعاً این مأمون عجیب چندین دیم ارّه بود و حلب‌سَری نون. آموختیم ازین نقل و ماجرا. ممنون.
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس

    در اطلاق «بدعت» به کار دیگران؛ محتاط باشیم!!!

    بسم الله العلیم الحکیم. آقا ابراهیم سلام علیک زیارت گذشته و آینده جنابعالی و آقایان و خانمهای همراهتان در سفر زیارتی مشهد الرضا (ع) قبول باشه؛ کم و بیش از طریق نوشته ها و گفته های خودت و برخی از همراهانتان در جریان کارهای معرفتی و زیارتی و ... که در ایام و لیالی حضورتان در مشهد الرضا (ع) انجام میدهید هستم؛ 

    بنده نیز همانند همه متدینین اهل بیتی با بدعت مخالفم؛ و با برخی از رسومات در قالب عزاداری و غیره در مجالس و محافل عزاداری و حرمهای مطهر مخالفم؛ ولی نه با نگاه افراطی و طرد همه آنچه را که خود نمی پسندم؛ 

    لابد میدانید که هر بدعتی (یعنی هر اقدامی نو)؛ حرام و مذموم نیست؛ بدعتی حرام است که به نام دین انجام پذیرد؛ ولی اگر آئینی سنتی صورت پذیرد و آمیخته و آویخته با نام دین نباشد و خلاف آموزه های دینی هم نباشد؛ اگرچه در شمار آثار بدعت به مفهوم لغوی در آید؛ ولی حرام نیست.

    برای تایید سخنم: اگر همین منش زیارتی جنابعالی و همراهانتان سالها ادامه یابد و توسعه پیدا کند و به نسل های بعدیتان منتقل شود؛ آیا می توان گفت چون سابقه ندارد و چون .... و چون...؛ پس در شمار بدعت مصطلح قرار می گیرد؟؛ چون نه تقید زمانیش سابقه دارد؛ نه جمع خاصش؛ و نه ادابیکه انجام میدهید و نه... و نه...؛ مقصودم اینست: نباید در متصف نمودن مراسم غیر مرضی خویش به بدعت مصطلح و محرم؛ احتیاط را از دست داد

     

    (در حال بازگشت به قم؛ جاده اروانه سمنان به سمت قم؛ عصر جمعه ۱۶ شهریور ۱۴۰۳ش_ ۲ ربیع الاول ۱۴۴۶ق: سد حسین شفیعی دارابی)

  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    حجت الاسلام جناب آسید حسین سلام. اولاً خوشنودم از آرادان و از جاده‌ی افتَر - سُرخه - سمنان به سمت قم دارید می‌رانید. مسیر امن، آرام است و راهبندان ندارد. ثانیاً خوشحال‌ام رفتید نمازجمعه‌ی ساری را ایراد و اقامه کردید، سالم دارید برمی‌گردید. ثالثاً ممنونم بر زیارت رضوی‌مان مشوقانه تشویق نوشتید. رابعاً قدردانم بر نکات احتمالی ایرادات متنم نقادی مرقوم فرمودید. خامساً من هرگز در یادداشت روز امروزم لفظ «حرام» به کار نگرفتم. گفتم نه رغبت به بدعت دارم، نه عقیده. سادساً از تذکارت بر متنم -که به سازندگی و رفتار دوستانه در نقد و ابرام می‌افزاید- استقبال می‌کنم. با احترام و ارادت: ابراهیم


    ،،
    سید رفیقم آق سید علی اصغر سلام
    کاملاً با تو بر سرِ ژرفای لفظ زادگاه که پرورشگاه هویت و همت همه‌ی ماهاست، موافقم. علت استخدام زادگاه از سمت من این است لفظی فارسی‌ست، چون «وطن» که معادل زادگاه است، لغتی عربی‌ست. سپاس رفیق.
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس

    (داستان غلام و مولای خشن)

     

    یک غلامی داشت مولای خشن    

    خوی ابلیسان داشت آن مرد خفن

     

    هرچه کار سخت بود در این جهان     

     از غلام میخواست آن را هر زمان

     

    تازیانه مینواخت بر پیکرش     

     بس کتک میزد بر فرق و سرش

     

    عاقبت فکری نموده آن غلام     

     تا بگیرد زآن خبیث یک انتقام

     

    آفتابه کرد پر از آب جوش      

    در توالت بگذاشت بی جوش و خروش

     

    رفت مولی در توالت بعد از آن    

      تا شود راحت ز بول آن زمان

     

    آب جوشیده بریخت بر عورتش      

    سوخته شد هم مقعد و هم آلتش

     

    آخ و واخ سر داد مولای پریش     

     جیغ او دلها نموده ریش ریش

     

    عده ای گرد آمدند اطراف او     

     تا نمایند حال او را جستجو      

     

    لب گشوده آن غلام در آن میان      

    تا بگوید راز درد او بیان

     

    گفت ای مردم نمیدانید چرا      

    درد مولایم چه باشد در خفا

     

    جیغ و داد او بپرس از لولعین    

    که به مولایم چه کرده اینچنین

     

    من که میدانم کجایش سوخته      

    زین سبب لبهای خود را دوخته     

     

    این مثل باشد درسی بهرتان     

     گه اگر جیغی شنیدی زین و آن

     

    جیغها گاهی پس از سوختن است    

      سوختنِ بد جا ز اندام و تن است

     

    دردشان آن نیست که گویند با زبان     

     درد اصلی را نمایندی نهان

     

    «ساروی» این روزها هوشیار باش      

    در میان جیغها بیدار باش

    احمد باقریان ساروی فرح آبادی

  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    سلام جناب حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد باقریان
    یک داستان را به یک ضرب‌المثل رایج، به‌زیبایی و با صنعت ادبی فارسی دوختی. می‌توان یک مثال روز زد:

    پزشکیان وقتی بُرد، بر برخی در ایران چُنین شد!
    البته من تابع هیچ شخصیتی در جهان نیستم. ملاک من سکوی فهم خودم است. اما بُرد پزشکیان بر آنان سخت آمد از آب داغ آفتابه هم سوزانده‌تر. کشکولی شد!

    علیک السلام و رحمة الله
    جناب آقای طالبی 
    پس از غیبتی چند روزه طلوع کردی الحمد لله
    از بذل توجه و تعلیبقه جنابعالی تشکر می کنم

    سلام مجدد جناب آشیخ باقریان
    شعر و وزن و آهنگ و هجا و قوافی و محتوای آن چشمم را گرفته بود زود ریپلای کردم به پست آن جناب. ممنونم ازین حُسن خُلق آن استادِ صالح. ارادت: ابراهیم
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس

    السلام علیکم ایهاالمدیر

    اهلا و سهلا

    رسیدن بخیر

    من چقدر خوشوقتم که با پیام من شروع کردی،

    دلمون تنگ شده بود، بنمای رخ...

    از رجل و نساء سیاسی بیشتر خواهیم دید و خواند

    سالم باشید🌹

    بازم سلام

    ما حتی این تیکه حلبی زمینی را که همگان در منزل دارند را هم نمی‌توانیم داشته باشیم، چه رسد به آن ستاره دور دست.

    سالهاست که از برکت شهریه محرومم...

     

    حسن ابراهیمی به دامنه:

    سلام آقای طالبی و ممنونم از شما بابت جواب گویی و دقت و نکته بینی در تمام نوشتارهای صحن

    بله درسته کمترین اثر این حرکت (کابلی نمودن ) ۱- کاهش برق گرفتگی ها و حوادث ناشی از آن ۲- ثابت ماندن ولتاژ برق به سبب روکش کابلی۳- تامین بهتر برق اماکن و منازل و... می باشد🌷

     

    شیخ محمد رضا احمدی:

    کپی؟

    متن بتمامه و کماله از خودم است.

    تمام

     

    شیخ مالک به دامنه:

    سلام آقا ابراهیم رسیدن بخیر 

    کجا رفته بودی مدرسه سوت و کور بود هر چند اساتید گرانقدر فیض دادند 

    مدت زیادی نبودی

     

    شیخ محمد رضا احمدی به دامنه:

    کشکولی:

    سال گذشته دیسک کمر داشتم، گفتم تا صفحه کلاج رو خراب نکرده و مارو به تراشکاری نفرستاده، خودم رو زدم به استخر و خوشبختانه نتیجه گرفتم.

     

    اما امسال دیسک گردن میگه اگر تا دو سه هفته دیگه با فیزیوتراپی و... نتیجه نگرفتی باید بری تراشکاری،

    اما ای کاش تراشکار خوب پیدا بشه.

    توکل بر خدا

    بنده همیشه دعاگوی شما و دوستان گروه هستم، شما هم بیشتر ما را دعا کنید.

    🌹🌹

     

    حسن ابراهیمی به دامنه:

    سلام ؛ بله از نظرات همه حضار و خصوصا دو عزیز استفاده شد و جمع بندی این جلسات انشالله به اجرای طرح خواهد رسید 🌷🌷

     

    آق سید حسین شفیعی دارابی به دامنه:

    آقا ابراهیم سلام علیک. ممنونم. این تصویر مربوط به دو هفته قبل می باشد. به محض بازگشت به قم؛ تصاویر مربوطه همراه با دو فایل برای جنابعالی ارسال گردید و خوشبختانه مجموعه آنها تیک خورده و ظاهراً دریافت گردید؛ احتمالا فراموش شده باشد!!!.

  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    چند پاسخ دامنه به اعضای مدرسه فکرت ۲۹ ، ۶ ، ۱۴۰۳:
    سلام و شادباش برای ورود به جشن میلاد حضرت محمد ختمی مرتبت ص و مفسر صادق مذهب شیعه امام جعفر صادق ع و یادباش رزمندگان در دفاع شجاع از ایران در برابر جنگ تحمیلی.

    تمشک و بادام آستانه خوردم وَ لابُد تمشیَت امور توانَم نُمود جهت نظر و جواب به پست‌های صحن فکرت از آن بالابالاها تا این جا. ببینم می‌توانم یا نا.

    ،،
    حجت الاسلام جناب آشیخ محمدرضا سلام
    نخستین کشکولی مدیر با شما شروع شود. البته پست‌هایی در بالاتر هم هست که باید بروم از آن جیکمتکه شروع کنم به نظر و یا جواب:
    آنقدر رجل سیاسی رجل سیاسی کردی، حتی آن را در زندان هشتگ پابند هم زدی، دیگر به تکافو رسید، گویا زین پس باید در تکاپوی نساء سیاسی بود!

    شرح یک لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت:
    جیکْمتِکه: در زبان محلی یعنی آن نقطه‌ی اوج اوج. تِکه یعنی بالای بالا. جیکْم، یعنی لبه.

    ،،
    آشیخ محمدرضا سلام دوباره
    ازین پست به بعد یعنی از ۱۷ ، ۶ ، ۱۴۰۳ مدیر در مرخصی مسافرتی ۱۱ روزه‌ی فصلی بود که هر فصل به مدیر اختصاص می‌یابد که در صحن نباشد و بزند به چاک!
    امابعد؛ خودت نصب می‌کنی استارلینک را؟ نصف پول شهریه‌ی حوزه‌ات را می‌بلعد؛ البته اگر شهریه می‌گیری.

    ،،
    تذکر مدیر مدرسه فکرت 
    کپی ممنوع است در صحن مدرسه فکرت
    لطف کن، آشیخ محمدرضا رعایت مقررات کن.

    مدیر مدرسه فکرت
    ابراهیم طالبی دامنه دارابی

    ،،
    امیرجناب سلام
    خودش این‌همه پول را گرفت یک طرف!
    به کیا هم پول‌ها داد یک طرف!
    آن بعداً گندش بیرون می‌زند.
    من هم عادت ندارم تا خبری منتشر نشد، شروع‌کننده باشم. این جمله‌ات از جملات درخشانت در برابر فساد بود. درود.

    ،،
    سید رفیقم آق سید علی اصغر سلام
    موافقم با نظرت. نظرم این است اقتصاد ایران دو راه حل بیشتر ندارد:
    رفتار ضد فساد
    وصل‌شده به اقتصاد و داد و ستد جهان
    این دو اقدام هم فقط یک راه حل دارد:
    آمریکا کوتاه بیاید و ایران و آمریکا در عین اختلافات نسبت به پدیده‌های جهان، با هم توافق راهبردی کنند. بقیه همه گردش دایره‌ای بیش نیست، حرکت اقتصاد باید عمودی باشد، نه دایره‌ای. که ارتجاعی است.

    ،،
    حجت الاسلام جناب آشیخ مالک سلام
    متقی را از زبان آقای مجتهدی رحمت الله علیه تفسیر کردی، اما متقی این فقط نیست که زکات و خمس دهد. خود آن آقا طلاب مدرسه‌ی خود را در دفاع مقدس از رفتن به جبهه قدغن کرد! بگذرم. حرف فقط می‌زد!

    برم نماز اول وقت.
    باز بازمی‌گردم.
    نماز لذت معنوی من است. ربط خود با خدا.

    نمازجمعه دو هفته پیش ساری به امامت حجت الاسلام جناب آسید حسین. ضمن سلام به محضرشان، خبر ندارم در دو خطبه چه سخنانی ایراد فرمودند.
    با احترام: ابراهیم

    حاج حجت سلام
    ازین پست، بوی کپی می‌آید. من متن را نخواندم فقط دید زدم. اگر کپی‌ست، لطف کن مقررات را رعایت کن. تو حجت لااقل خلاصه‌نویسی کن. نمی‌خواهی مگر سلول خاکستری مغزت جوان بماند؟ خُب، هر چه مغز را کار بکشی این سلول بر عکس سلول‌های دیگر، جوانتر می‌شود. فکر نکن ماشینت از مشهد و در مسیر منتهی به محل، خود به خود خراب شد، نه! خرابکاری بود که من از راه دور در پژوی تو نفوذ کردم و آن را از کار انداختم! حالا خوردی!؟ این جور مِسِم، ماشین نباید بایستد، باید یکسره راه روَد و پدال گاز هم مَباید فشار آید.

    شرح یک لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت:
    مِسِم: همان موسم است، زمان، موقع.

    ،،
    جناب آقای حسن ابراهیمی سلام
    ازین اهتمام و آینده‌نگری‌تان ممنونم. خدمت به مردم در ردیف عبادت و بندگی خدا قرار دارد. از سویی دیگر علامت توجه به علم و ترقی است. خداقوت می‌گویم به شما و اعضا و آقادهیار محمدآقا. قم تمام شبکه کابلی تک سیمه شد از ۱۰ سال پیش.
    ابراهیم

    ،،
    مجدد سلام جناب شیخ باقریان
    جمله‌ی امام علی ع خیلی تکان‌دهنده بود. واقعاً غافلیم ازین همه پند. خودم را عرض می‌کنم. بارها به همین عادت مبتلا شدم. هی به خودم گفتم آدم خوبی شوم، اما تأخیر می‌اندازم. دست مریزاد ازین انتخاب و ارسال. ابراهیم

    ،،
    جناب جلیل قربانی سلام
    اما من جرأت می‌کنم می‌گویم:
    نقل شد از آن نظرسنجی‌ها که ۹۲ در ۱۰۰ مردم از وضع موجود کشور رضایت ندارند. در حالی که اصل مشروعیت سیاسی یعنی: رضامندی عمومی. حکام باید به خود آیند. ابراهیم

    ،،
    حجت الاسلام جناب آقای شفیعی مازندرانی سلام
    آقای دکتر عبدالکریم سروش را از ایران در دورانی که حتی مرد مقتدر کشور یعنی مرحوم حجت الاسلام اکبر رفسنجانی، سکان سیاست را در دست داشت، اخراج کردند و شما بزرگواران به حکومت وقت اعتراض حتی نکردید. من هم اگر دسترسی داشته باشم می‌روم پای صحبت‌های دکتر سروش. البته با دو قصد: ۱. یاد بگیرم از محضرش، ۲. و بگویم رک به خودش که درین اواخر خیلی حرف‌های نادرست در مورد دین و وحی زد. لابد شنوا هم هست، چون لیبرال فکر می‌کند، اما من احدی در جهان را لیبرال نمی‌دانم، لیبرال‌بودن خیلی ظرفیت می‌طلبد که انسان بی‌تاب امروز، فاقد آن خصال است.

    من ذهنم همیشه این بود کاش در کشورهای مسلمان یک کشور وجود داشته باشد، اگر هر کشوری دانشمندان دینی خود را تاب و طاقت ندارند، اگر خواستند جلای وطن کنند، یا اخراج شدند، در آن کشور مسلمان جمع شوند و آزاد نظریه‌پردازی کنند. کاشِ من می‌دانم خیلی پندارانه است، اما ب‌هرحال، ذهنم این را می‌خواهد. اگر چنین کشوری می‌بود الآن راحت می‌شد به همه دسترسی داشت. نیز آن دانشمندان دینی هم با هم تبادل می‌کنند. ولی کشورهای مسلمان نابردبار شدند. بگذرم.

    ،،
    کشکولی آقااحمدی:
    من هیچ دیسکی ندارم!
    دیس دارم که پلو درش دزِه (=پِر، پُر) می‌کنم!
    دیش هم که اصلاً ابداً نصب نمی‌کنم!
    جلوی کتاب‌خواندن مرا می‌گیرد. فقط کتاب. دیسک گردنت به کمرت می‌افتد اگر متکای پَست نذاری بالینت. بگذرم. دامنه

    ،،
    حجت خودت معترفی کپی است
    ولی بازم مقررات را زیر پا می‌گذاری؟
    چیه علت؟ قصد که نداری؟
    چون تو را دوستی راستین می‌دانم. لطف کن مقررات مدرسه را رعایت کن. بعد یک روزی به خاطر همین دهن‌کجی به آئین‌نامه‌ی صحن، انگشت حسرت بر دهن فرو می‌کنی. گفته باشم.

    مدیر مدرسه فکرت
    ابراهیم طالبی دامنه دارابی

    ،،
    سلام مجدد و یک کشکولی ناب با حجت الاسلام شفیعی مازندرانی:👇
    حالا اگر جای شما کسی دگر لفظ «ایقان» را به کار می‌برد لابد بِدُو می‌گفتند لغت خاص خاص خاص «سید علی محمد باب» را «باب» کرد! بگذرم.
    با ارادت: ابراهیم

    دوست توانمندم حسن‌آقا ابراهیمی سلام. پر از شعَف شدم ازین ابتکارات آن جناب. به جمع محترم نیز سلام دارم. از تفکر سید رفیقم آق سید علی اصغر و از تجربیات حاج سید رسول حتماً استفاده کنید. نفوذ آنان در بدنه‌ی کشور بسیار بالاست. با تشکر وافر ازت. ارادتُ ادب: ابراهیم 

    ،،
    جناب حجت الاسلام آقا شفیعی مازندرانی سلام سوم
    یک جلد ازین اثر فاخرتان به من اهداء کنید. آخه اهداء که شود آدم عمیق‌تر آن کتاب را می‌خواند. خداقوت بابت نشر تفکر حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها. درود بر توان و همت شما.

    ،،
    تکمیل کنم احمدی شیخ خوب من
    بنمای رُخ که خلقی والِه شوند و حیران.
    محمد اصفهانی آی این را قشنگ آهنگ کرد. نساء، اعلیٰ‌اند از رجال!

    ،،
    حسن‌آقا بازم سلام
    خشنودم از تفکر مترقیانه‌ات. به شورا سلامم را برسان. فواید کابلی‌کردن را چه خوب شد گفتی. نیز زیبا هم می‌شود، چون از آن‌همه شاخه‌سیم‌ها کاسته می‌شود. سپاسگزارم ازت حسن.

    ،،
    قبول. تمام. پس تلاش می‌کنم بخوانمش. فکر کردم ارسال کپی است. معذرت می‌خواهم از تذکری که نوشتم. پذیرفتم ازت. درود.

    ،،
    حجت الاسلام جناب آشیخ حمیدآقا دارابی‌نیا سلام.
    اساساً فقه یعنی نفوذ در تمام امور. خلاص!
    جالب بود ردیف‌کردن آن دوست ارجمند حوزه و حامی خیلی زیاد نظام! والسلام کشکولی شد آخرش! ارادت: ابراهیم

    ،،
    سلام آشیخ مالک
    نازنین‌رفیق من حالت چطوره؟ خوب‌اید؟ ممنونم نگران این دوستت شدی. زیر سایه‌ی سرمدی خدای بار‌ی‌تعالی بودم جناب حجت الاسلام مدرسه‌ی ما. ارادت زیاد دارد بهت ابراهیم.

    ،،
    چقدر هم خندیدم از بداهت در قلمت آشیخ محمدرضا.
    جوابی به‌این‌قشنگی لازم هم داشتم. گردنکشان گردنشان بگیرد! تو که شیخ مردم‌دوستُ متواضعی هستی احمدی.

    ،،
    وَه! چه زیبا که شهریه‌مهریه نمی‌گیری.
    پاسخ امام زمان علیه السلام را در عوض راحت و آسوده می‌دهی. خوشا به مرامت آشیخ محمدرضای ماه ما.

    ،،
    سلام جناب حجت الاسلام آسید حسین. بله، عکس را از همان ارسال شما به صفحه‌ی شخصی خودم بر داشتم. همین امروز نزدیک ظهور آن صفحه آمدم دیدم و بازش کردم. اما صوت را باز نمی‌کنم در ایتا. با تشکر از توضیح. ارادتُ ادب: ابراهیم

    شیخ مالک:
    آقا ابراهیم سلام مجدد
    مرحوم آیةالله مجتهدی یک شخصیت بزرگ بود
    علاقه اش به امام و رهبری خیلی زیاد بود اگر در یک مقطع زمانی طلبه ها را تشویق به درس می‌نمود چون درس را مهمتر می‌دانست و به اندازه کافی در جنگ ما نیرو داشتیم..
    اتفاقا خیلی از شهدا و طلاب را هم میشناسم از مدرسه آیةالله مجتهدی بودند

    حجت رمضانی:
    سلام آقا ابراهیم دیدم تشریف نداری گفت فرصت را غنیمت بشمارم سیاه بازی کنم،🙏لبنان چه خبر خوش گذشت

    دامنه ۱ | 
    ،،
    حاج شیخ مالک دوست فرهیخته‌ی من سلام نیمروزی
    بله، واقفم مرحوم آقا مجتهدی متشخص بود. ممنونم از پاسخ. به‌هرحال، مفهوم تقوا و متقی وسیع است و نمی‌شود آن را در چند کار احصاء کرد. با درود، دامنه. از سمت من تمام.

    شیخ مالک:
    کاملآ راحت باش از طرف من هم تمام

    سید کمال الدین عمادی:
    سلام بزرگوار جناب آقا ابراهیم عزیز
    تحلیل شما در باره دکتر سروش و لیبرال چقدر عمیق بود 
    من تا کنون در ایران فرد روشنفکر لیبرال ندیدم اما دیدم شخصیتی والا مقام شهید بهشتی رضوان الهی بر با این که یک متفکر برجسته اسلامی اهل ایمان بود در منش بسیار آزادیخواه و نسبت به اندیشه مخالف دارای تحمل بسیار بالا بود 

    کسی که در درون ذات خود خوی دیکتاتوری دارد هرگز نمی تواند مومن یا لیبرال باشد 


    البته من گمان می کنم لیبرال آنگونه که تعریف شده مصداق خارجی ندارد بر خلاف ایمان توحیدی اگر چه مصداق آن اندک هست لا اقل هست

    دامنه ۱ |
    ،،
    آقاجان من حجت الاسلام حاج سید کمال الدین سلام
    در تاج جمله بگویم تاریخ مثل شهید مظلوم دکتر بهشتی بع خود ندید؛ متفکر، مترفی، متکامل، متدارا، نهایت مدیر و مدبر. ایران با شهادت او در داشتن یک روحانی قریب به انسان کامل، فقیر شد. از شما فقیه وارسته ممنونم بر متنم نکات نوشتید، سعادت ازین بهتر؟ دلتنگ دیدارت: ابراهیم

    ،،
    جناب حجت الاسلام آسید حسین سلام
    اصلاً بنای ورود به این موضوع و حتی متن تفسیری شما ندارم. اما خواستم بگویم شما لابد باخبرید ایدئولوژی جناب سعید جلیلی، اسلام منهای آخوند است، اما ندیدم طرد کنید این تفکر وی را. حتی گمان کنم وی را قبول هم داری. فقط یک اشاره آمدم. این جریان منهاییون را امید است روزی راحت این صحن افشا کنم. بگذرم. قصد بیشتری نداشتم. ارادت: ابراهیم.

    دامنه ۱ | 

    آهنگ
    تا ابد اسمت ورد زبونم...
    آسایش من، آرامش من،
    فقط کنار یاره...👇☝️

    به مناسبت دو میلاد فرخنده پیامبر اکرم ص و حضرت امام صادق علیه‌السلام تقدیم.

    آق سید حسین شفیعی دارابی به دامنه:
    آقا ابراهیم سلام علیک. اینجانب از صحت و یا سقم نسبت جنابعالی در مورد جناب آقای جلیلی سخنی نمگویم؛ و نیز بنده در پر تو این نوشته؛ در پی ذکر مصداق هم نبوده ام؛ هدفم فقط توجه دادن به دو انحراف فاحش بوده است؛ اگر در مورد هرکسی به این نتیجه برسم که وی با نهاد روحانیت در ستیز است و در قالب روشنفکری و ... و... در این سمت و سوی در تلاش است؛ با وی مقابله نموده و می نمایم؛ هزینه اش را نیز متقبل شده و می شوم؛ و در این قضیه اهل مسامحه و مساهله نبوده و نیستم و نخواهم بود. آن شاء الله.

    دامنه ۱ |
    ،،
    سلام مجدد جناب حجت الاسلام آسید حسین. ممنونم از پاسخ قابل وضوح آن جناب. خرسندم تعیین موضع و مبانی کردی. روزی خواهم نوشت آقای سعید جلیلی آبشخورش کجاست و چه جریان وحشتناکی بدتر از آقای محمود احمدی‌نژاد است. خیلی‌هم دقیق خبر دارم. بگذرم. بله، دأب شما را می‌دانم با منهاییون مرزبندی جدی‌یی داری. از سمت من این بحث کوتاه، تمام. با نهایت احترام: ابراهیم


    جلیل قربانی به دامنه در مورد متن بالا:
    سلام آقای طالبی
    روز به خیر

    🔴 احمدی‌نژاد سال‌ها به عنوان شهردار تهران و هشت سال(دقیق‌تر هفت سال) در مقام رئیس جمهوری، تمام ارکان دینی و سیاسی کشور را در خدمت خود گرفت.

    🟠 جلیلی در گام نهادن در راه احمدی‌نژاد در برابر پزشکیان، ناکام شد.

    🟡 برخی از کسانی که در مخالفت با شریعتی در آن زمان و سروش در این دوران، شبانه‌روز عرق ریختند و می‌ریزند، شناخت‌شان از شریعتی و سروش به اندازه شناخت آنها از احمدی‌نژاد و جلیلی است.

    ✅ چند سال فرصت لازم است برای آشکارشدن آفتاب و ستاره‌های حقایق پنهان در زیر ابر تعصبات...!

    دامنه ۱ |
    ،،
    جناب جلیل قربانی سلام
    اگر بخواهم نزدیک‌ترین تعبیرم را -بدون قصد اهانت- به جناب آقای سعید جلیلی به کار گیرم این است: او دُمِ آقای محمود احمدی‌نژاد است.

    ممنونم آقای قربانی از حضورت درین مبحث کوتاه‌ام. والسلام فعلاً.

    شیخ محمد رضا احمدی به دامنه:
    آقای مدیر سلام
    من گفته باشم:
    زین پس خواستید گوشی بخرید،
    لپ تاپ بخرید،
    هارد بخرید،
    پیجر بخرید،
    تلویزیون بخرید،
    رادیو بخرید،
    پنکه بخرید،
    خلاصه هر وسیله الکترونیکی خواستید بخرید، حواستان باشد منفجر نشود.
    گفتن از من.

    سید کمال الدین عمادی به دامنه:
    علیکم السلام والرحمه. تشکر و سپاس بزرگوار آقا ابراهیم با وصف به کلمه قریب به انسان کامل،برای شهید والامقام مرا به عمق تاریخ برده ای. ای کاش یک سریال تلویزیونی از زندگی آن شهید بسازند نمی دانم چرا تا کنون چنین نشد ظاهراً فرزند یا فرزندان ایشان با نگاه پدر همراه نیستند

    ،،
    آقا شیخ محمدرضا سلام
    همه‌ی این اقلام را من ده سال پیش خریدم و چون لوازم خودم را همیشه منظم و تمیز نگه می‌دارم، گمان نکنم دیگر به بازار خرید این کالاهای کنترل از دور نیازم شود. اما نوشته‌ات مهیج بوده است. شیخ تنظیم روز هستید آقااحمدی.

    ،،
    فقیه عارف سید عمادی سلام. از درون اعتقاد به شهید دکتر بهشتی عشق می‌ورزم. این وصف را از سرِ عقیده و علاقه گفتم. من هم خیلی با شما موافقم که زندگی شهید دکتر بهشتی آن عبد صالح خدا سریال شود حتی در ۳۶۵ قسمت. این‌قدر آن شخصیت جای پرداخت دارد. درود و ارادت و در تعقیب دیدارت. ۲۹ ، ۶ ، ۱۴۰۳.

    ،،
    مگر در رأس بود؟! که حالا آقای عباس عبدی گوید به قعر پرت شد!
    از اول هم در قعر بود! نبود؟! بگذرم. آقا قربانی یک تفحص از یک مجلس قدَر لازم است این سازمان ضدمردمی ایران را افشا و خلع ید کند، که فعلاً چنین مجلسی تا مدیدی از مفقودی‌های ایران است.

    دامنه ۱ |
    ،،
    حجت الاسلام آقای علی اکبر داراب‌کلایی سلام
    کشکولی بدون ورود به متن شما:
    بحران ۸۸ به قول شما «فتنه»! هیچ نونی نداشته باشد، دست‌کم برای شما آخوندها مواد خام منبر ساخت! اگر این هم نبود، بالای منبر روی چه چیزی فریاد کنید! منبر هم عشقش به همان داد و بیدادش است که پایین بگویند عجب غرا سخن می‌راند! بگذرم. شما با لغت «فتنه» لذت می‌برید! نوش جان شما.

    ،،
    مجدد سلام جناب حجت‌الاسلام علی اکبر داراب‌کلایی
    زیاد زور نزنید برادر. همان آزاداندیش سابق باقی بمانید. فکر نکن روحانیت داراب‌کلا واقعاً قبولت دارند! من که یقین دارم! بگذرم. این هم کشکولی دوم. بهتر است آن افکار خود را تبیین کنید. نهراس از ترقی‌اندیشی‌های سابق خودت. من که می‌شناسمت. درسته ۱۵ سال از شما زودتر دنیا آمدم، اما شما هم کم نگشتید جامعه را. پس، بدان من که می‌دانم افکارت این نیست که تظاهر می‌شود. افکار شما خیلی‌وقت‌ها پیش، خیلی پیشرفته‌تر بود. از آخوندهای محل هراس داری مگر؟!

    جواب حجت الاسلام شیخ داراب‌کلایی به دامنه:

    سلام علیکم 
    آقای ابراهیم طالبی .
    حقیر یک طلبه و افتخار سربازی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف .دارم
    آنچه نثار حقیر و قضاوت کردید امیدوارم بعنوان حق الناس پاسخگوی دنیا و آخرت باشید .
    و هرگز از خودم دفاع نمی کنم و نیاز هم به پاسخ نمی بینم .تشکر.
    دنیا محل امتحان است و سفر آخرت در پیش داریم .
    والعاقبه للمتقین.

    ،،
    حجت الاسلام جناب آقای علی اکبر داراب‌کلایی سلام
    من چنین قصد و نیت شومی نسبت به آن جناب در مُخیّله‌ام حتی وجود ندارد. از آنجا که با شما بسیار آسان و آسوده گپ و‌ گفت دارم، در طرح مسائل احساس صمیمیت دستم می‌دهد. من و شما بارها با هم طرح مسئله کردیم زیرا ارتباط بین ما کاملاً ریشه در ارادت و علاقه دارد. برداشت آن دوست محترم ناصحیح بود. اگر هم واقعاً تصور کردی من شما را قضاوت کردم، یقین کنید چنین نبود. با شما واقعاً در تبادل کلام آسوده‌ام. به‌هرحال اگر درین گفت‌وگو طرفینی من به شما بدی مرتکب شدم، درین شب فرخنده‌میلاد ازت معذرت می‌خواهم. مرا ببخش. من برای شما احترام قائلم جناب آشیخ داراب‌کلایی دوست دیرین. برادرت: ابراهیم
    ،،
    جناب جلیل سلام شامگاهی
    خدا به من حقیر رحم کرده بود! سال ۱۳۷۶ به بعد کمرم پیجر بود! خوب شد آن زمان لیتیوم نامیبا درش نذاشته بودند! بگذرم.

    نامیبیا
    اصلاح ☝️

    ،،
    آشیخ حمیدآقا سلام دوباره
    کاری به اصل متن‌تان ندارم. خواستم بدانم شما هم عنوان «سید» از سر اسم افراد سید می‌اندازید؟! بگذرم. آن بالا هم یک پیام در ظهر به شما نوشتم در مورد فقه و نفوذش.

    ،،
    حجت الاسلام آشیح حمیدآقا دارابی‌نیا باز نیز سلام
    ببخشید تمام هم نمی‌شود پاسخ‌هایم از دستم این صحن آسوده شِن. خواستم بگویم خیلی لذت می‌برم دولت را نقد می‌کنید همگی. آخه همین نقدها نشان پختگی است. آخه قبلاً می‌گفتند انتقاد از دولت! تضعیف نظام است. خوب شد حالا معلوم شد، انتقاد و نقد و زیر سؤال‌بردن امور دولت چقدر هم شیرین و مؤثر و لازم است و علامت پویابی. درود.

    ،،
    حجت الاسلام آشیخ مالک سلام
    من اما این طور دانستم که سگ گوشت انسان را نمی‌خورَد. البته یزید در مزبله‌ی تاریخ رفت با آن حکمرانی خون‌ریزانه‌اش.

    شیخ مالک:
    😂😂
    در کتاب ستاره درخشان که ۱۵ جلد است
    برای هر امامی یک جلد صحبت کرده 
    فکر کنم در بخش امام حسین علیه‌السلام از یزید هم بمیان آورده مولفش نجفی بود اسمش الان حضور ذهن ندارم
    درباره گور به گور شدن یزید در یک نقل گفت یزید در دنیا قبر ندارد چون سگ او را خورده

    دامنه ۱ |
    ،،
    آقا شیخ حمید آقا وای تِ چندِه قشنگ محلی بلدی.
    واقعاً خون نیاکان گرانقدرت در خون توست. کیف کردم از زبان محلی‌ات. چه هم مسلط بر لغت ظاهر شدی. الحق بالامله‌ای غیوری. درودت باد، نیز بر خاندان عالم و روحانی‌تان.

    ،،
    چی شی هسه این شکلَک؟! آق شِخ مالک
    من که از شکلک‌مکلک سر در نیارمه!
    ،،
    خوشم می‌آد شخ مالک وقتی رفرنس می‌دی. درود داری.

    شیخ مالک:
    نوشتی سگ گوشت انسان را نمی‌خورد
    در نوشته آیی خوانده بودم در عراق انسانهایی کشته شده بودند متفحصین میگفتند ما رفتیم جسدها را پیدا کنیم
     انبوهی از سگهای ولگرد داشتند گوشت انسان بخاطر شدة گرسنگی می‌خوردند

    دامنه ۲ |
    نه چشمم پِت شد
    نه دستم خسته
    همطی دارم می‌خوانم
    تا پاسخ‌ها و نظراتم را تا این تَه بیارم.
    گُف نزنید؟! مرا بینگِنین!!

    شرح دو لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت:👇

    گُف: هر حرفی که نشان شوخ‌چشمی باشد، همان چشم‌نظَر.
    بینگِنین: بیندازین. افتادن کسی از روی چشم نظَر. چشم زخم.

    دامنه ۱ |
    ،،
    لابد گُرگ بیابان بودند.
    سگ فقط گرَز می‌زند به انسان.
    بازم تحقیق شما و خاطره‌ات خودش مهم است.
    یادت است راز و جَرگلان سگ نزدیک بود تو را بگیرد، آن جا منبر می‌رفتی، شاید هم شیروان بود.

    شیخ مالک:
    احسنت
    در خاطره سفر تبلیغی زابل در روستای میر عبدالله نوشته بودم حدودا فکر کنم ۲۳ سال قبل یا بیشتر اگر در سالش اشتباه نکنم
    سگ خیلی بزرگ بود واقعا ترسناک بود
    روحانی دیگر آقای اعرابی که مسئول اعزام بود و راننده مینی‌بوس همراه بنده بودند و آنها سپهر من شدند سگ را دور کردند

    دامنه ۱ |
    ،،
    خدا را بی‌انتها شکر.
    وگرنه الآن بی‌مالک می‌شدیم! شیخ خوب من.
  • //blog.ir/media/images/guest.png?1تصویر پروفایل
    ناشناس
    💠 دکتر ظفرقندی بلافاصله بعد از رای اعتماد، به زیارت شهید داود کریمی رفت.

    سلام جناب وزیر

    بسیار خوشوقتیم که شما در روز اول کاری‌تان بر سر مزار شهدا و شهید کریمی حاضر شدید و با کسانی که جان خود را برای مردم دادند عهد بستید که حافظ جان مردم و بیماران باشید.
    شما مسئولیت وزارتی را بر عهده گرفته‌اید که دارای سه بخش مهم: بهداشت، درمان و آموزش است. سه بخشی که تمام مردم ایران با آن سر و کار دارند.

    الف: بهداشت
    نمی‌دانم دیدگاه شما چیست، اما اگر به بهداشت اهمیت بیشتری بدهید، قطعا در درمان کم مشتری خواهید بود. افزایش هزینه در امر بهداشت، به معنای فایده بردن در امر درمان است. بهداشت فردی، بهداشت در خانواده، بهداشت در محیط کسب و کار، بهداشت در اجتماع. بهداشت را در روستاها جدی بگیرید، که اگر زمانی تبدیل به شهر شد، سطح بهداشتش هم ارتقاء پیدا کرده باشد، مگر می‌شود نام یک مکان شهر باشد، اما بهداشت او در حد یک روستا باقی مانده باشد؟ زباله و زباله‌سوزهای بیمارستانی، محیط را آلوده نکند.
    لابد از جایگاه بهداشت در برنامه هفتم توسعه مطلع هستید.

    ب؛ درمان
    این بخش، مهمترین بخشی است که مردم با آن سر و کار دارند. رسیدگی به وضعیت تجهیزات بیمارستان‌ها و مراکز درمانی، وجود متخصصان مختلف در بیمارستان‌ها، بخصوص در مراکز درمانی عمومی، رعایت اخلاق حرفه‌ای پزشکی و پرستاری، رسیدگی به وضعیت معیشتی کارکنان، تفاوت‌های تبعیض‌گونه فراوان میان مراکز دولتی و خصوصی در ارائه خدمات و از هم مهمتر، رسیدگی به هزینه درمان مردم، باید از جمله عهدی باشد که با شهید حاج داود کریمی بستید.
    شماها و همه مسئولان بارها گفته‌اید که یک بیمار فقط باید فکر درمان خود باشد، نه چیز دیگر، اما وقتی به هزینه درمان توجه می‌کند، انگار بیماری جدیدی بر او عارض می‌شود. هزینه درمان را برسانید به آنچه که در برنامه پیش‌بینی شد.

    ج: آموزش
    یک پزشک حاذق، یک پرستار دلسوز، از دل دانشگاه‌هایی بیرون می‌آید که شما مسئولیت آن را برعهده دارید. از قدیم گفتند دانشجو باید دود چراغ بخورد تا باسواد شود، اما امروزه لامپ‌های ال ای دی جای چراغ پیه‌ای و نفتی را گرفته و دودی از آن بیرون نمی‌آید. آیا نباید با پرنورتر شدن اتاق‌ها و کتابخانه‌ها، مطالعه هم بیشتر و راحت‌تر شود؟
    می‌دانیم مهمترین رکن در آموزش دانشجو، اساتید هستند. دانشجوی باسوادِ با فرهنگ از زیر دست استاد باسوادِ متخصصِ دلسوزِ اهل مطالعه بیرون می‌آید، نه استادی که مطالعه‌اش و مقاله‌اش جهت ترفیع پایه یا ارتقای رتبه بوده و نگاه ابزاری به آن داشته باشد، نه استادی که سالها در حال تدریس است و با وجود اخطارهای متعدد، هنوز استادیار است، نه استادی که به تحقیق‌ها و پایان نامه‌های کپی پیستی دانشجو، نمره کیلویی بدهد.
    به اساتید خود بفرمایید در این موارد سخت‌گیر باشند، تا در سال‌های بعد، مردمی که زیر دست آنان قرار می‌گیرند، به‌راحتی معالجه شوند.
    اگر در پذیرش دانشجو سهمیه وجود دارد، قرار نیست در مطالعه، تحقیق و در دادن نمره سهمیه‌ای وجود داشته باشد، دانشجو باید در مقابل استاد زانو بزند تا علم، فرهنگ، اخلاق و تواضع را از او یاد بگیرد. میزان نمره باید بر اساس میزانِ دانش و تخصصی باشد که دانشجو کسب می‌کند، تا مردم هم در آینده دعاگوی شما باشند.

    بر عهدی که با شهید کریمی بستید بمانید و بدانید خدای شهید کریمی و روح شهید کریمی، هم ناظر بر اعمال ما هستند و هم یار و یاور ما. قطعا دست انسان‌های خوش نیت را می‌گیرند.
    عهدتان قوی و بادوام باد جناب وزیر.
    محمدرضا احمدی
  • //id.bayan.ir/bayan/profile/avatar/b%27i9q69CxMAiPt0JgIztsrYjJHFuY%3D%27/تصویر پروفایل
    دامنه | دارابی
    ،،
    جناب حجت الاسلام آقا احمدی سلام.
    آقا ضرر کرده بودم از ظهر دیروز که ازین نوشته‌ات گذر کردم، تا الآن آن را نخواندم. اینک که خواندم دیدم قلم آن فرهیخته‌دوستم چقدر سخن سدید زد. تحسین می‌کنم بر ادبیات محترمانه و تعمیق مفاهیم در آن. تمام بخش‌هایش خواندن داشت. اخص فرق سهمیه و سپس اصالت به دانش. نه سهمیه را زدی، نه دانش را آسان گرفتی. از شهید حاج داود کریمی یاد کردی؛ شهیدی که هم رنج میدان جبهه را دیده بود و هم بستر جانکاه جانبازی را. درود برت احمدی، حق مطلب را ادا کردی. پست نبود، یک فصّ احمدیه بود. درود. ذخیره هم شد. ۳۰ ، ۶ ، ۱۴۰۳ چند جواب به سایر کامنت‌ها:

    ،،
    امیرجناب سلام
    اول روشن کنم نقد بر دولت را بهترین روش سیاست‌ورزی شهروندان می‌دانم. دولت، نقد نشود، فضای سیاست آکنده از آفات می‌شود. اما برایم سؤال بود این دولت جدید هنوز شکل‌نگرفته که آن را «مریض» تشخیص دادی. چگونه ممکن است این معاینه‌ات؟ امیرجناب جواب.

    ،،
    حجت‌الاسلام جناب آشیخ مالک سلام
    پیش از هر چیز تقدیر که پاسداری ارزشمداری‌ها را کردی. من علت‌های پارگی شلوار رزمندگان را می‌گویم، خودت علت‌های پارگی آن شلوار شهروندان ایران را برشُمار. من شروع می‌کنم، همین الآن: 👇


    علت این بود جان و تن می‌دادند انقلاب آفت نزند.

    علت این بود صف خود را صف آخوند می‌دانستند.

    علت این بود پیرهن رزم پاره می‌کردند میهن پاره نشود.

    علت این بود بچاپ‌بچاپ مملکت را فرا نگرفته بود.

    علت این بود فسادِ مسئولین درز پیدا نکرده بود.

    علت این بود اساساً فساد، سراغ مسئولان نمی‌رفت.

    علت این بود بین شعار و شعور و شور یگانگی بود.

    علت این بود روحانیت و روشنفکران متعهد بودند.

    علت این بود مکتب میان میدان بود، نه سهم و سود.


    با سلام و احترام آقا ابراهیم 
    از تاخیر در جواب معذور بودم چون کاربران در گروهای دیگر سوالات زیادی داشتند داشتم جواب آنها را میدادم اما جواب شما👇👇

    چرا شلوار پاره برای جوان لذتبخش شد

    جوان تنهاست 
     جوان غریب است 
    جوان مظلوم است
    جوان تشنه محبت است
    جوان تشنه حق است
    جوان تشنه معارف است
    جوان در میان مشکلات زندگی غرق است
    جوان سرگردان و متحیر است
    جوان روشنفکر دنبال مد و مدل گرائیست
    بنده معتقدم برای جوانان عزیز ما کار نکردیم ۹۰ درصد تقصیر ماست البته بنده خودم را میگویم 
    ما نتوانستیم به بیان زیبا فضائل اسلام را در وجود جوانان تزریق کنیم
    ما نتوانستیم به بیان زیبا فضائل سحر و سحر خیزی و نماز و نماز جماعت و نماز اول وقت و فضائل روزه را به زیبایی بیان کنیم
    ما نتوانستیم حقائق را به روش زیبا برای جوانان 
    عزیز و غریب بیان کنیم..
    ما نتوانستیم شناخت خدا و ایمان و تقوا را در جوانان منتقل کنیم
    ما نتوانستیم مدل و مد یک شخصیت جوان مومن را به تصویر بکشیم..
    ما نتوانستیم و بلد نبودیم که چگونه یک جوان را مسجدی کنیم 
    از همه بالاتر سخن ما با عمل ما منطبق نبوده
    از این جهات اکثر جوانان ما چه خواهران و برادران
    گرایش به مدل روز دارند..
    مثلا شلوار پاره یا ریش بلند مثل داعش یا تتو یا عمل کردن دماغ برای زیبایی اکثرا زنان و بعضاً مردان و یا دست کاری روی مژه های چشم و صورت و شکم تا سر حد عمل جراحی همه این موارد بخاطر باورهای غلط است که در جامعه جوان ما فرا گیر است.

    با عرض معذرت جنابعالی که یک نویسنده متبحر هستید یا خانواده شما و خاندان شما و فامیلان شما از همه بالاتر اخوان شما از روحانیت هستند و پیشکسوت هستند چقدر برای جوانان سرمایه گذاری کردند تا جوان امروز ما به سمت و سوی دستورالعمل آموزه های اسلام قرار گیرد ..

    باید سکوت را شکست بطرق مختلف و با روش زیبا برای جامعه مطالب زیبا را منتقل کنیم

    اساتید دانشگاه در دانشگاه چقدر توانستند بر روی جوانان تاثیر گذار باشند
    بنده چندین نفر از اساتید دانشگاه سراغ دارم
    برای دانشجویان سخنان کفر می گویند
    یک دانشجوی مسلمان اگر زیرک نباشد زیر دست آن استاد دانشگاه که کلمات کفر آمیز میگوید دانشجوی مسلمان خودش را کافر میکند
    دنیای مد و فشن، همواره به دنبال مدل هایی با استایل و ویژگی‌های ظاهری خاص و جذاب میباشد. رقابت در عرصهٔ مدلینگ بسیار دشوار هست.

    والسلام علیکم والرحمه 
    مالک رجبی دارابی 30 شهریور 1403ه ش

    دامنه ۱ | 
    ،،
    جناب حجت الاسلام آشیخ مالک سلام
    شگفت‌زده شدم از پاسخ به‌این‌مهمی آن دوست محترمم. متنت رفت برای چاپ. واقعاً حق را شجاعانه بر قلم آوُردی. جواب شما را منطقی، دلسوزانه، آسیب‌شناسانه و سازنده دیدم. حرفی نمانده که بزنم. به شما برای این پاسخ عالمانه بالاترین توفیقات الهی خواهانم. آخوندی کردی درین فاز. خدا پناه آن رفیق فرهیخته.

    شیخ احمدی به شیخ مالک:
    سلام جناب شیخ مالک
    آفرین،
    هرکسی یا هر عقیده‌ای بتواند بذر خود را در مزرعه دل و جان و عقل جوانان و نوجوانان بکارد، محصول خود را برداشت خواهد کرد.
    در دهه اول انقلاب و در غیاب رسانه‌های فراوان و فضای مجازی، انقلاب اسلامی و اندیشمندان توانستند بکارند و شلوارهای پاره‌ای را برداشت کردند که هزاران معرفت و عشق و ایمان در آن بود،
    اما بعدها و در غیاب این اندیشه ناب، افکار و اعتقاداتی در دل جوانان کشت شد که محصول آن شد شلوار پاره ای که نشان از پارگی اعتقاد، پارگی سنت‌های نیک، ریش ریش شدن باورهای عمیق است.
    درود بر شما و متن زیبایت.


    جناب جلیل قربانی سلام
    به نظرم آقای دکتر عبدالکریم سروش درین دو بیت که در زیر می‌آوَرم، خواست رفتار ترکیبی پیامبر اکرم ص را برساند. در بیت ۱۴ بر چهار عنصر ترکیبی دین اسلام دست گذاشت: جهاد، مداد، کتاب، شعار. حذف هر کدام در جای خود، خسران است بر دین. لذا در وصف پیامبر ص آن گوهر هستی را جامع این چهار جهت دین می‌داند: این بیتش:

    همه اَقطار گرفتی، همه آفاق گشودی
    به جهادی و مدادی و کتابی و شعاری


    اما در بیت آخر چون از میان مثلث عرفان، فلسفه، فقه، دکتر سروش دست فقه را در دین، خیلی دراز و حتی بی‌جا می‌بیند، فقیهان را امانت‌دار قلم آزاد نمی‌داند:

    به خدایی که تو را شاهد سوگند قلم کرد
    که حریفان قلم را به فقیهان نسپاری!

    اما خود دکتر عبدالکریم سروش در دو بیت مورد توضیح من، دچار گردش فکری بوده است: ۱. مرحوم آیت الله العظمی منتظری را خود او بود «فقیه متضلّع» توصیف کرده بود. ۲. از ترکیب چهار جهتِ دین «جهاد، مداد، کتاب، شعار» خود آقای سروش گمان نکنم در هشت سال جنگ به جبهه رفته باشد. البته نقدم بر این دو بیت ایشان است، به خود سروش کاری ندارم چون ورود به جبهه حق انتخاب هر فردی بود. اما شعرش با فعلش نمی‌خواند. با تشکر برای کشاندن شعر مناسبتی برین صحن. ویرایش نکردم کامنتم را.

    جواب جلیل قربانی:
    جناب آقای طالبی سلام دوباره
    روز به خیر

    ✳️ فهرست جبهه‌رفته‌ها و‌ جبهه‌نرفته‌ها، هر دو فهرستی طولانی است؛ به انگیزه رفتگان و عذر و بهانه نرفتگان، عجالتاً کاری نداریم.

    ❇️ جبهه‌رفته‌ها به دلیل عملکرد نادرست برخی از خودشان و عملکرد نادرست‌تر حاکمیت، متهم هستند که از کار اخروی، برداشت دنیوی می‌کنند؛ پاسخ با خودشان.

    ❎ اما مانده‌ایم که با گروهی از جبهه‌نرفته‌ها که بعد از جنگ، کاسبان جبهه و جنگ شده‌اند و جبهه‌رفته‌ها را به دلیل گرایش سیاسی متفاوت، با طلحه و زبیر و عمر سعد برابر می‌دانند و خودشان را هم‌ردیف علی و مالک اشتر و ... قرار می‌دهند.

    ،،
    مجدد سلام آقاقربانی
    قبول دارم. من هم در آن شرح بر دو بیت آقای دکتر عبدالکریم سروش کاری به انتخاب رفتن یا نرفتن به جبهه‌اش نداشتم و ندارم. حرف شما منطقی است. منظورم این بود سروش در شعرش بر چهار جهت ترکیبی دین در مشئ پیامبر اکرم ص تأکید درستی کرد، اما خود آن جناب گویا در جهاد جبهه شرکت نکرده بود. این بود گفتم آن مصرع شعرش با کردار سیاسی‌اش تطبیق نداشت. درود و از سمت من تمام و تشکر از پاسخ و نکات‌تان.

    آقا ابراهیم سلام علیک. واقعا ماندم که چه بگویم و چه بنویسم. امروز از سروده منسوب به جناب دکتر سروش تجلیل نمودی؛ اگرچه یک تعریضی زده آید ولی این تعریض همتای آن تجلیل نمی باشد. آیا با نگارش کتاب «,بسط تجربه دینی» واقعا فکر می کنید جناب ایشان معتقد به نبوت نبی اکرم (ص) بوده و به ختم نبوت باور دارد و.... و...؟؛ آیا از موضعگیری شخصیتهائی همانند :آیت الله جوادی آملی؛ مصباح؛ و مکارم و سبحانی و ... در قبال این اندیشه سخیف او مطلع نیستی؟؛ برخلاف چندماه گذشته؛ از صاحب چه اندیشه ای داری ترویج می کنی؟؛ و به کمک مروجان چه اندیشه تلاش می کنی؟. خداوند عاقبت ها را به خیر نماید.
    ،،
    سلام جناب ...
    من ترویج کردم؟! من که نگرش خودش را به ابیات خودش نقد کردم در صحن. لابد نقدم را با دقت نگاه نفرمودی. من مروج کسی نمی‌شم. خودم عقل و خرد دارم و به معنویت در درون شرع عقیده دارم. از نگرانی و گلایه‌ی شما ممنونم. التماس دعا
    مجدد بگویم:
    همین‌که به من تذکر می‌دهید برایم ارزشمند است
    و از شما قدردانی می‌کنم
سایت دامنه ی داراب کلا : فرهان پنجم