حوضِ خون
پنجشنبه ۲۶ / ۱ / ۱۴۰۰
نوشتهی ابراهیم طالبی دارابی دامنه
به نام خدا. با سلام و احترام به همگان. کتاب «حوضِ خون» روایت زنان اندیمشک است از رختشویی رزمندگان در دفاع مقدس» که توسط خانم فاطمهسادات میرعالی نگارش و از سوی انتشارات راهیار منتشر شده است. وقتی کتاب خوانده شود تازه دانسته میشود زنان اندیمشک چه تلاشی میکردند تا راهی بیابند برای شستن بیشتر لباسهای رزمندگان. خانمهایی که رختشویی رزمندگان را میکردند با دردها و گاه با تکههای بدن شهدا مواجه میشدند.
من درین فراز کتاب، یاد همسنگرم شهید مقصودلو افتادم از روستای سرخنکلاتهی گرگان در تابستان داغ ۶۲، که وقتی به همراه اکیب کمین در شبی نیمهماه نیمهتاریک به کَندن کانال عملیاتی و شناسایی در آن سوی جبههی جُفیر رفته بودیم با سیل پرتاب خمپارهی لشگر بعثی مواجه شده بودیم و هنگامی که به سنگر برگشتیم زیر نور فانوس سنگر دیدم بخشی از قلب و جگرش پشت لباس بسیجیام سوسو میزنَد و آنجا بود که تازه فهمیدم او شهید شد و با ما در دل شب برنگشت و آن سری که با چشمانم دیدم به آسمان پرتاب و آن سوی رَملها بر زمین افتاده بود، سر او بود. یادش نیکو.
حوضِ خون، خاطراتِ ۶۴ زنِ اندیمشکیست که در طول سالهای جنگ «در رختشویخانهی بیمارستان کلانتری، داوطلبانه ملحفهها، پتوها و البسهی سربازان زخمی یا بیجانشده» را نه با ماشین لباسشویی که با دست میشستند. حتی دستکش هم نمیگذاشتند زیرا به قول خودشان: «دستکش نمیتواند خون را خوب پاک کند». رختشویی برای آنان، چونان مناسکی بود که در اوج عشق به دین و وطن، گاه میبایست به جمعکردن تکههای ریز و درشت بدنها و دفنشان مقابل رختشویخانه اهتمام کنند؛ لباسهایی که اغلب گردِ بمبهای شیمیایی رویشان بوده و ریههای آنها را درگیر میکرده.
یک نکته بگویم و خلاص: پیامبر (ص) به محیط زندگی خود توجه داشت، حتی در دورهی پیش از پیامبری، که امین و معتمد مردم بود. آن اُسوهی محمدی چه در مکه و چه در مدینه، شهر خود را میساخت؛ از بُن و ریشه و ساقه. به فکر، به فرهنگ، به نیاز، به انحراف، به آینده، به آبادانی و از همه عالیتر به معنابخشی بر حیات و محیط انسان میپرداخت. این حرکت زنان اندیشمک، خصلتی برخاسته از فرهنگ دینی و اخلاقی بود که پیامبران خدا و در رأس آن حضرت محمد مصطفی (ص) آن را پیش روی بشر گذاشتند تا خدمت به خلق، آن هم خدمت به بهترینهای خلق را در ردیف عبادت خالق قرار دهند. اینک نیز کسانی که در هر حوزهای از جامعه و محیط زندگی خود، برای خدمت به خلق و بهترکردن زیست و بومزیست خود خیز برمیدارند، در واقع در راه «طیشده»ی انبیاء قدم گذاشتهاند و بدانند به قول شهید سید مرتضی آوینی در صف عبادت ایستادهاند.