به قلم حجت الاسلام محمدجواد غلامی دارابی. قسمت پنجم. موسیقی واژه یونانی است که با "غنا" در عربی برابر است. در رسائل اخوان الصفا آمده است: "موسیقی همان غنا و موسیقار خواننده است و موسیقات ابزار غنا و غنا آوای ترکیب یافته و آوا نغمه هایی پی در پی و نغمه همان صدای آهنگین است" دکتر معین در حاشیه برهان قاطع می نویسد: "موسیقی ماخوذه از "moosika" یونانی یا "musika" لاتینی است و ریشه "mosa" یا "misse" می باشد که نام یکی از رب النوع اساطیری یونانی و حامی هنرهای زیبا است". محمد بن محمود آ ملی می گوید: "معنی موسیقی در لغت یونانی لحن است و لحن عبارت است از اجتماع نغمه مختلفه است که آن را ترتیبی محدود باشد. وی لحن را به ملذه یعنی لذت بخش، ممله و انفعالیه تقسیم می کند". برخی موسیقی را مرکب از " موسی " به معنای نغمات و "قی" به معنای خوش آیند دانسته اند". با توجه به همسانی معنایی موسیقی و غنا و با توجه به این که در منابع اسلامی عموما از مفهوم غنا یاد شده است به تعاریف غنا از نظر واژه شناسان و فقیهان می پردازیم.

 

۱- خلیل احمد فراهیدی می گوید: "غنا کشیدن آواست"

 

۲- ابن منظور چنین آورده است: "غنا در آواز آن چیزی است که با آن طرب حاصل آید".

 

۳-فخرالدین طریحی می نویسد: "غنا بر وزن کساء آوای برخوردار از ترجیع و طرب است یا هر چیزی است که عرف غنا بداند، هرچند طرب آور نباشد".

 

۴- شهید ثانی در تعریف غنا آورده است: "غنا به مد(در مقابل غنی به قصر که به معنای لی نیازی است)  کشیدن آواست، به گونه ای که در عرف به آن غنا بگویند، هر چند طرب آور نباشد".

 

۵- شیخ انصاری می گوید: "غنا آوایی که برخوردار از ترجیع و طرب باشد".

 

۶- در المعجم الوسیط چنین تعریف شده است: "غنا طرب آفرینی و خوش آوایی با کلام موزون، یا غیر موزون است، حال چه با موسیقی همراه باشد یا عاری از موسیقی باشد".

قسمت ۱ تا ۴ اینجا

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/1191